اغلب مدل‌های کسب و کار تولید محتوا در فضای حرفه‌ای ـ تخصصی روی تخصص و برند شخصی تولیدکننده‌‌ی محتوا سوار می‌شوند. کسب و کار تولید محتوا مانند هر کسب و کار دیگری، نیازمند پی و ریشه‌ای است که روی آن استوار شود. در تولید محتوا هدف انتقال مفاهیم علمی و تخصصی در حوزه‌ی مشخصی به مصرف‌کنندگان است تا آن‌ها با مصرف این محتوا، برای پرداخت پول در کانال‌های مختلف کسب و کار مستعد شوند. بنابراین می‌توان گفت در کسب و کار تولید محتوا، “پیشنهاد ارزش” اصلی عموما کیفیت محتوای تولیدی و تأثیرگذاری آن بر مخاطب است؛ اما این، تنها عامل تأثیرگذار بر موفقیت این نوع از کسب و کار نیست. در واقع آن‌چه در کسب و کار تولید محتوا دارای اهمیت کلیدی است این است که در کنار “محتوا” چه ارزش دیگری را می‌شود در اختیار “مشتری قرار داد؟ اگر این “پیشنهاد ارزش” در ظاهر حاشیه‌ای (و در باطن اصلی!) کشف و به مشتری ارائه شود، سودآوری کسب و کار تولید محتوا را به‌شکل اهرمی چند برابر خواهد کرد. بنابراین یکی از هنرهای ما در طراحی مدل کسب و کار تولید محتوا، کشف همین پیشنهادات ارزش کلیدی است.

این هفته درباره‌ی مدل کسب و کار بسیار جذابی صحبت می‌کنیم که عامل موفقیت بسیاری از سایت‌های تخصصی در سال‌های اخیر بوده است و من بعد از چند سال نوشتن در گزاره‌ها، متوجه اهمیت آن شده‌ام. این مدل کسب و کار، مدلی است که براساس دانش و تجربه‌ی عملی ما ساخته می‌شود؛ اما خیلی از افراد به‌ اشتباه برعکس عمل می‌کنند! احتمالن حدس زده‌اید درباره‌ی چه مدل کسب و کاری صحبت می‌کنم: مشاوره!

منظور از مدل کسب و کار مشاوره چیست؟ خیلی ساده یعنی این‌که شما با تولید و عرضه‌ی محتوا به مخاطبان عام، آن‌ها را در حوزه‌ی تخصص‌تان آموزش می‌دهید و دانش و مهارت آن‌ها را در یک حوزه‌ی خاص توسعه می‌دهید و از جایی به‌بعد، با اثبات تخصص‌تان به مشتریان خاصی که به‌دنبال آن هستند، از مشاوره دادن به این افراد کسب درآمد می‌کنید.

قبل از پرداختن به جزئیات مدل کسب و کار تولید محتوای “مشاور” باید به چند پیش‌فرض جدی این مدل توجه کنیم:

اول ـ داشتن نگاه بلندمدت: مدل کسب و کار مشاوره در طول زمان ساخته می‌شود و نه یک روزه. من حتی اگر در دنیای واقعی هم یک برند بسیار شناخته شده‌ی تخصصی باشم، برای استفاده از این مدل در دنیای مجازی، نیازمند گذشت زمان هستم. یک جنبه‌ی دیگر داشتن نگاه بلندمدت، صبر کردن برای گذشتن از یک نقطه‌ی بسیار مهم و کلیدی و پرهیز از تلاش برای کسب درآمدهای کوتاه‌مدت است: نقطه‌ی عطف اعتمادسازی که خودش بر دو نوع است.

دوم ـ نقطه‌ی عطف اعتمادسازی تخصصی: مدل کسب و کار مشاوره عمیقا مبتنی بر اعتمادسازی در مورد داشتن دانش و تجربه‌ی تخصصی است. در واقع صرف ترجمه کردن و کپی کردن نوشته‌ها از کتاب و مقالات دیگران، باعث اعتمادسازی نمی‌شود (البته بستگی دارد که در چه رده‌ای از بازار و با چه مشتری قصد داشته باشید کار کنید!) نکته‌ی کلیدی در این‌جا آن است که شما باید بدانید تخصص‌تان چیست و روی چه موضوعاتی قرار است کار کنید. مثلا من تخصص‌م تحلیل و توسعه‌ی کسب و کار است و در زمینه‌ی مدیریت پروژه، مدیریت منابع انسانی و … هیچ‌گونه تخصصی ندارم. بنابراین باید تولید محتوای من، روی مسائل این حوزه متمرکز باشد و اگر در مورد موضوعات مرتبط با حوزه‌ی دیگری محتوا تولید می‌کنم، این کار را از زاویه‌ی دید تخصص خودم انجام دهم (مثلا: چگونه پروژه‌های تحلیل کسب و کار را مدیریت کنیم!) یک نکته‌ی کلیدی دیگر این است که هر چقدر تولید محتوا با حوزه‌ی تخصص مرتبط‌تر باشد، دست‌یابی به شما برای مخاطبان در اینترنت و موتورهای جستجو راحت‌تر انجام می‌پذیرد و چه کسی است که از اهمیت این موضوع بی‌خبر باشد؟

در این‌جا شاید بد نباشد به موارد عجیبی اشاره کنم که از روی کارکرد افراد در وب‌لاگ‌ها و وب‌سایت‌های‌شان متوجه شده‌ام فرد به‌دنبال کسب و کار مشاوره است؛ اما متأسفانه در عمل این‌گونه نیست:

ـ کپی کردن متن مقالات نشریات چاپی و الکترونیکی و مقالات تخصصی افراد در کنفرانس‌ها و همایش‌های علمی و تخصصی‌ (و در بسیاری از موارد، بدون ذکر مرجع اصلی!)

ـ کپی کردن متن کتاب‌های تخصصی و باز هم ندادن مرجع در این زمینه؛

ـ انجام تحلیل‌های در ظاهر تخصصی اما در باطن پر از تناقض‌های علمی و تخصصی که به یک فرد حتی نیمه‌متخصص ثابت می‌کند نویسنده‌ی مربوطه چقدر دانش پایین و اطلاعات محدودی در زمینه‌ی حوزه‌ی تخصصی مورد نظر دارد؛

ـ تحلیل اخبار روز با پیش‌فرض‌های اشتباه و ارائه‌ی تفسیرهای شخصی؛

ـ تولید محتوا نه برای تأثیرگذاری مثبت بلکه برای نقد کردن صرف نظرات دیگران (و اثبات این‌که من بلد هستم؛ شما نه!)؛

ـ ارائه‌ی راه‌کار برای مشکلات دنیای واقعی از روی خوانده‌ها و شنیده‌ها و یا نظرات شخصی (بدون اشاره به این‌که این‌ها در عمل توسط خود من امتحان نشده‌اند!)؛

ـ ترجمه‌ی صرف و بدون هیچ‌گونه تفسیر و خلاقیت مقالات خارجی.

و ده‌ها نوع دیگر از تولید محتوای تخصصی که با هدف‌گذاری اشتباه، با تولید محتوای بی‌کیفیت و با رفتار غیرحرفه‌ای قصد دارد زمینه‌ی فعالیت را برای ما به‌عنوان مشاور فراهم کند؛ اما در حقیقت یک نتیجه‌ی ویران‌گر را برای ما به‌دنبال دارد: ایجاد نشدن یا شکسته شدن اعتماد مخاطبان!

سوم ـ نقطه‌ی عطف اعتمادسازی حرفه‌ای: در کسب و کار تولید محتوا از نوع مشاوره، جدا از اعتماد مشتریان احتمالی به تخصص فرد تولیدکننده‌ی محتوا، وجود یک نوع اعتماد دیگر هم کلیدی است: اعتماد حرفه‌ای. توجه کنید که برای گرفتن مشاوره، آدم‌ها باید اطلاعات شخصی و کسب و کاری‌شان را به شما بسپارند و این کار، بدون وجود اعتماد کار بسیار سختی است! بنابراین شما باید به آدم‌ها ثابت کنید از نظر اخلاقی و رفتار حرفه‌ای قابل اعتمادید.

چهارم ـ انتخاب بازار هدف و حضور در آن: اصولا نوع مشاوره‌ی شما یا با مخاطب عام در ارتباط است یا با مشتری خاص و معمولا در بازه‌ای بین این‌ها. البته کشف این‌که مخاطبان شما در بازه‌ی میان عام تا متخصص در کجا قرار می‌گیرند، به‌تدریج به‌دست‌تان می‌آید. اما در هر حال باید تصمیم بگیرید که برای چه کسی دارید محتوای تخصصی تولید می‌کنید. طبیعتا اگر مخاطب‌تان عام باشد، باید روی حوزه‌های مورد دغدغه‌ی افراد بسیار زیاد کار کنید و اگر مخاطب‌تان خاص باشد، روی مشکلات و مسائلی که برای آن مخاطب خاص پیدا می‌آید (مثال: اگر مخاطب‌تان، عموم علاقه‌مندان به مدیریت باشند یک نوع از کار تولید محتوا اتفاق می‌افتد؛ ولی اگر مخاطب‌تان، مدیران عامل شرکت‌های پیمان‌کار باشند، نوع دیگری از تولید محتوا باید اتفاق بیفتد.)

نکته‌ی مهم دیگر این است که شما تخصصی‌ترین مطلب دنیا را هم طبعا برای مخاطبان‌تان می‌نویسید نه دل خودتان! میزان خوانده شدن مطلب توسط مخاطبان شاخص بسیار مهمی است که خیلی‌ها منتظرند در بازه‌ای خیلی بلندمدت افزایش یابد؛ اما چون به نتیجه نمی‌رسند، عطای کار را به لقای‌ش می‌بخشند! در درجه‌ی اول باید بتوانیم برآورد حداقلی از میزان مخاطبان نوشته‌های‌مان داشته باشیم و انتظارات غیرواقعی را کنار بگذاریم (مثلا ایده‌آل برای من X نفر مخاطب متخصص است.) در درجه‌ی دوم تلاش برای افزایش تعداد مخاطبان نوشته‌ها و شناخته شدن است. برای این کار حضور در مراکز احتمالی که مخاطبان در آن‌‌ها حضور دارند (از جمله: رسانه‌های اجتماعی، نشریات آف‌لاین و آن‌لاین، همایش‌ها و کنفرانس‌های تخصصی و سایر روش‌های بازاریابی اجتماعی) نه‌تنها مفید که ضروری است. نباید فراموش کنیم که افعال، نه استراتژی است و نه راه‌حل!

پنجم ـ مزیت‌های رقابتی: در این حوزه نیز یک سؤال کلیدی مثل هر کسب و کار دیگری این است که چرا مخاطب باید محتوای تولید شده توسط شما را دنبال کند؟ چند عامل مهم در این زمینه که به‌نظرم مهم‌اند این‌ها هستند: تازگی و به‌روز بودن اطلاعات ارائه شده، جذابیت محتوا به‌لحاظ ایده و اجرا، دست‌یابی به اطلاعاتی که جای دیگری در دسترس نیستند، ساده‌سازی مباحث و موضوعات پیچیده، بیان موضوعات تخصصی با تمثیل و الگوبرداری از زندگی روزمره و پرداختن به راه‌حل مسائل و مشکلات دنیای واقعی که دغدغه‌ی مخاطبان و مشتریان تخصص شما است، نمونه‌هایی از مزیت‌های رقابتی در تولید محتوا برای جذب مشتری خدمات مشاوره هستند.

اما با رعایت این پیش‌فرض‌ها مدل کسب و کار تولید محتوا برای مشاوره چگونه در عمل اجرا می‌شود؟ وقتی از نقطه‌ی عطف اعتمادسازی (در هر دو حوزه‌ی تخصصی و حرفه‌ای) گذشتید، باید دو عامل کلیدی

۱- پیشنهاد ارزش مشاوره: با فرض این‌که مشتری حالا به شما اعتماد دارد، چه خدمات مشاوره‌ای می‌توانید به او ارائه دهید؟ چگونه به او اثبات می‌کنید که این خدمات برای او مفید است؟ و چگونه مشتری را قانع می‌کنید که این خدمات را فقط شما می‌توانید با کیفیت لازم به او ارائه کنید؟

۲- کانال‌های مشاوره: مشتری از چه کانال‌هایی به شما دسترسی خواهد داشت و بالعکس؟ مثلا: ای‌میل / تلفن / فوروم / پیامک و …

۳- ارتباط با مشتری: شما چگونه ارتباطاتی با مشتری برقرار می‌کنید؟ مثلا: ارائه‌ی خدمات مشاوره‌ی سازمانی، خدمات مشاوره‌ی فردی، پاسخ به سؤالات کلیدی، ارائه‌ی محتوای کاملا تخصصی به‌صورت عمومی / سفارشی‌شده (از جمله: ارائه‌ی فرم‌ها و تمپلیت‌های مدیریت سازمان و …) به افراد.

برای طراحی یک سبد محصول و خدمات مشاوره به مشتری جذب شده با محتوا شما باید در محل ارائه‌ی محتوا یا با رجوع دادن فرد به سایت‌تان یک بسته‌ی پیشنهادی خدمات مشاوره به‌شرح زیر به وی ارائه کنید:

ـ ما کیستیم؟

ـ چرا به‌تر است ما را انتخاب کنید؟

ـ شما (مشتری) چه نیازی / مشکلی دارید؟

ـ من چه راه‌کاری برای این نیاز / مشکل دارم؟ (شرح محصولات و خدمات)

ـ چرا راه‌کار ما برای شما مفید است؟

با طراحی و ارائه‌ی این بسته‌ محصولات و خدمات مشاوره به مشتری، تازه خان اول از هفت خوان مشاوره را پشت سر گذاشته‌اید و از این‌جا دیگر فرایند خدمات مشاوره ارائه می‌شود که شاید بعدا به این فرایند هم به‌صورت مختصر پرداختم.

و به این ترتیب است که شما توانسته‌اید یک کسب و کار تولید محتوا برای مشاوره را به‌صورت موفق راه‌اندازی کنید.

البته نباید فراموش کنید که حتا اگر تولید محتوای شما برای مشاوره مستقیما به کسب درآمد منجر نشود، از اعتبار و برند شخصی ایجاد شده توسط آن در دنیای آن‌لاین و آف‌لاین استفاده‌های بسیار زیادی می‌توانید بکنید!

پ.ن. در هفته‌های اخیر دوشنبه‌ها بحث مدل‌های کسب و کار تولید محتوا را با هم بررسی کرده‌ایم که این بار به‌دلیل مشکلات سرور گزاره‌ها انتشار این پست به امروز موکول شد. پست مقاله‌ی هفته هم به‌همین دلیل امشب منتشر خواهد شد.

دوست داشتم!
۱۰

اغلب مدل‌های کسب و کار تولید محتوا در فضای حرفه‌ای ـ تخصصی روی تخصص و برند شخصی تولیدکننده‌‌ی محتوا سوار می‌شوند. کسب و کار تولید محتوا مانند هر کسب و کار دیگری، نیازمند پی و ریشه‌ای است که روی آن استوار شود. در تولید محتوا هدف انتقال مفاهیم علمی و تخصصی در حوزه‌ی مشخصی به مصرف‌کنندگان است تا آن‌ها با

روزنامه‌ی معروف گاردین نظرسنجی انجام داده با این عنوان که: آیا من می‌توانم مشاور بشوم!؟ نتیجه: ۶۴ درصد گفته‌اند بله و ۳۶ درصد نظرشان خیر بوده است. در کنار این نظرسنجی، گاردین با چند مشاور باتجربه‌ی بریتانیایی مصاحبه کرده و نکاتی که از نظر آن‌ها برای تصمیم‌گیری در این مورد مهم است، در قالب گزارشی منتشر کرده است. قسمت اول ترجمه‌ی این گزارش، هفته‌ی پیش منتشر شد و ترجمه‌ی قسمت دوم آن در این پست از نظر شما می‌گذرد:

سیلویا پرسلی:

  • مهارت‌های‌تان را همیشه تازه نگه‌ دارید:
    • همیشه به‌دنبال جدیدترین اطلاعات مربوط به حوزه‌ی کاری‌تان باشید. مقاله‌ها و کیس‌های جدید را بخوانید. به موضوعات سنتی خلاقانه فکر کنید.
    • اگر در حوزه‌ای مثل رسانه‌های اجتماعی کار مشاوره می‌کنید، باید خودتان با آن‌ها کار کنید تا ابزارها و فناوری‌های جدید آن‌ها را کاملا بشناسید. فقط لطفا خودتان را به یک رسانه مثل فیس‌بوک یا توئیتر محدود نکنید و حواس‌تان هم باشد که این رسانه‌ها، می‌توانند در عین حال ابزار بازاریابی و روابط عمومی شما هم باشند!
  • به تجربه‌تان توجه کنید و ببینید چه چیزهایی برای شما بیش‌تر جذاب هستند.
  • شما باید خودتان را برای تکیه بر خودتان آماده کنید: چند چیز کار مشاوره را برای من جذاب می‌کنند؛ از جمله منعطف بودن کار، نیاز به بهبود مداوم خودم برای قرار گرفتن در صدر مشاوران آشنا با موضوعات و نوآوری‌های جدید مطرح در حوزه‌ی تخصصی‌ام و تنوع کارها و آدم‌هایی که هر روز با آن‌ها درگیرم. من از شبکه‌سازی و کمک کردن به مشتریان برای کشف کردن پتانسیل‌های جدید در کسب و کارشان و کار کردن با ابزارها و استراتژی‌های جدید لذت می‌برم. حرکت به سوی آینده در دنیای مشاوره، کاملا وابسته به نوع شخصیت شما، سوابق شما و اشتیاق شما به یادگیری و توسعه و وفق یافتن با شرایط است. برخی افراد، واقعا از کار کردن در سیلوها (حوزه‌های کاملا تخصصی) احساس راحتی می‌کنند. بعضی دیگر هم ترجیح می‌دهند خارج از سیستم کار کنند و با آغوش باز از هر موقعیتی که پیش می‌آید استقبال می‌کنند. طبعا گروه دوم از شانس بیش‌تری برای کار گرفتن برخوردارند!

جان باگولی:

  • مشاوران جایگزینی برای کارکنان خود سازمان نیستند: مشاوران معمولا مجبورند زیر نظر مدیران سازمان کارفرما کار کنند یا یا روی بخش خاصی از سازمان تمرکز کنند؛ چیزی که به نظر من بسیار خطرناک است. ما نمی‌توانیم کارهایی که مربوط به خود سازمان است را انجام دهیم.
دوست داشتم!
۰

روزنامه‌ی معروف گاردین نظرسنجی انجام داده با این عنوان که: آیا من می‌توانم مشاور بشوم!؟ نتیجه: ۶۴ درصد گفته‌اند بله و ۳۶ درصد نظرشان خیر بوده است. در کنار این نظرسنجی، گاردین با چند مشاور باتجربه‌ی بریتانیایی مصاحبه کرده و نکاتی که از نظر آن‌ها برای تصمیم‌گیری در این مورد مهم است، در قالب گزارشی منتشر کرده است. قسمت اول ترجمه‌ی این