چند سالی است که جذابیتهای داخل زمین و حواشی اطراف فوتبال، باعث علاقهمندی و حضور ثروتمندان در فوتبال شده است. اگر روزی رومن آبراموویچ با خرید تیم چلسی بهیکباره تمامی فوتبال جزیره را در شوکی بزرگ فرو برد، امروز حضور خانوادههای ثروتمند عربستانی و اماراتی و … در فوتبال اروپا تعجبی را برنمیانگیزد. در همین ایران خودمان تیمی مثل استیل آذین، مثلا نمادی است از حضور بخش خصوصی در فوتبال!
این حضرات ثروتمند، از آنجایی که اغلب تنها از حواشی فوتبال سر در میآورند، معمولا فکر میکنند که فوتبال تشکیل شده است از تعدادی ستاره که در زمین دنبال توپ میدوند. بنابراین با حرص تمام بهدنبال جمع کردن ستارههای گرانقیمت و آنچنانی میروند و وقتی نتیجه نگرفتند هم تمامی کاسه کوزهها را بر سر مربی بخت برگشتهی تیمشان خراب میکنند و دوباره روز از نو، روزی از نو!
به چند مثال توجه کنید:
- فلورنتینو پرز در ابتدای راه ساختن پروژهی کهکشانیهای یک، کلود ماکهلهله را به این بهانه که شیک بازی نمیکند فروخت! و خوب، همه یادشان هست که بعد از چندین سال ناموفق، وقتی مجبور شد از رئال برود خودش اعتراف کرد که بزرگترین اشتباهاش فروختن ماکهلهله بود: رئال مادرید دیگر هیچ هافبک دفاعی نداشت!
- منچستر سیتی چند سالی است به لطف سرمایههای شیخ منصور و دار و دسته (!) دارد خریدهای آنچنانی میکند. نتیجه؟ حذف از جام یوفا در برابر دینامو کیفی که یک دهم من سیتی هم پول و سرمایه و ستاره ندارد!
- استیل آذینِ امسال هم که دیگر اظهر من الشمس است!
چه اتفاقی در این تیمها میافتد؟ چه درسی میتوانیم از این وضعیت بگیریم؟ به نظرم یک نکتهی مهم در این تیمها نادیده گرفته میشود که خیلی وقتها سازمانها و تیمهای درون آنها (مثلا تیمهای پروژه) آن را نادیده میگیرند: اگر همهی اعضای یک تیم ستاره باشند (یا بدتر، توهم خود ـ ستارهبینی داشته باشند!) گروهی از کارها روی زمین میمانند که ممکن است در ظاهر به چشم نیایند؛ اما اتفاقا انجام نشدن همین کارها است که باعث شکست تیم میشود. مثال: رئال مادریدِ بدون ماکهلهله در قیاس با رئال مادرید مورینیو که چهار تا هافبک دفاعی قلدر دارد! یا استیل آذینِ این فصل که با یک دفاع میانی به نام کاظم برجلو فصل را آغاز کرد و با مصدومیت او، علی کریمی را در دفاع وسط بهکار گرفت!
ترکیب آدمهای معمولی با ستارهها باعث میشود که هم تیم به موفقیت برسد و هم آن آدمهای معمولی رشد کنند و در حد خودشان ستاره شوند. چیزی که در بارسلونای این سالها میبینیم و قبلتر دربارهاش در سبک رهبری در بارسلونا نوشتهام.