Blog action day 2010: Clean water for the world

ـ این‌جا دفترچه‌ی یادداشت‌ آن‌لاین یک جوان (!؟) سابقِ حالا ۴۰ ساله است که بعد از خواندن یک رشته‌ی مهندسی، پاسخ سؤال‌های بی پایان‌ش در زمینه‌ی بنیادهای زندگی را در علمی به‌نام «مدیریت» کشف کرد! جوانی که مدیریت را علم می‌داند و می‌خواهد علاقه‌ی شدیدش به این علم را با دیگران هم تقسیم کند!
علی نعمتی شهاب
Latest posts by علی نعمتی شهاب (see all)

همان‌طور در پست لینک‌های هفته‌ی شماره‌ی ۸ قبلا اطلاع‌رسانی کرده بودم، امروز یعنی روز ۱۵ اکتبر، روزی است که در آن قرار است وبلاگ‌نویسان جهان برای جلب توجه جهان به اهمیت تأمین آب آشامیدنی سالم برای همه‌ی انسان‌های روی کره‌ی زمین، در وبلاگ‌شان بنویسند. من هم برای شرکت در این برنامه ثبت‌نام کرده بودم که بر این اساس در این مورد می‌نویسم.

با وجود این‌که این روز، برای یادآوری وضعیت ناسالم آب در سراسر دنیا است؛ اما من نمی‌توانم محرومیت‌هایی را که با چشم‌های خودم در کشور دیده‌ام فراموش کنم و به سراغ محرومیت‌های مردم دیگر نقاط جهان بروم. چند تصویر تلخ از این محرومیت‌ها که با چشم‌های خودم دیده‌ام:

  • دوران کودکی و نوجوانی در همین کرج؛ بیخ گوش تهران: آب سد کرج به هیچ خانه‌ای در شهر کرج نمی‌رسد؛ چون تهرانی‌ها واجب‌ترند! در ۲۴ ساعت مجموعا ۶ ساعت آب وصل است و خانه‌های نقلی محل، اگر تانکر نداشته‌ باشند در طول روز در تشنگیِ آب می‌سوزند.
  • سال ۱۳۸۳ ـ سفر اول به خوزستان: آب آشامیدنی سالم در تقریبا هیچ نقطه‌ای از استان خوزستان وجود ندارد. مجبوریم از آب تانکرها و آب معدنی استفاده کنیم.
  • سال ۱۳۸۴ ـ سفر به چهار محال و بختیاری: از رود زیبای زاینده‌رود که سرچشمه‌اش در این استان است، حتی یک قطره آب هم به مردم محروم این استان نمی‌رسد؛ چون این‌جا اصفهانی‌ها واجب‌ترند!
  • سال ۱۳۸۷ ـ سفر به خراسان شمالی: شهر سرخس که در مجاورت یکی از بزرگ‌ترین پالایشگاه‌های گاز کشور (خانگیران) واقع شده، آب آشامیدنی سالم ندارد!
  • سال ۱۳۸۹ ـ سفر دوم به خوزستان: این بار فقط خرمشهر و آبادان را می‌بینیم؛ وضعیت آب همان است که بود. می‌گویند قرار است به زودی سیستم آب لوله‌کشی شهر برای چندمین بار افتتاح شود …

هر وقت در رفت و آمد در شهر تهران، جایی می‌بینم که مردم با آب لوله‌کشِ تصفیه شده در حال آب‌یاری باغچه‌های‌شان یا شستن خودروهای‌شان هستند (حالا کارهایی مثل پر کردن استخر را که همه می‌شنویم قلم گرفتم)، به یاد همین تصاویر دردناک می‌افتم. این، برای من همیشه یک دغدغه‌ی جدی بوده که چرا مایی که از این نعمت برخورداریم، ذره‌ای به این فکر نمی‌کنیم که برای برخی دیگر از هم‌وطنان عزیزمان، همین قطرات به ظاهر بی‌ارزش آب، حکم کیمیا را دارند …

این یادداشت به دنبال یادآوری مسئولیت اخلاقی تک تک ما در برابر دسترسی به نعمتی به نام آب آشامیدنی سالم است. همه‌ی ما مسئولیم تا جایی که می‌توانیم:

اولا: در مصرف آبِ تصفیه شده صرفه‌جویی کنیم. با توجه به هزینه‌ی هنگفتی که برای تصفیه‌ی آب صرف می‌شود، صرفه‌جویی بنده و شما باعث می‌شود که با کاهش هزینه‌ها، منابع مالی لازم برای پروژه‌های آب‌رسانی در نقاط مختلف کشور فراهم شود (حالا گیرم که عملا این اتفاق نیفتد؛ وظیفه‌ی اخلاقی ما که ساقط نمی‌شود!)

ثانیا : اگر توان تأثیرگذاری داریم (چه بر دولت و چه بر مردم) برای انجام پروژه‌های آب‌رسانی در نقاط محروم کشور تلاش کنیم.

ثالثا: هر از چند گاهی در مورد موضوعاتی مثل همین دسترسی به آب سالم که بر حیات جمعی ما تأثیرگذار است، در وبلاگ‌های‌مان یا گودرمان مطلب بنویسیم و در اختیار سایرین بگذاریم.

از ماه آینده، پروژه‌ای با شرکت آبفای کشور خواهیم داشت که شاید در طی آن، بتوانم در زمینه‌ی آب یادداشت‌های تکمیلی بنویسم.

این پست را با آرزوی دور نبودن روزی که دسترسی به آب آشامیدنی سالم به‌عنوان یکی از حقوق اولیه‌ی هر انسان، برای هیچ انسانی در سطح کره‌ی خاکی آرزو نباشد، به پایان می‌برم.

دوست داشتم!
۰