یک موضوع مهم در شناخت مشتریان خدمات مشاورهی مدیریت نیازهایی است که باعث میشوند تا آنها برای خرید این خدمات اقدام کنند. در بخشهای قبلی این گزارش به بخشی از این نیازها اشاره شد. در این بخش تلاش میشود تا با یک نگاه سیستماتیک این موضوع مورد بررسی دقیقتر قرار بگیرد.
در عمل با وجود نیازهای بسیار گستردهای که مشتریان براساس آنها به مشاوران مراجعه میکنند، معمولا واژهها و عبارتهای مشابهی در مذاکرات میان این دو گروه شنیده میشود. با توجه به تعریف مشاورهی مدیریت و محدودهی آن که در فصل قبل تشریح شد، اگر از سازمانهای سراسر دنیا هم خواسته شود تا حوزههای اصلی کمک گرفتن از مشاوران را مشخص کنند، منطقی است که این سازمانها به نکات مشابهی اشاره کنند.
بدین ترتیب میتوان در یک نگاه کلی پروژههای مشاورهی مدیریت را به سه دستهی کلی تقسیم کرد:
- پروژههای تخصصی: همانطور که در پست قبلی تشریح شد، رابطهی مبتنی بر انتقال دانش تخصصی یکی از مهمترین روابط میان مشتریان و مشاوران مدیریت است. در حقیقت دستیابی به دانش تخصصی مشاوران، در صدر فهرست نیازهای مشتریان مشاورهی مدیریت قرار دارد؛ بهویژه در دنیای امروز که برخلاف دورهی ابتدایی دههی ۱۹۹۰، الگوی یک مشاور عام برای همهی حوزههای تخصصی بهفراموشی سپرده شده است. مشتری با نیاز به حل یک مسئله در یک حوزهی خاص، مشاور متخصص همان حوزه را جذب میکند. معمولا این پروژهها خیلی بزرگ نیستند و در آنها مشاوران زیادی هم درگیر پروژه نمیشوند. تمرکز روی پروژههای تخصصی ایدهی خوبی برای گسترش و رشد بنگاههای کوچک و تازهوارد صنعت مشاورهی مدیریت است.
- راهحلهای یکپارچه: موقعیتهایی هم وجود دارد که در آنها داشتن دانش تخصصی برای حل مسئله کافی نیست؛ از جمله زمانهایی که سازمان بهدنبال ایجاد یک تغییر بزرگ ـ مثل ادغام و تملیک یا بهکارگیری فناوری نوین در سازمان ـ است. در این حالت بهکارگیری یک گروه گسترده از مشاوران با تخصصهای مختلف از بنگاههای گوناگون مشاوره ارزش افزودهی زیادی بهدنبال ندارد و مشکلات بسیاری هم ایجاد میکند. اولا این کار تعداد مشاوران مورد نیاز را بهشدت افزایش میدهد؛ ثانیا در این حالت باید تعداد افراد درگیر در فرایند کنترل پروژه و همچنین افراد هماهنگکنندهی (Coordinator) پروژه را نیز افزایش داد و در عین حال هماهنگی میان مشاوران با تخصصهای متفاوت هم همچنان بسیار مشکل است. این وضعیت به افزایش شدید هزینههای انجام پروژه و کاهش اثربخشی فعالیتها میانجامد. از طرف دیگر ایجاد اعتماد میان مشاوران نسبت به کار یکدیگر هم مسئلهی مهم دیگری است. برخی از مشاوران واگذاری بخشی از کار را به دیگران نمیپذیرند. در چنین حالتی استفاده از مشاوران دارای تخصصهای مختلف در مورد موضوع پروژه مفید است. بدین ترتیب هر چند سطح تخصص مشاوران درگیر در پروژه کاهش مییابد؛ اما یکپارچگی و هماهنگی میان راهحلهای مختلف ارایه شده توسط مشاوران حوزههای مختلف تخصصی در سطح مناسبی حفظ میشود.
- مشاورهی استراتژیک: بین مشاورهی تخصصی و ارایهی راهحلهای یکپارچه، محدودهای وجود دارد که در آن مشاوران به مشتریان کمک میکنند تا به دیدگاههای جدیدی در مورد کسب و کار خود دست یابند و راههایی نو را برای پاسخگویی به تهدیدها و فرصتهای موجود در بازار بیابند. در اینجا اهمیت و حجم کار مشاوره در قیاس با فعالیتهای عملیاتی و اجرایی بیشتر است.