استقبالی که از پست ایده‌ی یک وبلاگ گروهی مدیریت فراتر از انتظار من بود که از همه‌ی دوستانی که با کامنت گذاشتن در وبلاگ و گودر و هم‌چنین ارسال ای‌میل یا به روش‌های دیگر نظرات‌شان را به من انتقال دادند، تشکر می‌کنم.

با جمع‌بندی نظراتی که داده شده لازم است به چند نکته اشاره کنم. ایده‌ی من تنها ایجاد یک وبلاگ کوچولوی مشترک بود که پست‌های آن بخش‌های منتخبی از کتاب‌ها و مقالات فارسی و انگلیسی در حوزه‌های مختلف علم مدیریت باشند. براساس کامنت‌های داده شده لازم دیدم به این نکته تأکید کنم. اما در کامنت‌ها و ای‌میل‌هایی که دریافت کردم دیدم خیلی‌ از دوستان به ایجاد یک فوروم یا سایت مدیریتی فکر می‌کنند. ایده‌ای که اگر چه جذاب به نظر می‌رسد؛ اما با توجه به این‌که تجربیات قبلی در این زمینه از نظر من شکست خورده محسوب می‌شوند، چندان عملی نیست.

چرا تجربیات قبلی شکست خورده‌اند؟ باید دید هدف اصلی این فوروم‌ها چه بوده است. شاید دو هدف اصلی بتوان برای آن‌ها در نظر گرفت: اشتراک دانش و تولید محتوا. از منظر هدف اول، این فوروم‌ها بسیار هم موفق هستند؛ به‌ویژه در امر شریف کپی پیست! (بسیاری از مطالب من بدون اجازه و بدون حتا دادن رفرنس در این به اصطلاح فوروم‌های علمی کپی و پیست شده‌اند.) فوروم‌ها دنیایی پیچیده و تو در تو ایجاد می‌کنند که در حوزه‌ی علم مدیریت، از نظر من اثربخشی چندانی ندارد. بنابراین من از ایده‌ی یک فوروم مدیریتی استقبال نمی‌کنم.

اما اگر قرار باشد با مشارکت عده‌ای یک کار جدی انجام شود، پیشنهاد من چیست؟ چند وقت پیش حامد در چای داغ‌اش درباره‌ی گروهی از دانش‌جویان دانشکده‌ی مدیریت و اقتصاد شریف نوشت که قصد دارند یک ویکی اقتصادی فارسی راه بیاندازند (این‌جا.) من از همان زمان این ایده در ذهن‌ام شکل گرفته که باید در حوزه‌ی مدیریت هم چنین کاری انجام شود؛ جایی که فقر مطلب استاندارد بسیار زیاد است. اگر ویکی‌پدیای فارسی را در نظر بگیریم، اشکالات بسیار زیاد و عجیب و غریبی در حوزه‌ی مدیریت آن به چشم می‌خورد:

  1. به شدت ناقص است.
  2. برخلاف ویکی‌پدیای انگلیسی، اصلا رده‌بندی متمرکز مقالات در حوزه‌ی مدیریت ندارد.
  3. کیفیت مطالب نوشته شده بسیار پایین است (چرا که خیلی از این مطالب یک جمع‌آوری مطلب ساده یا بدتر از آن کپی پیست از مطالب دیگران است.)
  4. جای تأسف است که بسیاری از این مقالات با انگیزه‌ی تبلیغ فعالیت‌های شرکت‌های فعال در زمینه‌ی مشاوره نوشته‌ شده‌اند (که حالا بماند اغلب این شرکت‌ها هم جزو شرکت‌های شناخته شده و مطرح بازار هم نیستند و همین قضیه را پیچیده‌تر می‌کند.)

بر همین اساس پیشنهاد من تشکیل یک تیم مجازی برای کار بر روی بخش مدیریتی ویکی‌‌پدیای فارسی یا راه‌اندازی یک ویکی جداگانه است. این ویکی به شکل کامل مبتنی بر مشارکت داوطلبانه‌ی اعضا خواهد بود و برای هر موضوع خاص دارای یک یا چند سرویراستار است که مطالب نوشته شده را پیش از انتشار نهایی کنترل کیفی، ویرایش و تأیید خواهند کرد. هدف از این ویکی تولید محتوا است. این تولید محتوا می‌تواند حتا در ساده‌ترین شکل‌اش تنها شامل ترجمه‌ی مدخل‌های متناظر ویکی‌پدیای انگلیسی باشد و در حالت گسترده‌تر، تحقیق و نوشتن مقالات کوتاه از جنس ویکی را در بر بگیرد. این، کاری است که هر چند بسیار دشوار است؛ اما ارزش افزوده‌ی بسیار زیادی می‌تواند برای جامعه‌ی مدیریت ایران به همراه داشته باشد.

هدف از این پست ثبت این ایده بود؛ تا ببینم نظر دوستان در این مورد چیست. با توجه به این‌که تشکیل تیمی که به صورت داوطلبانه حاضر باشد به تولید محتوا بپردازد در شرایط کنونی بیش‌تر به رؤیا شبیه است تا واقعیت؛ من هم‌جنان بر روی ایده‌ی اول‌ام تأکید دارم: راه‌انداختن وبلاگی برای انتخاب بخش‌هایی منتخب از کتاب‌ها و مقالات مدیریتی فارس یو انگلیسی. این یکی راحت‌تر و عملی‌تر است.

در مورد ویکی فارسی مدیریت، امیدوارم کسی که توانایی تشکیل یک تیم حرفه‌ای و پشتیبانی از آن را داشته باشد (از جمله مثلا دوستان انجمن بین‌المللی مدیران ایرانی) این‌جا را بخواند و در این زمینه دست به کار شود. آرزویی هر چند دور و دراز و دست‌نیافتنی!

دوست داشتم!
۰

استقبالی که از پست ایده‌ی یک وبلاگ گروهی مدیریت فراتر از انتظار من بود که از همه‌ی دوستانی که با کامنت گذاشتن در وبلاگ و گودر و هم‌چنین ارسال ای‌میل یا به روش‌های دیگر نظرات‌شان را به من انتقال دادند، تشکر می‌کنم. با جمع‌بندی نظراتی که داده شده لازم است به چند نکته اشاره کنم. ایده‌ی من تنها ایجاد یک وبلاگ کوچولوی

این ایده مدت‌ها است توی ذهن من هست و ام‌روز مجال طرح‌اش فراهم شد. چند سال پیش شبکه‌ی پنج معمولا قبل از اذان آیتمی پخش می‌کرد با نام برگی از یک نوشته. در این آیتم متن کوتاهی که برگرفته از یک کتاب مذهبی بود، نمایش داده می‌شد و گوینده‌ای هم متن را می‌خواند. این کار قشنگ، این روزها به اسم‌های مختلفی در محیط وب فارسی در حوزه‌ی ادبیات دار اتفاق می‌افتد که شاید موفق‌ترین‌ و جذاب‌ترین‌های‌شان وبلاگ‌های ساعت شماطه‌دارمردم را از خواب بیدار میکند و خدا مگس را آفرید و قوزک پای چپ یک زرّافه‌ی ایده‌آلیست که در یک عصر پاییزی سیگارش تمام شده می‌خارد باشند.

خوب فکر می‌کنم معلوم شده باشد ایده‌ام چیست. هزاران عنوان کتاب و مقاله وجود دارند که باید به‌عنوان یک دانش‌جو و کارشناس و حتا علاقه‌مند به علم مدیریت بخوانیم. مسلم است که فرصت محدودمان اجازه‌ی این کار را نمی‌دهد. اما خوب شاید در کنار هم بتوانیم کمی از این بار سنگین بکاهیم!

من احتمالا همین هفته در پست سه‌شنبه شب که در مورد مشاوره‌ی مدیریت است خواهم نوشتم که از نظرم یک مشاور جوان باید در طول یک هفته چه بخواند (که البته چیزی فراتر از کتاب و مقاله است!) اما علی‌الحساب اگر بتوانیم در کنار هم یک وبلاگ گروهی برگی از یک نوشته داشته باشیم که هر روز حداقل یک بار به‌روز شود، برای همه‌ی ما بسیار عالی و مفید خواهد بود.

شیوه‌ی کار چطور است؟ من همیشه وقتی کتاب یا مقاله‌ای را می‌خوانم، زیر نکات مهم‌اش خط می‌کشم و آن‌ها را از بقیه‌ی متن متمایز می‌کنم. این طوری هم بعدها مرور مطالب مهم برای‌ام ساده‌تر و سریع‌تر است و هم اگر زمانی به بخشی از آن متن نیاز داشته باشم می‌توانم به راحتی پیدای‌اش کنم. به همین ترتیب شیوه‌ی کارمان به این شکل خواهد بود که در هر پست، بریده‌ای از یک مطلب (که می‌تواند شامل یک یا چند پاراگراف باشد) را جدا کنیم و برای استفاده‌ی همه بنویسیم. قاعدتا متن انتخاب شده باید از نظر دامنه و مفهوم طوری باشد که از آن بریده‌ی متن، چیز خاصی عاید خواننده شود. به هیچ عنوان این وبلاگ شبیه این وبلاگ‌های کپی ـ پیست‌‌کار نخواهد بود؛ فضای کار بسیار جدی است و کتاب‌ها و مقالات انتخاب شده باید تا حد امکان جزو کتاب‌های مرجع و معتبر باشند. من قبلا یک پست در این زمینه داشته‌ام که می‌توانید این‌جا ببینیدش تا دست‌تان بیاید قرار است چه کنیم.

خواهش می‌کنم هر کس مایل به همکاری در این زمینه است، این پایین کامنت بگذارد و اعلام آمادگی کند. لطفا عنوان پیشنهادی‌تان برای نام وبلاگ را هم بفرمایید.

اگر داوطلبی نباشد، این کار را خودم در گزاره‌ها انجام خواهم داد؛ اما احتمالا ماهی یک بار!

دوست داشتم!
۰

این ایده مدت‌ها است توی ذهن من هست و ام‌روز مجال طرح‌اش فراهم شد. چند سال پیش شبکه‌ی پنج معمولا قبل از اذان آیتمی پخش می‌کرد با نام برگی از یک نوشته. در این آیتم متن کوتاهی که برگرفته از یک کتاب مذهبی بود، نمایش داده می‌شد و گوینده‌ای هم متن را می‌خواند. این کار قشنگ، این روزها به اسم‌های