امام حسین (ع): اى زاده آدم! تو همین روزهایى. هر روزى که برود، بخشى از تو نیز با آن می‌رود. (إرشاد القلوب، ص ۴۰)

*****

این رودها که از دل صحرا رسیده‌اند
پیغام ساحل‌اند، به دریا رسیده‌اند

مثل کبوتران رها پرگشوده‌اند
مثل شهاب‌ها به ثریا رسیده‌اند

مثل شهاب‌های شهیدی که سوختند
شب را شکسته‌اند و به فردا رسیده‌اند

بر جاده‌های وادی توحید یک نفس
از لا گذشته‌اند و به الا رسیده‌اند …

آن قدر رفته‌اند که دور از نگاه ما
آن سوی کوه قاف به عنقا رسیده‌اند

خود را برای حادثه غربال کرده‌اند
از جمع روزگار به منها رسیده‌اند

در پیش آفتاب خدا قد کشیده‌اند
نیلوفرانه تا خود طوبا رسیده‌اند

از هفت بند جاذبه‌ی خاک رسته‌اند
تا آسمان هفتم دنیا رسیده‌اند

دل را به بی‌قراری آیینه بسته‌اند
بی‌هیچ پرده‌ای به تماشا رسیده‌اند

ای پهن دشت خشک عطش! ها، نگاه کن
هفتاد و چند چشمه به دریا رسیده‌اند

امید مهدی‌نژاد

*****

اندک روزهایی پس از آن روزها که وطن، مصداق عینی «کل یوم عاشورا و کل عرض کربلا» و تحت هجوم بدترینِ بدترینِ موجودات جهانِ هستی، تروریست‌های بدکار صهیونیست بود، عاشورای حسینی (ع) رسید و ما ماندیم و آن‌ها رفتند. ضمن عرض تسلیت و تعزیت این روزِ بزرگ، یاد شهیدان کربلا و وطن، به‌ویژه ۹۳۵ جان شریفی که این روزها سوگوار شهادت آن‌ها هستیم را گرامی می‌دارم. التماس دعا.

دوست داشتم!
۰

امام حسین (ع): اى زاده آدم! تو همین روزهایى. هر روزى که برود، بخشى از تو نیز با آن می‌رود. (إرشاد القلوب، ص ۴۰) ***** این رودها که از دل صحرا رسیده‌اند پیغام ساحل‌اند، به دریا رسیده‌اند مثل کبوتران رها پرگشوده‌اند مثل شهاب‌ها به ثریا رسیده‌اند مثل شهاب‌های شهیدی که سوختند شب را شکسته‌اند و به فردا رسیده‌اند بر جاده‌های

 از آنان مباش که بر بندگان از گناهان‌شان مى‌ترسند، اما خویشتن را از کیفر گناهان خویش ایمن مى‌شمارند؛ زیرا خداوند تبارک و تعالى در [اعطاى] بهشت خود، فریب نمى‌خورد و جز با طاعتِ خداوند به آ‌ن‌چه [از ثواب و بهشت] نزد اوست نتوان رسید. اگر خدا خواهد. (میزان الحکمه ج۳؛ حدیث شماره : ۲۰۰۰۵۴۹۶)

امام حسین (ع)

*****

این محرم، در خلوت خانه‌نشینی، توفیق شد تا «مقتل الحسین (ع) ابومخنف» ـ اولین و معتبرترین روایت تاریخی از قیام امام حسین (ع) است ـ را مطالعه کنم و در این مطالعه بود که بیش از هر زمانی فهمیدم چرا «کل یوم عاشورا و کل یوم کربلا.» کربلا، خلاصه‌ی تاریخ است:

۱. آن‌جا که طمع و حرص دنیا و ترس از ظالم مقتدر، حق و عدالت را وارونه جلوه می‌دهد.

۲. آن‌جا که آدمیان با طیب خاطر، اجازه می‌دهند تا نه‌تنها اندیشه و ایمان را به آن‌ها بفروشند، بلکه حتی خودشان، بیش از آن فروشنده، عَلَم حق و حقیقت بودن مطاعی که خریده‌اند را بالا می‌برند: آدمیانی که لابد خود را در به‌رنگ جماعت درآمدن، متفکر و آزاده هم می‌پنداشتند!

۳. آن‌جا که انتخاب، نه نسبی که مطلق است: یا حسینی (ع) هستی یا یزیدی و اگر ذره‌ای پای‌ت بلرزد، نه‌تنها رستگاری را از کف می‌دهی که رسوای تمام تاریخ می‌شوی.

۴. آن‌جا آدمیان، حق را می‌بینند و می‌شنوند و بر حقانیت‌ش گواهی می‌دهند؛ اما کتمان‌ش می‌کنند.

۵. آن‌جا که ناحق، پوستین «حق» را می‌پوشد و از آن بالاتر، مدعی «حقیقت» و «عدالت» می‌شود.

بارها و بارها در محرم‌های زندگی‌ام به این اندیشیده‌ام که من، در آن روزگار، در کدام سو می‌ایستادم. و پاسخ، دردناک‌تر از آن است که بشود به آن صراحتا اعتراف کرد … با این حال، عاشورای هر سال، تلنگری است بر این‌که زندگی، معنایی به‌طول تاریخ دارد و هر انسانی، در زندگی‌اش باید روزی به این «انتخاب» برسد که چگونه می‌خواهد «با تفکر و اندیشه» از خلاصه‌ی کربلا یعنی «ایمان و حق و حقیقت و آزادگی و انسانیت و شرافت و عزت» راهی را برای رستگاری و چه بسا جاودانگی خود برگزیند.

عاشورای حسینی (ع) بر دل‌دادگان آن یگانه‌ی تاریخ، تسلیت و تعزیت باد. التماس دعا.

دوست داشتم!
۱

 از آنان مباش که بر بندگان از گناهان‌شان مى‌ترسند، اما خویشتن را از کیفر گناهان خویش ایمن مى‌شمارند؛ زیرا خداوند تبارک و تعالى در [اعطاى] بهشت خود، فریب نمى‌خورد و جز با طاعتِ خداوند به آ‌ن‌چه [از ثواب و بهشت] نزد اوست نتوان رسید. اگر خدا خواهد. (میزان الحکمه ج۳؛ حدیث شماره : ۲۰۰۰۵۴۹۶) امام حسین (ع) ***** این محرم،

لبان‌مان همه خشکند و چشم‌ها چه ترند!
درون سینه‌ی من شعرها چه شعله‌ورند!

نیامد آن‌که سبویی عطش بنوشدمان
هزار سال گذشته است و چشم‌ها به درند

چه رفته بر سر آن دست‌های آب‌آور؟
که خیمه‌های عطش‌سوز، تشنه‌ی خبرند …

شبی بیا به تسلای این عزا خانه
که ناله‌های غریبانه بی‌تو بی‌اثرند

تو در میان غزل‌های ما نمی‌گنجی
مفصلی تو و این بیت‌ها چه مختصرند!

سعید بیابانکی

عاشورای حسینی (ع) بر عاشقان آن رساترین فریاد تاریخ، تسلیت و تعزیت باد. التماس دعا.

دوست داشتم!
۴

لبان‌مان همه خشکند و چشم‌ها چه ترند! درون سینه‌ی من شعرها چه شعله‌ورند! نیامد آن‌که سبویی عطش بنوشدمان هزار سال گذشته است و چشم‌ها به درند چه رفته بر سر آن دست‌های آب‌آور؟ که خیمه‌های عطش‌سوز، تشنه‌ی خبرند … شبی بیا به تسلای این عزا خانه که ناله‌های غریبانه بی‌تو بی‌اثرند تو در میان غزل‌های ما نمی‌گنجی مفصلی تو و

مقصود او فشاندن جان عاشقانه بود
با دشمنان محاربه کردن بهانه بود

هل من مغیث گفتن فرزند بوتراب
بالله که آزمایش اهل زمانه بود

حق خواست باب فیض گشاید به روی خلق
نای و نوای شور حسینی بهانه بود

گردید دشت کرب‌و‌بلا، ساحل نجات
هر چند بحر عشق، یمی بی‌کرانه بود …

عارف بجنوردی

تاسوعا و عاشورای حسینی (ع) بر عاشقان آن یگانه‌ی تاریخ، تسلیت و تعزیت باد. التماس دعا.

دوست داشتم!
۳

مقصود او فشاندن جان عاشقانه بود با دشمنان محاربه کردن بهانه بود هل من مغیث گفتن فرزند بوتراب بالله که آزمایش اهل زمانه بود حق خواست باب فیض گشاید به روی خلق نای و نوای شور حسینی بهانه بود گردید دشت کرب‌و‌بلا، ساحل نجات هر چند بحر عشق، یمی بی‌کرانه بود … عارف بجنوردی تاسوعا و عاشورای حسینی (ع) بر

قیامتی نبود

قد قامتی بود

بی‌صور

به بلندای دار منصور

تا خون را به اعتراف وا دارد

که در عشق دو رکعت است که وضوی آن درست نیاید

الا

به اشک …

زنده‌یاد حسین منزوی

(منبع عکس)

دوست داشتم!
۴

قیامتی نبود قد قامتی بود بی‌صور به بلندای دار منصور تا خون را به اعتراف وا دارد که در عشق دو رکعت است که وضوی آن درست نیاید الا به اشک … زنده‌یاد حسین منزوی (منبع عکس) دوست داشتم!۴