هر ساله نمایشگاه‌های بسیاری در سطح منطقه‌ای، شهری، کشوری و بین‌المللی برگزار می‌شود. حضور در این نمایشگاه‌ها برای بسیاری از کسب‌وکارها فرصتی است تا بتوانند در ارتباط مستقیم با همکاران تجاری و مشتریان بالقوه و بالفعل خود قرار بگیرند و بتوانند در تعامل مستقیم با مخاطبان خود، بخشی از اهداف بازاریابی و تبلیغات خود را محقق کنند. حضور در نمایشگاه‌ها معمولا هزینه‌های بسیار زیادی را به‌همراه دارد و در نتیجه تصمیم‌گیری برای حضور در نمایشگاه برای بسیاری از کسب‌وکارها تصمیمی استراتژیک می‌شود. کسب‌وکارها ممکن است برای کاهش هزینه‌های خود تصمیم به عدم حضور در نمایشگاه بگیرند. در عین حال ممکن است برای بسیاری از کسب‌وکارها حضور در نمایشگاه‌ها تبدیل به “عادت” شود و این رویکرد یعنی “حضور در نمایشگاه چون باید در نمایشگاه حاضر باشیم” هم می‌تواند تنها باعث تحمیل هزینه‌های بالای حضور کسب‌وکار در نمایشگاه به آن شود و در نهایت دستاورد خاصی برای کسب‌وکار به‌همراه نداشته باشد.

این دو رویکرد تفریطی و افراطی این روزها در بین مدیران کسب‌وکارها طرفداران و مخالفان خاص خودشان را دارند. در این میان آن‌چه فراموش می‌شود این است که نمایشگاه یکی از اجزای طرح بازاریابی کسب‌وکارها است و در نتیجه باید با آن هماهنگی کامل داشته باشد. اما کم‌تر مدیری است که برای شرکت در یک نمایشگاه به این موضوع حیاتی فکر کند. برای اغلب مدیران کسب‌وکارها و افراد متخصص، نمایشگاه تنها فرصتی برای سرگرمی و حضور در یک فضای بزرگ تجاری است و نه بیش از آن. اما آیا واقعا کاربرد نمایشگاه‌های تجاری همین است؟

فرقی ندارد که شما یک کسب‌وکار شرکتی باشید یا یک فرد متخصص که قصد دارید با فروش تخصص خود به کسب‌وکارها کسب درآمد کنید. در هر حال شما با مشتری مواجهید که لازم است برای خرید از شما اقناع شود. چه فرصتی بهتر از یک نمایشگاه بزرگ تجاری برای آشنایی رو در رو، مذاکره و اقناع مشتری وجود دارد؟

حضور موفق یک برند شخصی در نمایشگاه

گفتم که هر فرد متخصصی می‌تواند از فرصت حضور در نمایشگاه‌ها برای ایجاد و ارتقای برند شخصی خود بهترین استفاده را به‌عمل بیاورد. اما چگونه می‌توان این کار را انجام داد؟ براساس تجربیاتم پاسخ به این سؤال را در دو بخش به شما ارائه می‌کنم:

اول ـ قبل از حضور در نمایشگاه: هدف خود را از حضور در نمایشگاه مشخص کنید. آیا هدف‌تان تنها مشاهده‌ی جدیدترین روندهای کاری حوزه‌ی تخصص‌تان است؟ آیا هدف‌تان ارتباط برقرار کردن با یک یا چند شرکت مشخص است؟ اگر بله، آیا می‌دانید که با آن‌ها چه نوع همکاری می‌توانید داشته باشید؟ آیا می‌دانید چه نوع خدمتی را می‌خواهید به آن‌ها ارائه دهید؟ شاید هم به‌دنبال بازدید از نمایشگاه برای کشف فرصت‌های بالقوه باشید. شما لازم است برای حضور در نمایشگاه کارت ویزیت‌تان را نیز به‌تعداد کافی تهیه و آماده کنید. هم‌چنین خوب است متنی را برای معرفی خودتان، تخصص‌تان و کمکی که می‌توانید به یک کارفرمای حاضر در نمایشگاه بکنید، بنویسید و آن را این‌قدر تمرین کنید که بتوانید به‌خوبی ارائه دهید. شما باید بتوانید ظرف مدت حداکثر دو دقیقه تمامی اطلاعات لازم را به مخاطب‌تان ارائه دهید. حتما قبل از مراجعه به نمایشگاه از وب‌سایت آن بازدید کنید تا اطلاعات کافی را در مورد محل نمایشگاه، ساعات بازدید، بخش‌های نمایشگاه و شرکت‌کنندگان (و در واقع مشتریان بالقوه‌ی تخصص‌تان!) در آن را به‌دست بیاورید. بسیاری از نمایشگاه‌های تخصصی دارای برنامه‌ها، نشست‌ها، کارگاه‌های آموزشی و رویدادهای ویژه‌ی جانبی هستند که شرکت در آن‌ها می‌تواند برای شما هم آموزنده باشد و هم به گسترش ارتباطات حرفه‌ای‌تان کمک کند. بنابراین حتما از برنامه‌ی زمان‌بندی آن‌ها نیز باخبر شوید.

دوم ـ حضور در نمایشگاه: سعی کنید زمان کافی را برای حضور در نمایشگاه در نظر بگیرید. معمولا نمایشگاه‌های تخصصی آن‌قدر بزرگ هستند که زمان یکی دو ساعته حتی برای گردش در آن‌ها هم کفاف نمی‌دهد؛ چه برسد به برقراری ارتباطات حرفه‌ای! توصیه می‌شود یک روز مشخص ـ و ترجیحا خارج از روز اول و آخر نمایشگاه ـ را برای حضور در نمایشگاه انتخاب کنید. فراموش نکنید که برای یک حرفه‌ای، داشتن پوشش مناسب ـ و ترجیحا رسمی مطابق عرف اداری کشور ـ حتما الزامی است. سعی کنید زمانی مابین یک ساعت اول تا یک ساعت آخر زمان‌ بازدید از نمایشگاه را در آن‌جا حضور داشته باشید. هم‌چنین پیشنهاد می‌کنم که با سایر دوستان متخصص‌تان در نمایشگاه شرکت کنید تا بتوانید از ارتباطات و توانمندی‌های همدیگر برای برقراری ارتباطات حرفه‌ای استفاده کنید. وقتی به محل نمایشگاه رسیدید، سعی کنید ابتدا نقشه‌ی نمایشگاه را تهیه کنید و سعی کنید از جانمایی بخش‌های مختلف و غرفه‌های مورد نظرتان در آن باخبر شوید. حالا وقت مراجعه به غرفه‌های مورد نظرتان است. در زمانی که به‌سوی غرفه‌های مورد نظرتان می‌روید، مسیر را با هوشمندی تمام طی کنید: شاید فرد آشنایی را دیدید و شاید غرفه‌ای توجه شما را به خودش جلب کرد که برای شما دانش و آگاهی بیش‌تر یا برقراری یک ارتباط حرفه‌ای ارزشمند و اثربخش را به‌دنبال داشت. به هر غرفه‌ای که مراجعه کردید، حتما با همان ترتیبی که تمرین کرده‌اید خودتان را سریع و اثرگذار معرفی کنید، به آن‌ها بگویید که چه کمکی می‌توانید به آن‌ها بکنید و چرا آن‌ها باید شما را انتخاب کنند. اگر آن‌ها هم می‌توانند کمکی به شما بکنند هم حتما موضوع را شفاف با آن‌ها در میان بگذارید. بخش پایانی گفتگو نیز تبادل کارت ویزیت یا اطلاعات تماس است.

هفته‌ی بعد از زمان برگزاری نمایشگاه هفته‌ی بسیار شلوغی برای کسب‌وکارها است. بنابراین پیگیری مذاکرات انجام شده را به هفته‌ی بعد از آن موکول نمایید.

نمایشگاه‌های تجاری، بهترین فرصت برای رشد سریع‌تر برند شخصی شما است. آن را از دست ندهید!

پ.ن. این مقاله پیش از این به‌صورتی مفصل‌تر در روزنامه‌ی همشهری به‌چاپ رسیده است. در بازنشر مقاله برخی تعاریف پایه‌ای بازاریابی را برای جلوگیری از طولانی شدن متن، حذف کرده‌ام.

دوست داشتم!
۶

هر ساله نمایشگاه‌های بسیاری در سطح منطقه‌ای، شهری، کشوری و بین‌المللی برگزار می‌شود. حضور در این نمایشگاه‌ها برای بسیاری از کسب‌وکارها فرصتی است تا بتوانند در ارتباط مستقیم با همکاران تجاری و مشتریان بالقوه و بالفعل خود قرار بگیرند و بتوانند در تعامل مستقیم با مخاطبان خود، بخشی از اهداف بازاریابی و تبلیغات خود را محقق کنند. حضور در نمایشگاه‌ها

رسانه‌های اجتماعی در سال‌های اخیر گسترش بسیار زیادی را در دنیا یافته‌اند. رسانه‌های اجتماعی به‌دلیل ویژگی‌ ذاتی‌شان ـ برقراری ارتباط میان افراد ـ تبدیل به محلی مجازی برای جمع شدن افراد و گذراندن وقت شده‌اند. در این میان کاربرد رسانه‌های اجتماعی در حالت عادی به‌عنوان ابزاری جدید و جذاب برای سرگرمی در نظر گرفته‌ می‌شوند. اما کم‌کم کاربردهای جدی‌تر این رسانه‌ها ـ به‌ویژه کاربرد آن‌ها در کسب و کار و مدیریت سازمان‌ها ـ نیز در حال گسترش در ایران و سراسر جهان است.

یکی از مهم‌ترین کاربردهای رسانه‌های اجتماعی شبکه‌سازی حرفه‌ای است: یعنی نمایش و اثبات تخصص خود به افرادی که به آن نیاز دارند. حالا هم می‌شود از نگاه زاویه‌ی دید کارفرما و کارکن به ماجرا نگاه کرد و هم از زاویه‌ی دید کارفرما و مشاور (یا فرد طرف قرارداد یا چیزی شبیه این‌ها.) این کاربرد رسانه‌های اجتماعی عمر چندانی ندارد و در ایران هم ـ جز در حوزه‌های همیشه پیش‌رویی مثل فاوا آن هم بیش‌تر در میان کسب و کارهای جوانان حاضر در این شبکه‌ها ـ توجه نشده است. البته شاید مشکل جدی‌تر این باشد که هیچ داده و اطلاعاتی هم در این‌باره وجود ندارد: چه در زمینه‌ی میزان استفاده و نرخ موفقیت کسب و کارها در زمینه‌ی استخدام و چه در زمینه‌ی رفتارشناسی کاربران برای بهره‌گیری از فرصت‌های کاریابی موجود در شبکه‌های اجتماعی.

مدتی پیش خوشحال شدم که شنیدم یکی از دوستانم خانم روشنک دستینه در این زمینه پژوهشی را در قالب پایان‌نامه‌ی کارشناسی ارشدشان آغاز کرده‌اند. هدف پژوهش ایشان “مطالعه‌‌ی ارتباطات حرفه‌ای در بستر شبکه‌های اجتماعی” است. موضوع مورد مطالعه این پژوهش ـ که در رشته‌ی علوم ارتباطات اجتماعی انجام می‌شود ـ بررسی فرآیند کاریابی و جذب نیروی انسانی از طریق شبکه‌های اجتماعی است. شما می‌توانید در این پژوهش از طریق تکمیل پرسشنامه آن مشارکت کنید. هم‌چنین می‌توانید در صورت ثبت ایمیل خود از نتایج نهایی این تحقیق نیز مطلع شوید.

بنابر تجربه‌ی موفق چند سال اخیرم از حضور با هویت تخصصی و حرفه‌ای در رسانه‌های اجتماعی و فرصت‌های شغلی و پروژه‌های جذابی که از این طریق به من پیشنهاد شده‌اند، توصیه‌ی جدی می‌کنم که به استفاده‌های جدی‌تر و تخصصی‌تر از رسانه‌های اجتماعی کمی بیش‌تر بیاندیشید.

دوست داشتم!
۳

رسانه‌های اجتماعی در سال‌های اخیر گسترش بسیار زیادی را در دنیا یافته‌اند. رسانه‌های اجتماعی به‌دلیل ویژگی‌ ذاتی‌شان ـ برقراری ارتباط میان افراد ـ تبدیل به محلی مجازی برای جمع شدن افراد و گذراندن وقت شده‌اند. در این میان کاربرد رسانه‌های اجتماعی در حالت عادی به‌عنوان ابزاری جدید و جذاب برای سرگرمی در نظر گرفته‌ می‌شوند. اما کم‌کم کاربردهای جدی‌تر این

سال ۸۶ بود که یک روز با ایمیل عجیبی مواجه شدم. دوستی که با مقالات‌ش در روزنامه‌ها و البته وبلاگ معروف‌ش می‌شناختم و از طرفداران پر و پاقرص نوشته‌های‌ش بودم، مرا برای کار در یک مؤسسه‌ی تازه‌تأسیس حقوقی دعوت کرده بود. تعجب کردم و کلی هیجان‌زده شدم! قرار مصاحبه تنظیم شد و به آن‌جا رفتم. مصاحبه با توجه به تجربه‌ی اندک‌م بد نبود. در پایان آن مصاحبه از آن دوست وبلاگ‌نویس اجازه گرفتم سؤالی بپرسم: “من هنوز نفهمیدم چه کسی من را به شما معرفی کرده؟” لبخندی زد و نام دوست سومی را آورد که او هم وبلاگ‌نویس بسیار معروفی بود و هست و من را از جای دیگری آن هم دورادور می‌شناخت. 🙂 من در آن مؤسسه‌ مشغول به‌کار شدم و با آن دوست مصاحبه‌کننده و دوست معرفی‌کننده هم همان‌جا و در پروژه‌های دیگری تجربه‌ی همکاری خوب و نزدیکی داشتیم.

در طول این سال‌ها چنین وضعیتی بارها و بارها برای من پیش آمده است. برای همکاری یا مشاوره از جایی با من تماس گرفته‌اند که نمی‌دانستم کجاست و متوجه شده‌ام توسط فردی به آن‌جا معرفی شده‌ام که یا اصلا نمی‌شناخته‌ام یا بعدا متوجه شده‌ام که چه کسی بوده است. بخش عمده‌ای از ماجرا از مسیر گزاره‌ها اتفاق افتاده است و از این بابت خوش‌حال‌م!

اما یک نکته‌ی کلیدی در این میان هست که خیلی اتفاقی متوجه آن شدم. در واقع از جایی به‌بعد یک سؤال برای‌م پیش آمد: چرا آدم‌ها من را برای همکاری و مشاوره به دیگران پیشنهاد می‌دهند؟ از افرادی که من را معرفی می‌کردند، این سؤال را پرسیدم. پس از آن یک کار تحقیقی شهودی شروع کردم و از آدم‌های مختلفی در این‌باره سؤال کردم که چه عامل یا عواملی باعث می‌شود که فرد دیگری را برای یک موقعیت شغلی و حرفه‌ای به دیگران معرفی کنند؟ پاسخ مشخص و قابل پیش‌بینی بود: اعتماد به تخصص و شخصیت حرفه‌ای فرد. اما هنوز یک چیزی کم بود. موقعیت‌های فراوانی را شاهد بودم که فردی از میان دو کارشناس که از نظر توان فنی و تخصصی تقریبا مشابه هم بودند، یکی را برمی‌گزید. چرا؟

این روزها به‌واسطه‌ی شبکه‌ی حرفه‌‌ای نسبتا بزرگی که در حد توان خودم ساخته‌ام و البته بیش از آن به‌دلیل لطف و اعتماد دوستان و از همه‌ی این‌ها بیش‌تر به‌دلیل پارادوکس عجیب سخت یافتن نیروی انسانی مورد نیاز در همه‌ی سطوح از مدیر تا کارشناس (!)، در موقعیت همان دوستان بزرگوار قرار گرفته‌ام. برای بسیاری از درخواست‌های معرفی همکار، فرد یا افرادی را می‌شناسم؛ اما رغبتی به معرفی کردن ندارم. حالا می‌فهمم آن عامل گم‌شده چه بود: سطح اعتماد! (توجه کنید اصلا در مورد رانت و پارتی صحبت نمی‌کنیم؛ بلکه موضوع بحث‌مان نظرخواهی تخصصی درباره‌ی معرفی نیروی انسانی است.)

تعارف نداریم؛ آدم‌ها برای معرفی من و شما به دیگران، باید سطحی از ریسک را بپذیرند. عموما فرایند درخواست معرفی متخصص، به‌دلیل اعتمادی که به تخصص یا شخصیت حرفه‌ای فرد وجود دارد اتفاق می‌افتد. بنابراین هر نفر با معرفی دیگری بخشی از اعتبار حرفه‌ای خود را برای آن نفر دومی به‌حراج می‌گذارد. و همین دقیقن یک ملاک کلیدی برای ارزیابی میزان اعتبار حرفه‌ای ما به‌دست‌ می‌دهد: “چند نفر (و مهم‌تر از آن چه افرادی) با چه سطح از جایگاه تخصصی و حرفه‌ای حاضرند برای من ریسک‌های تخصصی / حرفه‌ای / مالی را بپذیرند؟

پاسخ این سؤال ـ اگر با تحقیق و پرسش از افراد حاضر در شبکه‌ی حرفه‌ای‌تان باشد ـ نکات بسیار جالبی را درباره‌ی نقاط قوت و ضعف مسیر شغلی‌تان، سطح اعتبار تخصصی و حرفه‌ای‌تان و ماهیت و کیفیت برند شخصی و خود شبکه‌ی حرفه‌ای‌تان بر شما مکشوف خواهد کرد.

دوست داشتم!
۷

سال ۸۶ بود که یک روز با ایمیل عجیبی مواجه شدم. دوستی که با مقالات‌ش در روزنامه‌ها و البته وبلاگ معروف‌ش می‌شناختم و از طرفداران پر و پاقرص نوشته‌های‌ش بودم، مرا برای کار در یک مؤسسه‌ی تازه‌تأسیس حقوقی دعوت کرده بود. تعجب کردم و کلی هیجان‌زده شدم! قرار مصاحبه تنظیم شد و به آن‌جا رفتم. مصاحبه با توجه به تجربه‌ی

معمولا وقتی سخن از “شبکه‌” پیش می‌آید به‌یاد شبکه‌های اجتماعی می‌افتیم. فیس‌بوک، توییتر، گوگل پلاس و دیگر شبکه‌های اجتماعی امروزه به محلی برای ارتباطات گسترده‌ی انسانی تبدیل شده‌اند. ما در شبکه‌های اجتماعی با دوستان مان ارتباط برقرار می‌کنیم و از رویدادهای زندگی و افکار و دیدگاه‌های‌شان باخبر می‌شویم. اما تا به حال فکر کرده‌اید که در دنیای واقعی هم شبکه‌های اجتماعی معنادارند و به‌ویژه در دنیای حرفه‌ای‌ها از اهمیت بسیاری برخوردارند؟ حرفه‌ای‌ها به‌کمک شبکه‌ی افراد حرفه‌ای اطراف‌شان به گسترش کسب و کارشان، برندسازی شخصی برای معرفی هر چه بیش‌تر خود و تخصص‌شان و البته به‌دست آوردن فرصت‌های جدید کاری و اطلاعات مورد نیاز می‌پردازند.

اما چطور شبکه‌ی حرفه‌ای بسازیم؟ در این‌جا به چند راه‌کار در این زمینه می‌پردازیم:

۱- هم‌دل و مشتاق باشید و انرژی درونی‌تان را به‌ دیگران منتقل کنید!

۲- قابل اعتماد باشید!

۳- مهارت خوب شنیدن را یاد بگیرید!

۴- همیشه در حال شبکه‌سازی باشید. با هر کسی آشنا شدید ببینید با او چه همکاری یا دوستی می‌توانید داشته باشید!

۵- همیشه سپاس‌گزار مردم باشید!

۶- از کمک کردن به دیگران لذت ببرید!

۷- همیشه صادق باشید!

پ.ن. فراموش نکنید که این هفت اصل در شبکه‌های اجتماعی مجازی هم برای موفقیت شما در جذب مخاطبان هر چه بیش‌تر کاربرد دارند. این را کاملا تجربی می‌گویم!

دوست داشتم!
۱۱

معمولا وقتی سخن از “شبکه‌” پیش می‌آید به‌یاد شبکه‌های اجتماعی می‌افتیم. فیس‌بوک، توییتر، گوگل پلاس و دیگر شبکه‌های اجتماعی امروزه به محلی برای ارتباطات گسترده‌ی انسانی تبدیل شده‌اند. ما در شبکه‌های اجتماعی با دوستان مان ارتباط برقرار می‌کنیم و از رویدادهای زندگی و افکار و دیدگاه‌های‌شان باخبر می‌شویم. اما تا به حال فکر کرده‌اید که در دنیای واقعی هم شبکه‌های

این روزها در عصری زندگی می‌کنیم که “کار دانشی” یا “کار مبتنی بر اطلاعات” دارد به شکل غالب کار برای آدم‌ها تبدیل می‌شود. کار بسیاری از ما بدون دسترسی به اطلاعات لازم یا گردش اطلاعات درون سازمان عملا اثربخشی و حتی بهره‌وری لازم را نخواهد داشت. از آن طرف یک اشکال عمده هم در این عصر حجم عظیم اطلاعاتی است که باید توسط هر یک از ما مدیریت شوند و مدیریت آن‌ها چندان آسان نیست. در هر حال وجود ابزارهای مبتنی بر فناوری اطلاعات هم خبر خوشی است تا بتوانیم هم به “مزیت اطلاعات” دست یابیم و هم مشکل “بمباران اطلاعاتی” را حل کنیم! چگونه؟ این، یکی از پاسخ‌ها به این سؤال است:

سه پژوهش‌گر مدرسه‌ی مدیریت اسلوان دانشگاه MIT، که چند سالی است در زمینه‌ی راه‌های افزایش بهره‌وری با کمک IT کار می‌کنند، براساس تحقیقات‌شان ۴ راه برای افزایش کارهای مبتنی بر اطلاعات ارایه کرده‌اند:

  1. در شبکه‌ی کاری خود یک “مرکز جمع‌آوری و انتشار اطلاعات” باشید و فهرست ارتباطی خود را متنوع سازید: زیاد ای‌میل زدن به دوستان و همکاران‌ و دریافت ای‌میل از آ‌ن‌ها یکی از نشانه‌های بهره‌وری بالاست. اما در این‌جا ارتباط با دیگران و داد و ستد اطلاعات با آن‌ها است که بهره‌وری را بالا می‌برد؛ نه ارتباط داشتن صرف!
  2. ای‌میل‌های‌تان را مختصر و مفید بنویسید: ای‌میل‌های ساده و کوتاه و متمرکز بر موضوع اصلی جواب‌های سریع‌تری نسبت به ای‌میل‌های طولانی و پرحاشیه دریافت می‌کنند و این سرعت بالاتر در دریافت جواب، رمزی دیگر برای افزایش بهره‌وری است. (قبل‌تر هم نوشته بودم: رزومه‌ نوشتن مهم است؛ به شرط شبکه‌سازی!)
  3. از فناوری برای انجام چند کار به صورت هم‌زمان (Multitasking) استفاده کنید: البته باید حواس‌تان باشد که چند کاره بودن حتی با کمک فناوری هم یک سطح بهینه دارد که از آن بالاتر، بهره‌وری پایین می‌آید.
  4. کارهای ساده‌ی اطلاعاتی را به زیردستان واگذار کنید و از سیستم‌های پشتیبان تصمیم استفاده کنید: بگذارید کارهایی که وقت ارزش‌مند شما را تلف می‌کنند زیردستان‌تان یا ابزارهای IT انجام دهند. به جای این کارها دنبال منابع جدید اطلاعات تخصصی بگردید؛ چیزی که مزیت رقابتی اصلی یک دانش‌کار (Knowledge Worker) است.

پ.ن. ناگفته پیداست که یک تا سه در زندگی شخصی‌مان هم کاربرد دارند.

منبع

دوست داشتم!
۰

این روزها در عصری زندگی می‌کنیم که “کار دانشی” یا “کار مبتنی بر اطلاعات” دارد به شکل غالب کار برای آدم‌ها تبدیل می‌شود. کار بسیاری از ما بدون دسترسی به اطلاعات لازم یا گردش اطلاعات درون سازمان عملا اثربخشی و حتی بهره‌وری لازم را نخواهد داشت. از آن طرف یک اشکال عمده هم در این عصر حجم عظیم اطلاعاتی است

چندی پیش مطلبی داشتم در مورد اهمیت شبکه‌سازی شغلی. آن‌جا نوشته بودم که امروز شبکه‌سازی در دنیای مجازی و اینترنت کم‌تر از شبکه‌سازی در دنیای واقعی اهمیت ندارد. اما خوب این سؤال هم مطرح است که چطور این کار را انجام دهیم؟ لاری بوهل در این‌جا راه‌نمایی برای این کار در سرویس لینک‌داین نوشته که بد نیست سرفصل‌های‌اش را با هم مرور کنیم:

  1. پروفایل‌تان را تا حد امکان کامل کنید.
  2. پروفایل‌تان را یکتا کنید ـ چیزی خاصِ خودِ خودتان ـ تا از آن برای پرسنال برندینگ بهره‌ بگیرید.
  3. عنوان شغلی‌ یا تخصص‌تان را بنویسید (مثلا پروفایل گوگل من را این‌جا ببینید. تخصص من تحلیل‌گری سیستم و کسب و کار است.) در این زمینه قبلا پستی نوشته‌ام که پیشنهاد می‌کنم بخوانیدش.
  4. از دیگران توصیه‌نامه بخواهید. لینک‌داین و سرویس فارسی معادل آن u24 هر دو این امکان را برای شما فراهم می‌آورند.
  5. در گروه‌های موجود در شبکه‌ی اجتماعی عضو شوید و از آن برای شناختن و شناخته شدن و پرسنال برندینگ استفاده کنید.
  6. بخشنده باشید: در دنیای مجازی به دیگران کمک کنید، مشاوره بدهید و به سؤالات‌شان براساس تخصص‌تان پاسخ دهید. با این کار به وقت‌اش دیگران هم خوش‌حال خواهند شد به شما کمک کنند (مثل همین وبلاگ نوشتن بنده!)
  7. خودتان را یک کارجو (کسی که دنبال کار می‌گردد) معرفی نکنید. پرسنال برندینگ یعنی این‌که شما خودتان، تخصص‌تان و ارزش‌های‌تان را معرفی کنید تا بقیه به سراغ‌تان بیایند؛ نه این‌که همان اول صفحه‌ی پروفایل‌تان بنویسید: “علی نعمتی شهاب هستم، به دنبال یه کارِ توپِ آسونِ پر پول می‌گردم!”
  8. اسپم نباشید! (توضیح لازم داره؟)
  9. هیچ وقت به کسی که نمی‌شناسید درخواست دوستی ندهید (قابل توجه فیس‌بوک بازها!)
  10. با به‌روزرسانی‌های زیاد، دوستان‌تان را اذیت نکنید! (رونوشت به خودم در گودر!)

بدیهی است که این خطوط راه‌نما را می‌توان در سایر شبکه‌های اجتماعی (از جمله: گودر، فیس‌بوک، توئیتر و …) نیز به کار برد.

دوست داشتم!
۳

چندی پیش مطلبی داشتم در مورد اهمیت شبکه‌سازی شغلی. آن‌جا نوشته بودم که امروز شبکه‌سازی در دنیای مجازی و اینترنت کم‌تر از شبکه‌سازی در دنیای واقعی اهمیت ندارد. اما خوب این سؤال هم مطرح است که چطور این کار را انجام دهیم؟ لاری بوهل در این‌جا راه‌نمایی برای این کار در سرویس لینک‌داین نوشته که بد نیست سرفصل‌های‌اش را با هم

مطلبی که چندی  پیش در مورد اصول رزومه‌نویسی نوشتم، بازتاب‌های خوبی داشت و حسابی دیده شد. در طول هفته‌های بعد هم چند نفر از دوستان عزیز از جمله شهرام خان در یادداشت‌های صنایعی نکات بسیار مفید دیگری را به این بحث افزودند (و من هم‌چنان منتظرم امیر مهرانی به قولی که برای نوشتن در این زمینه داده بود عمل کند! همین‌جا از نیما، احسان، احمد و مهدی عرب عامری هم دعوت می‌کنم در این زمینه بنویسند.)

در زمان جستجوی شغل، رزومه‌نویسی یکی از مهم‌ترین کارها است و نه مهم‌ترین کار. به‌عبارت به‌تر جستجوی شغل یک فرایندِ مستمر است و نه یک فعالیت موقتی. در دنیای در حال رکود امروز (و البته ایرانی که فضای کسب و کار در آن هر روز بی‌ثبات‌تر از دیروز است)، شما همیشه باید این آمادگی را داشته باشید که شغل‌تان را از دست بدهید. اما آیا جستجوی شغل جدید تنها با بی‌کار شدن یا در زمانی که از شغل فعلی‌تان راضی نیستید، آغاز می‌شود؟ تصور عمومی این است که پاسخ این سؤال مثبت است؛ و در نتیجه، بسیاری از فرصت‌های مناسب کاری به دلیل همین ندیدن‌ها و تعطیل کردن‌ها، از دست می‌روند. حلقه‌ی مفقوده‌ی ماجرا در “شبکه‌سازی شغلی (Career Networking)” نهفته است. خوب حالا این شبکه‌سازی شغلی یعنی چه؟

خیلی از ماها اولین شغل‌مان را با معرفی این آشنا و آن دوست و یا یکی از اعضای خانواده‌مان به دست آوردیم. با همین‌ مثال مفهوم شبکه‌سازی روشن می‌شود: “شبکه‌سازی شغلی یعنی استفاده از آدم‌هایی که می‌شناسید برای پیشرفت در مسیر شغلی‌تان.”  بنابراین کمک گرفتن از دیگران برای دست یافتن به شغل مورد نظرمان ذاتا بد نیست؛ مگر این‌که با راه‌های غیراخلاقی انجام شود.

همین اول باید روشن کنم که شبکه‌سازی یک ارتباط مفید برای هر دو طرف است و نه استفاده‌ی ابزاری از آدم‌ها! این اولین و مهم‌ترین اصل شبکه‌سازی است: اگر می‌خواهید دیگران برای شما کاری بکنند، شما هم باید برای آن دیگران در بدترین حالت بتوانید کاری بکنید (نگفتم کاری بکنید. این هم سطح بالاتری است در روابط شما برای شبکه‌سازی.) این خیلی هم بدیهی است: اغلب آدم‌ها نه از روی محبت، بل‌که از روی نیازی که به شما دارند رابطه‌شان را با شما پی‌ریزی می‌کنند.

خوب برای شبکه‌سازی باید چه بکنیم؟

۱٫ از آدم‌های دور و برتان شروع کنید: دوستان، آشنایان، هم‌کاران و … فهرستی از آدم‌های مفیدی که رو در رو می شناسید تهیه کنید و بعد ببینید که هر یک از آن‌ها چه کاری می‌توانند برای شما بکنند و شما باید برای‌شان چه کار کنید.

۲٫ خودتان را به آن‌هایی که نمی‌شناسید یا شما را نمی‌شناسند، بشناسانید: (جمله‌ی ادبی نوشتما!) به‌عبارت به‌تر شبکه‌ی آدم‌هایی که می شناسید را گسترش دهید. برای این کار ببینید کجاها باید باشید و بعد اگر الان به آن‌ جاها دسترسی ندارید، برنامه‌ریزی و تلاش کنید تا خودتان را در آن موقعیت‌ها قرار دهید: در دانشگاه (چه هم‌کلاسی‌ها و چه اساتید؛ به‌ویژه برای دانشجویان MBA توصیه می‌شود)، انجمن فارغ‌التحصیلان دانشگاه‌تان، انجمن‌ها و کنفرانس‌ها و همایش‌های علمی و فنی و تخصصی مربوط به رشته‌تان و خلاصه هر جایی که لااقل یک آدم به‌درد بخور پیدا می‌شود، سراغ آن کسانی که باید، بروید و ارتباط را آغاز کنید. در کنارش وبلاگ نوشتن و خواندن و رسانه‌های اجتماعی را فراموش نکنید (البته حضور خاموش و منفعل نه؛ هم خودتان بنویسید و هم در مورد نوشته‌های دیگران نظر بدهید.)

۳٫ حواس‌تان باشد که ره‌رو آن است که آهسته و پیوسته رود! جوگیر نشوید و صبر و حوصله داشته باشید.

۴٫ وقتی از کسی برای کمک به شما در زمینه‌های کاری کمک می‌خواهید، از او عذرخواهی نکنید که وقت‌اش را می‌گیرید یا او را به زحمت می‌اندازید: اعتماد به نفس داشته باشید و یادتان باشد: اگر برای‌اش ارزش لازم را داشته باشید آن کار را برای شما می‌کند (همین است که گفتم این رابطه دو طرفه است. همیشه که طرف از روی محبت برای شما کار نمی‌کند!)

۵٫ خودتان باشید: طبیعی باشید، غریزی عمل کنید، ظاهرسازی نکنید. به قول اینگرید برگمان: “خودت باش. جهان اصالت را می‌ستاید!”

۶٫ فقط خودتان بودن کافی نیست: باید دقیقا به طرف مقابل نشان دهید که این “خودتان” یعنی چه؟ برای این کار باید پرسنال برندینگ را یاد بگیرید.

۷٫ فرصت‌شناس باشید: متخصص بودن شما به این معنا نیست که فقط در جمع متخصصین شبکه‌سازی کنید. ممکن است همین پیرمردی که توی این مهمانی روبروی شما نشسته، دنبال هم‌چون “شما”یی می‌گردد و هنوز پیدای‌اش نکرده یا آن جوانک بانمک بغل‌دستی‌تان در شرکتی کار بکند که چند سال است می‌خواهید در آن‌جا استخدام شوید ولی هنوز از گیت حراست‌اش هم رد نشده‌اید! فقط مشکل این‌جا است که باید بلد باشید سر صحبت را باز کنید و آدم‌ها را به صحبت کردن ترغیب.

۸٫ با هر کسی با زبان خودش صحبت کنید: با آدم‌های فنی با زبان خودشان صحبت کنید و با غیرفنی‌ها با زبان ساده. در مورد فنی‌ها باید حواس‌تان باشد که ببینید طرف حوزه‌ی کاری‌اش دقیقا چیست و با ترمینولوژی آن حوزه صحبت کنید. خلاصه “مشترکات‌تان را با هم به‌اشتراک بگذارید!”

۹٫ برای شروع یک نفر کافی است: هم‌زمان سراغ صد تا آدم مختلف نروید! وقتی با یک نفر کار شبکه‌سازی را شروع کنید، هم فرصت تجربه پیدا کردن در این زمینه و یاد گرفتن اصول و فوت و فن‌های‌اش را پیدا می‌کنید و هم در کنارش امکان تجربه‌ی عملی اصول مذاکره، زبان بدن (Body Language) و اصول روابط انسانی اثربخش (که یاد گرفتن‌شان واجب عینی است!) را.

۱۰٫ نگران این نباشید که نمی‌توانید محبت طرف مقابل را جبران کنید: جبران محبت که فقط این نیست که شما هم برای طرف مقابل کاری جور کنید، پروژه‌ای به بدهید یا … شما تنها کافی است قابل اعتماد باشید، احساسات‌تان را به طرف مقابل منتقل کنید و به دیگران کمک کنید تا موفق شوند یا در مورد خودشان احساس خوبی داشته باشند … (این قسمت آخرش چقدر قشنگه …)

۱۱٫ خودتان را از قبل آماده کنید: هم از قبل بدانید که چه می‌خواهید بگویید و چه سؤال‌هایی را بپرسید و هم واکنش‌ها و سؤالات طرف مقابل را پیش‌بینی کنید و برای‌‌شان برنامه داشته باشید.

۱۲٫ روی قول‌های‌تان بمانید: یادتان باشد که “مردِ و قول‌اش (و همین طور زنِ و قول‌اش!)” اگر مثلا قول دادید گزارشی را ام‌شب برای کسی بفرستید، همین ام‌شب این کار را بکنید. مهم است که آدم‌ها بدانند شما قابل اعتمادید.

۱۳٫ نترسید که ممکن است پاسخ منفی بشنوید: زندگی همین است دیگر؛ همیشه که نباید بشود!

۱۴٫ ریسک‌پذیر باشید: ممکن است هر دو طرف منتظر باشید که یکی شجاعتِ شکستنِ یخِ گفتگو را به خرج دهد! خوب ریسک این‌که آن آدم شما باشید را بپذیرید! (با در نظر گرفتن نکته‌ی بالایی.)

۱۵٫ کلید موفقیت در شبکه‌سازی این‌ها است: بتوانید رابطه‌ی صمیمانه‌ای با دیگران ایجاد کنید و از آن مهم‌تر، منظورتان را به آن‌ها خوب برسانید.

این کارها را هم نکنید: دست روی دست بگذارید تا زمانی که نیاز به شغل پیدا کنید، اعتماد به نفس زیادی داشته باشید، با دیگران با غرور برخورد کنید و از همه‌ مهم‌تر، از دیگران انتظار داشته باشید که برای شما شبکه بسازند!

در شبکه‌سازی نقش رسانه‌های آن‌لاین بسیار قابل توجه است؛ به‌ویژه سایت لینک‌داین. لینک‌داین می‌تواند هم محل نمایش رزومه‌ی شما باشد و هم محلی برای تعریف و تمجید دیگران از شما (منظور معرفانی هستند که بعضی وقت‌ها اهمیت بسیار زیادی پیدا می‌کنند.) حتی همین پروفایل ساده‌ی گوگل هم به جای خودش می‌تواند خیلی کاربردها داشته باشد! در هر حال هر جایی پروفایل آن‌لاین ساختید، حواس‌تان باشد که مختصر و مفید باشد، مهم‌ترین اطلاعات تحصیلی و تجربیات کاری شما را در برداشته باشد و از همه مهم‌تر، شامل کلمات کلیدی باشد که شما را در محیط وب جستجوشدنی و پیداشدنی سازد! جمله‌ی هری بی. واینر که یک متخصص پیدا کردن شغل است به خوبی نشان‌دهنده‌ی اهمیت برندسازی آن‌لاین است: “به‌ازای هر ده دقیقه‌ای که روی رزومه‌تان کار کردید، باید یک ساعت را در لینک‌داین بگذرانید.”

منابع: برای نوشتن این پست از مطالب این‌جا و این‌‌جا و این‌جا و این‌جا استفاده کرده‌ام. بخشی را هم براساس تجربیات و دیدگاه‌های شخصی خودم نوشته‌ام.

دوست داشتم!
۱

مطلبی که چندی  پیش در مورد اصول رزومه‌نویسی نوشتم، بازتاب‌های خوبی داشت و حسابی دیده شد. در طول هفته‌های بعد هم چند نفر از دوستان عزیز از جمله شهرام خان در یادداشت‌های صنایعی نکات بسیار مفید دیگری را به این بحث افزودند (و من هم‌چنان منتظرم امیر مهرانی به قولی که برای نوشتن در این زمینه داده بود عمل کند!