“تغییر فلسفهی فوتبالی بارسلونا احتمالا کار بسیار دشواری است، و بهنظرم حتی فکر ایجاد تغییر در این فلسفه هم اشتباه است! یوهان کرویف فلسفهی باشگاه را ۳۰ سال پیش تعیین کرد و این فلسفه از آن زمان تا بهامروز تغییر نکرده است. البته هر مربی تفکرات خاص خودش را دارد. گواردیولا بازی تیم را مطابق ایدههای شخصیش به کمال رساند و انریکه هم سبک بازی تیم را با تکیه بر مسی، سوارز و نیمار توسعه داد. تفاوت بین این سبکها در این است که بارسا امروز دیگر نیازی ندارد برای رسیدن به گل ۵۰ پاس بدهد. با هنرنمایی این ۳ بازیکن، خلق موقعیتهای گل نیازمند دادن پاسهای زیاد نیست. بنابراین انریکه در فلسفهی بارسا تغییری خاصی ایجاد نکرده است. او سبک بازی تیم را براساس همان فلسفهی هستهای همیشگی بهبود داده است. بزرگترین اشتباه در بارسا میتواند این باشد که مربی را به خدمت بگیرد که فلسفهی خاص خودش را دارد و میخواهد آن را به تیم تحمیل کند. با یاری فلسفهی کرویف است که ما این همه جام بردهایم. (ژاوی در مورد کرویف؛ اینجا)
یوهان کرویف، بزرگتر از آن است که لازم باشد در وصف او چیزی گفت. اما راستش را بخواهید این مصاحبهی درخشان ژاوی، بار دیگر نشان داد که پرچمدار بعدی بارسا چه کسی خواهد بود! 🙂 این کاریکاتور درخشان و جذاب، حرفهای ژاوی را بهنوعی خلاصه کرده است:
پرچم “توتال فوتبال” از رینوس میشل بزرگ به کرویف رسید و پس از او به پپ و در آیندهای نهچندان دور به ژاوی منتقل خواهد شد. 🙂
اما جذابیت حرفهای ژاوی فقط از جنبهی فوتبالی نیست. ژاوی در مورد فلسفهی وجودی سخن گفته که پایه و اساس هر سازمانی است و پیش از این بارها در مورد آن در گزارهها نوشتهام. اما حتی این هم نکتهی نهایی نیست که برای من جذاب بود! روز پنجشنبه علاوه بر کرویف، مدیر بزرگ دیگری بهنام اندی گروو نیز دیده از جهان فرو بست. در مورد گروو در پست قبلی گزارهها نوشتم؛ اما حالا توصیه میکنم اگر وقت و حوصله دارید این مقالهی جذاب را در مورد میراث مدیریتی او بخوانید. نویسندهی مقاله اشاره میکند که بزرگترین کار اندی گروو، خلق یک الگوی نمادین (تمپلت) یک شرکت فناوری پیشرفته در اینتل بود که تقریبا تمامی شرکتهای بزرگ و نامآشنای امروز صنعت فناوری بهنوعی از این الگو (بهویژه در حوزهی فرهنگ سازمانی و فرایندهای کاری) اقتباس کردهاند.
نکتهی اصلی همینجا است. ارزش کار رهبران و مدیران بزرگی همانند کرویف و گروو و عامل جاودانگی آنها، بیش از افتخارات و نتایجی که در طول زندگی به آنها دست یافتهاند، در ساختن صحنهی بزرگی است که در آن بازیگرانی توانمند، اندیشمند و نوآور، مسیر رسیدن به موفقیتهایی شاید بزرگتر را دنبال میکنند.
اما آنها چگونه به چنین بینشی دست مییابند؟ شاید راز این ماجرا در این نقل قول مشهور از کرویف بزرگ نهفته باشد: “در فوتبال بهطور متوسط هر بازیکن سه دقیقه توپ را در اختیار دارد. بنابراین مهمترین قسمت بازی هر بازیکن آن است که در ۸۷ دقیقه باقیمانده که توپ را در اختیار ندارد، به چه شکل بازی میکند و این مبنای مقایسه بازیکن خوب و بد است.”
کرویف و گروو و دیگر رهبران و مدیران برجستهی تاریخ این را میدانستند که چگونه زمانی که توپ را در اختیار ندارند و از آن بالاتر، حتی زمانی که دیگر در این دنیای خاکیِ فانی نیستند، در زمین بازی دنیای ورزش و کسبوکار و زندگی با مهرهها بازی کنند. بهاحترام آنها و بهاحترام جاودانگیشان، کلاه از سر برمیدارم.