خدایا با قدرت و توان من، نشدنی است؛ نه برای تو!
نیایش (۲۰)
علی نعمتی شهاب
ـ اینجا دفترچهی یادداشت آنلاین یک جوان (!؟) سابقِ حالا ۴۰ ساله است که بعد از خواندن یک رشتهی مهندسی، پاسخ سؤالهای بی پایانش در زمینهی بنیادهای زندگی را در علمی بهنام «مدیریت» کشف کرد! جوانی که مدیریت را علم میداند و میخواهد علاقهی شدیدش به این علم را با دیگران هم تقسیم کند!
پنجشنبه ۱۵ دی ۱۳۹۰
خدایا با قدرت و توان من، نشدنی است؛ نه برای تو! دوست داشتم!۰
نیایش (۱۹)
علی نعمتی شهاب
ـ اینجا دفترچهی یادداشت آنلاین یک جوان (!؟) سابقِ حالا ۴۰ ساله است که بعد از خواندن یک رشتهی مهندسی، پاسخ سؤالهای بی پایانش در زمینهی بنیادهای زندگی را در علمی بهنام «مدیریت» کشف کرد! جوانی که مدیریت را علم میداند و میخواهد علاقهی شدیدش به این علم را با دیگران هم تقسیم کند!
یکشنبه ۱۵ آبان ۱۳۹۰
«گاهی واقعا خیال میکنم
روی دست خداوند ماندهام
خستهاش کردهام …»
سید علی صالحی
پ.ن. خوش بهحال اونایی که امروز عرفه رو درک کردند … عیدتون هم مبارک!
«گاهی واقعا خیال میکنم روی دست خداوند ماندهام خستهاش کردهام …» سید علی صالحی پ.ن. خوش بهحال اونایی که امروز عرفه رو درک کردند … عیدتون هم مبارک! دوست داشتم!۱
نیایش (۱۸)
علی نعمتی شهاب
ـ اینجا دفترچهی یادداشت آنلاین یک جوان (!؟) سابقِ حالا ۴۰ ساله است که بعد از خواندن یک رشتهی مهندسی، پاسخ سؤالهای بی پایانش در زمینهی بنیادهای زندگی را در علمی بهنام «مدیریت» کشف کرد! جوانی که مدیریت را علم میداند و میخواهد علاقهی شدیدش به این علم را با دیگران هم تقسیم کند!
پنجشنبه ۴ فروردین ۱۳۹۰
خدایا
«ای ز کوه کرمات چشمهی احسان جاری
رحمتی آر که چون پر کاه آمدهایم …»
(شعر از احمد عزیزی)
خدایا «ای ز کوه کرمات چشمهی احسان جاری رحمتی آر که چون پر کاه آمدهایم …» (شعر از احمد عزیزی) دوست داشتم!۰
نیایش (۱۷)
علی نعمتی شهاب
ـ اینجا دفترچهی یادداشت آنلاین یک جوان (!؟) سابقِ حالا ۴۰ ساله است که بعد از خواندن یک رشتهی مهندسی، پاسخ سؤالهای بی پایانش در زمینهی بنیادهای زندگی را در علمی بهنام «مدیریت» کشف کرد! جوانی که مدیریت را علم میداند و میخواهد علاقهی شدیدش به این علم را با دیگران هم تقسیم کند!
سه شنبه ۲۵ آبان ۱۳۸۹
خدایا!
«دعای عاشقانات را مگر مقبل نمیدانی …»
(شعر از احمد عزیزی)
پ.ن. امروز عرفه است و من باز دستام کوتاه از فیض دعای عرفهی عشق همیشگیام اباعبدالله (ع). ولی شماها ـ شمایی که مثل من نیستید ـ وقتی اون بالا بالاها رسیدید، آدمهای پاگیر این دنیای خاکی مثل من را از یاد نبرید …
خدایا! «دعای عاشقانات را مگر مقبل نمیدانی …» (شعر از احمد عزیزی) پ.ن. امروز عرفه است و من باز دستام کوتاه از فیض دعای عرفهی عشق همیشگیام اباعبدالله (ع). ولی شماها ـ شمایی که مثل من نیستید ـ وقتی اون بالا بالاها رسیدید، آدمهای پاگیر این دنیای خاکی مثل من را از یاد نبرید … دوست داشتم!۰
نیایش (۱۶)
علی نعمتی شهاب
ـ اینجا دفترچهی یادداشت آنلاین یک جوان (!؟) سابقِ حالا ۴۰ ساله است که بعد از خواندن یک رشتهی مهندسی، پاسخ سؤالهای بی پایانش در زمینهی بنیادهای زندگی را در علمی بهنام «مدیریت» کشف کرد! جوانی که مدیریت را علم میداند و میخواهد علاقهی شدیدش به این علم را با دیگران هم تقسیم کند!
سه شنبه ۱۸ آبان ۱۳۸۹
خدایا! اشکهایام را نگه داشتهام برای درگاه تو؛ که خودت گفتی چشمانِ ترِ من، کلید گشودن در رحمت تو است …
خدایا! اشکهایام را نگه داشتهام برای درگاه تو؛ که خودت گفتی چشمانِ ترِ من، کلید گشودن در رحمت تو است … دوست داشتم!۰
نیایش (۱۵)
علی نعمتی شهاب
ـ اینجا دفترچهی یادداشت آنلاین یک جوان (!؟) سابقِ حالا ۴۰ ساله است که بعد از خواندن یک رشتهی مهندسی، پاسخ سؤالهای بی پایانش در زمینهی بنیادهای زندگی را در علمی بهنام «مدیریت» کشف کرد! جوانی که مدیریت را علم میداند و میخواهد علاقهی شدیدش به این علم را با دیگران هم تقسیم کند!
سه شنبه ۴ آبان ۱۳۸۹
خدایا!
«خسته و شکسته، گوشهای نشستهام
یک نگاه تو بس است …»
(شعر از سهیل محمودی)
خدایا! «خسته و شکسته، گوشهای نشستهام یک نگاه تو بس است …» (شعر از سهیل محمودی) دوست داشتم!۰
نیایش (۱۴)
علی نعمتی شهاب
ـ اینجا دفترچهی یادداشت آنلاین یک جوان (!؟) سابقِ حالا ۴۰ ساله است که بعد از خواندن یک رشتهی مهندسی، پاسخ سؤالهای بی پایانش در زمینهی بنیادهای زندگی را در علمی بهنام «مدیریت» کشف کرد! جوانی که مدیریت را علم میداند و میخواهد علاقهی شدیدش به این علم را با دیگران هم تقسیم کند!
پنجشنبه ۲۹ مهر ۱۳۸۹
خدایا! حسابی هوای من را داشته باش تا نکند حتی برای یک لحظه، سیاهی تردید جای نورِ ایمانِ به تو را در دل من بگیرد …
خدایا! حسابی هوای من را داشته باش تا نکند حتی برای یک لحظه، سیاهی تردید جای نورِ ایمانِ به تو را در دل من بگیرد … دوست داشتم!۰
نیایش (۱۳)
علی نعمتی شهاب
ـ اینجا دفترچهی یادداشت آنلاین یک جوان (!؟) سابقِ حالا ۴۰ ساله است که بعد از خواندن یک رشتهی مهندسی، پاسخ سؤالهای بی پایانش در زمینهی بنیادهای زندگی را در علمی بهنام «مدیریت» کشف کرد! جوانی که مدیریت را علم میداند و میخواهد علاقهی شدیدش به این علم را با دیگران هم تقسیم کند!
دوشنبه ۱۹ مهر ۱۳۸۹
خدایا اینقدر درگیر غر زدن بر سر ندادههایات هستیم که شکر دادههایات را فراموش کردهایم. با این حال … تو ما را دریاب!
خدایا اینقدر درگیر غر زدن بر سر ندادههایات هستیم که شکر دادههایات را فراموش کردهایم. با این حال … تو ما را دریاب! دوست داشتم!۰
نیایش (۱۲)
علی نعمتی شهاب
ـ اینجا دفترچهی یادداشت آنلاین یک جوان (!؟) سابقِ حالا ۴۰ ساله است که بعد از خواندن یک رشتهی مهندسی، پاسخ سؤالهای بی پایانش در زمینهی بنیادهای زندگی را در علمی بهنام «مدیریت» کشف کرد! جوانی که مدیریت را علم میداند و میخواهد علاقهی شدیدش به این علم را با دیگران هم تقسیم کند!
یکشنبه ۱۱ مهر ۱۳۸۹
خدایا اگر من اندکی صبر که تو از من میخواهی ندارم، تو که مهر بیپایانی که من از تو میخواهم را داری!
خدایا اگر من اندکی صبر که تو از من میخواهی ندارم، تو که مهر بیپایانی که من از تو میخواهم را داری! دوست داشتم!۰
نیایش (۱۱)
علی نعمتی شهاب
ـ اینجا دفترچهی یادداشت آنلاین یک جوان (!؟) سابقِ حالا ۴۰ ساله است که بعد از خواندن یک رشتهی مهندسی، پاسخ سؤالهای بی پایانش در زمینهی بنیادهای زندگی را در علمی بهنام «مدیریت» کشف کرد! جوانی که مدیریت را علم میداند و میخواهد علاقهی شدیدش به این علم را با دیگران هم تقسیم کند!
پنجشنبه ۱ مهر ۱۳۸۹
خدایا این روزها خیلیها به توانستنات شک دارند و من به خواستنات. کاش به آن خیلیها و البته خودِ من ثابت کنی که همه در اشتباهیم …
خدایا این روزها خیلیها به توانستنات شک دارند و من به خواستنات. کاش به آن خیلیها و البته خودِ من ثابت کنی که همه در اشتباهیم … دوست داشتم!۰