درس‌هایی از فوتبال برای کسب‌و‌کار (۲۳۵): آن‌کس که نداند و بداند که نداند!

من همیشه از واقعیت خوشم می‌آمد و مربیان‌م هیچ‌گاه به من دروغ نگفتند. اگر افتضاح بودم، افتضاح بودم؛ ولی گاهی باید به من یادآوری می‌شد. وقتی جوان هستید، باید گاهی واقعیت را بدانید زیرا وقتی در یک حباب قرار گرفته‌اید، فکر می‌کنید هر باوری که دارید درست است. و گاهی می‌رسد که مردم می‌گویند: “بی‌خیال! چه اتفاقی برای تو افتاده؟”

یک بار بیلسا به من گفت: “افتضاح بودی” و من شوکه شده بودم. او دلایل‌ش را توضیح داد و به من نشان داد که چرا چنین چیزی به من گفته است. گفت اگر این‌طور باشی دیگر نمی‌توانی برای من بازی کنی و همین‌طور برای تیم ملی. برای‌م سخت بود. با گریه به‌سمت خانه رانندگی کردم ولی پس از آن متوجه شدم که او راست می‌گفت. من اقتضاح بودم، بله افتضاح بودم. پس از آن پیشرفت کردم!” (مائوریتسیو پوچتینو؛ این‌جا)

پوچتینو را شخصا با آن گاف پنالتی دادن‌ش به انگلیس در جام جهانی ۲۰۰۲ که باعث حذف تیم دوست‌داشتنی آرژانتینِ “باتی گل” شد به‌یاد می‌آورم! 🙂 پوچتینو حالا مربی تاتنهام در لیگ برتر انگلستان است. او در حرف‌های‌ش به نکته‌ی بسیار مهمی در مورد موفقیت حرفه‌ای اشاره کرده است؛ نکته‌ای که کم‌تر کسی به آن توجه می‌کند و کم‌تر جایی در مورد آن سخن گفته می‌شود: ما انسان‌ها همیشه دنیا را از زاویه‌ی دید خودمان تماشا می‌کنیم و همیشه هم سر جای درستی برای تماشای خودمان و دنیای‌مان ننشسته‌ایم! در نتیجه نیاز به بودن افرادی قابل اعتماد، با شخصیت قوی و توان‌مندی بالا در کنارمان داریم که در زمان مناسب به ما تلنگر بزنند تا متوجه شویم داریم مسیر را اشتباهی می‌رویم یا این‌که در مسیر در جای نامناسبی متوقف شده‌ایم و حتی مقصدمان آنی نیست که باید باشد. این افراد می‌توانند اعضای خانواده، دوست و آشنا، همکار و مدیر و … باشند. انتخاب کردن این افراد نیاز به بررسی بسیار زیادی دارد؛ چرا که در صورت اشتباه کردن می‌تواند خودش یک عامل جدی در انحراف ما از مسیر درست زندگی باشد. توجه کنید که رابطه‌ی دوستانه نباید عامل اصلی در انتخاب این فرد “تلنگرزن” باشد. این فرد باید بتواند از زاویه‌ی دید متفاوتی نسبت به شما دنیا را ببیند، وابستگی احساسی به شما باعث نشود تا او واقعیت‌ها را بی‌تعارف به شما بگوید و دانش و اطلاعات و تجربه‌ی کافی را برای اظهارنظر داشته باشد.

امروزه در دنیای کار حرفه‌ای یکی از الگوهای اصلی موفقیت کاری همین الگوی داشتن چنین فردی در زندگی است. در ادبیات علمی از این فرد به “مربی” یا “منتور” یاد می‌شود. مربی یا منتور فردی است که قبل از شما مسیر مشخصی را در زندگی طی کرده است (این مسیر می‌تواند مسیر شغلی خاص، مسیر رسیدن به هدفی مشخص یا … باشد.) منتور با دانش و تجربه و بینش خود به شما در یافتن مسیر، نقاط انحرافی و دره‌های هولناک آن و گذر از موانع سر راه کمک می‌کند. شاید جایی لازم باشد دست شما را بگیرد و شما را همراهی کند و شاید هم زمانی برسد که شما را در طول طی مسیرتان تماشا کند و به شما بازخورد بدهد.

شاید بهترین مثال مربی همین میدان فوتبال باشد. مربی به بازیکنان یاد می‌دهد که اصول درست تکنیکی و تاکتیکی فوتبال چیست، آن‌ها در میدان عمل چکونه باید بازی کنند و چطور با هم‌تیمی‌های‌شان در تعامل باشند. اما زمانی که بازیکنان وارد میدان شدند دیگر هر فردی خودش تصمیم می‌گیرد که چطور بازی کند!

طبیعتا پیدا کردن چنین آدمی بسیار کار دشواری است؛ اما اگر به‌دنبال دستیابی به اهداف بزرگ و رؤیاهایی درخشان در زندگی‌تان هستید، شاید انتخاب دیگری جز شاگردی یک مربی بزرگ را نداشته باشید. فراموش نکنید که بزرگی مربی به سن و سال و هوش و حتی تجربه‌ی او نیست. بزرگ‌ترین مربیان دنیا آن‌هایی هستند که می‌دانند چگونه می‌توان راهِ رفتن تا رسیدن را پیدا کرد و آن را تا آخر طی کرد.

دوست داشتم!
۱

من همیشه از واقعیت خوشم می‌آمد و مربیان‌م هیچ‌گاه به من دروغ نگفتند. اگر افتضاح بودم، افتضاح بودم؛ ولی گاهی باید به من یادآوری می‌شد. وقتی جوان هستید، باید گاهی واقعیت را بدانید زیرا وقتی در یک حباب قرار گرفته‌اید، فکر می‌کنید هر باوری که دارید درست است. و گاهی می‌رسد که مردم می‌گویند: “بی‌خیال! چه اتفاقی برای تو افتاده؟”