فرمت استاندارد رزومه

قبلا مطالبی در مورد رزومه‌نویسی در این وبلاگ نوشته شده؛ از جمله راه‌نمای رزومه‌نویسی چگونه رزومه ننویسیم! روزهای آخر سال است و خیلی از ما ممکن است دنبال عوض کردن شغل‌مان باشیم. حتی اگر این طور نباشد هم به هر حال آخر سال فرصت خوبی است برای بازنگری و تکمیل رزومه‌مان، براساس تجربیات و آن‌چه امسال به دست آوردیم.

امروز یکی از دوستان یک فرمت برای رزومه فرستاده بود که من ببینم و نظر بدهم. این فرمت کلیت خوبی داشت؛ اما نقایصی هم داشت. بنابراین این فرمت را اصلاح کردم و توضیحات لازم را هم برای تکمیل بخش‌های مختلف به آن اضافه کردم. این فرمت را در قالب فایل ورد از این‌جا یا این‌جا دریافت کنید. توضیحات من با رنگ زمینه‌ی زرد در این فایل مشخص شده که باید حتما بعد از نهایی شدن رزومه‌تان، از فایل حذف‌شان کنید.

فقط یک نکته‌ی تکمیلی: این فرمت استاندارد شامل چند تا جدول است که باید اطلاعات‌تان را داخل‌اش تکمیل کنید. غیر از بخش‌های اطلاعات فردی، اطلاعات تحصیلی و سوابق شغلی که تکمیل‌شان واجب است و اصلا حذف‌شان راه ندارد، سایر جداول اختیاری هستند. بنابراین اگر اطلاعاتی برای تکمیل‌شان ندارید، در رزومه‌تان حتی خالی‌شان هم نگذارید؛ حذف‌شان کنید!

دوست داشتم!
۱۱۳

قبلا مطالبی در مورد رزومه‌نویسی در این وبلاگ نوشته شده؛ از جمله راه‌نمای رزومه‌نویسی چگونه رزومه ننویسیم! روزهای آخر سال است و خیلی از ما ممکن است دنبال عوض کردن شغل‌مان باشیم. حتی اگر این طور نباشد هم به هر حال آخر سال فرصت خوبی است برای بازنگری و تکمیل رزومه‌مان، براساس تجربیات و آن‌چه امسال به دست آوردیم. امروز

مدلی جدید برای ره‌بری: چگونه زنان فوق‌العاده ره‌بری می‌کنند؟

“وقتی ۵۰ ساله شدم، اتفاقی برای من افتاد. هیچ. واقعا هیچ. هیچ احساسی در مورد رسیدن به یک نقطه‌ی مهم زندگی نداشتم. نه بیمی و نه لذتی. و این احساس پوچی، من را نگران می‌کرد …” و این‌گونه بود که خانم جوانا بارش مشاور ارشد شرکت معظم مک‌کنزی شروع کرد به گشتن به دنبال قطعه‌ی گم‌شده‌ی پازل زندگی‌اش: “اشتباه من کجا بود؟ من راجع به این موضوع فکر کردم و به این نتیجه رسیدم: احساس نامرئی بودن می‌کردم. من زندگی‌ام را به‌عنوان یک مشاهده‌گر گذرانده بودم و این احساس، برای مدت‌ها و مدت‌ها در من رسوب کرده بود.” و به این ترتیب خانم بارش و هم‌کارش سوزی کرانستون ادبیات علمی و آکادمیک موجود را بررسی کردند تا بتوانند شواهدی در جهت تأیید مشاهدات‌شان در مورد زنان در محل کار بیابند.

“ما کم‌کم خودمان را در میان معیارهایی محاصره شده دیدیم که فراتر از دیدگاه‌های سنتی به مدیریت و پیش‌رفت حرفه‌ای بود: ایده‌های جدیدی درباره‌ی این‌که چگونه خوب بودن از نظر احساسی، روانی و فیزیکی، ارتباط عمیق با کار خود فرد و دیگران و لذت بردن از کار می‌توانند شرایط لازم را برای ره‌بری موفق فراهم کنند.”

“این‌جا جایی است که این زنان موفق قرار دارند: ره‌برانی که خودشان را برای جنگیدن در سازمان و اعلام اشتیاق‌شان به کار ـ یعنی احساس لذت از کار و معنادار بودن آن ـ بدون کوچک‌ترین احساس خجالتی مسلح کرده‌اند. این همه سال تلاش کردن برای پنهان کردن احساسات‌ام، مرا پریشان ساخته بود.”

خوش‌بینی مطلق ویژگی دیگر رفتاری زنان ره‌بر است. “بسیاری از این زنان بر موانع جدی و دردناکی غلبه کرده‌اند؛ اما وقتی اوضاع مساعد نبوده هم روحیه‌شان را از دست نداده‌اند. آن‌ها به کار چسبیده‌اند و به پیش رفتن ادامه داده‌اند. آن‌ها هم کار را انجام می‌دهند و هم اصلاح را.”

براساس این یافته‌ها خانم بارش و خانم کرانستون مدلی سیستمی را برای ارزیابی رفتار ره‌بری زنان فوق‌العاده توسعه‌ داده‌اند. با هم‌کاری جوئف لویس “ما دستورالعمل موفقیت را یافتیم؛ بنابراین ما می‌توانیم محتوا و شیوه‌ی آمیختن آن‌ها را با دیگران به‌اشتراک بگذاریم تا سایر زنان هم بتوانند آن را امتحان کنند.”

یافته‌های آن‌ها نشان می‌دهد که زنان فوق‌العاده سه پیش‌نیاز دارند: استعداد، اشتیاق به ره‌بری و انعطاف‌پذیری برای تغییر. آن‌ها هم‌چنین ۵ جنبه‌ی ره‌بری متمرکز را یافته‌اند. و بالاخره نتایج که شامل تأثیر، تکرار و لذت هستند. به همین سادگی!

مدل ره‌بری متمرکز (Centered leadership) خانم بارش و خانم کرانستون را در شکل زیر می‌بینید:

۵ جنبه‌ی ره‌بری متمرکز عبارتند از:

  • معنایابی: احساس بامعنا بودن چیزی است که ره‌بران زن را می‌انگیزاند، کار راهه‌ی شغلی آن‌ها را هدایت می‌کند، خوش‌بینی آن‌ها را پایدار می‌سازد، در آن‌ها احساسات مثبت پدید می‌آورد و این امکان را به آن‌ها می‌دهد که از راه‌های خلاقانه و عمیق، ره‌بری‌ را انجام دهند.
  • چارچوب‌بندی: برای حفظ کردن خود در مسیر ره‌بری و برای فعالیت کردن به‌عنوان یک ره‌بر، زنان باید موقعیت‌ها را به صورت دقیق بررسی کنند، از بی‌روحیه‌گی بپرهیزند تا بتوانند به جلو حرکت کنند، خودشان را با موقعیت سازگار کنند و راه‌حل‌های‌شان را اجرا کنند.
  • ارتباط برقرار ساختن: هیچ کس این کار را تنهایی انجام نمی‌دهد. ره‌بران زن ارتباطاتی بامعنا با دیگران ایجاد می‌کنند تا بتوانند نقش‌های حمایت‌گر و دنباله‌رو را توسعه دهند و از سویی دیگر، با هم‌کاران و پشتیبانان‌شان به گرمی و به شکل انسانی هم‌کاری کنند.
  • به‌کار گرفتن: ره‌بران موفق مالکیت موقعیت‌ها را در عین پذیرش ریسک‌ها در اختیار خود می‌گیرند. آن‌ها صدایی دارند که از آن بهره‌ می‌گیرند. آن‌ها می‌توانند ترس‌های‌شان را کنترل کنند.
  • انرژی‌بخشی: برای موفقیت در بلند مدت و وفق دادن خود با مسئولیت‌های خانوادگی و اجتماعی، ره‌بران زن یاد می‌گیرند تا منابع انرژی‌شان را مدیریت کنند و آن‌ را به جریان می‌اندازند.

خانم بارش و خانم کرانستون نتایج مطالعات‌شان را در کتابی با عنوان How Remarkable Women Lead منتشر کرده‌اند.

پ.ن. خانم بارش یکی از ۱۰۰ زن بی‌نظیر دنیا است که در قالب پروژه‌ی Truly Amazing Women شناسایی شده‌اند.

منبع

دوست داشتم!
۱

“وقتی ۵۰ ساله شدم، اتفاقی برای من افتاد. هیچ. واقعا هیچ. هیچ احساسی در مورد رسیدن به یک نقطه‌ی مهم زندگی نداشتم. نه بیمی و نه لذتی. و این احساس پوچی، من را نگران می‌کرد …” و این‌گونه بود که خانم جوانا بارش مشاور ارشد شرکت معظم مک‌کنزی شروع کرد به گشتن به دنبال قطعه‌ی گم‌شده‌ی پازل زندگی‌اش: “اشتباه من

گزاره‌ها (۶۰)

آدم‌های اندکی می‌توانند هوش و ذکاوت را در کسی که عصبانی‌شان کرده ببینند.

رابرتسون دیویس

دوست داشتم!
۱

آدم‌های اندکی می‌توانند هوش و ذکاوت را در کسی که عصبانی‌شان کرده ببینند. رابرتسون دیویس دوست داشتم!۱

لینک‌های هفته (۲۸)

هفت ماه تمام و آغازی دیگر در خانه‌ای جدید! لینک‌های دو هفته‌ی اخیر را در این پست مرور می‌کنیم (ببخشید خیلی زیاده. مال دو هفته است!)

پیش از شروع سه نکته:

  1. لینک‌هایی که به نظرم باید حتما و تحت هر شرایطی خوانده بشوند را با رنگ قرمز از سایر لینک‌ها متمایز می‌کنم.
  2. برای دیدن لینک‌های کلیه‌ی قسمت‌های قبل، می‌توانید به این‌جا مراجعه بفرمایید.
  3. این مجموعه پست‌ها در حکم یک دفترچه‌ی یادداشت مطالب مهم برای من هستند. اگر لینک اخبار را هم می‌گذارم، برای این است که به نظرم برخی اخبار حداقل تیترشان باید توسط کسانی که در حوزه مشاور‌ه‌ی مدیریت و آی‌تی فعال هستند، دیده شوند. بنابراین اگر تعداد لینک‌ها زیاد هستند، اولا ببخشید و ثانیا این‌که حداقل به تیترها نگاهی بیاندازید؛ ضرر نمی‌کنید!

با این توضیحات لینک‌های هفته را مرور می‌کنیم:

مدیریت:

امیر مهرانی این دو هفته سه پست مهمان از دکتر مجید تهرانی داشت درباره‌ی مالیه‌ی فناوری اطلاعات در ایران: پست مهمان:‌رفتار مالی کارآفرین به زبان خودمانی-مقدمه و پست مهمان: انواع مدل‌های کسب و کار IT در ایران و جریان نقدینگی هر کدام – قسمت اول و پست مهمان:‌ سوگیری‌های شناختی و معرفی آنها (۲۰ سوگیری منتخب) – قسمت دوم

پست مهمان: معرفی کتاب ۹۷ نکته که هر برنامه نویسی باید بداند و اهداف برای سال جدید (امیر مهرانی)

کی وقت می کنم مدیریت پروژه یاد بگیرم؟ و تغییر باید فرهنگی باشد نه ابزاری و چگونه تغییر را فرهنگی کنیم؟ (مهدی عرب عامری)

اجرای استراتژی (احسان اردستانی)

ابزارهای ارائه (نوشته‌ی مختصر و مفید علی سرزعیم درباره‌ی ابزارهای ارایه‌ در دنیای مدرن‌تر!) و برخی مشکلات ما در روابط جمعی (البته در دنیایی که اینترنت اختراع شده است!؛ باز هم از علی سرزعیم)

پنج روش موثر در خودکشی شغلی در یک شرکت خصوصی! (علی واحد در وبلاگ رادمان؛ تکبیر ویژه به‌ویژه برای مورد دوم‌اش!)

گواهی Agile از PMI و آیین نامه اخلاق حرفه ای PMI (نادر خرمی‌راد)

priming (تأثیر احساسات لحظه‌ای بر تصمیم‌گیری؛ از دکتر نوید عزیز!)

پول نقد بدهیم یا غیرنقد؟ (محمد رضا فرهادی‌پور در مورد شیوه‌ی پرداخت مزایا در سازمان‌ها. پرداخت نقدی ظاهرا برای سازمان‌ها بهینه‌تر است.)

مدیریت و نوآوری (مدیریتِ نوآوری عنوان دقیق‌تری است برای این مقاله‌ی خواندنی!)

تجزیه و تحلیل مشتری به عنوان یک مزیت رقابتی پدیدار شده است

طراحی مجدد سازمان از طرح تا عمل (خلاصه‌ای از نتایج پژوهش مک‌کنزی در مورد بازطراحی سازمان)

سوء استفاده از دسترسی به‌اینترنت در محل کار (پیشنهاداتی به مدیران در این زمینه. حرف اصلی مقاله این است: اگر استفاده‌ی غیرمرتبط از اینترنت بهره‌وری آن آدم را پایین نیاورد یا آن آدم حجم کارش کم است و یا کارش درست است!)

شیوه تفکر پیتر دراکر (زیر سؤال بردن پیش‌فرض‌ها!)

تبلیغات بی‌ثمر (اشتباهات تبلیغاتی)

گفت‌وگوی رودر رو با فیلیپ کاتلر، پدر بازاریابی نوین هر آنچه می‌خواهید درباره بازاریابی بدانید بخش اول و بخش دوم

فناوری اطلاعات:

در همایش معرفی آی‌پد ۲، چه گذشت؟ و گوگل و کار دشوار بودن به‌روز بودن برای یک شهروند ایرانی (دکتر علی رضا مجیدی؛ یک پزشک)

اینترنت و فناوری نوین…بودن یا نبودن (گلایه‌ای از سرعت اینترنت در کشور از آقای مجید آواژ عزیز که همین‌جا اعلام موافقت با تک‌تک واژه‌های‌اش را می‌کنم!)

دیگر نمی خواهم برنامه بنویسم! (مشکلات برنامه‌نویسان گل این ممکلت … :()

انقلاب‌های بدون رهبر در عصر ارتباطات (آیدین کسایی)

عوامل موثر بر خریدهای اینترنتی دانشجویان دانشگاه علامه طباطبایی (وبلاگ همینا)

موبایل، فراتر از موبایل (خدمات ارزش افزوده‌ی موبایل چیستند!؟) و آیپد یعنی حس برتر! (رضا قربانی؛ مدیر رسانه)

بازهم فن آوری اطلاعات سبز (علی مرجائی)

نگاهی به کسب‌وکارهای اینترنتی در ایران هنوز در ابتدای راه (نکته‌ی جالب و عجیب: “۵۰ درصد از هزینه کالا در کشور به خاطر هزینه توزیع است!!!” ببینید تجارت الکترونیک می‌تواند چقدر خرید را ارزان‌تر بکند.)

اتصال دائم به اینترنت با تلفنهای هوشمند/ کاهش چشمگیر شکاف دیجیتالی

سرعت اینترنت هر ایرانی تا ۵ سال دیگر/ سوییچهای نسل سوم موبایل روشن شد و جزئیات شبکه ملی دیتا / ارائه سرویس صوت و تصویر بلادرنگ و سند جامع دولت الکترونیک نهایی شد/ جزئیات اجرای دولت الکترونیک (باور کنیم!؟)

IPv6 گامی بزرگ به سوی اینترنت آزاد

آیا شیوه نوشتن تغییر خواهد کرد؟ صنعت نشر در اقتصاد مدرن

سبیت ۲۰۱۱؛ نمایشگاهی برای نوآوری‌های دیجیتال در جهان (“نقش خریداران در سال‌های اخیر به دلیل گسترش اینترنت تحول بزرگی پیدا کرده است. خریدار دیگر در انتهای چرخه تولید قرار ندارد و خود به بخشی از زنجیره تولید تبدیل شده است.”)

فوربس معرفی کرد سریع‌ترین و موفق‌ترین شرکت‌های تکنولوژی جهان

بهترین بازیگران دیجیتال در بازار سهام شش غول (مقایسه‌ی تغییرات قیمت سهام شش شرکت بزرگ فناوری؛ از جمله اپل و گوگل و مایکروسافت در سال ۲۰۱۰)

سکان اپل، پر افتخارترین شرکت رایانه ای جهان به دست یک ایرانی می افتد؟ (سینا تمدن!؟ بحث جالبی است: تمدن در زمینه‌ی بازاریابی و بیزینس‌منی میراث‌دار جابز است و جاناتان ایو در زمینه‌ی فنی. جابز هر دو ویژگی را خودش به تنهایی دارد!)

با کنار کشیدن مجلس سرعت اینترنت خانگی همچنان ۱۲۸ کیلوبیت باقی می‌ماند!

تبلت های اندرویدی، کابوسی برای اپل

۵ دلیل برای آن‌که تب‌لت بخرید!

نگاهی به زندگی استیو جابز (بازگشت غیرت‌مندانه‌ی استیو را تبریک عرض می‌کنم به عاشقان‌اش!)

جدول محبوب ترین شرکتهای دنیا / اپل اول شد؛ گوگل در تعقیب اپل

آی‌تی و درآمد ۲٫۴ تریلیون دلاری

ارزش فیس‌بوک ۶۵ میلیارد دلار ارزیابی شد و ورود ۲۰۰ میلیون کاربر به فیس‌بوک از طریق تلفن همراه

علاقه ۷۲ درصدی مردم انگلیس به خرید اینترنتی

آمارهای استفاده از ابزارهای فناوری توسط آمریکایی‌ها

کارشناسان پیش‌بینی کرده‌اند رونق بازار جهانی تبلت‌ها در نیمه دوم سال ۲۰۱۱

رشد ۱۳ درصدی دولت الکترونیک در اروپا/ ارائه آنلاین ۸۲ درصد از خدمات عمومی

پرسرعت‌ترین مرورگر اینترنتی تلفن همراه مشخص شد (مرورگر آی‌فون و آی‌پد!)

افزایش ۶۰ برابری سرعت ذخیره اطلاعات (با نرم‌افزار طراحی شده توسط مایکروسافت!)

آیا صرف پرداخت پول برای مالکیت ابزارهای الکترونیکی کافی است؟ (بحثی بسیار جالب!)

یک سوم کاربران موبایل بازی می‌کنند

اینترنت یک گیگابیت بر ثانیه‌ای برای کره‌ای‌ها (کشوره دارند!؟ اینترنته دارند!؟)

اقتصاد:

تحلیل فضای کسب و کار ایران (براساس شاخص «انجام کار» بانک جهانی. خواندن این گزارش بسیار واجب است!)

بهبود وضعیت تحصیلی و کاری بانوان (پویان مشایخ)

لیبی و بازار نفت (حامد قدوسی که این روزها کم‌تر فعال است در نوشتن!؟)

اقتصاددان جوان ایرانی در گفت‌وگو با «دنیای اقتصاد» کارآمدترین روش، پرداخت نقدی به خانوارها است (گفتگو با حجت قندی در مورد هدف‌مندی یارانه‌ها؛ منطق اقتصادی حرف‌های‌اش را می‌پذیرم، اما منطق اجرایی‌ پیشنهادات‌اش را نه!)

منافع دانشگاه‌ها و دانشجویان دکترا همراستا نیست آیا گرفتن دکترا وقت تلف کردن است؟ (نظر من بله بود؛ این تحلیل اقتصادی بهم ثابت کرد نظرم درست بوده!)

هشدار: ترجیحات ذهنی هستند (بسیار بسیار خواندنی!)

گزینه‌های زیادی پیش روی افراد است نقش محرک‌ها در خلق پیامد‌های ناخواسته (مثل بالایی!)

رونمایی اولیه از بسته پولی ۹۰ نرخ سود عقود مبادله‌ای تثبیت می‌شود (بانک مرکزی مستقلی که داریم …)

اجرای طرح مدیریت ارتباط با واحدهای صنعتی (مرکز اطلاعات صنعتی ایران؛ رؤیا یا واقعیت!؟)

جامعه‌شناسی، روان‌شناسی و کار حرفه‌ای:

چرا زاویه دید مهم است؟! (دکتر علی رضا مجیدی؛ یک پزشک)

تسکین از راه مقایسه مشکلات خود با دیگران

لبخند تصنعی در محیط کار بهره وری را کاهش می‌دهد

شوخی کردن نشانه قدرت‌طلبی است (“تحقیقات نشان می‌دهد معمولاً زنان از شوخی کردن برای افزایش و بهبود ارتباطات اجتماعی خود استفاده می‌کنند در حالی که مردان از شوخی کردن برای پوشاندن ناکامی‌ها و ضعف‌های خود استفاده می‌کنند. اما بررسی‌ها نشان می‌دهد هر دو جنس از این ابزار برای کنترل کردن دیگران و تحکیم قدرت مدیریت و رهبری خود بهره می‌گیرند.”)

مهارت‌های مذاکره زبان بدن در مصاحبه‌های شغلی ـ ۱ و مهارت‌های مذاکره زبان بدن در مصاحبه‌های شغلی ـ ۲

وقتی سر آدم شلوغ است، زمان واقعا کش می‌آید!

چگونه بفهمیم شخصی به حرف‌های ما گوش می‌دهد؟

توصیه به آقایان: مرموز باشید تا جذاب‌تر به‌نظر برسید!

راز هایی برای زندگی شاد

پ.ن. ۱. لطفا اگر وبلاگی، پستی یا مطلبی را من ندیده بودم یا نمی‌شناسم، کامنت بگذارید و معرفی بفرمایید برای یادگیری بیش‌تر.

پ.ن.۲٫ اگر دوست داشتید توئیتر گزاره‌ها را برای دیدن ایده‌ها و حال و احوال روزانه‌ی من و گودر گزاره‌ها را برای دیدن متن کامل این مطالب و سایر مقالات و اخبار مربوط به مدیریت، مشاوره، فناوری اطلاعات و البته اقتصاد، روان‌شناسی و جامعه‌شناسی (و گاهی هم که خیلی هیجان‌زده می‌شوم، علم!) دنبال کنید.

دوست داشتم!
۰

هفت ماه تمام و آغازی دیگر در خانه‌ای جدید! لینک‌های دو هفته‌ی اخیر را در این پست مرور می‌کنیم (ببخشید خیلی زیاده. مال دو هفته است!) پیش از شروع سه نکته: لینک‌هایی که به نظرم باید حتما و تحت هر شرایطی خوانده بشوند را با رنگ قرمز از سایر لینک‌ها متمایز می‌کنم. برای دیدن لینک‌های کلیه‌ی قسمت‌های قبل، می‌توانید به این‌جا

مهارت‌های ارتباطات انسانی مشاوره

مشاوره فرایندی است که با انسان‌ها درگیری مستقیم دارد. در تمامی فازهای پروژه، این انسان‌ها هستند که باید اطلاعات مورد نیاز را در اختیار شما قرار بدهند، درک شما را از مشکل موجود تأیید کنند و در مورد مناسب بودن و متناسب بودن راه‌حل‌های شما برای حل آن مشکلات قضاوت کنند. بنابراین مهارت‌های ارتباطات انسانی در فرایند مشاوره اهمیت بسیار زیادی می‌یابند:

  • شناسایی مشکل: شناسایی این‌که مشکل وجود دارد.
  • پرسش باز: تحقیق با سؤالات باز و بدون جهت برای شناسایی کانون واقعی مشکل به جای تمرکز بر نشانه‌های آن.
  • گوش کردن: توانایی گوش کردن فعال به گونه‌ای که کل رویداد با تحقیق، ارزیایی، تفسیر و حمایت به دست می‌آید.
  • حساسیت: به عقاید و ارزش‌های افراد که برخی از آن‌ها ممکن است فرهنگی یا مذهبی باشند.
  • منعکس کردن: توانایی بیان مجدد مشکل از نقطه نظر فرد.
  • هم‌دلی: توجه به احساسات و نگرانی‌های فرد.
  • بی‌طرفی: توانایی بی‌طرفی، قضاوت نکردن و خودداری از توصیه‌ی راه‌حل.
  • صداقت: داشتن نگرش واقعی و باز در برابر مشکلات افراد.
  • اعتقاد: اعتقاد داشتن به این‌که افراد منابعی برای حل مشکلات خود دارند، اگر چه ممکن است به صورت فعال یا منفعل باشد.
دوست داشتم!
۰

مشاوره فرایندی است که با انسان‌ها درگیری مستقیم دارد. در تمامی فازهای پروژه، این انسان‌ها هستند که باید اطلاعات مورد نیاز را در اختیار شما قرار بدهند، درک شما را از مشکل موجود تأیید کنند و در مورد مناسب بودن و متناسب بودن راه‌حل‌های شما برای حل آن مشکلات قضاوت کنند. بنابراین مهارت‌های ارتباطات انسانی در فرایند مشاوره اهمیت بسیار

لینک‌های هفته (۲۷)

پیش از شروع سه نکته:

  1. لینک‌هایی که به نظرم باید حتما و تحت هر شرایطی خوانده بشوند را با رنگ قرمز از سایر لینک‌ها متمایز می‌کنم.
  2. برای دیدن لینک‌های کلیه‌ی قسمت‌های قبل، می‌توانید به این‌جا مراجعه بفرمایید.
  3. این مجموعه پست‌ها در حکم یک دفترچه‌ی یادداشت مطالب مهم برای من هستند. اگر لینک اخبار را هم می‌گذارم، برای این است که به نظرم برخی اخبار حداقل تیترشان باید توسط کسانی که در حوزه مشاور‌ه‌ی مدیریت و آی‌تی فعال هستند، دیده شوند. بنابراین اگر تعداد لینک‌ها زیاد هستند، اولا ببخشید و ثانیا این‌که حداقل به تیترها نگاهی بیاندازید؛ ضرر نمی‌کنید!

با این توضیحات لینک‌های هفته را مرور می‌کنیم:

مدیریت:

افسار نقاط ضعف خود را در دست بگیرید! و انتخاب رشته پیشرفته (امیر مهرانی)

طرح یک پرسش:آیا می شود وضعیت IT را در ایران پیش بینی کرد؟ (آقای علی واحد در وبلاگ رادمان؛ در رابطه با پست چند پیش‌بینی در مورد وضعیت IT در سال ۲۰۱۱ گزاره‌ها)

مطلبی درباره رزومه نویسی (نادر خرمی‌راد)

جلسات ارائه سیستم (آقای مجید آواژ؛ ما هم در کار مشاوره از این مشکلات کم نداریم …)

هفت راز تحول سازمانی در عصر نوین و چرا برای موفقیت در فروش، فقط داشتن مهارت کافی نیست. (استاد پرویز درگی)

آیا می‌توان از درگیری در محیط کار سود برد؟ مزایا و معایب درگیری کارکنان (دو نوع درگیری داریم: ۱- درگیری ساختاری که قابل حل است؛ ۲- درگیری شخصی که باید به نوع اول تبدیل شود تا حل شود.)

تاثیر هیجان‌ها بر موفقیت‌های تجاری (بسیار جالب!)

سه راهکار برای ایجاد تیم‌های رده بالای بهتر

مشتری‌مداری رضایت مشتری = صرف زمان یا پول‌؟ (در بازاریابی تأکید بر زمان مهم‌تر از پول است!)

آیا واقعا می‌توان در هنگام خواب درآمد کسب کرد؟ (درباره‌ی راه‌اندازی و کسب درآمد از یک وب‌سایت)

پولدارترین مردان جهان در سال ۲۰۱۱ (بیل گیتس بالاخره دوم شد!)

فهرست ۱۰۰ شرکت برتر جهان در سال ۲۰۱۰ (به انتخاب فوربس)

آموزش دروس رشته مدیریت (معرفی منابعی برای طراحی دوره‌های آموزشی مدیریت)

Social Media for Your Job Search: 12 Key Takeaways (خیلی از کارفرماهای احتمالی، اول به صفحات ما در شبکه‌های اجتماعی مراجعه می‌کنند و بعد به خودمان!)

۵ طرح راهبردی در حوزه انرژی تدوین می‌شود (پروژه‌ی عظیمی است. کی داره انجامش می‌ده!؟ چرا فراخوان مناقصه نداشته؟)

فناوری اطلاعات:

اچ تی سی هم وارد دنیای تبلت‌ها شد! (دکتر علی رضا مجیدی؛ یک پزشک)

آیا استیو جابز فقط شش هفته تا مرگ فاصله دارد؟ (امیدوارم جواب‌اش خیر باشد …)

پنجره‌های مایکروسافت به سوی نوکیا باز شدند (جزییات اتحاد استراتژیک نوکیا و مایکروسافت که احتمال شکست‌اش به نظرم بالاست و نوکیا ریسک بزرگی کرد؛ آن هم فقط به این دلیل که استفان الاپ مدیرعامل جدید نوکیا قبلا کارمند استیو بالمر بوده است!)

نوکیا پایان عمر سیستم عامل سیمبین را رقم زد (مرتبط با خبر بالایی)

گزارش تصویری/ ۷ سالی که بر فیس‌بوک گذشت! (تاریخ‌چه‌ی مخصر فیس‌بوک)

تحلیل‌های IDC از عملکرد سال ۲۰۱۰ اوج سرمایه گذاری در صنعت IT

تغییر رفتار هکرها حمله به افراد به جای شبکه (پس مواظب باشید!)

دیتا سنتر چیست؟

روند تصدیق دو مرحله ای گوگل برای همه حسابها فعال شد

بزرگان سرعت در اینترنت (استونی پنجمین سرعت بالای اینترنت را در دنیا دارد!!!)

آمار کاربران اینترنت در ایران/ اینترنت پرسرعت تنها برای ۷۰۰ هزار نفر! (فاجعه هم بالاتر …)

نیم‌نگاه اپل به خرید سامسونگ!!! (اعلام مخالفت می‌کنم با هر گونه انحصار! نکنید آقا جان!)

پیش بینی غلبه گوشی های آندروئیدی بر آیفون (إن‌شاءالله :))

سهم مشارکت زنان در نوشتن مطالب ویکی پدیا ۱۳ درصد است

“آی- فن ۴” بهترین تلفن همراه هوشمند سال شد

رقابت انسان و هوش مصنوعی/ مسابقه اطلاعات عمومی میان رایانه و انسان (رقابت واتسون ابررایانه‌ی IBM با دو شرکت‌کننده‌ی برتر یک مسابقه‌ی معلومات عمومی تلویزیونی)

تبیین استراتژی دراز مدت توییتردر سال ۲۰۱۱

فروش اینترنتی در ایران، به لوازم آرایشی و بدلیجات محدود شده است

با راه‌اندازی یک سامانه خرید الکترونیکی خرید تجهیزات نفتی کنترل می‌شود

درآمد ۵۰۰ میلیارد دلاری از موبایل تا ۲۰۱۵

راه اندازی فاز اول شبکه ملی دیتا/ افزایش پهنای باند اینترنت

در کشور ۲۰هزار کیلومتر توسعه فیبر نوری خواهیم داشت

۵۰ گیگا بایت پهنای باند اینترنت کشور

۴۰ درصد مردم سر رایانه خود داد می زنند! (D:)

وقتی در اینترنت زلزله می آید/ پخش اخبار وبلاگی مانند امواج زمین لرزه (الگوی پخش امواج وبلاگی با زمین‌لرزه یکسان است!!!)

سهم ۲۳ درصدی شبکه‌های اجتماعی از وقت‌گذرانی‌های اینترنتی

اقتصاد:

۳۰۰ شرکت برتر سال ۱۳۸۸ معرفی شد غول‌های اقتصاد ایران

باورهای نادرست اقتصادی:کاهش ارزش پول (نرخ مبادله ارز) باعث تورم می‌شود (دولت ایران به این بهانه با افزایش نرخ ارز مخالفت می‌کند و صادرکنندگان کشور را بدبخت کرده!)

معرفی کتاب «قیمت‌ها همه جا حضور دارند» (هر چیزی قیمتی دارد و قیمت، نشان‌گر حرکت بازار است. ادوارد پورتر نویسنده‌ی این کتاب به خوبی این را نشان داده. به شدت توصیه می‌کنم خواندن‌اش را.)

چرا مردم از تورم بدشان می‌آید؟ (جالب)

پیش‌بینی رییس‌کل از نرخ تورم امسال و سال ۹۰ (نکته‌ی جالب این‌که در همین یک هفته سه خبر مختلف در مورد نرخ بهره‌ی سال آینده اعلام شده است! علما می‌دانند که نرخ بهره مهم‌ترین شاخص تصمیم‌گیری اقتصادی برای کسب و کارداران است.)

فرمول جدید تعیین اجاره‌بها (قانون معروف صدی سه در اجاره شد صدی دو)

قیمتی سنگین برای ورود به داووس (هزینه‌های شرکت در اجلاس داووس! خوب شد میلیاردر نشدیما!)

چند حقیقت در مورد رشد اقتصادی

جامعه‌شناسی، روان‌شناسی و کار حرفه‌ای:

به نظر خودت تو می‌تونی موفق بشی؟ (محمد نصیری عزیز)

چگونه از چشم‌ها در مقابل رایانه محافظت کنیم؟

منطقه اصلی اضطراب در مغز شناسایی شد

ایجاد کلاه متفکری که صاحب خود را خلاق می کند! (استرالیائه دارند؟)

دوست داشتم!
۰

پیش از شروع سه نکته: لینک‌هایی که به نظرم باید حتما و تحت هر شرایطی خوانده بشوند را با رنگ قرمز از سایر لینک‌ها متمایز می‌کنم. برای دیدن لینک‌های کلیه‌ی قسمت‌های قبل، می‌توانید به این‌جا مراجعه بفرمایید. این مجموعه پست‌ها در حکم یک دفترچه‌ی یادداشت مطالب مهم برای من هستند. اگر لینک اخبار را هم می‌گذارم، برای این است که به نظرم

لینک‌های هفته (۲۶)

آخر هفته‌ی بسیار بسیار شلوغی از نظر کاری داشتم؛ بنابراین پست لینک‌های هفته متأسفانه به شنبه شب منتقل شد!

پیش از شروع سه نکته:

  1. لینک‌هایی که به نظرم باید حتما و تحت هر شرایطی خوانده بشوند را با رنگ قرمز از سایر لینک‌ها متمایز می‌کنم.
  2. برای دیدن لینک‌های کلیه‌ی قسمت‌های قبل، می‌توانید به این‌جا مراجعه بفرمایید.
  3. این مجموعه پست‌ها در حکم یک دفترچه‌ی یادداشت مطالب مهم برای من هستند. اگر لینک اخبار را هم می‌گذارم، برای این است که به نظرم برخی اخبار حداقل تیترشان باید توسط کسانی که در حوزه مشاور‌ه‌ی مدیریت و آی‌تی فعال هستند، دیده شوند. بنابراین اگر تعداد لینک‌ها زیاد هستند، اولا ببخشید و ثانیا این‌که حداقل به تیترها نگاهی بیاندازید؛ ضرر نمی‌کنید!

با این توضیحات لینک‌های هفته را مرور می‌کنیم:

مدیریت:

گردشگری (منظور صنعت‌اش است البته!) و پاداش بهره وری (احسان اردستانی)

اعتبار استاد بودن (حامد قدوسی عزیز که بالاخره از آپلود کردن نوشته‌های قدیمی‌اش فارغ شد و پست جدید نوشت!)

معرفی کتاب:‌رمز موفقیت ایرانیان در آمریکا و ۵۰ سال تا اولین نقاشی (امیر مهرانی)

بازیگر، چگونه با تحریم ها بر ایران از گوگل کسب درآمد کنم؟، زندگی یک بوم نقاشی سفید است،بخش اول و زندگی یک بوم نقاشی سفید است، داستان دو مرید (مایا؛ کسب و کار اینترنتی)

شکست بخورید، اما دست از مبارزه نکشید! (وبلاگ همینا)

مسیر حرفه‌ای شانسی (آیدین کسائی)

صحبت خودمونی، درباره رزومه فرستادن… (نادر خرمی‌راد)

کنترل وسوسه‌های فردی در راستای ایجاد تیم قوی برای داشتن سازمان تندآموز و امنیت شغلی در سازمان‌های پیشرو وجود ندارد! (خواندن دومی واجب عینی است!) (استاد پرویز درگی)

مقاله به مثابه کامنت (نوید غفارزادگان)

تحقیق و توسعه و مسئولیت اجتماعی و این عطش لعنتی دانلود (رضا قربانی)

مشکل کجاست؟ و مشکل کجاست ؟ ۲ (دومی جالب‌تره؛ مخصوصا مثالی که از اپل می‌زنه در مورد این‌که آدم‌ها را به این باور می‌رساند که مشکلی وجود داشته که با محصولات اپل حل شده!!!) (علی مرجائی)

سحرخیز واقعا کامرواست (البته در تحقیقی که در این مطلب در موردش توضیح داده شده به این نتیجه رسیدند که بعضی‌ها ذاتا مغزشون شب‌کاره!!!)

به مدیران توصیه می‌شود مانند مهندسان بیاندیشید

۷ راه براى کسب پول در سال ۲۰۱۱

چرا مدیران عامل به ندرت اخراج می‌شوند؟ (نکات جالبی داره این مقاله)

Trustworthy Brands: Technology Companies Gain Ground; Banks Hit Rock Bottom on Vault’s CSR Blog (برند مورد اعتماد یعنی چی؟ چطور ایجاد می‌شه؟ چه نتایجی خواهد داشت؟ گزارشی بسیار جذاب و خواندنی. شدیدا توصیه می‌کنم خواندن‌اش را.)

How Much Does an MBA Impact Earning Power? (جالبه!)

Future of the MBA: Will Harvard Business School’s New Curriculum Lead Change on Wall Street?

فناوری اطلاعات:

«زوم»:‌ تبلتی که به ۱۹۸۴ اپل پایان خواهد داد! و با کمک مایکروسافت دنیا را پر از برچسب‌های رنگی اطلاعاتی کنید! (دکتر علی رضا مجیدی؛ یک پزشک)

بهترین ایده‌های الهام بخش اپل (مهرداد نایب)

۴ امکان جدید در جی میل

انسان در هر روز به اندازه ۱۷۴ روزنامه اطلاعات کسب می‌کند

رشد چشمگیر بازار نرم‌افزارهای مدیریت رایانش ابری تا سال ۲۰۱۵

شرکت‌ها از نرم افزارهای متن باز استقبال می‌کنند

آی پی‌های نسخه ۴ تمام شد

دامنه‌های جدید به زودی می‌آیند

۵۰ درصد از کاربران از طریق وای فای به شبکه متصل می شوند

با رشد بازار موبایل‌های هوشمند معرفی شدند برترین تولیدکنندگان موبایل

امپراتوری کامپیوترهای شخصی به پایان رسید

یک چهارم درآمدهای مایکروسافت از فروش آفیس ۲۰۱۰ تامین می‌شود (گاو شیرده BCG یعنی این!!!)

فوربس معرفی کرد ماندنی‌ترین شرکت‌­های تکنولوژی دنیا

با پیشنهاد ۱۰ بیلیون دلار سرویس میکروبلاگ تویتر هم فروشنده شد!

احتمال رویگردانی نوکیا از سیمبیان (مدیرعامل جدیدشون را از مایکروسافت آوردند؛ چرا نروند سراغ ویندوز فون!؟)

ارسال ۷۵ هزار تقاضای شغل به گوگل ظرف مدت یک هفته

بزرگ‌ترین اپراتورهای دنیا را بشناسید

هر روز ۳۰۰هزار گوشی با سیستم‌عامل آندروید فعال می‌شوند

چطور می‌شود اینترنت را خاموش کرد؟

ابلاغ سند جامع دولت الکترونیک به همه دستگاهها/ اجرای سند تا پایان سال

صدور بیش از ۱۴ میلیون کارت برای مشتریان بانک ها در یک سال

لایحه تشکیل سازمان پست ازسوی رییس‌جمهور تقدیم مجلس شد (رگولاتور پست)

اقتصاد:

تحلیلی جالب از مشارکت زنان در بازار کار در خاورمیانه (عالی!!!) (علی سرزعیم)

تبعات مثبت آزادسازی سود بانکی (پویان مشایخ)

کتاب یوبل چه می‌گوید؟ زیاد آزاد بودن به صلاح ما نیست (در دفاع از محدودیت در آزادی! البته حرف‌اش معقوله و من می‌پذیرم.)

واردات کشور در ۵ سال گذشته ۵۳ درصد افزایش یافته است

دستورالعمل ضد دامپینگ اجرایی می‌شود (در ایران!!!)

۱۰۰ شرکت برتر ایران به انتخاب سازمان مدیریت صنعتی روز ۲۴ بهمن معرفی می‌شوند

اقتصاد مصر: بدون تحلیل و اهمیت ماشین در سبد مصرفی خانوار (محمد رضا فرهادی‌پور)

کتاب نظریه‌ اقتصاد کلان به بازار می‌آید (ترجمه‌ی کتاب معروف اقتصاد کلان گریگوری منکیو)

نسل جدید قراردادهای نفتی؛ به زودی (EPCF!)

جامعه‌شناسی، روان‌شناسی و کار حرفه‌ای:

“کارمندان بوفالویی” – “کارمندان غازی”

چرا شمردن بیشتر از ۴ سخت است؟

طول واژگان به بار اطلاعاتی آنها وابسته است

پ.ن. ۱٫ لطفا اگر وبلاگی، پستی یا مطلبی را من ندیده بودم یا نمی‌شناسم، کامنت بگذارید و معرفی بفرمایید برای یادگیری بیش‌تر.

پ.ن.۲٫ اگر دوست داشتید توئیتر گزاره‌ها را برای دیدن ایده‌ها و حال و احوال روزانه‌ی من و گودر گزاره‌ها را برای دیدن متن کامل این مطالب و سایر مقالات و اخبار مربوط به مدیریت، مشاوره، فناوری اطلاعات و البته اقتصاد، روان‌شناسی و جامعه‌شناسی (و گاهی هم که خیلی هیجان‌زده می‌شوم، علم!) دنبال کنید.

دوست داشتم!
۰

آخر هفته‌ی بسیار بسیار شلوغی از نظر کاری داشتم؛ بنابراین پست لینک‌های هفته متأسفانه به شنبه شب منتقل شد! پیش از شروع سه نکته: لینک‌هایی که به نظرم باید حتما و تحت هر شرایطی خوانده بشوند را با رنگ قرمز از سایر لینک‌ها متمایز می‌کنم. برای دیدن لینک‌های کلیه‌ی قسمت‌های قبل، می‌توانید به این‌جا مراجعه بفرمایید. این مجموعه پست‌ها در حکم یک

به خودمان اعتماد به خود را بیاموزیم

نویسنده: پیتر برگمان / مترجم: علی نعمتی شهاب

هفته‌ پیش من به جلسه‌ای رفتم که برای پاس‌داشت و تقدیر از دیدگاه‌های دکتر آلن روزنفیلد تشکیل شده بود؛ کسی که برای ۲۲ سال رئیس مدرسه‌ی سلامت عمومی میل‌من کلمبیا بوده است. آلن در حوزه‌ی سلامت عمومی به‌ویژه در حوزه‌های بهداشت و حقوق زنان یک غول به حساب می‌آید.

فهرست بلند بالایی از سخنرانان وجود داشت و من پس از مدتی تمرکزم را از دست دادم. پس از مدتی جری هوسن کوادیا پروفسور دانشگاه کوازولو ناتال از آفریقای جنوبی پس تریبون قرار گرفت.

او نگاهی به حاضران در مجلس انداحت و بدون هیچ هیاهویی سخنرانی‌اش را شروع کرد: “اغلب چیزهایی که من امروز می‌خواستم بگویم، گفته شد. “سپس بدون خواندن متنی که آماده کرده بود، زمان کوتاهی درباره‌ی یک ویژگی عجیب آلن سخن گفت:‌ “دیدن در تاریکی!” دیدن بی‌عدالتی‌هایی که دیگران نمی‌بینند و سپس اقدام کردن.

در میان همه‌ی سخنرانی‌های آن شب بدون هیچ تردیدی سخنرانی ساده و دل‌نشین او بیش از همه مرا تحت تأثیر قرار داد.

جری آن‌چه را که آلن زیسته بود برای ما مدل کرد: دیدن در تاریکی! آن روز عصر دیگر نیازی به سخنرانی فصیح و غرّای دیگری در مورد وضعیت سلامت عمومی نبود. جری همه‌ی آن چیزی را که آماده کرده بود، برای پرداختن به آن چیزی که در آن لحظه بهتر می‌دانست به کناری نهاد. توانایی او برای تشخیص موقعیت، توقف و سپس تغییر مسیر واقعا ستودنی بود. این نشان‌دهنده‌ی انعطاف‌پذیری، حضور ذهن و تمرکز او است. اما این‌جا نکته‌ای عمیق‌تر هم وجود دارد. جری نشان داد که به خودش اعتماد دارد.

پیش‌تر درباره‌ی این‌که چقدر روی سخنرانی TEDx خودم در مورد یادگیری کار و فکر کردم و خودم را برای آن آماده کردم، نوشته‌ام. هر وقت ویرایش جدیدی از سخنرانی‌ام آماده می‌شد آن را برای گروهی از دوستان معتمد می‌فرستادم ـ کسانی که آدم‌هایی هوش‌مند، بخشنده و بافراست بودند ـ و از آن‌ها می‌خواستم که نظرشان را در مورد سخنرانی من بدهند. آیا به‌اندازه‌ی کافی جذاب است؟ آیا به‌اندازه‌ی کافی روشن است؟ آیا به‌اندازه‌ی کافی خلاقانه است؟ آیا به‌اندازه‌ی کافی بامزه است؟

هر بار که آن‌ها نظرات ارزشمند و هو‌ش‌مندانه‌شان را به من می‌گفتند، من کمی احساس خسران می‌کردم و کمی اعتمادم به پیامی که می‌خواستم بدهم، ایده‌های خودم و از همه بدتر خودم کم‌تر می‌شد. این بدان معنا نیست که شنیدن انتقاد برای من سخت است. اتفاقا برعکس من زود به آن‌ها عمل می‌کردم. من زیاده از حد آن‌ها را می‌پذیرفتم. من بیش از اندازه حساس بودم تا تغییراتی را به وجود آورم که موجب به دست آوردن بالاترین سطح واکنش مثبت شود.

دیوید واگونر در شعر “قهرمانی با یک چهره” این چنین می‌سراید:

“هر آن چیزی را که از من خواسته شده بود، برگزیدم

آن‌ها به آرامی به من تلقین کردند که چه کسی هستم

صبر کردم، و از آن چیزی که باید یاد می‌گرفتم شگفت‌زده شدم

اوه امروز دو برابر زمان تولدم نابینا هستم.”

بسیار از ما زمان زیادی از زندگی‌مان را به گوش کردن به پدران و مادران، معلمان، مدیران و ره‌بران‌مان می‌گذرانیم و آن چیزی را که به ما می‌گویند انتخاب می‌کنیم، همان کسی می‌شویم که به ما تلقین می‌کنند، خودمان را براساس بازخورهای دیگران اصلاح می‌کنیم و منتظر تأیید دیگران ـ که نشانه‌ی شناخته شدن‌مان است ـ می‌مانیم.

دلیل خوبی برای یادگیری از خرد دیگران وجود دارد. اما این‌جا هزینه‌هایی هم هست: همان‌طور که ما خودمان را مطابق آرزوها، اولویت‌ها و انتظارات دیگران شکل می‌دهیم، دچار ریسک از دست رفتن خودمان می‌شویم. ما ممکن است بدون راه‌نمایی‌های آن‌ها منجمد شویم، اما خوب در طرف مقابل، ممکن هم هست نتوانیم خودمان دست به انتخاب بزنیم و به بینش خودمان شک کنیم. اوه این‌جا است که دو برابر زمان تولد، کور می‌شویم!

درمان ساده‌ای برای حس نااطمینانی از خودمان بودن وجود دارد: از پرسیدن دست بکشید. به جای آن زمانی را به سکوت برای تصمیم‌گیری در مورد آن‌چه می‌اندیشید بگذرانید. به این شکل است که ما بخشی از وجود خودمان را می‌بخشیم. این‌گونه است که قدرت‌مند، زیرک، خلاق و بابینش می‌شویم. به این ترتیب است که دیدمان را دوباره به دست می‌آوریم.

بعد از منحرف شدن با بازخورهایی که گرفته بودم، بعد از این‌که النور گفت زیادی سخت کار کرده‌ام، بعد از این‌که برای ۵ بار مرور دیگر سخنرانی‌ام زمان کم آوردم؛ بالاخره همان کاری را کردم که جری انجام داد. متن سخنرانی را به کناری انداختم و انتخاب‌های شخصی‌ام را در مورد چیزهایی که می‌خواستم با دیگران به‌اشتراک بگذارم، مشخص کردم.

چگونه به آن انتخاب‌ها رسیدم؟ من به هزاران کلمه‌ای که نوشته بودم، تگاه کردم تا چیزی را پیدا کنم که احساس می‌کردم نگاه یکتای من را به موضوع یادگیری به خوبی بازتاب می‌دهد. امروز این کار برای من بدیهی است؛ اما مسئله‌ی اصلی این است که چگونه من انتظار داشتم دیدگاه یکتای خودم را با پرسیدن از دیگران بیابم؟ به جای‌ این کار من در تاریکی به دنبال چیزهایی که دیگران از آن‌ها چشم‌پوشی کرده بودند، گشتم.

این‌گونه اعتماد کردن به خود تنها در مورد نوشتن متن سخنرانی کاربرد ندارد. این روش در مورد سخن گفتن در جلسات، انتخاب پروژه‌هایی که می‌خواهید انجام‌شان بدهید، دفاع از بودجه‌ی واحدتان و داشتن شجاعت انجامکارهایی که شما را به جلو می‌برد، هم هست. آیا می‌توانید به خودتان این‌قدر اطمینان کنید که انگیزه‌های شخصی‌تان را دنبال کنید؟

به محض این‌که تصمیم گرفتم پرسیدن از دیگران را در مورد این‌که درباره‌ی تفکرات من چطور فکر می‌کنند، متوقف کنم؛ من چیز جذاب دیگری را کشف کردم: من وقتی به دیگران وابسته‌ نیستم، سخت‌تر کار می‌کنم. من مشکلاتی را حل می‌کنم که ممکن بود حل آن‌ها را برعهده‌ی دیگران قرار بدهم. من سخت‌کوشانه‌تر کار می‌کنم تا مطمئن شوم دیدگاه من به موضوع، از منطق درونی و یکپارچگی لازم برخوردار است.

قبلا وقتی مقاله‌ام را برای اظهارنظر دیگران می فرستادم، با وجود این‌که می‌‌دانستم که بخش‌هایی از آن هنوز کار دارد، تنبلی می‌کردم. و وقتی تنبلی من با بخشندگی دیگران همراه می‌شد اثر جانبی‌اش کاهش ایمان من به توانایی‌های خودم برای کار کردن روی کاری که به آن چسبیده بودم، می‌شد!

پیشنهاد من نادیده گرفتن بازخورها نیست. خوب است بدانیم دیگران در مورد کار ما چگونه فکر می‌کنند. بعد از تمام کردن بازنویسی سخنرانی‌ام آن را به‌عنوان تمرین برای چند گروه متفاوت از شنوندگان اجرا کردم.

اما این بار من از آن‌ها نخواستم پیام مرا بسنجند. من از آن‌ها خواستم تا چیزی که تحویل‌شان دادم را بسنجند. آیا آن‌ها از سخنرانی من چیزی به دست آورده بودند؟ آیا من پیام‌ام را به شکلی بیان کردم که اشتیاق‌ام را به آن نیز به شنونده منتقل کند؟

و وقتی سرانجام سخنرانی‌ام را در فیلنت میامی ارایه دادم، سخنان‌ام روشن، متمرکز و معتبر احساس شد.

حالا احساس می‌کنم خودم هستم.

منبع

دوست داشتم!
۱

نویسنده: پیتر برگمان / مترجم: علی نعمتی شهاب هفته‌ پیش من به جلسه‌ای رفتم که برای پاس‌داشت و تقدیر از دیدگاه‌های دکتر آلن روزنفیلد تشکیل شده بود؛ کسی که برای ۲۲ سال رئیس مدرسه‌ی سلامت عمومی میل‌من کلمبیا بوده است. آلن در حوزه‌ی سلامت عمومی به‌ویژه در حوزه‌های بهداشت و حقوق زنان یک غول به حساب می‌آید. فهرست بلند بالایی

لینک‌های هفته (۲۵)

هفته‌ی کم‌لینکی داشتیم! پیش از شروع سه نکته:

  1. لینک‌هایی که به نظرم باید حتما و تحت هر شرایطی خوانده بشوند را با رنگ قرمز از سایر لینک‌ها متمایز می‌کنم.
  2. برای دیدن لینک‌های کلیه‌ی قسمت‌های قبل، می‌توانید به این‌جا مراجعه بفرمایید.
  3. این مجموعه پست‌ها در حکم یک دفترچه‌ی یادداشت مطالب مهم برای من هستند. اگر لینک اخبار را هم می‌گذارم، برای این است که به نظرم برخی اخبار حداقل تیترشان باید توسط کسانی که در حوزه مشاور‌ه‌ی مدیریت و آی‌تی فعال هستند، دیده شوند. بنابراین اگر تعداد لینک‌ها زیاد هستند، اولا ببخشید و ثانیا این‌که حداقل به تیترها نگاهی بیاندازید؛ ضرر نمی‌کنید!

با این توضیحات لینکهای هفته را مرور می‌کنیم:

مدیریت:

آشنایی با شرکت مجهول برای استخدام (چرا شرکت‌ها آگهی استخدام مجهول الهویه می‌دهند؟ حتما به کامنت آقای واحد پای این پست توجه کنید!)، سن کارآفرینی و آن سه کلمه حیاتی برای موفقیت (امیر مهرانی)

منشور پروژه – قسمت دو و راهنمایی برای جمع آوری نیازمندی های پروژه (مهدی عرب عامری)

گرفتن مدرک PMP، از سیر تا پیاز (عالی!!! هر چقدر هم تعریف کنم کمه! حتما بخونید.؛ از نادر خرمی‌راد)

مصاحبه با امیر مهرانی درباره‌ی پرسنال برندینگ و ۲۶ راه که من را مجددا به بلاگ خود بکشانید (مایا؛ وبلاگ کسب و کار اینترنتی)

کیفیت یک فرهنگ است (مجید آواژ؛ وبلاگ بهساد)

احتکار تجربه!!! (وبلاگ همینا درباره‌ی دردسرهای آغاز یک استارت ـ آپ در ایران!)

از اعتماد به نفس ژاپنی تا تلاطم سیاسی عربی (آیدین کسایی)

لذت مهندس نرم افزار بودن (علی واحد؛ وبلاگ رادمان)

نظرسنجی را جدی بگیریم (افشین دبیری در مورد لزوم نظرسنجی‌های مرتب از کارکنان در پی فاجعه‌ی فوت ۴ کارگر در ایران خودرو)

شرکتی که راه خود را از کشورش جدا کرد (درباره‌ی استراتژی‌های بازاریابی شرکت ایسر)

موفقیت از راه (درباره‌ی استراتژی‌های بازاریابی شرکت آب معدنی اویان؛ پرفروش‌ترین آب معدنی اروپا)

دانلود چند کتاب در زمینه‌ی استراتژی

فناوری اطلاعات:

انواع سرویس‌های Cloud Computing و قیمت تبلت‌های اندرویدی مهم تر از اندروید ۳٫۰ Honeycomb است ! (مهرداد نایب)

در همایش اندروید چه گذشت؟! و گوگل موزه‌ها را به خانه‌هایتان آورد! (دکتر علی رضا مجیدی؛ یک پزشک)

تفاوت اسم رمز خوب و بد

فروش کتاب‌های الکترونیکی بیش از کتاب‌های کاغذی (در فروش سالانه‌ی آمازون فروش کتاب‌های کیندل، دستگاه کتاب‌خوان آمازون از فروش کتاب‌های کاغذی بیش‌تر شده‌اند!)

جدول پرفروش ترین سیستم عاملهای موبایل/ “آندروئید” پرفروش ترین شد (رشد فروش اندروید در سال ۲۰۱۰ نسبت به سال ۲۰۰۹ شگفت‌انگیز است: ۶۰۰ درصد!!!)

کدام کشورها پرسرعت‌ترین و کندترین اینترنت رادارند/ جایگاه ایران درآسیا

پیش‌بینی درآمد یک میلیارد دلاری برای نرم افزارهای موبایلی

فروش یک و نیم میلیارد گوشی در سال گذشته

پیش‌بینی درآمد ۱۳۶ میلیارد دلاری پیامک در سال ۲۰۱۵

جدول بازار جهانی رایانه در سال ۲۰۱۰/ معرفی پرمتقاضی ترین رایانه ها

درآمدهای مایکروسافت رکورد زد (به لطف کینکت …)

جایگاه ایران در حوزه مدیریت امنیت اطلاعات

کیوویکی؛ رقیبی برای ویکی‌پدیا و گوگل

اقتصاد:

زنان در ایران فقط ۱۳درصد فرصت های شغلی را در اختیار دارند (فاجعه …)

شکاف جنسیتی در میان نسل خلاق آمریکا/ مخترعانی که در گاراژ کار می‌کنند! (چند درصد آدم‌ها به تفکیک زن و مرد خودشان را خلاق می‌دانند!؟ و این آدم‌ها به خلاقیت در چه‌ حوزه‌هایی علاقه‌مندند؟ بسیار بسیار خواندنی و جالب!)

انسان‌ها چطور تصمیم‌ می‌گیرند؟ انگیزه‌ها مهمند

جامعه‌شناسی، روان‌شناسی و کار حرفه‌ای:

نیازمندی بیش از پیش به روانشناسی مثبت‌نگر (استاد پرویز درگی)

راز بزرگ موفقیت: تمرکز

یادداشت ویژه :شکست امپراطور کوچک در سرزمین ناپلئون‌ها و فوتبال و سیاست! (دو نقد فوتبالی ـ جامعه‌شناسی بر شیوه‌های تکراری و بی‌اثر پرداختن به شکست‌های پیاپی فوتبال ما!)

نوشتن با قلم ذهن را تقویت می کند (قابل توجه آدم‌های دیجیتالی مثل من!)

پ.ن. ۱٫ لطفا اگر وبلاگی، پستی یا مطلبی را من ندیده بودم یا نمی‌شناسم، کامنت بگذارید و معرفی بفرمایید برای یادگیری بیش‌تر.

پ.ن.۲٫ اگر دوست داشتید توئیتر گزاره‌ها را برای دیدن ایده‌ها و حال و احوال روزانه‌ی من و گودر گزاره‌ها را برای دیدن متن کامل این مطالب و سایر مقالات و اخبار مربوط به مدیریت، مشاوره، فناوری اطلاعات و البته اقتصاد، روان‌شناسی و جامعه‌شناسی (و گاهی هم که خیلی هیجان‌زده می‌شوم، علم!) دنبال کنید.

پ.ن.۳٫ پست لینک‌های هفته از این پس به جمعه‌ها منتقل می‌شود تا من برسم همه‌ی لینک‌هایی که باید را مطالعه کنم!

دوست داشتم!
۰

هفته‌ی کم‌لینکی داشتیم! پیش از شروع سه نکته: لینک‌هایی که به نظرم باید حتما و تحت هر شرایطی خوانده بشوند را با رنگ قرمز از سایر لینک‌ها متمایز می‌کنم. برای دیدن لینک‌های کلیه‌ی قسمت‌های قبل، می‌توانید به این‌جا مراجعه بفرمایید. این مجموعه پست‌ها در حکم یک دفترچه‌ی یادداشت مطالب مهم برای من هستند. اگر لینک اخبار را هم می‌گذارم، برای این است

لطفا قانون کار را این‌جوری اصلاح کنید!

در فرهنگ ما اشتغال بیش‌تر معطوف به جسم است تا ذهن. بدن‌ات باید درگیر باشد. عرق ریختن تو را دوست دارند …” (مجید قیصری؛ هم‌شهری داستان؛ آذر ۸۹)

“یک مساله این است که ما در مایکروسافت کارت نمی‌زنیم. ما کارمان را می‌فروشیم نه وقتمان را. حتی می‌توانیم ساعت دو نصفه شب برویم سر کار. مربی من خودش از ساعت سه نصفه شب تا یک بعد از ظهر کار می‌کرد و بعد به خانه می‌رفت. من خودم هر وقت کار اداری دارم، نمی‌آیم. چیزی به اسم برگه ‌یمرخصی وجود ندارد. کافیست به مدیرت خبر بدهی که دیر می‌آیم یا نمی‌آیم. خیلی روزها هم از خانه کار می کنم. البته مدیر اگر بخواهد می‌تواند سخت بگیرد. اما معمولا چنین سخت‌گیری وجود ندارد. چون کار از قبل تعریف شده و باید در زمان مشخص تحویل داده شود. حتی برخی به طور ثابت یک روز در هفته کار در منزل دارند. بعضی‌ها هم فقط چهار روز می‌آیند و در عوض روزی مثلا ۱۰ ساعت کار می‌کنند. مهم این است که کار انجام شود.” (مصاحبه با یک مهندس ارشد ایرانی مایکروسافت؛ این‌جا)

این دو نقل قول در کنار هم بسیار جالب‌اند. در این چهار سالی که دارم کار می‌کنم یکی از مشکلات آخر ماه در شرکت‌هایی که مشغول کار بوده‌ام، تهیه‌‌ی تایم شیت ماهانه توسط ما کارشناسان و تأییدش توسط مدیران محترم بوده است: خیلی وقت‌ها تایم شیت ناقص است، من در کارت کشیدن یا رد کردن مرخصی و مأموریت‌های‌ام اشتباه کرده‌ام، حساب‌دار شرکت اشتباه کرده و … همیشه با این شیوه‌ی محاسبه‌ی کارکرد مشکل داشته‌ام؛ چرا که هیچ توجهی به کیفیت کار آدم‌ها ندارد. مثلا این‌که کسی کارش را سریع‌تر از دیگران انجام دهد، این‌که تفاوت کیفیت خروجی کار آدم‌ها چطور باید مشخص شود و این‌که تفاوت حجم کار آدم‌ها چطور باید معلوم بشود! (مثلا وقتی من می‌توانم کار بیش‌تری را در یک دوره‌ی زمانی مشخص نسبت به دیگری انجام بدهم تفاوت‌اش کجا باید معلوم شود؟) معمولا در سازمان‌ها تلاش می‌شود با توجیهاتی مثل تفاوت حقوقی، آیتم‌های اضافه بر حقوقی مثل کارانه و پاداش و … آدم‌ها در این زمینه توجیه شوند و بپذیرند که آن تفاوتی که لازمه‌ی احساس عدالت در سازمان است، در عمل هم وجود دارد (اما خوب کتمان نمی‌کنم که بارها مدیران محترمی که باهاشان کار کرده‌ام، مخصوصا در آن بخش آیتم‌های اضافه به خیال‌شان سر من کلاه گذاشته‌اند و سکوت من را به حساب نفهمیدن گذاشته‌اند. لطفا خیال نکنند که من نمی‌فهمم چه کسانی را با چه ترفندهایی از خودشان راضی کرده‌اند و حواس‌شان باشد نجابت و احترام گذاشتن از طرف من هم حدی دارد.)

مثال بزنم: من الان نزدیک دو سال است به دلیل دانش‌جو بودن ماهانه بخشی از حقوق‌ام را به دلیل کسر کار ماهانه‌ام از دست می‌دهم؛ ولی در عمل نه تنها کم‌تر از دوران قبل از دانش‌جویی کار نمی‌کنم که حجم کارم بیش‌تر هم شده! به دلیل قانون فعلی من حق اعتراض ندارم و حتا باید از کارفرمای محترم ممنون هم باشم (که هستم: دست گل‌اش درد نکنه!) که با من دانش‌جو قرارداد تمام وقت منعقد کرده؛ اما خوب یک وقت‌هایی هم فکر می‌کنم با توجه به کارهایی که دارم انجام می‌دهم، عدالت در این زمینه رعایت نمی‌شود.

بخش اعظمی از این مشکل به قانون کار فعلی و شیوه‌ی محاسبه‌ی بیمه و مالیات حقوق افراد برمی‌گردد. در واقع کارفرماهای محترم هم مجبورند که برای محاسبه‌ی کارکرد به این شکل عمل کنند تا مشکلات قانونی دامن‌گیرشان نشود. از آن طرف خود ما آدم‌ها هم مشکل داریم؛ یعنی همه‌ی ما که خودکنترل و خودانگیز و بالغ نیستیم که بتوانیم در یک چارچوب زمانی مشخص خروجی لازم را تحویل بدهیم (حالا از این‌ گذشتم که خیلی وقت‌ها مدیران هم یا بلد نیستند  کار را تعریف کنند یا این‌که بلوغ لازم را برای تعریف محدوده‌ی فنی و زمانی درست کار ندارند.) تفاوتی هم نمی‌کند که شما یک کارگر پای دستگاه تراش در فلان کارخانه‌ی قالب‌سازی را در نظر بگیرید یا کارشناس برنامه‌ریزی استراتژیک را در بهمان شرکت مشاوره. بنابراین در عمل شیوه‌ی فعلی در حالت کلی بهینه به نظر می‌رسد!

این روزها بحث اصلاح قانون کار، نقل محافل کار و کارگری است. من فکر می‌کنم که اگر در اصلاح قانون کار، شیوه‌ی جدیدی برای محاسبه‌ی حقوق و دستمزد ماهانه براساس خروجی تعریف شود و آدم‌ها محدود به پر کردن تایم شیت ماهانه‌شان نشوند (که خیلی وقت‌ها هم عملا جز ضرر مالی برای کارفرما و اتلاف وقت برای خود آدم چیزی در بر ندارد)، شاید بتوان به حل مشکلی که در این پست مطرح گردید، نزدیک شد. البته همان‌طور که بالاتر گفتم از نظر من شیوه‌ی کنونی محاسبه‌ی حقوق و دستمزد و براساس آن بیمه و مالیات برای احتمالا ۸۰ تا ۹۰ درصد آدم‌ها بهینه است و این شکل جدید (اگر واقعا جدید باشد) می‌تواند به‌عنوان یک شکل اختیاری برای کارفرماها مطرح باشد.

اگر من اشتباهی در زمینه ی قانون کار فعلی داشته‌ام یا اگر در زمینه‌ی این بحث یا نظری دارید، خوش‌حال می‌شوم که از نظرات‌تان باخبر شوم.

دوست داشتم!
۲

“در فرهنگ ما اشتغال بیش‌تر معطوف به جسم است تا ذهن. بدن‌ات باید درگیر باشد. عرق ریختن تو را دوست دارند …” (مجید قیصری؛ هم‌شهری داستان؛ آذر ۸۹) “یک مساله این است که ما در مایکروسافت کارت نمی‌زنیم. ما کارمان را می‌فروشیم نه وقتمان را. حتی می‌توانیم ساعت دو نصفه شب برویم سر کار. مربی من خودش از ساعت سه