روایتتان را برایام بنویسید.
جیمز آلتوچر اینجا ماجرایی از دوران کودکیاش تعریف میکند: “وقتی شش سالام بود؛ سریالی به نام آقای اِد تو تلویزیون پخش میشد. آقای اِد یه اسب سخنگو داشت و هر وقت با زناش دعواش میشد، میرفت سراغ اسباش. پدرم معتقد بود دیدن این سریال برای مغز من خوب نیست؛ چون عادتهای بدی را در ذهنام جا میداد!”
جیمز میگوید: “امروز من میدونم که خیلی چیزهای دیگه هم برای مغز آدم ضرر دارند. آرزو دارم کاش میشد بعضی از سلولهای مغزی بعضیهای دیگه رو میکشتند. اون سلولها با هوسها، عصبانیت و شایعهها مسموم شدند. بنابراین مغزتون را برای یک ثانیه فراموش کنید. بعضی وقتها مغزتون دشمن شماست. شما وقتی میتونید موفق بشین که کاملا احمق باشین. هر وقت نزدیکترین آدمهاتون فکر کردند که «این بابا یا دیوونه است یا یه مشکل روانی داره»، بدونید که دارید موفق میشید.”
بعد هم جیمز ۶ اصل کلیدی موفقیت را از نظر خودش بیان میکند که به نظر او از این میان فقط یکی با “مغز” در ارتباط است! این ۶ اصل را با هم مرور کنیم:
۱- اشتیاق: جیمز فکر میکرد که دختر ۵ سالهاش استعداد زیادی در رقص دارد. برای همین دخترش را در کلاس رقص گذاشت، او را به شوهای رقص برد و … اما دختر کوچکاش هیچ پیشرفتی نداشت. در وسط یک برنامهی کلاس جهانی رقص، یوسی کوچولو خواباش برد! “اون اشتیاقی به رقصیدن نداره. من فکر میکنم هیچ آدمی بدون داشتن اشتیاق به کاری که میکنه، موفق نخواهد شد.”
۲- پشتکار: “من تا ۱۴ سالگی شغلی نداشتم. بعدش هم کمابیش کار میکردم و پول در میآوردم. بعضی سالها بیشتر از چیزی که درآوردم از دست دادم. اما من از اینکه دارم ادامه میدم و به جلو میرم، سربلند بودم و احساس غرور میکردم. من خیلی زود موفق شدم و بعدش خیلی زود شکست خوردم. بارها این اتفاق برای من افتاد. اما خوبیاش این بود که تو این ماجراها یاد گرفتم چطوری کم نیارم، به سمت خورشید گام بردارم و چطور خودم را از خشم خدایان در امان بدارم.”
۳- شجاعت: “من شغل خوبی داشتم، حقوقام خوب بود و تازه در حال افزایش هم بود، زندگی هم عالی پیش میرفت؛ ولی من رهاش کردم و به یه شانس بزرگ چسبیدم. اما نشد و مجبور شدم دوباره شروع کنم. و باز هم دوباره و دوباره و دوباره. و باز هم تمام زندگیام رو باختم. و دوباره شروع کردم. تا وقتی که بتونم باز هم شروع میکنم.”
۴- دانش: جیمز میگوید کار من در حوزهی مالی بود. من دیدم بقیه چه چیزهایی بلدند. و یاد گرفتم و یاد گرفتم. چون حواسام بود که وقتی استخر دارد آدمها را میبلعد، آنهایی که ته استخر میمانند و غرق میشوند کسانی هستند که شنا بلد نیستند!
۵- شفافیت: “کسانی پیش من میان و میگن: من ایدهی خوبی برای راهاندازی کسب و کار دارم؛ ولی تا تو زیر این برگه رو امضا نکنی که تعهد میدی ایدهی منو فاش نمیکنی، بهت نمیگم! من میخوام بهتون بگم اگر به ایدهتون باور دارید، اگر بهش اشتیاق دارید، اگر دانش تخصصی لازم رو در موردش کسب کردید و اگر اطمینان دارید که واقعا هم این دانش رو دارید، چرا میترسید ایدهتون را ازتون بدزدند؟”
۶- انعطافپذیری: “همه چیز که همیشه خوب پیش نمیره. هر روز چیزها تغییر میکنند. شما نمیتونید خودتونو به نتایج بچسبونید. اگر مثلا هدفتون اینه که گوگل بیاد کسب و کار شما رو بخره، نمیتونید همون محصولی که باید را بسازید. بنابراین انعطافپذیری داشته باشید. به جای فکر کردن به نتیجه، به خودتون و کارتون ایمان داشته باشید و به فرایند توسعه فکر کنید. فرایند درست، خودش بهتون جایزهی لازم رو میده!”
موفق باشید!
جیمز آلتوچر اینجا ماجرایی از دوران کودکیاش تعریف میکند: “وقتی شش سالام بود؛ سریالی به نام آقای اِد تو تلویزیون پخش میشد. آقای اِد یه اسب سخنگو داشت و هر وقت با زناش دعواش میشد، میرفت سراغ اسباش. پدرم معتقد بود دیدن این سریال برای مغز من خوب نیست؛ چون عادتهای بدی را در ذهنام جا میداد!” جیمز میگوید: “امروز
پیش از شروع سه نکته:
جامعهشناسی، روانشناسی و کار حرفهای:
دنیای شگفتانگیز ذهن: خلق «بهشتی از جهنم» یا «جهنمی از بهشت» (دربارهی شیوهی عجیب روبرو شدن ذهن با پدیدههای دنیای اطراف در شرایط مختلف)
میخواهم گوینده شوم (تکنیکهای مصاحبه بهروایت مازیار ناظمی)
چطور یک رزومه بینقص بنویسیم؟ (ما هی میگیم رزومه نباید از دو صفحه بیشتر باشه کسی قبول نمیکنه. بفرمایید اینم یک نمونهی دیگر!)
پنج سال بعد کجا خواهید بود؟ (عالی طبق معمول نوشتههای وبلاگهای هاروارد. کیسهایی مثل کیس دومی این مقاله را که آدم میبینه به زندگی امیدوار میشه!)
کار گروهی برای غلبه بر خستگی موثر است
۱۵ دقیقه خنده در روز برای جلوگیری از سکته قلبی (میشه خندید واقعن این روزها!؟)
مدیریت:
کتابهایی برای مطالعه – بهبود عملکرد در سازمان (شهرام کریمی در این پست یادداشتهای صنایعی پیشنهادات بسیار عالی داده؛ حتما باید این کتابها را خواند.)
دیگری چیزی میداند که شما نمیدانید (زینب جم؛ وبلاگ همینا)
Invictus (این هم وبلاگ “مدیر” که تجربیات مدیریتی یک مدیر جوان است. کشف خواندنی این هفته! ممنونام از خودشان برای معرفی.)
آقا و خانم مدیر! مراقب رفتار خود باشید (یک تذکر واقعا بهجا از مهدی عرب عامری؛ PMPlus)
فیتیله، فرداها تعطیله (دربارهی افزایش تعطیلات عید فطر؛ مطلبی قابل تأمل از مجید آواژ عزیز)
کسب اعتبار به هر قیمتی، تا کجا؟ تا کی؟ (روایت روش تأسفآور بعضی شرکتهای نرمافزاری برای رقابت با دیگران: تخریب رقیب!) و نقش مطالعه در مصاحبه استخدامی! (ظاهرا آدمها فکر میکنند اگر بگویند اهل مطالعه هستند، شانس استخدام شدنشان افزایش مییابد!) (امیر نامآور؛ وبلاگ ایده)
با «مقاومت در برابر تغییر» چه کنیم؟ (یک راهحل فوقالعاده!)
امپراطوری اپل٬ پس از استیو جابز (“«پل سختکوشترین کارکنان جهان را دارد. آنها ساعتهای متمادی کار میکنند٬ آخر هفتهها کار میکنند٬ شبها کار میکنند٬ تنها به این علت کهنمیخواهند محصولی تولید کنند که به آن شخصاً افتخار نمیکنند. این افراد حالا دلیل محکمتری هم برای سختکوشیشان دارند. میگویم که اپل احتمالاً نمیتوانست هیچ زمانی خطرناکتر از اکنون برای رقبایش باشد.” عالیترین نمونهی فرهنگ سازمانی …)
۸ چرخش بزرگ شرکتهای کامپیوتری (۸ مورد بسیار جالب که شرکتهای فناوری از رویکرد قبلیشان دست کشیدند. نمونهی جالب تغییر استراتژی.)
چگونه هیأتمدیرهی شرکتها از سال ۱۹۸۶ تا ۲۰۱۰ متحول شدند (نتایج یک پیمایش جالب!)
چرا HP باید با SAP ادغام شود؟ (برای ایجاد یک IBM جدید شاید!)
فناوری اطلاعات و ارتباطات:
بخش ویژه ـ لینکهای مربوط به حملهی امنیتی به کاربران گوگل در ایران:
متأسفانه ماجرایی که چند ماه پیش امنیت کاربران ایرانی گوگل را بهخطر انداخته بود، دوباره تکرار شد و عدهای تلاش کردهاند تا با جعل گواهینامههای امنیتی پروتکل SSL (همان HTTPS محبوب خودمان!) اکانتهای کاربران گوگل را هک کنند. به دلیل اهمیت بسیار زیاد موضوع یک بخش جداگانه به لینکهای این موضوع اختصاص میدهم. لطفا چیزهایی که در این لینکها میخوانید را کاملا جدی بگیرید:
اگر میخواهید امن بمانید همیشه با HTTPS باشید (معرفی افزونهی HTTPS Everywhere برای فایرفاکس؛ افزونهی مشابه کروم)
جعل دوباره گواهی امنیتی گوگل؛ مرورگر خود را بهروز کنید (وبلاگینا)
بهروزرسانی گواهینامههای ابطال شده امنیتی در مایکروسافت ویندوز (بستههای بهروزرسانی انواع ویندوزها) (مجلهی اینترنتی گویا آیتی)
آپدیت جدید و بسیار مهم فایرفاکس (فوری) (مجلهی اینترنتی گویا آیتی)
مرور وبلاگها:
(دکتر علی رضا مجیدی و همکاران!؛ یک پزشک):
اطلاعات خودتان را برای همیشه حک کنید! (معرفی نوع جدیدی از DVDها که هزار سال عمر میکنند!)
نبرد پیامک با برنامههای پیامرسان موبایلی: آیا پیامک ۳ تا ۵ سال دیگر محو خواهد شد؟
عبد الفتاح جَندَلی: پدر بیولوژیک استیو جابز
فناوریها و گجتهای امروز، جلوهای از تخیل دیروز
چگونه کت-کیسه خواب طراحی شده توسط یک دانشجوی ۲۱ ساله توانست چرخۀ بیخانمانی را بشکند؟ (واقعن به این خانم حسودی میکنم؛ از لحاظ سطح تأثیرگذاری!)
مدیر اجتماع آنلاین کیست؟ (معرفی یک پست جدید سازمانی در عصر رسانههای اجتماعی) (جواد افتاده؛ رسانههای اجتماعی)
سرویس جدید پیامرسان ChatON از سامسونگ رقیبی جدی برای اپل و بلکبری و IFA 2011 : شرکتهای بزرگ با چه محصولاتی خواهند آمد؟ و بررسی Samsung Galaxy Note : یک تبلت کوچک یا یک گوشی بزرگ؟ (کدومشه واقعن!؟) (مهرداد نایب؛ ویزویز)
تولد سهسالگیات مبارک، گوگل کروم و سامسونگ محصولی مشابه آیپاد تاچ ارائه میکند (حامد اویسی؛ تکنوشت)
آیفون ۵: سیستمعامل، عامل تأخیر رونمایی است (تحلیل جالب وبشهر)
معرفی سرویس Google Related (این هم یک سرویس جدید گوگل!) (مجلهی اینترنتی گویا آیتی)
۳۱۳ اختراع استیو جابز و ۱۸ میانبر حیاتی برای ویندوز (وبلاگ کاغذ دات نت؛ کشف جدید این هفته)
ظاهر جدید سرویس بلاگر (زیر خط آیتی)
دسترسی به Gmail بدون نیاز به اینترنت (وبلاگینا)
اخبار دنیای فناوری و رسانههای اجتماعی:
چهارشنبهی این هفته روز جهانی وبلاگها بود. ضمن تبریک این روز به همهی وبلاگنویسان دنیای وب فارسی، چند مطلب در این زمینه را مرور کنیم:
امروز بلاگنویسی را شروع کنید! (امیر مهرانی)
چطور وبلاگ بنویسیم، کجا وبلاگ بنویسیم؟ (وبلاگینا)
خوب وبلاگ بنویسید؛ لطفا! (نوشتهی خودم!)
و حالا لینکهای هفتهی این بخش:
مدیرعامل شرکت Dell: عصر کامپیوترهای شخصی به پایان نرسیده (کتاب بیواسطه از دل ایشان، یکی از بهترین کتابهایی است که خواندهام.) و در همین راستا: دل امسال خدمات پردازش عمومی خود را راهاندازی میکند
اسکایپ فروشگاه آنلاین عرضه اپلیکیشن راهاندازی کرد
اخبار چاپی، اخبار آنلاین، کدامیک در ذهن ماندگارتر است؟
تعداد بازدیدکنندگان فیسبوک به یک تریلیون رسید (مجلهی اینترنتی گویا آیتی)
ویکیلیکس هک شد (کوزهگر و کوزه شکسته!)
افزایش اندازه و سرعت بارگذاری تصاویر در فیسبوک! (خیز فیسبوک برای رقابت با گوگل پلاس) (فارنت)
دسترسی به رایانه و اینترنت در خانوارهای پرجمعیت بیشتر است
سامسونگ سیستم عامل web OS اچپی را میخرد
اخبار گوگل:
گوگل: استفاده از نام واقعی در گوگل پلاس اجباری است!
۵۰۰ تغییر سالانه در الگوریتم جستجوگر گوگل (ویدئوی اشاره شده در این خبر را از اینجا ببینید)
دست آوردهای اندروید در جنگ گوشیهای هوشمند بیشتر میشود (فارنت)
قابلیت جدید گوگل پلاس برای رهایی از افراد مزاحم (واقعن قابلیت Ignore کردن را کم داشت گوگل پلاس!)
سرعت اینترنت ۱۵۲ مگابیت در ثانیه برای گوگل
تعداد بدافزارهای آندروید در حال افزایش است (مجلهی اینترنتی گویا آیتی)
اخبار اپل:
بعد از این چه کسی کارهای استیو جابز را انجام میدهد؟ (چهار نفر جایگزین یک نفر بهنام استیو جابز!)
AOL در دهه ۹۰ قصد خرید اپل را داشت! (و چه ضرری کرد!) (فارنت)
دفاعیهی متفاوت سامسونگ در ماجرای شکایت اپل (جالب واقعا!) (نارنجی)
شواهد حاکی از آن است که تلویزیون Apple تا سال ۲۰۱۲ وارد بازار میشود (زومیت)
اخبار مایکروسافت:
مایکروسافت و شناسائی مشکل محصولات اپل و گوگل
ویژگیهای جدید ویندوز هشت که تایید شدهاند (تو این مطلب به یک ویژگی جدید سیستم کپی در ویندوز ۸ اشاره میشود که عالیه!)
ویندوز فون ۷ باثباتترین سیستمعامل همراه (واقعن!؟)
اخبار گجتها و ابزارهای فناوری:
سال ۲۰۱۵ بیش از نیمی از گوشیهای بازارهای جهانی هوشمند خواهند بود
تبلت مردانه و کتابخوان زنانه است! (نظر شما چیست!؟)
با ظرفیت ۱۲۰ میلیون گیگابایت بزرگترین مجموعه ذخیره اطلاعات جهان ساخته میشود (چه میکنه این IBM عزیز!)
Tablet P نام جدید تبلت سونی (فارنت)
آیتی ایرانی:
اینفوگرافی خدمات موبایل در ایران
رگولاتوری سند راهبردی با رویکرد E-Requlatory تدوین میکند
عرضهی سیمکارتهای ۳G اپراتور سوم در آذر ماه (واقعن!؟)
اقتصاد:
گاوآهن و موقعیت زنان و در ادامه نابرابریهای جنسیتی (حامد قدوسی؛ یک لیوان چای داغ)
زیبایان در امریکا در طول عمر ۲۳۰۰۰۰ دلار بیشتر از دیگران درآمد کسب میکنند. (حجت قندی؛ اقتصادانه)
مجوز بانک آریا به طور کامل باطل میشود (این همون اولین بانک اینترنتی ایرانه! البته پرسوجو کردم گفتند احتمالا علت اصلیاش ارتباطاش با ماجرای اختلاس سه میلیارد دلاری بانک صادرات است.)
آشفتگی برنامهریزیشده: سوسیالیسم و کمونیسم (یعنی عاشق این حملات عالی و منطقی میزس به مارکسیسم هستم!)
بررسی سیاستهای حمایتی از صنایع (در کشورهای در حال توسعه)
اقتصاددان جوان ایرانی و استاد دانشگاه نیو همپشایر: پیوستن به سازمان تجارت جهانی تنها راه جلوگیری از مهاجرت کارآفرینان است (ما که تازه دانشجوی صنایع شده بودیم، اسم آقای دکتر بشکار ـ که البته اون موقع مهندس بودند ـ را خیلی میشنیدیم و ارادت داشتیم خدمتشان. ایشان زمانی وبلاگ اقتصادی خوبی هم داشتند که نمیدانم چرا تعطیل شد!)
رییس IMF به دنبال رییس بانک جهانی هشدار داد: ورود به مرحله خطرناک در اقتصاد جهان
وثیقهی طلا یا بازگشت طلا به عنوان پول رایج بینالمللی؟ (تحلیل بسیار جالبی است.)
فارکس بزرگترین تجارت الکترونیک دنیا (معرفی مختصر فارکس)
در گفتوگو با معاون اقتصادی بانک مرکزی تشریح شد تازهترین اخبار از حذف صفرها (من واقعن از سطح استدلال تشکر میکنم.)
رواج بیکاری پنهان ۵۰ درصدی در ادارهها
بیش از ۵۰ درصد از کارگران فعال در واحدهای تولیدی کشور، قرارداد موقت هستند
سود میلیاردی واردات پارچه به جیب چه کسانی میرود؟ (خبر خیلی مهم نیست؛ اما یک جملهی بسیار جالب داره: اندازهی بازار چادر مشکی در ایران سالانه نیم میلیارد دلاره!!! باورتون میشه؟)
پیش از شروع سه نکته: لینکهایی که به نظرم باید حتما و تحت هر شرایطی خوانده بشوند را با رنگ قرمز از سایر لینکها متمایز میکنم. اگر فکر میکنید تعداد لینکها زیاد است، با مطالعهی لینکهای قرمز شده هر آنچه را حتما باید بخوانید، خواندهاید! برای دیدن لینکهای کلیهی قسمتهای قبل، میتوانید به اینجا مراجعه بفرمایید. این مجموعه پستها در حکم یک دفترچهی
خوشبینی از آن ویژگیهای مثبتی است که معمولا اغلب ما فکر میکنیم جزو ویژگیهای درونی آدمهاست: بعضیها خوشبین بهدنیا آمدهاند و دیگران نه. در مقابل بعضیها هم احتمالا مثل گولوم کارتون گالیور بهدنیا آمدهاند: “ما موفق نمیشیم!” و بعدش “من میدونستم موفق نمیشیم!” همین است که بسیاری از ما “آدمِ نتوانستن” هستیم نه “آدمِ توانستن.” اما خوشبینی و بدبینی جزوی از نگرش ما آدمها هستند؛ نه یک ویژگی ذاتی. خوشبینی / بدبینی نوع نگاه ما به زندگی و دنیای اطراف را بازتاب میدهد: میتوانیم فیلتری روی چشممان بگذاریم که فقط نقاط مثبت را ببینیم و میتوانیم هم فقط نقاط منفی را. همه چیز دست خودمان است. ما میتوانیم خوشبین باشیم و البته میتوانیم اینطور نگاه کردن را یاد بگیریم.
اگر پذیرفتیم که خوشبینی یاد گرفتنی است، میتوانیم از راههایی که به ما کمک میدهند تا خوشبین شویم (یا خوشبینتر حتا!)، کمک بگیریم. در این پست بهنقل از اینجا ۱۰ تا از این راهها را مرور میکنیم:
خوشبینی از آن ویژگیهای مثبتی است که معمولا اغلب ما فکر میکنیم جزو ویژگیهای درونی آدمهاست: بعضیها خوشبین بهدنیا آمدهاند و دیگران نه. در مقابل بعضیها هم احتمالا مثل گولوم کارتون گالیور بهدنیا آمدهاند: “ما موفق نمیشیم!” و بعدش “من میدونستم موفق نمیشیم!” همین است که بسیاری از ما “آدمِ نتوانستن” هستیم نه “آدمِ توانستن.” اما خوشبینی و بدبینی جزوی
باز هم تأخیر! 🙂 خوب عوضاش این هفته کیفیت لینکها بالاست و این را تعداد لینکهای قرمز شده نشان میدهد.
پیش از شروع سه نکته:
جامعهشناسی، روانشناسی و کار حرفهای:
مذاکرهی حقوق در مصاحبه استخدام (یکی از بهترین مطالب این هفته) (شهرام کریمی؛ یادداشتهای صنایعی)
گفتگو با غریبهها ـ نوشتهی پل آستر (“هنر بیهوده است، حداقل وقتی در مقایسه با مثلا کار پمپسازها، یا دکترها یا مهندسهای راهآهن قرار میگیرد. اما مگر بیهودگی چیز بدی است؟ نداشتن هدفی عملی، معنایش این است که کتابها و نقاشیها و نُتهای موسیقی، به سادگی وقت ما را تلف میکنند؟ بسیاری به همین شکل فکر میکنند. اما میخواهم بحث کنم، همین بیهودگی هنر است که به ما ارزش میبخشد و ساختن هنر چیزی است که ما را از دیگر موجودات ساکن بر زمین جدا میکند، یعنی اساسا همان چیزی است که به ما در عنوان یک انسان معنا میبخشد. انجام کاری، صرفا لذت و زیبایی موجود در آن.”)
چرا بعضی وقتها گذر زمان اینقدر زجرآور میشود؟ (نارنجی)
نه ثروت بلکه آزادی فردی راز خوشبختی است
انسانها پول را به شادی ترجیح میدهند
سه سال عمر بیشتر در قبال پانزده دقیقه حرکت در روز (پاشید راه برید!)
مدیریت:
درسهایی از یک کارآفرین: ثریا دارابی (بلاتردید بهترین مطلب این هفته) (مصطفی پورمهدی؛ نویسندهی مهمان یک پزشک)
رزومهی خود را بپوشید (معرفی راهی جالب برای پرسونال برندینگ!) (امیر مهرانی عزیز که خوشحالام دوباره شروع کرده!؛ The Coach)
اثر لوییسسسس پاستور (کشف جالب نوید غفارزادگان که طبعا باید بخوانیدش!)
میخندم اما تو باور نکن (زینب جم؛ همینا)
دو سبک در برنامهریزی زمانی (نادر خرمیراد)
اعتماد مردم را لگدمال نکنیم (نقدی بر دورههای آموزشی حرفهای برگزار شده در ایران که کاملا با محتوایاش موافقم!) (رضا قربانی؛ مدیر رسانه)
استخدام داستاننویسان علمی تخیلی توط اینتل برای تصور آینده (بهترین و جذابترین نمونهی کاربردهای برنامهریزی سناریو)
معرفی شبکه محققان حوزهی strategy as practice
فناوری اطلاعات و ارتباطات:
خداحافظ آقای جابز!
این هفته مهمترین خبر دنیای فناوری استعفای استیو جابز از مدیرعاملی اپل بود. به دلیل اهمیت این خبر و مطالب جالبی که در این زمینه نوشته شد، استثنائا یک بخش جدا را به این مطالب اختصاص میدهم:
خبر فوری: استعفای استیو جابز (نوشتهی دلانگیز دکتر علی رضا مجیدی در یک پزشک در مورد خبر استعفای جابز و البته کارهای او برای دنیای فناوری.)
۱۰ نکتهی عجیب در مورد استیو جابز (بعضیاش واقعا عجیباند!!!) (مصطفی لامعی؛ iCulb)
رفتن استیو جابز و واکنش مدیران فناوری (نارنجی)
۹۷ درصد از کارمندان اپل باور دارند که استیو جابز اپل را بدرستی هدایت کرده است (مدیر موفق میخواهید!؟)
اورژانس آیکون: خاطرهای از استیو جابز (خاطرهی جالب مدیر گوگلپلاس از جابز!) (نارنجی)
تیم کوک، مدیرعامل بعدی اپل چه کسی است؟ (وبلاگینا)
نامهی مدیرعامل جدید اپل به کارکنان این شرکت
مرور وبلاگها:
با کامپیوترهای دست دوم خود چه میکنید؟ (امیر مهرانی؛ The Coach)
۱۵ حقیقتی که شاید دربارهی موتورولا ندانید! (دکتر علی رضا مجیدی و نویسندههای مهمان؛ یک پزشک)
شبکهی اجتماعی برای عاشقان سفر (مهرداد نایب؛ ویزویز)
تغییرات خوب در تنظیمات حریم خصوصی فیسبوک، ۱۰ خرید گرانقیمت گوگل، لینوکس بعد از ۲۰ سال [اینفوگراف] و دسترسی آفلاین به مقالههای ویکیپدیا (حامد اویسی؛ تکنوشت که کشف جدید این هفته است!)
سفر رایگان به آمازون با تورهای گوگل! و ۱۰ مطلبی که یک وبلاگنویس تخصصی خوب نباید بنویسد و ۱۰ واقعیتی که در سال اول وبلاگنویسی قلب شما را خواهد شکست (وبلاگ ژست مثبت که کشف دیگر این هفته بود!)
محدودیتهای گوگل ریدر (حامد صفا؛ شاهوار)
ویندوز کی از قالب فعلی پر میکشد؟ (گروهی از مشکلات فنی ویندوز!) (وبشهر)
ایمیل مخفی و نوشیدنی متنباز (مامبو جامبو)
گالری تصاویر کاربران در توییتر (وبلاگینا)
اخبار دنیای فناوری و رسانههای اجتماعی:
تولدت مبارک: لینوکس ۲۰ ساله شد (بهسلامتی …) (نارنجی)
بیست درصد ترافیک اینترنت در اختیار آمازون (جالب)
کره جنوبی در حال طراحی سیستم عامل موبایل
یاهو گوشی هوشمند وارد بازار کرد (تازه اونم اندرویدی!)
شرکت “اچ. پی” از بازار رایانه های شخصی خارج میشود (خبر عجیب اما واقعی!)
سامسونگ یا Lenovo؛ مالک بعدی کامپیوترهای HP چه کسی است؟ (مکمل خبر بالایی)
هزاران سند محرمانه از سوی ویکیلیکس نابود شد
اخبار گوگل:
دورخیز گوگل جهت ایجاد پرتال (بسیار تحلیل جالبی است. بخوانیدش حتما.) و آسودگی خیال با ترکیب Office و Google Docs (ابزار جدید گوگل روی آفیس مایکروسافت!) (مجلهی اینترنتی گویا آیتی)
تغییر الگوریتم گوگل در راستای مرتب کردن بهتر نتایج جستجو (وبنا)
مشاهدهی پستهای گوگل پلاس در جیمیل
گوگل آمادهی مقابله با آیفون ۵ میشود! (فارنت)
مهر تائید گوگل پلاس بر کاربران مشهور (یعنی مثلا تأیید اینکه پروفایل زوکربرگ مال خودشه!)
اخبار اپل:
لقب بزرگترین سازندهی کامپیوترهای شخصی به اپل رسید
خبرهای عجیب از اپل و آیفونهای جدید!
اپل برای تولید آیپد با شرکتهای آسیایی همکاری میکند
آیا آیفون ۴ ارزان قیمت وارد بازار میشود؟ (نارنجی)
اخبار مایکروسافت:
محصولات مایکروسافت بالاخره از لیست سیاه کاسپرسکی خارج شدند (فارنت)
مایکروسافت: ویندوزفون مانگو آماده عرضه است!
اخبار گجتها و ابزارهای فناوری:
عکس/ تبلتها قبل و بعد از ظهور آیپد! (چه زشت بودند!) (فارنت)
آیتی ایرانی:
متما: ضریب نفوذ اینترنت کشور ۱۱٫۴ درصد است (۳۲ درصد بود که آقای وزیر!؟)
آقای مسئول اینترنت! دم خروس یا قسم دروغ؟ (مکمل خبر بالایی، این را هم بخوانید تا عمق فاجعه دستتان بیاید!) (وبشهر)
آمار فروشگاههای اینترنتی کشور/ عرضهی محصولات روستایی در بازار الکترونیک
افزایش ظرفیت اینترنت کشور/ ظرفیت به ۲۲۱ لینک STM1 رسید
سرمایهگذاری ۲۰۰ میلیون دلاری برای راهارتباطی ایران و اروپا
اجرای پروژهی فیبر نوری به اپراتور چهارم رسید (مگه قرار بود اپراتور چهارم کار دیگهای بکنه!؟)
سازمان حمایت از مصرف کنندگان قیمت اینترنت را بررسی میکند (ما نفهمیدیم قیمت اینترنت را بالاخره رگولاتوری تعیین میکنه، شورای رقابت یا سازمان حمایت!؟)
۲۷ درصد بازار اینترنت پرسرعت ADSL را در اختیار دارد (مثلا قرار بود مخابرات خصوصی بشه انحصارها از بین برهها!)
اقتصاد:
تراژدی یونانی یا بنبست جهانی کردن (تحلیل بسیار جالب و خواندنی دکتر احمد سیف در مورد بحران اقتصادی منطقهی یورو در اروپا)
کودکان کار (تحلیلی بر سیاستهای حمایت از کودکان کار) (مجلۀ اقتصادی IRPD ONLINE JOURNAL)
معرفی جایگزینی برای دلار (جالب!)
قدرتمندترین زنان جهان معرفی شدند
چرا جنگ جهانی دیگری راه نیندازیم؟ (باز هم جالب)
«آرین»، اولین بانک مجازی ایران، کاستیها و ابهامها
کاهش ۳۳۰ هزار بشکهای تولید نفت ایران
به علت برخی مشکلات، ایران دوباره بنزین وارد میکند
وزیرنیرو: هشت میلیارد دلار بدهکاریم، این نشانهی اعتماد شرکتها به ماست!
باز هم تأخیر! 🙂 خوب عوضاش این هفته کیفیت لینکها بالاست و این را تعداد لینکهای قرمز شده نشان میدهد. پیش از شروع سه نکته: لینکهایی که به نظرم باید حتما و تحت هر شرایطی خوانده بشوند را با رنگ قرمز از سایر لینکها متمایز میکنم. اگر فکر میکنید تعداد لینکها زیاد است، با مطالعهی لینکهای قرمز شده هر آنچه
“به نظرم فشار چیزی است که مردم را به پیش میبرد. این باعث میشود شما بخواهید چیزی را ثابت کنید، به پیش بروید و تلاش کنید پیروز شوید. من میخواهم فاتح تمامی رقابتها شوم؛ چون عاشق این احساس هستم. من هنوز سالهای بسیاری پیش روی خود و دیگر بازیکنان میبینم. هنگامی که پیروز میشوید، همین باعث میشود درک کنید که چقدر پیروزی لذتبخش است.” (اشلی کول؛ اینحا)
بدون شرح!
“به نظرم فشار چیزی است که مردم را به پیش میبرد. این باعث میشود شما بخواهید چیزی را ثابت کنید، به پیش بروید و تلاش کنید پیروز شوید. من میخواهم فاتح تمامی رقابتها شوم؛ چون عاشق این احساس هستم. من هنوز سالهای بسیاری پیش روی خود و دیگر بازیکنان میبینم. هنگامی که پیروز میشوید، همین باعث میشود درک کنید که چقدر پیروزی لذتبخش
این شماره بهلحاظ تقویمی، یک سالگی مجموعه پستهای لینکهای هفته در گزارهها است. اولین پست لینکهای هفته، روز چهارشنبه ۲۷ مرداد ۱۳۸۹ منتشر شد. و حالا خوشحالام که این کار حداقل برای خودم مفید و بزرگ را هر هفته در هر شرایط کاری و درسی و روحی و روانی ادامه دادم. بنابراین با اجازهی شما خودم را برای این تداوم، تشویق میکنم!
در کنارش تشکر میکنم از همهی دوستانی که در این یک سال بهواسطهی این مجموعه پستها با آنها و اندیشههایشان آشنا شدم و بسیار از حاصل زحماتشان آموختم. و البته تشکر ویژهای هم دارم از شما مخاطبان عزیز که مرا در این یک سال انگیزه بخشیدید. بد نیست حالا در این مراسم سالگرد، شما هم نظرتان را در مورد این پستها بفرمایید. منتظرم …
در هر حال امیدوارم که همچنان فرصت و انگیزهی ادامهی این کار را داشته باشم. خوب با این مقدمه بریم سر کار خودمون!
پیش از شروع سه نکته:
جامعهشناسی، روانشناسی و کار حرفهای:
روشهایی که اسم ندارند؛ ولی مؤثرند (یا چطور روشهای درست کار را در شرکتمان جا بیندازیم! عالی!) (دنیای چابک)
چگونه زبان بر درک رنگ تأثیر میگذارد (بسیار جالب!) (دکتر علی رضا مجیدی؛ یک پزشک)
چگونه استرس خود را در محیط کار کنترل کنیم؟ (عالی)
آیا شما هم میتوانید مانند کامپیوتر چندین کار را با هم انجام دهید (اینکه نمیشه حقیقت محضه ولی من قبولاش ندارم! :دی) (مجلهی اینترنتی زوم آیتی)
گذار از وابستگی به استقلال کنشگر بودن (” ما در زندگی نگرانیهای زیادی داریم ولی متاسفانه بر بسیاری از این نگرانیها کنترلی نداریم. میتوانیم یک دایره ترسیم کنیم که نمایانگر نگرانیها است و دایره کوچک دیگری در داخل آن که نمایانگر کنترل است. افراد پیش فعال، تلاششان را روی چیزهایی متمرکز میکنند که مطمئن هستند در مورد آن تاثیر گذارند و در زمان اجرا، معمولا دایره تاثیرگذاری خود را گسترش میدهند. بر عکس، افراد واکنشی، اغلب تلاششان را در نقاطی که نگرانی بیشتری دارند متمرکز میکنند یعنی جایی که کنترل آنها در آن ضعیف است. نارضایتی و انرژی منفی آنها باعث میشود که دایره تاثیرگذاری آنها کوچکتر شود.” نوشتهای از استفن کاوی معروف.)
مدیریت:
شهرام کریمی در یادداشتهای صنایعی شروع کرده به نوشتن برخی تجربههای مدیریتیاش؛ از دست ندهیدشان: یادگیری های مدیریتی- منابع انسانی زیمنس- ۱، یادگیری های مدیریتی- منابع انسانی زیمنس- ۲ و یادگیری های مدیریتی- منابع انسانی زیمنس- ۳
ادغام و تملیک (۳) – چالشهای M&A (احسان اردستانی؛ ویترین افکار من)
خداحافظ قهرمان (امیر مهرانی که خدا رو شکر برگشت!؛ The Coach)
کارآفرینی یا کارگردانی؟! و با خوردن بستنی قیفی به حفظ محیط زیست کمک کنید! (بابت این دومی؛ آفرین به خانم جم!) (زینب جم؛ همینا)
دورکارها به نزدیک کاری برگشتند! (رضا قربانی؛ مدیر رسانه)
هیچ الگویی کامل نیست! (مهدی عرب عامری؛ PMPlus.ir)
linked in و استفاده از اطلاعات کاربران (بهاره حسینی؛ The Notes)
ایجاد سبک مدیریت در پنج قدم (عالی! یکی از بهترین مطالب این هفته.)
از دکتر امیرشاهی، پیشکسوت بازاریابی ایران تجلیل شد (استاد پرویز درگی؛ فقط لطفا سه اصل زندگی آقای دکتر امیرشاهی را از دست ندهید!)
سه روش برای گرفتن بهترین خروجی از یک تیم کاری (محمد سالاری که فقط کاش اینقدر با فونتهای رنگی بر زمینهی سفید ننویسد که خواندن مطلب را بهشدت سخت میکند!)
سس محرمانه عامل موفقعیت استیو جابز (چند روز پیش دنبال داشتم دنبال موضوعی میگشتم؛ دیدم چقدر در مقالات استراتژی به اپل در مورد استراتژی یکپارچگی رجوع داده شده. شاید بهزودی در موردش نوشتم.)
هاروکی موراکامی ـ پیامآور جاز (“یکی از همیشگیترین پیانیستهای محبوب من در موسیقی جاز، تهلونیوس مونک است. زمانی کسی از او پرسید؛ چگونه میتواند صدای خاص و مشخصی را از پیانو بیرون بکشد، مونک به کیبورد اشاره کرد و گفت: «نمیتواند هیچ نوع نُت جدیدی وجود داشته باشد، وقتی به کیبورد نگاه میکنی، کل نُتها همین الان همان جا هستند اما اگر به اندازه کافی یک نُت مشخص را بخواهی، صدایی متفاوت خواهی داشت. تو باید نُتهایی را برداری که واقعا میخواهی!»” بهترین تعریف از خلاقیت!)
۲۵ درصد پستهای مدیریتی SAP در دست زنان (آفرین!)
مدیران نحوهی عملکرد کارمندان خود را رقم میزنند (بنابراین وقتی نمیتوانید نیروی انسانی باکیفیت جذب کنید؛ روی توسعهی مدیران سرمایهگذاری کنید.)
مرور وبلاگها:
صیدِ شاه ماهی: گوگل موتورولا را خواهد خرید (مهمترین خبر فناوری هفته) و سرویس جدید گوگل برای دیجیتالی کردن کاتالوگها (مهرداد نایب؛ ویزویز)
گوگل و آخرین قضیه فرما و چرا گوگل بخش موبایل شرکت موتورولا را خرید؟ (تحلیل بسیار جالب دکتر مجیدی عزیز) (دکتر علی رضا مجیدی؛ یک پزشک)
ویکیپدیا تنهاست! (جواد افتاده؛ رسانههای اجتماعی)
۳ راه جدید و فوقالعاده برای بهاشتراکگذاری فایل به صورت آنلاین (مجلهی اینترنتی گویا آیتی)داخل بدنه نوت بوک اصلا” نیاز به نظافت ندارد! (وبشهر)
چطور نمایشگر LCD را تمیز کنیم؟ (مجلهی اینترنتی زوم آیتی)
با گوگل پلاس بازی کنید (مصطفی لامعی؛ iCulb)
اخبار دنیای فناوری و رسانههای اجتماعی:
رشد محیطهای کار موبایلی (اینفوگرافیک) (عالیه این! از دست ندیدش!) (وبلاگینا)
نمایش ارسالهای +Google در نتایج جستجوی گوگل فعال شد (وبلاگینا)
جریمه سنگین گوگل در صورت انصراف از خرید موتورولا
اخبار اپل:
اپل آیفون جدید را شانزدهم شهریور معرفی میکند! (فارنت)
شکل قطعی آیفون ۵ مشخص شد! (وبشهر)
بلندپروازی اپل در ساخت ساختمان جدیدش+ عکس
ممنوعیت فروش تبلت گلکسی در اروپا لغو شد
اپل قصد دارد یک میلیارد دلار در کارخانه تولید LCD شارپ سرمایهگذاری کند (در راستای کاهش وابستگی به سامسونگ) (مجلهی اینترنتی زوم آیتی)
اواخر پائیز زندگینامه استیو جابز منتشر میشود (با تأیید خودش)
اخبار مایکروسافت:
یاهو و بینگ از گوگل موثرترند! (واقعا!؟) (فارنت)
آیا ویندوز و لینوکس آشتی میکنند؟ (فارنت)
اعلام آمادگی مایکروسافت برای عرضه ویندوز ۸ (یه وبلاگ درست کردند برای اطلاع رسانی در این مورد)
وجود اپ استور برای ویندوز ۸ تایید شد (نارنجی)
IE9: مرورگری با هفت برابر قدرت بیشتر در مقابله با بدافزارها (واقعا!؟)
مایکروسافت هم قصد خرید موتورولا را داشت! (خوب خدا رو شکر موفق نشد!) (وبلاگینا)
اخبار گجتها و ابزارهای فناوری:
عرضه نرمافزار امنیتی رایگان برای آندروید (این یکی مال سیمانتک هست)
شرکت اچ پی سیستم عامل WebOS و تبلت اش را کشت
ذخیرهی ۵۰ گیگابایت اطلاعات روی یک شیشه/ کریستالهای حافظه واقعی شدند
دیسکهایی با عمر هزار سال! (فارنت)
تلفنهای همراه به کیسه هوا مجهز میشوند
آیتی ایرانی:
اینفورما: فقدان ۳G عامل عدم توسعه ICT در ایران است (البته این هم هست؛ ولی …)
فاز اول شبکهی ملی اینترنت ۶ ماهه اول سال به بهرهبرداری میرسد و برنامهی مرکز تحقیقات مخابرات برای شبکه ملی اینترنت (یکی تو رو خدا به اینا فرق اینترنت و اینترانت را بفهمونه!)
حجم فروش اینترنتی خودرو از مرز ۲۰٫۰۰۰ میلیارد ریال گذشت (نمونهی موفق تجارت الکترونیک در ایران)
اقتصاد:
چه کسی نفع میبرد و چه کسی میبازد؟ اثرات بازتوزیعی طرح هدفمندسازی یارانهها (حامد قدوسی؛ یک لیوان چای داغ)
سیاستهای ایران در قبال مهاجرت افغانها (نقد سیاستهای کنونی و البته پیشنهاد سیاستهای مناسب. این مسئله یکی از مهمترین مسائل اجتماعی ایران است؛ هر چند نه دولت میخواهد ببیندش و نه ما) (مجلۀ اقتصادی IRPD ONLINE JOURNAL)
آشفتگی برنامهریزیشده؛ ویژگی دیکتاتورمآبانه، ضددموکراتیک و سوسیالیستی دخالتگرایی (از لودویگ فون میزس) (“همه آزادند که با نتیجه انتخابات یا فرآیند بازار آزاد مخالفت کنند. اما در نظام دموکراتیک، راهی غیر از ترغیب و تشویق برای دگرگون کردن اوضاع ندارند. اگر فردی میگفت که «شهردار انتخابشده با رای اکثریت را دوست ندارم و به همین خاطر از دولت میخواهم که فرد مورد پسند من را به جای او بنشاند»، کسی او را دموکرات نمیخواند. اما بیشتر افراد آن قدر کندذهن هستند که اگر همین ادعاها درباره بازار بر زبان آورده شوند، آرزوها و خواستهای دیکتاتور مآبانهای را که در این میان وجود دارد، کشف نمیکنند. مصرفکنندگان انتخابهای خود را انجام دادهاند و درآمد تولیدکنندگان کفش، ستارگان سینما و جوشکارها را تعیین کردهاند. کدام استاد فکر میکند که میتواند بر تصمیمات آنها چیره شود؟ اگر این فرد دیکتاتوری بالقوه نبود، از دولت نمیخواست که دخالت کند. تلاش میکرد که همشهریانش را به افزایش تقاضا برای محصولات جوشکاران و کاهش تقاضا برای کفش ترغیب کند.”)
آشنایی با اقتصاددانان: رونالد کوز (تو ۲۳ سالگی یه مقاله نوشته که تئوریهای اقتصادی دنیا را تغییر داده … آدم حسودیاش میشه!)
روند شاخصهای اقتصادی را «مرکز آمار ایران» به مجلس گفت، مجلس به رسانهها اعلام غیررسمی آمار رسمی (خبر اقتصادی مهم هفته)
مصاحبه با دکتر طبیبیان پیرامون سیاستهای پولی و بانکی کشور (استاد عزیز ما!)
در گفتوگو با یک اقتصاددان ایرانی بررسی شد: ریشهیابی بحران بدهی آمریکا (تحلیل جالب دکتر حجت قندی)
اقتصاد در زندگی واقعی: چرا اقتصاددانان، ورزش را دوست دارند؟ (بخش مربوط به داورهاش خیلی جالب بود!)
آشنایی با اقتصاددانان: دیوید هیوم (کسی که بر آدام اسمیت تأثیر گذاشت!)م
این شماره بهلحاظ تقویمی، یک سالگی مجموعه پستهای لینکهای هفته در گزارهها است. اولین پست لینکهای هفته، روز چهارشنبه ۲۷ مرداد ۱۳۸۹ منتشر شد. و حالا خوشحالام که این کار حداقل برای خودم مفید و بزرگ را هر هفته در هر شرایط کاری و درسی و روحی و روانی ادامه دادم. بنابراین با اجازهی شما خودم را برای این تداوم،
امشب الکلاسیکوی برگشت سوپر کاپ اسپانیا برگزار میشود. به این مناسبت قصد دارم به موضوع جالبی نگاه کنم که بهنوعی فلسفهی رقابت مربیان این دو تیم محسوب میشود. نکتهای که البته فارغ از بحث رقابت، در زندگی همهی ما انسانها هم نمود بسیار زیادی دارد.
به نوع رفتار پپ گوآردیولا و مورینیو توجه کنید:
۱- استراتژی مورینیو ـ تحقیر: برای مورینیو همیشه رقبا هیچاند. او و تیماش همیشه برترند؛ چه ببرند و چه ببازند. تنها نقش رقیب (و در واقع تنها خوبی رقیب) این است که وجود دارد تا آقای خاص با قدرت بیپایانشان تحقیرش کنند و بعد سرمست از پیروزی، از توانمندی خودشان لذت ببرند. در این استراتژی رقابت، حریف فقط بهدرد تحقیر شدن میخورد؛ بنابراین اگر رقیب تحقیر نشد و یا بدتر شما را با ۵ گل نابود کرد، آنوقت عوامل خارجی ـ مثل داور و یوفا و … ـ هستند که باعث باخت شما شدهاند. در استراتژی مورینیو، بدون رقیب آدم نمیتواند از خوبیها و تواناییهای خودش لذت ببرد. بنابراین وقتی به رقیبی برخورد کنی که نمیتوانی بر او پیروز شوی و وقتی که زندگیات آنطوری پیش نمیرود که فکر میکنی باید پیش برود (یعنی بهنوعی شکست در زندگی!)، این دیدگاهات میشود بزرگترین عامل تخریبی روحیه برای خودت.
۲- استراتژی پپ ـ لذت بردن از توانایی خود: پپ اما جور دیگری فکر میکند. پپ معتقد است در درجهی اول باید از خوبیها و توانمندیهای خودمان لذت ببریم؛ چه رقیبی باشد و چه نباشد. وقتی اینطوری به قضیه نگاه کنیم، آنوقت رقابت هم میشود آزمونی برای سنجیدن میزان این توانایی در عمل. اگر رقیب را بردیم، یعنی واقعا تواناییمان بیشتر از رقیب بوده و این یعنی لذت مضاعف؛ ولی حتا اگر هم نبردیم، آنوقت توانایی ما زیر سؤال نمیرود: رقیب قدرت بیشتری داشته. ما حالا فرصت داریم که روی بهتر شدنمان برای رسیدن به رقیب تمرکز کنیم و لذت تلاش برای بهتر شدن، میشود لذت مضاعفمان! بنابراین در استراتژی پپ، همیشه آدم از چیزی که هست لذت میبرد؛ نه از لذتی که دیگران با تحقیر شدنشان تقدیماش میکنند. و این یعنی اینطوری زندگی کردن، شکست ندارد.
میخواهم بگویم که این دو نوع نگاه فقط در رقابت معنادار نیستند. خیلی از ما در زندگی ـ و بهویژه زندگی شغلی ـ مانند مورینیو فکر میکنیم و رفتارهایمان را شکل میدهیم: اینکه همیشه استعدادهای ما کشف نشده، اینکه من خواستم فلان کار را برای سازمانام انجام بدهم و نشد و نگذاشتند، اینکه بهتر بودن من یعنی اینکه تو بدتری (!) و خیلی رفتارهای زشت دیگر در محیط کار و حتا زندگی جلوههایی از همین نگاه مورینیویی هستند.
در مقابل اگر من بپذیرم که با توجه به سیر زندگیام همین نقطهای که الان در آن قرار گرفتم، نقطهی بهینهای برای من است، اگر حسرت گذشته و حرص آینده را نخورم و سعی کنم از چیزی که هستم لذت ببرم و البته اگر از یاد نبرم که من هنوز آدم کاملی نیستم و جا برای بهتر شدن و کسب تواناییهای جدید هنوز هم وجود دارد، آنوقت زندگی با تمام سختیهایاش برایام شیرین میشود!
بنابراین انتخاب با خود ماست که چطور بهزندگی نگاه کنیم و چطور زندگی کنیم: زندگی به سبک پپ یا خوزه!؟
پ.ن. با آرزوی پیروزی مجدد مکتب توتال فوتبال بارسای پپ بر مورینیوی خود ـ تخریبگر!
امشب الکلاسیکوی برگشت سوپر کاپ اسپانیا برگزار میشود. به این مناسبت قصد دارم به موضوع جالبی نگاه کنم که بهنوعی فلسفهی رقابت مربیان این دو تیم محسوب میشود. نکتهای که البته فارغ از بحث رقابت، در زندگی همهی ما انسانها هم نمود بسیار زیادی دارد. به نوع رفتار پپ گوآردیولا و مورینیو توجه کنید: ۱- استراتژی مورینیو ـ تحقیر: برای
بعد از نمودار زیبایی (!) که در پست قبلی دیدیم، اینجا با هم برخی شعارهای جذاب دیگر را در قالب متنی مرور میکنیم:
باز هم از پست قبل یادآوری میکنم که کاش از این شعارها برای بهتر کردن خودمان و زندگی شغلی و شخصیمان بهره بگیریم.
بعد از نمودار زیبایی (!) که در پست قبلی دیدیم، اینجا با هم برخی شعارهای جذاب دیگر را در قالب متنی مرور میکنیم: ـ AMX: “It’s Your World. Take Control” ـ BellSouth: “Listening, Answering” ـ Bowers & Wilkins (Speaker Mfg.): “Listen and You Will See” ـ Cadence: “How Big Can You Dream?” ـ IDT: “Powering What’s Next” ـ IFI: “The Power of Choice” ـ I.F. Engineering Corp:
پیش از آغاز: حقیقتا این مقالهی نسبتا طولانی یکی از جذابترین و زیباترین مقالاتی بوده که تا به امروز ترجمه کردم. خواهش میکنم وقت بگذارید و تکتک کلمات انرژیبخشاش را بخوانید. پیتر برگمان با نوشتههای بینظیرش، قطعا یکی از قهرمانان زندگی من است!
نویسنده: پیتر برگمان / مترجم: علی نعمتی شهاب
وقتی جیم وولفنزون یک دانشجوی سال دوم در دانشگاه سیدنی بود، یک روز دوستی به نام روپرت بلیگ ـ کاپیتان تیم شمشیربازی دانشگاه ـ از او پرسید که آیا میتواند فردای آن روز در مسابقات شمشیربازی دانشگاههای کشور در ملبورن مسابقه بدهد؟
جیم گفت: “تو دیوونه شدی. من تا حالا اصلا شمشیر رو لمس هم نکردم!”
اما روپرت دیوانه نبود؛ تنها ناراحت بود. یکی از اعضای تیم او بیمار شده بود و روپرت باید فردی را جایگزین او میکرد تا بتواند در آن مسابقات شرکت کند.
یک مسئلهی مهمتر هم وجود داشت. جیم پول سفر به ملبورن و هیچ شانسی برای موفقیت نداشت.
اما او گفت: “خیلی خوب؛ باشه. یک کاریاش میکنیم.”، پول سفر را از پدر و مادرش قرض گرفت و هر چیزی را که میتوانست از همتیمیهای جدیدش در یک جلسهی تمرین در ملبورن یاد گرفت.
چه داستان عجیبی میشد اگر جیم یک استعداد کشفنشده بود که همهی رقبایاش را میبرد. اما واقعیت اینطوری نبود. جیم همهی مسابقهها را بدون کسب حتا یک امتیاز باخت!
اما او هنوز هم در خاطرات خواندنیاش “یک زندگی جهانی” مینویسد: “من سعی کردم روشهای جدیدی برای گرفتن امتیاز از حریف ابداع کنم … یادم نمیآید قبل از این تجربه، لحظاتی چنین مفرح داشته باشم.”
با وجود باختهایاش تیم او قهرمان مسابقات شد. و جیم هم برای سالها به شمشیربازی چسبید، بهشکل ناگهانی در مسابقات شمشیربازی المپیک ۱۹۵۶ شرکت کرد و از سال ۱۹۹۵ تا ۲۰۰۵ رئیس بانک جهانی شد.
اما تجربهی شمشیربازی جیم، چه تأثیری بر زندگی شایستهی احترام اقتصادی و سیاسی او گذاشت؟ همه جور تأثیری.
هر داستان زندگی با معیارهای بینهایت زیادی که بر سرنوشت آن فرد تأثیرگذارند، پیچیده میشود. البته گروهی از الگوها وجود دارند که ما معمولا براساس آنها با تجربیاتمان روبرو میشویم. در طول زمان این الگوها، آیندهی ما را رقم میزنند.
برای بسیاری از ما، الگوهایمان میتوانند خیلی زود در زندگیمان روشن شوند. الگوهای جیم ـ چیزهایی که باعث شدند جیم به موفقیتهای شخصی، اقتصادی و سیاسی قابل توجهی برسد ـ در شکستهای او در شمشیربازیاش نهفته بودند.
اول چند تا اعتراف بکنم: من جیم را مدت زیادی است که میشناسم و همیشه شیفتهی او بودهام. البته این شیفتگی تنها به دلیل موفقیتهای او نبوده است؛ بلکه برای یگانگی شخصیت او بهعنوان یک فرد و بهعنوان یک رهبر بوده است. او همیشه در فهرست کوتاه آدمهایی بوده که من همیشه دوست داشتم وقتی بزرگ شدم، مثل آنها باشم. من هنوز هم دارم برای تحقق این آرزو تلاش میکنم!
خوب چه الگویی پشت موفقیت جیم بود؟
روانشناسان احتمالا بر نوع تربیت او تمرکز میکنند. او در فقر بزرگ شد و در ترکیب پویایی از عدم امنیت و آرزومندی که زیربنای بسیاری از داستانهای موفقیت است، رشد یافت. مربیان راه و روش زندگی (Life Coachs) ممکن است به اشتیاق او برای پذیرش موقعیتهایی که از دسترس او خارج بودند و آغوش همیشه باز او برای دریافت کمک از دیگران اشاره کنند. مطمئنا مشاوران هم مدعی میشوند که جزیی از این موفقیت بودهاند.
اما منبع اصلی موفقیت جیم ذهن تحلیلگر او و روش نظاممند او برای حل مسائل بود. او خود را وسط یک مهلکه میانداخت، موقعیت را ارزیابی میکرد، تلاش میکرد سیستم را بشناسد و کشف کند که سیستم دارد از این راه به کجا میرود. او کمترین تعداد اقداماتی را که بزرگترین تأثیر ممکن را میگذاشتند تعیین میکرد و بعد بهسراغ اجرای آنها میرفت.
با این حال احتمالا استادان او در هاروارد با این گزاره موافقاند که اگر او واقعا تواناییاش را نداشت نمیتوانست به همه چیز برسد. جیم باهوش و بامهارت بود. او بهسختی کار میکرد و هیچ وقت از یاد گرفتن دست نمیکشید. البته داستان سفر او به ملبورن برای شمشیرسازی داستانی دراماتیک است؛ اما موفقیت او بهعنوان یک شمیرباز ـ و البته یک رهبر اقتصادی و جهانی ـ در فاصلهی میان آن مسابقات و المپیک نهفته است. او سالها برای بهبود مهارتها و افزایش استعدادش بهسختی تلاش کرد.
احتمالا الگوی موفقیت جیم در واقع یک معادله است: جیم = شخصیت یگانه + عدم امنیت + آرزومندی + بله گفتن + کمک خواستن + حل مسئله + خوشبینی + روابط + قابلیت داشتن. میبینید! همانطور که گفتم، هر داستان زندگی بسیار پیچیده است!
با این حال هر چقدر بیشتر در مورد جیم فکر میکنم، بیشتر متوجه سادگی موفقیت او میشوم. یک نیروی پنهان تصمیمگیری او را به پیش میبرد. این، کلیدِ حل آن معادله بود. بدون این نیرو، استعداد بینظیر جیم به هدر میرفت.
این دقیقا کلیدیترین سؤال است.
اغلب انسانها وقتی که موقعیتی جدید، برداشتن گام بعدی یا تصمیمگیری را بررسی میکنند، میپرسند: “آیا موفق خواهم شد!؟”
اما جیم سؤال دیگری پرسید: “آیا ارزش ریسکاش را دارد؟”
تفاوت میان این دو سؤال تفاوت میان هیچ وقت شمشیربازی نکردن و شمشیربازی در المپیک است. وقتی روپرت از جیم خواست تا در مسابقات قهرمانی شرکت کند، هیچ شانسی برای موفقیت وجود نداشت. شکست، نتیجهای غیرقابل اجتناب بود. اما آیا ارزش ریسکاش را داشت؟ برای جیم مطمئنا بله.
رویکرد جیم در زندگی پذیرش ریسکها، یادگیری از آنها و استفاده از این دانش برای درک و تحلیل ریسک بعدی بود. شکست جزیی غیرقابل انکار از استراتژی او است.
ریسکپذیری واقعا نیازمند شکست است. شما باید بهاندازهی کافی از شکست بترسید تا بهسختی کار کنید و از روبرو شدن با ریسکها سربلند بیرون بیایید؛ اما در عین حال نه اینقدر که باعث شود از همان ابتدا هیچ ریسکی نکنید. اگر از عینک یادگیری نگاه کنیم، شکست حداقل بهاندازهی موفقیت مفید است. کار کردن روی چیزهایی که مطمئن هستید بهسرانجام میرسند، چیزهایی را که میتوانید به آنها برسید بهشدت محدود میکنند. بهجای آن ریسکپذیر باشید و ببینید چه رخ میدهد.
پس از پایان دورهی ریاستاش بر بانک جهانی، رئیس جمهور وقت ایالات متحده جورج بوش پسر از او خواست تا نمایندهی ویژهی او در مذاکرات صلح خاورمیانه با محوریت مسائل نوار غزه باشد. اگر او میپرسید که “آیا نتیجهبخش است؟” هرگز با چنین کاری موافقت نمیکرد. اما به جای آن او تنها سؤالی را که مهم بود پرسید: “ارزشاش را دارد؟” و آن پست را پذیرفت.
پیش از آغاز: حقیقتا این مقالهی نسبتا طولانی یکی از جذابترین و زیباترین مقالاتی بوده که تا به امروز ترجمه کردم. خواهش میکنم وقت بگذارید و تکتک کلمات انرژیبخشاش را بخوانید. پیتر برگمان با نوشتههای بینظیرش، قطعا یکی از قهرمانان زندگی من است! نویسنده: پیتر برگمان / مترجم: علی نعمتی شهاب وقتی جیم وولفنزون یک دانشجوی سال دوم در دانشگاه