نویسنده: پیتر برگمان / مترجم: علی نعمتی شهاب از این سوی آپارتمان با صدای بلند فرزندان هفت و پنج سالهام را که داشتند با همدیگر در اتاق خوابشان بازی میکردند، صدا کردم: “سوفیا! دانیل! اتوبوس مدرسه ده دقیقهی دیگر اینجاست. بیایید ببینیم چه کسی میتواند زودتر از همه دندانهایاش را مسواک بزند و اول جلوی در حاضر باشد!” آنها با
Search Results for: پيتر برگمان
تأخیر؛ بدون شرح و با تشکر از هفتهی پربار 🙂 پیش از شروع: برای دیدن مطالبی که این پست برگزیدهی آنهاست، میتوانید فید لینکدونی گزارهها را در فیدخوان یا گودرتان دنبال کنید. لینکهای توصیه شده توسط من با رنگ قرمز نمایش داده میشوند. برای مرور سریعتر مطالب، لینکهایی را که از نظر من تنها خواندن عنوانشان کفایت میکند، با پسزمینهی زرد رنگ
بارها و بارها در زندگی به این فکر کردهام که گویی روحیهی ما آدمها حالتی شبیه موج سینوسی دارد: از یک نقطهی صفر شروع شده و مدام در زندگی بالا و پایین میشود. به نقطهی صفر بازمیگردد و از آن میگذرد. منفی میشود و باز به بالای محور مختصات زندگی میرود. طول موجهای بالای محور در برابر موجهای پایین محور
الوعده وفا: عیدی گزارهها به خوانندگان و همراهانش: کتابی که در دست دارید مجموعهی منتخبی است از نوشتههایی که نویسندگان وبلاگهای مدرسهی مدیریت هاروارد روی این سایت استثنایی منتشر کردهاند. در این نوشتهها روشهای بسیار ساده و در عین حال کاربردی و جذابی برای “بهتر زیستن” و “کار حرفهای” عرضه شده است. این نوشتهها به ما یاد میدهند چگونه به زندگی
طولانی اما بسیار بسیار خواندنی! نویسنده: پیتر برگمان / مترجم: علی نعمتی شهاب جولی آنکو سرپرست یکی از بخشهای یک شرکت خردهفروشی که من با آن کار میکردم در خطر اخراج شدن قرار داشت. اشکال کار او عجیب بود: او دارای عملکردی عالی بود! او در طول یک سال گذشته برای ارتقای یکی از برندهای شرکت، کاری کرده بود که
توضیح: آقای مهندس حشمت سیدی از خوانندگان خوب گزارهها لطف کردهاند و به جبران غیبت چند هفتهای پستهای ترجمه در اینجا، یکی از نوشتههای بسیار عالی و خواندنی نویسندهی مورد علاقهی من پیتر برگمان را ترجمه کردهاند. ضمن تشکر ویژه از ایشان، این متن ـ که اندکی ویرایش شده است ـ را حتمن بخوانید: نویسنده: پیتر برگمان / مترجم: حشمت
نویسنده: پیتر برگمان / ترجمه: علی نعمتی شهاب همیشه یاد گرفتن رفتارهای جدید خوب است؛ اما اگر دوست داریم ثابت نگهشان داریم، باید محیطمان را تغییر بدهیم و سپس این محیط تازه را تا جایی که میخواهیم متفاوت رفتار کنیم، حفظ کنیم. لیزا یکی از مشتریان من با یکی از زیردستاناش ـ دیوید ـ مشکل داشت. دیوید ارتباط روشنی با لیزا
پیش از آغاز: حقیقتا این مقالهی نسبتا طولانی یکی از جذابترین و زیباترین مقالاتی بوده که تا به امروز ترجمه کردم. خواهش میکنم وقت بگذارید و تکتک کلمات انرژیبخشاش را بخوانید. پیتر برگمان با نوشتههای بینظیرش، قطعا یکی از قهرمانان زندگی من است! نویسنده: پیتر برگمان / مترجم: علی نعمتی شهاب وقتی جیم وولفنزون یک دانشجوی سال دوم در دانشگاه
نویسنده: پیتر برگمان؛ ترجمه: علی نعمتی شهاب دو هفته قبل در حالی که آفتاب در آسمان میدرخشید و جوانههای کوچک بر روی شاخههای درختان خودنمایی میکردند، من در زمان اسکی کردن دچار سرمازدگی شدم! آن هم نه یک سرمازدگی کوچک: چند تا از انگشتان پای من مثل برف سفید شده بودند. خوشبختانه من انگشتانام را از دست ندادم؛ اما ۱۰
نویسنده: پیتر برگمان؛ ترجمه: علی نعمتی شهاب در حالی که داشتم توسط تلفن همراهام با کسی صحبت میکردم ـ یادم نمیآید که چه کسی بود و در چه موردی با هم صحبت میکردیم ـ سه فرزندم را از آپارتمانمان به سمت مینیون خودم ـ که کنار خیابان پارک شده بود ـ راهنمایی میکردم. من تلفن را در دست راستام گرفته