مقاله‌ی هفته (۶۹): اهمیت و چگونگی شناسایی ذی‌نفعان کسب و کار کوچک شما

ـ این‌جا دفترچه‌ی یادداشت‌ آن‌لاین یک جوان (!؟) سابقِ حالا ۴۰ ساله است که بعد از خواندن یک رشته‌ی مهندسی، پاسخ سؤال‌های بی پایان‌ش در زمینه‌ی بنیادهای زندگی را در علمی به‌نام «مدیریت» کشف کرد! جوانی که مدیریت را علم می‌داند و می‌خواهد علاقه‌ی شدیدش به این علم را با دیگران هم تقسیم کند!
علی نعمتی شهاب
Latest posts by علی نعمتی شهاب (see all)

طبق تعریف «نفع»، هر چیز قابل لمس یا غیرقابل لمس، مادی یا غیرمادی است که یک فرد یا یک گروه آن را بر اساس ارزش فعالیت‌های یک فرد یا یک گروه دیگر به دست می‌آورد. بر این اساس «ذی‌نفعان» هر کسب و کار عبارت‌اند: «از افراد یا گروه‌هایی که برای دستیابی به اهداف خود به سازمان نیازمند هستند و یا از دیدگاه مقابل، سازمان برای دستیابی به اهداف خود به آن‌ها نیازمند است.» به بیان دیگر هر گروهی که بر فعالیت‌های سازمان اثر بگذارد یا از آن اثر بپذیرد، ذی‌نفع سازمان محسوب می‌شود. البته نمی‌توان این دو حالت را از یکدیگر تفکیک کرد. زیرا موجودیتی که اثر بپذیرد طبعا برای کنترل تبعات آن، از خود واکنش نشان می‌دهد. اما ممکن است این واکنش به دلیل قدرت یا مشروعیت اندک اثر پذیرنده، چندان به چشم نیاید.

بنابراین می‌توان گفت ذی‌نفعان واجد قابلیت‌هائی هستند که می‌تواند به عنوان یک مطلوبیت و یا یک محدودیت بر محصولات یا خدمات و یا سیاست‌های سازمانی و استانداردهای عملیاتی تأثیرگذار یا از آن‌ها تأثیرپذیر باشند.

منشأ این رابطه تأثیر و تأثر، وجود منافعی برای ذی‌نفعان است. همان‌طور که در توضیح مفهوم “نفع” گفته شد این منافع می‌توانند از جنس منافع مالی و پولی، منافع نوع دوستانه و زیست‌محیطی و اخلاقی، منافع عمومی و امنیتی و قانونی و یا منافع علمی و تحقیقاتی باشند. همچنین می‌توانند ناشی از وابستگی اطلاعاتی میان ذی‌نفع و سازمان باشند. دامنه و گستردگی تعریف ذی‌نفعان به پیچیدگی محیط بیرونی، میزان انعطاف‌پذیری سازمان، گستردگی حوزه فعالیت سازمان و میزان سازمان‌یافتگی ذی‌نفعان بستگی دارد.

نکته‌ی کلیدی این‌جا است که هر کسب و کاری ـ اعم از بزرگ، متوسط و کوچک ـ دارای ذی‌نفعانی است که در آن کسب و کار دارای منافعی هستند. در واقع هر کسب و کار در طول چرخه‌ی عمر خود با ذی‌نفعان متعددی در ارتباط است؛ به برخی از ذی‌نفعان در قالب یک مراوده‌ی مالی یا کاری منفعت یا سودی را می‌رساند و از برخی دیگر، نیز خدمات یا منافعی را دریافت می‌کند. بنابراین شناسایی دقیق ذی‌نفعان کسب و کار کوچک شما، می‌تواند منافع زیر را برای شما در بر داشته باشد:

  1. تهیه‌ی فهرستی از افراد و سازمان‌هایی که به دلایل مختلف قانونی، کاری، مالی و … لازم است با آن‌ها دارای تعامل داشته باشید.
  2. تهیه‌ی فهرستی از سرویس‌ها یا منافعی و به‌صورت خلاصه انتظارات متقابلی که میان شما و ذی‌نفعان کسب و کارتان رد و بدل می‌شود.
  3. برنامه‌ریزی برای پاسخ‌گویی باکیفیت و به‌موقع به انتظارات متقابل ذی‌نفعان کسب و کارتان.

انجام این کار باعث خواهد شد تا شما بتوانید سطح بالاتری از رضایت را در ذی‌نفعان خود ایجاد کنید و این امر در جای خود، منجر به توفیق روزافزون کسب و کار شما خواهد انجامید.

اما سؤالی که در این‌جا مطرح می‌شود این است: چطور ذی‌نفعان کسب و کارمان را شناسایی کنیم؟ برای این کار می‌توانیم از “مدل ذی‌نفعان” کمک بگیریم.

مدل ذی‌نفعان

نظریه ذی‌نفعان توسط ادوارد فریمن وارد ادبیات علم مدیریت شده است. وی نظریه ذی‌نفعان را با طراحی یک نمایش گرافیکی که آن را «مدل ذی‌نفعان» (Stakeholder Model) نامیده تکمیل نموده است. این مدل اولین بار در سال ۱۹۸۴ و در کتاب معروف فریمن در مورد نظریه‌ی ذی‌نفعان ارائه شد.

مدل ذی‌نفعان در ابتدا برای شناسایی گروه‌های گوناگون جامعه که به صورت مستقیم تحت تأثیر تصمیمات گرفته شده در کسب و کار قرار می‌گیرند و در مقابل، توان تأثیرگذاری بر موفقیت یا شکست سازمان را دارند توسعه داده شد. بر این اساس برخی از نظریه‌پردازان نتیجه گرفتند که یک سازمان از دیدگاه‌‌های اقتصادی و اخلاقی تنها به صاحبان منافع (Shareholders) خود “تعلق” ندارد، بلکه به سایر ذی‌نفعان خود که دارای ارتباط اقتصادی با سازمان هستند نیز وابسته است.

چارچوب مدل ذی‌نفعان فریمن نمایش‌گر روابط میان گروه‌های گوناگون بازیگرانی است که در درون و بیرون سازمان نقش‌آفرینی می‌کنند. فریمن براساس ادبیات علمی گسترده موجود در زمینه‌های نظریه سازمان و استراتژی سطح سازمانی و با انجام تحقیقات و مشاهده‌های بسیار زیاد، مدلی مفهومی از دیدگاه خود نسبت به سازمان را در قالب ساختاری جدید و در عین حال ساده ارائه کرده است (شکل زیر.)

همان‌طور که مشخص است در مدل اصلاح شده فریمن، تلاش شده تا حد امکان دسته‌بندی دقیق‌تری برای ذی‌نفعان سازمان ارائه شود تا از این ترتیب بتوان سرویس‌های کسب و کار رد و بدل شده میان سازمان‌ها را به شکل مناسب‌تری شناسایی و بررسی کرد.

پ.ن. این مقاله پیش از این در شماره‌ی بهمن ۱۳۹۲ ماه‌نامه‌ی تدبیر چاپ شده است.

دوست داشتم!
۱۸

درس‌هایی از فوتبال برای کسب و کار (۱۷۸): نقش عامل “شور درون” در تعریف مسیر شغلی

ـ این‌جا دفترچه‌ی یادداشت‌ آن‌لاین یک جوان (!؟) سابقِ حالا ۴۰ ساله است که بعد از خواندن یک رشته‌ی مهندسی، پاسخ سؤال‌های بی پایان‌ش در زمینه‌ی بنیادهای زندگی را در علمی به‌نام «مدیریت» کشف کرد! جوانی که مدیریت را علم می‌داند و می‌خواهد علاقه‌ی شدیدش به این علم را با دیگران هم تقسیم کند!
علی نعمتی شهاب
Latest posts by علی نعمتی شهاب (see all)

 “مهم‌ترین مسئله برای بازیکنان و مربیان، داشتن شور کار کردن و خوشحالی است؛ چیزی که ما در این باشگاه آن را داریم. ما حرفه‌ای هستیم اما در عین حال، همه‌ی ما به شغل‌مان عشق می‌ورزیم. اگر بتوانید مأموریت‌تان را انجام بدهید ـ چه به‌عنوان بازیکن و چه به‌عنوان مربی ـ به این خاطر نیست که به شما پول می‌دهند یا این‌که این کاری است که باید انجام بدهید، بلکه به‌خاطر احساس خوشحالی و شوری است که به‌دست می‌آورید. این مهم‌ترین مسئله است. مهم‌ترین مسئله برای من این است که عمیقا احساس می‌کنم در یک باشگاه واقعا ویژه هستم. اگر چلسی برای من یک باشگاه واقعا ویژه شده، پس برای همه می‌تواند یک باشگاه ویژه باشد. باشگاه های زیادی نیستند که این ویژه را دارند؛ اینکه هواداران نام شما را فریاد می‌زنند، نه‌تنها در استمفوردبریج، بلکه در سراسر دنیا. نمی‌توان احساسی بهتر از این داشت.” (خوزه مورینیو؛ این‌جا)

مورینیو یکی از اولین سؤالات دنیای حرفه‌ای‌ها را در حرف‌های‌ش بیان کرده است: برای چه کار می‌کنی؟ پاسخ این سؤال تعیین‌کننده‌ی جهت حرکت ما در مسیر شغلی‌مان است. پاسخ این سؤال به‌سادگی “برای پول” یا “برای هر چیزی جز پول” نیست. به حرف‌های مورینیو دقت کنید: او از احساس خوش‌حالی و شور درونی سخن گفته است. کلید ماجرا همین‌جا است: کار کردن در نهایت به یک “احساس درونی” می‌انجامد. آن‌چه از کار برای ما در زندگی باقی می‌ماند، همین حس درونی است که می‌تواند حس شادی و رضایت و آرامش باشد و می‌تواند استرس و ناآرامی و ناراحتی.

این احساس درونی می‌تواند از پول، از انجام کارهای بزرگ یا کوچک، از راضی کردن دیگر انسان‌ها یا خودمان یا هر چیز دیگری به‌دست بیاید. نکته‌ی کلیدی همین‌جا است: کشف این‌که چگونه “شور درون” در کار برای ما ایجاد می‌شود، نقطه‌ی شروع برای بازتعریف مسیر شغلی ما است. اما متأسفانه اغلب ما به‌جای جستجو در راه کشف پاسخ این سؤال، به‌صورت دائمی در حال غرولند ناشی از تن دادن به اجبارهای محیطی هستیم و نقش خودمان را در داستان زندگی شغلی‌مان نادیده می‌گیریم.

وقتی فهمیدیم “شور درون” ما با چه چیزی تحریک و شکوفا می‌شود، تازه مسیر ما برای بازآفرینی مسیر شغلی‌مان آغاز می‌شود. حالا باید در جستجوی راه‌های تحقق آن عامل باشیم و تلاش کنیم تصمیمات شغلی‌مان همگی در راستای تقویت میزان تحقق کیفی و کمی “عامل شور درونی” ما باشد. مثلا: اگر فقط پول ما را به‌هیجان می‌آورد، به‌دنبال روش‌های حداکثرسازی درآمدمان باشیم یا اگر تجربه کسب کردن برای‌مان مهم است، تلاش کنیم به کارهایی مشغول باشیم که برای‌مان تجربه می‌سازند.

هما‌ن‌طور که قبلا نوشته‌ام “عامل شور درون” کلیدی‌ترین عاملی است که در موفقیت تمامی حرفه‌ای‌هایی که می‌شناسم تأثیر مستقیم داشته است. آن را بیابید و به‌دنبال تحقق‌ش در زندگی‌ شغلی‌تان باشید!

دوست داشتم!
۲

لینک‌های هفته (۲۴۵)

ـ این‌جا دفترچه‌ی یادداشت‌ آن‌لاین یک جوان (!؟) سابقِ حالا ۴۰ ساله است که بعد از خواندن یک رشته‌ی مهندسی، پاسخ سؤال‌های بی پایان‌ش در زمینه‌ی بنیادهای زندگی را در علمی به‌نام «مدیریت» کشف کرد! جوانی که مدیریت را علم می‌داند و می‌خواهد علاقه‌ی شدیدش به این علم را با دیگران هم تقسیم کند!
علی نعمتی شهاب
Latest posts by علی نعمتی شهاب (see all)

پیش از شروع:

  1. برای دیدن مطالبی که این پست برگزیده‌ی آن‌هاست، می‌توانید فید لینک‌دونی گزاره‌ها را در فیدخوان‌تان (اینوریدر به‌یاد مرحوم گودر!) دنبال کنید.
  2. لینک‌ مطالبی که توصیه می‌کنم حتما بخوانید، با رنگ قرمز نمایش داده می‌شوند. ضمنا لینک‌هایی را که از نظر من تنها خواندن عنوان‌شان کفایت می‌کند، با پس‌زمینه‌ی زرد رنگ نمایش می‌دهم.
  3. می‌توانید گزیده‌ی به‌ترین مطالب در حوزه‌ی شایستگی‌های کسب و کار و کار حرفه‌ای را به هر دو زبان فارسی و انگلیسی در مجله‌های فلیپ‌بوردی گزاره‌ها هر روز مطالعه کنید: فارسی: کسب و کار رقابت‌پذیر: شایستگی‌های بردن! / متخصص حرفه‌ای و انگلیسی: Competitive Business: Winning Competencies! / Professional Expert
  4. وبلاگ‌ها و سایت‌های‌ خودتان یا مورد علاقه‌تان را به من معرفی کنید تا فهرست خواندنی‌های من (و البته خود شما!) کامل‌تر شود. :)
  5. من مسئولیتی در مورد کپی‌کاری محتوا در سایت‌های مورد مطالعه‌ام ندارم. اگر چنین اشتباهی صورت بپذیرد، مسئولیت با نویسنده‌ی سایت مورد نظر است. اما لطفا اعتراض‌تان را برای‌م بنویسید تا مطلب مورد نظر را از این فهرست منتخب حذف‌ش کنم.

زندگی، سلامت و کار حرفه‌ای:

راهکارهایی برای تمرکز بهتر در کار (آکادمی تفکر) (کشف جدید و عالی این هفته!)

۵ سوالی که می‌تواند مصاحبه شغلی شما را نابود کند ـ اقتصاد نیوز

دوازده راهکار برای چیرگی بر تنبلی (آکادمی تفکر)

۱۴ ویژگی برای اینکه جذاب، کاریزماتیک و دوست‌داشتنی شوید!

۲۱ نکته‌ی مدیریت زمان برای رسیدن به کارایی بالاتر ـ زومیت

مدیریت کسب‌وکار و سازمان:

یک ایده: استراتژی لب مرزی ـ آکادمی احسانی

درس‌هایی از یک کسب‌وکار جهانی (وال‌مارت)

اهمیت داستان‌سرایی برای کارشناسان تحقیقات بازار

۱۰ جمله‌ای که مدیران خوب هرگز به زبان نمی‌آورند

۱۰۱ عامل شکست پروژه‌های IT (بخش دوم) ـ شبکه

تجاری‌سازی و استارت‌آپ:

ده سالِ آینده: درس‌های کلیدیِ حاصل از تحقیقات دربارۀ کاربران در تراکنش‌های سلف‌سرویس ـ راه پرداخت

شیوه تازه کلاه‌برداری از شرکت‌های دانش‌بنیان

استقرار صنایع دانش‌بنیان در شعاع ۱۲۰ کیلومتری تهران آزاد شد

الزام شرکت‌های دانش‌بنیان به ارائه اظهارنامه مالیاتی

اقتصاد، تأمین مالی و سرمایه‌گذاری:

شناسایی پرطرفدارترین صنایع کشور

نیلی: توسعه قرص نیست که از داروخانه تهیه کنیم / سریع‌القلم: مبهم‌ترین تعاریف توسعه را در ایران داریم

نوبخت: نیاز به سرمایه‌گذاری سالانه ۱.۶ هزار تریلیون تومان سرمایه‌گذاری برای رشد ۸ درصد

تا ۱۰ سال آینده ظرفیت معدنی کشور به پایان می‌رسد

یونان به چه گفت نه؟ (علی دادپی)

آمار و اطلاعات کسب‌وکار و اقتصاد:

جزئیات کامل دخل و خرج دولت در سال ۹۳

نقدینگی از ۷۸۰ هزار میلیارد گذشت

محیط کسب و کار در پاییز ۹۳ نسبت به فصل تابستان بدتر شد

ایران، کشوری ارزان برای گردشگران خارجی و سهم ۲٫۳ درصدی مستقیم گردشگری در تولید ناخالص داخلی ایران

۴۲ درصد صادرات، واقعا غیرنفتی است + جدول و نمودار

فناوری و کسب‌وکار:

سونی با جذب سرمایه عمومی، ایده‌های مبتکرانه کارمندان خود را عملی می‌کند ـ دیجیاتو

مایکروسافت می‌خواهد جنگ اسمارت‌فون جدیدی به راه بیندازد؛ اما در اشتباه است! ـ یک پزشک

سرنوشتی سیاه یا آینده ای روشن؛ سامسونگ پلتفرم تایزن را به کدام سو خواهد کشاند؟ ـ دیجیاتو

متأسفم اپل! سامسونگ مشهورترین شرکت فناوری در ایالات متحده شناخته شد! ـ فارنت

در تلاش برای برندسازی دوباره؛ لاجیتک نام خود را به “Logi” تغییر داد! ـ فارنت

فناوری همراه، اینترنت اشیا و اپلیکیشن‌ها:

آیا گوگل در حال آزمایش نسخه دوم گوگل گلس است؟ (علی‌رضا مجیدی؛ یک پزشک)

گوگل و بلک‌بری رسما همکاری خود برای ساخت نسخه‌ای امن از اندروید را اعلام کردند ـ دیجیاتو

نسخه دوم اندروید M ویژه توسعه‌دهندگان عرضه شد ـ فارنت

فروش نقشه مایکروسافت به Uber

آمازون با عرضه اپلیکیشن Cloud Drive وارد عرصه رقابت با سایر فضاهای ابری شد ـ دیجیاتو

رسانه‌های اجتماعی:

این مرد در سال ۲۰۱۴ هفت میلیون دلار از ویدئوهایش در یوتیوب درآمد داشته است! ـ فارنت

حالا می‌توانید به فیس‌بوک بگوئید چه چیزهایی را دوست دارید در نیوزفید صفحه خود ببینید ـ فارنت

فاوا در جهان:

لینوس توروالدز ترس از هوش مصنوعی را مضحک می‌داند (زومیت)

ساخت نرم‌افزاری که خودش را ترمیم می‌کند

شکاف جهانی در دسترسی به تجهیزات دیجیتال چگونه کاهش می‌یابد؟

فاوا در ایران:

نرخ پایه خدمات فناوری اطلاعات سال ۹۴ منتشر شد

اتصال رایگان استارت‌آپ‌ها به شبکه رایانش ابری

صدور پروانه‌های FCP تا دو ماه آینده

مجوز PAPها تا شهریور تمدید شد

معاون حقوقی وزارت ارتباطات: ۶۵۰ میلیارد تومان برای کاهش شکاف دیجیتالی اختصاص یافت

آمار و اطلاعات فاوا:

فروش پی‌سی نسبت به سال گذشته ۱۱.۸ درصد کاهش داشته است (زومیت)

مؤسسه گارتنر: در سال جاری ۲.۵ میلیارد گجت الکتریکی به فروش خواهد رسید (دیجیاتو)

پیش‌بینی درآمد جهانی از فناوری‌ اطلاعات: سهم ۱۶۱ میلیارد دلاری موبایل

افزایش ۲۲ درصدی برنامه‌های قفل شکسته

هر ایرانی ۱۷ کیلوبیت از اینترنت سهم می‌برد

دوست داشتم!
۶

درس‌هایی از فوتبال برای کسب و کار (۱۷۷): تعهد حرفه‌ای به‌مثابه یک انتخاب اخلاقی

ـ این‌جا دفترچه‌ی یادداشت‌ آن‌لاین یک جوان (!؟) سابقِ حالا ۴۰ ساله است که بعد از خواندن یک رشته‌ی مهندسی، پاسخ سؤال‌های بی پایان‌ش در زمینه‌ی بنیادهای زندگی را در علمی به‌نام «مدیریت» کشف کرد! جوانی که مدیریت را علم می‌داند و می‌خواهد علاقه‌ی شدیدش به این علم را با دیگران هم تقسیم کند!
علی نعمتی شهاب
Latest posts by علی نعمتی شهاب (see all)

“فوتبال شغل ماست. ما باید خودمان را قربانی کنیم و سفرهای درازی برای بازی در یک مکان یا مکانی دیگر انجام دهیم تا مانند همه درآمد کسب کنیم. با این حال تنها چیزی که در ذهن من می‌گذرد این است که هر روز صبح که از خواب بیدار می‌شوم رفتار حرفه‌ای نظیر چیزی که الان دارم، داشته باشم. این همان چیزی است که به من برای کار روزمره‌ام انگیزه می‌دهد و مرا به جایی که الان هستم، رسانده است. من برای پاری‌سن‌ژرمن احترام قائلم و در حال حاضر به این تیم متعهدم. سعی می‌کنم که تمام تلاشم را برای این تیم انجام دهم، طوری که انگار از اول عمرم طرفدارش بوده‌ام.” (ادینسون کاوانی؛ این‌جا)

“تعهد” نیروی انسانی به سازمان یکی از اساسی‌ترین اصول موفقیت سازمان‌ها است. متعهد ساختن اعضای تیم به اهداف و برنامه‌های تیم و تلاش هم‌دلانه برای تحقق آن‌ها یکی از مهم‌ترین وظایف مدیران و ره‌بران محسوب می‌شود. یکی از ابعاد نظام‌های مدیریت منابع انسانی و مدیریت استعدادها همین ایجاد تعهد نسبت به کار و سازمان محل کار است. این موضوع تا آن‌جا پیش رفته که امروزه مبحث مهمی با عنوان “شهروندی سازمانی” به‌عنوان بالاترین درجه‌ی تعهد افراد به سازمان‌ محل کارشان مطرح شده است. سازمان‌‌های امروزی در تلاش‌اند با استفاده از ابزارهای مختلف در دسترس، از جمله: آموزش، سیاست‌های تشویقی و رفاهی و … افراد را به سازمان متعهد سازند.

اما کاوانی به نکته‌ای ساده‌ اشاره کرده که معمولا در این میان نادیده گرفته می‌شود: تعهد به کار، یک عامل درونی و یکی از قوانین اساسی اما نانوشته‌ی دنیای حرفه‌ای‌ها است. تعهد همان عاملی است که باعث می‌شود تعریف حرفه‌ای بودن در عمل معنادار شود: “حرفه‌ای بودن یعنی انجام به‌ترین کاری که می‌توانید، حتی وقتی علاقه‌ای به کار و شغل و سازمان محل کارتان ندارید.” در در “تفکر کارمندیِ” بسیاری از ما تعهد یک عامل بیرونی است که باید توسط مدیر و سازمان محل کارمان ایجاد شود. البته باید بگویم خودم طعم تلخ عدم توجه مدیران بالادست به تعهدم را نسبت به کار چشیده‌ام؛ اما در یک نگاه بلندمدت بعد از حدود ده سال شاغل بودن فکر می‌کنم که “متعهد بودن” انتخاب درستی بوده است؛ چون:

۱- به من اجازه‌ی عمیق شدن در حوزه‌ی تخصصی و کارم را داده است: من تجربیات بسیار متنوعی را در دوران اشتغال به کارم پشت سر گذاشته‌ام؛ اما حوزه‌ی کاری نخصصی من همیشه “تحلیل و توسعه‌ی کسب‌وکار” بوده است.

۲- روابط شغلی و حرفه‌ای‌ام را با چسب قدرتمند اعتماد مستحکم‌تر ساخته است: بسیاری از مشتریان و سازمان‌هایی که با آن‌ها همکاری داشتم توسط دوستان و مشتریان‌ام معرفی شده‌اند.

۳- وجدان کاری‌ام راضی است! زمانی به یکی از مدیران‌م گفتم که من تمامی تلاشم را برای به‌تر کردن شرایط کاری این شرکت (و نه لزوما جایگاه خودم در شرکت) انجام دادم؛ اما دیگر فکر می‌کنم نمی‌توانم بیش‌تر از خود شما به حال این شرکت دل‌سوزی کنم و در نتیجه وقت رفتن‌م فرا رسیده است.

در مقابل یکی از دوستان‌م را به‌یاد می‌آورم که همیشه به بهانه‌ی قدرناشناسی سازمان محل کارش، تنها و تنها برای اندکی حقوق بالاتر، شغل و سازمان عوض می‌کرد. دوست من روزی به خودش آمد که موقعیت شغلی را که همیشه رؤیای‌اش را داشت، از دست داد: مدیر شرکت به او گفته بود برای من، تعهد اولین عامل مؤثر در استخدام افراد است. سابقه‌ی تو متعهد بودن‌ات را نشان نمی‌دهد!

تعهد به کار و سازمان، اگر چه با عوامل بیرونی تقویت می‌شود؛ اما پیش از هر چیز یک عامل درونی است. در دورانی که نقش عوامل بیرونی به‌دلیل آگاهی کم مدیران و شرایط اقتصادی و واقعیت‌های نظام مدیریت منابع انسانی در کشور کم‌رنگ می‌شود، انتخاب تعهد در کار یک انتخاب اخلاقی و یک سرمایه‌گذاری اساسی روی خودمان برای روزی بزرگ در آینده است.

دوست داشتم!
۲

لینک‌های هفته (۲۴۴)

ـ این‌جا دفترچه‌ی یادداشت‌ آن‌لاین یک جوان (!؟) سابقِ حالا ۴۰ ساله است که بعد از خواندن یک رشته‌ی مهندسی، پاسخ سؤال‌های بی پایان‌ش در زمینه‌ی بنیادهای زندگی را در علمی به‌نام «مدیریت» کشف کرد! جوانی که مدیریت را علم می‌داند و می‌خواهد علاقه‌ی شدیدش به این علم را با دیگران هم تقسیم کند!
علی نعمتی شهاب
Latest posts by علی نعمتی شهاب (see all)

بالاخره به‌موقع 🙂 این هفته تغییراتی در اولویت بخش‌ها داده‌ام و بخش جدید “فناوری و کسب‌وکار” هم که مدت‌ها است نیازش را احساس می‌کردم را به بخش‌های پست لینک‌های هفته اضافه کردم.

پیش از شروع:

  1. برای دیدن مطالبی که این پست برگزیده‌ی آن‌هاست، می‌توانید فید لینک‌دونی گزاره‌ها را در فیدخوان‌تان (اینوریدر به‌یاد مرحوم گودر!) دنبال کنید.
  2. لینک‌ مطالبی که توصیه می‌کنم حتما بخوانید، با رنگ قرمز نمایش داده می‌شوند. ضمنا لینک‌هایی را که از نظر من تنها خواندن عنوان‌شان کفایت می‌کند، با پس‌زمینه‌ی زرد رنگ نمایش می‌دهم.
  3. می‌توانید گزیده‌ی به‌ترین مطالب در حوزه‌ی شایستگی‌های کسب و کار و کار حرفه‌ای را به هر دو زبان فارسی و انگلیسی در مجله‌های فلیپ‌بوردی گزاره‌ها هر روز مطالعه کنید: فارسی: کسب و کار رقابت‌پذیر: شایستگی‌های بردن! / متخصص حرفه‌ای و انگلیسی: Competitive Business: Winning Competencies! / Professional Expert
  4. وبلاگ‌ها و سایت‌های‌ خودتان یا مورد علاقه‌تان را به من معرفی کنید تا فهرست خواندنی‌های من (و البته خود شما!) کامل‌تر شود. :)
  5. من مسئولیتی در مورد کپی‌کاری محتوا در سایت‌های مورد مطالعه‌ام ندارم. اگر چنین اشتباهی صورت بپذیرد، مسئولیت با نویسنده‌ی سایت مورد نظر است. اما لطفا اعتراض‌تان را برای‌م بنویسید تا مطلب مورد نظر را از این فهرست منتخب حذف‌ش کنم.

زندگی، سلامت و کار حرفه‌ای:

چگونه از رئیس خود بازخورد بگیریم؟

چطور زندگی پرانرژی‌تری داشته باشیم؟

چطور رئیس‌تان را قانع کنید حقوقی که می‌خواهید به شما پرداخت کند؟

۵ مورد از دلایل اهمیت یادگیری برنامه‌نویسی (زومیت)

هر ساعت کار شما چقدر می‌ارزد؟

مدیریت کسب‌وکار و سازمان:

یک تعریف اولیه اما سخت: مدیریت چیست؟ (امیر مهرانی؛ مربی)

دنیای چابک – راهی برای کسب جریان نقدینگی یا تله بزرگ کاهش حاشیه سود

پنج پرسش اساسی که به‌عنوان مدیر باید از اعضای تیم‌تان بپرسید

روش‌هایی برای رسانه‌ای کردن کسب‌وکار

۱۰۱ عامل شکست پروژه‌های IT (بخش اول) (مجله‌ی شبکه)

تجاری‌سازی و استارت‌آپ:

ایده‌های بزرگ: مسیر استراتژی‌های موفق

از انتظار تا واقعیت در دروازه براندنبورگ (روایت منتقدانه‌ی مسعود زمانی از حضور در کنفرانس آی‌بریج)

وقتی سلف‌سرویس در اجرا، شکست می‌خورد موردکاوی بانک HSBC (راه پرداخت)

سادگی اولین اصل تجربه کاربری موفق در بانکداری (راه پرداخت)

«عشق به یک فرد» به‌عنوان الگویی برای طراحی تجربه کاربری بهتر (آرش میلانی)

اقتصاد، تأمین مالی و سرمایه‌گذاری:

رهبر معظم انقلاب سیاست‌های کلی برنامه ششم توسعه را ابلاغ کردند

خدایا مرا از شر دوستانم حفظ کن (علی دادپی؛ سر خیابان فرصت) (در باب روش صحیح حمایت از صنایع نوپا توسط دولت)

صنعت و معدن در اقتصاد کشور چه جایگاهی دارد؟

جزئیات کشف عسلویه دوم در خراسان رضوی (عسلویه‌ی معدنی!)

نظارت، نه دخالت؛ باز آفرینی تعادل اکوسیستم بانکداری در ایران‌ (راه پرداخت)

آمار و اطلاعات کسب‌وکار و اقتصاد:

شغل‌ها پاره‌وقت‌تر شد! و کارنامه شگفت‌انگیز بازار کار در دوران احمدی‌نژاد: شمار شاغلان در سال ۱۳۹۱ به اندازه سال ۱۳۸۴ و کوچ زنان شاغل از صنعت به خدمات

جزئیات قیمت اجاره از سال ۷۱ تا ۹۳

بانک‌ها چقدر وام پرداخت کردند؟

آهنگ رشد اقتصادی ایران سال آینده شتاب می‌گیرد

انجام ۸۰ درصد از حجم ترانزیت ورودی کشور از ۵ مرز

فناوری و کسب‌وکار:

۵ سوالی که باید قبل از تولید یک اپلیکیشن از خودتان بپرسید! (مجله‌ی شبکه)

برای یک میلیارد بعدی؛ آیا گرایشات کاربران بازار موبایل‌های هوشمند را شکل می‌دهند؟ (دیجیاتو)

چگونه تبلیغ‌کنندگان آنلاین در مورد شما می‌دانند؟ (مجله‌ی شبکه)

مسترکارد احتمالا به شما اجازه تایید هویت آنلاین با گرفتن تصویر سلفی را خواهد داد (فارنت)

تحریریه خبری گوگل راه‌اندازی شد

فناوری همراه، اینترنت اشیا و اپلیکیشن‌ها:

۵ نکته که باید درباره شبکه‌های ۵G بدانیم (مجله‌ی شبکه)

«اپل موزیک» اکنون در iOS و کامپیوترهای شخصی در دسترس است (دیجیاتو)

سرویس اپل موزیک در برخی کشورهای جهان با قیمت پایین‌تر عرضه می‌شود (فارنت)

احتمال معرفی سرویس استریم موسیقی اختصاصی فیسبوک

بهترین سرویس‌های ذخیره عکس در فضای مجازی

رسانه‌های اجتماعی:

مارک زاکربرگ از برنامه‌های فیسبوک برای هوش مصنوعی، واقعیت مجازی و Internet.org می‌گوید (زومیت)

چرا گوگل می‏‌خواهد توییتر را بخرد؟

فاوا در ایران:

مخابرات آلمان چگونه خصوصی شد؟

گزارش جهانگرد از آخرین وضعیت شبکه ملی اطلاعات

وزیر ارتباطات: توسعه زیرساخت‌های ارتباطی در راستای توسعه اقتصادی کشور است

معاون وزیر ارتباطات: افزایش ظرفیت شبکه آی‌پی کشور تا مرز ۱۲۰۰ مگابیت بر ثانیه

بخش‌های غیرقابل واگذاری پست مشخص شد

فاوا در جهان:

قفل هوشمند گوگل چیست؟ (مجله‌ی شبکه)

فیسبوک می‌خواهد اینترنت را از آسمان به سمت زمین بتاباند (دیجیاتو)

«پدر پیام کوتاه» در ۶۳ سالگی درگذشت!

آمار و اطلاعات فاوا:

آمار کاربران اینترنت و موبایل ایران در سال ۹۳

افزایش قابل توجه استفاده از خدمات آنلاین برای خرید کالا و خدمات

دوست داشتم!
۴

گزاره‌ها (۱۷۸)

ـ این‌جا دفترچه‌ی یادداشت‌ آن‌لاین یک جوان (!؟) سابقِ حالا ۴۰ ساله است که بعد از خواندن یک رشته‌ی مهندسی، پاسخ سؤال‌های بی پایان‌ش در زمینه‌ی بنیادهای زندگی را در علمی به‌نام «مدیریت» کشف کرد! جوانی که مدیریت را علم می‌داند و می‌خواهد علاقه‌ی شدیدش به این علم را با دیگران هم تقسیم کند!
علی نعمتی شهاب
Latest posts by علی نعمتی شهاب (see all)

تلاش مداوم ـ و نه قدرت و هوش ـ کلید شکوفا ساختن توان‌مندی‌های بالقوه‌ی شما است.

وینستون چرچیل

دوست داشتم!
۳

سفری به درون داستان ایده تا کسب‌وکار (۹): تویی که نمی‌شناختمت!

ـ این‌جا دفترچه‌ی یادداشت‌ آن‌لاین یک جوان (!؟) سابقِ حالا ۴۰ ساله است که بعد از خواندن یک رشته‌ی مهندسی، پاسخ سؤال‌های بی پایان‌ش در زمینه‌ی بنیادهای زندگی را در علمی به‌نام «مدیریت» کشف کرد! جوانی که مدیریت را علم می‌داند و می‌خواهد علاقه‌ی شدیدش به این علم را با دیگران هم تقسیم کند!
علی نعمتی شهاب
Latest posts by علی نعمتی شهاب (see all)

هدفم در این مجموعه یادداشت‌ها نوشتن تجربیات‌ام بوده است؛ اما این تجربیات در برخی از گام‌ها با تحقیقاتم گره خورده‌اند. بنابراین یادداشت حاضر اگر چه کمی علمی به‌نظر می‌رسد؛ اما کاربرد تمامی این مفاهیم را در عمل نیز تجربه کرده‌ام.

در پست قبلی به موضوع مهم کمینه محصول قابل قبول (MVP) پرداختیم: مفهومی پایه‌ای و بسیار مهم و در عین حال بسیار گنگ در دنیای کارآفرینی امروز. کمینه‌ محصول قابل قبول یعنی حداقل محصولی که کار کند و مشتری بابت آن پول بدهد. این همان محصول اولیه‌ای است که در قالب نسخه‌ی بتا یا حتی نسخه‌ی نهایی در اختیار مشتری قرار می‌گیرد. اما مرز این دو محدودیت اصلی در مورد محصولی که طراحی می‌کنیم کجاست؟ هیچ استانداردی در این زمینه وجود ندارد. در واقع تجربه نشان می‌دهد که علت اصلی بسیاری از شکست‌های استارت‌‌آپ‌ها اشتباه در همین تعریف درست محصول اولیه است. اما چگونه از این‌که این محصول همانی است که باید ـ و نه بیش‌تر و کم‌تر ـ اطمینان حاصل کنیم؟

به این سؤال می‌شود به هزاران شکل پاسخ داد. در بررسی‌هایی که  داشتم به شکل زیر برخوردم که آن را بسیار دوست دارم:

این شکل به ما می‌گوید کمینه محصول قابل قبول، نباید تنها از نظر عملی و با سطح فناوری موجود قابلیت تولید اقتصادی را داشته باشد (یا به‌عبارتی تولید آن دارای صرفه به‌مقیاس و توجیه‌پذیر باشد.) بلکه باید علاوه بر آن دارای سه ویژگی مهم دیگر نیز باشد:

۱- ارزش‌آفرینی: محصولی که ارزشی برای مشتری ایجاد نکند، چرا باید توسط مشتری خریداری شود؟ تعریف ارزش و مشتری در این عبارت بسیار مهم‌اند. بارها و بارها دیده‌ام که مشکل افراد در طراحی محصول‌شان نداشتن تعریف درستی از این دو واژه‌ی کلیدی در ذهن بوده است. بیایید اول به مشتری فکر کنیم. مشتری این محصول قرار است چه کسی باشد؟ در یکی از یادداشت‌های قبلی این‌ مجموعه اشاره کردم که باید اول این ایده را بتوانی به خودت بفروشی! اما ایده با محصول فرق دارد. مشکل اغلب ما این است که در زمان طراحی محصول باز هم خودمان را با مشتری یکی در نظر می‌گیریم و یک سؤال مهم را ـ ناآگاهانه ـ نادیده می‌انگاریم: “غیر از خودت می‌توانی یک نفر را نام ببری که مشتری این محصول باشد؟” و داستان طراحی محصول همین‌جا حساس می‌شود! وقتی تعریف درستی از مشتری وجود داشته باشد که بتواند به‌خوبی برای مشتری خیالی یک مابه‌ازای بیرونی ایجاد کند، آن‌وقت است که می‌توان از ارزش مشتری سخن گفت. بارها گفته‌ شده که ارزش مشتری راه‌حلی برای مشتری است. وقتی معلوم باشد که این مشتری کیست، می‌توانیم سراغ او برویم و از او بپرسیم: “آیا شما این مشکل را دارید؟ فکر می‌کنی با این روش مشکل‌تان حل می‌شود؟” از دل این بحث و گفتگو با مشتری به کشف‌هایی خواهید رسید که در راه تعیین ویژگی‌های محصول به شما کمک خواهد کرد. دست از تصور “استیو جابز” بودن هم بردارید: این درست است که جابز گفته “مشتری نمی‌داند چه می‌خواهد تا با او نشان ندهی”؛ اما اولا: جابز یک نابغه‌ی تکرارنشدنی است و ثانیا: جابز زمانی این حرف را گفت که سال‌ها تجربه‌ی تولیدات موفق و ناموفق را در اپل و نکست و پیکسار پشت سر گذاشته بود. بنابراین یک مشتری واقعی پیدا کنید (که حتی می‌توانید خودتان باشید!) و با او درباره‌ی مشکل و راه‌حل ارزش‌آفرین‌تان گفتگو کنید. از افشای ایده‌تان هم نترسید؛ چرا که شما درباره‌ی یک مشکل و راه‌حل‌ش دارید تحقیق می‌کنید نه محصول‌تان. 🙂

۲- قابل استفاده بودن: حتی اگر مشتری و ارزش مشتری را درست تشخیص بدهیم، باز هم این پیاده‌سازی راه‌حل در عمل ـ یعنی همان محصول نهایی عرضه شده به مشتری ـ است که تعیین‌کننده‌ی رضایت مشتری از کارکرد محصول است. ویژگی‌های کارکردی محصول، روش ساخت، ورودی‌های مورد نیاز برای تولید و … همگی لازم است به‌‌شکلی اثربخش و هماهنگ با یکدیگر تعیین و طراحی شوند. این ویژگی کمینه محصول قابل قبول، دقیقا نیازمند کاربرد علم طراحی صنعتی (طراحی محصول / طراحی خدمات) است.

۳- دل‌پذیر و دوست‌داشتنی: امروزه ثابت شده که “احساس” یکی از ویژگی‌های غیرقابل تفکیک فرایند تصمیم‌گیری انسان‌ها است. انتخاب یک محصول و خرید آن یک تصمیم است. نتیجه این‌که محصول باید مشتری را از نظر احساسی نیز تحت تأثیر قرار دهد و او را قانع کند. در دنیای پررقابت امروز، دیگر دوران محصولاتی که تنها ویژگی‌شان این است که “خوب کار می‌کند” مدت‌ها است به‌پایان رسیده است.

دوست داشتم!
۶

مشاور به‌عنوان عامل انتقال دانش

ـ این‌جا دفترچه‌ی یادداشت‌ آن‌لاین یک جوان (!؟) سابقِ حالا ۴۰ ساله است که بعد از خواندن یک رشته‌ی مهندسی، پاسخ سؤال‌های بی پایان‌ش در زمینه‌ی بنیادهای زندگی را در علمی به‌نام «مدیریت» کشف کرد! جوانی که مدیریت را علم می‌داند و می‌خواهد علاقه‌ی شدیدش به این علم را با دیگران هم تقسیم کند!
علی نعمتی شهاب
Latest posts by علی نعمتی شهاب (see all)

یکی از مهم‌ترین نقش‌های مشاوران مدیریت انتقال دانش مدیریت و اداره‌ی سازمان‌ها به مدیران سازمان‌ها است. ارزش افزوده‌ی مشاوران انتقال درست دانش‌ها و مهارت‌های مورد نیاز سازمان محسوب می‌شود؛ دانش‌ها و مهارت‌هایی که به افزایش اثربخشی در مدیریت و توسعه‌ی سازمان‌ها توسط مدیران آن‌ها بیانجامد. بنابراین جوهره‌ی مشاوره‌ی مدیریت خلق، انتقال، به‌اشتراک‌گذاری و به‌کارگیری دانش تخصصی مدیریت است. مقصود از دانش در این‌جا تجربه‌ی فراگیر، تخصص، مهارت‌‌ها، روش‌های انجام کارها و شایستگی‌های تخصصی مشاوران در کنار دانش عمومی و نظری آن‌ها در مورد علم مدیریت است. بنابراین انتقال دانش تنها به‌معنی مطلع بودن و درک حقایق و واقعیت‌ها نیست؛ بلکه شامل رویکردها، روش‌ها و قابلیت‌هایی است که برای کاربرد اثربخش دانش در محیط‌های اقتصادی، کسب و کار، سازمانی، فرهنگی و مدیریتی خاص مورد نیازند.

روشن است که مشاوران مدیریت نمی‌توانند چنین دانش و مهارت‌هایی را صرفا از راه مطالعات تئوریک به‌دست آورند؛ هر چند که مهم‌ترین منبع دانشی آن‌ها مطالعات آکادمیک و نظری هستند. آن‌ها بیش‌تر از تجربیات خود و همکاران‌شان و روش‌های انجام کاری که از کار کردن مستقیم با مشتریان‌شان به آن‌ها دست می‌یابند، می‌آموزند. بنابراین انتقال دانش برای مشاوران یک فرایند دو سویه است: در توسعه‌ی دانش و قابلیت‌های مشتری برای برای انجام کارها به‌صورت اثربخش، مشاور خود از مشتری یاد می‌گیرد و دانش و مهارت‌های خود را برای ارایه‌ی توصیه‌های مناسب و اثربخش به مشتریان در موقعیت‌های جدید و درباره‌ی مشکلات جدید در حال و آینده توسعه می‌دهد.

انتقال دانش میان مشاور و مشتری دارای دو جنبه‌ی کلیدی است:

  • جنبه‌ی فنی: که با ماهیت فعالیت‌های مدیریتی و فرایندهای کسب و کار سازمان، مسائلی که مشتری با آن‌ها روبرو است و روش‌های کشف و تحلیل و حل این مسائل مرتبط است؛
  • جنبه‌ی انسانی: که منظور از آن روابط غیررسمی در سازمان مشتری، احساس افراد در مورد مسائل موجود و میزان علاقه‌ی آن‌‌ها به بهبود وضعیت موجود و روابط بین فردی میان مشاور و مشتری است.

البته باید توجه نمود که در عمل جنبه‌های فنی و انسانی مسائل مدیریتی از یکدیگر جدا نیستند؛ اما مشاوران باید از این دو جنبه‌ی مسائل سازمانی آگاه باشند و برای تحلیل و حل آن‌ها، رویکردها و روش‌های مناسبی را در نظر بگیرند.

دوست داشتم!
۲