ای سرنوشت از تو کجا میتوان گریخت
من راه آشیان خود از یاد بردهام
یک دم مرا به گوشه راحت رها مکن
با من تلاش کن که بدانم نمردهام
ای سرنوشت، مرد نبردت منم بیا
زخمی دگر بزن که نیفتادهام هنوز …
فریدون مشیری
ای سرنوشت از تو کجا میتوان گریخت
من راه آشیان خود از یاد بردهام
یک دم مرا به گوشه راحت رها مکن
با من تلاش کن که بدانم نمردهام
ای سرنوشت، مرد نبردت منم بیا
زخمی دگر بزن که نیفتادهام هنوز …
فریدون مشیری
دیشب که تا گرداب راندم، ساحلم گم بود وز ورطه تا ورطه تلاطم در تلاطم بود چون صبح برگشتم به ساحل، عشق […]
مگو که شعله در این سینه در نمیگیرد دلم گرفته از این بیشتر نمیگیرد به درد بیخبری، جانِ خسته درگیر است کسی […]
خوب نافهی شمارهی یک را بعد از شمارهی دو شروع کردهام به خواندن و این شماره هم مثل آن یکی پر است […]
۱- “پرندگان خشمگین” ۵۲مین محصول شرکت روویو بود. آنها بیش از هشت سال برای بقا تلاش کردند و تقریبا نیمه ورشکسته شدند […]