فریادِ بی‌صدا …

فریاد که از عمر جهان هر نفسی رفت
دیدیم کزین جمعِ پراکنده کسی رفت

شادی مکن از زادن و شیون مکن از مرگ
زین‌گونه بسی آمد و زین‌گونه بسی رفت …

***

از پیش و پس قافله‌ی عمر میندیش
گه پیشروی پِی شد و گه بازپسی رفت …

***

این عمرِ سبک، سایه‌ی ما بسته به آهی‌ست
دودی ز سر شمع پرید و نفسی رفت …

ه.ا. سایه

پ.ن. هشتاد و هشتمین سال‌گرد تولد استاد بزرگ غزل معاصر، هوشنگ ابتهاج مبارک. امید که نفسِ خوش‌بوی استاد و شعرهای‌شان هم‌چنان برای سال‌های دراز این جهان را معطر کند.

دوست داشتم!
۱

Tags:

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *