کسب‌وکار، مدیریت و كار حرفه‌ای به‌روایت زندگی

مقاله‌ی هفته (۱۳): آیا فناوری یک صنعت بازی با جمع صفر است؟

خوب قرار است از این پس پست ثابت مقاله‌ی هفته به‌صورت هفتگی مجددا منتشر شود. امیدوارم این‌بار ثبات قدم داشته باشم. 😉

در مقاله‌ی این هفته‌ اشکان کرباس‌فروشان این‌جا روی تک‌کرانچ مدعی شده که دنیای فناوری یک دنیای بازی با جمع صفر است. مروری داشته باشیم بر مهم‌ترین اجزای ایده‌ی جالب آقای کرباس‌فروشان:

ـ بازی با جمع صفر یعنی موقعیتی که در آن هر میزان تغییر در سود / ضرر یکی از بازی‌گران، به معنی تغییر در ضرر / سود دیگر بازی‌گران است. مجموع سود یا ضرر یک صنعت، مجموع سود یا ضرر تک‌تک بازی‌گران آن است. در واقع در این‌جا با یک وضعیت باینری یا صفر و یک مواجهیم.

ـ تاریخ نشان داده که فلسفه‌ی جک ولش که معتقد بود “یا در یک صنعت نفر اول یا دوم باش یا کلا آن را ترک کن” در صنعت فناوری معنادار است. بازی‌گر اصلی می‌تواند یک کسب و کار باثبات و حتا در حال رشد برای خودش بسازد. بقیه هم به‌تر است رقابت را فراموش کنند. به این اسامی توجه کنید: گوگل در بازار جستجو، فیس‌بوک در شبکه‌های اجتماعی، گروپان در خریدهای روزانه و آمازون در تجارت الکترونیک. البته احتمال اشتباه نفر اول یا رشد قابل توجه رقبا هم هست؛ اما نه‌چندان زیاد (مثلا نگاه کنید به جنگ بینگ مایکروسافت با گوگل و از آن سو جنگ گوگل پلاس با فیس‌بوک و میزان موفقیت آن‌ها.)

ـ در عمل هم در صنعت فناوری می‌بینیم که این وضعیت بازی با جمع صفر برقرار است: شما یا مک‌ می‌خرید یا پی‌سی و یا آی‌فون می‌خرید یا گوشی‌های اندرویدی!

ـ اما مثال صنعت ویدئو به ما نکته‌ی مهمی را یاد می‌دهد. در این صنعت با چهار نوع بازی‌گر طرفیم: تولیدکنندگان محتوا، توزیع‌کنندگان، بستر فناوری (مثلا سیستم‌های مدیریت محتوا) و تبلیغات‌چی‌ها. در عمل می‌بینیم که برای تولیدکنندگان محتوا بازی جمع صفر وجود ندارد: شما فیلمی را می‌بینید و خوش‌تان می‌آید و می‌روید سراغ فیلم‌های دیگر آن کارگردان یا بازی‌گران. اما برای خریدن یا اجاره‌ی فیلم باید تشریف ببرید کلوپ سر کوچه‌تان.

ـ همین مثال را می‌شود به دیگر بخش‌های صنعت فناوری هم تعمیم داد: درباره‌ی موضوعی جستجو می‌‌کنید و هزاران مقاله و مطلب را می‌خوانید و بیش‌تر ترغیب می‌شوید به خواندن در مورد آن موضوع، وقتی می‌خواهید به مسافرت بروید به یک شهر یا منطقه و در نتیجه صدها مطلب در مورد جاهای دیدنی و محل‌های اقامت و و رستوران‌ها و … آن‌جا می‌خوانید و خیلی مثال‌های دیگر. ولی وقتی خواستید بلیط سفر را بخرید، مجبورید به‌سراغ یکی از چندین آژانس مسافرتی موجود بروید. بنابراین اگر دقت کنید در این‌جا یک الگوی جالب را داریم می‌بینیم. محتوا به‌صورت یک عامل “کِشَنده” عمل می‌کند: مصرف محتوا باعث افزایش مصرف محتوا می‌شود!

ـ اما همان‌طور که در مثال سه جزو دیگر صنعت ویدئو این‌طوری نیست. همان‌طور که در مورد اجاره‌ی فیلم یا خرید بلیط سفر دیدید، ما در نهایت مجبوریم از میان توزیع‌کنندگان محدود محتوای مورد نظرمان، یکی را انتخاب کنیم. این در مورد سازندگان بستر فناوری و کسب و کارهای مبتنی بر تبلیغات هم معنادار است: هدف مصرف محتوا است؛سخت‌افزار و نرم‌افزار، توزیع‌کننده و تبلیغات‌چی همه وسیله‌اند! 🙂 برای همین است که دعوای گوگل و فیس‌بوک سر شبکه‌های اجتماعی این‌قدر بالا گرفته، برای همین است که مایکروسافت از افزایش یک درصد سهم‌ش در بازار جستجو خوش‌حال می‌شود و برای همین است که گوگل و اپل دارند هم‌دیگر را در صنعت موبایل می‌کُشند.

ـ بنابراین مثل این‌که باید بگوییم: محتوا را به‌‌خاطر بسپار؛ بقیه رفتنی‌اند. 🙂

دوست داشتم!
۳

دیدگاه خود را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *