AUTHOR
علی نعمتی شهاب
2483 پستمطالب مرتبط
“من اینجا نیستم که جای فنپرسی را بگیرم یا کاری کنم که هواداران او را فراموش کنند. من اینجا هستم تا کار متفاوتی […]
بالاخره سال ۸۸ هم تمام شد! و حالا سالی جدید را پیش رو داریم؛ سالی که امیدوارم برای همه ما سرشار از […]
این هم ایدههای این هفته: انواع شکستها در سازمانها: آزمایشهای ناموفق، شکستهای سیستمی، انحراف از فرایندها، استانداردها و چارچوبها. صحت یک موضوع […]
در ادبیات مدیریت استراتژیک، یکی از الگوهای اصلی استراتژی رقابتی “رهبری بازار” است. برخی شرکتها بهدلایل مختلف ـ از دسترسی به فناوری […]
۷ دیدگاه برای “مشاهدهگر (۷)”
🙂
چه روایت قشنگی!
فرصتی برای فرد ایجاد شده است، فرد در تلاش است تا تمام استفاده را از آن ببرد. ولی، واهمه دارد از ادامه دادن به راه، نگاهش به بالا، نشان شک به مسیر است، این که کیفش در پایین است بدین معنیست که هنوز آماده نیست.
در صورتی که آماده بود و ترسی نداشت میبایست با دو دست بالا میرفت و کیفش رو جلوی خودش میگرفت و به جای اینکه بالا رو نگاه کند دستهایش و مسیرش رو نگاه میکرد تا مطمئن میشد که در حال پیشروی صحیح است.
ممنونام از همهتون
🙂
در راه رسیدن به یک هدف مشخص باید مسیر پیش رو را با دقت زیر نظر داشت.
حین حرکت به سمت اهداف , همیشه باید چشم انداز را نیز در نظر گرفت
وقتی میخوام کاری رو انجام بدم به دوردست یه نگاهی بکنم ببینم با این کار به چی میخوام برسم. آیا این کاری که میخوام بکنم همسو با اهداف و ارزشهام هست یا نه. اگه همسو نیست پس چند لحظه می ایستم رو همین پله و یکم فکر میکنم . شاید باید برگردم! و شاید باید ادامه دهم! گاهی باید وسط کاری که درگیرش شدم هم بایستم و به آن فکر کنم.
اگه بخوای خودتو پرت کنی پله ی ۱۰ تالاپی میوفتی زمین