AUTHOR
علی نعمتی شهاب
ـ اینجا دفترچهی یادداشت آنلاین یک جوان (!؟) ۳۰ و اندی ساله است که بعد از خواندن یک رشتهی مهندسی، پاسخ سؤالهای بی پایانش در زمینهی بنیادهای زندگی را در علمی بهنام «مدیریت» کشف کرد! جوانی که مدیریت را علم میداند و میخواهد علاقهی شدیدش به این علم را با دیگران هم تقسیم کند!
2532 پست
مطالب مرتبط
سلام. عید سعید فطر مبارک. امیدوارم طاعاتتان در ماه زیبا و مبارک رمضان مورد قبول حضرت حق قرار گرفته باشد. دو هفتهای […]
اگر فرض را بر این نگذاریم که نابغه و دانشمند دوران هستیم؛ همیشه شرکت در کلاسهای آموزشی بازآموزی شغلی برایمان میتواند مفید […]
هفتهی پیش دکتر مجیدی اینجا در یک پزشک، سرویس جدیدی را معرفی کردند که با عضویت در آن، دیگران میتوانند شما را […]
نویسنده: دیوید هولمز / ترجمه: علی نعمتی شهاب مقدمه: نولان کی بوشنل (متولد ۵ فوریهی ۱۹۴۳) مهندس و کارآفرین آمریکایی است که بنیانگذار […]
۷ دیدگاه برای “مشاهدهگر (۷)”
🙂
چه روایت قشنگی!
فرصتی برای فرد ایجاد شده است، فرد در تلاش است تا تمام استفاده را از آن ببرد. ولی، واهمه دارد از ادامه دادن به راه، نگاهش به بالا، نشان شک به مسیر است، این که کیفش در پایین است بدین معنیست که هنوز آماده نیست.
در صورتی که آماده بود و ترسی نداشت میبایست با دو دست بالا میرفت و کیفش رو جلوی خودش میگرفت و به جای اینکه بالا رو نگاه کند دستهایش و مسیرش رو نگاه میکرد تا مطمئن میشد که در حال پیشروی صحیح است.
ممنونام از همهتون
🙂
در راه رسیدن به یک هدف مشخص باید مسیر پیش رو را با دقت زیر نظر داشت.
حین حرکت به سمت اهداف , همیشه باید چشم انداز را نیز در نظر گرفت
وقتی میخوام کاری رو انجام بدم به دوردست یه نگاهی بکنم ببینم با این کار به چی میخوام برسم. آیا این کاری که میخوام بکنم همسو با اهداف و ارزشهام هست یا نه. اگه همسو نیست پس چند لحظه می ایستم رو همین پله و یکم فکر میکنم . شاید باید برگردم! و شاید باید ادامه دهم! گاهی باید وسط کاری که درگیرش شدم هم بایستم و به آن فکر کنم.
اگه بخوای خودتو پرت کنی پله ی ۱۰ تالاپی میوفتی زمین