لحظاتی هست که میخندی و لحظاتی هم هست که نمیخندی. و جز این دو، در زندگی لحظهی دیگری نیست …
بلیک ادواردز؛ خالق پلنگ صورتی
لحظاتی هست که میخندی و لحظاتی هم هست که نمیخندی. و جز این دو، در زندگی لحظهی دیگری نیست …
بلیک ادواردز؛ خالق پلنگ صورتی
لحظاتی هست که میخندی و لحظاتی هم هست که نمیخندی. و جز این دو، در زندگی لحظهی دیگری نیست … بلیک ادواردز؛ خالق پلنگ صورتی دوست داشتم!۰
نویسنده: تونی شوارتز/ مترجم: علی نعمتی شهاب
من آخرین پست وبلاگم را با این جمله به پایان رساندم: “معیار درست بزرگمنشی ظرفیت ما برای حرکت در برابر بادهای مخالف زندگی همراه با چابکی و ظرافت است: پذیرفتن خودمان به همان شکل که هستیم بدون متوقف کردن تلاشهایمان برای بهتر شدن.”
هفتهی پیش من در این مورد عمیقتر اندیشیدم. چیزی که به ذهنم رسید این بود که یک زندگی خوب تا چه حد به پذیرفتن پارادوکسها نیازمند است.
همیشه انتظار یاد گرفتن و رشد کردن را داشته باشید؛ اما خودتان را همانطور که هستید بپذیرید
یادگیری و رشد نیازمند آمادگی برای نگاه صادقانه و بیرحمانه به نقاط ضعفمان است. با بهترین نقطهی قوت شخصیتان آغاز کنید. وقتی زیاده از حد از آن استفاده میکنید، اغلب این نقطهی قوت به بزرگترین نقطهی ضعف شما تبدیل میشود.
مهمترین نقاط قوت من، توانایی هدایتگری و همدلی است. وقتی بیش از حد آنها را به کار بگیرم، به زورگویی تبدیل میشوند. چند ماه پیش من با مشتری درگیر شده بودم که فکر میکردم غیرمنصفانه و با دورویی با من رفتار کرده است. من با او منصفانه رفتار کردم و این منجر به از دست رفتن آن مشتری برای ما شد.
ارزش چندانی در شکستن خودم دربارهی آنچه رخ داد یا مقابله با عصبانیتام وجود نداشت. مشتری بدرفتاری کرده بود؛ اما مهمتر، کاری بود که من انجام دادم: با پذیرفتن مسئولانه و بخشیدن خودم دربارهی این حقیقت که هر چند زیادی نزدیک شدن به افراد بخش غیرقابل انکاری از من است؛ اما من هنوز میتوانم خودم را رشد دهم و چیزهای جدیدی یاد بگیرم.
همین هفتهی پیش که من ملاقاتی با مشتری دیگری داشتم؛ احساس کردم ضروری است کمی واکنش جدیتر نشان بدهم. به جای این کار، من آگاهانه عقبنشینی را انتخاب کردم و اجازه دادم نتیجهی کار، مواظب خودش باشد. و همین طور هم شد. با آگاه بودن از عادت خودم در مورد استفادهی بیش از اندازه از یک نقطهی قوت ـ یعنی با تشخیص نقطهی آسیبپذیری خودم ـ توانستم انتخاب دیگری داشته باشم.
ارزشآفرینی برای دیگران و مراقبت از خودمان
تأمین ضروریترین نیازهای و آرزوهایمان موجب دلخوشیهای پیاپی میشوند؛ اما این شادیها کوتاه مدت هستند. وقتی ما به چیزی یا کسی فراتر از خودمان خدمت کنیم، دیرپاترین احساس بامعنا بودن زندگی و رضایت از آن را کسب میکنیم. بخشیدن به دیگران منبعی بیپایان از انرژی است.
بهعنوان مثال وقتی با پرستاران بخش مراقبتهای قلبی در بیمارستان کلیولند کلینیک کار میکردیم، به شکل سازگاری تعهد آنها ما را شگفتزده میکرد. این پرستاران اغلب بدون اینکه چیزی بخورند، دمی بنشینند یا حتی دوشی بگیرند، ۱۲ تا ۱۴ ساعت به صورت مداوم برای بیمارانشان کار میکردند.
با این حال تقریبا همهی آنها کارشان در خدماترسانی به بیماران واقعا بدحال را رضایتبخش توصی میکردند. مشکل این بود که در طول زمان شغل آنها طاقتفرسا میشد.
به تشویق بیمارستان پرستاران نیازهای بیماران را بر نیازهای خودشان مقدم میدانستند و معتقد بودند که هر کار دیگری، خودخواهی است. بسیاری از پرستاران از پدیدهای به نام خستگی از غمخواری (Compassion Fatigue) رنج میبردند. نرخ خروج از شغل، بالا بود.
بنابراین قربانی کردن خودتان برای کمک به دیگران هیچ فرقی با تمرکز کامل بر روی خودتان به هزینهی دیگران ندارد. خودخواهی یعنی لذتبخش ساختن زندگی خودتان؛ اما مراقبت زا خود دربارهی اطمینان حاصل کردن از تأمین نیازهای اساسی شما است؛ بنابراین شما از خودتان رها میشوید و برای ارزشآفرینی برای دیگران انرژی به دست میآورید.
تمرکز زیاد و بازسازی منظم
ما در دنیایی زندگی میکنیم که در آن همواره با تقاضاهایی عجیب دست و پنجه نرم میکنیم؛ اما به ندرت روی چیزی برای زمانی طولانی تمرکز میکنیم. توجه مجذوبانه ـ توانایی به تأخیر انداختن دیگر چیزهای لذتبخش برای تمرکز بر یک موضوع در یک زمان خاص ـ شرط لازم رسیدن و حفظ تعالی در هر چیزی است.
اگر چه برخالف ماشینها، از انسانها انتظار نمیرود در بالاترین ظرفیت برای مدت طولانی کار کنند. به جای آن ما انسانها طوری ساخته شدهایم تا تقریبا در هر ۹۰ دقیقه، بین مصرف کردن انرژی قبلی، برای کسب انرژی جدید وقفهای ایجاد کنیم.
ساعاتی که کار میکنید ارزش ایجاد شده توسط شما را تعیین نمیکند؛ بلکه انرژی که به ساعات کاریتان میآورید است که مهم است. هر چقدر با مهارت بیشتری خود را بازسازی کنید، انرژی بیشتری هم خواهید داشت.
انسانهای دارای بهترین عملکرد ـ موسیقیدانها، شطرنجبازان و قهرمانان ورزشی ـ معمولا به همین شکل تمرین میکنند: بیشتر از ۴ و نیم ساعت در روز تمرین نمیکنند. آنها از بیشتر نصف ما هم بیشتر میخوابند و چرتهای بیشتری هم میزنند.
این افراد کشف کردهاند که وقتی برای مدت زیادی تمرین میکنند؛ حواسشان پرت میشود، انرژیشان کاهش مییابد و کارشان خستهکننده میشود. اما به این دلیل که آنها در زمان کار کردنشان کاملا روی کار تمرکز دارند؛ در زمان کوتاهتری کار بیشتری انجام میدهند.
اگر دوست داشتید در مورد اینکه چطور انرژیتان را مدیریت میکنید بیشتر بدانید، آزمون انرژی ما را امتحان کنید.
نویسنده: تونی شوارتز/ مترجم: علی نعمتی شهاب من آخرین پست وبلاگم را با این جمله به پایان رساندم: “معیار درست بزرگمنشی ظرفیت ما برای حرکت در برابر بادهای مخالف زندگی همراه با چابکی و ظرافت است: پذیرفتن خودمان به همان شکل که هستیم بدون متوقف کردن تلاشهایمان برای بهتر شدن.” هفتهی پیش من در این مورد عمیقتر اندیشیدم. چیزی که
هفتهای بسیار پرلینک در پایان هشتمین ماه! شخصا پیشنهاد میکنم لینکهای قرمز شدهی قسمت اقتصاد را حتما بخوانید.
پیش از شروع سه نکته:
با این توضیحات لینکهای هفته را مرور میکنیم:
مدیریت:
مدیریت در شرایط بحران و رکود (احسان اردستانی)
۵ نکته کاری که میتوان از “کلاهقرمزی” آموخت و زمانهایی برای رویاپردازی و گذشته و آینده (امیر مهرانی)
هنر علافی (این مطلب قدیمی رضا بهرامی در راستای لینک دوم امیر مهرانی خواندنی است!)
اولین الگو و نمونه مستند مدیریت پروژه (کار خوبی که مهدی عرب عامری آغاز کرده و ضمن تشکر از ایشان، امیدوارم ادامهدار باشد!)
تنبلیم و باید این تنبلی را زدود و این افراد ظالم! (مدیر نباید احساسات را در تصمیمگیری دخالت دهد! موافقم کامل!) (مجید آواژ)
چگونه رزومه بنویسیم؟ (مایا؛ کسب و کار اینترنتی)
گفتگوی دنیای اقتصاد درباره کسب و کار در صنایع کوچک (با استاد پرویز درگی)
سه روش برای شناخت تناسب فرهنگی کاندیدای شغل با شرکت (محمد سالاری)
کاغذ وخودکار ابزاری که مدیران فراموش کردهاند
افزایش بهرهوری با جستوجوی تفریحی در اینترنت در ساعات کار (البته به این شرط که از ۲۰ درصد زمان کاری کمتر باشد!)
سه روش برای شروع صحبت در یک جلسه
۱۰شغل برتر (در آمریکا)
فناوری اطلاعات:
با اپلیکیشن TravAlert در سفرها آسوده بخوابید! (فقط و فقط به دلیل پینوشت بسیار مهم و خواندنی دکتر اینجا قرار گرفت!) و پیرزنی که اینترنت یک کشور را قطع کرد! (دکتر علی رضا مجیدی؛ یک پزشک)
Share and Share Alike (“خانم گانسکی میگوید که بهاشتراکگذاری اطلاعات، آیندهی بیزینس است. اما یکی از مهمترین جلوههای آن، توانایی بهاشتراکگذاری اشتباهات و شکستها است تا دیگران آنها را مرتکب نشوند!”)
افزایش هشت درصدی سرمایهگذاری در IT آمریکا
گوگل واقعا چقدر بزرگ است (این وبلاگ را این هفته کشف کردم؛ بهترین ارتباط: نوشتههای آقای علی اسماعیلزاده)
مدیریت گوگل تغییر کرد و مهمترین دستاوردهای گوگل در زمان مدیریت اریک اشمیت
تعدادکاربران اینترنت و وایمکس کشور/ رتبه ایران دراتحادیه جهانی مخابرات
امین ذوفنون، مدیر توسعه فیسبوک: نوازنده کمانچه، عاشق فرهنگ ایران و موسیقی بنان
تحلیل سیستم های رایانه ای یکی از بهترین مشاغل سال ۲۰۱۱
رهبری آندروید در بازار موبایلهای هوشمند تا سال ۲۰۱۶
سرمایهگذاری ۵ میلیاردی شرکتها برای کنفرانسهای ویدئویی تا سال ۲۰۱۵
سریعترین اینترنت دنیا ایجاد شد (۴۴۸ گیگابیت در ثانیه!!!)
سرقتهای اینترنتی ۲۵ درصد کاهش یافت
آمار پسوندهای اینترنتی در ایران
برترین برندها و سیستمعاملهای موبایل: آندروید پیش میآید
حجم اطلاعات تا سال ۲۰۱۵ به ۱۵ زتابایت میرسد
فروش ۲۲ میلیون دستگاه تبلت در سال ۲۰۱۱ در اروپا
بیش از نیمی از بزرگسالان آمریکایی از فیسبوک استفاده میکنند
“آی- فن ۵” دوربین ۸ مگاپیکسلی دارد (سوتی مدیرعامل سونی!)
تغییر سیاستهای سازمانها در استفاده از نسل جدید سختافزارها و نرمافزارها
سیستمعامل گوگل در آستانه شکست اپل
سازمانها نگران مدیریت خدمات پردازش ابری
حل دائمی مشکل استفاده از «اندروید مارکت» برای کاربران ایرانی!
گوگل دروغ میگوید (دروغ ۱۳ گوگل!)
دیتاسنتر ملی در سال ۹۰ افتتاح میشود
داستان اولین تماس با تلفن همراه در ۳۸ سال پیش/ تصاویر موبایل در گذر زمان
اقتصاد:
معیار خوشبختی (علی سرزعیم)
قیمت نفت (حجت قندی)
نظریه بازی برای انقلابیها (“اگر تغییرات نهادی واقعی به وجود نیاید، پادشاهها و دیکتاتوران همیشه امکان دارد که نظرشان را عوض کنند. این در ۱۳۸۱ به همان اندازه درست است که در ۲۰۱۱٫”)
آنچه نمیدانید عصبیتان میکند (“ما ترجیح میدهیم بدترینها را بدانیم به جای اینکه در شک و تردید به سر ببریم؟ چون وقتی که ما خبر بد را دریافت میکنیم برای لحظهای گریه و مویه کرده و سپس سرگرم بهترین کاری که میتوانیم برای زندگیمان در شرایط جدید بکنیم میشویم. رفتار و تلقیمان را تغییر میدهیم. ما شناختمان را بالا میبریم و معیارهایمان را پایین میآوریم. ما یدکها و کمکهای خودمان را پیدا میکنیم، اما نمیتوانیم با شرایطی کنار بیاییم که هنوز نمیدانیم آن شرایط چیست. آینده نامطمئن ما را در حالت ناراحتکنندهای معطل و درمانده نگه میدارد که هیچ کاری بدون انتظار کشیدن نمیتوانیم انجام دهیم.”)
باورهای نادرست اقتصادی: کنترل قیمتها، تورم را کنترل میکند (” اگر تعریف قدیمی تورم (در ابتدای قرن بیستم و قبلتر) را به یاد آوریم به راحتی قابلفهمیدن است. تورم را در آن زمان، کاهش قدرت خرید پول تعریف میکردند. چنین کاهش مداوم فقط با رشد سریعتر هر ساله عرضه پول از رشد تقاضای پول اتفاق میافتد. چنین شرایطی منجر به تلاش مردم برای خرج کردن پول میشد- با خرید کالاها، خدمات و داراییهای واقعی و مالی. این تلاشها قیمتها را به سمت بالا فشار داده و قدرت خرید پول را کاهش میداد. مادامی که عرضه پول به رشد سریع خود ادامه دهد، پس قیمتها به طور کلی افزایش و قدرت خرید پول کاهش مییابد.”)
کروزوئه کالاها را با قدرت ذهنش ساخت: اقتصاد رابینسون کروزوئه (“بسیار مهم است که درک کنیم یک شئ وقتی کالا میشود که شخصی آن را وارد برنامههایش کند.”)
مالیات بر ارزش افزوده در سال ۹۰: چهار درصد
جزئیات سیاستهای پولی برای سال جدید مشخص شد: رونمایی کامل از بسته پولی
برای سال جدید تصویب شد: وام خرید مسکن؛ ۲۰ میلیون تومان
بانک مرکزی اعلام کرد: نرخ رسمی تورم در سال ۸۹
فرزین خبر داد: طرح اصلاح نظام خزانهداری و بودجه کشور
۸ سرفصل طرح تحول بانکی منتشر شد
بایدها و نبایدهای حذف «چند» صفر از پول ملی!
بیزینس مانیتور پیشبینی کرد: افزایش سهم حق بیمه از تولید ناخالص داخلی ایران
جامعهشناسی، روانشناسی و کار حرفهای:
منسوخ شدن استخدام نوجوانان: کار به چه درد میخورد؟ (“شما در هر کاری ـ و خصوصا کارهایی که دستمزد پایینی دارد ـ سریعا میآموزید که کار کردن هم به جهت فیزیکی و هم به جهت ذهنی دشوار است. شما باید بیش از آن چیزی که علاقه دارید، علاقه نشان دهید. باید کارهایی انجام دهید که دوست ندارید. شما میتوانید بهانههایی جور کنید تا از زیر کار در روید، اما نمیتوانید، چون همیشه وظایفی هست که باید انجام شود. و اگر این کار به دیگران مربوط باشد، در صورت انجام نشدن از سوی شما، دیگرانی که پیش و پس از شما در مسیر آن کار هستند، وظایفشان بیشتر و سختتر میشود و این موجب تنفر همه از شما میشود.”)
روانشناسی خودنمایی: ثروت بیهدف، ماشین بیسوخت است
Getting a New Job? It Pays to Speak Up about Salary (در زمان مذاکره برای گرفتن یک شغل جدید، مذاکره در مورد حقوق را فراموش نکنید. رودربایستی هم نداشته باشید؛ این حق شماست. تحقیقی که نتیجهاش در این مطلب منتشر شده نشان داده کسانی که در مورد حقوقشان مذاکره کردند ـ حتا در میان تازهکارها ـ به صورت متوسط ۵ هزار دلار بیشتر از کسانی که این کار را نکرده بودند، حقوق میگیرند. این تفاوت، برای افراد تازهکار که افزایش حقوق سالهای بعدشان مبتنی بر حقوق سالهای اول کارشان است، بسیار چشمگیرتر می شود.)
پ.ن. ۱. لطفا اگر وبلاگی، پستی یا مطلبی را من ندیده بودم یا نمیشناسم، کامنت بگذارید و معرفی بفرمایید برای یادگیری بیشتر.
پ.ن.۲. اگر دوست داشتید توئیتر گزارهها را برای دیدن ایدهها و حال و احوال روزانهی من و گودر گزارهها را برای دیدن متن کامل این مطالب و سایر مقالات و اخبار مربوط به مدیریت، مشاوره، فناوری اطلاعات و البته اقتصاد، روانشناسی و جامعهشناسی (و گاهی هم که خیلی هیجانزده میشوم، علم و طنز و چیزهای دیگر!) دنبال کنید.
هفتهای بسیار پرلینک در پایان هشتمین ماه! شخصا پیشنهاد میکنم لینکهای قرمز شدهی قسمت اقتصاد را حتما بخوانید. پیش از شروع سه نکته: لینکهایی که به نظرم باید حتما و تحت هر شرایطی خوانده بشوند را با رنگ قرمز از سایر لینکها متمایز میکنم. برای دیدن لینکهای کلیهی قسمتهای قبل، میتوانید به اینجا مراجعه بفرمایید. این مجموعه پستها در حکم یک دفترچهی
همیشه خواستهام کسی بشوم؛ اما انگار باید کمی آرزویام را خاصتر میکردم!
جین واگنر
همیشه خواستهام کسی بشوم؛ اما انگار باید کمی آرزویام را خاصتر میکردم! جین واگنر دوست داشتم!۰
“خود تورس بهتر شده است؟ فکر نمیکنم. موضوع این است که فکر نمیکنم که تورس بتواند بهتر شود. ایبراهیموویچ هم بهتر نشده. او همان بازیکن سابق است و در بود یا نبود اتوئو یک جور بازی میکند. میتوانی تغییراتی داشته باشی و از اشتباهاتات بکاهی؛ ولی چطور میتوانی بهتر شوی؟” (گفتگوی روزنامهی مارکا با فرناندو تورس؛ اینجا)
درس این شماره این است: حتما لازم نیست برای واقعا بهتر شدن تلاش کنید. همین که بتوانید تعداد اشتباهاتتان را کاهش دهید یعنی بهتر شدن!
“خود تورس بهتر شده است؟ فکر نمیکنم. موضوع این است که فکر نمیکنم که تورس بتواند بهتر شود. ایبراهیموویچ هم بهتر نشده. او همان بازیکن سابق است و در بود یا نبود اتوئو یک جور بازی میکند. میتوانی تغییراتی داشته باشی و از اشتباهاتات بکاهی؛ ولی چطور میتوانی بهتر شوی؟” (گفتگوی روزنامهی مارکا با فرناندو تورس؛ اینجا) درس این شماره
اولین درس بازاریابی، شناخت آمیختهی بازاریابی یا همان ۴Ps معروف است: Product (محصول)، Price (قیمت)، Place (موضعدهی) و Promotion (ترویج.) این مدل ساده و کاربردی، بنیادیترین مبحث بازاریابی است که یادم هست آقای دکتر روستا استاد بازاریابی ما هم رویاش تأکید زیادی داشتند.
اتفاقی به این مطلب برخوردم که این مدل را برای مشاورهی مدیریت سفارشیسازی کرده است. مدل آمیختهی مشاوره (Consulting Mix) که یعنی ۴ دلیل بنیادین استفادهی سازمانها از مشاوران:
جالب بود!
اولین درس بازاریابی، شناخت آمیختهی بازاریابی یا همان ۴Ps معروف است: Product (محصول)، Price (قیمت)، Place (موضعدهی) و Promotion (ترویج.) این مدل ساده و کاربردی، بنیادیترین مبحث بازاریابی است که یادم هست آقای دکتر روستا استاد بازاریابی ما هم رویاش تأکید زیادی داشتند. اتفاقی به این مطلب برخوردم که این مدل را برای مشاورهی مدیریت سفارشیسازی کرده است. مدل آمیختهی مشاوره (Consulting
هر کسی استعدادی دارد؛ چیزی که کمیاب است شجاعت دنبال کردن آن استعداد تا رسیدن به فضای سیاهی است که آن استعداد آدم را بدانجا راهنمایی میکند.
اریکا یونگ
هر کسی استعدادی دارد؛ چیزی که کمیاب است شجاعت دنبال کردن آن استعداد تا رسیدن به فضای سیاهی است که آن استعداد آدم را بدانجا راهنمایی میکند. اریکا یونگ دوست داشتم!۰
موضوع تحلیل اطلاعات (Analytic) از آن موضوعات جذابی است که دارد این روزها به لطف تمرکز استاد معروف مدرسهی مدیریت هاروارد یعنی توماس داونپورت بر این موضوع در دنیا بهشدت مورد توجه قرار میگیرد و کاربردهایاش نیز در عمل گستردهتر میشوند. امواج این تغییر دارد کمکم به کشور ما هم میرسد و به نظر میرسد جدیدترین مد مدیریت و آیتی که در سالهای آتی در ایران شدت مورد توجه خواهد بود، همین موضوع باشد.
به دلیل اهمیت و جدید بودن این موضوع، مقالهی این هفته اختصاص دارد به مروری اجمالی بر اینکه تحلیل اطلاعات چیست و چطور باید اجرایی شود. در هفتههای بعد به مرور مقالاتی از خود داونپورت هم در این زمینه خواهیم پرداخت. داونپورت حرفهایاش را در دو کتابی هم که در این زمینه نوشته شرح و بسط داده است. مقالهی این هفته از نگاهی کلیتر و اجراییتر به پیادهسازی سیستم تحلیل اطلاعات در سازمان و جنبههای آن نگریسته است.
بنابراین با هم نگاهی میاندازیم به مقالهی جیم فریس؛ مدیر خدمات مشاورهی کسب و کار جهانی SAS (که احتمالا معروفترین تأمینکنندهی نرمافزارهای تحلیل اطلاعات در جهان است):
این مقالهی جذاب و خواندنی و نسبتا طولانیِ ۲۰ صفحهای را از اینجا دانلود کنید (برای اینکه بیشتر ترغیبتان کنم به دیدن اصل مقاله، این مقاله کلی نمودار و شکل جذاب دارد که باید ببینید!)
پ.ن. از شیوهی پیشنهادی آقای فریس، برای طراحی و پیادهسازی سیستمهای مدیریتی در سازمان هم میتوان الگوهای خوبی گرفت. من حال ندارم بنویسمشان؛ ولی خوب، میدانم که خوانندگان باهوشی دارم!
موضوع تحلیل اطلاعات (Analytic) از آن موضوعات جذابی است که دارد این روزها به لطف تمرکز استاد معروف مدرسهی مدیریت هاروارد یعنی توماس داونپورت بر این موضوع در دنیا بهشدت مورد توجه قرار میگیرد و کاربردهایاش نیز در عمل گستردهتر میشوند. امواج این تغییر دارد کمکم به کشور ما هم میرسد و به نظر میرسد جدیدترین مد مدیریت و آیتی
نویسنده: هایدی گرانت هالوورسون/ مترجم: علی نعمتی شهاب
یک ماه از سال جدید هم به سرعت در حال گذشتن و تمام شدن است. اهداف سال جدیدتان در چه حالاند؟ احتمالا آن طوری که دوست داشتید پیش نرفتهاند. اگر اینگونه است، شما تنها نیستید. در واقع مطالعات بسیاری نشان دادهاند که بیش از نیمی از افرادی که تصمیماتی برای سال جدید گرفتهاند، آنها را در میانهی راه شکستهاند.
ایجاد تغییرات واقعی میتواند مشکل باشد و همین موضوع، انگیزهای است برای آغاز کاهش دادن انتظارات یا کنار گذاشتن کامل اهداف. اما ناراحت نباشید، هنوز برای فشردن کلید ریست و دوباره حمله کردن به اهداف دیر نشده است؛ اما این بار باید مجهزتر باشید.
اغلب ما سرزنشهایمان را برای شکست بر نقاط اشتباهی متمرکز میکنیم. معتقدیم که استعداد یا عزم راسخی نداشتیم یا از یک توانایی ذاتی لازم برای دستیابی به هدفمان بهرهمند نبودیم. اما اولین چیزی که با مطالعهی عوامل موفقیت در زندگی یاد میگیرید این است که تواناییهای ذاتی (البته اگر اصلا چنین چیزی وجود داشته باشد!) در مورد شانس شما برای موفقیت در دستیابی به هدفتان هیچ نمیگویند. تحقیق من در کنار نتایج چند دهه تحقیق در مورد انگیزش تصویر متفاوتی را ترسیم میکند: در حقیقت مثل بسیاری دیگر از جنبههای زندگی همه چیز به استراتژی برمیگردد.
در اینجا دو استراتژی که به صورت عملی مورد آزمون قرار گرفتهاند و میتوانند باعث شوند یک سال ناامیدکنندهی دیگر با عملی شدن همان تغییرات اساسی که به دنبالشان میگردید به سالی پربار تبدیل شود، بررسی میشوند:
۱- تعیین اهداف خاص نه؛ اهداف کاملا خاص تعریف کنید: وقتی آدمها اهدافشان را برای من تعریف میکنند من چیزهایی مثل اینکه “میخوام بیشتر کار کنم”، “غذای سالمتری بخورم”، “کمتر خرج کنم و بیشتر پسانداز” و مانند اینها را میشنوم. در جواب این حرفها من میگویم: “اوکی، خوب موفقیت برات چطوری تعریف میشه؟ از کجا میفهمی به هدفات رسیدی؟” اغلب این سؤال با سکوتی طولانی، سردرگمی و پاسخی مثل “راستاش واقعا در این مورد فکر نکردم” همراه میشود.
زمان گذاشتن برای تعریف و نوشتن دقیق آنچه میخواهید به آن برسید احتمال راضی شدن به کمتر و توجیه خودتان با گفتن اینکه “همین هم خوبه” را کاهش میدهد. “هزاران مطالعه نشان دادهاند که خاص کردن هر چه بیشتر اهداف، یکی از اثربخشترین گامها برای دستیابی به هر هدفی است.”
به جای “سخت کار کردن”، یک هدف بلند مدت را در نظر بگیرید ـ مثل “افزایش حقوق بهاندازهی حداقل … دلار” یا “رسیدن به ردهی … سازمانی در ارتقای شغلی.” همچنین جزییات گامهای ویژهی میان مدتی که برای رسیدن به آن نقطه لازم است را تعیین کنید. آیا مدیرتان از شما خواسته در حوزههای فنی خاصی خودتان را بهبود بدهید؟ آیا خبر دارید که برخی مسائل در روابط بین انسانی شما را از پیشرفت بازداشته است؟ اگر میدانید باید بهتر ارتباط برقرار کنید، هدف خاص خودتان را چیزی مثل “با دقت گوش کردن بدون قطع کردن صحبت طرف مقابل” تعیین کنید.
وقتی چیزی را که برایاش تلاش میکنید مبهم باشد، استفاده از این روش آسان وقتی خسته و دلسرد و افسرده شدهاید، بسیار انگیزشبخش است. اما خودتان را با این افسانه نفریبید که اگر هدف مشخصی را تعیین کردید، یا به آن میرسید و یا نه. اگر نرسیدید، چارهای ندارید جز اینکه آنقدر روی آن موضوع کار کنید تا موفق شوید.
۲- دربارهی آنچه که میخواهید و چیزهایی که بین شما و آن فاصله میاندازند بیاندیشید: در ذهنتان تا نقطهی مطلوب بروید و برگردید! این استراتژی مقایسهی ذهنی نامیده میشود و به صورت خلاصه شامل خوشبینانه فکر کردن دربارهی جنبههای شگفتانگیز دستیابی به هدفتان در عین واقعی فکر کردن دربارهی اینکه چگونه میخواهید به آن نقطه برسید، است.
اول تصور کنید در زمان دستیابی به هدفتان چه احساسی خواهید داشت. تا جایی که میشود آن را در ذهنتان روشن و روشنتر تصویر کنید. سپس متوجه موانعی شوید که در بین راه به آنها برخواهید خورد. مثلا اگر دوست دارید شغلی بهتر و با درآمد بالاتر به دست آورید، باید با تخیل دربارهی احساس غرور و لذتی که از پذیرفتن یک پیشنهاد شغلی فوقالعاده از سازمانی برجسته به شما دست میدهد شروع کنید. سپس میتوانید دربارهی چیزهایی که بین شما و آن پیشنهاد مطبوع فاصله انداختهاند فکر کنید؛ مثلا: کاندیداهای برجستهی دیگری که برای آن شغل درخواست میدهند. آیا توجه به این موضوع باعث نمیشود که شما روزمهتان را کمی بهبود بدهید؟
این کار تجربهی لزوم اقدام نامیده میشود ـ حالتی روانشناختی که برای دستیابی به هدف مورد نیاز است. خیالپردازی در مورد اینکه گرفتن آن شغل چقدر خوب خواهد بود میتواند خیلی لذتبخش باشد؛ اما شما را به سر منزل مقصود نمیرساند. تکنیک مقایسهی ذهنی آرزوها و خیالات شما را با متمرکز کردنتان بر آنچه برای رسیدن به آنها مورد نیاز است، به واقعیت تبدیل میکند.
در تحقیقاتی که توسط من و همکارانام انجام شده ـ از بررسی نوجوانان ۱۵ سالهای که در طول تابستان خودشان را برای امتحان PSAT آماده میکنند تا کارکنان واحد منابع انسانی که برای مدیریت بهتر زمانشان تلاش میکنند و از افراد مجردی که برای یافتن همسر تلاش میکنند تا پرستاران کودکان که میکوشند با والدین بچهها ارتباط بهتری برقرار کنند ـ نتایج همیشه مشابه بودهاند. استفاده از تکنیک مقایسهی ذهنی به شکل قابل اطمینانی به تلاشها، انرژی و برنامهریزی بیشتر و دستیابی بهتر به اهداف میانجامد. صرف چند دقیقه برای رفت و برگشت ذهنی بین آیندهی مورد نظرتان و وضعیت امروزتان و موانعی که باید برای رسیدن به نقطهی مطلوب پشت سر بگذارید، به شما کمک میکند تا به شفافیت و انگیزهی لازم برای موفقیت دست یابید.
پ.ن. امسال پستهای ثابت هفتگی گزارهها این طوری خواهد بود: شنبهها یک مطلب ترجمه، یکشنبهها مقالهی هفته، سهشنبهها مشاورهی مدیریت و جمعهها لینکهای هفته.
نویسنده: هایدی گرانت هالوورسون/ مترجم: علی نعمتی شهاب یک ماه از سال جدید هم به سرعت در حال گذشتن و تمام شدن است. اهداف سال جدیدتان در چه حالاند؟ احتمالا آن طوری که دوست داشتید پیش نرفتهاند. اگر اینگونه است، شما تنها نیستید. در واقع مطالعات بسیاری نشان دادهاند که بیش از نیمی از افرادی که تصمیماتی برای سال جدید
لینکهای تعطیلات! 🙂 گزارهها از امشب به روال سابقاش برمیگردد.
پیش از شروع سه نکته:
با این توضیحات لینکهای هفته را مرور میکنیم:
مدیریت:
جشن گرفتن به افتخار شکستها (احمد شریفی)
تا حالا کوه رفتی؟ (همینا)
بعضی از مهمترین رویداد های بازاریابی ایران در سالی که گذشت (استاد پرویز درگی)
اخلاق حرفهای مدیریت پروژه (وبلاگ درسهای آموخته؛ صادق روزبهی)
انرژی، راز موفقیت برندها (“اعتبار و آبروی برند، برندهای با انرژی بالا در مصرفکنندگان احساس تمایل و هیجان ایجاد میکنند. مصرفکنندگان احساس میکنند این برندها با سرعت بیشتری حرکت میکنند، به دوردستها خواهند رفت، کاربردیترند و مناسب نیاز آنها هستند. در این تحقیق الگوی مشخصی بین برندهای با انرژی به دست آمد. برندهایی که انرژی بیشتری دارند متقابلا مصرفکنندگان نسبت به آنها، توجه، وفاداری، کشش قیمتی پایین دارند و ارزش بیشتری از آنها درک میکنند.” عالی!!! انرژی گرفتم با خوندن این مقاله!)
چگونه حجم کاری را سازماندهی کرده و زمان بیشتری در روز داشته باشیم (” یک کلید اساسی در مدیریت زمان آن است که امور مهم، همیشه فوری نیستند و امر فوری همیشه مهم نیستند. توانایی در تشخیصاین دو مساله از یکدیگر، موضوع مهمی در مدیریت زمان است.”)
آنچه که از رهبران تجاری چین میتوان آموخت (“چینیها از واژهای برای تجارت استفاده میکنند که شامل دو کلمه میباشد و به معنی «ایجاد معنای جدید» است. طبق نظر مدیرانی که با آنها مصاحبه شد، تجارت با دیدن آنچه که هست و میتواند باشد آغاز میشود. در آیینه، چه تصویری از خودم میبینم و چطور ممکن است این تصویر را به طور متفاوتی ببینم و در مورد چه مسائلی اطلاع ندارم؟” عالیییی!)
تقسیم شرکتهای بزرگ؛ چرا؟ (چرا شرکتهای بزرگ به شرکتهای کوچکتر تقسیم میشوند!؟ جالب!)
مدیریت منابع انسانی ایجاد انگیزه در کارمندان
چگونه میتوان کارمندان را خوشحال کرد؟
راهکارهای عملی برای ارتباط با تیمهای کاری
منابعی برای آَشنایی با روش مرور و ارزیابی مقالات حوزه مدیریت و منابعی برای نوشتن صحیح مقاله (وبلاگ دانشجویان و دانش آموختگان رشته های مدیریت و اقتصاد در دانشگاه های اروپایی)
At home or office, Accenture employees embrace the “workplace of the future” (دورکاری در اکسنچر!!!)
Salaries for EMBAs Up (خوب بهسلامتی MBA هم که داریم میشیم!)
فناوری اطلاعات:
سرویس Google Music به مرحله تست رسید (مهرداد نایب عزیز که خوشحالام در تعطیلات آنلاین بود و ویزویز را هم بهروز کرد)
«پلاس وان» کن مرا! (سرویس جدید گوگل)، مشهور شدن از فرط بد بودن، یوتیوب باز هم ستاره ساخت! و Color، اپلیکیشنی که اشتراک عکس را متحول میکند! (دکتر علیرضا مجیدی؛ یک پزشک)
از چارلی شین تا کیهان کلهر (تأثیر شبکههای اجتماعی بر زندگی سلبریتیها و ارتباطات اجتماعی!) (علی دادپی)
۱۵ نفر از مهمترین زنان تاریخ تکنولوژی
تست سرعت مرورگرها و نتایج آنها روی نمودار (کروم ۱۱ اول و اوپرا دوم! باز بگید فایرفاکس) و در روز جهانی بکآپ چگونه از اطلاعات خود پشتیبان بگیریم؟ (وبلاگینا)
افزایش سرمایهگذاری در حوزهی IT در جهان
داشتن فضای بیشتر در ابرها با آمازون (ورود آمازون به ارایهی سرویس فضای ذخیرهسازی مجانی!) (وبلاگ مانی)
تغییر کاربرد ابزارهای CRM توسط شبکههای اجتماعی
جایگاه واقعی ویکیپدیا در بین دانشگاهیان چیست؟ (جالب!)
فوربس معرفی کرد: ثروتمندترین مردان تکنولوژی دنیا
پرداخت از طریق تلفن همراه یک، دو، سه…پرداخت (گزارشی جالب دربارهی مفاهیم، کاربردها و روشهای موبایل بانکینگ)
رشد ۵۴ درصدی استفاده از خدمات بانکداری موبایلی در فصل پایانی ۲۰۱۰
پیامک و عکاسی محبوبترین امکانات موبایل هستند
در سال ۲۰۱۵:آندروید اول ،ویندوز فون دوم و آیفون سوم
مرور اینترنت در اندروید ۵۲درصد سریعتر از آیفون!
گوگل به عنوان ارزشمندترین نشان تجاری جهان در سال ۲۰۱۱ شناخته شد
اپل از HP و IBM هم بزرگتر میشود
موتورولا سیستمعامل موبایلی مبتنی بر اینترنت تولید میکند
مدرسه کالو کوچک نبود اما رسانهایترین هست
موبایل ایرانی ۴۱ درصد مشترکان کمتر از نیم ساعت از تلفن همراه استفاده میکنند
تعداد کاربران شبکه متخصصین linked.in از یکصد میلیون گذشت
پروژهی جدید Mashable، به دیوار ملحق شو
۳۰ میلیارد هرزنامه در جهان، هر روز فقط توسط ۲ نفر ارسال میشد!
اقتصاد:
مکانیسمهای غارت منابع نفتی و تکفرزندی، پسانداز و رشد (دربارهی تأثیر سیاست تکفرزندی در توسعهی بازار مالی چین) (حامد قدوسی)
آمار یا آرزو و مردی که سنگاپور را ساخت (این مطلب را خواندید؛ حتما جملهی آخرش را هزار بار بخوانید …) (حجت قندی)
این شیخ قطری به چه می اندیشد؟، دعوت به رشته اقتصاد؟ (علی سرزعیم میگوید که کسی باید اقتصاد بخواند که واقعا به تئوری و علوم انسانی علاقه داشته باشد؛ والا بروید فاینانس و امثالهم را بخوانید.) و توطئه و زیرآبزنی در سیاست: یک تحلیل اقتصادی (عالی!!!) (علی سرزعیم)
نرخ سود بانکی ۱۱ درصد شد (فقط تأسف. همین.)
جزئیات بخشنامه دستمزد سال ۹۰ کارگران (فرمول افزایش حقوق امسال. بسیار مهم!)
نگاهی به جهتگیری بودجه ۹۰: شوک هزینهای برای خروج از رکود
هزار میلیارد دلار سود ناآرامیها برای اوپک
نیاز به مطالعه بیشتر درباره اقتصاد مدیریت (“متوسط کیفیت مدیریت فعالیتهای تولیدی یک کشور رابطه نزدیک با بهرهوری نیروی کار دارد – منظور از بهرهوری نیروی کار تولید سرانه هر کارگر به ازای هر ساعت است. بهرهوری نیروی کار خود به تنهایی خیلی از شکافها میان کشورهای فقیر و غنی را توضیح میدهد. آنطور که فن رینن میگوید تولید ماهانه یک کارگر تانزانیایی معمولی به اندازه تولید روزانه یک کارگر معمولی آمریکا است، حتی وقتی که هر دو تجهیزات یکسانی هم در اختیار دارند.” معلوم شد چرا مدیریت در ایران اینقدر ضعیفه …)
مشکل رفتار متقلبانه از اطلاعات نامتقارن تا عقبماندگی اقتصادی (بلایی که تقلب بر سر اقتصاد میآورد)
چطور نظام آموزشی فقرا را ناامید میکند (“باهوشترین کودکان ۲۲ ماهه که والدینشان کارگر بودهاند، قبل از رسیدن به سن هفت یا ده سالگی از کندذهنترین بچههای ۲۲ ماهه که والدینشان مشاغل حرفهای و مدیریتی داشتهاند با اختلاف زیادی عقب میمانند.” :()
جامعهشناسی، روانشناسی و کار حرفهای:
نفوذ در دیگران(۵) (احسان نصیری)
تاثیر گفتگوی دوستانه در سلامت مغز
پ.ن. ۱. لطفا اگر وبلاگی، پستی یا مطلبی را من ندیده بودم یا نمیشناسم، کامنت بگذارید و معرفی بفرمایید برای یادگیری بیشتر.
پ.ن.۲. اگر دوست داشتید توئیتر گزارهها را برای دیدن ایدهها و حال و احوال روزانهی من و گودر گزارهها را برای دیدن متن کامل این مطالب و سایر مقالات و اخبار مربوط به مدیریت، مشاوره، فناوری اطلاعات و البته اقتصاد، روانشناسی و جامعهشناسی (و گاهی هم که خیلی هیجانزده میشوم، علم و طنز و چیزهای دیگر!) دنبال کنید.
لینکهای تعطیلات! 🙂 گزارهها از امشب به روال سابقاش برمیگردد. پیش از شروع سه نکته: لینکهایی که به نظرم باید حتما و تحت هر شرایطی خوانده بشوند را با رنگ قرمز از سایر لینکها متمایز میکنم. برای دیدن لینکهای کلیهی قسمتهای قبل، میتوانید به اینجا مراجعه بفرمایید. این مجموعه پستها در حکم یک دفترچهی یادداشت مطالب مهم برای من هستند. اگر لینک اخبار