دوره‌ی آموزشی رایگان متخصص حرفه‌ای در “وب‌یاد”

همه‌ی ما از روزی که وارد بازار کار می‌شویم، اولین هدف‌مان موفقیت و پیش‌رفت شغلی است. اما چند سالی که از دوران کار کردن‌مان گذشت با این حقیقت مواجه می‌شویم که آن‌قدرها هم پیش رفت نکرده‌ایم: هنوز همان کارشناس جزء باقی مانده‌ایم، حقوق‌مان افزایش خاصی پیدا نکرده و از همه مهم‌تر با وجود سخت‌کوشی و صرف انرژی بسیار زیاد و به‌رغم داشتن دانش و مهارت‌‌های عالی، جایگاه‌مان در سازمان‌ محل کار یا در مسیر شغلی‌مان با هدف‌های شغلی که باری خودمان ترسیم کرده بودیم، فاصله‌ی زیادی دارد.

به تجربه مشخص شده که مهم‌ترین مشکلات افراد در مواجهه با موضوع موفقیت شغلی و حرفه‌ای را می‌توان در این سؤال‌ها خلاصه کرد:

۱- من چه کسی هستم، از دنیا چه می‌خواهم و اصلا چه باید بخواهم؟

۲- موفقیت و پیش رفت شغلی و حرفه‌ای یعنی چه؟

۳- افراد موفق در شغل و حرفه‌شان چه ویژگی‌هایی دارند؟ آیا آن‌ها موفق به دنیا آمده‌اند؟

۴- چطور به موفقیت شغلی و حرفه‌ای دست پیدا کنیم؟

پاسخ به این سؤالات خیلی هم سخت نیست. اصل ماجرا این است که شما برای رسیدن به پاسخ‌های سؤالات بالا باید به سه نوع شایستگی مجهز باشید:

۱- تخصص

۲- مهارت حل مسئله و تفکر سیستمی

۳- شایستگی‌های کار حرفه ای

با به‌دست آوردن این شایستگی‌ها شما به یک متخصص حرفه‌ای تبدیل می شوید و گام در مسیر موفقیت آینده می گذارید. اما چطور باید متخصص حرفه‌ای شد؟

من برای پاسخ‌گویی به همه‌ی سؤالات فوق، دوره‌ی متخصص حرفه‌ای را طراحی کرده‌ام. در این دوره‌ی آموزشی شما شایستگی‌های سه گانه‌ی مورد نیاز برای موفقیت در دنیای حرفه‌ای‌ها را به‌دست می‌آورید. چه برای خودتان کار کنید و چه در سازمانی مشغول به‌کار باشید، مهارت‌هایی را در این دوره می‌آموزید که به شما برای موفق شدن و پیش رفتن کمک خواهند کرد. تلاش کرده‌ام به شعار گزاره‌ها “مدیریت و کار حرفه‌ای به‌روایت زندگی” پای‌بند بمانم. بنابراین اصول تخصص حرفه‌ای با کمک مثال هایی از زندگی روزمره و زندگی افراد موفق شناخته شده تشریح می‌شوند. دوره‌ی متخصص حرفه‌ای در طول یک سال گذشته چندین بار برگزار شده و خیلی از دوستان پیشنهاد داشتند تا به‌شکلی به مباحث این دوره دسترسی داشته باشند.

برای پاسخ به‌همین نیاز دوره‌ی مقدماتی متخصص حرفه‌ای، با همت و لطف دوستان‌م در وب‌سایت ارزش‌مند “وب‌یاد” به‌صورت ویدئویی ضبط شده است. وب‌یاد دوره‌ی آموزشی متخصص حرفه‌ای از همین لحظه در دسترس شما است!

در این دوره شما کلیات و اصول اساسی “تخصص حرفه‌ای‌” را می‌آموزید.

در آینده‌ی نزدیک دوره‌های تخصصی‌ مرتبط با هر یک از مباحث مطرح شده در این “وب‌یاد” (به‌ویژه در حوزه‌های: کشف و توسعه‌ی تخصص، شبکه‌سازی حرفه‌ای، مهارت‌های کاری حرفه‌ای و شبکه‌سازی حرفه‌ای) با عنوان “شایستگی‌های رقابت‌پذیری حرفه‌ای” نیز برگزار خواهند شد. در صورت علاقه به حضور در این دوره‌های تخصصی‌ می‌توانید این‌جا ثبت‌نام کنید تا زمان‌بندی، سرفصل‌ها و شیوه‌ی ثبت‌نام این دوره‌ها در زمان برگزاری برای شما ارسال شوند.

از این‌که با من در دوره‌ی متخصص حرفه‌ای همراهید سپاس‌گزارم و امیدوارم لحظات خوبی را برای‌تان ساخته باشم. خوش‌حال می‌شوم که من را هم از نظرات ارزش‌مندتان در این مورد مطلع فرمایید.

مجدد از دوستان عزیزم در وب‌یاد ـ و به‌صورت ویژه عماد قائنی عزیز ـ برای پی‌گیری و همکاری که در تهیه‌ی این دوره‌ی آموزشی داشتند، سپاس‌گزارم.

دوست داشتم!
۱۲

درس‌هایی از فوتبال برای کسب و کار (۱۱۵): خوب بخوابی پیرمرد!

فوتبال دنیا در کم‌تر از یک ماه عزادار مرد بزرگ دیگری شد: لوئیس آراگونس مربی سابق تیم ملی اسپانیا دیروز درگذشت. در این دو روز، همه‌ی بزرگان فوتبال اسپانیا از آراگونس به‌عنوان معمار نسل جادویی فوتبال این کشور ـ که در سه تورنمنت معتبر پیاپی قهرمان شدند ـ یاد کرده‌اند. در میان حرف‌هایی که در مورد پیرمرد دوست‌داشتنی ماتادورها گفته شد، سخنان دو نفر برای‌م طعم دیگری داشت:

پپ گواردیولا: “او طرز فکر یک کشور را تنها با یک تغییر نسل تغییر داد. او طوری تیم ملی را مدیریت کرد که ما فکر کنیم نه‌تنها می‌توانیم پیروز شویم، بلکه باید پیروز شویم و به چیزی کم‌تر از پیروزی قانع نشویم.” (این‌جا)

ژاوی هرناندز: “لوئیس همیشه به ما می‌گفت که ما شرایط فیزیکی ایده‌آلی نداریم؛ ولی از نظر تکنیکی جزو ۵ تیم برتر دنیا هستیم. او این را گفت و به اتاقش رفت؛ ولی ما خیلی در این‌باره صحبت کردیم. فهمیدیم که استیل و سبک بازی تیم ما کلید موفقیت‌مان است و بازیکنان بامهارت باید در زمین بیش از پیش بدرخشند.” (این‌جا)

احتمالا هیچ کس جز این دو نفر هم نباید این حرف‌ها را می‌زده! این دو، نماد اصلی فلسفه‌ی ساده‌ی آراگونس برای پیروزی در دنیای سخت‌گیر حرفه‌ای‌ها بودند:

۱- ذهنیت آماده برای پیروزی (ما می‌توانیم!)؛ (این‌جا توضیح‌ش داده‌ام!)

۲- کشف و توسعه‌ی شایستگی‌های انحصاری (یعنی: من در چه چیزی به‌ترین‌م که بقیه آن را ندارند؟) (این‌جا را بخوانید!)

۳- استفاده از این شایستگی‌ها در میدان عمل (تیکی‌تاکای اسپانیا و قهرمانی در یورو ۲۰۰۸٫)

خوب بخوابی پیرمرد. روح‌ت شاد و یادت گرامی.

دوست داشتم!
۴

لینک‌های هفته (۱۷۵)

پیش از شروع: 

  1. برای دیدن مطالبی که این پست برگزیده‌ی آن‌هاست، می‌توانید فید لینک‌دونی گزاره‌ها را در فیدخوان‌تان (اینوریدر به‌یاد مرحوم گودر!) دنبال کنید.
  2. لینک‌ مطالبی که توصیه می‌کنم حتما بخوانید، با رنگ قرمز نمایش داده می‌شوند. ضمنا لینک‌هایی را که از نظر من تنها خواندن عنوان‌شان کفایت می‌کند، با پس‌زمینه‌ی زرد رنگ نمایش می‌دهم.
  3. می‌توانید گزیده‌ی به‌ترین مطالب در حوزه‌ی شایستگی‌های کسب و کار و کار حرفه‌ای را به هر دو زبان فارسی و انگلیسی در مجله‌های فلیپ‌بوردی گزاره‌ها هر روز مطالعه کنید: فارسی: کسب و کار رقابت‌پذیر: شایستگی‌های بردن! / متخصص حرفه‌ای و انگلیسی: Competitive Business: Winning Competencies! / Professional Expert
  4. وبلاگ‌ها و سایت‌های‌ خودتان یا مورد علاقه‌تان را به من معرفی کنید تا فهرست خواندنی‌های من (و البته خود شما!) کامل‌تر شود. 
  5. من مسئولیتی در مورد دزدی محتوا در سایت‌های مورد مطالعه‌ام ندارم. اگر چنین اشتباهی صورت بپذیرد، مسئولیت با نویسنده‌ی سایت مورد نظر است. اما لطفا اعتراض‌تان را برای‌م بنویسید تا مطلب مورد نظر را از این فهرست منتخب حذف‌ش کنم.

زندگی و کار حرفه‌ای:

روایت شورانگیز یک گزارش‌گر آزاد (مسعود زمانی) (عااااالی! به‌ترین مطلب هفته!)

عینک متفاوت دیدن‌تان را کمی تمیز کنید (امین هاشمی؛ کوله‌پشتی)

۱۰ روش برای فریب دادن و وادار کردن مغز خود برای انجام کارهای مورد نظر! (فارنت)

تفکر دایره‌ای چگونه شما را به هدف‌تان می‌‌‌‌‌‌رساند؟

فواید اجتماعی حرف‌های خاله زنکی!

مدیریت و توسعه‌ی کسب و کار:

شما می‌توانید خلاق باشید، حتی در طراحی جعبه پیتزا! (دکتر علی‌رضا مجیدی؛ یک پزشک)

جایگاه سرمایه های انسانی ایران در مجمع جهانی اقتصاد (سید محمد اعظمی‌نژاد؛ مدیریت و منابع انسانی)

۵ نکته مهم در بهبود خدمات به مشتریان برای مدیران

اقتصاد آنلاین – بازار داغ فروشگاه‌های هنری در فیس‌بوک

جایگاه بازاریابی دیجیتال در اذهان مدیران بازاریابی

اقتصاد:

مسعود نیلی اعلام کرد: می خواهید بیکاری نباشد، باید رشد اقتصادی به ۶ درصد برسد

میزان عیدی امسال کارگران مشخص شد

اقتصاد جهان به کدام سمت می‌رود؟ مکزیک جای چین را می‌گیرد

آمار و اطلاعات مدیریت و کسب و کار:

میزان ماندگاری سپرده‌ها در بانک‌ها چقدر شده است؟/ تورم باعث شد مردم پول در بانک‌ها نگذارند

نیمی از ایرانیان کار نمی‌کنند و اقتصاد آنلاین – مردمان کجای ایران کمتر کار می‌کنند؟

هنوز ۷۱ درصد از اقتصاد ایران دولتی است

اقتصاد آنلاین – تهران پرهزینه‌ترین استان کشور

رشد پایه پولی در ۸ ماهه منتهی به آبان صفر شد/ نقدینگی ۵۳۰ هزار و ۷۰۰میلیارد تومان

علم و فناوری:

ایسنا – کشف یک ناحیه مغزی که انسان را منحصربفرد می‌کند

ایسنا – از چه سنی کودکی را فراموش می‌کنیم؟

ایتنا – تصویر یک کتاب پوشیدنی/ حس شخصیت داستان را به طور فیزیکی درک کنید

کسب و کار و اقتصاد فاوا:

خبر غیرمترقبه: گوگل موتورولا را با مبلغ ناچیز ۳ میلیارد دلار به لنوو می‌فروشد! (دکتر علی‌رضا مجیدی؛ یک پزشک) و فراغت از خریدی پرخرج و آشتی دوباره با سامسونگ، ماحصل فروش موتورلا برای گوگل – زومیت

آیا امپراتوری موبایل سامسونگ سقوط می‌کند

مایکروسافت به جمع متن‌بازها می‌پیوندد – زومیت

آی‌بی‌ام با سرورهای رده پایین x86 خداحافظی کرد

مایکروسافت نام «اسکای‌درایو» را به «وان درایو» تغییر داد! (فارنت)

فناوری همراه: 

غول‌های موبایل چه‌کاره بوده‌اند

فیسبوک برنامه خبرخوان شبیه به فلیپ‌بورد خود را برای آیفون معرفی کرد – زومیت

رسانه‌های اجتماعی:

@ زبان شبکه‌های اجتماعی را تغییر داد

صنعت فاوا در ایران و جهان:

قطعی جهانی سرویس جیمیل باعث ارسال هزاران ایمیل به اکانت هات‌میل یک نفر شد!

انتقاد صریح رئیس سازمان فناوری اطلاعات ایران از وضعیت اینترنت سهم هر ایرانی، یک کیلوبیت اینترنت است/ باند پهن در دنیا ۲۰ مگ است نه ۲ مگ

تقویم هجری شمسی به Google Calendar اضافه شد – وبلاگ رسمی Google به زبان فارسی

آمار صنعت فاوا در ایران و جهان:

آمارهایی از استفاده ایرانی‌ها از اینترنت و موبایل/ افزایش ۱۰ برابری خرید آنلاین با موبایل

ایتنا – بازار تبلیغات همراه امسال به ۱۸ میلیارد دلار می‌‏رسد

درآمد ۷۷ میلیارد دلاری نرم‌افزارهای موبایلی

۷۳ درصد ایمیل‌های دنیا هرزنامه‌اند

روزانه یک میلیارد اسم گوگل می‌شود

دوست داشتم!
۴

حرفه‌ای‌ها (۱۵): هوشنگ کاوه

“هوشنگ کاوه (۱۳۰۵ بابل – ۱۳۹۲ سان فرانسیسکو) تهیه‌کننده، مدیر دوبله و مالک سینما عصر جدید در تهران، و از مردانی که در پایه‌ریزی صنعت سینمای ایران نقش مهمی داشت. هوشنگ کاوه اواخر دهه ۳۰ به‌عنوان مدیر برنامه سینما «دنیا» با هزار صندلی که از بهترین سینماهای تهران محسوب می‌شد مشغول به کار شد و در سال‌های ۱۳۴۰ – ۱۳۴۵ مدیریت گروه سینماهای «مولن روژ» را به عهده داشت.” (ویکی‌پدیا)

شماره‌ی دی ماه ۹۲ مجله‌ی فیلم به‌مناسبت درگذشت هوشنگ کاوه، مروری داشته است بر زندگی و فعالیت‌های او در عرصه‌ی سینما. در مطالعه‌ی یادداشت‌هایی که در مورد زندگی استاد نوشته شده بود، چند درس از مهارت‌های “متخصصان حرفه‌ای” را هم دیدم که با هم این‌جا مرورشان می‌کنیم:

۱- تجربه کنید تا کشف کنید! هوشنگ کاوه، در بسیاری از حوزه‌های سینما جزو اولین‌ها بود و تقریبا بسیاری از فعالیت‌های حرفه‌ای را در عمل تجربه کرد: دوبله، بازاریابی، مدیریت سینما و بسیاری حوزه‌های دیگر. 

۲- متخصص باشید! استاد کاوه سرانجام از میان تجربیات‌شان، یک حوزه را به‌عنوان تخصص‌شان انتخاب کردند. امروز هوشنگ کاوه به‌عنوان “مدیر حرفه‌ای سینماداری” شناخته شده است. بنیان‌گذاری سینما “عصر جدید” و قبل از آن، به اوج رساندن مجموعه‌ای از گروه‌های سینمایی، همه براساس تخصص ایشان در این زمینه به‌انجام رسیدند. 

۳- برندسازی شخصی کنید! در سال‌های دهه‌ی ۴۰ و ۵۰ شمسی، حتی مفهوم “برند شخصی” هم هنوز اختراع نشده‌ بود؛ اما آقای کاوه در آن زمان، تخصص‌شان را به‌عنوان برند شخصی‌شان تثبیت کرده بودند.

۴- شایستگی متمایز کسب کنید و بیافرینید! در سال‌های دور، “سینما دنیا” واقع در یکی از کوچه‌های فرعی لاله‌زار با ظرفیتی برابر ۲۲۰۰ نفر (!) یکی از سینماهای شناخته شده‌ی تهران بوده است. این سینما، همواره سالنی مملو از تماشاگر و فروشی بی‌نظیر داشته است.  نکته‌ی جالب ماجرا این‌جاست که در همان کوچه، سینمای دیگری هم وجود داشته که مشتری خاصی نداشته است و در نتیجه می‌بینیم که هوشنگ کاوه برای سینمای تحت مدیریت‌ش، مزیت رقابتی خلق کرده است.

۵- تخصص‌تان را واقعی کنید! مالک سینما دنیا، به گمان این‌که سینمای او دیگر به حدی از اعتباری رسیده که لازم نیست حقوق کلانی به کاوه پرداخت کند (و البته سینمای‌ش هم به نام کاوه شناخته شود)، کاوه را برکنار می‌کند. نتیجه؟ کاوه سینما عصر جدید را تأسیس می‌کند و موفق می‌شود؛ اما سینما دنیا در مدت کوتاهی از صحنه‌ی سینمای ایران حذف می‌شود.

یاد هوشنگ کاوه و تمام درگذشتگان سینمای دوست‌داشتنی ایران گرامی و روح‌شان غریق دریای رحمت حق باد.

پ.ن. نکته‌ی مهمی که هرگز نباید فراموش کنید: افراد موفق دنیای حرفه‌ای‌ها، “متخصص حرفه‌ای” زاده نمی‌شوند؛ بلکه با یادگیری و تلاش در عمل، ساخته می‌شوند. دوست دارید مهارت‌های متخصص حرفه‌ای را به‌دست بیاورید؟ برای شرکت در کارگاه متخصص حرفه‌ای دوره‌ی بعد ثبت‌نام کنید. 

(منبع عکس)

دوست داشتم!
۴

درس‌هایی از فوتبال برای کسب و کار (۱۱۴): راسل، بارسا و برندسازی منفی!

خبر کوتاه بود و خوش‌حال‌کننده: ساندرو راسل بالاخره از بارسا رفت! وجه خوش‌حال‌کننده‌ی ماجرا کجا بود؟ این مطلب را بخوانید تا متوجه شوید آقای راسل در این چند سال چه بلاهایی بر سر بارسای بزرگ ما آورد! اما وقتی داشتم این یادداشت را مرور می‌کردم و از اشتباهات و تصمیمات فاجعه‌بار راسل حرص می‌خوردم (!)؛ متوجه نکته‌ی بسیار مهمی شدم و آن هم بلایی بود که راسل بر سر برند بارسای بزرگ آورد و با این رسوایی اخیر، بیش‌تر از هر زمان دیگری برند باشگاه ریشه‌دار اف‌.سی بارسلونا را تحت تأثیر منفی جاه‌طلبی‌های بی‌دلیل شخصی‌اش قرار داد.

سال گذشته در یادداشتی با عنوان تیکی‌تاکا در برزخ تفکر زمستانی به بخشی از تخریب‌های راسل و تبدیل کردن درخشان‌ترین تیم دو دهه‌ی اخیر فوتبال جهان (اگر نگوییم به‌ترین تیم تاریخ فوتبال!) به تیمی معمولی اشاره کردم. اما اتفاقات این حدودا یک سال اخیر مرا متوجه چند نکته‌ی دیگر هم در مورد بارسا و آقای راسل کرد.

واقعیت ماجرا این است که من دیگر این روزها مطمئنم راسل ـ برخلاف خوآن لاپورتا ـ به‌هیچ عنوان نه عشق فوتبال است و نه به ریشه‌های عمیق فرهنگی و سنتی تیم بارسلونا آشنا و معتقد. با فاجعه‌ای که راسل بر سر خرید نیمار به بار آورد و به قیمت رفتن خودش تمام شد، دیگر آشکار است که راسل، تاجری بود که کالای “شهرت شخصی” را به بهای برند بزرگ بارسلونا از دنیا طلب می‌کرد. فکر می‌کنم راسل قصد داشت تا از این طریق، بعدها وارد سیاست شود و برای خودش سری در میان سرها درآورد.

اما تصور می‌کنم چیزی که باعث سقوط آقای راسل شد همین هدف‌گذاری اشتباه‌ش بود که با تفکرات اشتباه‌ترش در مورد برندسازی شخصی به چنین نقطه‌ای منتهی شد. اما تفکرات اشتباه راسل چه بودند؟ از میان آن‌ها چهار مورد را برگزیده‌ام:

۱- میان برند من و ماه گردون فرق چون است؟ هر کسب و کاری، برند خاص خودش را دارد و هر فردی، برند شخصی خاص خودش را. شما وقتی در جایگاه مدیریت یک کسب و کار قرار می‌گیرید ـ چه مالک و سهام‌دار باشید و چه نه ـ در هر حال بخشی از برند شما و کسب و کارتان با یکدیگر هم‌پوشانی پیدا می‌کند و این‌جاست که باید حواس‌تان باشد که ماجرای برندینگ، فقط جنبه‌های مثبت ماجرا نیست. در واقع ما “برندسازی منفی” هم داریم و آن هم زمانی است که با در پیش گرفتن استراتژی‌های برندینگ نادرست، برند خودمان و کسب و کارمان را تخریب می‌کنیم. آقای راسل، این نکته را هوش‌مندانه دریافته بود؛ اما با ضعف مدیریت‌ش، نه‌تنها برند خودش را ارتقا نداد که برند بارسا را هم تخریب کرد.

۲- آیین آینه، خود را ندیدن است؟ اما یک نکته‌ی دیگر نباید فراموش شود: هر برندی ـ چه شخصی باشد و چه کسب و کاری ـ مبتنی بر گروهی از شایستگی‌های اساسی است. حالا این شایستگی می‌تواند برای مدیری مثل پرز (مدیر رئال مادرید)، پشتوانه‌ی اقتصادی‌اش باشد، برای برلوسکونی (مالک میلان) پشتوانه‌ی سیاسی‌اش باشد و برای امثال آبراموویچ (مالک چلسی)، پول بی‌حساب‌شان. مشکل آقای راسل این بود که هیچ شایستگی اساسی شخصی نداشت که با برند کسب و کاری که مدیر آن بود ـ بارسلونا ـ هم‌سویی داشته باشد (در مقابل، به‌یاد بیاورید سرمایه‌ی اجتماعی حیرت‌آور لاپورتا را در زمان مدیریت بارسا.) برای ساخت یک برند شخصی یا کسب و کاری موفق، باید این شایستگی‌های اساسی را کشف کنیم و این، با آینه بودن میسر نمی‌شود: باید در آینه نگریست!

۳- شهرت برند یا برند شهرت؟  برندسازی به‌معنی مشهور شدن نیست! برندسازی یعنی کسانی که باید ما را بشناسند. این، دام بزرگی بود که راسل، هم با جاه‌طلبی‌های شخصی‌اش و هم با اشتباهات مدیریتی‌اش در آن گرفتار شد و تا روز آخر هم نتوانست بفهمد که اصل ماجرا چیست!

۴- رفتن، رسیدن است! برندسازی باید در راستای گذشته باشد و نه نفی گذشته! وقتی گذشته‌ای درخشان دارید، لازم است به‌سراغ تقویت برند و درآمدزایی آن بروید؛ نه این‌که برای ثابت کردن این‌که “من آنم که زوبی‌زارتا بهتر است از پپ”، تمام دستاوردها و تاریخ پرافتخار گذشته (از جمله: کرویف بزرگ، نماد باشگاه بارسلونا) را کنار بگذارید و از اول با ایده‌های ضعیف و بی‌هویت خودتان تلاش کنید تا برند جدیدی را بنیان‌گذاری کنید. سازگاری رفتار و عملکرد در طول زمان، یکی از مهم‌ترین استراتژی‌های برندینگ است که البته متأسفانه معمولا به آن توجه کافی نمی‌شود (و حتی می‌توانم بگویم معمولا نادیده گرفته می‌شود.)

اما از سرنوشت آقای راسل چه درسی می‌توان گرفت؟ من فکر می‌کنم این ماجرا برای مدیران یک درس بسیار مهم را یادآوری می‌کند: هیچ‌وقت فراموش نکنید که برند شخصی شما (حتی شده در حد چند درصد ناقابل!) حتما با برند کسب و کاری که مدیریت آن (یا بخشی از آن) را برعهده دارید، گره خورده است و تقویت / تضعیف هر کدام، روی دیگری تأثیر مستقیمی می‌گذارد. بنابراین در تصمیمات شخصی و مدیریتی‌تان، حتما به تأثیرات متقابل برند شخصی و برند کسب و کاری‌تان فکر کنید!

می‌توانم بگویم ساندرو راسل نماد خوبی برای چیزی است که من “برندسازی منفی” می‌نامم‌ش: این‌که آگاهانه برای توسعه‌ی یک برند تلاش کنید؛ اما در عمل آن برند را تخریب کنید! راسل به ما نشان داد که چطور می‌توان موفق بود (با فتح ۹ جام ظرف ۴ سال مدیریت)؛ اما در حافظه‌ی تاریخ ماندگار نشد.

بدرود آقای راسل. در نیوکمپ، هیچ‌کس دلش برای شما تنگ نخواهد شد.

دوست داشتم!
۳

لینک‌های هفته (۱۷۴)

این هفته دومین سال‌گرد درگذشت مدیر برجسته و دانشمند کشورمان زنده‌یاد دکتر وفا غفاریان بود. + روح بزرگ‌ش شاد و یادش گرامی … تغییراتی در جانمایی پست لینک‌های هفته داده‌ام و مطالب کسب و کاری یک جا و مطالب فناوری یک جا آمده‌اند تا ارتباط معنایی برقرار شود!‌ 🙂

پیش از شروع: 

  1. برای دیدن مطالبی که این پست برگزیده‌ی آن‌هاست، می‌توانید فید لینک‌دونی گزاره‌ها را در فیدخوان‌تان (اینوریدر به‌یاد مرحوم گودر!) دنبال کنید.
  2. لینک‌ مطالبی که توصیه می‌کنم حتما بخوانید، با رنگ قرمز نمایش داده می‌شوند. ضمنا لینک‌هایی را که از نظر من تنها خواندن عنوان‌شان کفایت می‌کند، با پس‌زمینه‌ی زرد رنگ نمایش می‌دهم.
  3. می‌توانید گزیده‌ی به‌ترین مطالب در حوزه‌ی شایستگی‌های کسب و کار و کار حرفه‌ای را به هر دو زبان فارسی و انگلیسی در مجله‌های فلیپ‌بوردی گزاره‌ها هر روز مطالعه کنید: فارسی: کسب و کار رقابت‌پذیر: شایستگی‌های بردن! / متخصص حرفه‌ای و انگلیسی: Competetive Business: Winning Competencies! / Professional Expert
  4. وبلاگ‌ها و سایت‌های‌ خودتان یا مورد علاقه‌تان را به من معرفی کنید تا فهرست خواندنی‌های من (و البته خود شما!) کامل‌تر شود. 
  5. من مسئولیتی در مورد دزدی محتوا در سایت‌های مورد مطالعه‌ام ندارم. اگر چنین اشتباهی صورت بپذیرد، مسئولیت با نویسنده‌ی سایت مورد نظر است. اما لطفا اعتراض‌تان را برای‌م بنویسید تا مطلب مورد نظر را از این فهرست منتخب حذف‌ش کنم.

زندگی و کار حرفه‌ای:

شرکت ف دوست داشتنی – شیث (تجربیات کاری جالب شیث از کار کردن در یک شرکت بین‌المللی!)

سی ویژگی انسان عقلانی از نظر دکتر سریع‌القلم ـ تابناک (عااااالی!)

آرزوهای من (وفا کمالیان؛ رفتار سازمانی و کاربردهای آن در مدیریت)

فایده خوب بودن (وفا کمالیان؛ رفتار سازمانی و کاربردهای آن در مدیریت)

درباره بازخور: آیا هنر ایرانیان عیب‌جویی است؟! (منصور شیرزاد؛ سراپا گوش)

مدیریت و توسعه‌ی کسب و کار:

۲۰ چیز که یک کارآفرین را از پا می‌اندازد (رضا قربانی؛ مدیر رسانه) (عاااااااااالی! به‌ترین مطلب هفته.)

چرا ایرانی‌ها علاقه‌ای به خرید اینترنتی ندارند؟ – ایستنا

تاکید گارتنر بر ضرورت استفاده از شاخص‏‌های سنجش عملکرد در کسب و کارهای تجاری – ایستنا

چهار نکته برای رهبری موفق (محسن احمدی)

ماتریس قابلیت‌های مدیریت تجربه مشتریان (استاد پرویز درگی)

اقتصاد:

چه آینده‌ای در انتظار اقتصاد ایران است؟ | سایت طلا (خواندنی)

سناریوی جدید دستمزد ۹۳ رونمایی شد/ جزئیات نشست ویژه مزدی کارگران و دولت

اقتصاد آنلاین – بازاریابی ویزا کارت‌ بانک‌های خارجی درایران

این کشور برای بیستمین بار، آزادترین اقتصاد جهان شناخته شد

اقتصاد آنلاین – ۴ نوع وام چدید خرید مسکن 

آمار و اطلاعات مدیریت و کسب و کار:

اقتصاد آنلاین – یک ثانیه تبلیغ در تلویزیون چند؟

اقتصاد آنلاین – نقدینگی در آستانه ۵۴۰ هزار میلیارد تومان

اقتصاد آنلاین – نیمی از مردان چندشغله‌اند

علم و فناوری:

مروری بر گرایش‌های تکنولوژیک سال ۲۰۱۴ – ایستنا

مرگ فیلم: پارامونت نخستین استودیوی بزرگ فیلمسازی است که فیلم‌هایش را کاملا به صورت دیجیتال توزیع خواهد کرد (دکتر علی‌رضا مجیدی؛ یک پزشک)

آمازون در حال توسعه‌ی سیستمی است تا کالاهای درخواستی کاربران را قبل از انجام خرید ارسال کند – زومیت

فناوری همراه: 

مایکروسافت به سامسونگ و سونی هم رشوه می‌دهد! – ایستنا

اقتصاد آنلاین – ۷۰ درصد مردم طرفدار خرید آنلاین موبایلی

رسانه‌های اجتماعی:

تا سال ۲۰۱۷، فیس‌بوک ۸۰ درصد کاربران خود را از دست خواهد داد! (دکتر علی‌رضا مجیدی؛ یک پزشک)

۵ قانون شبکه‌های اجتماعی که هر کارآفرینی باید بداند | رسانه‌های اجتماعی

۱۰ آمار رسانه‌های اجتماعی که نگاه شما را عوض می‌کند! | رسانه‌های اجتماعی

صنعت فاوا در ایران و جهان:

برآورد گارتنر از میزان آمادگی کسب و کار‌ها برای فرایند دیجیتالی شدن – ایستنا

قیمت اینترنت امسال تغییر می‌کند

“دات‌ آی‌ آر” برترین دامنه از نظر سازمان دامنه‌های اروپایی شد

آمار صنعت فاوا در ایران و جهان:

نیمی‌از آمریکایی‌ها کتاب چاپی را به الکترونیکی ترجیح می‌دهند

تولید اپلیکیشن در کشور رو به افزایش است – ایستنا

ارتباط مخابراتی با ۲۳۳ مقصد بین‌المللی/ ۱۲ کشور پرترافیک در تبادل ارتباطات تلفنی با ایران و  ۴۰ درصد ترافیک مکالمات بین‌الملل در اختیار اسکایپ/لرزه بر اندام مخابرات

ایتنا – افزایش کاربران تلفن هوشمند به یک میلیارد و ۷۵ میلیون نفر

مدیرعامل مخابرات: بازار مالی مخابرات ۲۸ هزار میلیارد تومان خلأ دارد – ایستنا

دوست داشتم!
۵

جذاب‌ترین برند دنیا: خود “شما”!

بزرگ‌ترین و موفق‌ترین و ثروتمندترین شرکت‌های دنیای کسب و کار، برندها هستند. برندها انتخاب اول مشتریان برای خرید محسوب می‌شوند. برندها هویت یکتای یک کسب و کار را مشخص می‌کنند و آن را از رقبای آن‌ها متمایز می‌کنند. اما آیا تا به‌ امروز به این فکر کرده‌اید که شما (بله خود شما خواننده‌ی عزیز) هم یک برند هستید؟ مثل دنیای کسب و کار، هویت متمایز و واحد و معنابخش شخصیت شما همان برند شما است.

فرقی نمی‌کند دانش‌آموز، دانش‌جو، داوطلب، هنرمند، حسابدار، متصدی برج مراقبت یا هر چیز دیگری باشید، برای خودتان کار کنید یا برای دیگری، در مدرسه و دانشگاه باشید، دنبال کار بگردید یا پی‌گیر پیشرفت شغلی یا تغییر شغل‌تان باشید. همیشه خود شما اگر بخواهید کنترل این‌که “چطور دیده شوید” را در دستان خودتان دارید. تنها یک “شما” وجود دارد؛ برندی که ساختن و تغییر آن در اختیار خودتان است!

ساختن یک برند واقعی برای خودتان ـ و در واقع برای خدمات قابل ارایه توسط شما به‌عنوان یک متخصص حرفه‌ای ـ تنها راه بقا در بازار کار بسیار شلوغ امروزی است. برندسازی شخصی باعث ایجاد یک هویت متمایز برای شما می‌شود. برندسازی شخصی یک “استراتژی رقابتی” بسیار کلیدی برای موفقیت در دنیای حرفه‌ای‌ها است. شما حتا اگر عالی‌ترین متخصص دنیا در حرفه‌ی خودتان باشید تا وقتی دیگران “شما” و “هویت متمایز تخصصی شما” را نشناسند، نمی‌توانید از این تخصص در دنیای واقعی استفاده کنید.

این، هویت متمایز همان تخصص یا کلیدواژه‌ی اصلی کسب و کار / حرفه‌ی شما است. برند شخصی براساس شایستگی‌های اصلی شما در راستای تخصص‌تان ساخته می‌شود و در واقع، ابزار و بستر شناساندن توانمندی‌های شما در دنیای واقعی و در میان مخاطبان مورد نظر شما است. برند شخصی، همانند برند کسب و کار یک ابزار بسیار مهم برای بازاریابی و موفقیت در دنیای حرفه‌ای‌ها است.

همین‌جا باید به یک نکته‌ی کلیدی اشاره کنم: برندسازی شخصی، تنها مربوط به فریلنسرها و متخصصانی که برای خودشان کار می‌کنند مربوط نیست. شما می‌توانید به‌عنوان مدیر یک کسب و کار، برای خودتان یک برند شخصی بسازید و به‌کمک آن برند کسب و کار خودتان را تقویت کنید. همین‌طور شما می‌توانید به‌عنوان یک متخصص شاغل در یک کسب و کار، در درون سازمان خودتان را برند کنید! (برندسازی شخصی درون سازمانی ـ به‌ویژه برای شاغلین سازمان‌های بسیار بزرگ یا همان اینترپرایزها ـ هم دنیای خاص خودش را دارد که به آن هم خواهیم رسید.)

خبر خوب این است که “برند شخصی” اگر چه به‌تدریج و در طول سالیان دراز شکل می‌گیرد؛ اما ساختنی است و کنترل آن کاملا در دستان خود شماست. شما می‌توانید برند شخصی خود را طراحی و سپس آن را در دنیای واقعی ایجاد کنید.

برای شروع طراحی برند شخصی خودتان، ابتدا باید کشف کنید چه کسی هستید و دوست دارید در ذهن دیگران چگونه به یاد آورده شوید. برای این منظور از خودتان این سؤال‌ها را بپرسید:

  • چه چیزی من را در قیاس با دیگران بی‌همتا می‌سازد؟
  • استعدادهای من کدام‌اند؟
  • چه چیزهایی مرا از سایرین متمایز می‌کنند؟
  • من موفقیت را چطور تعریف می‌کنم و اساسا به دنبال چه نوع موفقیتی هستم؟
  • مخاطب من کیست؟ چه کسی را می‌خواهم تحت تأثیر قرار دهم و با او کار کنم؟
  • من چگونه می‌توانم برند خود را معرفی و عرضه کنم و موقعیت آن را در بازار کار ارتقا بخشم؟
  • می‌خواهم وقتی مردم اسم مرا می‌شوند یاد چه چیزی بیفتند؟

با برندسازی کسب و کاری و شخصی، از این پس کار زیاد داریم. منتظر نوشته‌های بعدی من باشید!

دوست داشتم!
۱۶

تک‌واژه‌ی کلیدی کسب و کار شما

هفته‌ی پیش در اخبار داشتیم که گوگل یک شرکت سازنده‌ی ترموستات‌های هوشمند به نام “نست” را خرید. در پی این خبر تحلیل‌های متفاوتی در مورد رویکردهای آینده‌ی گوگل و علت ورود این شرکت به بازار جدیدی که ظاهرا به کسب و کار اصلی آن ربطی ندارد، ارائه شد. اما این تحلیل منتشر شده روی سایت اکونومیست، برای من بسیار جذاب و الهام‌بخش بود. این تحلیل یک نکته‌ی بسیار کلیدی دارد:

سال‌ها پیش شرکت جنرال الکتریک، واژه‌ی کلیدی به‌نام “الکتریسیته” را به‌عنوان واژه‌ی کلیدی کسب و کارش برگزید و با آن به هر حوزه‌ای که ربطی به الکتریسیته داشت وارد شد. جی‌ای هم‌چنان به موفقیتی کم‌نظیرش ادامه می‌دهد. گوگل هم همین کار را دارد با واژه‌ی کلیدی “داده” انجام می‌دهد! (ترموستات هوشمند، داده‌های زیادی از منزل شما جمع می‌کند و … بقیه‌اش را خودتان حدس بزنید!) می‌شود مثال‌هایی را هم به بحث نویسنده افزود: مثلا فیس‌بوک را با “ارتباط”، توییتر را با “لحظه”، لینکدین را با “حرفه”، استارباکس را با “کافه” و … توصیف کرد. ماجرا وقتی جالب‌تر می‌شود که به سراغ شرکت‌های مشکل‌دار دنیای امروز برویم: به‌نظرتان واژه‌ی کلیدی “یاهو” چیست؟ (این سؤال را به‌گمانم خانم مریسا میر هم نمی‌تواند پاسخ بدهد!)

ایده‌ی نویسنده‌ی این مقاله، ایده‌ی بسیار جالبی است و من را به یاد بحث “تخصص” انداخت. خیلی لازم نیست ماجرا پیچیده کنیم: شما چه کسب و کاری داشته باشید و چه بخواهید خودتان به‌عنوان یک فرد مستقل در دنیای کسب و کار موفق شوید، چاره‌ای ندارید جز این‌که روی یک حوزه‌ی مشخص “تمرکز” کنید. این نقطه‌ی تمرکز، همان “تخصص” شما است که چون یک نخ تسبیح، مهره‌های عمر و دانش و تجربه‌تان را به هم پیوند می‌دهد و به شما کمک می‌کند تا در مسیر زندگی و چرخه‌ی عمر کسب و کار / مسیر شغلی‌تان به اهداف‌تان آن‌گونه که باید و دوست دارید دست پیدا کنید.

بحث “تخصص” بیش‌تر برای آدم‌ها مطرح می‌شود تا سازمان‌ها؛ اما فرقی ندارد: همان‌طور که قبلا گفتیم، شما همیشه باید برای موفقیت شایستگی‌های متمایزی داشته باشید. گفتیم که باید این شایستگی‌ها را کشف کرد و توسعه داد. این سؤال قطعا در ادامه‌ی این جمله پیش می‌آید که از کجا باید شروع کنیم؟ پاسخ، همین بحثی است که در این پست در مورد آن صحبت کردیم: شما باید شایستگی‌های‌ کسب و کار و خودتان را در حول و حوش “تخصص”تان کشف کنید! (به بحث کشف “تخصص” بعدها در گزاره‌ها مفصل خواهیم پرداخت.)

به‌نظرم چالشی بسیار جذاب است که خودمان را در دنیای بی‌رحم کسب و کار حرفه‌ای تنها با یک واژه‌ی کلیدی ـ که همان تخصص ماست ـ تعریف کنیم. واژه‌ی کلیدی من “مسئله” است (یعنی تخصص من حل مسئله است!). شما کسب و کارتان را در چه واژه‌ای خلاصه می‌کنید؟ 🙂

دوست داشتم!
۸

کتاب‌های الکترونیک گزاره‌ها (۵): MBA به‌زبان خودمانی!

این روزها MBA یکی از پرطرفدارترین و داغ‌ترین رشته‌های مقطع کارشناسی ارشد در ایران است. جذابیت‌های ذاتی این رشته درکنار وضعیت نسبتا مناسب و رو به رشد بازار کار این رشته در کشور موجب علاقه‌ی بسیار زیاد نسل جوان و تازه فارغ‌التحصیل کشور به این رشته شده است. بسیاری از فارغ‌التحصیلان مقطع کارشناسی در کشور (به‌ویژه در رشته‌های مهندسی و علوم پایه) MBA را کلید ورود به بازار کار، ادامه تحصیل در مقاطع بالاتر و موفقیت در این زمینه می‌دانند. از سوی دیگر بسیاری از مدیران کشور ـ که اغلب مهندسانی برجسته هستند ـ هم راه‌حل مشکلات خود را در اداره‌ی سازمان تحت مدیریت‌شان را در MBA می‌جویند. این روزها به غیر از دوره‌های MBA دانشگاهی و آکادمیک، حجم انبوه تبلیغات دوره‌های آزاد MBA نیز به‌شدت جلب توجه می‌کند. در میان این همه علاقه و هیاهو چیزی که چندان مورد توجه قرار نمی‌گیرد، ماهیت وجودی رشته‌ی MBA و البته این نکته‌ی کلیدی است که MBA راه‌حل مشکلات زندگی شغلی و شخصی ما نیست و قبل از انتخاب تحصیل در این رشته، باید به نکات متعددی توجه کرد. ضمنا در عمل بسیاری از دانشجویان MBA، در تحصیل در این رشته هدف‌گذاری مناسبی ندارند و در نتیجه، در پایان دوران تحصیل‌شان به دستاوردهای چندان زیادی در این زمینه نمی‌رسند.

بر این اساس در کتاب الکترونیکی جدید گزاره‌ها با عنوان “MBA به‌زبان خودمانی” تلاش کرده‌ام تا به همه‌ی مباحث و موضوعاتی که برای انتخاب تحصیل در دوره‌ی MBA و سپس تحصیل در این رشته نیاز دارید، به‌زبانی ساده و مختصر و مفید بپردازم. در این نوشته‌ها تلاش کرده‌ام نگاهی جامع‌نگرانه‌ و کاربردی به موضوع تحصیل در MBA داشته باشم، به تحلیل و تصحیح پیش‌نیازها و پیش‌فرض‌های درست و نادرستی که در ذهن افراد در این زمینه وجود دارد (و در ایمیل‌ها و مشاوره‌های حضوری و تلفنی بارها با‌ آن‌ها مواجه شدم) بپردازم و البته راه‌حل‌های پیشنهادی‌ام برای حل مشکلات معمول در تصمیم‌گیری در زمینه‌ی ادامه تحصیل در مورد MBA را نیز ارائه کنم.

این کتاب به‌عنوان عیدی گزاره‌ها به‌مناسبت ۱۷ ربیع‌الاول سالروز میلاد رسول گرامی اسلام (ص) و امام جعفر صادق (ع) در اختیار شماست! “MBA به‌زبان خودمانی” را می‌توانید از این‌جا به‌صورت مستقیم دانلود کنید.

عیدتان هم مبارک!

دوست داشتم!
۲۶

درس‌هایی از فوتبال برای کسب و کار (۱۱۳): دربی تهران و فراموشی این‌که “تنها بی‌پروایان پایدارند!”

در ابتدا لازم است پیشاپیش ولادت پربرکت پیام‌بر نور و رحمت حضرت محمد (ص) و امام جعفر صادق (ع) را تبریک عرض کنم و این نوید را بدهم که فردا یکشنبه، منتظر عیدی گزاره‌ها به این مناسبت باشید!

اما بعد: امروز همانند تمامی روزهای بعد از دربی تهران در یکی دو سال اخیر، بحث روز فوتبال‌دوستان بازی بسیار ضعیف دو تیم در این بازی سابقا حساس بود. بازی که تنها در آن، صحنه‌های خشونت به‌سبک فیلم‌های گلادیاتوری را می‌شد و دید و خبری از فوتبال نبود! این بازی از نظر فنی کم‌ارزش‌تر از آن بود که درباره‌اش حرف بزنیم و بنویسیم؛ اما حیفم آمد این چند جمله را به‌عنوان یک هوادار قدیمی (البته به‌نسبت سنم!) استقلال ننویسم:

۱- تیم‌های ورزشی هم همانند سایر کسب و کارها، دارای “مشتری (= هوداران)” و “برند” هستند. هویت برند دو تیم استقلال و پرسپولیس در طول چند ده سال براساس دو عامل شکل گرفته است: قهرمانی‌های آن‌ها و تعارض‌شان با تیم رقیب. هر دو عامل در شکل‌گیری برند این دو تیم و هویت هواداران بسیار محبوب مهم‌اند. شاید بد نباشد، مدیران محترم هر دو تیم ـ که اخیرا از حضور کم تماشاگران در ورزشگاه گلایه‌مند بوده‌اند ـ به این سؤال هم فکر کنند که چه بلایی بر سر هویت برند تیم خود آورده‌اند؟ پاسخ را در مصاحبه‌های بعد بازی تماشاگران می‌توانید به‌خوبی پیدا می‌کنید.

۲- رقابت میان استقلال و پرسپولیس، رقابت دو “تیم” است نه “افراد”! حال بنگرید به بازی‌های سال‌های اخیر که در آن‌ها همیشه تقابل مدیران عامل و مربیان و بازی‌کنان این دو تیم مهم بوده است! فقط نگاهی بیاندازید به “بازی” کل‌کل‌های بازوهای رسانه‌ای دو باشگاه در طول هفته‌ی پیش و “فیلم‌بازی” حضور مدیران عامل دو تیم در تمرین تیم رقیب در روز قبل از بازی.

۳- نکته‌ی جالب بازی‌های اخیر دربی این است که مربی محترم استقلال تنها به فکر حفظ برند شخصی خودش (یک مربی همیشه برنده‌ی جام و البته نبازنده در دربی!) است و از آن طرف، مربی پرسپولیس (چه پارسال که یحیی بود و چه امسال که علی دایی است) تنها به فکر “بردن به هر قیمتی” برای اثبات این‌که مربی بزرگی است. نتیجه؟ بازی سرد و بی‌روح و فراموش شدنی …

اما همه‌ی این‌ها را گفتم تا به یک نکته‌ی کلیدی برسم: اصل ماجرا، در این‌جاست که همه‌ی این حضرات مدیر و مربی و بازیکن، جاودانگی شخص خودشان را با سرک کشیدن در تابلوی درخشان این دو تیم بزرگ می‌طلبند. حالا انگار مهم هم تنها نتیجه است و نه مسیری که با تیم آن را طی می‌کنند! انگار بهشت جاودانگی را به بهای بردن جام ـ و اگر شد بردن زورکی تیم خریف! ـ می‌دهند و بس، و کیفیت فوتبال تیم‌ها و احساس غروری که منِ تماشاگر از بازی تیم‌ام باید به‌دست بیاورم، ذره‌ای ارزش ندارد! این همان “تجربه‌ی مشتری” از تعامل با “برند” محبوب خود است. برند بسیار ارزشمندی که به رایگان به‌دست اعضای فعلی این دو تیم رسیده و انگار اصلا تاریخ و هویت این دو باشگاه برای آن‌ها مهم نیست! وقتی در مباحث برندینگ، از بحث “تجربه‌ی مشتری” سخن می‌گوییم، آیا باشگاه‌های ورزشی بزرگ ما نباید به فکر حفظ برندهای دوست‌داشتنی و محبوب‌شان باشند؟

شاید بد نباشد حداقل استقلالی‌ها، تیم ۱۶ سال پیش استقلال را به‌یاد بیاورند. تیمی که بدون هیچ ستاره‌ی شاخصی جز مربی محبوب‌اش ـ ناصر خان حجازی ـ تمام غول‌های آسیا را با قدرت اراده و البته شجاعت کشت؛ اما در فینال آسیا در تهران باخت! برای من هنوز با فاصله‌ی بسیار آن تیم محبوب‌ترین تیم تاریخ استقلال است. حجازی برای استقلال جام‌های زیادی نبرد و البته، هیچ‌گاه هم در دربی برنده نشد؛ اما اسطوره‌ی فراموش‌نشدنی تیم ما بود، هست و خواهد بود. اما چرا؟

جدا از شخصیت واقعا کاریزماتیک زنده‌یاد حجازی، مقایسه‌ی آن سال درخشان استقلال “ناصر حجازی” با استقلال امروزی، مرا به یاد عنوان کتاب معروف اندرو گروو (مدیرعامل سابق اینتل) می‌اندازد (که در عنوان این پست به آن اشاره کردم.) این مقایسه و علت جاودانگی تیم حجازی در برابر این استقلال نادوست‌داشتنی (!) را با کمک “گزاره‌”ی آقای گروو می‌توان در یک جمله خلاصه کرد. تک‌جمله‌ای که معتقدم (و تجربه کردم) اساس موفقیت‌های درخشان هر فرد و کسب و کاری در طول دوران حیات خود است: آینده‌ از آن کسانی است که شجاعت قرار دادن خود در معرض باخت و البته باختن را دارند!

(منبع کاریکاتور: ایسنا)

دوست داشتم!
۴
خروج از نسخه موبایل