اهمیت برندسازی برای موفقیت کسب و کارها در سالیان اخیر بهخوبی شناخته شده است. هر کسب و کار با ایجاد یک برند متمایز میتواند ارزش افزودهی بیشتری به مشتریان خود ارائه کند و با ایجاد یک حس خوب با آنها ارتباط انسانیتر و در نتیجه پایدارتری برقرار کند. اما برند تنها در دنیای کسب و کار کاربرد ندارد و در زندگی شغلی و حتی روزمرهی هر یک از ما نیز کاربرد دارد.
کمی فکر کنید. در هر محیط اجتماعی ـ خانواده، محله، شهر و … ـ بسیاری از افراد با یک “لقب” یا یک “ویژگی” شناخته میشوند. مثلا: حسن آقا نانوای قابلی است، فاطمه خانم دستپخت بینظیری دارد، حاج احمد در کار خیر و راه انداختن کار مردم است و … در سازمانها و اصناف هم همینگونه است: آقای (الف) همهی آییننامهها و قوانین سازمان را بلد است، خانم (ب) همیشه نظرات کارشناسی خوبی در مورد این موضوع دارد، آقای (پ) میداند فلان کالا را از کجا برایات تهیه کند و …
اگر دقت کنید در مورد این لقبها یا ویژگیها چند نکتهی مشترک و مهم وجود دارد:
۱- معمولا ویژگی ذاتی نیستند و اکتسابیاند!
۲- در دورهی زمانی طولانی پدید میآیند.
۳- وقتی ایجاد شوند، تغییر دادنشان کار بسیار مشکلی است.
نکتهی آخر، درد مشترک بسیاری از افراد است. فرد در سازمان محل کارش، در میان همصنفاناش، در میان مشتریاناش و … به صفتی معروف و شناخته میشود که شاید خودش آن را دوست نداشته باشد و در مقابل علاقه داشته باشد به صفت یا توانمندی دیگری شناخته شود.
خبر خوب این است که کنترل این لقب یا ویژگی شناخته شده در دستان خود شما است و تکنیکهای برندسازی شخصی نامیده میشود. از این پس برای شما دربارهی اینکه چطور برندسازی شخصی موفقی داشته باشید، بیشتر خواهم نوشت.
سلام و تشکر و حتما همینطور خواهد بود 🙂
به نکتهی مهمی اشاره کردی امیر جان. سپاس 🙂
خب قرار است که بهتدریج در این مورد نوشتههایی داشته باشم. در جستجویتان موفق باشید. 🙂
سلام
من خیلی از برندسازی شخصی سردرنمیاورم و نمی دانم به چه کاری می آید…کلیدواژه چیست؟
Personal Branding
من رفتم سراغ جستجوی اینترنتی و میدانی!
ممنون
علیجان در مورد اکتسابی بودن ویژگیها بهنظرم میاد که معرفی برند میتونه روشهای اکتسابی داشته باشه اما اینکه چرا شخصی به دستپخت خوب داشتن معروف میشود یا قوانین سازمان را بهخوبی میداند، در کنه ماجرا موضوع برمیگردد به استعدادها و تواناییهای فردیاش. یکی از خطرات ایجاد برند شخصی اگر به قابلیتهای درونی توجه نشود اینست که فرد برند خودش را براساس آنچه که فکر میکند خوب است ایجاد میکند نه آنکه باید باشد و بعد از مدتی نهتنها رشد نکرده که افول هم کرده.
تلاش و نوشته های شما برای من همیشه ارزش داشته و بسیار یاد گرفته ام
البته امیدوارم سری پست های لینک های همچنان ادامه پیدا کنه
🙂
از قضا جای نوشته های شما خالیست تا بلکه رستگار شویم 🙂
فرمایش شما صحیح است؛ اما چون وضعیت به این شکل است که نباید در اینباره ننوشت و گفتگو نکرد. من قصد دارم در مورد تجربیات خودم و البته مباحث علمی در این زمینه بنویسم 🙂
آقای شهاب عزیز، میدانیم و میدانید که برند سازی شخصی علمی است که خلاقیت در آن بسیار مهم است. ولی این روزها از هر کس و ناکسی که روی وب می چرخد، میپرسیم که چکار می کنی میگوید دارم پرس {و}نال برندینگ انجام می دهم.
شروع کار هم با احداث صفحه ای از طرفداران با کاور : جملات گهربار دکتر فلانی، استاد کامل فن کسب و کار و ترکاندن فروش در ۲ ثانیه است.
ای بابا.
همه چیزمان به همه چیزمان میاید.