“لوریس چکناواریان” بزرگی از خیل هنرمندان دوستداشتنی ایران است که نامش بیش از هر چیزی مهربانی و عشق و انسانیت را به ذهن انسان متبادر میکند و شنیدن حتی جملاتی کوتاه از زبان این استاد بزرگ موسیقی حتما شنیدنی است. حرفهای استاد را که چندی قبل در مراسم تولد ۷۸ سالگیشان بیان کردهاند، بهنقل از اینجا با هم میخوانیم:
ـ هر سال کوچکتر میشوم. من انگور دیوانهای هستم که هنوز شراب نشده؛ آدم در دیوانگی است که پیشرفت میکند. اگر دیوانه نباشی، نمیتوانی در این دنیا زندگی کنی. خوشحالم که یکی از این دیوانهها هستم.
ـ اگر در اقیانوس شنا کنم، خفه میشوم، اما من اکنون در اقیانوس مهر شنا میکنم و در کنار شما هستم. آدم هیچوقت در اقیانوس عشق خفه نمیشود.
ـ خودم را جدی نمیگیرم. کار من باید در دنیا باقی بماند و این آثارم است که باید جدی باشند … من را جدی نگیرید، کارم را جدی بگیرید؛ چون کارم است که پس از من همیشه زنده است.
عمر و مِهر استاد، طولانی باد!
(منبع عکس: پرترهی استاد چکناواریان در خانهی هنرمندان)
همواره وقتی از “حرفهایها” سخن بهمیان میآید روی اصول رفتاری آنها تأکید میشود و فرض این است که رعایت نکردن آنها باعث غیرحرفهای بودن میشود. اما شاید بد نباشد برخی از مهمترین اصول رفتاری غیرحرفهایها را نیز بدون تعارف بررسی کنیم:
۱- تنبلی و بینظمی: افراد غیرحرفهای به قول و قرارشان متعهد نیستند. خیلی وقتها علت بدقولیها و تأخیرهای غیرحرفهایها بینظمی و تنبلی آنها است؛ نه حجم بالای کار یا عوامل پیشبینی نشده. بدتر اینکه غیرحرفهایها تلاش میکنند تا تنبلی و بینظمی خودشان را با سخنرانی کردن دربارهی مضرات آنها پنهان کنند!
۲- تکبر: غیرحرفهایها همیشه خود را بالاتر از دیگران میدانند، آنها را تحقیر میکنند و تلاش میکنند تا با تمامیتخواهی نظر خودشان را به دیگران تحمیل کنند.
۳- خوشبینی بیش از حد: یک حرفهای به همهی احتمالات فکر میکند و خود را برای آنها آماده میسازد. اما غیرحرفهایها تنها بهترین داستانی که ممکن است اتفاق بیافتد را میبینند و بعد، در دنیای واقعی غافلگیر میشوند.
۴- مسئولیتپذیر نبودن: فرد حرفهای چه کارها خوب پیش بروند و چه نه، مسئولیت آنها را برعهده میگیرد. اما یک غیرحرفهای همیشه بهدنبال پیدا کردن راهی برای فرار از پذیرش مسئولیتهای خود است.
۵- شفاف نبودن و پنهانکاری: یک فرد حرفهای میداند چه چیزی را چه زمانی باید برای چه کسی فاش کند و چه چیزی را نه. غیرحرفهایها در این زمینه به افراط و تفریط میافتند.
۶- افراط در قول دادن: افراد غیرحرفهای بلد نیستند “نه” بگویند وبیش از توانایی و زمان خود به دیگران قول میدهند. نتیجه؟ ناتوانی در عمل سر وقت به قول و قرارهایشان یا کاهش کیفیت کاری که انجام میدهند.
۷- دروغگویی، تقلب و شکستن اصول اخلاق حرفهای: یک فرد حرفهای میداند تصویر بلندمدتی که از خود در ذهن دیگران میسازد اهمیت دارد و نه منافع کوتاهمدت و لحظهای. بنابراین بههیچ عنوان شکستن اصول اخلاقی را جایز نمیدانند.
علیرضا خمسه از آن دست بازیگرانی است که از او خاطرات شیرینی بهخاطر داریم. از “هشیار و بیدار” تا “پایتخت” بر ما هم همانند این کمدین مونقرهای این روزها هم عمری گذشته است … حرفهای علیرضا خمسه در مصاحبه با روزنامهی “بهار” بسیار خواندنی هستند:
ـ چطور این روحیه کودکانه و شادمانی را در خودتان زنده نگه داشتهاید؟ آیا راهکار خاصی وجود دارد؟ زنده نگه داشتن این حس نیاز به یک جهانبینی و نگرش دارد و آن چیزی جز امید به تغییر و اصلاح، امید به حاکمیت خیر و خیرخواهی و امید به آینده نیست.
ـ کدام عامل باعث شد تا بتوانید دنیای کودک و نوجوانان را درک کنید؟ حرفه بازیگریتان به شما کمک کرد یا تحصیلاتتان در زمینه روانشناسی؟ این مسئله به شناخت بازمیگردد. شما میتوانید یک پزشک باشید، اما از جهان کودکان شناخت درستی داشته باشید و اگر یک رفتگر یا آهنگر هم باشید، همین شناخت را داشته باشید. درعینحال میتوانید یک روانشناس یا بازیگر باشید، اما شناختی از دنیای کودکان نداشته باشید. از طرفی این درک از امید به آینده و سازندگی شکل میگیرد و کسانی که به ساختن روزهای بهتر رسیدهاند بهاین شناخت رسیدهاند. این شناخت یعنی درک ضرورت آینده.
ـ چطور در اجرای نقشهایتان خلاقانه و ایدهپردازانه عمل میکنید و به آنها بعد میدهید؟ ارائه ایده متناسب با هر نقش یعنی حضور شش دانگ داشتن سر کار. وقتی شما سر کار حضور تام و تمام دارید، جسم و روح و خلاقیتتان هم دراختیارکار قرار میگیرد. خیلی از همکارهای ما فقط چند دانگ از حضورشان را با خود سر کار میآورند. نسل جدید بهدلیل غیبت آموزش اینگونه عمل میکنند و متاسفانه انضباط در کار به نسل بعد منتقل نشده است. آن چیزی که ما قدیمیترها بهعنوان یک اصل در تئاتر آموختیم.
ـ خود شما کدام نقشتان را بیشتر دوست دارید و در ذهنتان باقی مانده است؟ من خیلی در گذشته یا آینده سیر نمیکنم. من مثل بچهها درحال به سر میبرم و بر این اساس، آن کاری را که درحالحاضر انجام میدهم بیشتر دوست دارم.
“من اغلب از خودم میپرسم که برای زدن ۵۰ یا ۶۰ گل در فصل مثل مسی و رونالدو چه کاری باید انجام بدهم. سعی خودم را کردم؛ ولی هیچ وقت یک گلزن واقعی نمیشوم. به ذهنیت بازیکن هم بستگی دارد. مسی و رونالدو وقتی در یک بازی دو گل میزنند، دیگر احساس نمیکنند که کارشان تمام شده است. من گاهی اوقات وقتی یک گل میزنم پایم را از روی گاز بر میدارم. بهدنبال رکورد شکستن نیستم. اگر در هر فصل ۱۵ تا ۲۰ گل بزنم خیلی خوشحال میشوم. در اوج دوران بازیگریام قرار دارم؛ ولی میخواهم باز هم پیشرفت کنم.” (ادن آزاد؛ اینجا)
ادن آزارد به باور بسیاری از کارشناسان یکی از بازیکنان جوانی است که استعداد تبدیل شدن به بهترین بازیکن جهان در سالهای آینده را دارند؛ زمانی که دو ستارهی بینظیر دنیای امروز یعنی مسی و رونالدو به روزهای پایانی عمر ورزشیشان برسند. آزارد تکنیک و سرعت خوبی دارد و شمّ گلزنیش بهعنوان یک هافبک هجومی خوب است. اما او در این مصاحبه از تفاوتش با دو غول دستنیافتنی فوتبال امروز دنیا سخن میگوید. آزارد در حرفهایش بهخوبی اشاره کرده است که هر فرد حرفهای برای موفقیت نیازمند به دو بال است:
۱- استعداد و توانمندی فنی: ستارهها و افراد برجسته در هر حرفهای کارها را بهتر از دیگران انجام میدهند و به نتایج درخشان دست مییابند که آنها را از دیگران متمایز میسازند.
۲- ذهنیت: بال دوم بههمان اندازهی استعداد و شاید بیش از آن در موفقیت حرفهایها مؤثر است. این همان چیزی است که سخت بهدست میآید و در واقع مزیت رقابتی حرفهایها است. آنها روی کاری که در آن عالی هستند تمرکز میکنند و هیچگاه از آن دست نمیکشند؛ چرا که میدانند: “قله پایانِ راه نیست!”
چیزی که تاریخ و تجربه به ما ثابت کرده این است که پشت هر موفقیت چشمگیری، لزوما استعداد بینظیری قرار ندارد؛ اما هیچ کامیابی بزرگی بدون داشتن اندیشهای وسیع و بلندنگر و از آن مهمتر، استمرار در “مسیرِ رفتن تا رسیدن” بهدست نیامده است. همانطور که آزارد اشاره کرده است، برای قرار گرفتن بر بامِ بلند موفقیت حرفهای نیازی به رکوردشکنی نیست؛ بلکه تنها کافی است هر روز نسبت به دیروز، گامی بلندتر به پیش بگذارید. 🙂
“فکر میکنم ثبات مسی بسیار مهم بود؛ زیرا همه میخواهند خودشان را با بهترینها مقایسه کنند و برای من هم بازی کردن مقابل او یک موهبت است. بهعنوان یک فرد مبارزهجو، همیشه بهدنبال پیشرفت کردن هستم و فکر میکنم این اتفاق هم برای من و هم برای فوتبال در مجموع خوب بود.” (کریس رونالدو؛ اینجا)
هفتهی قبل به نقل از کاسیاس دربارهی لزوم پذیرش رقابت صحبت کردیم؛ چون رقابت وضعیتی طبیعی است نه غیرمعمول! ایدهی کاسیاس، تمرکز روی انگیزهها و سختکوشی برای برنده شدن بود؛ اما اگر رقیبی قدرتمند داشتیم که نتوانستیم در رقابت سالم بر او غلبه کنیم چه؟ حالا حرفهای کریس رونالدو، پازل ما را تکمیل میکند: رقابت با رقیب قدرتمند و توانا واقعا باعث پیشرفت ما میشود؛ حتی اگر برندهی رقابت، رقیب ما باشد. بنابراین رقابت سالم با رقیب قدرتمند را از دست ندهید!
” ـ فکر میکنی که در رقابت با دیگو لوپس برای حضور در ترکیب اصلی تیم، برتری خاصی داری یا نه؟
ـ نه هیچ برتری ندارم. فقط انگیزهها برای رقابت کردن، برتری را ایجاد میکند و این خیلی زیباست. رقابت همیشه سالم است. دیگو، توماس و خسوس همگی دروازه بانان بزرگی هستند ولی نباید فقط به پست دروازهبانی نگاه کرد. اگر به سایرین نگاه کنیم، میبینیم که در هر پستی، ۲ یا ۳ بازیکن خیلی خوب وجود دارد. من با ایده رقابت کردن، تمرین کردن و در اختیار مربی بودن موافقم.” (ایکر کاسیاس؛ اینجا)
رقابت، وضعیت طبیعی زندگی در این دنیا است. بنابراین بهجای تمرکز روی یافتن راههای برنده شدن (آن هم به هر قیمتی!)، بهتر است روی ایجاد و تقویت انگیزهها و سختکوشی تمرکز کنیم.
مقدمه ـ مهدی مسکین یکی از دوستان متخصص و خوب من و مدیر پروژهی دوستداشتنی بیپتونز است. در این پست یادداشت جالب مهدی را دربارهی جذابترین شغلهای دنیای امروز با هم میخوانیم:
بخواهیم یا نخواهیم دنیا تغییر میکند و سریع هم تغییر میکند. و اگر ما این تغییر را متوجه نشویم یا دیر متوجه شویم، طبیعی است که از قافله عقب میمانیم. آنوقت حکایتمان میشود حکایت نوکیا با آن گوشیهای پر امکانات، میشود حکایت واکمنهای سونی، یا تلفنهای ثابت پاناسونیک، یا برگردیم عقبتر، حکایت نوار کاستهای TDK که امروز خبر چندانی از هیچکدامشان نیست.
چه کنیم؟
مشخص است دیگر! باید همراه با تغییرات دنیا، معلومات و مهارتهای خودمان را بهبود دهیم. زیاد یاد بگیریم، خوب فکر کنیم و دقیق عمل کنیم.
در دنیا چه خبر است؟
در طول ۵ سال گذشته در دنیای فناوری شغلهایی ایجاد شدهاند که در سال ۲۰۰۸ هیچ خبری از آنها نبود. این شغلها نشان میدهند که تغییرات فضای فناوری چه بوده و اگر کسی بخواهد در این حوزه کار کند، باید چه توانمدیهایی داشته باشد. اینفوگرافی زیر را ببینید:
حالا با این اوصاف، ۵ سال بعد شما چه کارهاید؟ چقدر تخصص دارید؟ رتبه شغلیتان چیست؟ چقدر درآمد دارید؟
ما با چند پرسش و یک حساب و کتاب مدرسهای میتوانیم به شما بگوییم که اگر علاقهمند به دنیای فناوری هستید، ۵ سال بعد درآمد ماهیانهتان چقدر است. کافی است این پرسشنامه را تکمیل کنید تا نتایج حداکثر ظرف ۲۴ ساعت برای شما ارسال شود و البته منتظر یک غافلگیری اساسی هم باشید!
همهی ما از روزی که وارد بازار کار میشویم، اولین هدفمان موفقیت و پیشرفت شغلی است. اما چند سالی که از دوران کار کردنمان گذشت با این حقیقت مواجه میشویم که آنقدرها هم پیش رفت نکردهایم: هنوز همان کارشناس جزء باقی ماندهایم، حقوقمان افزایش خاصی پیدا نکرده و از همه مهمتر با وجود سختکوشی و صرف انرژی بسیار زیاد و بهرغم داشتن دانش و مهارتهای عالی، جایگاهمان در سازمان محل کار یا در مسیر شغلیمان با هدفهای شغلی که باری خودمان ترسیم کرده بودیم، فاصلهی زیادی دارد.
به تجربه مشخص شده که مهمترین مشکلات افراد در مواجهه با موضوع موفقیت شغلی و حرفهای را میتوان در این سؤالها خلاصه کرد:
۱- من چه کسی هستم، از دنیا چه میخواهم و اصلا چه باید بخواهم؟
۲- موفقیت و پیش رفت شغلی و حرفهای یعنی چه؟
۳- افراد موفق در شغل و حرفهشان چه ویژگیهایی دارند؟ آیا آنها موفق به دنیا آمدهاند؟
۴- چطور به موفقیت شغلی و حرفهای دست پیدا کنیم؟
پاسخ به این سؤالات خیلی هم سخت نیست. اصل ماجرا این است که شما برای رسیدن به پاسخهای سؤالات بالا باید به سه نوع شایستگی مجهز باشید:
۱- تخصص
۲- مهارت حل مسئله و تفکر سیستمی
۳- شایستگیهای کار حرفه ای
با بهدست آوردن این شایستگیها شما به یک متخصص حرفهای تبدیل می شوید و گام در مسیر موفقیت آینده می گذارید. اما چطور باید متخصص حرفهای شد؟
من برای پاسخگویی به همهی سؤالات فوق، دورهی متخصص حرفهای را طراحی کردهام. در این دورهی آموزشی شما شایستگیهای سه گانهی مورد نیاز برای موفقیت در دنیای حرفهایها را بهدست میآورید. چه برای خودتان کار کنید و چه در سازمانی مشغول بهکار باشید، مهارتهایی را در این دوره میآموزید که به شما برای موفق شدن و پیش رفتن کمک خواهند کرد. تلاش کردهام به شعار گزارهها “مدیریت و کار حرفهای بهروایت زندگی” پایبند بمانم. بنابراین اصول تخصص حرفهای با کمک مثال هایی از زندگی روزمره و زندگی افراد موفق شناخته شده تشریح میشوند. دورهی متخصص حرفهای در طول یک سال گذشته چندین بار برگزار شده و خیلی از دوستان پیشنهاد داشتند تا بهشکلی به مباحث این دوره دسترسی داشته باشند.
برای پاسخ بههمین نیاز دورهی مقدماتی متخصص حرفهای، با همت و لطف دوستانم در وبسایت ارزشمند “وبیاد” بهصورت ویدئویی ضبط شده است. وبیاد دورهی آموزشی متخصص حرفهای از همین لحظه در دسترس شما است!
در این دوره شما کلیات و اصول اساسی “تخصص حرفهای” را میآموزید.
در آیندهی نزدیک دورههای تخصصی مرتبط با هر یک از مباحث مطرح شده در این “وبیاد” (بهویژه در حوزههای: کشف و توسعهی تخصص، شبکهسازی حرفهای، مهارتهای کاری حرفهای و شبکهسازی حرفهای) با عنوان “شایستگیهای رقابتپذیری حرفهای” نیز برگزار خواهند شد. در صورت علاقه به حضور در این دورههای تخصصی میتوانید اینجا ثبتنام کنید تا زمانبندی، سرفصلها و شیوهی ثبتنام این دورهها در زمان برگزاری برای شما ارسال شوند.
از اینکه با من در دورهی متخصص حرفهای همراهید سپاسگزارم و امیدوارم لحظات خوبی را برایتان ساخته باشم. خوشحال میشوم که من را هم از نظرات ارزشمندتان در این مورد مطلع فرمایید.
مجدد از دوستان عزیزم در وبیاد ـ و بهصورت ویژه عماد قائنی عزیز ـ برای پیگیری و همکاری که در تهیهی این دورهی آموزشی داشتند، سپاسگزارم.
“اگرنتوانم کارم را بهخوبی در باشگاه انجام بدهم، نمیخواهم تا پایان عمرم در اینجا بمانم. آیندهی من بستگی به کیفیت کار من دارد.” (آرسن ونگر؛ اینجا)
هیچکس برای عملکرد دیروز و امروز در آینده به شما پول نخواهد داد. جدا از آن، اگر نتوانی سطح عالی عملکردت را حفظ کنی، ماندن در آنجایی که هستی، بیشتر فرصتسوز است تا فرصتساز. بنابراین همیشه بهترین فردی باش که در آن لحظه میتوانی: یک حرفهای واقعی!
“اگر به هنرمندان نگاه کنید ـ البته اگر واقعا هنرمندان بزرگی باشند ـ اغلب زمانی میرسد که آنها میتوانند کاری برای باقی عمرشان انجام دهند و در جهان بیرونی موفق باشند؛ با این حال در درونشان احساس موفقیت نکنند. این لحظهای است که یک هنرمند واقعا تصمیم میگیرد چه کسی است. اگر به پذیرش ریسک شکست ادامه دهد؛ او هنوز هم هنرمند است …”
*****
بهاحترام دومین سالگرد درگذشت بزرگترین “رؤیاپرداز” همروزگار ما.