یکی از مهمترین نقاط تمایز جوامع پیشرفته با ما، نبود فرصتهای تعامل و همنشینی و بهاشتراکگذاری ایدهها و مهمتر از آن شبکهسازی تخصصی با افراد خلاق و متخصص است. بههمین علت، سال گذشته با الهام گرفتن از ایدهی “صبحهای خلاق“، برنامهی مشابهی با همکاری استودیو بهرامی و وبسایت گزارهها طراحی و اجرا شد. ما هر دو هفته یک بار میزبان جمعی از افراد خلاق بودیم. در هر برنامه، ۳ نفر از دوستان به ارائهی پروژهه یا ایدههای خلاقانهی خود میپرداختند. ضمن اینکه امکان ارتباط و دوستی میان افرادی با تخصصهای مختلف (از کسب و کار و مهندسی گرفته تا هنر) فراهم شد. مفتخریم که ایدهی پروژهی کلاس پرنده توسط تیم میزبان همین نشستها و در دل “جمعههای خلاق” شکل جدیتر و اجرایی به خود گرفت.
دور جدید “جمعههای خلاق” از جمعهی هفتهی پیش کلید خورد. در این دور، شرکت توسعهی ارتباطات الکترونیک آبینگار با همکاری استودیو بهرامی، وبسایت گزارهها و همراهی کافیشاپ مدیریتی “صدبرگ” میزبان این نشستها خواهد بود. “جمعههای خلاق” فعلا قرار است هر ماه، یک بار برگزار شود. جمعهی خلاق بعدی، بعد از ماه مبارک رمضان برگزار خواهد شد که میتوانید از همین الان برای حضور در این نشست از طریق ارسال درخواستتان (شامل: معرفی مختصر تجربیات و سوابق، علت علاقهتان به حضور در این نشست و در صورت تمایل موضوع ارائهای که در این نشست خواهید داشت) به نشانی پست الکترونیکی gozareha@gmail.com اعلام آمادگی فرمایید.
من در اولین نشست دور جدید جمعههای خلاق ارائهای با موضوع “شبکهسازی حرفهای چیست و چگونه انجام میشود؟” داشتم که میتوانید آن را در اینجا روی کانال اسلایدشر من ملاحظه فرمایید. سعی میکنم از این بهبعد حداقل هر دو هفته یک بار، یک اسلاید یا مستند آموزشی یا کاربردی در حوزههای کار حرفهای و مدیریت کسب و کار را در کانال اسلایدشر گزارهها قرار دهم. بنابراین با من در آنجا هم همراه باشید!
آیا ویژگیهای کارکنان برجسته در محیطهای کاری در حال ناپدید شدن هستند؟ اگر این چنین است، لازم است بجنبید تا ببینید چگونه میتوانید برخی از این رفتارها را بیاموزید و خودتان را در بازار کار، رقابتی سازید. برای بهتر ساختن خودتان در کار کردن، لحظهای منتظر نمانید! برخی از ویژگیهای کارکنان برجسته که مدیران آنها را میپسندند، عبارتند از:
۱- مدیریت بر خود
با شناخت نقشها و مسئولیتهایتان در سازمان محل کارتان، خود را مدیریت کنید. بهعلاوه یاد بگیرید چگونه میتوانید یک گام از حداقلهای ضروری نقش کنونیتان فراتر روید. کشف کنید چه چیزی برای رئیس شما یک مزیت رقابتی محسوب میشود. آیا خودتان را بهبود میدهید؟ آیا میدانید نقاط قوت کلیدی شما کداماند؟ آیا بد کار میکنید؟ نقاط ضعفتان را با درسآموزی از طریق دورههای آموزشی و خودآموزی (مثل کتاب خواندن! / م.) برطرف کنید.
۲- مدیریت بر رئیس خود
احتمالا یکی از ویژگیهای مهمتر کارکنان برجسته توانایی مدیریت رئیس خود است. این البته معنایاش پاچهخواری نیست! بلکه به این معنا است که بدانید او چه چیزهایی را دوست دارد و چه چیزهایی را نه، و روش کاریش چگونه است. مثلا: اگر او دوست دارد وضعیت پیشرفت کارها را از طریق ایمیل دریافت کند، احتمالا فردی است که دهنیتی تصویری دارد (یعنی دوست دارد خودش با خواندن اطلاعات، تخیل کند که چه اتفاقاتی افتاده است! / م.) در مقابل، اگر او دوست دارد اخبار و اطلاعات را بشنود، احتمالا ذهناش بیشتر ماهیت شنیداری دارد. بنابراین باید یاد بگیرید چگونه اخبار بد را به او بدهید و چگونه او را برای جلسات و مسائل پیشبینی نشده آماده کنید. مطمئن باشید خیلی زود خودتان شخصا به یکی از مزیتهای رقابتی تیم رئیستان تبدیل خواهید شد!
۳- منش مدیریتی
حتی اگر در ردههای پایین سازمان قرار دارید، مطمئن باشید که منش مدیریتی دارید! این، یکی از مهمترین ویژگیهای کارکنان برجسته است. همانند یک مدیر رفتار کنید تا خیلی زود ببینید چگونه کارها بههمان شکلی که باید، انجام میشوند. انتظارات هر یک از اعضای تیمی که در آن عضویت دارید ـ از رئیستان گرفته تا همکاران و همتایانتان در واحد سازمانیتان ـ را مدیریت کنید. به موعدهای زمانی بچسبید، کلیهی اقدامات لازم را پس از هر جلسه دنبال کنید، همیشه گزارشهای پیشرفت را ـ حتی از نوع غیررسمی مثلا از طریق ایمیل ـ ارائه کنید.
۴- مدیریت زمان
کارهایتان را اولویتبندی کنید و زمانتان را بهخوبی مدیریت کنید. بدانید در چه زمانی باید چه کار کنید. کارها را به تأخیر نیندازید؛ بهویژه زمانی که کارها چند واحد سازمانی را درگیر میکنند. تأخیر شما ممکن است کار دیگران را به تأخیر بیاندازد. کارکنان برجسته میدانند چگونه زمانشان ـ و حتی زمان مدیرشان ـ را بهخوبی مدیریت کنند.
۵- کار کردن برای نتیجهگیری
با داشتن اهدافی در ذهن کار کنید. هدف کلی این پروژه چیست؟ در راستای هدفی کار کنید که هر کسی که درگیر پروژه است ـ بدون توجه به بزرگی یا کوچکی نقشاش ـ به سوی آن در حرکت است. هر فرد باید در رسیدن به آن هدف مشارکت کند. لازم است یاد بگیرید چگونه به نتیجه برسید و از خودتان انتظار عملکرد سطح بالا داشته باشید. تنها برای زنده ماندن تلاش نکنید! این یکی از مهمترین ویژگیهای کارکنان برجسته است.
۶- از خودتان جلو بزنید!
کارکنان برجسته نیرویی درونی دارند که آنها را به انجام کارهای فوقالعاده وادار میکند. آنها پیشتاز هستند و گام بعدی را برای حرکت دیگران مشخص میکنند. اگر دوست دارید در کاری که انجام میدهید، عالی و مورد احترام رئیستان باشید، بهدنبال روشهایی برای پیشی گرفتن از خودتان بگردید. بهترین فردی که میتوانید، باشید. حتی اگر رسیدن به کمال ناممکن است، به دنبالش بروید و بهدستش بیاورید. بدین ترتیب حتی اگر به کمال هم نرسید، اندکی نزدیکتر شدن به آن هم شما را به نقطهای فراتر از آنچه فکر میکردید شدنی است، خواهد رساند.
۷- میشود و میتوانم!
شعارتان این باشد. تا بهحال با فردی کاملا منفینگر کار کردهاید که معتقد باشد همه چیز غیرممکن است، هیچ کاری آسان نیست، دردسر داشتن طبیعی است و میلیونها دلیل منفی دیگر برای اینکه کارها بهسرانجام نمیرسند، داشته باشد؟ به شعار “میشود و میتوانم” اعتقاد راسخ داشته باشید. شجاعت و صبر لازم را برای بهانجام رسیدن کارها داشته باشید و کشف کنید چگونه کارها به منزل مقصود میرسند ـ حتی اگر بسیار چالشانگیز بهنظر بیایند. مدیران به افرادی که با این اعتقاد به سراغ انجام کارها میروند، اعتماد میکنند.
۸- برای رسیدن به تعالی تلاش کنید
در هر کاری تلاش کنید تا بهترین کاری که میتوانید را انجام دهید. اقدامات لازم را برای اطمینان یافتن از اینکه همه چیز درست پیش میرود انجام دهید و مطمئن شوید ارتباطات بین کارها درست برقرار شده باشند. زمانی را برای انجام کارهایی که دیگران از انجام آنها شانه خالی میکنند، صرف کنید.
۹- از کار کردن لذت ببرید
پیتر دراکر ـ پیر روشنضمیر دنیای مدیریت ـ زمانی گفته بود: “آنهایی که کاری انجام میدهند، از آن کار لذت هم میبرند.” حتی در کارهای روتین هم ـ که در آنها بهتفصیل میدانید در هر گام چه باید بکنید ـ هر گام را بر گام قبلی بنیان بنهید و به سازمان کمک کنید تا به هدفی از اهداف خود دست یابد. مدیران حس میکنند که چه کسی از کارش لذت میبرد و چه کسی نه. کسی که از کارش لذت میبرد، بهشکل طبیعی بهترین کار ممکن را انجام میدهد.
۱۰- مشارکت مثبت داشته باشید
یک کارکن برجسته مسئولیت فردی هر کاری را که انجام میدهد، بهعهده میگیرد. برای اینکه کارکنی برجسته باشید، لازم است مشارکتی مثبت در سازمان داشته باشید. پیشگام باشید، پیشنهاد بدهید یا حتی قهرمان ساکتی باشید که چالشها را بدون هیچ حرف و حدیثی حل میکند. کارکنان برجسته اینگونه کار میکنند. آنها همواره برای کمک کردن به سازمان جهت رسیدن به اهدافی بزرگتر تلاش میکنند.
۱۱- روابط کاری
خوب بودن با همکاران و داشتن روابط قدرتمند بین واحدها و در سطوح مختلف سازمان، یکی از مهمترین ویژگیهای کارکنان برجسته است. معنایاش این است که شما میتوانید از همکاری دیگران و شبکهی قدرتمندتان برای کمک گرفتن در انجام کارهایتان بهرههای زیادی ببرید. بدین ترتیب باعث میشوید مدیریت سازمان با چشم دیگری به رئیستان بنگرد. رئیستان هم مشکلات انسانی کمتری خواهد داشت.
******
حالا کمی فکر کنید: آیا این ویژگیها را دارید؟ احتمالا بعضی از آنها را دارید. لازم است برای نمایش این ویژگیها بهشکلی که دیگران ـ از جمله رئیستان ـ آنها را تشخیص دهند، برنامهریزی کنید. در عین حال اگر برخی از این ویژگیها را ندارید، ببینید کدام یک را باید اول بیاموزید و بهکار بگیرید. این کار به شما کمک میکند تا از نردبان شغلی، آسانتر بالا بروید.
“بزرگترین مشکل زیدان در این مسیر این خواهد بود که او یک نابغه فوتبالی بوده. بازیکنان بزرگی مثل زیدان نیازی به فکر کردن ندارند و همه چیز به صورت طبیعی برای آنها اتفاق میافتد. بقیهی افراد باید مدت زیادی برای انجام هر کاری فکر کنند. چالش پیش روی او این است: ببینیم او چه چیزهایی میداند؛ یک بحث نحوهی کارکردن اوست و بحث دیگر انتقال اطلاعات به دیگران است.” (خورخه بالدانو؛ مدیر ورزشی و سرمربی سابق رئال مادرید در مورد رؤیای مربیگری زیزوی دوستداشتنی فوتبال جهان؛ اینجا)
در هر شغلی، کاملترین تعریف از ویژگیهایی که برای موفقیت ما لازماند، همینی است که بالدانو گفته است:
دانش و مهارت ما؛
کیفیت استفاده از دانش و مهارتمان در عمل؛
تعاملات ما با دیگران.
موفقیت از میزان تطابق این ویژگیهای ما با ویژگیهای ایدهآل شغلی که در آن هستیم، حاصل میشود. اما چگونه؟ یکی از منابع غنی که سازمانها برای طراحی و استخراج الزامات مشاغل (در حوزههای سه گانهی فوق) از آن الهام میگیرند، سایت معروف Onet است. من البته گشت و گذار در این سایت و کشف کاربردهای آن و رابطهاش با مدل بالا را به خودتان میسپارم. 🙂
در پست چهارشنبه شب درسهایی از فوتبال برای کسب و کار (اینجا) در مورد تأثیرات تجربیات ما از زندگی سازمانی و شغلیمان بر رضایت و پیشرفت شغلی و اهمیت آن برای انتخاب شغل و سازمان مطلوب نوشته بودم. آنجا وعده دادم که در یک پست مستقل در مورد تجربههای زیبا و دوستداشتنی و مهم زندگی شغلیام از کار کردن در چند سازمان مختلف بنویسم. با چند ساعت (!) تأخیر، این پست را برایتان مینویسم:
۱- سازمان محل کارم به من فرصت انجام / مشارکت در انجام کارهای بزرگ و تأثیرگذار ـ از جمله حل مسائل بزرگ برای سازمانهای بزرگ و تأثیرگذار کشور ـ را داده است.
۲- سازمان محل کارم به من فرصت انجام کارهایی را داده است که دوست داشتهام و بعد از انجام آنها باکیفیت مطلوب، به کارم افتخار کردهام. از جمله مثلا اطرافیان من دیدهاند که وقتی در مورد یک پروژهی خاص حرف میزنم، چشمانم چه برقی میزند و در همان حال، درونم هم سرشار است از لذت و شادی ناشی از انجام یک کار بسیار بسیار بزرگ …
۳- سازمان محل کارم به من فرصت رشد کردن را داده است؛ چه رشد عمودی و در سلسلهمراتب ساختاری باشد و چه از آن مهمتر، رشد دانش و تجربه و مهارت. من توانستهام در طی سالهای کارم با مسائل مختلفی مواجه شوم و حتی بهدنبال راهحلهای جدیدی برای مسائل قدیمیتر باشم.
۴- سازمان محل کارم به من فرصت رؤیا دیدن و جاهطلبی (از نوع مثبتش!) را داده است: من در سازمانی کار میکنم که ارتفاع سقفش فراتر از بزرگترین رؤیاهای من است. من اینجا میتوانم بهدنبال ایدههای شخصی خودم باشم و حتی ایدههای کسب و کاری خودم را با حوزههای کاری شرکت پیوند بزنم و با این همافزایی، منفعتی بزرگتر را برای هر دو طرف بهوجود بیاورم.
۵- سازمان محل کارم با اعتماد به من، به من اجازهی اشتباهات بزرگ و از آن مهمتر، جبران اشتباهاتم را داده است. سازمان، به ارزش افزودهی من و ارزش کلی خروجیهای من برای سازمان در کنار هم نگاه کرده است و نه یک خروجی خاص و مقطعی. این یکی از همهی تجربههای سازمانی من، برای من مهمتر بوده است.
۶- سازمان محل کارم به من فرصت شبکهسازی حرفهای و آشنا شدن و دوستی و همکاری با آدمهای متخصص و حرفهای در حوزههای مختلف را داده است که از آنها بسیار آموختهام و تجربیات خوبی را هم در کنار آنها کسب کردهام. همین آدمها هم در جای خودش، فرصتهای بسیار دیگری را برای من ساختهاند.
۷- سازمان محل کار من، از نظر نظام ارزشی با ارزشهای من سازگاری بسیاری داشته است. از جمله مهمترینِ آنها هم، تن ندادن به فساد مالی ـ که متأسفانه این روزها دامان اقتصاد کشور را گرفته ـ حتی بهقیمت از دست دادن پروژههای بسیار بزرگ و سودآور بوده است.
نوشتن تجربیات دلپذیر بالا به این معنا نیست که سازمانهای محل کار من، کاملا ایدهآل بوده و هستند و هیچ مشکلی وجود ندارد. مشکلات و فشارهای شغلی همیشه و همهجا همراه ما هستند؛ اما بهنظرم در زندگی شغلی، دیدن تصویر بزرگتر در همکاری با یک سازمان و بسنده نکردن به دیدن تصاویر مقطعی ـ مثل حقوق و دستمزد در یک بازهی زمانی خاص ـ برای لذت بردن از زندگی شغلی و پیشرفت بسیار ضروری است.
شما هم اگر دوست داشتید، از تجربیات زیبای زندگی شغلیتان برایم بنویسید.
«هنوز میگویم انگلیس قویترین است. در انگلیس اگر بازیکنی را بخواهید او را راحت میخرید و او مشتاق به حضور در لیگ برتر است. تا زمانی که این اتفاق میافتد انگلیس قویترین لیگ اروپا است. انگلیس بهترین است چون این جا چیزهای بیشتری نسبت به بقیه لیگها داریم. اینجا بحث نحوهی تجربه کردن فوتبال هم مطرح میشود. عمیقا بر این باور هستم و بازیکنان هم همین را میگویند.» (آرسن ونگر؛ اینجا)
قبلا اینجا در مورد “مدل کیفیت زندگی کاری” برایتان نوشتهام. مدلی که در آن پست تشریح کردم، مدل مؤسسهی والت برای رتبهبندی “بهترین شرکتهای مشاوره برای کار کردن” بود. هر ساله مؤسسات متعددی به انتشار چنین رتبهبندیهایی میپردازند و شرکتهای بزرگ و سرشناس هم هر کاری میکنند تا در این رتبهبندی جایگاه بالاتری کسب کنند تا بتوانند استعدادهای بهتر و بیشتری را در مقایسه با رقبا جذب کنند. اگر کمی دقت کنید، شاخصهای چنین مدلهایی در تلاشاند تا میزان “احساس خوب” یا “کیفیت تجربیات کارکنان” را در محیط کاریشان تبدیل به معیاری قابل اندازهگیری و قابل مقایسه با دیگر شرکتها تبدیل کنند. این ماجرا یک درس بسیار بزرگ را به مدیران سازمانها یادآوری میکند که که استاد ونگر هم دقیقن به آن اشاره کرده است: “احساس تجربیات خوب کارکنان در سازمان در دنیای شدیدا رقابتی امروز برای جذب نیروی انسانی باکیفیت، تبدیل به یک مزیت رقابتی برای سازمانها شده است.”
حالا بیایید از زاویهی دید فردی به ماجرا نگاه کنیم. بهنظرم اینطوری ماجرا جالبتر هم میشود. “تجربیات خوب سازمانی!” این دقیقن یکی از کلیدیتری معیارهای انتخاب سازمان محل کار و شغل است؛ چیزی که ما آن را معمولا جزو آخرین معیارهای ما برای انتخاب است. معمولا معیارهایی مثل حقوق بیشتر، مثل پست و جایگاهمان در سازمان و چیزهایی از این قبیل اولویت دارند. اگر چه این معیارها هم بسیار مهماند؛ اما آن چیزی که در پایان برایمان میماند، “تجربه”های خوب و بد و زیبا و نازیبای ما از سازمان است. ارمغان ما از زندگی در سازمانها همین تجربههاست … هر جایی که هستید کمی به تجربههای سازمانیتان فکر کنید: اگر شاغل هستید به این فکر کنید که در سازمان محل کار کنونیتان ـ و احتمالا محل کارهای قبلیتان ـ چه چیزهایی را تجربه کردهاید و این تجربیات آیا همانی بودهاند که برای احساس لذت و شادی و البته پیشرفت و رشد حرفهایتان به آنها نیاز داشتهاید؟ و چه شاغل هستید و چه نه، به این فکر کنید که دوست دارید در زندگی شغلیتان چه چیزهایی را تجربه کنید. با دیگران در این مورد حرف بزنید و بخوانید و ببینید و یاد بگیرید. بعدها در زمان تغییر شغل یا سازمانتان به این ایدههای “تجربیات مطلوب” خیلی نیاز خواهید داشت.
من تعدادی از تجربیات و ایدهآلهای تجربیام از کار کردن در سازمانها را یادداشت کردهام که برای طولانی نشدن این پست، نوشتن آنها را به روز شنبهی آینده و پستی که در قالب مجموعه پستهای کار حرفهای گزارهها منتشر خواهد شد، موکول میکنم. منتظر باشید. 🙂
همانطور که قبلا نوشته بودم، عصر دیروز چهارشنبه اول آذر، سمینار آشنایی با دورهی متخصص حرفهای در مؤسسهی علمی ـ کاربردی رهشهر با همکاری دورهها برگزار شد. در این سمینار در مورد چهار مبحث زیر صحبت کردم:
تخصص یعنی چه؟
محتوا رزومه و اصول کلی رزومهنویسی چیست؟
تفکر سیستمی یعنی چه و اصول تفکر سیستمی کداماند؟
حرفهایها چه کسانی هستند و چطور مثل آنها حرفهای باشیم؟
از همهی دوستانی که آمدند بابت زحمتی که با وجود وضعیت بد آب و هوایی و ترافیک وحشتناک این روزها کشیدند، صمیمانه سپاسگزاری میکنم و امیدوارم نکاتی که گفتم، برایشان مفید بوده باشد.
برای استفادهی دوستان حاضر در جلسه و دیگر دوستان، فایل پرزنتی که در این جلسه ارائه شد را میتوانید از اینجا با حجم حدود ۳ مگابایت با لینک مستقیم دانلود کنید.
لازم میدانم توضیحی که در پایان جلسه ارائه دادم را اینجا هم بنویسم. من در سمینار دیروز دربارهی مفاهیم صحبت کردم و نه روشها. بنابراین اگر دوست دارید با مفاهیم مربوط به مهارتهای شغلی آشنا شوید، مطالعهی این پرزنتیشن حتما برای شما مفید بود. اگر دوست داشتید یک قدم جلوتر بروید با روشهای کسب این مهارتها و کاربرد آنها در عمل آشنا شوید، میتوانید در دورهی آموزشی “متخصص حرفهای” که در نیمهی دوم آذر ماه برگزار میشود، شرکت کنید.
همانطور که میدانید قرار است بهزودی اولین کارگاه من با عنوان “کارگاه متخصص حرفهای” برگزار شود. در این کارگاه قصد دارم در مورد این موضوع صحبت کنم که چطور میشود بهشکلی بهتر و اثربخشتر کار کرد و چطور میتوانیم با تعدادی روش ساده، موفقیتمان را در هر شغلی که هستیم خودمان رقم بزنیم. همانطور که در تیزر ویدئویی و همچنین برنامهی کارگاه توضیح دادهام، برای این منظور لازم است ما در ۵ حوزهی موضوعی مختلف دانش و مهارت داشته باشیم:
۱- تخصص شما چیست؟ در این حوزه با تعریف و ویژگیهای یک “متخصص” آشنا میشویم.
۲- حرفهای بودن یعنی چه و چطور حرفهای کار کنیم؟ در این بخش به تعریف “حرفهای بودن” و “عوامل موفقیت” آنها میپردازیم.
۳- اصول رزومهنویسی، کاریابی و شرکت در مصاحبهی شغلی. توضیح لازم دارد؟
۴- اصول تفکر سیستمی و حل مسئله در زندگی شغلی و شخصی. در این بخش با چند اصل و ابزار ساده آشنا میشویم که به ما کمک میکنند تا بهتر فکر کنیم و دست بهعمل بزنیم. در اینجا تلاش این است تا روش سیستماتیک حل مسئله را با هم یاد بگیریم.
۵- یک روز کاری اثربخش. در اینجا بهصورت مختصر و مفید با ۱۲ مهارت کلیدی برای افزایش بهرهوری و اثربخشی شغلی در قالب ساعتهای معمول یک روز کاری آشنا خواهیم شد.
برای آشنایی بیشتر دوستان با موضوعات مطرح در این دوره، مسئولین برگزاری دوره یک سمینار رایگان آشنایی با دوره را برای شما دوستان عزیز در نظر گرفتند. در این سمینار من کلیات مباحث مطرح در ۵ حوزهی مذکور را در قالب یک جلسهی دو ساعته برای شرکتکنندگان توضیح خواهم داد. پیشنهاد میکنم حتی اگر قصد ندارید در کارگاه اصلی شرکت کنید، در این سمینار شرکت کنید تا هم دیداری تازه کنیم و هم با بخشی از موضوعات مطرح در کارگاه اصلی که از نظر من برای بهتر کار کردن در هر شغلی مورد نیازند، آشنا شوید.
این سمینار هفتهی آینده چهارشنبه اول آذر ماه از ساعت ۴ تا ۶ در مکانی که متعاقبا اعلام خواهد شد، برگزار میشود. با توجه به محدودیت ظرفیت سالن در پذیرش مهمانان، اولویت طبیعتا با کسانی خواهد بود که زودتر ثبتنام میکنند. برای ثبتنام در این سمینار به این صفحه مراجعه فرمایید.
یکی از مشکلات اساسی ما ـ بهویژه وقتی برای خودمان کار میکنیم؛ اعم از مشاور، توسعهدهنده، طراح، گرافیست و … ـ محاسبهی حقوق و دستمزدی است که برای کار کردن باید از سازمانهای طرف حسابمان دریافت کنیم. بارها و بارها دیدهام که چه از طرف فردی که با یک سازمان کار میکند و چه از طرف خود کارفرما، اشتباهات وحشتناکی در این زمینه صورت گرفته و به دلخوری طرفین منجر شده است. بنابراین شاید یک سؤال خوب این باشد که اصلا چطور باید دستمزدمان را بهعنوان فریلنسر محاسبه کنیم!؟ در این پست قصد دارم به این سؤال پاسخ بدهم. در این زمینه اصولا چند روش وجود دارد:
۱- ببینید حقوق ماهانهی شما با توجه به سوابقتان باید چقدر باشد (مثلا فرض کنیم یک میلیون تومان.) بعد ببینید چند روز با سازمان کارفرما کار دارید. فرض کنیم مجموعا هر ماه حدود ۱۰ روز در سازمان حضور دارید. حالا اگر فرض کنیم در ماه حدود بیست روز کاری داشته باشیم، شما نصف این میزان کار میکنید. بنابراین میشود گفت که شما میتوانید عددی نصف کل دریافتیتان را بهعنوان حقوق پایه به سازمان پیشنهاد کنید. به این عدد چیزی بین ۲۰ تا ۴۰ درصد بهعنوان سربار بابت حق بیمه و مالیات و رفت و آمد و … افزوده میشود.
۲- یک عدد مشخص را بهعنوان دستمزد روزانهتان مشخص کنید (مثلا همان یک میلیون تومان تقسیم بر بیست روز کاری ماه که میشود روزی تقریبا ۵۰ هزار تومان) و به سازمان بگویید براساس تعداد روزهایی که در سازمان حضور دارید به شما پرداخت داشته باشند. البته در این حالت چون مبلغ حقوق ثابت نیست، باز باید یک ضریب سربار همانند حالت یک در نظر گرفته شود.
۳- مثل راه شمارهی دو؛ فقط محاسبات براساس تعداد ساعات کاریتان در طول ماه. در این حالت ابتدا باید دستمزد ساعتیتان را حساب کنید. برای این منظور بهترین کار این است که حقوق ماهانهتان را بر عدد ۱۸۰ (با فرض بیست روز کاری در ماه ضربدر ۹ ساعت کار روزانه براساس قانون کار) تقسیم کنید تا دستمزد ماهانهتان پیدا شود (که با فرض یک میلیون تومان حقوق ماهانه تقریبا میشود ساعتی شش هزار تومان.) فقط قبل از اعلام این عدد به کارفرما حواستان باشد که در این حالت آن ضریب سربار (۲۰ تا ۴۰ درصدی) را باید به عدد ساعتیتان اضافه کنید. بنابراین عددی که به کارفرما اعلام میکنید عددی بین حدود ۷ تا ۹ هزار تومان خواهد بود.
۴- یک راه خیلی خیلی سادهتر هم وجود دارد: به این فکر کنید چه مبلغی شما را از کار کردن برای سازمان راضی میکند. بهصورت شهودی یک مبلغ را مشخص کنید و بعد سعی کنید از راههای سه گانه بالا برایش توجیه پیدا کنید. فکر میکنم این راه مؤثرترین راه هم باشد و رضایت بیشتری هم در نهایت از نتیجهاش خواهید داشت.
برای محاسبهی رقم انجام یک پروژه هم میتوانید از همین روشها استفاده کنید و فقط درصد معقولی سود (بین ۵ تا ۲۰ درصد بسته به شرایط) را هم به ضریب سربارتان اضافه کنید.
اما یک سؤال مهمتر این است که حقوق یک ماههمان را از کجا پیدا کنیم!؟ قطعا نمیشود دقیق کار کرد, اما چند راه برای این کار وجود دارد:
۱٫ اگر در حوزهی آیتی کار میکنید بهترین و معتبرترین مرجع قابل استناد، استاندارد سازمان نظام صنفی رایانهای کشور است.
۲٫ در هر حوزهای که کار کنید احتمالا دوستانی دارید که در حال کار کردن بهصورت تماموقت باشند. میتوانید از دوستانتان بپرسید که حدود حقوق و دستمزدشان چقدر است (و حواستان باشد که از آنها بخواهید به شما یک دامنه یا Range بدهند. حقوق طرف را مستقیم نپرسید.)
۳٫ اگر آدم باتجربهای در حوزهی کاری خودتان میشناسید (مخصوصا اگر طرف مدیر پروژه یا صاحب شرکت باشد) از او بخواهید در مورد حقوق ماهانهی شما قضاوت کند.
۴٫ اگر میتوانید مدیر منابع انسانی یک شرکت فعال در حوزهی کاری خودتان را گیر بیاورید و از او کمک بخواهید.
۵٫ اگر راههای بالا جواب نداد سعی کنید در چند مصاحبهی استخدامی شرکت کنید و تا مرحلهی محاسبهی حقوق و دستمزد پیش بروید! 😉
راه دیگری میشناسید بنویسید تا من هم یاد بگیرم. 🙂
پیشنهاد میکنم در راستای این مطلب حتما نوشتهی فرزاد (اینجا) و محمد (اینجا) را هم بخوانید.
پ.ن. متأسفانه در ایران بهشدت هر دو طرف کارکنان و کارفرمایان از نبودن سایتی مانند Payscale دارند متضرر میشوند. البته در ایران بعید میدانم بخش خصوصی بتواند چنین سایتی را راه بیاندازد. این کار قطعا یکی از وظایف وزارت محترم کار، تعاون و رفاه اجتماعی است. کاش کسی پیشقدم شود و این کار بسیار ضروری را شروع کند.
“شما نمیتوانید به فوتبال ایمان نداشته باشید. معجزه همیشه میتواند اتفاق بیفتد. این ثابت شده است. من واقعگرایانه و با صداقت صحبت میکنم. در حال حاضر، ما یکی از مدعیان قهرمانی در جام جهانی نیستیم. اما این به این معنا نیست که ایمانتان را از دست بدهید و برای بهتر شدن کار نکنید.ما باید تلاش کنیم و از اشتباهاتمان در تورنمنتهای گذشته درس بگیریم.این تیم شانس زیادی برای بهتر شدن دارد؛ با بازیکنان باتجربهای که در اختیار دارد و همینطور بازیکنانی که در آینده به تیم ملحق خواهند شد. ما باید به خودمان باور داشته باشیم.” (استیون جرارد در مورد شانس انگلیس برای قهرمانی در جام جهانی ۲۰۱۴ برزیل؛ اینجا)
جرارد بهزیبایی هر چه تمامتر میگوید: شما شانس موفقیت دارید؛ چون میتوانید بهتر از امروز بشوید. بنابراین در مورد احتمال موفقیت در آینده براساس وضعیت امروز یا دیروزتان قضاوت نکنید! خودتان را باور داشته باشید. شما میتوانید! 🙂