نامه‌ای به یک دوست نادیده: راه‌نمای کوچک موفقیت شغلی و زندگی

ناامیدی از آینده و احساس شکست‌خورده بودن از آشناترین احساسات این روزهای زندگی ماست. من پیام‌های زیادی دریافت می‌کنم که از من برای رهایی از این احساس و موفقیت کمک می‌خواهند. در این پست نامه‌ای را که همین اواخر برای دوستی نادیده فرستادم منتشر می‌کنم؛ شاید به کار دیگران هم آمد:

دوست عزیز! متأسفم در چنین شرایطی قرار گرفته‌اید و کاملا درک‌تان می‌کنم. سال گذشته من هم در یک حلقه از حوادث بد قرار گرفتم؛ چه در زندگی شغلی‌ام و چه در زندگی شخصی. مهم‌تر از همه فوت پدربزرگ عزیزتر از جانم بود که برای من چیزی بیش‌تر از یک پدر بود … اما اتفاقات بد بسیار دیگری هم برای‌ام افتادند: کل سال را درگیر یک شکست عاطفی شدید بودم، مدیر پروژه‌ای بودم که شکست خورد و فشار و استرس بسیار بسیار زیادی را تحمل کردم. چند ماهی دنبال کار بودم و پیدا نکردم و دست آخر امسال را با بی‌کاری خودخواسته شروع کردم. برای من در آن روزها آینده، چیزی شبیه یک شوخی تلخ به‌نظر می‌رسید. مدام به این فکر می‌کردم که چون گذشته و امروز آن‌طوری که من می‌خواسته‌ام نبوده و چون من پشت سر هم بد می‌آورم، آینده هم چیزی شبیه به گذشته است و حتا بدتر … اما چه شد و چه کردم تا خوب شدم و زندگی را هم درست کردم؟ می‌خواهم برای شما همین را بنویسم. حواس‌ت باشد که من فقط می‌توانم در مورد مسیر درست حرکت از عمق دره به اوج قله را صحبت کنم و نه این‌که شما درست است چه کار بکنی. امیدوارم تجربه‌ی من برای‌ت مفید باشد:

۱- اول از همه و مهم‌ترین نکته: دوست بسیار بزرگواری روزی به من این تلنگر را زدند که چرا آینده را به گذشته وصل می‌کنی؟ از آن بدتر چرا فکر می‌کنی آینده، همان گذشته است؟ روزهای زیادی به این سؤال‌ها فکر کردم. حق با آن دوست بود. شاید بدیهی به‌نظر برسد؛ اما خیلی از ما به‌صورت ناخودآگاه این پیش‌فرض را در مورد آینده داریم و برای همین، ناامیدیم. واقعیت این است که آینده می‌تواند امتداد گذشته و امروز باشد؛ اما نه لزوما. ما می‌توانیم آینده را از امروز متفاوت کنیم؛ به‌شرط این‌که فکر کردن و غصه خوردن در مورد گذشته را کنار بگذاریم. به‌شرط این‌که درباره‌ی آینده با ذهنیت گذشته و دیروزمان فکر نکنیم. به‌شرط این‌که بفهمیم آینده، همان تکرار گذشته نیست. به‌شرط این‌که بدانیم زیاد شکست خوردن به‌معنی همیشه شکسته خوردن نیست! وقتی این ذهنیت را کنار گذاشتم، ۸۰ درصد ماجرا حل شد؛ چون حالا می‌‌دانستم آینده، فرق بزرگی با گذشته‌ دارد: امروزی که می‌توانم با آن فردا را بسازم. 

۲- مرحله‌ی بعد: تصمیم گرفتم که موفق بشوم؛ با وجود تمام نداشته‌ها، شکست‌ها و مشکلات‌م.

۳- مرحله‌ی سوم: نشستم و به این فکر کردم که من چه دارم و چه ندارم. چه جاهایی قوی هستم و چه مهارت‌هایی دارم (دانش تخصصی، مهارت‌های رفتاری، مهارت‌های رایانه‌ای و هر چیز دیگری که بشود اسم‌ش را نقطه‌ی قوت گذاشت.)مثلا: من در زمینه‌ی مدیریت دانش، تخصصی داشتم و هم‌چنین شبکه‌ی بزرگی از دوستان متخصصی که از طریق وبلاگ‌م و دنیای مجازی با آن‌ها آشنا شده بودم. بعد با همین چارچوب به این فکر کردم چه چیزهایی ندارم. مثلا: من در روابط شخصی‌ام با آدم‌‌ها کم‌رو بودم و اسمش را گذاشته بودم حجب و حیا و همین باعث شده بود خیلی جاها حق‌م خورده شود. همین‌جا هم خطر ناامیدی و ناواقع‌گرایی شدیدا وجود دارد: خوش‌بینانه به خودمان نگاه کنیم. حتما نقاط قوت بسیاری داریم! در عین حال لازم است با خودمان صادق باشیم: حتما نقطه‌ی ضعف هم داریم.

۴- قدم بعد: در محیط چه فرصت‌هایی وجود داشت که من می‌توانستم از آن‌ها استفاده کنم؟ مثلا: فرصت این‌که برخی شرکت‌های خصوصی بزرگ به یک مشاور متخصص و در عین حال جوان در حوزه‌ی مدیریت برای مدیریت ارشد سازمان نیاز داشتند. در عین حال تهدیدهایی هم وجود داشت. مثلا: من به آن مدیرعامل‌ها دسترسی نداشتم!

۵- نتیجه‌ی گام‌های سه و چهار را کنار هم گذاشتم و از ابزاری به‌نام تحلیل SWOT استفاده کردم تا ببینم حالا که قرار است آینده را بسازم باید چه کار کنم؟ مثال: می‌توانستم با تکیه بر دانش و تخصصی‌ام و رزومه‌ام از شبکه‌ی آدم‌های متخصص اطراف‌م بخواهم به من کمک کنند تا از فرصتِ نیازِ شرکت‌ها به مشاور مدیریت استفاده کنم.

۶- حالا وقت اقدام رسیده بود. اقداماتی که باید انجام می‌دادم اولویت‌بندی کردم و اجرای‌شان را شروع کردم. در طی مسیر هم حواس‌م بود که: طول و عرض شادی چیست، تعریف موفقیت چیست، این‌که باید کنترل کنم، نه فرار!، این‌که امید آخرین چیزی است که می‌میرد، و چیزهایی شبیه این‌ها. ضمنا یاد گرفتم رؤیاهای‌م را زندگی‌کنم و راز موفقیت را از مثلث طلایی بارسا و معادله‌ی جیم وولفنزون و  شریل سندبرگ آموختم.

۷- تصمیم برای رها کردن گذشته و ساختن فردا با امروز، تصمیم آسانی نبود. در واقع این تصمیم سخت‌ترین تصمیم ممکن بود. اما من این تصمیم را گرفتم و موفق شدم: زندگی شغلی و شخصی من در فاصله‌ی چند ماه از این رو به آن رو شد. آرامشی که این روزها در زندگی‌ام تجربه می‌کنم را سال‌ها بود که گم کرده بودم … جالب است که امروز با نگاهی به ماجراهای این چند ماه اخیر، می‌بینم که مهم‌ترین نکته همان رها کردن فکر کردن به آینده با تفکر گذشته بود!

حالا نوبت شماست: فقط و فقط باید این سخت‌ترین تصمیم را بگیرید و شروع کنید. همین حالا و همین لحظه. حالا وقت دوباره شروع کردن است …

(منبع عکس)

دوست داشتم!
۲۰

لینک‌های هفته (۱۰۳)

یک هفته‌ی خیلی بارمق!

پیش از شروع:

  1. برای دیدن مطالبی که این پست برگزیده‌ی آن‌هاست، می‌توانید فید لینک‌دونی گزاره‌ها را در فیدخوان یا گودرتان دنبال کنید.
  2. لینک‌های توصیه شده توسط من با رنگ قرمز نمایش داده می‌شوند.
  3. برای مرور سریع‌تر مطالب، لینک‌هایی را که از نظر من تنها خواندن عنوان‌شان کفایت می‌کند، با پس‌زمینه‌ی زرد رنگ نمایش می‌دهم.

جامعه‌شناسی، سلامت و روان‌شناسی و کار حرفه‌ای:

کنترل‌گری (زهرا جم؛ تراوش‌های ذهن یک مشاور)

مادران شاغل، سالم‌ترند

کشف ژن شادی در زنان (که آقایون ندارندش …)

فقدان ژن آرامش در افرادی که بی‌خوابی دارند/ ارثی بودن بی‌خوابی 

مدیریت، تحلیل کسب و کار و کارآفرینی:

زندگی ما٬ کسب و کار ما (۱) / عطش سبقت و خط سرعت (مسیح کریمیان) (عااالی!)

همیشه اولین‌ها به یاد می‌مانند (استاد پرویز درگی) (عااااالی!)

پنج موردی که تیم کوک بهتر از استیو جابز عمل کرد (مهران نصر؛ رسانه‌های امروز)

بررسی نتیجه دادگاه جنجالی سامسونگ و اپل: برنده و بازنده واقعی کیست؟ (علی ارغوان؛ نویسنده‌ی مهمان یک پزشک)

ایجاد فرض اولیه حل مسئله مشاوره و مشخصه‌های فرایند حل مسئله در مکنزی (ابراهیم حیدری) (برای مشاوران مدیریت خواندن این دو پست الزامی است!)

چه کسی مشتریِ من است؟ (زینب جم؛ همینا)

یک پاسخ ساده یا یک حقیقت تلخ؟ (علی واحد؛ وبلاگ رادمان)

فاز دو راه اندازی کسب و کار اینترنتی ـ شناسایی فرصت (قسمت پایانی) (سید رضا علوی؛ فارسی‌بیز)

چرا درون‌گراها می‌توانند به بهترین رهبران مبدل گردند (عالی!)

چرا جوانان از کارآفرینی می‌ترسند؟

پنجره‌ای تازه رو به آفتاب ساختن (نگاهی دیگر به خلاقیت)

کارهایی که ماریسا مایر باید در یاهو انجام دهد

استراتزی‌های پیش روی جانشین استیو جابز در سال ۲۰۱۳ برای اپل (البته اینا تاکتیک هستند نه استراتژی. کاش نویسنده‌ی محترم فرق این دو تا را بلد بود.)

فیس‌بوک کارمندان خود را ملزم به استفاده از اندروید کرد! (فارنت) (نکته‌ی استراتژی داره توش …)

فناوری اطلاعات و ارتباطات:

محصول جدید سامسونگ: دوربین گلکسی! (دکتر علی رضا مجیدی؛ یک پزشک)

حجم داده‌های فیس‌بوک در یک روز چقدر است؟ (حامد همائی؛ نویسنده‌ی مهمان یک پزشک)

آیا کامپیوتر شما در برابر جاوا آسیب پذیر است؟ (iClub) (بسیار مهم) 

اخبار حیرت‌انگیز این هفته: در جنگ حقوقی با اپل؛ سامسونگ گناهکار شناخته شد! (فارنت) در برابر پیروزی سامسونگ بر اپل در دادگاه ژاپن (نارنجی) و این یکی: گوگل و اپل ظاهرا به دنبال مصالحه بر سر پتنت‌ها هستند! (فارنت)

مایکروسافت چطور لوگوی جدید خود را طراحی کرده است؟ (سعید امیرلو؛ وب‌بلاگ فارسی)

توییتر به بنیاد لینوکس پیوست (آزادراه)

ویندوز ۸ نام تمام برنامه‌هایی که نصب می‌کنید را به مایکروسافت می‌فرستد! (فارنت)

مورچه‌ها میلیون‌ها سال است از الگوریتم اینترنت استفاده می‌کنند! (فارنت)

آیا اینترنت از ارزش محتوایی می‌کاهد؟ (مجله‌ی شبکه)

شکاف جنسیتی در دنیای آی‌تی همچنان ادامه دارد

رونقی که رسانه‌های اجتماعی به کسب‌وکار دادند (گفتگو با دکتر یونس شکرخواه)

صنعت فاوا در ایران:

نگاهی به تغییرات جدید رتبه‌بندی شورای‌ عالی انفورماتیک

گفت‌وگو با مدیرعامل شرکت ثبت‌کننده دامنه‌های مربوط به ایران

 چند درصد وب‌گردها هنوز دایل‌آپی هستند؟ (فاجعه)

پهنای باند اینترنت بین‌الملل افزایش ۳۷ برابری خواهد داشت (خالی‌بندی‌های تمام نشدنی آقای وزیر.) این خبر را بگذارید در برابر این یکی: جایگاه باورنکردنی “ایران” در نمودار جهانی سرعت دانلود اینترنت!

تصویب آیین‌نامه کارت هوشمند ملی

اقتصاد:

برای یکصد سالگی میلتون فریدمن (علی دادپی؛ اقتصاد خرد، بازار و خانوار)

شباهت و تفاوت ایران و نروژ (حجت قندی؛ اقتصادانه)

سرنوشت اقتصاد در سایه تحریم و در گذشت زمان (حجت قندی؛ اقتصادانه)

نرخ تورم منطقه یورو افزایش یافت

هزینه‌های مصرفی در اقتصاد آمریکا به بالاترین حد در پنج ماه اخیر رسید (این نشانه‌ی خوبیه برای خروج از رکود اقتصادی)

دوست داشتم!
۱

۷ راز موفقیت سر ریچارد برانسون

سر ریچارد برانسون کارآفرین و ثروت‌مند مشهور انگلیسی است که به‌دلیل مالکیت گروه معروف شرکت‌های‌ش ـ ویرجین ـ شناخته می‌شود. او مالک بیش از ۴۰۰ شرکت است که در زمینه‌های متعددی ـ از صنعت هوایی و مسابقات فرمول یک گرفته تا اوازم تزئینی و حتا حمل و نقل فضایی ـ فعال‌اند. ثروت آقای برانسون بیش از ۴٫۲ میلیارد دلار برآورد شده است.

این‌جا به ۷ راز موفقیت آقای برانسون اشاره شده است:

۱- “بله” گفتن لذت‌بخش است!

۲- حالا که می‌خواهید رؤیا ببینید، رؤیای بزرگی ببینید! از یک پسرک روزنامه‌فروش تا فردی که ۸ شرکت میلیارد دلاری راه‌ انداخته چقدر فاصله است؟ (معلوم است که آن پسرک، خود استاد است!)

۳- لذت بردن، خودش لذت‌بخش است! استاد جایی گفته: “لذت ببرید، سخت کار کنید و پول خودش می‌آید.”

۴- ریسک‌های حساب شده بکنید: به‌‌همین دلیل است که “بله” گفتن برای آقای برانسون راحت‌ است.

۵- در لحظه و برای همین الان زندگی کنید: از کار سخت هم لذت ببرید.

۶- همیشه و به همه احترام بگذارید.

۷- گشاده‌دست و بخشنده باشید.

دوست داشتم!
۲۰

درس‌هایی از فوتبال برای کسب و کار (۸۱)

“دخه‌آ در طول فصل قبل با انتقادات زیادی مواجه شد؛ ولی من هم وقتی جوان بودم و در آژاکس بازی می‌کردم، مرتکب اشتباهاتی می‌شدم و در یووه و یونایتد هم اشتباه می‌کردم. مهم‌ترین نکته این است که باید اشتباهات‌ت را در همان بازی و یا در بازی بعدی فراموش کنی. دخه‌آ این کار را کرد. (ادوین فاندرسار درباره‌ی دروازه‌بان جوان اسپانیایی منچستر یونایتد؛ این‌جا)

درس این شماره این است: تلاش کنید خیلی زود اشتباهات‌تان را فراموش کنید؛ البته بعد از به‌خاطر سپردن درسی که از آن‌‌ها گرفته‌اید!

دوست داشتم!
۲

سخت‌ترین تصمیم همان درست‌ترین تصمیم است!

ما انسان‌ها در هر دقیقه‌ از زندگی‌مان با تصمیم‌گیری مواجهیم: از “چه کنم؟” “چه بپوشم؟” “چه بخورم؟”ها گرفته تا “چه رشته‌ای بخوانم؟” “چه شغلی داشته باشم” و تا “با چه کسی باشم؟” و … بنابراین متأسفانه یا خوش‌بختانه تصمیم‌گیری درست بخش مهمی از بار زندگی شاد و موفق ما را بر دوش خود می‌کشد. خوب حالا چطور درست تصمیم بگیریم؟

تا به‌امروز در مورد تصمیم‌گیری درست نکات بسیاری گفته شده است: از انواع روش‌های کمّی و کیفی تصمیم‌گیری گرفته تا مباحث روان‌شناسی تصمیم‌گیری. تمامی این‌ اصول به‌دنبال کمک ما در تصمیم‌گیری هستند. آن‌ها می‌خواهند به ما یاد بدهند چطور تصمیم بگیریم و از آن مهم‌تر چطور تصمیم نگیریم! اما هم‌چنان این مشکل وجود دارد که این خودِ “ما” هستیم که دست آخر باید تصمیم را بگیریم … این مشکل به‌ویژه در مواردی که تصمیم‌گیری با احساسات در ارتباط است، حادتر می‌شود. چگونه می‌‌توانی تصمیم بگیری که “آنِ” زندگی‌ت را دیگر دوست نداشته باشی؟ چگونه می‌توانی تصمیم بگیری که محیط کاری را که سال‌ها در آن زندگی کرده‌ای (و نه کار!) ترک کنی و بی‌کاری خودخواسته را بپذیری؟ چگونه می‌توانی تصمیم بگیری بخش بزرگی از سرمایه‌ی اندکی را که با هزار زحمت و دردسر به‌دست آورده‌ای برای آموزش خودت سرمایه‌گذاری کنی؟ این‌ها نمونه‌ی سخت‌ترین تصمیمات زندگی یک ساله‌ی اخیر من هستند.

اما … صادقانه بگویم تجربه‌ام به من نشان داده در چنین مواردی همیشه سخت‌ترین تصمیم همان درست‌ترین تصمیم است! انتخاب تصمیم درست سخت است؛ چرا که آن تصمیم معطوف است به آینده‌ی زندگی و موفقیتی که شاید به‌دست آید و شاید نه. در صورتی که احساسات روی روزهای خوب گذشته، وضعیت امروزی و شدن‌ها و نشدن‌های امروز و فردای ما متمرکزند. برای همین است که گرفتن تصمیم درست تا این حد دشوار است. 

در این یک سال اخیر در تمامی تصمیمات مهم زندگی‌ام سخت‌ترین تصمیم ممکن را انتخاب کردم. سعی کردم تا حدی که می‌توانم بر احساسات‌م غلبه کنم و با عقلانیت تصمیم بگیرم. از تصمیم فراموش کردن کسی که دوست‌ش داری که بدتر نداریم؟ (این‌جا را بخوانید.) امروز خوش‌حال‌م که بگویم تجربه به من ثابت کرده همیشه آن سخت‌ترین تصمیم، درست‌ترین تصمیم هم بوده است.

یکی از درس‌های آقای مدیرعامل عزیزی که این روزها مشاورشان هستم (و البته عملا بیش‌تر برعکس است!) این است: تا وقتی که نتوانی در یک موقعیت شدیدا احساسی تصمیم درست را بگیری، مدیر خوبی نشدی.

بنابراین وقتی در انتخاب بین چند گزینه در تصمیم‌گیری حیران شدید، یک بار سخت‌ترین تصمیم را با دقت بیش‌تری تحلیل کنید!

دوست داشتم!
۱۵

غلبه بر نه شنیدن‌ها!

معمولا “نه” شنیدن اثر احساسی شدیدتری دارد تا شنیدن “آری” … احتمالا همه‌ی ما موقعیت‌هایی را تجربه کرده‌ایم که در آن‌ها شنیدن یک “نه” ساده، زندگی‌مان را زیر و رو کرده است. از سوی دیگر ایجاد تغییر در سازمان‌ها که یکی از طبیعی‌ترین کارهای مدیران و مشاوران مدیریت است نیز هم‌واره با مقاومت‌ها و نه شنیدن از نیروی انسانی سازمان‌ها و حتا ذی‌نفعان ماجرا هم‌راه است. خوب در این موقعیت‌ها برای غلبه بر “نه” گفتن آدم‌ها چه باید بکنیم؟ جان بالدونی این‌جا روی سایت فوربس چند راه را برای این کار پیشنهاد می‌دهد:

۱- “نه” جواب آخر نیست: خیلی از آدم‌ها از آن‌جایی که از تغییر می‌ترسند “نه” می‌گویند! بنابراین اگر بتوانید به آن‌ها نشان بدهید که قرار است چه تغییر خوبی رخ بدهد؛ آن‌وقت …

۲- آیا ارزش‌ش را دارد؟ آیا تلاش برای گرفتن پاسخ مثبت از آدم‌ها به هزینه‌های‌ش می‌ارزد؟

۳- تصمیم بگیرید: براساس دانسته‌های‌تان تصمیم بگیرید که باید چه بکنید. تردید در تصمیم‌گیری، باعث زیر سؤال رفتن قابلیت‌های شما می‌شود.

۴- آیا می‌توانید؟ توجه کنید که همیشه لازم نیست بر موانع غلبه کنید. خیلی وقت‌ها پذیرفتن این “نه” عاقلانه‌تر است؛ چرا که در محدوده‌ی توانایی‌های شماست. مثلا فرض کنید کوه‌نوردی هستید که با آب و هوای بسیار بد در ارتفاع بالای یکی از قلل هیمالیا روبرو شده‌اید: آیا می‌توانید به صعودتان ادامه بدهید؟

اغلب اوقات “شدن” و “رسیدن”، به‌دلیل غیرممکن بودن نیست که رخ نمی‌دهند؛ بلکه تنها به این دلیل به‌دست نمی‌آیند که “سخت” هستند و دیریاب و آدم‌های عجول و کم‌حوصله‌ای به‌دنبال آن‌ها هستند که در میانه‌‌ی راه کم می‌آورند! جان وودن مربی افسانه‌ای بسکتبال جایی گفته است: “نگذارید آن‌چه نمی‌توانید با آن‌چه می‌توانید در هم آمیخته شوند.”

دوست داشتم!
۴

لینک‌های هفته (۱۰۲)

یک هفته‌ی نسبتا بی‌رمق!

پیش از شروع:

  1. برای دیدن مطالبی که این پست برگزیده‌ی آن‌هاست، می‌توانید فید لینک‌دونی گزاره‌ها را در فیدخوان یا گودرتان دنبال کنید.
  2. لینک‌های توصیه شده توسط من با رنگ قرمز نمایش داده می‌شوند.
  3. برای مرور سریع‌تر مطالب، لینک‌هایی را که از نظر من تنها خواندن عنوان‌شان کفایت می‌کند، با پس‌زمینه‌ی زرد رنگ نمایش می‌دهم.

جامعه‌شناسی، سلامت و روان‌شناسی و کار حرفه‌ای:

ملاقات با کودک درون (امیر مهرانی؛ The Coach)

تجسس یا ترحّم؟ (الهام اعتدالی در مورد این پست من)

با ۷ راه از مشکلات به‌راحتی گذر کنید

مدیریت، تحلیل کسب و کار و کارآفرینی:

درسی از یک چهره مشهور (افشین دبیری؛ مدیریت منابع انسانی) (اخلاق، کلید گم‌شد‌ه‌ی)

مربی‌گری در مدیریت عملکرد؛ رویکرد‌ها و مهارت‌ها (دکتر سید بابک علوی)

خلق مشترک (مسیح کریمیان)

افسانه خلاقیت (اسد صفری؛ دنیای چابک)

چرا شرکت‌های بزرگ نابود می‌شوند؟ (وب‌شهر)

رهبر سطح پنجم (محسن صحراگرد؛ وبلاگ تجربه)

مدل سه عنصری تعهد و وفاداری سازمانی (محمد سالاری)

چرا می‌نویسیم؟ (پریا فرهادی؛ همینا) (پاسخ به فراخوان من)

فناوری اطلاعات و ارتباطات:

اوبونتو، برگ برنده اندروید (آزادراه)

موبایل و اینترنت در حال بلعیدن تلویزیون هستند (حامد همائی‌راد؛ یک پزشک)

بیشترین توییت‌ها از چه شهری ارسال می‌شوند؟ (حامد همائی‌راد؛ یک پزشک)

اپل حالا با ارزش‌ترین شرکت در تاریخ جهان است (وبلاگینا)

کارت‌های هدیه گوگل پلی عرضه شدند (فارنت)

پیش بینی حجم ۱.۳ تریلیون دلاری برای پرداخت‌های همراه 

گوگل از چه شرکتی می‌ترسد؟؛ اپل و فیس‌بوک را فراموش کنید

آیا می‌دانید بدترین شغل در گوگل چه شغلی است؟

شبکه‌های اجتماعی:

اخلاق رسانه‌ای در رسانه‌های اجتماعی (جواد افتاده؛ رسانه‌های اجتماعی)

درس‌های یک تجربه‌ از رسانه‌های اجتماعی در بحران (مهران نصر؛ رسانه‌های امروز)

اقتصاد:

درس‌های زلزله آذربایجان: بلوغ سازمان‌های غیر دولتی (علی دادپی؛ اقتصاد خرد، بازار و خانوار)

معرفی ثروتمندترین کشورهای مسلمان جهان

انتخاب دوباره آنگلا مرکل به عنوان قدرتمندترین زن جهان

دوست داشتم!
۱

درس‌هایی از فوتبال برای کسب و کار (۸۰)

“فصل فوق‌العاده‌ای را سپری کردیم ولی راز خاصی نداشتیم. در بارسلونا تلاش زیادی می‌کنیم و همه ما به احتمال موفقیت‌مان باور داریم. من فرهنگ کاری دارم. همه این را می‌دانند. سعی می‌کنم که در دقایق خوب و بد آرامش‌م را حفظ کنم.” (لئو مسی دوست‌داشتنی؛ این‌جا)

بدون شرح! 🙂

پ.ن. شماره‌ی سوم ماه‌نامه‌ی مدیریتی گزاره‌ها همراه با مطالب جذاب دو نفر از خوانندگان عزیز گزاره‌ها جمعه شب منتشر می‌شود.

دوست داشتم!
۳

آداب رزومه فرستادن از روی سایت شرکت‌ها

در طول یکی دو سال اخیر مسئولیت سایت شرکت‌ محل کارم را هم برعهده داشته‌ام. یکی از کارهایی که باید در این زمینه انجام شود، مدیریت و پاسخ‌گویی به ای‌میل‌ها و پیام‌های ارسالی به شرکت است. جدا از اسپم‌ها و ای‌میل‌های تبلیغاتی، هر از گاهی ای‌میل‌های درخواست کار دریافت می‌کنیم. و همین‌جا است که من از دیدن رفتارهای اشتباه هم خنده‌ام می‌گیرد و هم حرص‌م درمی‌آید! هفته‌ی گذشته دو آگهی جذب نیروی انسانی را به درخواست  دو دوست عزیز درگزاره‌ها منتشر کردم و باز بخشی از همان رفتارهای اشتباه را مشاهده کردم. بنابراین بد ندیدم در مورد آداب رزومه فرستادن از روی سایت شرکت‌ها نکاتی را یادآوری کنم:

۱- اولین و مهم‌ترین نکته: تا وقتی که شرکت آگهی جذب هم‌کار را در سایت‌ش درج نکرده یا فرم استخدام فعالی ندارد، یعنی در مقطع فعلی نیازی به استخدام ندارد. بنابراین شما نباید در چنین شرایطی رزومه‌تان را برای شرکت ارسال کنید. من استثنائا مدیر پروژه‌ای هستم که مسئولیت سایت شرکت‌های محل کارم را هم برعهده داشته‌ام. در بسیاری از شرکت‌ها اساسا مسئول سایت در سازمان هیچ ارتباطی با واحد منابع انسانی ندارد و از آن بدتر، در بسیاری از شرکت‌ها مسئولیت سایت کلا به خارج سازمان برون‌سپاری می‌شود. بنابراین رزومه فرستادن در این حالت برای شما فایده‌ای ندارد. در برخی شرکت‌ها هم البته ای‌میل‌های سایت مستقیم به پست الکترونیکی مدیرعامل و مدیران ارشد شرکت ارسال می‌شود؛ اما جدا از این‌که با گرفتن وقت مسئولین ارشد شرکت‌ احساس بدی را در مورد حرفه‌ای نبودن‌تان در آن‌ها ایجاد می‌کنید، رزومه شما در میان ای‌میل‌های شرکت گم می‌شود و در آینده و روزی که شرکت نیازمند هم‌کار جدید بود، هیچ کس به‌یاد شما نخواهد افتاد. بنابراین لطفا رزومه نفرستید مگر این‌که شرکت خودش بخواهد!

۲- با فرض این‌که شرکت آگهی جذب همکار یا فرم استخدام فعال دارد: خوب در این حالت شرکت حتما اعلام کرده که برای چه مشاغلی و با چه تخصص‌هایی استخدام می‌کند. لطفا اگر ارتباطی با شغل اعلام شده یا تخصص مربوطه ندارید، وقت ارزش‌مند خودتان و مسئولین شرکت را تلف نکنید. مثلا در مورد همین آگهی اخیر گزاره‌ها (+) فرد محترمی با رتبه‌ی چهار آزمون دکترای مدیریت برای یک پست ناقابل کارشناسی رزومه فرستاده‌اند. من چند روز است دارم فکر می‌کنم چرا و هنوز نفهمیدم!

۳- صرفا به روشی که روی سایت شرکت نوشته شده رزومه بفرستید: ممکن است شرکت آدرس ای‌میل مشخصی را اعلام کرده باشد تا به آن رزومه بفرستید. در این حالت لطفا صرفا به آن نشانی رزومه بفرستید و ارسال ای‌میل به سایر نشانی‌ها ـ به‌ویژه info ات سایت شرکت ـ جدا خودداری کنید. اگر هم فرم استخدام وجود دارد، فقط و فقط اطلاعاتی که در فرم وجود دارد را تکمیل کنید و از فرستادن رزومه یا اطلاعات تکمیلی به نشانی پست الکترونیکی شرکت بپرهیزید. 

۴- فرم استخدام را دقیق پر کنید: یادتان نرود اطلاعات فرم استخدامی را کامل و دقیق تکمیل کنید؛ مخصوصا به تلفن یا ای‌میل‌تان خیلی دقت کنید تا بتوانند با شما تماس بگیرند!

۵- سایت شرکت ابزار اطلاع‌رسانی شرکت است نه شما: اگر به خیال خودتان با فرستادن روزمه دارید برای خودتان شبکه‌سازی می‌کنید، باید به عرض‌تان برسانم در فضای کاری ایران اصلا از این خبرها نیست! در ایران سایت بسیاری از شرکت‌ها در به‌ترین حالت، تنها کاربرد اعلام محصولات و خدمات و نشانی و تلفن شرکت را دارد. بنابراین عملا ارتباط یک سویه و از جانب شرکت است و ارتباط از این سوی سیم اصولا برقرار نمی‌شود که شما بخواهید با آن شبکه‌سازی بکنید.

درک می‌کنم در شرایط رکود اقتصادی این روزها پیدا کردن شغل مناسب چقدر دشوار است. می‌فهمم که بی‌کاری یا داشتن شغل نامناسب چه فشارهای وحشت‌ناکی به آدم وارد می‌کند. اما لطفا برای شخصیت حرفه‌ای‌ خودتان و وقت دیگران ارزش قائل باشید. 

دوست داشتم!
۷

لینک‌های هفته (۱۰۱): دو سال گذشت!

با پست این هفته از نظر تقویمی، مجموعه پست‌های لینک‌های هفته در گزاره‌ها دو ساله شد. اولین پست لینک‌های هفته، روز چهارشنبه ۲۷ مرداد ۱۳۸۹ منتشر شد. خوش‌حال‌ام و برای‌ام باورکردنی نیست که موفق شده‌ام این کار مفید را هر هفته در هر شرایط کاری و روحی و روانی ادامه بدهم. یک بررسی کلی کردم؛ دیدم مطالب لینک‌های هفته از بین حدود ۱۰۰۰ تا ۱۵۰۰ لینک در هفته انتخاب می‌شوند. واقعا کار بزرگی است!

تشکر می‌کنم از همه‌ی دوستانی که در این دو سال به‌واسطه‌ی این مجموعه پست‌ها با آن‌ها و اندیشه‌های‌شان آشنا شدم و بسیار از حاصل زحمات‌شان آموختم. بد نیست حالا در این مراسم سالگرد، شما هم نظرتان را در مورد این پست‌ها بفرمایید. منتظرم …

این هفته هم چقدر پرمحتوا بود!

پیش از شروع:

  1. برای دیدن مطالبی که این پست برگزیده‌ی آن‌هاست، می‌توانید فید لینک‌دونی گزاره‌ها را در فیدخوان یا گودرتان دنبال کنید.
  2. لینک‌های توصیه شده توسط من با رنگ قرمز نمایش داده می‌شوند.
  3. برای مرور سریع‌تر مطالب، لینک‌هایی را که از نظر من تنها خواندن عنوان‌شان کفایت می‌کند، با پس‌زمینه‌ی زرد رنگ نمایش می‌دهم.

جامعه‌شناسی، سلامت و روان‌شناسی و کار حرفه‌ای:

به پیچیده فکر کردن عادت نکنیم (تراوش‌های ذهن یک مشاور؛ زهرا جم) (من شخصا دارم فکر می‌کنم چرا خانم جم زودتر شروع نکردند آخه؟ عاااالی! به‌ترین مطلب هفته.)

مقاله هفته (۱) پنج سؤال که هر روز باید از خود بپرسید (میلاد اسلامی‌زاد؛ افاضات و اضافات)

با پیشنهادهای متنوع کاری چه کنیم (شهرام کریمی؛ یادداشت‌های صنایعی)

چگونه تغییر می‌کنیم؟ (مسیح کریمیان) (تبریک به این دوست عزیزم که بالاخره شروع کرد!)

هدف‌گذاری سنجیده (زینب جم؛ وبلاگ همینا)

جینا تراپانی چطور کار می‌کند؟ (نارنجی)

۷ راه برای رسیدن به اهداف زندگی (نارنجی)

ده شخصیت تهوع آور در محیط کار (وب‌شهر)

افسردگی و استرس مغز را کوچک می‌کنند (مواظب خودتون باشید پس …)

هوش انسان با قدرت ارتباط بخش‌های مغز مرتبط است

نحوه پاک شدن ضایعات در مغز/ چگونه ضایعات در مغز انباشته می‌شوند

ورزش‌های مورد علاقه مغز

مدیریت، تحلیل کسب و کار و کارآفرینی:

رفتار سازمانی و عوامل محیطی (دکتر بابک علوی)

چشم‌ها را باید شست … (محسن صحراگرد؛ وبلاگ تجربه)

غذا دادن به کودک-۵- مهارت‌های انسانی (علی واحد؛ وبلاگ رادمان)

لیست درخواست‌های بابانوئل (اسد صفری؛ دنیای چابک) 

مدیریت تغییر استراتژیک (۲) و مدیریت تغییر استراتژیک (۳) (ابراهیم حیدری)

مطالعات بازار صادراتی (هادی نیلی)

مدیریت منابع انسانی – به یاد آذری‌های غریب (افشین دبیری؛ مدیریت منابع انسانی)

سایتی برای درد دل کردن با رئیس خود! 😉

فناوری اطلاعات و ارتباطات:

دانلود مستقیم از Google Play با سرویس سافت گت (تورتک)

آیا کپی نکردن فناوری ممکن است؟ (وب‌شهر)

گوگل امکان ورود از طریق حساب‌های مختلف به سرویس‌های خود را فراهم کرد (وبلاگینا)

گوگل ترنسلیت برای اندروئید: از متن عکس بگیرید تا ترجمه شود (سعید امیرلو؛ وب‌بلاگ فارسی)

مایکروسافت در حال کار بر روی نسخه بعدی ویندوز: Blue (نارنجی)

هشت ترفند جالب و مفید مرورگر گوگل کروم (فارنت)

اولویت‌های خانم مدیر (ماریسا میر؛ مدیرعامل جدید یاهو)

اینفوگرافیک: چطور در تکنولوژی کار پیدا کنیم؟

کدام شرکت‌های تکنولوژی چابک‌ترند؟ (اطلاق چابک به‌نظرم این‌جا درست نیست؛ ولی به هر جالب است.)

کسب و کارهای کوچک؛ کاهش خوش‌بینی از آینده مالی، افزایش سرمایه‌گذاری بر روی فناوری‌های همراه

افزایش سرمایه گذاری اپراتورها روی LTE

فروش سرویس‌های موسیقی از لوح‌های فشرده بیشتر شد

شبکه‌های اجتماعی:

رسانه‌های اجتماعی و توییتر فارسی؛ اولین خبرها و نگاه‌ها درباره زلزله (جواد افتاده؛ رسانه‌های اجتماعی) (مهم!)

وقتی کاربران توییتر به داد زلزله‌زدگان رسیدند (وبلاگینا)

چگونه رسانه‌ها به کمک موبایل و نقشه‌های بحران می‌توانند به زلزله‌زدگان کمک کنند (مهران نصر؛ رسانه‌های امروز)

مشارکت خلاقانه ی CNN و Facebook درپوشش خبری انتخابات آمریکا (نیام یراقی؛ یادداشت‌های مدیریت ریسک)

تغییرات توییتر برنامه‌نویسان را خشمگین کرد

صنعت فاوا در ایران:

به خاطر یک شورا ICT کشور را تضعیف نمی‌کنیم (مصاحبه با رئیس مرکز تحقیقات مخابرات)

ترکیه جای خالی ایران را در آیکن پر کرد (فاجعه!!!)

امیدواری به ایجاد هاب در شرایط سخت سیاسی;ظرفیت ایجاد شده در زیرساخت در انتظار مشتری

اعلام برنامه‌های جدید دبیر شورای عالی فضای مجازی کشور

دولت الکترونیکی‌؛ گمشده در نقشه‌های راه

گردش مالی حوزه فناوری اطلاعات دو برابر شد (واقعن!؟)

شورای اقتصاد مجوز صدور پروانه اپراتور چهارم را صادر کرد

اقتصاد:

حکایت جمعیت و برنامه‌های تغییر آن (مجلۀ اقتصادی IRPD ONLINE JOURNAL) (بسیار بسیار خواندنی)

درباره توزیع اندازه بنگاه‌های تولیدی (کافه اقتصاد) (بسیار جالب!)

آسیب‌شناسی اقتصاد ورزش ایران: بعد از المپیک چه می‌شود؟ (علی دادپی؛ اقتصاد خرد، بازار و خانوار)

یک پاراداکس (یا پازل) اقتصادی چه طور شکل می‌گیرد؟ (حامد قدوسی؛ یک لیوان چای داغ)

درباره تفکیک جنسیتی: عدد غم‌انگیز ۷۷ (علی دادپی؛ اقتصاد خرد، بازار و خانوار) (تأمل‌برانگیز …)

تعزیرات حکومتی غیراخلاقی است (حجت قندی؛ اقتصادانه)

حجم نقدینگی از مرز ۳۷۴ هزار میلیارد تومان گذشت

پیشنهاد معافیت مالیاتی حقوق‌بگیران در اصلاحیه قانون مالیات

اقتصاد یورو کوچک‌تر شد

ارزش یورو در برابر دلار و ین افزایش یافت

مصوبه جدید ارزی دولت برای صادرکنندگان (من خواهش می‌کنم یکی به اینا حالی کنه با این کارها رانت از بین نمی‌ره!)

دوست داشتم!
۳
خروج از نسخه موبایل