زیاد شکست خوردن، به‌معنی همیشه شکست خوردن نیست!

۱- “پرندگان خشم‌گین” ۵۲مین محصول شرکت روویو بود. آن‌ها بیش از هشت سال برای بقا تلاش‌ کردند و تقریبا نیمه ورشکسته شدند تا سرانجام محصول پیروز خودشان را عرضه کردند.

۲- پینترست محبوب این‌ روزها در سال اول‌ حیات‌ش این‌قدر نتایج مالی وحشتناکی داشت که هر کسی جای صاحب آن بود تعطیل‌‌ش می‌کرد. اما او اندکی مشکلات را تحمل کرد و سرانجام موفق شد!

۳- جیمز دایسون ۵۱۲۶ نمونه شکست خورده ساخت تا سرانجام جاروبرقی تحول‌سازش را به بازار عرضه کرد.

همه‌ی ما عادت کرده‌ایم که افراد و شرکت‌های موفق را تحسین کنیم؛ اما به شکست‌های فراوان و سختی که آن‌ها در طی مسیر رسیدن به موفقیت داشته‌اند نمی‌اندیشیم. اوپرا وینفری و استیو جابز از روز اول که این آدم‌های بزرگ امروزی نبودند! (زندگی‌شان را بخوانید.)

شکست‌ها به‌سادگی منابع تأمین داده‌های جدید برای اصلاح رویکرد شما به زندگی و کسب و کارتان هستند. پس شکست بخورید تا موفق شوید!

منبع

پ.ن. با عرض پوزش بابت وقفه‌ی ایجاد شده در انتشار پست‌های “درس‌های توسعه‌ی یک کسب و کار کوچک” بخش بعدی این پست‌ها فردا شب منتشر خواهد شد.

دوست داشتم!
۹

نویسنده: علی نعمتی شهاب

ـ این‌جا دفترچه‌ی یادداشت‌ آن‌لاین یک جوان (!؟) سابقِ حالا ۴۰ ساله است که بعد از خواندن یک رشته‌ی مهندسی، پاسخ سؤال‌های بی پایان‌ش در زمینه‌ی بنیادهای زندگی را در علمی به‌نام «مدیریت» کشف کرد! جوانی که مدیریت را علم می‌داند و می‌خواهد علاقه‌ی شدیدش به این علم را با دیگران هم تقسیم کند!

6 دیدگاه برای “زیاد شکست خوردن، به‌معنی همیشه شکست خوردن نیست!”

  1. نظر شما محترمه؛ ولی فکر نمی‌کنم هیچ شرکتی این‌قدر دیوانگی و پول اضافی داشته باشه که ۵۲ تا محصول ناموفق بده تا ۵۳مین محصول‌ش عالی باشه. در مورد پیشنهادتون توصیه می‌کنم کتاب استراتژی اثربخش مرحوم وفا غفاریان را مطالعه کنید، پاسخ سؤال‌تون به تفصیل داده شده. موفق باشید.

  2. استثنا همیشه وجود داره ولی به نظرتون میشه گفت با تقریب خوبی.زیاد شکست خوردن به همیشه شکست خوردنه؟
    به نظر من روویو ۵۱ محصول غیر موفق داد تا ۵۲ومیش یه موفقیت چشمگیر باشه، اما هزاران شرکت هم با پافشاری به روی اشتباهاتشون، بی توجهی به عدم توانایی شون در درک درست از خواسته های مخاطب باعث از بین رفتم مضاعف منابعشون شدن.
    در مورد اینکه آدم باید از گذشته هاش درس بگیره و زود نا امید نشه بحثی نیست، اما به نظرتون برنامه ریزی بر اساس اتفاقات رایج بهتر نیست تا بر اساس این استثتا ها ؟

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

خروج از نسخه موبایل