در زمان جستجو برای شغل چه چیزهایی را نگوییم؟

دنبال کاری می‌گردید که با زندگی‌تان سازگار باشد؟ مشکلات شخصی دارید؟ حتا وجه خوب‌ش: عادت دارید هر ماه با همسرتان یک سفر بروید؟ این‌ها هر چند خاص شما نیستند و همه‌ی مردم کمابیش چنین مسائلی را در ارتباط زندگی شخصی با شغل‌شان دارند؛ اما ممکن است گفتن این چیزها باعث شود استخدام نشوید! بنابراین در هنگام جستجوی شغل یا مصاحبه‌ی استخدامی در مورد این چیزها حرف نزنید:

۱- مسائل و مشکلات شخصی‌تان.

۲- تفریحات زندگی شخصی‌تان!

۳- عادت‌های‌تان.

۴- کارهای داوطلبانه‌ و عام‌المنفعه‌تان (مگر مطمئن باشید برای سازمان مهم است.)

۵- مجرد یا متأهل بودن‌تان.

۶- وضعیت سلامت‌تان (مگر در مورد مسائلی که روی توانایی کار کردن‌تان تأثیر می‌گذارند و تازه آن هم در صورت سؤال مستقیم از سوی کارفرما.)

دقت کنید که نه خودتان در مورد این چیزها صحبت کنید و نه کارفرمای احتمالی حق دارد در مورد آن‌ها از شما بپرسد. بنابراین اگر هم پرسید محترمانه جواب ندهید.

منبع

دوست داشتم!
۰

لینک‌های هفته (۶۶)

پیش از شروع:

  1. برای دیدن مطالبی که این پست برگزیده‌ی آن‌هاست، می‌توانید خوش‌مزه‌ی گزاره‌ها را دنبال کنید (اینم فیدش برای گودر)
  2. لینک‌های توصیه شده توسط من با رنگ قرمز نمایش داده می‌شوند.

جامعه‌شناسی، روان‌شناسی و کار حرفه‌ای:

چطور یک دیس برنج بخوریم؟ (این به‌ترین مطلب هفته برای من بود! در مورد این‌که چطور یاد بگیریم.) (امیر مهرانی؛ The Coach)

می‌خواهم مثل استیو جابز باشم، اما… ! (مایا در کسب و کار اینترنتی روی موضوع بسیار مهمی دست گذاشته! این هم یکی از به‌ترین مطالب هفته بود.)

آدم صبح هستید یا عصر؟ (جالب!) (دکتر علی‌رضا مجیدی؛ یک پزشک)

ارسال ایمیل با چه هویتی!؟ (نکته‌ای که امیر مهرانی در The Coach در مورد ای‌میل‌های دریافتی از سایت‌‌های شرکت‌ها نوشته کاملا درسته.)

مدیریت:

نقد درد دارد (روشِ درستِ نقد کردن) (شهرام کریمی؛ یادداشت‌های صنایعی)

تصمیم‌گیری مدیران و روش های تصمیم‌گیری (معرفی مدل تصمیم‌گیری وروم و یتون) (شهرام کریمی؛ یادداشت‌های صنایعی)

کارکنان اثربخش یا به‌دردبخور (این پست بررسی پاسخ تحقیقات شرکت هی‌گروپ به این سؤال است که آیا لازم است رضایت همه‌ی کارکنان سازمان تأمین شود؟) (شهرام کریمی؛ یادداشت‌های صنایعی)

 انواع قرارداد (معمولا تعاریفی که از انواع قراردادهای پروژه‌ها در ادبیات موضوع وجود داره بسیار پیچیده و غیرقابل فهمه. نادر خرمی‌راد عزیز به زبان کاملا ساده این موضوع را شکافته. لازمه این نوشته را حتما بخوانید.)

شخصیت‌های بی‌شخصیت (یادداشت خواندنی مجید آواژ عزیز در روزنوشت‌های بهساد در مورد برخی آدم‌ها که فراموش کرده‌اند دیگران هم انسان‌ هستند. این، درد بزرگی است در سازمان‌ها که همیشه من را آزار داده …)

از مربی والیبال بیاموزیم (در توصیف بزرگی خولیو ولاسکو سرمربی تیم ملی والیبال به‌عنوان یک مدیر بزرگ!) (افشین دبیری؛ مدیریت منابع انسانی)

کاتلر در ارمنستان چه گفت؟ (چقدر این پیرمرد دوست‌داشتنیه!) (به روایت استاد پرویز درگی)

اظهارنظر پروفسور کاتلر در مورد ارتباط بازاریابی حسی و عصر سوم بازاریابی (تعریف ساده و استثنایی بازاریابی حسی توسط پروفسور کاتلر)
کلاس هوش مصنوعی استنفورد،کلاسی با ۳۵ هزار دانشجو (استنفورد کلاس کارآفرینی آن‌لاین گذاشته! بریم!؟) (دکتر علی‌رضا مجیدی؛ یک پزشک)

فناوری اطلاعات و ارتباطات:

تایم‌لاین فیس‌بوک، آیینه‌ی تمام‌نمای دیروز و امروز شما (معرفی شکل جدید پروفایل در فیس‌بوک) (دکتر علی‌رضا مجیدی؛ یک پزشک)

تأیید اعتبار ۲ مرحله‌ای: با ۴۰ زبان، به راحتی در هرکجای دنیا ایمن بمانید (تأییدیه‌ی دو مرحله‌ای گوگل در ایران هم فعال شد!)

عرضه نسخه تحت وب اولین نرم‌افزار خطایاب فارسی (نسخه‌ی لایو ویراستیار)

ویندوزفون بهترین سیستم‌عامل موبایل ۲۰۱۱ شد (استفان الاپ مدیرعامل نوکیا هم شده شخصیت سال صنعت موبایل! کلا داورها فکر کنم خود بالمر و الاپ و بیل گیتس بودند!)

خرید موتور جستجوی ویدیویی از سوی مایکروسافت (امیدوارم این بالمر چلمنگ دوباره یک فناوری عالی را نابود نکنه!)

افتتاح بزرگ‌ترین فروشگاه اپل در جهان در ۱۸ آذرماه (باورتون می‌شه روزی یک میلیون مشتری می‌تونند ازش خرید کنند!) (فارنت)

گوگل برای خرید موتورولا منتظر مجوز اتحادیه اروپاست

منتظر رونمایی جدیدترین محصول مایکروسافت باشید؛ آفیس ۱۵ همزمان با ویندوز ۸ (دنیای فناوری اطلاعات)

پردازش ابری سالانه ۴٫۸ تریلیون گیگابایت بر حجم اطلاعات در سراسر جهان خواهد افزود

درآمد ۱۲٫۷ میلیارد دلاری در انتظار بازار ابزارهای هوشمندی تجاری در سال ۲۰۱۲

از آجر تا یک صفحه صاف: ۳۸ سال با تلفن همراه (اینفوگرافیک) (مجله‌ی اینترنتی گویا آی‌تی)

رشد ۶٫۷ میلیارد دلاری تجارت موبایل آمریکا در سال ۲۰۱۱ (دقت کنید که منظورش خرید با موبایله!)

درآمد هفت میلیارد دلاری از خدمات بهداشتی موبایلی (دولت اوباما در این زمینه سرمایه‌گذاری سنگینی کرده.)

جشنواره و نمایشگاه دستاوردهای صنعت فناوری اطلاعات برگزار می‌شود (ما نفهمیدیم بالاخره متولی صنعت فاوا در این مملکت وزارت ICT یا وزارت صنعت، معدن و تجارت!)

اقتصاد:

دختری که آخرین زندانی سیاسی استالین بود (بسیار و بسیار و بسیار خواندنی!) (علی دادپی؛ اقتصاد، خرد، بازار و خانوار)

تحلیل سخنرانی اخیر دکتر غنی نژاد (در مورد جنبش تسخیر وال‌استریت) (علی سرزعیم؛ دوستدار سقراط)

رنانی: بیماری فساد اقتصادی به مرحله حاد خود رسیده است (گزارش سخنرانی دکتر محسن رنانی در مورد فساد در اقتصاد ایران)

ایران ۱۵۵ میلیارد بشکه نفت قابل استحصال دارد (این یعنی تا حدود ۱۸۰ سال دیگه نفت داریم!؟)

گزارش میزان فساد در کشورهای جهان

نرخ بی‌کاری در بین زنان فارغ التحصیل حداقل ۲ برابر مردان است (متأسفم …)

دوست داشتم!
۰

دست‌های دور تو …

حالا سال‌هاست که مرا

به جای خالی تو عادت داده‌اند … لیالی!

باز هم بگویم میان من و این بغضِ بی‌قرار

جای تو خالی؟

سید علی صالحی

دوست داشتم!
۳

درس‌هایی از فوتبال برای کسب و کار (۴۶)

“در مورد هر چیزی محدودیت‌هایی وجود دارد. هر بازیکن تنها دنیای محدود خود را می‌بیند و احساس می‌کند همه چیز باید همان‌طور که خودش می‌خواهد پیش برود.” (یورگن کلینزمن در جواب اتهام فیلیپ لام به او در زمینه‌ی ضعف تاکتیکی؛ این‌جا)

خطاب‌ام به مدیران است: این طبیعت کارشناسان زیر دست شماست که دنیا را محدود ببینند. دو سؤال:

۱- آیا خود شما به‌عنوان مدیر همین اشکال را ندارید؟‍ آیا آن دید جامع‌نگر سیستماتیکی را که لازمه‌ی کار یک مدیر است، دارید؟

۲- برای مدیریت این نوع نگاه کارشناسان‌تان چه برنامه‌ای دارید؟ حواس‌تان هست که بی‌توجهی به این موضوع باعث می‌شود تا در بلندمدت چه نارضایتی در میان کارکنان‌تان ایجاد شود؟

دوست داشتم!
۰

نه به خشونت علیه زنان

نمی‌دانم چرا فکر می‌کردم امروز است؛ اما جمعه بود! جمعه‌ای که گذشت، ۲۵ نوامبر، روز جهانی مبارزه با خشونت علیه زنان بود. از روزی که کمی بزرگ‌تر از قبل‌م شدم و چیزهایی در مورد مسائل زنان خواندم، متوجه شده‌ام که یکی از کلیدی‌ترین مسائل در این حوزه‌، خشونت علیه زنان است. اغلب ما خشونت را معادل خشونت فیزیکی می‌گیریم؛ اما در واقع خشونت‌های کلامی (و اغلب جنصیتی) بسیار شایع‌تر و فراگیرتر و پنهان‌ترند. متأسفانه اغلب ما مردان، بدون این‌که به این نکته واقف باشیم خواسته یا ناخواسته وارد بازی خشونت می‌شویم.

یادم هست روزی که برای اولین بار در مورد خشونت کلامی نسبت به زنان خواندم؛ چقدر شرم‌گین شدم از این‌که قبل از آن ناخواسته و بدون اطلاع، چند بار مرتکب این گناه نابخشودنی نسبت به عزیزترین کسان زندگی‌م ـ مادرم و خواهرهای عزیزم ـ شده‌ام … از آن زمان همیشه در مواجهه با چنین موقعیت‌هایی رنج کشیده‌‌ام و هر جا هم که توانسته‌ام و امید تأثیر بوده، سعی کرده‌ام این نکته را به دیگران گوش‌زد کنم. تازه باز هم این نگرانی را دارم که نکند باز خودم …

اگر باور کنیم که زن و مرد در نظام هستی، دو آفریده‌ی کاملا برابرند و اگر حواس‌مان باشد که نباید مسائل را تنها از دریچه‌ی نگاه تنگ‌نظرانه (اگر نگوییم کوته‌نظرانه!) جنصیت خودمان بنگریم، شاید بشود امیدوار بود به رسیدن روزی که حتا دیگر خشونت کلامی را هم علیه زنان و دختران در هیچ کجای دنیا شاهد نباشیم.

می‌خواهم به خودم و دیگر آقایان آزاداندیشی که این‌جا را می‌خوانند این را یادآوری کنم که هر جا فقط و فقط براساس “زن بودن” طرف مقابل‌مان در مورد او قضاوت بکنیم و با او سخن بگوییم، در واقع به‌نوعی در حال اعمال خشونت علیه آن خانم هستیم. فرقی هم نمی‌کند این مثلا در قضاوت در مورد رانندگی خانم‌ها باشد (آن هم در حالی که قهرمان رالی ایران یک خانم است!) یا در محیط کار و در قضاوت در مورد کیفیت کار همکار زن‌مان و یا بدتر از آن قضاوت در مورد توانایی‌ها و مهارت‌های او و یا هر موقعیت دیگر زندگی.

من عمیقا باور دارم دنیا با تلاش تک‌تک انسان‌ها برای خوب بودن و خطا نکردن در زندگی شخصی‌ و رفتارشان است که جای قابل تحمل‌تری می‌شود. بیایید هر کدام از ما در زندگی شخصی‌مان، عملا به خشونت علیه زنان یک نه قاطع بگوییم.

دوست داشتم!
۰

دغدغه‌های یک مدیر جوان (۱)

یک: چند ماهی است که بالاخره از حالت مدیر خودم بودن درآمده‌ام و رسما مدیر شده‌ام. در این چند ماه با خیلی از مسائلی که قبلا در درس‌‌های دوره‌ی MBA درباره‌شان خوانده‌ بودم مستقیما روبرو شده‌ام و خوب در کنارش، خیلی از موقعیت‌هایی را که قبلا در گزاره‌ها برای‌شان نسخه پیچیدم درک کرده‌ام. اما در نهایت، این روزها اضطراب‌ام بسیار بیش‌‌تر از قبل شده است!

دو: چند روز پیش همکار پروژه‌ام به من گفت که به‌ترین مدیری بوده‌ام که تا حالا داشته. نمی‌دانم خوش‌حال باشم یا ناراحت. همکارم حرف‌ش را کاملا صادقانه گفت. آدم تازه‌کاری هم نیست و چند سالی سابقه‌ی کار دارد. از آن روز مدام با خودم درگیرم که آیا این “به‌ترین بودن”، یعنی من واقعا خوب بوده‌ام یا این‌که به‌صورت نسبی در برابر مدیرهای قبلی (که ممکن است افتضاح بوده باشند)، به‌تر بوده‌ام؟ اگر این دومی بوده باشد که خیلی هم مطلوب نیست!

سه: در گزاره‌ها در این یک سال و اندی، مدام نوشته‌ام که ای مدیران، این کار را بکنید و این کار را نه. این‌طوری به‌تر است و آن‌طوری بدتر. حالا خودم جزو همان مدیران شده‌ام. آیا دارم به آن توصیه‌ها عمل می‌کنم؟

چهار: من رسما درس مدیریت خوانده‌ام. پس باید با خیلی از مدیران تجربی که در این چند سال دیده‌ام، فرق داشته باشم. آیا واقعا دارم آموخته‌های‌ام را به‌کار می‌گیرم؟

پنج: یک طرف دیگر رابطه‌ی من به‌عنوان مدیر، شرکت‌ محل کارم است. آیا موفق بوده‌ام مدیر خوبی برای شرکت‌مان باشم؟ آیا به شرکت ضرری نزده‌ام؟ آیا کارم را درست انجام داده‌ام؟

گیج این سؤالات‌م این روزها.

دوست داشتم!
۱

لینک‌های هفته (۶۵)

این هفته در مرور لینک‌های هفته یک خبر خوب دیدم و یک خبر بد: خبر خوب این‌که با تلاش‌های استاد درگی و همکاران‌شان قرار است فیلیپ کاتلر پیر بزرگ دنیای بازاریابی خرداد سال ۹۱ به ایران بیاید! (جزئیات‌ش را در لینک نوشته‌ی استاد درگی در همین پایین بخوانید.) خبر بد هفته هم خبر فوت یکی از اساتید خوب رشته‌ی مهندسی صنایع در کشور آقای دکتر میربهادر قلی آریانژاد استاد دانشگاه علم و صنعت ایران بود که دانش‌جویان دوره‌ی کارشناسی حتما کتاب‌های “تحقیق در عملیات” ایشان را دیده‌اند. روح‌شان شاد و یادشان گرامی.

یش از شروع:

  1. برای دیدن مطالبی که این پست برگزیده‌ی آن‌هاست، می‌توانید خوش‌مزه‌ی گزاره‌ها را دنبال کنید (اینم فیدش برای گودر)
  2. لینک‌های توصیه شده توسط من با رنگ قرمز نمایش داده می‌شوند.

جامعه‌شناسی، روان‌شناسی و کار حرفه‌ای:

چرا باید آدم‌های بااستعداد سمج باشند؟! مورد عجیب ۱۱ نویسنده مشهور (عااالی!) (دکتر علی رضا مجیدی؛ یک پزشک)

الویس در یک تکه چیپس، سامانه کارآمد تشخیص چهره مغز ما (دکتر علی رضا مجیدی؛ یک پزشک)

مدرنیته ایرانی در گفتگو با دکتر ناصر فکوهی (واژه به واژه خواندنی. گفتگوی خبرگزاری کار ایران ـ ایلنا ـ با استاد)

ارتباط پلوور استیو جابز و عطر دوشس کمبریج (چرا دوست داریم خودمان را شبیه آدم‌های معروف کنیم؟ حتما بخوانید. عااااالی!)

سه فاکتور مؤثر در رضایت از زندگی (نتایج تحقیقات دنیل کاهنمان معروف و بزرگ!)

مدیریت:

قاعده‌های حسی در زندگی روزمره (خیلی عااالی! خوش‌حال‌م که نوشتن درباره‌ی تئوری تصمیم رفتاری در وب فارسی دارد کم‌کم‌ جدی می‌شود و چه کسی به‌تر از حامد قدوسی در یک لیوان چای داغ! به‌ترین مطلب هفته برای من.)

کاتلر در ارمنستان و یادگیری از کاتلر (حتما این نوشته‌ی استاد پرویز درگی را در مورد سخنرانی کاتلر در ارمنستان بخوانید! خبر جالب آمدن استاد به ایران در خرداد ۹۱ هم در همین مطلب آمده.)

نشستن بر روی سطل آشغال (با مشتریان بی‌ادب و بی‌انضباط چه کنیم؟ این نوشته‌ی آقای آواژ را بخوانید بعد هم در ادامه این مطلب آقای وفا علی‌کمالیان: مشتریان بی‌نزاکت! و این مطلب آقای واحد را: هدف، برخورد را توجیه می‌کند؟)

نقص در شبکه‌ی منطقی فعالیت‌ها (من شخصا نوشته‌های نادر خرمی‌راد را در مورد مدیریت پروژه می‌خونم، علاقه‌م به این مباحث چند برابر می‌شه! عااالی!)

از خوب به عالی (بخش‌هایی از کتاب معروف جیم کالینز به‌روایت نویسنده‌ی وبلاگ یادداشت‌های روزانه‌ی یک مدیر)

فرازهایی از کتاب زندگی نامه استیو جابز : ورود مارکولا (درس‌های بازاریابی که که مارکولا به جابز داد) (جادی میرمیرانی؛ کی‌بورد آزاد)

بیا کردی برقصیم (نگاه جالبی داشته مهدی عرب عامری در PMPlus به مشابهت‌های رقص کردی و مدیریت پروژه!)

سمینارهای دانشکده مدیریت و اقتصاد دانشگاه شریف (نیام یراقی عزیز قرار است در روز ۲۳ آذر ماه سمینار آنلاینی در دانشکده‌ی مدیریت و اقتصاد دانشگاه صنعتی شریف در مورد سیستم‌های اطلاعاتی پزشکی داشته باشد. جزئیات‌ش را در همین مطلب “یادداشت‌های مدیریت ریسک” نیام بخوانید!)

اتحادیه یا خاکریز؟ (یک نقد تخصصی در زمینه ی مدیریت ورزشی در عرصه‌ی فوتبال را هم به قلم دوست خوب‌مان آقای امیر علیزاده بخوانید!)

فناوری اطلاعات و ارتباطات:

چگونه وبلاگ بخوانیم (به‌ترین مطلب فناوری هفته از نظر من!) (کاغذ نت)

شبکه‌ی ۳G در کشور ما بی‌معناست! (تحلیل خواندنی وب‌شهر)

بدترین رمزهای اینترنتی جهان را بشناسید/ راه‌های ساختن رمز عبور ایمن (مهم!)

کتاب‌ساز ویکی‌پدیا (وبلاگ خراب‌آباد)

در بنگلور هند: زندگی استیو جابز کتاب درسی دانشگاه می‌شود (بنگلور سیلیکون ولی هند است!)

بیانیه‌ی هکر (جادی میرمیرانی در نارنجی)

افت گوگل‌پلاس ادامه دارد (حقشه با این بلایی که سر گودر عزیز ما آورد! :دی)

ثبت فناوری تشخیص سه بعدی چهره انسان توسط اپل

گنجاندن یک رایانه در حافظه‌ی فلش!!! (عجب ایده‌ی بکری!!!)

صرفه‌جویی ۲٫۹ میلیارد دلاری شرکت‌ها از راه استفاده غیرقانونی نرم‌افزار (نتایج تحقیقی به سفارش مایکروسافت)

بیشترین و کمترین حقوق مدیران IT و بیشترین رشد حقوق مدیرعامل شرکت‌های فناوری (زومیت)

گوگل برخی خدمات نامحبوب‌اش را تعطیل کرد (چه می‌کنه این لری پیج!)

اقتصاد:

بهار فن‌سالاران در اروپا (خوب خوشبختانه حامد قدوسی در یک لیوان چای داغ‌ش دوباره فعال شده :))

اقتصاد در یک درس (ترجمه‌ی بخشی از کتاب ویلیام هازلیت با همین عنوان در کافه‌ی اقتصاد)

آموزش عالی در امریکا، چین، و ایران. یک نکته. (همین یک نکته‌ش بسیار جالبه.) (حجت قندی؛ اقتصادانه)

مشکل صنعت هواپیمایی ایران (مجلۀ اقتصادی IRPD ONLINE JOURNAL)

The British 1 Percent (گریگوری منکیو درباره‌ی یک درصد معروف در بریتانیا. جالبه که شیب منحنی افزایش درآمد و افزایش مالیات دقیقا یکیه!)

نوشته‌های محمد جواد شکوری مقدم – ورود دیپلمه‌ها ممنوع! (نکته‌ی جالبی از میزان حمایت دولت از کارآفرینی!)

دوست داشتم!
۰

پا به‌پای آرزوها …

من تا بوده‌ام

هرگز برای خود زندگی نکرده‌ام

من برای مردم خود

آرزوهای روشنی داشته‌ام:

خرسندیِ خانه

گفت‌وگوی امید

دعای داشتن

دلالت به سادگی،

و چیزهایی ساده‌تر

از قبیل همین هوای خوش …!

سید علی صالحی

دوست داشتم!
۰

درس‌هایی از فوتبال برای کسب و کار (۴۵)

“مذاکرات نقل و انتقال مانند قمار است. در حالت ایده‌آل، هیچ چیز نباید به رسانه‌ها درز پیدا کند؛ اما به‌نظر می‌رسد این مسئله غیرممکن است زیرا چند طرف در این مسئله دخیل‌اند. این حقیقت که ما در ابتدای تابستان اعلام کردیم تنها ۴۵ میلیون یورو هزینه خواهیم کرد، به نفع ما تمام شد. باشگاه‌ها می‌دانستند که ما چه مبلغی برای هزینه کردن داریم.” (نایب رئیس بارسلونا در مورد نقل و انتقالات تابستان ۲۰۱۱؛ این‌جا)

پیش از آغاز مذاکره، محدودیت‌ها و خط‌قرمزهای‌تان را خیلی شفاف اعلام کنید!

دوست داشتم!
۰
خروج از نسخه موبایل