دو اینفوگرافی جالب در مورد آینده‌ی تکنولوژی

خواسته یاناخواسته نوشتن‌ در حوزه‌ی IT را تعطیل کرده‌ام. چند روز پیش دو اینفوگرافی عالی را در مورد آینده‌ی تکنولوژی دیدم که گفتم این‌جا معرفی‌شان کنم شاید فتح بابی شد بر نوشتن دوباره در زمینه‌ی آی‌تی:

ـ تکنولوژی‌های پدیدارشونده در افق ۲۰۲۰ و پس از آن: اینفوگرافی جالبی که جریان زمانی پدیدار شدن تکنولوژی‌های نو را در حوزه‌های زیر ارائه می‌کند: هوش مصنوعی، اینترنت، ابزار میان‌جی (Interface)، حس‌گرها، فرارایانه‌ها (Ubicomp)، روبوتیک، بیوتک، مواد، انرژی، فضا و مهندسی زمین. نسخه‌ی با رزولوشن بالای این اینفوگرافی را از این‌جا ببینید.

ـ آینده‌ی تکنولوژی آموزشی: این هم اینفوگرافی جذابی است که حتا اگر کاری با تکنولوژی‌های آموزشی هم ندارید به‌تر است ببینیدش! نسخه‌ی با رزولوشن بالای این اینفوگرافی را هم از این‌جا ببینید.

پ.ن. این روزها خیلی خیلی خیلی شلوغ‌م. نوشته‌هایی که منتشر می‌کنم هم همه‌شان از بخش پیش‌نویس خدمت می‌رسند و صرفا برای خالی نبودن عریضه و تعهدم به هر روز نوشتن در گزاره‌ها! در طول ماه اخیر تعداد زیادی ای‌میل و کامنت داشته‌ام که شرمنده‌ام نرسیده‌ام هنوز پاسخ‌شان را بدهم. همین‌جا از تک‌تک دوستان عزیز دیده و نادیده بابت تأخیرم عذرخواهی می‌کنم و امیدوارم به‌زودیِ زود، فرصت کافی برای پاسخ به سؤالات و ابراز لطف‌های دوستان خوب‌م داشته باشم. ارادت‌مند همه‌ی شما.

دوست داشتم!
۴

مقاله‌ی هفته (۱۳): آیا فناوری یک صنعت بازی با جمع صفر است؟

خوب قرار است از این پس پست ثابت مقاله‌ی هفته به‌صورت هفتگی مجددا منتشر شود. امیدوارم این‌بار ثبات قدم داشته باشم. 😉

در مقاله‌ی این هفته‌ اشکان کرباس‌فروشان این‌جا روی تک‌کرانچ مدعی شده که دنیای فناوری یک دنیای بازی با جمع صفر است. مروری داشته باشیم بر مهم‌ترین اجزای ایده‌ی جالب آقای کرباس‌فروشان:

ـ بازی با جمع صفر یعنی موقعیتی که در آن هر میزان تغییر در سود / ضرر یکی از بازی‌گران، به معنی تغییر در ضرر / سود دیگر بازی‌گران است. مجموع سود یا ضرر یک صنعت، مجموع سود یا ضرر تک‌تک بازی‌گران آن است. در واقع در این‌جا با یک وضعیت باینری یا صفر و یک مواجهیم.

ـ تاریخ نشان داده که فلسفه‌ی جک ولش که معتقد بود “یا در یک صنعت نفر اول یا دوم باش یا کلا آن را ترک کن” در صنعت فناوری معنادار است. بازی‌گر اصلی می‌تواند یک کسب و کار باثبات و حتا در حال رشد برای خودش بسازد. بقیه هم به‌تر است رقابت را فراموش کنند. به این اسامی توجه کنید: گوگل در بازار جستجو، فیس‌بوک در شبکه‌های اجتماعی، گروپان در خریدهای روزانه و آمازون در تجارت الکترونیک. البته احتمال اشتباه نفر اول یا رشد قابل توجه رقبا هم هست؛ اما نه‌چندان زیاد (مثلا نگاه کنید به جنگ بینگ مایکروسافت با گوگل و از آن سو جنگ گوگل پلاس با فیس‌بوک و میزان موفقیت آن‌ها.)

ـ در عمل هم در صنعت فناوری می‌بینیم که این وضعیت بازی با جمع صفر برقرار است: شما یا مک‌ می‌خرید یا پی‌سی و یا آی‌فون می‌خرید یا گوشی‌های اندرویدی!

ـ اما مثال صنعت ویدئو به ما نکته‌ی مهمی را یاد می‌دهد. در این صنعت با چهار نوع بازی‌گر طرفیم: تولیدکنندگان محتوا، توزیع‌کنندگان، بستر فناوری (مثلا سیستم‌های مدیریت محتوا) و تبلیغات‌چی‌ها. در عمل می‌بینیم که برای تولیدکنندگان محتوا بازی جمع صفر وجود ندارد: شما فیلمی را می‌بینید و خوش‌تان می‌آید و می‌روید سراغ فیلم‌های دیگر آن کارگردان یا بازی‌گران. اما برای خریدن یا اجاره‌ی فیلم باید تشریف ببرید کلوپ سر کوچه‌تان.

ـ همین مثال را می‌شود به دیگر بخش‌های صنعت فناوری هم تعمیم داد: درباره‌ی موضوعی جستجو می‌‌کنید و هزاران مقاله و مطلب را می‌خوانید و بیش‌تر ترغیب می‌شوید به خواندن در مورد آن موضوع، وقتی می‌خواهید به مسافرت بروید به یک شهر یا منطقه و در نتیجه صدها مطلب در مورد جاهای دیدنی و محل‌های اقامت و و رستوران‌ها و … آن‌جا می‌خوانید و خیلی مثال‌های دیگر. ولی وقتی خواستید بلیط سفر را بخرید، مجبورید به‌سراغ یکی از چندین آژانس مسافرتی موجود بروید. بنابراین اگر دقت کنید در این‌جا یک الگوی جالب را داریم می‌بینیم. محتوا به‌صورت یک عامل “کِشَنده” عمل می‌کند: مصرف محتوا باعث افزایش مصرف محتوا می‌شود!

ـ اما همان‌طور که در مثال سه جزو دیگر صنعت ویدئو این‌طوری نیست. همان‌طور که در مورد اجاره‌ی فیلم یا خرید بلیط سفر دیدید، ما در نهایت مجبوریم از میان توزیع‌کنندگان محدود محتوای مورد نظرمان، یکی را انتخاب کنیم. این در مورد سازندگان بستر فناوری و کسب و کارهای مبتنی بر تبلیغات هم معنادار است: هدف مصرف محتوا است؛سخت‌افزار و نرم‌افزار، توزیع‌کننده و تبلیغات‌چی همه وسیله‌اند! 🙂 برای همین است که دعوای گوگل و فیس‌بوک سر شبکه‌های اجتماعی این‌قدر بالا گرفته، برای همین است که مایکروسافت از افزایش یک درصد سهم‌ش در بازار جستجو خوش‌حال می‌شود و برای همین است که گوگل و اپل دارند هم‌دیگر را در صنعت موبایل می‌کُشند.

ـ بنابراین مثل این‌که باید بگوییم: محتوا را به‌‌خاطر بسپار؛ بقیه رفتنی‌اند. 🙂

دوست داشتم!
۳

پریشانی تفکر برنامه‌ریزی در صنعت فاوای ایران

هر هفته برای تدوین پست لینک‌های هفته، فیدهای زیادی را در گودر بی‌خاصیت این روزها مرور می‌کنم. یکی از حوزه‌های اصلی مورد علاقه‌م هم مرور اخبار صنعت فاوا در ایران است. هم به این حوزه علاقه‌ شخصی‌ دارم و هم به‌واسطه‌ی شغل‌م ـ مشاور مدیریت فاوا ـ باید اخبار را مرور کنم. اما نکته‌ی جالبی در این میان وجود دارد که این هفته به‌خوبی جلوه‌ش را در اخبار هفته دیدم.

یکی از قدیمی‌‌ترین، ساده‌ترین و پایه‌ای‌ترین اصول مدیریت، اصل وحدت فرماندهی است. این اصل به زبان ساده یعنی این‌که حرف آخر را که می‌زند! این مسئله به‌ویژه در حوزه‌ی سیاست‌گذاری حساس‌تر می‌شود؛ چرا که کوچک‌ترین حرکت نهادهای سیاست‌گذار حاکمیتی باعث می‌شود تا محدودیت‌ها یا مشکلاتی چه در سطح یک صنعت خاص و چه در سطح کسب و کارهای آن صنعت به‌وجود آید. بدتر از آن، حمایت‌های مقطعی و موازی‌کاری‌ است که به‌شدت باعث می‌شود تا اثربخشی برنامه‌های تدوین شده پایین بیاید؛ چرا که مشخص نیست در واقع چه کسی باید از چه کسی و چگونه حمایت کند!

اگر به صنعت فاوا در کشور نگاه کنیم، نکته‌ی جالب و طنزآمیز این صنعت در تمامی این سال‌ها همین عدم وجود وحدت فرماندهی در سطح هدایت و نظارت این صنعت از دیدگاه حاکمیتی است. من فقط در این‌جا به ساختار حاکمیتی این صنعت و نهادهای درگیر در آن، از دیدگاه کسب و کارهای فعال در آن می‌پردازم. فهرست بخشی از این نهادها را ببینید:

ـ در سطح کلان: شورای عالی اطلاع‌رسانی، شورای عالی انفورماتیک، وزارت ارتباطات و فناوری اطلاعات و به‌ویژه سازمان / شرکت فناوری اطلاعات (که هنوز مشخص نیست ماهیت حقوقی آن دقیقا کدام‌ یک است)، معاونت فناوری‌های نوین نهاد ریاست‌جمهورری، وزارت علوم (در حوزه‌ی پارک‌های فناوری)، وزارت صنعت، معدن و تجارت (و حالا قبلا که این وزارت‌خانه دو تا وزارت بود اوضاع جالب‌تر هم بود: بخش تجارت الکترونیکی در وزارت بازرگانی و بخش صنعت فاوا در وزارت صنایع و معادن)، وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی و و از همه بانمک‌تر سازمان صدا و سیما!!!

ـ در سطح رگولاتوری و مدیریت نهادی: وزارت ارتباطات و فناوری اطلاعات و به‌صورت مشخص سازمان تنظیم مقررات و ارتباطات رادیویی و اخیرا شورای رقابت!

ـ در سطح خود کسب و کارها: تقریبا مرکز فناوری اطلاعات هر وزارت‌خانه یا شرکت بزرگ دولتی (به‌ویژه در صنایع پول‌داری مثل نفت و نیرو)، شورای عالی انفورماتیک، نهادهای قانونی که طبق قانون تجارت و قانون کار باید با آن‌ها در ارتباط بود (سازمان ثبت اسناد رسمی کشور، سازمان امور مالیاتی، سازمان تأمین اجتماعی، بیمه‌ها و …)، پارک‌های فناوری و مراکز رشد و البته سازمان نظام صنفی رایانه‌ای.

و خوب بسیاری نهادهای دیگر که بگذریم. جالب این‌جاست که در تمامی پروژه‌های متمرکز بر سیاست‌گذاری در سطح صنعت فاوا ـ از جمله: تکفا یک و تکفا دو یا پروژه‌ی امکان‌سنجی تجارت الکترونیکی (متا) ـ یکی از نقاط ضعف صنعت فاوا در ایران، همین مسئله یعنی عدم وحدت فرماندهی ذکر شده است. اما خوب، چرا کسی باید از موضعِ قدرت‌ش در سامان‌دهی به این صنعت و البته کمک به رشد و توسعه‌ی این صنعت چشم‌پوشی کند؟ و این‌گونه است که هم‌چنان روزبه‌روز تعداد خیرخواهان صنعت فاوا در سطح حاکمیت افزایش می‌یابد.

پروژه‌ای که در حال حاضر مدیرش هستم، عنوان‌ش “تدوین استراتژی حمایت دولت از کسب و کارهای کوچک و متوسط فاوا (ICT SME)” است. قرار است موانع پیش روی رشد این بنگاه‌ها و نقاط ضعف‌شان شناسایی شوند، ببینیم دیگران چه کرده‌اند که سیلیکون‌ولی و دره‌ی بنگلور و مانند آن‌ها را راه انداخته‌اند و در نهایت سیاست‌های حمایتی وزارت آی‌سی‌تی از این بنگاه‌ها را مشخص کنیم. در تمام مطالعات این پروژه، دقیقا همین نکته بر کار ما ابهام افکنده که حالا فرض کنید این راه‌بردها را هم تدوین کردیم؛ چه کسی باید آن‌ها را اجرا کند؟ آیا اصلا وزارت آی‌سی‌تی زورش می‌رسد که این راه‌بردها را اجرا کند؟

در همین برش خاص از صنعت فاوا در ایران، ماجرا وقتی جالب می‌شود که پای چند وزارت دیگر و اقدامات اجرایی قبلی‌شان به ماجرا باز می‌شود:

۱- وزارت تازه تأسیس صنعت، معدن و تجارت: این‌جا از یک سو مرکز تأسیس فناوری اطلاعات و تجارت الکترونیکی وزارت را داریم که رئیس‌ش هم علاقه‌ی خاصی به برنامه‌ریزی و توسعه‌ی صنعت فاوا در کشور دارد! از سوی دیگر هم سازمان صنایع کوچک و شهرک‌های صنعتی را داریم که متولی رسمی حمایت از توسعه‌ی SMEها در کشور است و با توجه به این‌که در حد حرف زدن، یکی از اولویت‌های کلی توسعه‌ی کشور صنعت فاوا است وظیفه‌ی مهمی بر دوش دارد.

۲- وزارت علوم: در بسیاری نقاط جهان SMEهای فاوا از دل پارک‌های فناوری و مراکز رشد دانشگاهی بیرون می‌آیند. همین الان در ایران هم چندین پارک فناوری مرکز رشد متمرکز بر آی‌سی‌تی داریم.

۳-معاونت فناوری‌های نوین و بنیاد نخبگان نهاد ریاست‌جمهوری: فاوا یک صنعت های‌تک است و عموما محل فعالیت نوابغ جامعه. 🙂 بنابراین این دو نهاد هم حق دارند و هم وظیفه که از این بنگاه‌ها حمایت کنند!

۴- سازمان نظام صنفی رایانه‌ای: اگر پارلمان بخش خصوصی فاوا در این زمینه دخالت نکند، چه کسی دخالت بکند؟

حالا این توصیفات را بگذارید کنار این عناوین خبری:

مفتح وعده داد: تحقق صادرات ۶۰۰ میلیونی نرم‌افزار تا دو سال آینده

فقدان شاخص‌های ارزیابی توسعه‌ی حوزه‌ی فن‌آوری اطلاعات در کشور

تشکیل کارگروه ویژه برای مرزبندی وظایف صدا وسیما و وزارت ارتباطات!

دکتر شهریاری: امروزه باید هوشمندانه‌تر با فناوری اطلاعات برخورد کنیم

الکامپ ۱۷ در روز دوم و در غیاب وزیر صنعت افتتاح شد!

تمرکز وزارت صنعت، معدن و تجارت بر صادرات نرم‌افزار

و این رشته سر دراز دارد …

در هنگام دیدن تمامی این ماجراها، به یاد تک‌تک جملات استاد عزیز و بزرگ‌وارم آقای دکتر خلیلی شورینی سر کلاس مدیریت استراتژیک دوره‌ی MBA و البته کتاب ارزنده‌ی ایشان پریشانی تفکر برنامه‌ریزی در ایران (که نقد استراتژی توسعه‌ی صنعتی کشور تدوین شده توسط آقای دکتر نیلی و همکاران است) می‌افتم … عنوان کتاب به‌خوبی گویای تمام ماجرا است.

باز هم در این زمینه خواهم نوشت.

دوست داشتم!
۰
خروج از نسخه موبایل