مدتها است در فکر تغییراتی در ساختار پست لینکهای هفته هستم. بهنظرم تنوع موضوعات بیش از حد شده که نتیجهی آن، کاهش اثربخشی است. به ساختار جدید مدت زیادی فکر کردم که نتیجهی آن را در پست حاضر میبینید. ساختار جدید روی دو حوزهی اصلی محتوایی گزارهها یعنی مدیریت و کار حرفهای متمرکز شده است. البته میتوانید همچنان محتواهای منتخب هفته (بهویژه در حوزهی فناوری در ایران و جهان) را از فید لینکدونی گزارهها دنبال کنید. امیدوارم ساختار جدید بتواند مفیدتر باشد و شما خوانندگان عزیز هم همچنان همراه با پستهای لینکهای هفته باشید.
پیش از شروع:
برای دیدن مطالبی که این پست برگزیدهی آنهاست، میتوانید فید لینکدونی گزارهها را در فیدخوانتان (اینوریدر بهیاد مرحوم گودر!) دنبال کنید.
لینک مطالبی که توصیه میکنم حتما بخوانید، با رنگ قرمز نمایش داده میشوند. ضمنا لینکهایی را که از نظر من تنها خواندن عنوانشان کفایت میکند، با پسزمینهی زرد رنگ نمایش میدهم.
اگر تمایل به دریافت هر هفته دو مطلب آموزشی در زمینهی مهارتهای کار حرفهای و همچنین لینکهای منتخب کار حرفهای در ایمیلتان هستید، در راهکاو عضو شوید!
من مسئولیتی در مورد کپیکاری محتوا در سایتهای مورد مطالعهام ندارم. اگر چنین اشتباهی صورت بپذیرد، مسئولیت با نویسندهی سایت مورد نظر است. اما لطفا اعتراضتان را برایم بنویسید تا مطلب مورد نظر را از این فهرست منتخب حذفش کنم.
“تیم ملی برزیل هنوز چیزهای زیادی برای ارائه دارد. ما میخواهیم از طریق نتایجی که در دیدارهای پیشِ رو کسب میکنیم، بار دیگر غرورمان را بهدست بیاوریم و نشان دهیم که برای رسیدن به بهترین شرایط، تمام تلاشمان را خواهیم کرد. ما برنامهمان را آماده کردهایم. رسانهها و هواداران من را میشناسند. من رؤیافروشی نمیکنم. من واقعیت را به آنها نشان میدهم و واقعیت این است که ما به کار زیادی نیاز داریم. ما دیگر نمیتوانیم فکر کنیم که بهترین هستیم. ما بهترین بودیم و استعدادهایی داریم که میتوانیم بهترین باشیم؛ اما نیاز داریم که فروتنانه درک کنیم که تیمهای دیگر با سختکوشی به جایی رسیدهاند که حالا هستند.” (کارلوس دونگا؛ اینجا)
شاید بدترین هواداران فوتبال هم پیشبینی نمیکردند که برزیل در خانه با نتیجهی توفانی ۷-۱ به آلمان ببازد و فرصت حضور فینال جام جهانی را از دست دهد. اما متأسفانه تلخترین واقعیت دنیا این است که “رؤیا”ها دستنیافتنیتر از آنی هستند که تصورش را داریم. کارلوس دونگا کاپیتان پرافتخار برزیل که قبلا یک بار در قامت سرمربی توانسته بود با بردن کوپا آمریکا، تیم کشورش را باز هم به موفقیت برساند، حالا بعد از چند سال بازگشته تا ناجی فوتبال شکستخوردهی برزیل باشد. حرفهای کارلوس دونگا آیینهی تمامنمای سقوط فوتبال کشورش است: تیمی که دیگر تنها چیزی که ندارد “جوگو بونیتو” است!
حرفهای کارلوس دونگا در ابتدای مسیر بازسازی برزیل تأملبرانگیز است. او یک روش ساده را برای موفقیت در رؤیاسازی ارائه کرده است:
خودشناسی: پیش از هر چیز باید بدانیم که کجا قرار داریم و مهمتر از آن اینکه چرا در چنین موقعیتی قرار گرفتهایم. ما باید کشف کنیم که چه نقاط ضعف و قوتی داریم و از آن مهمتر اینکه روی چه شایستگیهایی میتوانیم تمرکز کنیم و به آنها امیدوار باشیم! بنابراین داشتن نگاه تحلیلی و سیستمی بیطرف به گذشته و امروز در چنین نقطهای ضروری است.
رؤیاسازی: حالا وقت فکر کردن به آیندهی مطلوب است. رؤیا را با واژههای زیادی میتوان جمع بست. مشکل این است که اغلب اوقات آن چیزی که ما از آن به رؤیاسازی تعبیر میکنیم، چیزی جز رؤیافروشی و رؤیابافی نیست! بنابراین مشخص کردن یک هدف واقعبینانه و ملموس برای آیندهی مطلوب، بسیار مهم است. بهعنوان مثال هدفگذاری دونگا برای برزیل در حال حاضر صعود به کوپا آمریکای تابستان آینده و بعد قهرمانی در آن است.
تمرکز: گذشته چه خوب و بد، تمام شده است. امروز، نه دیروز است نه فردا. مهمترین ویژگی امروز این است که با آن میشود فردای رؤیایی را ساخت!
رقیبشناسی: اینکه دیگران در کجا قرار گرفتهاند نکتهی مهمی در شناخت رقبا است؛ اما رقیبشناسی یک جنبهی دیگر هم دارد که معمولا نادیده گرفته میشود: رقبا چه کار کردهاند که امروز در جایگاهی برتر از ما قرار دارند؟ بهینهکاوی روشهای پیروزی رقبا هرگز نباید فرامشو شود.
سختکوشی: حالا نقطهی شروع، مقصد و مسیر حرکت مشخص است. دیگر کاری نمیماند جز شروع و سختکوشی و سختکوشی و سختکوشی و البته امیدوار ماندن تا رسیدن به رؤیاها!
شکست در دستیابی به رؤیاهای بزرگ، پایان دنیا نیست. این را خیلی از ما میدانیم که بعد از شکست خوردن میتوان از جا برخاست. اما مشکل این است که اغلب ما بعد از شکست خوردن، در زمان اندیشیدن به آینده، همان کاری را میکنیم که درویش فقیر حکایت معروف کلیله و دمنه انجام داد: رؤیابافی! اما تجربه نشان داده است که آینده از آن کسانی است که شجاعت به راه افتادن و امیدوار بودن را دارند.
چقدر مطالب عالی داشت این هفته؛ منتخبها همگی خواندنیاند و بقیه هم در لینکدونی گزارهها!
پیش از شروع:
برای دیدن مطالبی که این پست برگزیدهی آنهاست، میتوانید فید لینکدونی گزارهها را در فیدخوانتان (اینوریدر بهیاد مرحوم گودر!) دنبال کنید.
لینک مطالبی که توصیه میکنم حتما بخوانید، با رنگ قرمز نمایش داده میشوند. ضمنا لینکهایی را که از نظر من تنها خواندن عنوانشان کفایت میکند، با پسزمینهی زرد رنگ نمایش میدهم.
اگر تمایل به دریافت هر هفته دو مطلب آموزشی در زمینهی مهارتهای کار حرفهای و همچنین لینکهای منتخب کار حرفهای در ایمیلتان هستید، در راهکاو عضو شوید!
من مسئولیتی در مورد کپیکاری محتوا در سایتهای مورد مطالعهام ندارم. اگر چنین اشتباهی صورت بپذیرد، مسئولیت با نویسندهی سایت مورد نظر است. اما لطفا اعتراضتان را برایم بنویسید تا مطلب مورد نظر را از این فهرست منتخب حذفش کنم.
برای دیدن مطالبی که این پست برگزیدهی آنهاست، میتوانید فید لینکدونی گزارهها را در فیدخوانتان (اینوریدر بهیاد مرحوم گودر!) دنبال کنید.
لینک مطالبی که توصیه میکنم حتما بخوانید، با رنگ قرمز نمایش داده میشوند. ضمنا لینکهایی را که از نظر من تنها خواندن عنوانشان کفایت میکند، با پسزمینهی زرد رنگ نمایش میدهم.
اگر تمایل به دریافت هر هفته دو مطلب آموزشی در زمینهی مهارتهای کار حرفهای و همچنین لینکهای منتخب کار حرفهای در ایمیلتان هستید، در راهکاو عضو شوید!
من مسئولیتی در مورد کپیکاری محتوا در سایتهای مورد مطالعهام ندارم. اگر چنین اشتباهی صورت بپذیرد، مسئولیت با نویسندهی سایت مورد نظر است. اما لطفا اعتراضتان را برایم بنویسید تا مطلب مورد نظر را از این فهرست منتخب حذفش کنم.
برای دیدن مطالبی که این پست برگزیدهی آنهاست، میتوانید فید لینکدونی گزارهها را در فیدخوانتان (اینوریدر بهیاد مرحوم گودر!) دنبال کنید.
لینک مطالبی که توصیه میکنم حتما بخوانید، با رنگ قرمز نمایش داده میشوند. ضمنا لینکهایی را که از نظر من تنها خواندن عنوانشان کفایت میکند، با پسزمینهی زرد رنگ نمایش میدهم.
اگر تمایل به دریافت هر هفته دو مطلب آموزشی در زمینهی مهارتهای کار حرفهای و همچنین لینکهای منتخب کار حرفهای در ایمیلتان هستید، در راهکاو عضو شوید!
من مسئولیتی در مورد کپیکاری محتوا در سایتهای مورد مطالعهام ندارم. اگر چنین اشتباهی صورت بپذیرد، مسئولیت با نویسندهی سایت مورد نظر است. اما لطفا اعتراضتان را برایم بنویسید تا مطلب مورد نظر را از این فهرست منتخب حذفش کنم.
بهعنوان یک متخصص حرفهای بسیار پیش میآید که بهدلایل مختلف، نیاز به برقراری ارتباط حرفهای با افراد برجستهی حوزهی کاری خودمان ـ اساتید مشهور، متخصصان و مشاوران برجسته، وبلاگنویسان شناخته شده و … ـ یا شرکتهای فعال در آن حوزه داشته باشیم. شاید بخواهیم از آنها راهنمایی بگیریم، شاید هدفمان شروع همکاری با آن افراد باشد و شاید هم بخواهیم ایده یا پیشنهادی به آنها بدهیم.
در این موارد این سؤال مهم پیش میآید که چگونه باید این ارتباط را برقرار کنیم؟ آیا ارتباط مستقیم برقرار کنیم یا اینکه بهدنبال واسطهای برای معرفی شدن بگردیم؟ اگر قرار باشد این ارتباط مستقیم برقرار شود، از چه روشی و چگونه باید ارتباط را برقرار کنیم و چگونه پیاممان را به فرد یا شرکت مخاطب برسانیم؟ آیا تفاوتی میکند که موضوع این ارتباط، کاری باشد یا دوستانه؟ این سؤالات و بسیاری سؤالات احتمالی دیگر در زمان معرفی خودمان به دیگران در فضای کاری و حرفهای مطرحاند که متأسفانه اغلب ما بدون درک حساسیتهای موجود در زمینهی “اولین تماس”، همانجوری که دوست داریم یا فکر میکنیم درست است، به خیال خودمان شبکهسازی حرفهای” را کلید میزنیم و نتیجهاش هم این است که پاسخی از طرف مقابل دریافت نمیکنیم و همه چیز را هم بهپای خودبینی و غرور طرف مقابل میگذاریم و حتی ذرهای فکر نمیکنیم که شاید مشکل از روش ما در برقراری ارتباط حرفهای بوده است! بد ندیدم که برای دوستان جوانترم در این زمینه چند نکتهی مهم را بنویسم:
۱- انتخاب بهترین روش برقراری اولین تماس: بیش از هر چیز باید در مورد روش برقراری تماس تصمیم بگیرید. اصولا زمانی که فرد یا شرکت مورد نظر را مستقیم نمیشناسید، بهترین روش، ارسال پیام از طریق ایمیل کاری افراد یا شرکتها است که در وبسایتشان درج شده است. بههیچ عنوان سعی نکنید ایمیل شخصی افراد را بهدست بیاورید. اگر ایمیل کاری را پیدا نکردید، خود وبسایت را بررسی کنید، چون در اغلب موارد فرم برقراری تماس روی وبسایت قرار داده شده است.
واقعیت این است که پیامدهی از طریق پروفایل شخصی افراد در شبکههای اجتماعی غیرتخصصی کار جالبی نیست. همانقدر که ارسال پیام از طریق شبکهی حرفهای نظیر لینکدین نشاندهندهی بلوغ حرفهای شما است؛ ارسال پیغام از طریق سایر شبکهها (بهویژه: فیسبوک، اینستاگرام و توییتر) بهویژه بهصورت عمومی (نظر دادن پای پستهای عمومی فرد مورد نظر) کار جالبی نیست (مگر اینکه آن فرد صفحهی عمومی داشته باشد.) فراموش نکنیم که افراد حرفهای هم مثل ما زندگی شخصی دارند و حتما ترجیحشان این است که آن را از زندگی کاریشان جدا کنند. در مورد شرکتها هم توصیهی جدی میکنم از ایمیل یا فرم تماس با ما استفاده کنید. پروفایل شبکههای اجتماعی شرکتها راه مناسبی برای اولین تماس حرفهای شما نیست.
استفاده از روشهای دیگر بهویژه پیدا کردن تلفن همراه فرد مورد نظر و تماس گرفتن، پیامک دادن یا ارسال پیغام از طریق اپلیکیشنهای تماس (نظیر: تلگرام، وایبر و …) را بههیچ عنوان توصیه نمیکنم؛ مگر اینکه فرد مورد نظر خودش راه تماسی در این شبکهها را بهصورت عمومی اعلام کرده باشد. این کار بدترین روش برقراری اولین تماس با مخاطب مورد نظرتان است. به این فکر کنید آیا خودتان دوست دارید که فرد ناشناسی بهناگاه با شما تماس بگیرد؟
واسطه قرار دادن فردی از آشنایان شما با فرد مورد یا شرکت مورد نظر هم میتواند روش مناسبی باشد؛ اما پیشنهاد من این است که به آن بهعنوان آخرین روش نگاه کنید و فقط در صورتی که نتوانستید بههیچ روشی امکان تماس را پیدا کنید، از آن بهره بگیرید. شما فردی حرفهای هستید که جایگاه و شخصیت خاص خودتان را دارید؛ اگر با روش درست با دیگران ارتباط برقرار کنید آنها خود شما را جدی خواهند گرفت!
۲- تعیین استراتژی اثربخش ارسال پیام: بعد از انتخاب روش مناسب برای پیامدهی، لازم است استراتژی خود را برای ارسال پیام مشخص کنید. برای این منظور از خودتان بپرسید واقعا چرا بهدنبال ارسال این پیام و برقراری ارتباط با فرد/شرکت مورد نظر هستید؟ ارسال این پیام چه ارزشی را به زندگی حرفهای شما اضافه میکند؟ میخواهید در نهایت به چه نتیجهای برسید؟ و البته یک سؤال مهمتر: چه دلیلی جز دلایل انسانی وجود دارد تا فرد مورد نظر حاضر شود زمان و تخصص و اعتبار حرفهایاش را در اختیار شما قرار دهد؟ خیلی وقتها فکر کردن به این سؤالات باعث میشود تا متوجه شوید خیلی هم نیازی به برقراری این ارتباط ندارید! وقتی خودتان نمیدانید که از طرف مقابل چه درخواستی دارید و در برابر پاسخگویی به این درخواست قرار است برای او چه ارزشی خلق کنید، بهتر نیست اصلا وقت خودتان و فرد مورد نظر را تلف نکنید؟ بهصورت خلاصه لازم است برای تعیین استراتژی اثربخش ارسال پیام به سه سؤال زیر پاسخ دهید:
الف ـ چرا میخواهم با این فرد/شرکت ارتباط برقرار کنم؟
ب ـ دقیقا چه چیزی از فرد/شرکت مورد نظر میخواهم؟
ج ـ چرا فرد/شرکت مورد نظر باید به این پیام اهمیت و پاسخ دهد؟
اما قبل از شروع به نگارش متن پیام هنوز یک سؤال کلیدی دیگر وجود دارد: آیا این فرد/شرکت بهترین مخاطب من برای دستیابی به نتیجهی مورد انتظار از برقراری این ارتباط است؟ اگر پاسختان به این سؤال یک “آری” از ته دل است، به گام بعدی بروید!
۳- نگارش و ارسال پیام: حالا تازه به نقطهی شروع رسیدهایم! براساس استراتژی که در گام قبل تعیین کردهاید، نگارش متن پیام را آغاز کنید. پیشنویس پیامتان را بسیار مختصر و مفید در کمترین تعداد واژهی ممکن و در قالب ساختار محتوایی زیر تهیه کنید:
الف ـ خودتان را معرفی کنید (یک معرفی کوتاه و مختصر کافی است! چه بهتر لینک پروفایل لینکدینتان یا رزومهتان را ضمیمه کنید.)
ب ـ دقیقا از مخاطب (فرد/شرکت) چه میخواهید؟ او باید برای شما چه کاری انجام دهد؟
ج ـ چرا مخاطب پیام شما دقیقا همان فردی است که میتواند این کار را برای شما انجام دهد؟
د ـ چه دلیلی وجود دارد مخاطب این کار را برای شما انجام دهد؟ شما چه کاری میتوانید در برابر آن برای مخاطب انجام دهید؟ (این بخش اجباری نیست و لطفا اگر تنها دلیلتان عواطف انسانی است از نوشتن آن خودداری کنید!)
ه ـ تشکر و تقدیر و خداحافظی. 🙂
قبل از ارسال نهایی پیام، پیشنویس را چندین و چندین بار بخوانید و ویرایش کنید. حواستان باشد که بههیچ عنوان داشتن غلط املایی و نگارشی پذیرفتنی نیست. حتی بیشتر از دقت به درستنویسی لازم است به لحن نوشتهتان دقت کنید. لحن نوشتهی شما نباید دچار سه آفت زیر باشد:
شکستهنویسی و استفاده از زبان محاوره (کار حرفهای از صمیمیت جدا است!)
لحن التماسگونه و تحقیر خود!
نگاه کردن از بالا به مخاطب (دست پیش گرفتن) و نوشتن با غرور (حتی اگر واقعا از مخاطب مورد نظرتان جایگاه بالاتری دارید!)
بعد از اینکه از نهایی شدن متن پیام مطمئن شدید، آن را از طریق روشی که در گام اول مشخص کردید، برای مخاطب مورد نظر ارسال کنید و منتظر باشید تا پاسختان را دریافت کنید. خیلی وقتها فرد/شرکت مورد نظر ممکن است نتوانند فوری به پیام شما پاسخ دهند؛ بنابراین ناراحت و عصبی و ناامید نباشید و صبر داشته باشید! و نکتهی آخر هم اینکه برای مخاطب مورد نظر این حق را قائل باشید که به هر دلیلی (صرف نظر از اینکه دلیل مخاطب واقعا هم منطقی و اخلاقی باشد یا نه!) به درخواست شما پاسخی ندهد.
پ.ن. این نوشته را براساس تجربهی شخصی و مطالعاتام نوشتهام و در نتیجه لزوما تمامی موارد مطرح شده لزوما در همهی شرایط برقرار نیستند. در نهایت این خود شما هستید که براساس دیدگاه و تجربه و حس خود تصمیم میگیرید بهترین روش برقراری اولین تماس حرفهای با یک مخاطب چیست!
“در زندگی و فوتبال باید همیشه صبور باشید. تمام نگرانی و وسواس من روی سخت کار کردن در تمرینات، پیشرفت و تسلیم نشدن است. رسیدن به اهداف کمی طول میکشد ولی من این کار را قبلا انجام دادهام. صبوری و ایمان من بازگشته است.” (دیهگو میلیتو؛ اینجا)
این روزها بیش از هر زمان دیگری براساس تجربهی چند سال اخیر زندگیام باور دارم که اصلیترین عامل موفقیت همین چیزی است که میلیتو در مورد آن صحبت کرده است: روی چیزی که در محدودهی اختیارت قرار دارد، سختکوشانه تمرکز کن و تسلیم نشو! صبر از جایی بهبعد چیزی جز معنای تسلیم نشدن به تاریکیهای مسیر “رفتن تا رسیدن” دارد. اگر هنوز میتوانی آخرین ذرههای نور امید را ببینی، مقصد جایی همان حوالی است.
۱۶ شهریور روز وبلاگستان فارسی است. پیشنهاد ویژهی من این است که دلنوشتهی دوستداشتنی دکتر علیرضا مجیدی عزیز را در اینباره بخوانید: من همان وبنویس مردم پاکم هنوز! روز وبلاگستان فارسی. وبلاگنویسی هنوز زنده است و این شاید یکی از بهترین خبرهای دنیا باشد!
پیش از شروع:
برای دیدن مطالبی که این پست برگزیدهی آنهاست، میتوانید فید لینکدونی گزارهها را در فیدخوانتان (اینوریدر بهیاد مرحوم گودر!) دنبال کنید.
لینک مطالبی که توصیه میکنم حتما بخوانید، با رنگ قرمز نمایش داده میشوند. ضمنا لینکهایی را که از نظر من تنها خواندن عنوانشان کفایت میکند، با پسزمینهی زرد رنگ نمایش میدهم.
اگر تمایل به دریافت دو مطلب آموزشی در زمینهی مهارتهای کار حرفهای و همچنین لینکهای منتخب کار حرفهای در ایمیلتان هستید، در راهکاو عضو شوید!
من مسئولیتی در مورد کپیکاری محتوا در سایتهای مورد مطالعهام ندارم. اگر چنین اشتباهی صورت بپذیرد، مسئولیت با نویسندهی سایت مورد نظر است. اما لطفا اعتراضتان را برایم بنویسید تا مطلب مورد نظر را از این فهرست منتخب حذفش کنم.
“چه کسی جز [سید برهانالدین مرشد پیر مولانا] میتوانست در آن گیر و دار شهرتجویی و مریدپروری این واعظ جوان را به ترک یار و دیار وا دارد، از آسایش خانهیی مرفه و پر رفت و آمد، و از مسئولیت زن و فرزند و عایلهیی که مادربزرگ و مادر زن و خویشان و کسان دور و نزدیک را شامل میشد بیرون آورد و برای تکمیل علم قال، در دنبال آنچه از علم حال برایش حاصل شده بود به حلب و دمشق روانه سازد؟ مولانای جوان در آن هنگام در بین مریدان پدر چنان محبوبیتی یافته بود که ترک آن و عزیمت بهخاطر تکمیل تحصیل در شام، برای وی در حکم قطع کردن تمام رشتههایی بهنظر میرسد که او را به آرزوهای تمام عمر میپیوست … وقتی [پس از تحمل هفت سال تنهایی، تحصیل، ریاضت و تفکر در شام، حلب و دمشق] در حدود سنین سی و سه سالگی از شام و از طریق قیصریه به قونیه باز آمد، جلالالدین محمد بلخی مولانای روم و مفتی بزرگ عصر تلقی میشد.” (پلهپله تا ملاقات خدا؛ زندهیاد دکتر عبدالحسین زرینکوب؛ انشارات علمی؛ ص ۸۴ و ص ۹۳)
عادت به روزمرگی و لذتهایش کشندهی آرزوهای بزرگ و بینهایت انسان است. غلبه بر روزمرگی و خودشکنی مولانای بزرگ را در مسیر تبدیل شدن به بزرگمردی قرار داد که این روزها ایدههای معنویاش برای زندگی انسانها، بیش از هر چیز گمشدهی دنیای سیاستزده، خشمگین و پر از ظلم امروز است. آیا جرأت شکستن “آینهها” و نگریستن به آن سوی شیشهی پرشکن زندگی و پیش رفتن در مسیر سنگلاخ زندگی را داریم؟ کلید قفل صندوقچهی رؤیاها جایی حوالی قلب ما است …
“من اغلب از خودم میپرسم که برای زدن ۵۰ یا ۶۰ گل در فصل مثل مسی و رونالدو چه کاری باید انجام بدهم. سعی خودم را کردم؛ ولی هیچ وقت یک گلزن واقعی نمیشوم. به ذهنیت بازیکن هم بستگی دارد. مسی و رونالدو وقتی در یک بازی دو گل میزنند، دیگر احساس نمیکنند که کارشان تمام شده است. من گاهی اوقات وقتی یک گل میزنم پایم را از روی گاز بر میدارم. بهدنبال رکورد شکستن نیستم. اگر در هر فصل ۱۵ تا ۲۰ گل بزنم خیلی خوشحال میشوم. در اوج دوران بازیگریام قرار دارم؛ ولی میخواهم باز هم پیشرفت کنم.” (ادن آزاد؛ اینجا)
ادن آزارد به باور بسیاری از کارشناسان یکی از بازیکنان جوانی است که استعداد تبدیل شدن به بهترین بازیکن جهان در سالهای آینده را دارند؛ زمانی که دو ستارهی بینظیر دنیای امروز یعنی مسی و رونالدو به روزهای پایانی عمر ورزشیشان برسند. آزارد تکنیک و سرعت خوبی دارد و شمّ گلزنیش بهعنوان یک هافبک هجومی خوب است. اما او در این مصاحبه از تفاوتش با دو غول دستنیافتنی فوتبال امروز دنیا سخن میگوید. آزارد در حرفهایش بهخوبی اشاره کرده است که هر فرد حرفهای برای موفقیت نیازمند به دو بال است:
۱- استعداد و توانمندی فنی: ستارهها و افراد برجسته در هر حرفهای کارها را بهتر از دیگران انجام میدهند و به نتایج درخشان دست مییابند که آنها را از دیگران متمایز میسازند.
۲- ذهنیت: بال دوم بههمان اندازهی استعداد و شاید بیش از آن در موفقیت حرفهایها مؤثر است. این همان چیزی است که سخت بهدست میآید و در واقع مزیت رقابتی حرفهایها است. آنها روی کاری که در آن عالی هستند تمرکز میکنند و هیچگاه از آن دست نمیکشند؛ چرا که میدانند: “قله پایانِ راه نیست!”
چیزی که تاریخ و تجربه به ما ثابت کرده این است که پشت هر موفقیت چشمگیری، لزوما استعداد بینظیری قرار ندارد؛ اما هیچ کامیابی بزرگی بدون داشتن اندیشهای وسیع و بلندنگر و از آن مهمتر، استمرار در “مسیرِ رفتن تا رسیدن” بهدست نیامده است. همانطور که آزارد اشاره کرده است، برای قرار گرفتن بر بامِ بلند موفقیت حرفهای نیازی به رکوردشکنی نیست؛ بلکه تنها کافی است هر روز نسبت به دیروز، گامی بلندتر به پیش بگذارید. 🙂