پنج گزاره‌ی کوتاه درباره‌ی تصمیم‌گیری در زندگی امروز

ما در تمامی لحظات زندگی‌مان آگاهانه یا ناآگاهانه با تصمیم‌گیری مواجهیم. هر جایی که انتخابی هست، تصمیمی نیز باید گرفته شود؛ حتی اگر این انتخاب به‌سادگی انتخاب چگونگی گذران اوقات فراغت باشد! البته طبیعتا اهمیت تصمیمات مختلف با یکدیگر برابر نیستند. به‌عنوان مثال اهمیت تصمیمی مثل “امروز ناهار چه غذایی بخورم” با تصمیمِ “چه شغلی را انتخاب کنم” به‌هیچ عنوان قابل مقایسه نیستند. همین‌جا است که یک نکته‌ی مهم رخ می‌نماید که هیچ‌وقت نباید فراموش شود: کلیدی‌ترین عامل در تعیین موفقیت یا شکست ما در زندگی، شغل و کسب‌وکارمان کیفیت تصمیم‌گیری ما است. مثلا: مدیر پروژه شاتل چلنجر دیگر در ناسا کار نمی‌کند؛ اما طراح مدل پرفروش موستانگ رئیس شرکت فورد شد. بنابراین یک تصمیم می‌تواند تفاوتی از موفقیت کامل تا شکستِ جبران‌ناپذیر را ایجاد کند.

اما تفاوت تصمیم‌های خوب و بد در چیست؟ یک تصمیم خوب تصمیمی است که بر مبنای منطق و با در نظر گرفتن تمام داده‌های در دسترس و همه گزینه‌های موجود و با استفاده از رویکرد تصمیم‌گیری کمی گرفته می‌شود. یک تصمیم خوب می‌تواند بعضی وقت‌ها نتایج غیرقابل انتظار یا نامطلوب به دنبال داشته باشد؛ با این حال اگر به شکل مناسبی گرفته شده باشد هم‌چنان یک تصمیم خوب خواهد بود. یک تصمیم بد تصمیمی است که بر مبنای منطق و با استفاده از تمام داده‌های در دسترس، در نظر گرفته تمام گزینه‌های موجود و براساس رویکرد کمی نباشد. یک تصمیم بد حتی اگر این‌قدر خوش‌شانس باشید که نتایج مطلوب را به دنبال داشته باشد، هم‌چنان یک تصمیم بد است. اگر چه تصمیم‌گیری درست بعضی وقت‌ها به نتیجه مورد نیاز منجر نمی‌شود، اما در بلند مدت استفاده از نظریه تصمیم به نتایج موفق خواهد انجامید.

اما چگونه می‌توان تصمیمِ درستی گرفت؟ این سؤال سال‌ها است که پیشِ روی بشر قرار دارد. انواع روش‌های علمی و شهودی از سوی دانش‌مندان رشته‌های مختلف علوم انسانی (و البته علوم مهندسی و پزشکی) در طول قرن‌های گذشته ابداع شده و در اختیار ما قرار گرفته‌اند. این روش‌های تصمیم‌گیری تلاش کرده‌اند به سؤالاتی مثل این‌ها پاسخ گویند:

  1. چرا و چگونه انسان‌ها تصمیم‌گیری می‌کنند؟
  2. به‌صورت عمومی چه عواملی بر اخذ تصمیمات درست تأثیرگذار هستند؟
  3. چگونه عملا تصمیم درستی بگیریم؟

با این حال هنوز هیچ روش تصمیم‌گیری که در تمامی موقعیت‌های زندگی قابلیت اطمینان آن به‌صورت کامل اثبات شده باشد، کشف یا ابداع نشده است. در بسیاری از موارد، تصمیم‌گیری مبتنی بر داد‌ه‌های صحیح و دقیق باید مبنای کار قرار بگیرد و در موارد بسیار دیگری نیز تصمیم‌گیری شهودی تنها راهِ چاره‌ی پیش روی ما است. با این حال پیشنهاد می‌کنم در زمان تصمیم‌گیری‌های بزرگ شخصی، شغلی و کسب‌وکاری کمی به پنج گزاره‌ی کوتاه زیر که براساس تجربه به آن‌ها رسیده‌ام فکر کنید:

  • همیشه برای تصمیمی که می‌گیرید دلیلی داشته باشید؛ حتی اگر این دلیل به‌اندازه‌ی یک حس درونی غیرقابل توضیح برای دیگران باشد!
  • همیشه تصمیمات‌تان را براساس یک مبنای منطقی خاص خودتان بگیرید؛ حتی اگر این منطق، برآمده از نگاهِ خاصِ خودِ شما به دنیا و زندگی باشد!
  • وقتی تصمیمی را گرفتید، روی پیش رفتن در راستای آن تمرکز کنید و به‌راحتی‌ از آن برنگردید؛ حتی اگر تمامِ دنیا با شما مخالف باشند!
  • هیچ وقت نباید فراموش کنید که ما تصمیم می‌گیریم تا به نتیجه‌ی مشخصی برسیم. بنابراین هر جایی که متوجه شدید تصمیم‌تان بیش از نتیجه‌بخش بودن، هزینه‌زا است، شجاعتِ دست کشیدن از آن را داشته باشید؛ حتی اگر این کار به قیمتِ از بین رفتن یک رؤیای بزرگ تمام شود!
  • البته منظور از نتیجه‌بخش بودن تصمیم، رضایت درونی خودِ خود شما است؛ حتی اگر از نظر دیگران یک بازنده‌ی مطلق باشید!

پذیرش مسئولیتِ‌ تصمیمی که گرفته‌اید چیزی است که هیچ‌وقت نباید از آن فرار کنید. همه‌ی ما همیشه در تلاشیم تا براساس اطلاعات و تجربیات‌مان به‌ترین تصمیمِ ممکن را بگیریم و اگر این تصمیم، اشتباه از آب درآمد؛ آن‌وقت نیازی به سرزنش خودتان یا دیگران نیست. همیشه می‌توان دوباره شروع کرد؛ البته به‌شرط این‌که به این گزاره‌ باور داشته باشیم که زمانی اروینگ برلین ـ آهنگساز شهیر آمریکایی ـ گفت: “زندگی دو بخش دارد: ۱۰ درصد آن به ساختن زندگی می‌گذرد و ۹۰ درصد دیگر آن شامل چگونگیِ پذیرشِ زندگی است.

دوست داشتم!
۶

درس‌هایی از فوتبال برای کسب و کار (۲۰۳): سرمایه‌ی انسانی، مزیت رقابتی و چند داستان دیگر

“زیدان مثل دیگر ستاره‌ها انسان مرموزی است. به نظر من او یک اسطوره است که می‌تواند احساسات مردم را برانگیزد. با این حال، هیچ ستاره‌ای بدون مشکل نیست. گاهی او انسان خوبی نیست و این طبیعت انسان است. به نظر من در سال ۲۰۱۶، هر مربی برای موفقیت به دو چیز نیاز دارد: وجهه‌ی مناسب و تأثیرگزاری در برخورد با ستاره‌ها.” (ریموند دومنک؛ مربی تیم ملی فرانسه در جام جهانی ۲۰۰۶؛ این‌جا)

شاید نکته‌ی طعنه‌آمیز داستان این باشد که دومنک در جام جهانی ۲۰۱۰ به‌دلیل نداشتن همین دو عامل موفقیت که خودش اشاره کرده، تیم ملی فرانسه را با خود به قهقرا کشاند! اما از این حاشیه که بگذریم، اصل داستانِ مدیریت در دنیای امروز همینی است که دومنک در مورد آن سخن گفته است. دومنک می‌گوید که مدیران برای موفقیت بیش از هر چیزی باید روی “مدیریت سرمایه‌ی انسانی” سازمان خود متمرکز باشند. این حرف کاملا درست است؛ چرا که امروزه مزیت رقابتی اصلی بسیاری از بزرگ‌ترین شرکت‌های دنیا ـ همانند بسیاری از باشگاه‌های بزرگ فوتبال ـ مدیران و مهندسان و کارشناسان برتر آن‌ها است. چرا؟ مسئله این است که مزیت‌های رقابتی دنیای کسب‌وکار سنتیِ دیروز تقریبا در دنیای امروز معنا ندارد؛ چرا که در مورد انواع مزیت‌های رقابتی (مبتنی بر رویکرد مدیریت استراتژیک منبع‌محور) با مسائل زیر مواجهیم:

۱- مزیت رقابتی مبتنی بر قدرت مالی: اگر شما محصول / خدمت / مدل کسب‌وکاری جذابی داشته باشید؛ در دسترسی به سرمایه‌گذار و گزینه‌های تأمین مالی متنوع مشکل چندانی نخواهید داشت! (جالب است که شرکتی به‌عظمت اپل با آن حجم عظیم پول نقدی که در اختیار دارد، خیلی از استراتژی‌های مالی در رقابت استفاده نمی‌کند!)

۲- مزیت رقابتی مبتنی بر ویژگی‌های محصول / خدمت / مدل کسب‌وکار: اما حتی خود آن چیزی که سرمایه‌گذاران ـ و طبیعتا مشتریان ـ را به‌سوی شما جلب می‌کند هم جز در بازه‌ی زمانی کوتاه‌مدت چندان قابل اعتماد نیست. چرا؟ چون هر ویژگی برتری را می‌توان در دنیای امروز کپی کرد و برای فرار از قوانین حقوق مالکیت هم هزاران راه‌کار وجود دارد.

۳- مزیت رقابتی مبتنی بر برند: شاید فاجعه‌ای که فولکس‌واگن در بحران چند ماه اخیر خود با آن مواجه شد نشان‌گر آن بود که حتی یک برند قدیمی و برجسته هم نمی‌تواند تکیه‌گاهی آن‌چنانی برای یک شرکت در دنیای امروز باشد!

جای مزیت‌های رقابتی سنتی را در دنیای امروز “تجربه‌ی مشتری مطلوب” گرفته است. هر روشی که بتوانید با کمک آن این تجربه‌ی مشتری را برای مشتریان خود خلق و تقویت کنید، یک استراتژی به‌حساب می‌آید! و برای خلق این استراتژی بیش از هر چیزی به نوآوری و حس خوب نیروی انسانی‌تان نیاز دارید؛ همان‌هایی که در خط مقدم ارتباط با مشتری شما قرار دارند و همان‌هایی که محصول / خدمت / کسب‌وکار شما را به‌تر می‌کنند و توسعه می‌دهند. نیروی انسانی تنها منبعی است که تمام و کمال در اختیار سازمان شما است و رقبای شما نمی‌توانند از آن تقلید کنند!

اما امروز مدیران بیش از هر زمان دیگری در تعامل با نیروی انسانی و ره‌بری آن‌‌ها با چالش مواجه‌اند. جلب رضایت نیروی انسانی شاید جدی‌ترین چالش‌ پیش روی مدیران  باشد؛ اما فراتر از آن به‌نظر می‌رسد آن‌چه دومنک اشاره کرده ـ یعنی وجهه‌ی مناسب و قدرت اثرگذاری ـ که می‌توان آن را هم‌معنای “قدرت بالا در ره‌بری سازمانی” دانست، در دنیای امروز برای مدیران تبدیل به یک ضرورتِ طبیعی (!) برای موفقیت سازمان شده است. خبر خوب این است که این مهارت بیش از هر زمان دیگری قابل یادگیری و آموزش است؛ البته به‌ این شرط که اجرای آموخته‌ها در عمل از یاد مدیران نرود!

دوست داشتم!
۲

لینک‌های هفته (۲۷۲)

پیش از شروع:

  1. برای دیدن مطالبی که این پست برگزیده‌ی آن‌هاست، می‌توانید فید لینک‌دونی گزاره‌ها را در فیدخوان‌تان (اینوریدر به‌یاد مرحوم گودر!) دنبال کنید.
  2. لینک‌ مطالبی که توصیه می‌کنم حتما بخوانید، با رنگ قرمز نمایش داده می‌شوند. ضمنا لینک‌هایی را که از نظر من تنها خواندن عنوان‌شان کفایت می‌کند، با پس‌زمینه‌ی زرد رنگ نمایش می‌دهم.
  3. اگر تمایل به دریافت هر هفته دو مطلب آموزشی در زمینه‌ی مهارت‌های کار حرفه‌ای و هم‌چنین لینک‌های منتخب کار حرفه‌ای در ایمیل‌تان هستید، در راه‌کاو عضو شوید!
  4. می‌توانید گزیده‌ی به‌ترین مطالب در حوزه‌ی شایستگی‌های کسب و کار و کار حرفه‌ای را به هر دو زبان فارسی و انگلیسی در مجله‌های فلیپ‌بوردی گزاره‌ها هر روز مطالعه کنید: فارسی: کسب و کار رقابت‌پذیر: شایستگی‌های بردن! / متخصص حرفه‌ای و انگلیسی: Competitive Business: Winning Competencies! / Professional Expert
  5. من مسئولیتی در مورد کپی‌کاری محتوا در سایت‌های مورد مطالعه‌ام ندارم. اگر چنین اشتباهی صورت بپذیرد، مسئولیت با نویسنده‌ی سایت مورد نظر است. اما لطفا اعتراض‌تان را برای‌م بنویسید تا مطلب مورد نظر را از این فهرست منتخب حذف‌ش کنم.

زندگی، سلامت و کار حرفه‌ای:

آیا شانس وجود دارد؟ (به‌ترین مطلب هفته!)

۱۰ توصیه برای جلوگیری از خستگی در محل کار

اقتصاد آنلاین – راز شادی کشف شد

توصیه‌ی استیون هاوکینگ به افسرده‌ها: حتی در سیاه‌چاله هم گیر افتاده باشید راه فرار هست!

بیل گیتس می‌گوید این ۵ رویکرد موفقیت شما را تضمین می‌کنند

مدیریت کسب‌وکار:

کنجکاوی؛ ویژگی اصلی رهبران سازمانی فردا

نقش زندگینامه داوطلبان در فرایند جذب (وفا کمالیان؛ رفتار سازمانی)

بهینه‌سازی مرحله پایانی خرده‌فروشی

مدیران ماندگار: کارلوس اسلیم هلو، ثروتمندترین مرد مکزیکی

تجاری‌سازی و تحلیل و توسعه‌ی کسب‌وکار:

نجات از ورشکستگی با تغییر فرهنگ‌ سازمانی

بازاریابی B2B؛ چه چیزی باعث خاص‌ شدن آن شده است؟ ـ وب‌برندینگ

مدیریت درآمد ـ دیتا پارتنرز

اقتصاد، تأمین مالی و سرمایه‌گذاری:

سرمایه صنعت‌گران به زمین چسبید

اقتصاد آنلاین – حال و هوای بازار در آستانه لغو تحریم‌ها

اقتصاد آنلاین – ایران؛ هجدهمین اقتصاد بزرگ دنیا

این روزهای صنعت ساختمان و ۱۰ موضوع فنی اقتصادی

اقتصاد آنلاین – صنایعی که ارزآوری بیشتری داشته‌اند

فناوری، رسانه‌های اجتماعی و بازاریابی دیجیتال:

بازاریابی مجانی اصولی برای خلق بازاریابی محتوایی در سال جدید ـ فرصت امروز

به‌زودی شرکت‌ها می‌توانند از توئیت‌های شما برای تبلیغ محصولاتشان استفاده کنند ـ دیجیاتو

دوست داشتم!
۲

گزاره‌ها (۱۹۱)

سه چیز هستند که ما را از پیش‌رفت باز می‌دارند: من باید کارم را درست انجام بدهم. تو باید با من خوب رفتار کنی. زندگی باید سهل و آسان باشد.

آلبرت الیس

دوست داشتم!
۵

درس‌هایی از فوتبال برای کسب و کار (۲۰۲): دریا شود آن رود که پیوسته روان است …

“ما برای تفریح به فرانسه نمی‌رویم. ما برای فتح جام به این مسابقات می‌رویم. باید جاه‌طلب باشید و مشخصا برای کسب موفقیت به مقداری شانس هم احتیاج دارید؛ اما امیدواریم که باعث دردسر تیم‌های بزرگ شویم.” (گرث بیل درباره‌ی حضور تیم ملی ولز در جام ملت‌های اروپای ۲۰۱۶ فرانسه؛ این‌جا)

در مواجهه با یک رقابت بزرگ، بسیاری از ما هدف‌گذاری‌مان را براساس تصویری که از توان‌مندی‌های‌‌مان داریم انجام می‌دهیم و نتیجه‌ی آن شکست در رقابت است. چرا؟ حداقل به سه دلیل زیر:

۱- معمولا ارزیابی درستی از توان‌مندی‌مان نداریم و خودمان را دست کم می‌گیریم (مخصوصا وقتی که رقبای بزرگی داشته باشیم!) و البته اسم این کار را هم واقع‌بینی می‌گذاریم!

۲- در رقابت آن‌چه مهم است تناسب میان توان‌مندی‌های دو طرف است. در واقع معنای آن‌چه از آن به “مزیت نسبی” یاد می‌شود، همین است.

۳- نقش شانس هیچ‌وقت نباید نادیده گرفته شود! خبر خوب این است که شانس، بیش از هر کسی یار افرادی است که برای رسیدن به رؤیای‌شان تمامی تلاش‌شان را می‌کنند.

ما معمولا از ترسِ شکست در رقابت، اهداف بزرگی را برای خودمان ترسیم نمی‌کنیم. نتیجه؟ گرفتار شدن در چرخه‌ی اهداف و بردهای کوچک و دل‌خوش شدن به متوسط‌ها و فراموش کردن این‌که جایگاه واقعی ما می‌تواند تا کجا باشد. اما واقعیت این است که شما اول باید به‌اندازه‌ی کافی ببازید تا راه نباختن را کشف کنید و پس از آن به‌دنبال یافتن راهِ برنده شدن باشید. بارها دیده‌ام که افرادی با توان‌مندی‌های بالا از ترسِ دردِ باختن، رؤیاهای بزرگ‌شان را به فراموشی سپرده‌اند و در مقابل، انسان‌هایی با توان‌مندی شاید پایین‌تر، تنها به این دلیل که از باختن نمی‌ترسیدند به موفقیت‌های بسیاری دست یافته‌اند. شاید در زمان تصمیم‌گیری برای جنگیدن برای تحقق رؤیاهای‌‌مان مثل جیم وولفنزون اولین سؤال‌مان این باشد که: «آیا ارزش ریسک‌اش را دارد؟» تجربه نشان می‌دهد که پاسخ به این سؤال تنها زمانی مثبت خواهد بود که تمام وجودمان معطوف و مشتاق تحقق آن رؤیای‌ بزرگ باشد. آن‌گاه است که می‌شود حرف از این کلیشه‌‌ پیش کشید که: «یا راهی خواهم یافت یا راهی خواهم ساخت!»

امروز بیش از هر زمان دیگری عمیقا باور دارم که رسیدن به بزرگ‌ترین و دوردست‌ترین رؤیاهای زندگی بیش از هر چیزی نیازمند داشتن “صبر لازم در برابر سختی‌ها” است. پایان این مسیر همانی است که ه.ا. سایه‌ی بزرگ در شعر معروف‌ش از آن سخن می‌گوید:

گر مرد رهی، غم مخور از دوری و دیری / دانی که رسیدن، هنرِ‌ گامِ زمان است
آبی که برآسود، زمینش بخورد زود / دریا شود آن رود که پیوست روان است …

دوست داشتم!
۲

لینک‌های هفته (۲۷۱)

پیش از شروع:

  1. برای دیدن مطالبی که این پست برگزیده‌ی آن‌هاست، می‌توانید فید لینک‌دونی گزاره‌ها را در فیدخوان‌تان (اینوریدر به‌یاد مرحوم گودر!) دنبال کنید.
  2. لینک‌ مطالبی که توصیه می‌کنم حتما بخوانید، با رنگ قرمز نمایش داده می‌شوند. ضمنا لینک‌هایی را که از نظر من تنها خواندن عنوان‌شان کفایت می‌کند، با پس‌زمینه‌ی زرد رنگ نمایش می‌دهم.
  3. اگر تمایل به دریافت هر هفته دو مطلب آموزشی در زمینه‌ی مهارت‌های کار حرفه‌ای و هم‌چنین لینک‌های منتخب کار حرفه‌ای در ایمیل‌تان هستید، در راه‌کاو عضو شوید!
  4. می‌توانید گزیده‌ی به‌ترین مطالب در حوزه‌ی شایستگی‌های کسب و کار و کار حرفه‌ای را به هر دو زبان فارسی و انگلیسی در مجله‌های فلیپ‌بوردی گزاره‌ها هر روز مطالعه کنید: فارسی: کسب و کار رقابت‌پذیر: شایستگی‌های بردن! / متخصص حرفه‌ای و انگلیسی: Competitive Business: Winning Competencies! / Professional Expert
  5. من مسئولیتی در مورد کپی‌کاری محتوا در سایت‌های مورد مطالعه‌ام ندارم. اگر چنین اشتباهی صورت بپذیرد، مسئولیت با نویسنده‌ی سایت مورد نظر است. اما لطفا اعتراض‌تان را برای‌م بنویسید تا مطلب مورد نظر را از این فهرست منتخب حذف‌ش کنم.

زندگی، سلامت و کار حرفه‌ای:

زمان مرده را زنده کنید!

ثبت عادات خوب به‌جای عادات بد

پاداش مالی و انگیزه درونی (وفا کمالیان؛ رفتار سازمانی)

افراد نترس چگونه بر ترس خود غلبه می‌کنند ـ آکادمی تفکر

چهار تکنیک برای یادگیری بهتر همه چیز!

مدیریت کسب‌وکار:

بازگشت به مأموریت اصلی و حیات دوباره کسب‌وکار

کدام مدل سازمانی برای کسب‌وکار شما مناسب است؟

۱۰ توصیه برای احیای پروژه‌های ناتمام

چگونه به تیم خود کمک کنیم تا از شکست جلوگیری شود

ساتیا نادلا، مدیرعاملی که مایکروسافت را به سرزمین آرامش رساند ـ دیجیاتو

تجاری‌سازی و تحلیل و توسعه‌ی کسب‌وکار:

قیمت‌گذاری متغیر ـ دیتا پارتنرز

تمرکز بر توانمندی‌ها رمز رشد بلندمدت

وفاداری برند جعلی و وفاداری برند حقیقی

بازاریابی مجانی: فقط یک‌ سؤال مشتری را پاسخ دهید

۴ استراتژی‌ بازاریابی که هر کارآفرین باید بداند

اقتصاد، تأمین مالی و سرمایه‌گذاری:

بخش خدمات ایران، تشنه سرمایه‌گذاری است (تحلیل اکونومیست از شاخص‌های کلیدی اقتصاد ایران)

آینده صنایع جهان در ۲۰۱۶

معرفی ۲۰ شرکت بزرگ بورس و فرابورس

مثلث رکودساز تجارت ایران

نماینده ملی ایران در اوپک: قیمت نفت در سال ۲۰۱۶ در محدوده ۳۰ تا ۴۰ دلار است

فناوری، رسانه‌های اجتماعی و بازاریابی دیجیتال:

سال ۲۰۱۶ شروعی برای پایانِ گوگل ـ فردانما

اپلیکیشن موبایل؛ اولویت اصلی سازمان‏‌های جهانی

نگاهی به چشم‌انداز گوگل برای آینده‌ی پر از هرج و مرج پردازش کامپیوتری ـ دیجیاتو

واقعیت مجازی تغییردهنده‌ی قواعد بازی ـ فردانما

ویدیوی آنلاین در سال ۲۰۱۶ بیش از یک میلیارد بازدیدکننده دارد

دوست داشتم!
۳

درس‌هایی از فوتبال برای کسب و کار (۲۰۱): خشت و آینه

“نویل از من مشورت خواست، او به خانه‌ام آمد و با من صحبت کرد، به نویل گفتم: “نسبت به خودت مطمئن باش، نسبت به باور و عقایدت نیز ایمان داشته باش. درست مثل زمان بازیگری‌ات که باعث شد هیچگاه پا پس نکشی!” فکر می‌کنم این صحبت‌ها به او کمک خواهد کرد.” (سر الکس فرگوسن؛ این‌جا)

نویل در دوران بازیگری‌ش هیچ‌وقت جزو ستاره‌های درخشان فوتبال نبود و شاید تنها او را برای سطح بازی همیشه ثابت‌ و بدون بالا و پایین‌ش و جاه‌طلبی و انگیزه‌ی بالای‌ش که در فریادهای‌ش نمود پیدا می‌کرد، به‌یاد بیاوریم (هر چند شخصا گری نویل را با گل به خودی درخشان‌اش در یک بازی ملی که با پاس رو به‌عقب او و ناتوانی دیوید جیمز در کنترل توپ به‌یاد می‌آورم!)

یکی از ایده‌های فرگوسن بزرگ در دوران مربی‌گری‌ش این بود که هیچ بازیکنی نباید از سرمربی تیم بزرگ‌تر باشد. شاید حال و روز امروز من‌یونایتد و البته این‌که از کلاس درس فرگی نهایتا مربیان متوسطی مثل: “مارک هیوز” بیرون آمدند، نشانی از این باشد که این ایده‌ی مدیریتی فرگی چه پیامدهایی در بلندمدت دارد (و البته در تضاد با مباحث مدیریت استعداد است که این روزها زیاد آن‌ها را می‌شنویم.) بنابراین زمانی این مصاحبه را خواندم با خودم فکر کردم احتمالا فرگی بزرگ در پایان مکالمه لبخندی به‌سبک خودش تحویل نویل داده و گفته: “یه روزی به این نتیجه می‌رسی که تو همونی هستی که فکر می‌کنی و تازه اون روز می‌فهمی اونی هستی که من خواستم!”

اما در هر حال حرف‌های فرگی به‌ترین نصیحت یکی از بزرگ‌ترین مربیان تاریخ به مربی جوانی بوده که تازه در آغاز راه‌ش قرار دارد. پیرمرد آینه‌ای بوده که خلاصه‌ی نوشته‌های روی لوح خشتی زندگی را برای همه‌ی ما خلاصه کرده است: در هر کاری که آغاز می‌کنی مسیر طولانی پیش روی‌ تو مسیری است که با انتخاب‌های درست و نادرست، تلاش‌ها و انفعال‌های‌‌ت، افکار و ایده‌های‌ت، امیدها و ناامیدی‌های‌ت و بیش از هر چیزی با اعتماد به‌ خودت ساخته می‌شود.

دوست داشتم!
۲

لینک‌های هفته (۲۷۰)

پیش از شروع:

  1. برای دیدن مطالبی که این پست برگزیده‌ی آن‌هاست، می‌توانید فید لینک‌دونی گزاره‌ها را در فیدخوان‌تان (اینوریدر به‌یاد مرحوم گودر!) دنبال کنید.
  2. لینک‌ مطالبی که توصیه می‌کنم حتما بخوانید، با رنگ قرمز نمایش داده می‌شوند. ضمنا لینک‌هایی را که از نظر من تنها خواندن عنوان‌شان کفایت می‌کند، با پس‌زمینه‌ی زرد رنگ نمایش می‌دهم.
  3. اگر تمایل به دریافت هر هفته دو مطلب آموزشی در زمینه‌ی مهارت‌های کار حرفه‌ای و هم‌چنین لینک‌های منتخب کار حرفه‌ای در ایمیل‌تان هستید، در راه‌کاو عضو شوید!
  4. می‌توانید گزیده‌ی به‌ترین مطالب در حوزه‌ی شایستگی‌های کسب و کار و کار حرفه‌ای را به هر دو زبان فارسی و انگلیسی در مجله‌های فلیپ‌بوردی گزاره‌ها هر روز مطالعه کنید: فارسی: کسب و کار رقابت‌پذیر: شایستگی‌های بردن! / متخصص حرفه‌ای و انگلیسی: Competitive Business: Winning Competencies! / Professional Expert
  5. من مسئولیتی در مورد کپی‌کاری محتوا در سایت‌های مورد مطالعه‌ام ندارم. اگر چنین اشتباهی صورت بپذیرد، مسئولیت با نویسنده‌ی سایت مورد نظر است. اما لطفا اعتراض‌تان را برای‌م بنویسید تا مطلب مورد نظر را از این فهرست منتخب حذف‌ش کنم.

زندگی، سلامت و کار حرفه‌ای:

چگونه می‌توانم همانند بیل گیتس باشم؟

۱۰ توصیه برای برخورد درست با اشتباهات

۷ عادت مضر که باید از زندگی کاری خود حذف کنید – زومیت

مغز انسان خندیدن را یاد می‌گیرد: خنده می‌تواند درد را کاهش دهد

چهار روش برای افزایش دانش روز شما بدون استفاده از رایانه – زومیت

مدیریت کسب‌وکار:

تشویق در مشارکت اجتماعی (وفا کمالیان؛ رفتار سازمانی)

پرکردن شکاف بین دانستن و عمل کردن

۱۰ حقیقت بازاریابی که برندتان را متحول می‌کنند

چگونه با ناامیدی در کسب‌وکار مبارزه کنیم؟

برند خود را صرفا برای امروز نسازید: به آینده آن هم توجه کنید!

تجاری‌سازی و تحلیل و توسعه‌ی کسب‌وکار:

باور تصویری به نام آرزو (مقاله‌ی خواندنی خانم آیت حسینی در مورد جذب سرمایه‌گذار را حتما بخوانید.)

اصول تبعیض قیمتی استراتژی و قیمت‌گذاری عملیاتی ـ دیتا پارتنرز

بازاریابی مجانی: ایجاد رابطه بهتر است یا فروش محصول؟

راز پدیده شدن یک ایده بدون بازاریابی

اقتصاد، تأمین مالی و سرمایه‌گذاری:

خیز صنعتی درسه سناریو

چرا گروه‌های پردرآمد یارانه را حق خود می‌دانند؟ / پیشنهادی برای حمایت از بخش خصوصی

رکورد تاریخی تورم پیش‌نگر

سمت و سوی اقتصاد ایران در بهار ۹۴ / نرخ رشد اقتصادی همچنان معما ماند

تراز تجاری کشور برای نخستین بار مثبت شد

فناوری، رسانه‌های اجتماعی و بازاریابی دیجیتال:

۳ روند مهم بازاریابی دیجیتال که در سال ۲۰۱۶ رشد چشم‌گیری خواهند داشت ـ دیجیاتو

تا سال ۲۰۲۰ میلادی، ۴۵ درصد از خریدهای آنلاین با دستگاه‌های موبایل انجام می‌شوند ـ دیجیاتو

بیش از ۲۰ میلیون نفر در تلگرام (آماری از وضعیت رسانه‌های اجتماعی در ایران امروز)

یک میلیارد کاربر جهانی تا سال ۲۰۲۲ عضو شبکه M2M

دوست داشتم!
۲

استفاده‌ی مفیدتر از زمان ناهار در روزهای کاری

وقت ناهار برای بسیاری از ما زمان مناسبی برای استراحت و تجدید قوا برای ادامه‌ی کار روزمره است. متخصصان معتقدند این زمان، برای استراحت و تمرکز ذهنی و بازگرداندن سطح انرژی لازم برای کار الزامی و کلیدی است. برای اغلب ما ناهار زمانی برای خنده و شوخی، رها شدن از فشارهای کاری و حتی خروج از محیط کار است. اگر چه بسیاری از افراد معتاد به کار را هم می‌شناسیم که ناهارهای کاری زمان مناسبی برای برخی از جلسات آن‌ها هستند که در زمان دیگری امکان برگزاری آن‌ها را ندارند!

در هر حال نکته‌ی مهم این است که افراد موفق از زمان ناهارشان شبیه ۱۵ دقیقه‌ استراحت بین دو نیمه‌ی فوتبال استفاده می‌کنند! این‌گونه:

  1. در زمان‌بندی کارهای روزمره زمان ناهار را خالی بگذارید و در آن زمان، جلسه، قرار کاری و … نگذارید!
  2. ناهار را هرگز پشت میز کارتان صرف نکنید! بلند شوید و بیرون روید!
  3. معمولا ناهار را در رستوران یا غذاخوری شرکت صرف می‌کنیم و افراد زیادی از همکاران‌مان در سازمان را می‌بینیم که نمی‌شناسیم یا با آن‌ها ارتباط نزدیکی نداریم. زمان ناهار فرصت مناسبی برای شبکه‌سازی حرفه‌ای، برندسازی شخصی، مشورت با دیگران و خلاصه هر کاری است که نیازمند گفتگو با دیگران است (و چه بهتر با افرادی باشد که نمی‌شناسید!)
  4. آرام و راحت غذا بخورید نه با عجله!
  5. کمی ورزش بعد از ناهار (مثل چند دقیقه قدم زدن) می‌تواند مفید باشد.
  6. از صبح تا ظهر به چه نتایج کاری رسیده‌اید؟ چقدر برنامه‌ی تنظیم شده‌تان محقق شده است؟ از حالا تا عصر باید چه بکنید؟
  7. مطالعه‌ی اخبار و مقالات آموزشی در این زمان برای به‌روز بودن‌تان مفید است!
  8. زمان انجام کارهای شخصی وقت ناهار است نه در زمان کاری!

انجام کارهایی که از آن‌ها لذت می‌برید (حتی به کوچکی خریدن یک دسر!) می‌تواند انرژی شما را بیش‌تر بازگرداند!

منبع

پ.ن. این مطلب پیش از این در خبرنامه‌ی ایمیلی کار حرفه‌ای راه‌کاو منتشر شده است. برای ثبت‌نام و دریافت مطالب این خبرنامه به سایت راه‌کاو مراجعه فرمایید. متشکرم. 🙂

دوست داشتم!
۷

نمی‌توانم! پس هستم

یکی از چیزهایی که همیشه طعم زندگی را برای ما تلخ می‌کند کشف ناتوانی‌ها و ضعف‌های‌مان است. فرقی هم ندارد این ناتوانی یا ضعف ذاتی باشد یا نباشد! وقتی موقعیت خوبی را در زندگی یا شغل از دست می‌دهی چون یک شایستگی یا توان‌مندی را نداشتی، آن‌وقت چه فرقی دارد که این ناتوانی و ضعف ذاتی باشد (مثلا: ویژگی‌های فیزیکی) یا عارضی (مثل: دانش انجام یک کار خاص.) اما همه‌ی داستان این نیست. همه‌ی ما از ناتوانی‌ها و ضعف‌هایی رنج می‌بریم که تاکنون باعث اتفاق منفی در زندگی ما نشده‌اند؛ اما چون دیگرانی را می‌شناسیم که در آن ویژگی از ما به‌ترند، مدام خود را سرزنش می‌کنیم و اندوهگین و نگرانیم. من هم مثل تمامی آدم‌های دنیا از این ضعف‌ها کم ندارم و تحمل رنج ناشی از آن‌ها همیشه جزو جنبه‌های آزاردهنده‌ی زندگی‌ام بوده است. البته حالا مدت‌ها است به لطف نوشته‌های امیر مهرانی عزیز می‌دانم که راز موفقیت، تمرکز روی تقویت و به‌کارگیری توانمندی‌ها است و نه از بین بردن ضعف‌ها؛ اما چه می‌شود کرد با ضعف‌هایی که از درون هر روز تَرُکی جدید بر چینی نازک اعتماد به‌نفس آدمی می‌نشانند؟

در طول سال‌های اخیر برای غلبه بر حس بد “نتوانستن”‌ها تلاش‌های زیادی کرده‌ام. بعضی از نتوانستن‌ها را می‌شود با یاد گرفتن و تمرین کم‌رنگ کرد؛ اما درد اصلی را همان‌ ضعف‌هایی‌ می‌سازند که تلاش برای برطرف کردن‌شان به جایی نمی‌رسد. چگونه می‌توان با این ضعف‌ها کنار آمد؟ ابتدا بیایید یک داستان کوتاه را با هم بخوانیم:

«سربازی برای انجام یک مأموریت به مرکز فرماندهی احضار شد. فرمانده‌ی پایگاه به او گفت: “در حال حاضر ما کم‌بود تایپیست داریم و می‌خواهم تو در این رسته مشغول به‌کار شوی. بنابراین من تو را یک امتحان کوچک می‌کنم. این متن را تایپ کن.” بعد او را به اتاقی برد که در آن یک میز وجود داشت که روی آن یک ماشین تایپ و یک ماشین‌حساب. سرباز پشت میز نشست و ماشین تایپ را جلوی خودش کشید.

تایپ کردن آن یک صفحه کاغذ یک روز تمام طول کشید. سرباز تجربه‌ی تایپ کردن نداشت و کار بسیار کند پیش می‌رفت. بالاخره کار تمام شد و او متن تایپ‌شده را پیش فرمانده برد.

فرمانده نگاه مختصری به کاغذ انداخت و گفت: “بسیار خوب. فردا ساعت ۸ صبح برای کار خودت را معرفی کن.”

سرباز گفت: “چشم قربان. فقط نمی‌خواهید متن امتحان را دقیق بررسی کنید؟ شاید اشتباه کرده باشم.”

فرمانده لبخندی زد و گفت: “همان وقتی پشت میز نشستی و ماشین‌تایپ را انتخاب کردی، در امتحان قبول شدی.”»

منظورم از نقل این داستان کوتاه چه بود؟ کمی فکر کنید. من داستان بالا را چند سال پیش ترجمه کردم. در این چند سال هر از گاهی به یاد این داستان می‌افتم و لبخند می‌زنم. این داستان چند نکته‌ی مهم را در مورد مقابله با حسِ بد ناشی از ضعف‌ها و ناتوانی‌ها در زندگی به‌همراه دارد:

۱- ضعف، امری نسبی است. هیچ کدام از ما ضعف مطلق ندارد، ناتوانی من در مقایسه با دیگران باید سنجیده شود. سرباز داستان ما نسبت به دیگر سربازانی که حتی نمی‌دانستند باید برای تایپ از دستگاه تایپ استفاده کنند یک گام جلوتر بود! بنابراین من ممکن است در برابر فردی در یک مهارت یا ویژگی خاص ناتوان باشم؛ اما در برابر بسیاری افراد دیگر توانمند هستم. ذهن ما ناخودآگاه حقیقت دومی را نادیده می‌گیرد و نتیجه‌اش می‌شود رنج بردن از مقایسه با افراد توانمندتری که ممکن است در مجموع شایستگی‌ها از من پایین‌تر باشند! (مثلا: ما نسبت به ورزشکاران قهرمان حرفه‌ای رشک می‌بریم و فراموش می‌کنیم که همین جسم سالم ما آرزوی بسیاری از آدم‌های این دنیای خاکی است …)

۲- ضعف را می‌توان با انتخاب‌های درست از مسیر زندگی حذف کرد. سرباز داستان ما از تایپ چیزی نمی‌دانست؛ اما همین که می‌دانست باید از دستگاه تایپ استفاده کند باعث برنده شدن او در مقایسه با دیگر سربازان شد! بنابراین حتی عدم مهارت و ناتوانی هم دلیلی بر شکست خوردن نیست.

۳- ضعف در بستر زندگی است که اهمیت دارد. واقعیت این است که بخش مهمی از رنج‌های ما در مورد ضعف‌های‌مان، ناشی از نگرانی نسبت به موقعیتی خیالی در آینده است که ممکن است این ضعف باعث شکستی بزرگ شود. البته این مسئله خود ناشی از شکست‌های مشابه قبلی در زندگی است. اما اگر بدانیم که آینده هیچ ارتباطی به گذشته ندارد و از آن مهم‌تر، هیچ دلیلی وجود ندارد که موقعیتی که از آن نگرانیم حتما رخ دهد، آن‌گاه است که می‌توانیم نفس راحتی بکشیم و به‌جای انتظار کشیدن برای فرا رسیدن روزی که ضعف‌های‌مان ما را گرفتار شکستی بزرگ کند، روی تقویت توانمندی‌های‌مان و مهارت استفاده‌ی به‌جا و به‌موقع از آن‌ها در زندگی تمرکز کنیم.

شاید این سه نکته چیزی فراتر از توجیه‌‌هایی برای کنار آمدن با ضعف‌های‌مان نباشند؛ اما متأسفانه ما آدم‌های معمولی برای حرکت در مسیر تعالی چاره‌ای جز کنترل تأثیر احساسی منفی ضعف‌های‌مان نداریم. با کنترل این حس بد است که توانمندی‌ها و جنبه‌های مثبت وجودی‌مان از تاریکی ذهنی بیرون می‌آیند و می‌توانیم گام اول را در راه دراز “رفتن تا رسیدن” برداریم. این شاید معنای همان گزاره‌ای باشد که زمانی بزرگی گفت: “اگر چیزی را دوست نداشتید، تغییرش بدهید. اگر نتوانستید تغییرش بدهید، روش فکر کردن در مورد آن را عوض کنید.”

دوست داشتم!
۱۰
خروج از نسخه موبایل