ـ اینجا دفترچهی یادداشت آنلاین یک جوان (!؟) سابقِ حالا ۴۰ و اندی ساله است که بعد از خواندن یک رشتهی مهندسی، پاسخ سؤالهای بی پایانش در زمینهی بنیادهای زندگی را در علمی بهنام «مدیریت» کشف کرد! جواندلی که مدیریت را علم میداند و میخواهد علاقهی شدیدش به این علم را با دیگران هم تقسیم کند!
خوب مدتهاست مقالهی هفته نداشتهایم و دربارهی استراتژی هم ننوشتهام. دلیل از این موجهتر برای نوشتن چند سطری دربارهی استراتژی؟ اخیرا دو مقالهی عالی در مورد استراتژی خواندم که در این پست به آنها میپردازم:
۱- این مقاله آمارهای جالبی در مورد استراتژی ارائه کرده است:
۹۰ درصد شرکتها در اجرا کردن برنامههای استراتژیک خود شکست خوردهاند.
۹۵ درصد از کارکنان استراتژی سازمان را درک نمیکنند!
تنها ۲۷ درصد از کارکنان عادی سازمانها به برنامهی استراتژیک سازمان دسترسی دارند.
۶۰ درصد از سازمانها استراتژیشان را با بودجه متصل نمیکنند.
۸۵ درصد از تیمهای مدیریتی سازمانها زمانی کمتر از یک ساعت در ماه را به مسائل استراتژیک اختصاص میدهند.
از میان استراتژیهایی که اجرا میشوند، دو سوم از آنها در چارچوب زمان، بودجه یا دامنهی تعیین شده بهاتمام نمیرسند.
۲- این مقاله هم به نکتهی بسیار بسیار جالبی در مورد استراتژی اشاره میکند: اینکه استراتژی عبارت است از مجموعهای از تصمیمات / انتخابهای استراتژیک: “اگر استراتژی شما شامل یک انتخاب نیست، استراتژی هم نیست!” مثلا جملهی معروف والدیر ویرا در بین دو نیمهی بازی معروف ایران ـ استرالیا در سال ۹۷ و مقدماتی جام جهانی ۱۹۹۸ ـ که همین هفته سالگردش است ـ یعنی: “بروید هر جور دوست دارید بازی کنی؛ فقط آبروریزی نکنید!” استراتژی نیست. اما کاری که پپ گواردیولا در الکلاسیکوی رفت پارسال لیگ اسپانیا انجام داد و اینجا نوشتم، استراتژی است. او برای بازیکنها مشخص کرد که هدف تیم بازی هجومی است و برای رسیدن به این هدف چارچوب نظم تاکتیکی تیم این است: کار گروهی همراه با حفظ توپ بالا و حملات برقآسا. او میتوانست رویکردهای دیگری را هم امتحان کند؛ مثلا: حفظ توپ بالا و حملات مداوم هم گزینهی دیگری بود؛ اما مشکلش این بود که بهدلیل پرس بسیار شدید رئال مادرید باعث افت شدید فیزیکی بازیکنان بارسا میشد. طبعا گزینههای دیگری هم وجود داشت؛ اما پپ طبق معمول بهترین رویکرد را برگزید و برنده شد. 🙂 در همان پستی که در مورد الکلاسیکو نوشته بودم به استراتژی رئال و مورینیو هم اشاره کردم: نظم کامل و آهنین چارچوب تاکتیکی تیم با مشخص شدن نقش دقیق هر بازیکن.
در متن مقاله برای این دو استراتژی نامگذاری جالبی صورت گرفته: استراتژی پپ را که در آن یک حرکت دارای یک هدف کلان اما گنگ مورد نظر است و روش تحقق آن کاملا روشن نیست را “شاتگان” نامیده که کنایه از خودکار بودن شاتگان و به این معنا است که گلوله راه هدف را خودش مییابد. اما در استراتژی مورینیو که استراتژی تفنگ غیرخودکار (Rifle) نامیده شده نیازمند دقت بسیار در هدفگیری هستیم با به نتیجه برسیم. در این حالت باید مدیر یا مربی خودش تیر را به هدف برساند!
این مقالهی دوم مثالهای بسیار جالبی دارد که اگر وقت کردید توصیه میکنم بخوانیدشان.
همانطور که قبلا نوشته بودم، عصر دیروز چهارشنبه اول آذر، سمینار آشنایی با دورهی متخصص حرفهای در مؤسسهی علمی ـ کاربردی رهشهر با همکاری دورهها برگزار شد. در این سمینار در مورد چهار مبحث زیر صحبت کردم:
تخصص یعنی چه؟
محتوا رزومه و اصول کلی رزومهنویسی چیست؟
تفکر سیستمی یعنی چه و اصول تفکر سیستمی کداماند؟
حرفهایها چه کسانی هستند و چطور مثل آنها حرفهای باشیم؟
از همهی دوستانی که آمدند بابت زحمتی که با وجود وضعیت بد آب و هوایی و ترافیک وحشتناک این روزها کشیدند، صمیمانه سپاسگزاری میکنم و امیدوارم نکاتی که گفتم، برایشان مفید بوده باشد.
برای استفادهی دوستان حاضر در جلسه و دیگر دوستان، فایل پرزنتی که در این جلسه ارائه شد را میتوانید از اینجا با حجم حدود ۳ مگابایت با لینک مستقیم دانلود کنید.
لازم میدانم توضیحی که در پایان جلسه ارائه دادم را اینجا هم بنویسم. من در سمینار دیروز دربارهی مفاهیم صحبت کردم و نه روشها. بنابراین اگر دوست دارید با مفاهیم مربوط به مهارتهای شغلی آشنا شوید، مطالعهی این پرزنتیشن حتما برای شما مفید بود. اگر دوست داشتید یک قدم جلوتر بروید با روشهای کسب این مهارتها و کاربرد آنها در عمل آشنا شوید، میتوانید در دورهی آموزشی “متخصص حرفهای” که در نیمهی دوم آذر ماه برگزار میشود، شرکت کنید.
به نظر میرسد برخی از افراد از دیگران خوششانسترند. اما در واقع بسیاری از کارآفرینان و افراد موفق، معتقدند که خوششانسی یک عامل کلیدی در موفقیت آنها بوده است.
اما داشتن شانس در دنیای امروز تماما بهمعنای شانس نیست. مثلی هست که میگوید: “شانس خود را بساز.” و این اصل “شانس خود را بساز”، یکی از فصلهای کلیدی کتابی است که من برای نوشتن آن با انتشارات مدرسهی مدیریت هاروارد همکاری میکنم. شانس در کنار جرأت، هوشمندی و شجاعت، تبدیل به عوامل کلیدی DNA کارآفرینی و موفقیت شدهاند.
براساس صدها مصاحبه، برقراری ارتباط و تعامل با کارآفرینان، من و نویسندهگان همکارم ریچارد هارینگتون و تسون سان یان دریافتهایم در حالی که شکلهای خاصی از شانس وجود دارد که ما نمیتوانیم روی آنها تأثیر بگذاریم (اتفاقات قطعی یا احتمالی یا عناصر زندگی مثل اینکه کجا به دنیا آمدهاید یا اینکه کدام کارت را از مجموعهی ۵۲ تایی بیرون میکشید)، شانسهای بسیار وجود دارند که شما میتوانید بهخوبی بر آنها تأثیرگذار باشید. تقریبا میشود گفت که اغلب “شانسهای کسب و کاری” تأثیرپذیرند؛ یعنی اگر بفهمید که چگونه میتوانید خوششانس باشید، میتوانید میل باطنیتان را هم برای رسیدن به آن افزایش دهید.
چگونه؟ “خوششانستر” بودن در کسب و کار اساسا مبتنی است بر داشتن “رفتارهای شانسآور” درست. چنانکه ثابت شده است شانس بیش از آنکه با احتمالات ارتباط داشته باشد، به رفتارها مربوط است.
در تحقیقاتمان متوجه شدهایم که انسانهایی که خودشان را در کارآفرینیشان خوششانس میدانستند، به این دلیل خوششانستر بودند که رفتار درستی داشتند. راز داشتن رفتار درست توسط آنها ـ چه آگاهانه بوده باشد و چه ناآگاهانه ـ از سه ویژگی نشأت میگیرد:
۱٫ عامل اصلی پدید آورندهی رفتار شانسآور، فروتنی است. جیم کالینز نویسندهی کتاب “از خوب به عالی”، فروتنی را یکی از ویژگیهای کلیدی رهبران دارای عملکرد برتر میداند. داشتن رفتار شانسآور با فروتنی و آگاهی نسبت به نقاط ضعف و محدودیتهایتان آغاز میشود. شما به مقدار کافی اعتماد به نفس نیاز دارید تا بتوانید احترام دیگران را نسبت به خود جلب کنید؛ اما در عین حال این اعتماد به نفس باید با دانستن اینکه چیزهایی زیادی هم وجود دارند که شما آنها را نمیدانید، متعادل شود. اگر فروتنی مسیری است بهسوی کسب احترام دیگران؛ اعتماد به نفس راهی است به سوی راهبری آن احترام. با این حال فروتنی است که رهبران را واجد صفات انسانی میکند و به آنها امکان موفق شدن را میدهد. فروتنی ریشهی خودآگاهی است و آن گشودگی مورد نیاز را برای در پیش گرفتن ویژگی رفتاری بعدی شانسآور ـ یعنی کنجکاوی ذهنی ـ فراهم میآورد.
۲٫ کنجکاوی ذهنی واکنشی فعال به فروتنی است. فروتنی برای انسانها ظرفیت کنجکاوی ذهنی را فراهم میکند. برعکس، انسانهایی که اعتماد به نفس افراطی دارند یا متکبر هستند، بهندرت پیشفرضهای شخصی و چشماندازی را که از جهان، پیش روی خود میبینند زیر سؤال میبرند. کارآفرینانی که ویژگی کنجکاوی ذهنی را دارند اشتهای سیریناپذیری به به یاد گرفتن در مورد همه چیز دارند. آنها این کار را با مطالعهی حریصانه، گوش سپردن به پیشنهادها و مرور ایدههای جدید با سرعتی بالاتر از دیگران انجام میدهند. آنها بیشتر میپرسند تا به سؤالات جواب بدهند. سرانجام آنها خوششانسترند؛ چون آرزوهای والاتری چون: ملاقات آدمهای جدید، پرسیدن سؤالات جدید و رفتن به مکانهای جدید دارند.
۳٫ خوشبینی منبع انرژی تغییرات مثبت است. اگر فروتنی بنیان کنجکاوی ذهنی است، آنگاه دیدگاه خوشبینانه به فرد این ایمان و انرژی را میدهد: برای کسانی که قبل از دیدن بدیها، خوبیهای یک چیز را میبینند، همیشه “بیشتر، بهتر و سریعتر” ممکن است. خوشبینها بیشتر انرژیبخشاند تا انرژیگیر. با داشتن یک دیدگاه خوشبینانه، احتمال بیشتری میرود که افراد از مواجهه با تعداد زیادی موقعیت خوب و با آیندهی عالی شگفتزده شوند. همچنین احتمال بیشتری دارد آنها اجرای چیزهایی را که براساس کنجکاوی ذهنیشان کشف کردهاند پیگیری کنند؛ چرا که آنها همیشه به بالقوه بودن “وضعیت بهتر” باور دارند.
بنابراین معادلهی توسعه دادن رفتارهای شانسآور بسیار ساده است: این کار با فروتنیِ خودآگاه آغاز میشود، با کنجکاوی ذهنی برای پرسیدن سؤالات درست ادامه مییابد و با باور داشتن و امید به اینکه همیشه احتمال دستیابی به وضعیت بهتر وجود دارد (خوشبینی) به سرانجام میرسد. خوششانسترین انسانهای دنیای کسب و کار کسانی هستند که هر سه ویژگی رفتاری معادلهی موفقیت ـ فروتنی، کنجکاوی ذهنی و خوشبینی ـ را توأما دارا هستند. آنها انسانهایی هستند که به خودشان میگویند: من آنقدر فروتنام که بگویم نمیدانم چگونه وضعیت بهتر / برتر برای من اتفاق میافتد، من آن قدر کنجکاو و شجاعام تا سؤالهایی را بپرسم که ممکن است چیزی را به کامل شدن نزدیک سازد و سرانجام من خوشبینی دیدن “نیمهی پر لیوان” را پذیرا هستم که طبق آن نتیجهی نهایی همواره میتواند بهبود یابد. بدین ترتیب است که من براساس رسیدن به هدفام تلاش میکنم. این عصارهی ذهنیت کارآفرینان خوششانس و همان اکسیری است که اغلب انسانها اگر بخواهند که به آن باور داشته باشند، میتواند به آن دست یابند.
حدود یک ماه و نیم پیش بود که دوست عزیزم رضا بهرامینژاد برایم از پروژهی جذابی گفت که بهتازگی شروع کرده است: کلاس پرنده! ایدهی رضا ساده اما بسیار هیجانانگیز بود: سفر یک تیم هنرمند به یک مدرسهی روستایی، زیباسازی مدرسه و برگزاری برنامههای سرگرمکننده و آموزنده برای بچهها. و من در این یک ماه بهشدت لحظه به لحظه انتظار کشیدم تا روز موعود اولین سفر کلاس پرنده بهمناسبت روز کتاب و کتابخوانی از راه برسد: سفر به روستای زیبا اما محروم بارنجگان از توابع شهر حاجیآباد استان خراسان جنوبی.
این انتظار بالاخره این هفته بهسر آمد: سفر ما از روز یکشنبه آغاز شد و روز سهشنبه بهپایان رسید. صبح یکشنبه با پرواز شمارهی ۲۱۶ هما به بیرجند رفتیم و از آنجا حدود ۵ ساعت در راه بودیم تا به روستای عشایرنشین بارنجگان رسیدیم.
توصیف شور و اشتیاق بچهها و معلمانشان با دیدن ما وصفناپذیر است. هنوز وقتی به یاد برق شادی چشمهای زیبای بچهها میافتم، دلم برایشان حسابی تنگ میشود …
برنامهی روز اول، اجرای یک نمایش با نام “پسرک طبلزن” بود؛ پسری که در قالب یک سفر اودیسهوار و با راهنمایی “فرشتهی مهربون” به این نتیجه میرسید که … نتیجهاش را نمیگویم؛ چون ما نتیجهگیری را برعهدهی بچهها گذاشتیم و بچهها فردا صبح آن روز با نقاشیهای بانمکشان نظرشان را به ما ارائه دادند. یکی از برنامههای آیندهی نزدیک گروه “کلاس پرنده” برگزاری نمایشگاهی از نقاشیهای بچههای بارنجگان است که آنجا میتوانید ببینید بچهها به چه نتایج جالبی رسیدند.
برنامهی روز دوم برگزاری برگزاری تعدادی کلاس آموزشی برای بچهها بود. این کلاسها: عروسکسازی، موسیقی و صداسازی، روزنامهی دیواری و نقاشی. من هم به معلمان مدرسه شیوهی ساختن و نوشتن وبلاگ را یاد دادم. باز هم باید بگویم که توصیف لحظات زیبای گروه ما در بین بچهها وصفناپذیر است؛ بنابراین چند عکس از این لحظات را شما هم ببینید:
یکی از اهداف اصلی گروه ما، زیباسازی مدارس بارنجگان بود. از عصر روز دوم سفر تا ساعت ۴ صبح روز سوم ـ که زمان برگشتمان بود ـ دو کار در این زمینه انجام دادیم:
یکی نقاشی دیواری بسیار زیبای سارا طبیبزاده با کمک سایر بچهها در رنگآمیزی:
و دیگری طراحی و اجرای جمعی کتابخانهی مدرسه:
در این سفر با ۹ جوان علاقهمند و بسیار هنرمند همراه بودم که از آشنایی و دوستی با آنها بسیار مفتخر و خوشحال شدم:
عکس بالا استاد رضا بهرامی طراح و مدیر پروژه. و دوستان خوب تیم پروژه:
سارا طبیبزاده، شهرزاد بهشتیان، هاله مؤدبیان، سوده دوستبخیر، فرزانه ثابت، امیر سهرابی، محمد عاشقی و مجتبی کلارستاقی. همراه با یاری و پشتیبانی این دوستان که در سفر همراه ما نبودند: ساره هوشیار و طه بهرامی.
اسپانسرهای این پروژه که بدون کمک آنها اجرای پروژه ممکن نبود و همت عالیشان را میستایم اینها بودند: مؤسسهی مهر گیتی، شرکت رنگ سحر، میهنبلاگ، انتشارات سورهی مهر و خیریهی حامی:
اما چند نکتهی جالب از میان مشاهدات خودم را هم لازم است بنویسم:
۱- روستای بارنجگان آب و تلفن دارد؛ اما آب شرب و گاز خیر. وضعیت آب روستا بسیار بسیار خطرناک است و من شخصا امیدوارم اگر کسی امکانش را دارد برای دسترسی مردم به آب سالم و قابل شرب هر چه سریعتر کاری بکند.
۲- اینترنت مدارس روستا هم معضل دیگری است. با وجود نصب تجهیزات اینترنت در کانکس مخابرات روستا، شرکت مخابرات استان (و مرکز مخابراتی قائن بهعنوان شهر روستای بارنجگان) از ارائهی اینترنت به مدرسهی روستا سرباز میزند و این امر را منوط به وجود ۲۵ مشتری قطعی در روستا کرده است. این در حالی است که پستبانک همیشه تعطیل (!) روستا دارای اینترنت پرسرعت است و کانکس مخابرات روستا آنقدر به مدرسه نزدیک است که حتی میشود با یک مودم وایرلس معمولی ارتباط اینترنتی مدرسه را برقرار کرد. امیدوارم اگر کسی از میان خوانندگان این وبلاگ امکان پیگیری ماجرا را دارد؛ کمک کند تا مخابرات استان اینترنت مدرسهی روستای بارنجگان را هر چه سریعتر برقرار کند.
۳- روستای بارنجگان روستایی عشایرنشین است؛ عشایری که در بهار به ییلاق کوههای اطراف روستا کوچ میکنند. مهربانی و سادگی مردم روستا مثال زدنی است. از ما دعوت کردند تا در فصل بهار به آنجا سفر کنیم و همراهشان در کوچ باشیم. اگر چه روستا مهمانسرایی ندارد؛ اما کل منطقه به یک بار دیدنش میارزد.
۴- روستای بارنجگان مهد کودک و آمادگی دارد!
۵- آسمان زیبا و واقعا آبی روزها و آسمان پرستارهی شبهای روستا رؤیایی است …
۶- من در تمام روستا آینه”ای ندیدم و برایم این نکته بسیار عجیب بود.
۷- بچههای روستا با وجود سادگی و صمیمیتشان و رؤیاهای بسیار زیبایشان، اعتماد بهنفس بسیار کمی دارند. نمیدانم این بهدلیل ماهیت زندگی در یک روستای محروم مرزی است یا چیز دیگر؛ اما بهوضوح دیدم که چقدر حضور دو روزهی ما در آنجا باعث بهبود این ویژگی در بچهها شد.
۸- بچههای مدرسهی روستا نمایشگاهی از کاردستیهایشان ترتیب داده بودند که در میان کاردستیها این یکی واقعا چشمگیر بود:
۹- آقای لشکری یکی از معلمان روستا از من قول گرفت این جمله را حتما اینجا در وبلاگم بنویسم: “بارنجگان آسمانی پرستاره دارد و زمینی پرستارهتر؛ اما ستارههای زمینیش بال پر کشیدن به آسمان را ندارند.” بیایید هر طور که میتوانیم و از دستمان برمیآید کمکشان کنیم.
پ.ن.۱٫ تیم پروژهی کلاس پرنده دست یاری تکتک شما را برای برنامههای آیندهی خود میفشارد. شما میتوانید چه با حضور در پروژه و چه با حمایتهای مادی و معنوی به ما برای ساختن روزهایی شاد برای کودکان مناطق محروم کشور و برای تحقق آرزوی بزرگمان که زدن تلنگری به آیندهی زیبای این بچهها است، کمک کنید. منتظر یاری تکتک شما هستیم. لطفا با ما تماس بگیرید. 🙂
همانطور که میدانید قرار است بهزودی اولین کارگاه من با عنوان “کارگاه متخصص حرفهای” برگزار شود. در این کارگاه قصد دارم در مورد این موضوع صحبت کنم که چطور میشود بهشکلی بهتر و اثربخشتر کار کرد و چطور میتوانیم با تعدادی روش ساده، موفقیتمان را در هر شغلی که هستیم خودمان رقم بزنیم. همانطور که در تیزر ویدئویی و همچنین برنامهی کارگاه توضیح دادهام، برای این منظور لازم است ما در ۵ حوزهی موضوعی مختلف دانش و مهارت داشته باشیم:
۱- تخصص شما چیست؟ در این حوزه با تعریف و ویژگیهای یک “متخصص” آشنا میشویم.
۲- حرفهای بودن یعنی چه و چطور حرفهای کار کنیم؟ در این بخش به تعریف “حرفهای بودن” و “عوامل موفقیت” آنها میپردازیم.
۳- اصول رزومهنویسی، کاریابی و شرکت در مصاحبهی شغلی. توضیح لازم دارد؟
۴- اصول تفکر سیستمی و حل مسئله در زندگی شغلی و شخصی. در این بخش با چند اصل و ابزار ساده آشنا میشویم که به ما کمک میکنند تا بهتر فکر کنیم و دست بهعمل بزنیم. در اینجا تلاش این است تا روش سیستماتیک حل مسئله را با هم یاد بگیریم.
۵- یک روز کاری اثربخش. در اینجا بهصورت مختصر و مفید با ۱۲ مهارت کلیدی برای افزایش بهرهوری و اثربخشی شغلی در قالب ساعتهای معمول یک روز کاری آشنا خواهیم شد.
برای آشنایی بیشتر دوستان با موضوعات مطرح در این دوره، مسئولین برگزاری دوره یک سمینار رایگان آشنایی با دوره را برای شما دوستان عزیز در نظر گرفتند. در این سمینار من کلیات مباحث مطرح در ۵ حوزهی مذکور را در قالب یک جلسهی دو ساعته برای شرکتکنندگان توضیح خواهم داد. پیشنهاد میکنم حتی اگر قصد ندارید در کارگاه اصلی شرکت کنید، در این سمینار شرکت کنید تا هم دیداری تازه کنیم و هم با بخشی از موضوعات مطرح در کارگاه اصلی که از نظر من برای بهتر کار کردن در هر شغلی مورد نیازند، آشنا شوید.
این سمینار هفتهی آینده چهارشنبه اول آذر ماه از ساعت ۴ تا ۶ در مکانی که متعاقبا اعلام خواهد شد، برگزار میشود. با توجه به محدودیت ظرفیت سالن در پذیرش مهمانان، اولویت طبیعتا با کسانی خواهد بود که زودتر ثبتنام میکنند. برای ثبتنام در این سمینار به این صفحه مراجعه فرمایید.