موفقیت: هوشیار نگاه داشتن ذهن و بهخواب بردن خواستها و آرزوها.
والتر اسکات
موفقیت: هوشیار نگاه داشتن ذهن و بهخواب بردن خواستها و آرزوها.
والتر اسکات
تجربه ثابت کرده که یکی از مهمترین رازهای موفقیت همان ضربالمثل معروف “رهرو آن است که آهسته و پیوسته رود” است. اینکه هر روز حتما کاری کوچک در راستای رسیدن به موفقیت بزرگ و پایدار انجام دهی تا بدین شکل، کمکم به هدف مورد نظرت نزدیک شوی. این کار یعنی عادت کردن به انجام کارهای درست و انجام درست کارها؛ اما نه آنطور که ما فکر میکنیم: عادت کردن یعنی ملالآور شدن زندگی. اتفاقا عادتهای زیادی هستند که اگر سختی ابتدای مسیر عادت کردن به آنها را بپذیریم، به ما هر روز حس سرشاری از انرژی و شور درونی میبخشند و همین حسِ درونی زیبا، عاملی است برای افزایش احتمال تکرار رفتار و عملکردهای درست که در بلندمدت نتیجهی آن تحقق رؤیاها و آرزوها است. خلاصه اینکه “قدرت عادتها” را برای موفقیت را هیچوقت دست کم نباید گرفت.
اما عادتهای درست کداماند؟ در حالت کلی پاسخ به این سؤال بستگی به خود شما و رؤیاها و آرزوهایتان دارد؛ اما برخی عادتهای کوچک اما اثرگذار هستند که بهکار همهی ما برای حرکتِ اثربخش در مسیر رؤیاهایمان کمک میکنند. در این مطلب توضیحاتی دربارهی ۱۲ عادت از اینگونه عادتها (که فهرستشان را از اینجابرداشتهام)برایتان براساس تجربیات شخصیام ارائه میکنم:
۱- خوشبینی: افراد خوشحال، معمولا افراد خوشبینی هستند. خوشبینی تمرین کردنی است!
۲- مراقبت از سلامتی: عقل سالم در بدن سالم است! تعارف که نداریم: همهی ما عادتهای نادرستی داریم که زمینهساز مشکلات فیزیکی ما هستند؛ چیزهایی مثل: دیر خوابیدن، ورزش نکردن و … خوب است هر از گاهی کمی هم به فکر “سلامتی” این نعمت بزرگ خدای مهربان باشیم!
۳- ایجاد تعادل میان کار و زندگی: تجربهی من میگوید که در اغلب مواقع ما برای فرار از انجام کارهای سخت به اتلاف وقت رو میآوریم و بعد، زمان استراحتمان را مجبوریم کار کنیم! نتیجه اینکه همیشه شلوغ و در حال کار هستیم. در بلندمدت این عادت نادرست فرار از کار که وقت تفریح و با خانواده بودن و کتاب خواندن و فیلم دیدن و … را میگیرد نتیجهای جز فرسودگی روحی و روانی و حتی جسمی ندارد.
۴- با دیگران همانگونه رفتار کن که دوست داری با خودت رفتار کنند: بدون شرح!
۵- بخشیدن دیگران را تمرین کن: میدانم که بسیار سخت است؛ اما کینه بهدل گرفتن و ناراحتی باعث تغییر رفتار دیگران یا دنیای بیرونی نمیشود. با این سبک زندگی تنها خودمان را از بین میبریم.
۶- متنوع کردن و عمقبخشی به روابط انسانی: آدمهای اطراف شما روی تفکر و تصور شما و روی رفتار و عملکرد شما و از همه مهمتر روی روحیهی شما تأثیر مستقیم دارند. اگر فقط با آدمهایی شبیه به خودتان در ارتباطید، اگر آدمهایی منفیباف و منفینگر در اطرافتان زیاد هستند و دهها “اگر” دیگر از این نوع، حواستان باشد که اینها نشانههای خطری بزرگ در مسیر موفقیت شما بهویژه در حوزهی شغلی و حرفهای هستند.
۷- نماد آن چیزی باشید که به آن معتقدید: دیگران چگونه میتوانند به درستی افکار شما اعتماد کنند وقتی حتی خودتان به آنها در عمل متعهد نیستید؟
۸- آنچه هستید را بپذیرید و برای بهتر شدن تلاش کنید: شما با شخصیت و اثرگذاریتان روی زندگی دیگران ارزشگذاری میشوید. بهتر نیست با خوبی و مهربانیتان در یادها بمانید؟ فراموش نکنید که بخش مهمی از جایگاه امروزی شما، نتیجهی انتخابها و تصمیمات دیروز شما است. امروز، گذشتهی فردا است؛ از دستش نده!
۹- از ایدهها و چالشهای جدید استقبال کنید: تجربیات جدید ـ چه لذتبخش باشند و چه دردناک ـ زندگی را از مسیر روزمرگی خارج میکنند. خیلی وقتها ما با پذیرش ایدهها و چالشهای نو، هدفهای نویی پیدا میکنیم، متوجه اشتباهاتمان میشویم و یا مسیر جدیدی را برای حرکت بهسوی اهدافمان کشف میکنیم.
۱۰- شور درونیات را بیدار نگه دار: به ما زمان اندکی برای زندگی در این دنیای خاکی و فانی داده شده است. بهتر نیست همین یک باری که قرار است زندگی کنیم، عمرمان را صرف خودمان و رؤیاهایمان کنیم؟
۱۱- شکرگذار باشید: متأسفانه ما آنقدر که حسرت نداشتهها و نشدنیها را میخوریم، شکرگذار داشتهها و خوبیها نیستیم. کشف جنبههای خوب زندگی، دلگرمکننده است. از قدرت آن غافل نشوید!
۱۲- مسیر موفقیتات را خودت بساز: چرا که در غیر اینصورت دیگری آن را خواهد ساخت!
هر کسبوکاری بالاخره زمانی هست که باید با بازار و مشتری واقعی در تعامل قرار گیرد تا بتواند با فروش محصول/خدمت خود به کسب درآمد بپردازد. اما آیا هر محصول/خدمتی برای همهی انسانهای روی کرهی زمین دارای مطلوبیت است و میتوان به آنها فروخت؟ پاسخ این سؤال منفی است؛ اما تقریبا هیچ مدیر کسبوکاری نیست که حداقل در برههای از دوران حیات کسبوکارش، سقف آرزوهای خود را فروش به همهی مردم دنیا یا کشورش نگذاشته باشد! اما چرا کسبوکارها در تحقق این هدف شکست میخورند و به بازارهایی کوچکتر قناعت میکنند؟
اگر به حرفهای مدیران کسبوکارهای شکستخورده توجه کنید، میبینید که یکی از اصلیترین دلایل شکست کسبوکارها این جملهی ساده است: “مشتریان، محصول ما را نمیخواستند!” اما مشکل از آنجا است که در بسیاری از موارد، مدیران کسبوکار علت این نخواستن را در هر جایی جستجو میکنند جز خود محصول و رویکردهای کسبوکار به بازاریابی و فروش به مشتری. احتمالا مشتری درک نکرده چه گوهر درخشانی را با قیمتی پایین در اختیارش گذاشتهایم یا اینکه رقبا با روشهای ناجوانمردانه بر ما پیروز شدهاند.
واقعیت این است که هر کسبوکاری باید بتواند به سه سؤال بنیادین برای موفقیت در بازار پاسخی روشن و قابل ترجمه به اهداف و اقدامات اجرایی بدهد:
۱- چه مشکل/نیاز/مسئلهای را برای مشتری میخواهید حل کنید؟
۲- چگونه میخواهید آن مشکل/نیاز/مسئلهای را برای مشتری حل کنید؟
۳- روش شما چه تفاوتی با رقبای شما دارد؟ (یا بهعبارت بهتر: چرا مشتری باید از شما بخرد نه رقیب شما؟)
تا جایی که من دیدهام اغلب مدیران کسبوکارها تمرکز خود را روی سؤال دو میگذارند و از دو سؤال دیگر غفلت میکنند. این در حالی است که سؤال دو مربوط به درون سازمان و تیم شماست و اتفاقا این سؤالات یک و سه هستند که به مشتری، ذهنیت و روش تصمیمگیری او برای خرید کردن مربوطاند!
بنابراین هر کسبوکاری در هر نقطهای از چرخهی حیات خود باید بتواند به مشتری بگوید که قرار است چه مشکلی را برای او حل کند و چرا مشتری باید این راهحل را بهجای راهحلهای مشابه بخرد؟ البته توجه کنید که قرار نیست ایدهآلگرایانه به داستان نگاه کنیم. به سه سؤال زیر و پاسخهایشان توجه کنید:
۱- آیا این مشکل، مربوط به همهی مردم دنیا است؟ بهاحتمال خیلی زیاد نه. گروه مشخصی از افراد این مشکل را دارند یا اینکه این مشکل برایشان حاد و قابلتوجه است.
۲- آیا در این گروه هدف مشتریان، من میتوانم به همهی خواستهها و سلیقهها پاسخ بدهم؟ تجربه به ما میگوید نه. شما باید محصولی حداقلی داشته باشید که بخش مهمی از خواستهها و سلیقههای مشترک افراد را پوشش دهد. باید بپذیریم که در نهایت مشتری بیشتر براساس سلیقه و ذهنیت و احساس خود تصمیم میگیرد نه لزوما تفکر منطقی و در نتیجه انتخاب نشدن توسط مشتری بهدلیل ضعف ما و محصولمان نیست.
۳- چگونه باید به گروهِ مشتریانی که ما با خواسته و سلیقهی آنها همخوانی بیشتری داریم، بهترین ارزش مشتری را ارائه کرد؟ این مشتریان، همان مشتریان بالقوهی کسبوکار ما هستند که با کمترین تلاش و هزینه باید بتوانیم بیشترین فروش را به آنها داشته باشیم.
یک لحظه همینجا توقف کنید. اگر دقت کنید با طی کردن روندی که از ابتدای این مطلب تا بهحال داشتهایم، حالا به یک “گوشه” از بازار بزرگ دنیای واقعی رسیدهایم! حالا با مشتریانی سر و کار داریم که برای آنها ایدهآلترین گزینهی ممکن هستیم و در نتیجه فروش به آنها کاری بهنسبت آسانتر است. در ادبیات توسعهی کسبوکار به این گروه از مشتریان “بازار گوشهای” (Niche Market) میگویند. تجربه نشان داده که در دنیای شلوغ و فرارقابتی کسبوکار امروزی، بهترین روش ورود به بازار، یافتن یک بازار گوشهای کوچک و سپس بزرگ کردن این گوشه بهصورت تدریجی با توسعهی محصول و کسبوکار است.
اما چگونه میتوانیم بازار گوشهای درستی را برای کسبوکارمان پیدا کنیم؟ جف باس اینجا در سایت اینترپرنر چهار سؤال کلیدی برای رسیدن به بازار گوشهای مناسب و متناسب برای کسبوکارمان ارائه میکند:
۱- چه استعدادها و مهارتهایی دارید که در آنها عالی هستید؟ (یا بهعبارت بهتر شایستگیهای اصلی کسبوکار و خود شما چیست؟)
۲- در بین کارهایی که در آنها استعداد و مهارت دارید از انجام کدام کارها لذت میبرید؟
۳- در بین کارهایی که از آنها لذت میبرید، کدامها میتوانند مشکلی را برای مردم حل کنند؟
۴- از بین مشکلات کشف شده در گام قبلی، مردم برای حل کدام مشکل حاضرند پول خوبی بپردازند؟
پاسخ به این سؤالات اگر چه نیازمند استفاده از ابزارهایی مثل: تحقیقات بازار، تحلیلهای آماری و … است؛ اما واقعیت این است که در نهایت همه چیز به شمّ تجاری مدیران کسبوکار باز میگردد. بنابراین نترسید و به دانش و تجربهی خودتان و از آن مهمتر به شهود و شور درونیتان اعتماد کنید. بسیاری از کسبوکارهای موفق دنیا از گوشههای بازار، درآمد و سود بسیار بالایی بهدست میآورند. بنابراین اگر گوشهی بازار مناسبی را پیدا کنید، شاید دیگر خیلی هم نیازی به توسعهی بازار کسبوکار نیازی نداشته باشید. فرایند یافتن و ورود به بازار گوشهای شاید کمی زمانبر و پیچیده باشد و راهی جز آزمون و خطا نداشته باشد؛ اما با آزمودن گوشههای مختلف بازار سرانجام خواهید توانست بالاخره همانجایی را پیدا کنید که جای واقعی شما است. پس یک بازار خیلی کوچک و کمریسک را برای شروع انتخاب کنید تا حتی اگر شکست خورید، بتوانید دوباره روی پایتان بایستید. بهراه بیفتید و آنقدر با استمرار و اطمینان درونی پیش بروید تا برسید!
لازم است روی یک نکتهی مهم دیگر هم تأکید کنم: بازار گوشهای تنها در زمان ورود به بازار اهمیت ندارد و خیلی وقتها درمانِ دردِ نفروختن یا کاهش فروش یک کسبوکار رسمی در حال فعالیت هم متمرکز شدن روی یک بازار گوشهای است!
“من هیچ الگویی ندارم؛ چون هر فردی اخلاق و شخصیت و فلسفهی خاص خودش را دارد. من از تمام مربیانی که با آنها کار کردم نکات مثبتشان را یاد گرفتهام و آنها را با ایدههای خودم هماهنگ میکنم.” (وحید هاشمیان؛ اینجا)
وحید هاشمیان را همواره فوتبالیستی با شخصیت و مستقل شناختهایم. کسی که هیچوقت خودش را گرفتار دامهای فوتبال ایران نکرد و حقش را در عمل با رفتار و تلاشهایش گرفت. وحید حالا در آلمان بهدنبال رؤیاهایاش در دنیای مربیگری است. این تک جملهی هاشمیان در مصاحبه با خبرنگار سایت باشگاه بایرن مونیخ، آنقدر درخشان است که فکر میکنم باید آن را هر روز به خودم یادآوری کنم. الگوبرداری از دیگران و الگو داشتن بهمعنی آن نیست که هویت و شخصیت مستقل خودم را فراموش کنم. هنر تمامی انسانهای بزرگ همین بوده است که آموختههایشان از دیگران را در قالب یک “فلسفهی شخصی زندگی” خاص خودشان بههم آمیختهاند و زندگیشان را براساس آن شکل داده و پیش بردهاند.
بنابراین خوب است که در زندگی الگو داشته باشیم؛ اما آیینهی اصل وجودی هر کس، بازتابندهی فلسفهی زندگی شخصی او است. شاید این همانی باشد که احمد عزیزی زمانی گفته بود: “آیینه باشد مثل من یا من مثالی دیگرم؟”
مدتها است در فکر تغییراتی در ساختار پست لینکهای هفته هستم. بهنظرم تنوع موضوعات بیش از حد شده که نتیجهی آن، کاهش اثربخشی است. به ساختار جدید مدت زیادی فکر کردم که نتیجهی آن را در پست حاضر میبینید. ساختار جدید روی دو حوزهی اصلی محتوایی گزارهها یعنی مدیریت و کار حرفهای متمرکز شده است. البته میتوانید همچنان محتواهای منتخب هفته (بهویژه در حوزهی فناوری در ایران و جهان) را از فید لینکدونی گزارهها دنبال کنید. امیدوارم ساختار جدید بتواند مفیدتر باشد و شما خوانندگان عزیز هم همچنان همراه با پستهای لینکهای هفته باشید.
پیش از شروع:
زندگی، سلامت و کار حرفهای:
تماشاگر یا بازیگر، میخواهید کدام باشید؟ (وفا کمالیان؛ رفتار سازمانی)
اگر موفقیت میخواهید، این ۲۵ ویژگی را از خود دور کنید | شبکه
۹ مهارت نرمی که برای موفقیت در رشته نرمافزار به آن نیاز دارید (آرش خوئینی)
دید مثبت داشته باشید، بخش ویژهای از مغزتان فعال میشود
مدیریت کسبوکار:
۷ عادت ناشایست منفورترین مدیران دنیا ـ دیجیاتو
۴ ویژگی افراد درونگرا که آنان را تبدیل به رهبران قابلی میکند ـ دیجیاتو
مدیران ماندگار: جک دورسی، مدیری که قابل پیشبینی نیست
چگونه بهعنوان مدیر ارتباط اجتماعی مؤثر در محل کار ایجاد کنیم
ساختارهای انگیزشی؛ عامل رسوایی شرکتهای بزرگ
تجاریسازی و تحلیل و توسعهی کسبوکار:
از دستفروشی تا ۳۰میلیون درآمد روزانه (گفتگوی خواندنی با عباس برزگر؛ کارآفرین گردشگری روستایی)
رشد سازمانی با اتکا به نقاط قوت
نقدهای یک نظام حقوقی و چتری بر سر نوآوران (ملاحظاتی دربارهی ماهیت نظام حق اختراع)
نسخه دوم کتاب اسکرام و XP ساده شده (اسد صفری؛ دنیای چابک)
کارآفرینان چگونه بر اقتصاد اثر میگذارند؟
اقتصاد، تأمین مالی و سرمایهگذاری:
مؤلفههای مزاحم در محیط کار (گزارش پایش محیط کسبوکار در زمستان ۹۳)
اقتصاد آنلاین – سقف پاداش هیاتمدیره شرکتها تعیین شد
اقتصاد آنلاین – سیف حجم نقدینگی را اعلام کرد
جذب سرمایه با اهرم مسکن
فناوری، رسانههای اجتماعی و بازاریابی دیجیتال:
معمای استراتژی محتوایی: کِی و چگونه تقاضا بیافرینیم؟ – دیجیاتو و چگونه برای کسبوکار خود محتوای کاربردی خلق کنیم؟
به مناسبت ۵ سالگی اینستاگرام چرا این اپلیکیشن تغییرات اندکی را به خود دیده؟ ـ دیجیاتو
مسابقهای برای اول بودن با پدیدهای بهنام کانال تلگرام (محمود حقوردی؛ حرفه: روابط عمومی)
آیا مسدودکنندگان تبلیغات هزینههای شما را کاهش میدهند؟ | شبکه
شاید هیچ مسئلهای برای کسبوکارهای امروزی بهاندازهی “رشد و توسعه” اهمیت نداشته باشد. اگر چه رمز بقای کسبوکارها همواره درآمدزایی و سودآوری بوده است؛ اما در دنیای فرارقابتی امروز، برای دست یافتن به این هدف بنیادین کسبوکار لازم است روی توسعه و تنوعبخشی به بازار تمرکز کرد؛ چرا که:
اینگونه است که شما چه یک جوان تازهکار دنیای کسبوکار باشید و چه یک پیرِ دانای بازار، یکی از حوزههای مهمی که باید روی آن تمرکز داشته باشید، رشد و توسعهی کسبوکارتان است. علوم استراتژی رقابتی و بازاریابی، اغلب ابزارهای لازم برای این منظور را در اختیار شما قرار میدهند. اما شاید یک نکتهی مهم این باشد که فارغ از رویکردها و ابزارهای علمی، چه روشهای بهینهای وجود دارد که میتوانیم از آنها برای شناسایی محیط رقابتی و برتریجویی در رقابت و دستیابی به اهداف رشد و توسعهی کسبوکار بهره بجوییم. رید هافمن یکی از بنیانگذاران لینکدین پاسخ جالبی برای این سؤال دارد: او از رویکردی بهنام “رشد بهمقیاس برقآسا” (Blitzscaling) سخن میگوید که از نظر او مهمترین راز موفقیت درهی سیلیکون در برابر سایر اکوسیستمهای کسبوکارهای نوپا در دنیا است. او میگوید که ما در سیلیکونولی زیرساخت مناسبی را برای رشد سریع کسبوکارهای نوپا فراهم آوردهایم. آقای هافمن قرار است پاییز امسال کلاسی با همین موضوع در دانشگاه استنفورد برگزار کند. او در پستی روی لینکدین از سؤالاتی نوشته که قرار است این کلاس به آنها جواب دهد؛ سؤالاتی که فارغ از پاسخهای آقای هافمن، اندیشیدن در مورد آنها برای هر مدیر و مشاور کسبوکاری واجب است:
این سؤالات جذاب و در عین حال تکاندهندهاند. واقعا تا بهحال در مورد چند سؤال از میان این ۲۱ سؤال برای طراحی استراتژی رشد و توسعهی کسبوکارمان فکر کردهایم؟ چند نفر از ما به نقش تعیینکنندهی نیروی انسانی (در هر نقشی از سازمان از سرمایهگذار تا نگهبان) در رشد و توسعهی کسبوکارمان اندیشیدهایم؟ آیا تا بهحال به این فکر کردهایم که در وضعیت رکود اقتصادی کنونی، انتخاب درست استراتژی تأمین مالی چقدر میتواند روی موفقیت کسبوکار تأثیرگذار باشد؟ آیا در مورد اثربخشی تخصیص منابع مالی محدود در دسترس تحلیلی داشتهایم؟ این ۲۱ سؤال از نقطهی آغاز یک شرکت تا آخرین روز حیات آن برای رهبران و مدیران آنها مطرحاند. بهتر است همین حالا در موردشان صادقانه فکر و تحقیق و مشورت کنیم.
“تیم ملی برزیل هنوز چیزهای زیادی برای ارائه دارد. ما میخواهیم از طریق نتایجی که در دیدارهای پیشِ رو کسب میکنیم، بار دیگر غرورمان را بهدست بیاوریم و نشان دهیم که برای رسیدن به بهترین شرایط، تمام تلاشمان را خواهیم کرد. ما برنامهمان را آماده کردهایم. رسانهها و هواداران من را میشناسند. من رؤیافروشی نمیکنم. من واقعیت را به آنها نشان میدهم و واقعیت این است که ما به کار زیادی نیاز داریم. ما دیگر نمیتوانیم فکر کنیم که بهترین هستیم. ما بهترین بودیم و استعدادهایی داریم که میتوانیم بهترین باشیم؛ اما نیاز داریم که فروتنانه درک کنیم که تیمهای دیگر با سختکوشی به جایی رسیدهاند که حالا هستند.” (کارلوس دونگا؛ اینجا)
شاید بدترین هواداران فوتبال هم پیشبینی نمیکردند که برزیل در خانه با نتیجهی توفانی ۷-۱ به آلمان ببازد و فرصت حضور فینال جام جهانی را از دست دهد. اما متأسفانه تلخترین واقعیت دنیا این است که “رؤیا”ها دستنیافتنیتر از آنی هستند که تصورش را داریم. کارلوس دونگا کاپیتان پرافتخار برزیل که قبلا یک بار در قامت سرمربی توانسته بود با بردن کوپا آمریکا، تیم کشورش را باز هم به موفقیت برساند، حالا بعد از چند سال بازگشته تا ناجی فوتبال شکستخوردهی برزیل باشد. حرفهای کارلوس دونگا آیینهی تمامنمای سقوط فوتبال کشورش است: تیمی که دیگر تنها چیزی که ندارد “جوگو بونیتو” است!
حرفهای کارلوس دونگا در ابتدای مسیر بازسازی برزیل تأملبرانگیز است. او یک روش ساده را برای موفقیت در رؤیاسازی ارائه کرده است:
شکست در دستیابی به رؤیاهای بزرگ، پایان دنیا نیست. این را خیلی از ما میدانیم که بعد از شکست خوردن میتوان از جا برخاست. اما مشکل این است که اغلب ما بعد از شکست خوردن، در زمان اندیشیدن به آینده، همان کاری را میکنیم که درویش فقیر حکایت معروف کلیله و دمنه انجام داد: رؤیابافی! اما تجربه نشان داده است که آینده از آن کسانی است که شجاعت به راه افتادن و امیدوار بودن را دارند.
چقدر مطالب عالی داشت این هفته؛ منتخبها همگی خواندنیاند و بقیه هم در لینکدونی گزارهها!
پیش از شروع:
زندگی، سلامت و کار حرفهای:
مدیران ماندگار اینگوار کامپراد، مدیر کبریتفروش
طوفان مغزی وارونه (وفا کمالیان؛ رفتار سازمانی)
۷ تاکتیک برای مذاکره به تعداد مذاکرهشوندهها راه برای مذاکره وجود دارد!
قوانین طلایی برای دریافت بازخورد
تحلیل، توسعه و مدیریت کسبوکار:
سلب اعتماد از سیستمها (وفا کمالیان؛ رفتار سازمانی) (عاااااااالی! بهترین مطلب هفته.)
سلاح جدید سیلیکون ولی: طراحان کارآفرین ـ هزار و یک بوم
اسبها در سربالایی همدیگر را گاز میگیرند (اسد صفری؛ دنیای چابک)
دنیای رقابت و چالش به اشتراکگذاری اطلاعات
توسعه بازار؛ شکلی از آینده (حوزهی کاری که این روزها آن را بسیار توصیه میکنم)
تجاریسازی، کارآفرینی و استارتآپ:
داستان یک تجربه، پیش از شروعی تازه (شاهین کاتبی و داستان یک تجربهی واقعی ایرانی)
تلاشی خلاقانه برای تولید یک نرمافزار (داستان تولید اپلیکیشن سیری)
اقتصاد آنلاین – گفتگو با میلیاردری حاصل شکستهای فراوان (مصاحبه با بهروز فروتن بنیانگذار صنایع غذایی بهروز)
اهمیت بخش تجاری ایدههای مهندسی در استارتآپها
اقتصاد، تأمین مالی و سرمایهگذاری:
اقتصاد آنلاین – عقد «خرید دین» رسمی شد
ریسکهای سرمایهگذاری در پسابرجام (نوشتهی استاد عزیز مدیریت ریسک ما؛ دکتر هومن عطار)
اسناد خزانه اسلامی روی میز فروش
چرا مدام عقب میافتیم؟/نگاهی به وضعیت وخیم نظام آماردهی در کشور
تعریف ۲۰ مدل همکاری با صنعت: ضرورت افزایش سهم تولیدات صنعتی درحوزه الکترونیک
آمار و اطلاعات کسبوکار و اقتصاد:
سفره ایرانیها در ده سال اخیر چه تغییری کرده است؟ ـ بخش اول و سفره ایرانیها در ده سال اخیر چه تغییری کرده است؟ ـ بخش دوم (دیتا پارتنرز)
سقوط بهرهوری اقتصاد به ۵٫۷- درصد
گزارش جدید وزارت کار از اشتغال ۳۷۳ هزارنفر شاغل شدند
فناوری و کسبوکار:
آیا محصول جدیدمان، نام دامین مجزا میخواهد؟ (دکتر اسماعیلخو)
بررسی ترافیک اینترنتی برتری وب بر اپلیکیشن
آینده نهادهای مالی در گرو تکنولوژی؛ خدمات متقابل تکنولوژی و فاینانس ـ راه پرداخت
پرداختهای مبتنی بر تلفن همراه در اکوسیستم دیجیتالی خدمات ـ راه پرداخت
هماندیشی تخصصی دستاوردهای سامسونگ در مبحث اینترنت اشیا برگزار شد ـ دیجیاتو
فناوری همراه و اپلیکیشنها:
دوران طلایی تبلتها به پایان میرسد؟ و کسب وکارها کامپیوتر رومیزی را ترجیح میدهند!
اسکایپ برای ویندوز حالا یک مترجم داخلی دارد ـ فارنت
دراپباکس قابلیت جدیدی برای آسانسازی کار تیمی را به سرویس خود افزود ـ دیجیاتو
از حالا اپلیکیشنهای اندرویدی میتوانند دو برابر حجیمتر از گذشته باشند ـ دیجیاتو
رسانههای اجتماعی:
برند سازی اینترنتی – قسمت دوم: کمی اجتماعیتر ـ وببرندینگ
واکاوی شکست گوگل پلاس تلاش پرهزینه غول جستجو برای به زیر کشیدن فیسبوک ویژه ـ زومیت
چگونه فیسبوک به مرگ اینترنت آزاد سرعت میبخشد؟ ـ زومیت
فیسبوک امکان استفاده از ویدئو و تصاویر موقت برای پروفایل کاربری را به اپلیکیشن خود میآورد ـ دیجیاتو
فاوا در جهان:
مصاحبه ساتیا نادلا با وال استریت ژورنال: تکامل آفیس آرام اما پیوسته است ـ دیجیاتو
داستان توسعه ویندوز ۱۰ از زبان سازندگانش؛ روایتی ناگفته از قلب ردموند – دیجیاتو
زندگی خالق تلگرام روی میز رستوران
ملاقات با پدر تلویزیون اینترنتی
مردی دامنه گوگل دات کام را ۱۲ دلار خرید!
فاوا در ایران:
یک دهه گذشت اما دولت الکترونیکی شکل نگرفت
فعالیت در بازار نرمافزار ایران با یک مجوز و چند متولی
مقایسه روند جهانی بهکارگیری روشهای پرداخت غیر نقد با ایران / هنوز بالغ نشدهایم ـ راه پرداخت
مسوولیت جدید سازمان نظام صنفی ارایه مجوز خدمات پس از فروش
دبیر شورای عالی فضای مجازی: راهاندازی مرکز تولید محتوای ملی؛ شبکه ملی هنوز کامل نیست
آمار و اطلاعات فاوا:
شکاف مهارتهای IT در ۸۴ درصد سازمانها
سرمایهگذاری ۱٫۲ میلیارد دلاری خاورمیانه و آفریقا در صنعت نرمافزار
معاون وزیر ارتباطات: سهم ۰.۵۳ درصدی فناوریهای پیشرفته در صادرات کشور – ایستنا
ای بندگان خدا! به نادانیهای خود تکیه مکنید …
مولا علی (ع) ـ خطبهی ۱۰۵ نهجالبلاغه
عید سعید غدیر خم مبارک!
“گواردیولا تلاش میکند تا ایدههایش را در بایرن جا بیندازد و این حتی بعضی از بازیکنان را هم شگفتزده کرده است. در واقع این شیوهی او برای هدایت تیم است: شگفت زده کردن تیم. اما در نهایت، این سیستم است که مؤثر واقع میشود. گواردیولا نمیخواهد برخلاف میل بازیکنان عمل کند. او از آنها براساس توانایی و استعدادشان بهره میگیرد.” (گونتر نتزر، اسطورهی بایرن؛ اینجا)
داستان مربیگری پپ در بایرن بهاندازهی روزهای حضورش در بارسا شورانگیز و جذاب نبوده است. بایرن این روزها حتی در برابر تیمهای آلمانی هم شکستناپذیر نیست و آن هم در حساسترین بازیها: باخت در برابر ضعیفترین دورتموند این سالها در نیمهنهایی جام حذفی سال گذشته و شکست در برابر ولفسبورگ در سوپر جام امسال آلمان. اما بایرنِ گواردیولا هنوز هم تیم جذابی است که با ایدههای مربی بزرگش فوتبالی تهاجمی و جذاب ارائه میکند که میتوان امضای پپ را پای آن دید. مسئولین بایرن هم برخلاف بسیاری از تیمها پشت مربیشان در روزهای سخت ایستادهاند تا پپ راهی را که برای تحول فوتبال بایرن آغاز کرده است به نتیجه برساند. اینکه آیا پپ میتواند یا نه بحث دیگری است. اگر اهل مطالعهی جدی هستید، پیشنهاد میکنم کتاب “محرمانهی پپ” را مطالعه کنید تا از جزئیات انقلاب تاکتیکی پپ در بایرن آگاه شوید.
در دنیای امروز بسیاری از مدیران از وجود سیستمها و نظامهای سازمانی شکایت دارند. آنها سیستمها را محدودکننده و مانعی در برابر حرکت سریع بهسوی تحقق اهداف میدانند. خیلی وقتها سیستمهای سازمانی ناقصاند و یا اشکالات بدیهی دارند که نتیجهی آنها پایین آمدن کارایی و بهرهوری سازمان است. اما مسئله اینجاست که این مدیران جایگزین قابل اطمینانی برای سیستمها ارائه نمیدهند. آنها توانمندی خودشان در مدیریت را بدل سیستمهای سازمانی معرفی میکنند. در واقع اگر توانمندی مدیر راه قابل اطمینانی برای مدیریت سازمانها بود، اساسا علم و ابزارهای مدیریت در طول صد و اندی سال اخیر بهوجود نمیآمدند و توسعه نمییافتند!
اما نکتهی جالبی در حرفهای گونتر نتزر در مورد پپ وجود داشت که آن را با فونت پررنگ متمایز کردهام. خیلی خلاصه باید اشاره کرد که سازمانهای امروزی برای تضمین حداقلهای عملکردی و بهرهوری، نیازمند سیستمهای سازمانی هستند. اما آن چیزی که باعث تمایز سازمانهای موفق از سازمانهای معمولی و ناموفق میشود، توان مدیر در فرا رفتن از این حداقلها با استفاده از توانمندیهای مدیریتی خود است. این همان فلسفهی مدیریتی است که مدیران بزرگ تاریخ براساس آن سازمان خود را شکل داده و توسعه میدهند. بنابراین هر مدیری برای موفقیت سازمان خود در درجهی اول باید سیستمهای سازمانی مناسبی را در سازمان خود مستقر کند. در عین حال مدیر بهصورت تدریجی و با بهبود بینش خود نسبت به کسبوکار و سازمان خود و با بهدست آوردن تجربهی عملی، فلسفهی مدیریتی خود را نیز بهتدریج طراحی و اجرا میکند. نکتهی کلیدی که نباید فراموش شود این است که حتی خود فلسفهی مدیریتی نیز شامل مجموعهای از ایدهها، اصول، ارزشها و گزارههای توصیفی و تحلیلی است که در ارتباط با هم یک کل واحد و منسجم یا بهعبارت بهتر یک سیستم را شکل میدهند!
بنابراین هر مدیر برای ایجاد یک سازمان موفق در دنیای امروزی لازم است الگوی اختصاصی مدیریت سازمان خود را بهشکل زیر طراحی کند:
سیستمهای مدیریتی (استراتژی، ساختار سازمانی، فرایندها و …) + فلسفهی مدیریتی = الگوی اختصاصی مدیریت سازمان