“در فوتبال همه با هم شکست میخورند یا پیروز میشوند. باید با این ذهنیت به میدان مسابقه رفت. اگر بخواهم در خصوص اینکه مردم چه چیزهایی درباره من میگویند فکر کنم بدان معنا خواهد بود که وقتم را هدر دادهام. این صحبتها از یک گوشم وارد و از گوش دیگرم خارج میشوند. همواره تلاش کردهام که بهترین نمایشم را در زمین داشته باشم و فکر میکنم تا سالهای طولانی هم در رئال مادرید میمانم.” (سرجیو راموس؛ اینجا)
همهی ما بارها و بارها در طول زندگیمان با حرفهای گزنده، انتقادات بیجا و نظرات نامربوط آدمها مواجه شدهایم. اخلاق به ما حکم میکند که نظرات همه را بشنویم؛ اما از اینجا بهبعد داستان کمی پیچیده میشود. اینکه آدمها از ما انتظار دارند به حرفشان واکنش عملی هم نشان بدهیم. واقعیت این است که در برابر “حرفِ مردم” همیشه به سه گزارهی زیر فکر میکنم:
۱- تجربه نشان داده هیچوقت هیچ کسی از ما راضی نخواهد شد!
۲- حرفِ دیگران درد دارد؛ اما در نهایت چیزی بیشتر از حرف نیست!
۳- آن دیگران خبر از تمامی شرایط درون ما، کار ما و بهصورت خلاصه زندگی ما ندارند. فارغ از اینکه بههمین دلیل، قضاوتشان غیراخلاقی است؛ میتوان از حرفهایشان گذشت.
سرجیو راموس نکتهی دیگری را هم اضافه کرده است: انرژی و وقت و فکر من مهمتر از آن است که برای “حرفِ مردم” هدر شود. در دنیایی که حریم شخصی چیزی شبیه یک شوخی دردناک است و آدمها حقِ اظهار نظر در مورد دیگران را بدیهی میشمارند؛ زندگی برای خودمان و رؤیاهایمان همراه با نادیده گرفتن نظرات دیگران (البته بعد از تأملی برای تشخیص نقد درست از نادرست) نه یک انتخاب که یک ضرورت است.
پس بار بعدی که هدفِ نقدی ناجوانمردانه قرار گرفتید شانههایتان را بالا بندازید، لبخندی بزنید و به خودتان بگویید: “زندگیِِ من ارزشمندتر از این حرفها است و خوشبختانه هنوز هم در اعماق قلبم جاری است.” آن حرف را نادیده بگیرید و به زندگیتان ادامه دهید.