“من هرگز نگران داشتن یک تیم کوچک (از نظر تعداد بازیکن) نیستم. در واقع این میتواند برای ما بهتر باشد. من به بازیکنانم اطمینان کامل دارم و فلسفهی من این است که برای هر مشکلی یک راه حل وجود دارد.” (پپ گوآردیولا؛ اینجا)
با تبریک تولدش و با آرزوی یک برد استثنایی دیگر در الکلاسیکوی امشب. 🙂
حل مسئله همیشه از راههای شناخته شده و معمولی قابل انجام نیست. خیلی وقتها مشاوران ناگزیر از استفاده از روشهای جدید و غیرسنتی برای حل مسائل سازمانی هستند. استفاده از روشهای جدید میتواند دو وجه داشته باشد: یادگیری روشهای جدیدی که دیگران ابداع کردهاند و ابداع روشهای جدید توسط خود فرد یا تیم. دومی نیازمند خلاق بودن است. خلاقیت اگر چه میتواند یک ویژگی ذاتی آدمها باشد (بعضی آدم ها همیشه خلاقاند)؛ اما اینطور هم نیست که خلاقیت صرفا ذاتی باشد. بههمین دلیل روشهای زیادی برای خلاقتر شدن ارایه شده است. در عین حال تمریناتی هم برای افزایش توان خلاقیت ذهن وجود دارند که در این پست ۱۲ تمرین ساده در این زمینه را مرور میکنیم:
روزی یک ساعت را بدون سخن گفتن در میان جمع ـ بهاستثنای پاسخ دادن به پرسشهای مستقیم ـ بگذرانید. این کار را البته باید طوری انجام دهید که دیگران نگران قهر کردن یا مریض شدن شما نشوند. هر چقدر که میتوانید معمولی باشید. اما داوطلب صحبت کردن یا اطلاعرسانی نشوید!
روزی ۳۰ دقیقه در مورد یک موضوع خاص فکر کنید. با ۵ دقیقه در روز شروع کنید.
یک نامه بنویسید که در آن عبارات من و مال من و عبارتهای مشابه وجود نداشته باشند.
۱۵ دقیقه در روز صحبت کنید بدون اینکه عبارات من و مال من و عبارتهای مشابه در سخنانتان وجود داشته باشند.
یک نامه با لحن موفقیتآمیز یا آرام در مورد خودتان بنویسید. از عبارتهای نادقیق استفاده نکنید و دروغ هم نگویید. بهدنبال جنبهها یا کارهایی از خود بگردید که میتوانند با صداقت، راه طی شده توسط شما را بازتاب بدهند.
پیش از ورود به یک اتاق شلوغ اوضاع را بسنجید!
با یک آدم جدید دوست شوید و بدون اینکه متوجه شود او را وادار کنید تا در مورد خودش برای شما صحبت کند. سؤالاتتان را طوری مطرح کنید که فرد احساس آزردگی نکند.
برای همان آدم جدید بهصورت اختصاصی در مورد خودتان و علایقتان صحبت کنید؛ بدون اینکه شکایت یا اغراق کنید یا مخاطبتان را خسته کنید.
“منظورم این است که” یا “در واقع” و هر تکهکلام دیگری را از حرف زدنتان حذف کنید.
برای دو ساعت از روزتان برنامهریزی کنید و این برنامه را اجرا کنید.
برای خودتان ۱۲ وظیفهی تصادفی تعیین کنید. مثلا: با اتوبوس تا یک شهر نزدیک بروید و برگردید، ۱۲ ساعت غذا نخورید، در بدترین محل ممکن غذا بخورید، تا صبح بیدار بمانید و کار کنید و …
هر از چند گاهی یک روز کامل به همهی خواستههای منطقی دیگران پاسخ مثبت بدهید.
در دنیای امروز اولین و مهمترین وظیفهی هر مدیر تصمیمگیری است. مدیر مجبور است هر روز از میان گزینههای بسیاری که با آنها روبرو است و با در نظر گرفتن محدودیتهای پیش روی خود، تصمیم بهینه را بگیرد. تصمیمگیری یک انتخاب است و این انتخاب معمولا باید در زمان کوتاهی انجام شود. بنابراین تصمیمگیری همیشه در معرض خطا قرار دارد. آشنایی با اشتباهات احتمالی که میتواند در مسیر تصمیمگیری رخ بدهند؛ میتوانند به مدیران در تصمیمگیری بهتر یاری برساند. تحقیقات تعدادی خطای عمومی یا نقاط قابل توجه در فرایند تصمیمگیری را روشن کردهاند؛ از جمله موارد زیر:
عجله کردن: با سرعت در تصمیمگیری خود را گیج نکنید. تصمیمی که پیش از دسترسی به حقایق یا در نظر گرفتن آنها اتخاذ شود.
دیدگاه تنگنظرانه: اغلب به توجه به بررسی یک مسئله اشتباهی منجر میشود؛ زیرا مسئله اصلی مورد پیشقضاوت قرار گرفته یا توسط یک چارچوب تحلیلی نامرتبط بررسی و توسط آن محدود شده است.
اطمینان بیش از حد: به خود تصمیم و یا عمومیتر از آن در فهم به دست آمده مسئله و حقایق.
قانون سرانگشتی: تکیه کردن بر چارچوبها یا میانبرهای نامناسب برای گرفتن تصمیمات مهم به جای انجام تحلیلهای کافی در مورد موضوع مورد نظر.
فیلتر کردن: نادیده گرفتن یافتههای ناخوشایند و یا یافتههایی که نظریههای پذیرفته شده یا تصمیمات گرفته شده توسط شما را پشتیبانی نمیکنند.
کلک زدن: کمبود چارچوبهای تحلیلی و در نتیجه تلاش برای مدیریت تعداد زیادی متغیر یا اطلاعات در مغز خودتان!
مشاوره مدیریت یکی از حرفههایی است که در برابر رکود اقتصادی تاب آورده است. چرا؟ زیرا این روزها شرکتها خیلی بیشتر از گذشته به مشاورانی که به آنها در افزایش درآمدها و کاهش هزینهها کمک بکنند، نیازمندند.
مشاوره مدیریت همچنین یکی از پردرآمدترین مشاغل در ایالات متحده است. پیمایشی که اخیرا توسط “اتحادیه شرکتهای مشاوره مدیریت (Association of Management Consulting Firms)” انجام شده نشان میدهد که مشاوران تازهکار به صورت متوسط سالانه ۵۸ هزار دلار درآمد دارند و مشاوران باتجربه به صورت متوسط سالانه ۲۵۹ هزار دلار درآمد کسب میکنند (که شامل مزایا و پاداشهای پروژهها نیز میشود). در نهایت مشاوران مستقل بین ۱۰۰ تا ۳۵۰ دلار در ساعت دریافت میکنند.
بنابراین اگر شما در مورد ورود به این حوزه کاری میاندیشید، صبر نکنید. (خوشحالم که خودم هم صبر نکردم!) پاداشهای مالی انگیزههای واقعی هستند. سایر مزایای شغل مشاوره مدیریت عبارتند از: چالشهای فکری، پرستیز، وجود موقعیتهایی برای یاد گرفتن و سطوح بالای رضایت شغلی.
خوب اجازه بدهید در مورد دو مسیر جداگانه حرفه مشاوره مدیریت صحبت کنیم: کار کردن برای دیگران و به صورت مستقل کار کردن. اگر تجربه زیادی ندارید یا یک جوان تازه فارغالتحصیل شده هستید، کار کردن برای دیگران احتمالا هوشمندانهترین انتخاب است. اگر تجربه حرفهای کافی در یک حوزه خاص دارید، مستقل کار کردن یک گزینه ممکن است.
هر کدام از این دو مسیر را که برگزینید، نکاتی که در ادامه ذکر میشود برای ورود به این حوزه و موفقیت در آن مفید هستند:
مهارتهای خود را توسعه دهید: مشاوران مدیریت باید در زمینه حل مسئله، ارتباط برقرار کردن و مهارتهای مدیریتی (مانند: برنامهریزی و تفویض اختیار) با مهارت باشند. سایر مهارتها و ویژگیهایی که میتواند به شما در به دست آوردن شغلی در این حوزه کمک کند عبارتند از: مهارتهای پایهای کار با رایانه، رهبری و توانایی کار کردن زیر استرس شدید.
خودتان را آموزش دهید: برخلاف باور عمومی برای ورود به این حوزه شما نیازمند داشتن یک مدرک مدیریت، MBA و یا حتی هیچ مدرک دانشگاهی ندارید! (البته داشتن چنین مدرکی بد نیست و شما را در رقابت به دست آوردن شغل از دیگران جلو میاندازد.) اگر چه شما باید خود را در زمینه مسائل روز علم مدیریت از طریق ادامه حصیل یا خواندن مطالب منتشر شده در زمینه مدیریت (مثل کتابها، مجلات و مقالات) به روز نگاه دارید.
بدانید که از این شغل چه میخواهید: خودتان را با عناوین شغلی موجود، حوزههای تخصصی (از فناوری اطلاعات تا توسعه سازمانی) و چرخه عمومی حرفه مشاوره (تدوین پروپوزال، توفان مغزی، جمعآوری اطلاعات، تحلیل و ارایه) آشنا کنید. حتی بهتر است که چگونه نوشتن پروپوزال برای گرفتن کار مشاوره را یاد بگیرید.
تجربه کسب کنید: روشهای کسب تجربه مشاوره مدیریت عبارتند از: مجانی کار کردن (داوطلب شدن برای ارایه مشاوره به یک سازمان غیرانتفاعی)، کارآموزی یا همکاری نیمه وقت با یک شرکت مشاوره.
تصمیم بگیرید کجا میخواهید کار کنید: اگر هدف کاری شما کار کردن برای یک شرکت مشاوره است، تصمیم بگیرید که در کجا میخواهید تلاشهای خود را در جستجوی کار متمرکز کنید. انواع کارفرمایان در این حوزه عبارتند از: شرکتهای چند ملیتی (مانند: اکسنچر و مککنزی)، شرکتهای کوچک، شرکتهای بزرگ، سازمانهای غیرانتفاعی و مؤسسات دولتی. هر کارفرمایی مزایا و معایب خاص خود را دارد.
خودتان را با فرایند به دست آوردن شغل مشاوره آشنا کنید: مثلا مراحل مصاحبه برای یک پست سازمانی مشاوره شامل: پرسشهای مربوط به شخصیت و رزومه فرد، پرسشهای مربوط به قابلیتهای ارتباطی فرد و پرسشهای مربوط به مسائل واقعی کسب و کار (Business Case). حتی ممکن است از شما خواسته شود یک “ارایه Presentation” درست کنید.
اگر راهاندازی شرکت خودتان را در نظر دارید: اگر یک میل ذاتی به کارآفرینی دارید، گامهای اساسی برای آغاز یک کسب و کار مشاوره شامل: بازارشناسی، تصمیمگیری برای ورود به بازار و راهاندازی دفتر کارتان است. شما همچنین به قیمتگذاری خدماتتان (و اینکه کارفرما را به صورت ساعتی، روزانه، براساس پروژه یا قراردادی شارژ کنید) و جذب مشتری از طریق شبکهسازی، تبلیغات یا استفاده از شهرتتان نیازمندید.
در آخر اینکه ـ اگر چه واقعا ضروری نیست ـ اما شاید بخواهید برای پیشرفت بیشتر یک مسیر حرفهای را برای خود بهعنوان یک مشاور مدیریت رسمی (Certified Management Consultant) طراحی کنید.
مشاوره مدیریت یک حوزه مقاوم در برابر رکود و سودمند است. در واقع برخی از حوزههای تخصصی مشاوره در این دوران رکود اقتصادی رشد درآمدی قابل توجهی داشتهاند. بنابراین برای شیرجه زدن درون دریای این حرفه جذاب و پردرآمد آماده شوید. فقط مطمئن شوید که تمریناتتان را برای موفقیت در این حوزه به خوبی انجام دادهاید.
امشب یک مرد بزرگ باز هم با شایستگی هر چه تمامتر جایزهی بهترین مربی سال دنیا را جلوتر از بزرگمرد دیگری به نام سر الکس فرگوسن دریافت کرد. + مرد بزرگ قصهی ما سال ۲۰۰۸ که مربی بارسا شد، همه هر هفته منتظر اخراج شدن او بودند. بازی هفتهی اول را هم که در نیوکمپ به یک رقیب تازهوارد و ضعیف باخت، دیگر بهانهها جور شده بود. اما هفتهها گذشت و اخراج که نشد هیچ، کاری انجام داد که هیچ تیمی نتوانسته بود تا قبل از او آن را انجام بدهد: فتح سه گانهی لالیگا، جام حذفی اسپانیا و مهمتر از همه لیگ قهرمانان اروپا. داریم از پپ گوآردیولا صحبت میکنیم: بهترین مربی جهان!
در این سه سال خیلیها موفقیتهای او را با بارسا به حساب نسل جادویی بازیکنان بارسا گذاشتهاند؛ اما اگر به فهرست بازیکنان تیمهایی مثل رئال و بایرن و میلان و اینتر نگاه کنید، میبینید که خیلی هم حق با این گروه نیست. هیچ کس نمیتواند نقش پپ را در پدید آمدن سبک بازی منحصر بهفرد بارسا انکار کند. اما عوامل موفقیت پپ چه بوده است؟ امشب زمان خوبی است تا بهمناسبت این موفقیت پپ، نگاهی بیاندازیم به اصولی که پپ عزیز را موفق کرده است:
وقتی هیچ کس جدیتان نمیگیرد، خودتان خودتان را جدی بگیرید!اگر پپ میخواست به حرف منتقدان گوش کند، همان روزهای اول حضورش در بارسا باید این تیم را ترک میکرد.
و من این همه نیستم! هیچ وقت بیخودی مغرور نباشید. از خوبیهای و تواناییهایتان لذت ببرید؛ اما لازم هم نیست بهترین بودنتان را به زبان بیاورید. خودتان بدانید کافی است!
من میتوانم تأثیر بگذارم، پس هستم! گواردیولا همیشه با تأثیری که بر سبک بازی بارسا گذاشته شناخته میشود. فوتبال تکضرب و حفظ توپ بینظیر بارسای او حسرت تمام مربیان دنیا است.
همیشه هم هدفهای کوتاهمدت داشته باشید و هم هدفهای بلند مدت. پپ همیشه پیروزی در هر بازی را هدف اصلی خود قرار میدهد؛ اما هرگز از هدف اصلی و نهاییاش ـ قهرمانی ـ هم غافل نمیشود.
برای موفقیت لازم نیست از روشهای غیراخلاقی استفاده کنید! پپ همیشه و تحت هر شرایطی به مربی و بازیکنان حریف و داوران احترام میگذارد.
برای کارهایتان ایده داشته باشید. حداقل خودتان بدانید که قرار است در چه کاری موفق شوید و چطور میخواهید موفق شوید.
حواستان به ریسکهای احتمالی باشد و برایشان برنامه داشته باشید. گواردیولا حتی وقتی تیماش در بازی رفت مرحلهی حذفی مسابقات تیم حریف را با نتیجهای عجیب در هم میکوبد، باز هم برای بازی برگشت نگران پیروزی حریف است. بنابراین هیچ وقت حتی نامحتملترین خطرات ممکن برای مسیرتان به سوی تحقق اهدافتان را هم نادیده نگیرید.
و در نهایت اینکه انجام درست کارهای بزرگ، استثنایی است نه شکست خوردن! همیشه ساختن و خوب بودن و خوب ماندن، از تخریب و شکست خوردن، سختتر است! بنابراین وقتی کاری را خوب انجام میدهید، از اینکه موفق شدهاید لذت ببرید. وقتی هم شکست خوردید، بدانید که طبیعت زندگی بیشتر بودن شکستها نسبت به موفقیتهاست.
این بند آخر را در جملات پپ در هنگام دریافت جایزهاش میتوان بهخوبی دید: او جایزهاش را متعلق به تمام کسانی دانسته است که در طول بیش از صد سال حیات باشگاه بارسلونا برای تبدیل شدن این باشگاه به یکی از بهترین باشگاههای جهان تلاش کردهاند. “برای من مایهی مباهات و افتخار است که عضوی از این باشگاه بینظیر و جذاب بودهام.”+
پ.ن. این مطلب چند هفته قبل در صفحات سبک زندگی شمارهی ۳۴۰ هفتهنامهی همشهری جوان چاپ شده است.
در مورد اینکه کتاب چقدر موجود خوب و دوستداشتنی است احتمالا همه توافق داریم! مشکل در انتخاب کتابهای خوب است. کتابهایی که به هزینهی خریدشان و زمانی که برای خواندنشان میگذاریم، بیارزند.
دوستی از من خواستند تا چند کتاب کلاسیک در رشتهی مدیریت را به ایشان معرفی کنم. بهتر از من میدانید که این کار عملا غیرممکن است و همیشه نقش علاقه و سلیقه غیرقابل انکار؛ با این حال من سعی کردم چند کتاب مهم را که فکر میکنم لازم است همه (اعم از دانشجو و مدیر و کارشناس و مشاور در حوزهی مدیریت) آنها را بخوانند، به ایشان معرفی کنم. بد ندیدم فهرست این کتابها را اینجا هم بگذارم تا شاید سایر دوستان هم از آنها استفاده کنند: