روایتتان را برای من بنویسید.
یکی از معضلات دائمی زندگی ما انسانها، کمبود وقت است. همیشه وقت نداریم یا کم داریم و در مقابل، آدمهایی را میبینیم که اینقدر وقت اضافی دارند که کاش میشد وقت آنها را خرید! اما اگر کمی منصفانه نگاه کنیم، میبینیم که کم در زندگیمان وقت تلف نمیکنیم و از آن مهمتر، بسیاری از اوقات روی کارهایی انرژی و وقت صرف میکنیم (و طبیعتا از کارهای دیگری عقب میمانیم) که نباید. پس این سؤال مهم مطرح میشود که از کجا بفهمم چه کاری را باید همین الان انجام دهم؟ خانم الیزابت گریس ساندرز در پاسخ به همین سؤال اینجا روی سایت اینکداتکام سه قانون جالب را برای مدیریت زمان ارائه داده است:
اول ـ فیلتر اولویتها را تعریف کنید: “هر فردی اولویتهای خاص خودش را دارد. بنابراین اولین قدم در راه داشتن احساس خوب در مورد انتخابهایتان در زندگی، این است که صادقانه چیزهایی را برای شما از همه مهمترند مشخص کنید. مثلا اولویت من در زندگی اینگونه است:
زندگی معنوی —–> روابط انسانی —–> کسب و کار —–> سلامتی و شادی —–> نظم —–> تفریح
ممکن است ترتیب اولویتهای شما مثل من باشد. ممکن هم هست کاملا متفاوت باشد؛ مثلا:
سلامتی و شادی —–> استارتآپ —–> لذت بردن —–> روابط انسانی —–> خدمت به جامعه.”
دوم ـ برای هر یک از اولویتها، اقدامات لازم را فهرست کنید: “برای من، زندگی معنوی یعنی اینکه هر روز صبح کمی دعا کنم و مدیتیشن داشته باشم. اولویت روابط انسانی یعنی هر هفته حداقل سه بار دوستانم را ببینم. در مورد کسب و کار یا استارتآپ، ممکن است این اقدام اجرایی، کار کردن از ۸ صبح تا ۵ بعد از ظهر در پنج روز از هفته باشد.” و البته برای اولویت لذت بردن، من (مترجم) شخصا کتاب را پیشنهاد میکنم!
سوم ـ تمام تصمیمات را اول از فیلتر اولویتها رد کنید و بعد تصمیم بگیرید: “بسیاری از کارهای ما در زندگی، روتین و مطابق همان فهرست گام دوم هستند. اما همیشه کارهایی هم هستند که بهناگاه در برابر ما قرار میگیرند و لازم است در مورد آنها تصمیم بگیریم. لازم است این تصمیمات را از فیلتر اولویتها بگذرانید تا برای انجام دادن آنها یکی از سه گزینهی “بلی / “نه” / “الان نه” را انتخاب کنید.” مثلا فهرست دوم اولویتها را نگاه کنید: در این فهرست سلامتی و شادی بالاتر از استارتآپ قرار دارد. بنابراین اگر پاسخگویی به نیاز یک مشتری نیازمند چند شب نخوابیدن و کار کردن شبانهروزی باشد، هر چقدر هم که آن مشتری، سودآور باشد، لازم است گزینهی “نه” یا “الان نه” را انتخاب کنید!
نگاه جالبی است به زندگی و کار کردن. من خودم که همین الان دارم به نوشتن اولویتهای زندگی خودم فکر میکنم …
دو ماهی است که گزارهها بیرمق شده و یک هفتهای بود که کاملا تعطیل شده بود! این بیرمقی و تعطیلی بخشی برمیگشت به مشکلات پیشبینی نشدهای که برای سایت پیش آمد و حتمن در جریانید. اعتراف میکنم که بخشی هم برمیگشت به کمبود انگیزه و تنبلی و البته گرفتاریهای بیش از حد من!
اما خوب همیشه میشود باز شروع کرد. 🙂 بعد از حل مسائل زیرساختی (!) گزارهها، از امشب و امروز، دوباره تلاش میکنم گزارهها را مثل گذشته و حتا بهتر، فعال کنم. گزارهها قبل از مشکلات اخیر، برنامهی ثابتی در هفته داشت که از این بهبعد قرار است همان برنامه مجددا اجرایی شود:
در کنار پستهای ثابت هفتگی، سعی میکنم حداقل هر دو روز یک بار پستهای با موضوع آزادی هم داشته باشم در مورد موضوعات مورد علاقهام از جمله: مدیریت، آیتی، فرهنگ و هنر و جامعه هم چیزهایی بنویسم.
بنابراین گزارهها از امشب دوباره شروع میکند … خودم که بهشدت هیجانزدهام. 🙂
پیش از شروع:
جامعهشناسی، سلامت و روانشناسی و کار حرفهای:
هوش اخلاقی: آن را دریابیم (افشین دبیری؛ مدیریت منابع انسانی)
با سندرم کارشیفتگی آشنا شویم (استاد پرویز درگی)
۷ نکته برای پرسنال برندینگ درون سازمانی (امیر مهرانی؛ The Coach)
کشف راز گریه کردن در انسانها/ گریه ابزاری برای ارتباط برقرار کردن
مدیریت و کارآفرینی:
نقش استراتژیک دفتر مدیریت پروژه در سازمانها (محسن احمدی؛ گاهنوشتهها)
آینده پژوهی؛ مهندسی هوشمند آینده (استاد پرویز درگی)
محدودیت، محرک خلاقیت (میلاد اسلامیزاد؛ ۵۲ هفته با یوایکس)
چگونه درآمد نامنظم خود را مدیریت کنید
فناوری اطلاعات و ارتباطات:
۱۰ ترفند برای جستجوی حرفهای در گوگل! – زومیت (عالی!)
۱۰ عادت برتر در دنیای فناوری که باید الگوی خود کنیم – زومیت
فروش آفیس ۲۰۱۳ مایکروسافت آغاز شد – زومیت
فناوری قابل اعتمادترین صنعت شد/ نمودار وضعیت ۱۰ صنعت
ابررایانه واتسون به مکتبخانه میرود (نارنجی)
اپرا قویترین مرورگر اینترنتی از نظر مقابله با سرقت هویت
خبرآنلاین – ابداع زبان برنامه نویسی جدیدی بنام “قلب” با خط عربی
فناوری همراه:
چرا آمریکاییها از اندروید متنفرند و اپل را دوست دارند؟ (دکتر علیرضا مجیدی؛ یک پزشک)
ترفندهای گوگل برای گسترش اندروید – وب شهر
تایزن: سلاح سرّی سامسونگ در نبرد پلتفرمها – زومیت
لری پیج: گوگل با موتورولا صاحب فرصت های بی پایانی است (نارنجی)
در مراسم این شرکت اعلام شد: تغییر نام ریم به بلکبری (نارنجی)
تیم کوک میگوید نمایشگر بزرگتر برای گوشیها منطقی نیست – زومیت
رسانههای اجتماعی:
چگونه رسانههای اجتماعی میتوانند شهرت شما را زیر سوال ببرند (مهران نصر؛ رسانههای امروز)
Tim Berners-Lee: با اشتراک گذاری اطلاعات، دنیا را بهبود بخشید (iClub)
طرح جدید فیسبوک برای حفظ حریم خصوصی
خبرآنلاین – گوگل پلاس+ رتبه دوم شبکه های اجتماعی دنیا
صنعت فاوا در ایران:
اولین رگولاتور ایران: پروانه PAPها محدودیت تکنولوژی ندارد
۹۲ درصد ایرانیها موبایل دارند
معرفی سرپرست جدید وزارت ارتباطات تا یکشنبه
راهاندازی سه موتور جستوجو و یک ایمیل در آینده نزدیک
الزام دستگاههای اجرایی به انتقال میزبانی تمام درگاهها به داخل کشور
اقتصاد:
یارانه به زنان یا از آن مردان (علی دادپی؛ اقتصاد خرد، بازار و خانوار) (عااالی!)
مشکل تدریس اقتصاد کلان در ایران (علی سرزعیم؛ دوستدار سقراط)
خبرآنلاین – در نشست داووس چه گذشت؟
فرهنگ آمارسازی از روی شکم (یا آمارفارسی) (حجت قندی؛ اقتصادانه)
پلیس بیشتر، زندانی کمتر (حجت قندی؛ اقتصادانه)
خبرآنلاین – روند صعودی ارزش پول ملی کی می تواند آغاز شود؟
خبرآنلاین – ۱۰ صادرکننده بزرگ جهان
خبرآنلاین – بهشت سرمایهگذاری ۲۰۱۳ کجاست؟
موانع احیای صنایع برونسپاری شده
چرا شرکتها باید در برونسپاری بیشتر دقت کنند؟ تولید در داخل یا خارج؟
خبرآنلاین – آزادسازی نرخ بلیت هواپیما در سال ۹۲
بانک مرکزی: پول جدید ایرانی در راه است – ( Tala.ir ) سایت طلا
پیش از شروع:
جامعهشناسی، سلامت و روانشناسی و کار حرفهای:
مذاکره تلفیقی در مقابل مذاکره توزیعی با بهرهگیری از استراتژی پرتقالی (استاد پرویز درگی) (عااااالی!)
چهار فایده نوشتن با کاغذ و قلم به جای تایپ کردن (دکتر علی رضا مجیدی؛ یک پزشک) (عااااالی!)
نرونهای آیینهای و جنسیت (آقایان نخوانند!!) (منصور شیرزاد؛ گزیده سازمانی)
چهار پیشنهاد برای نمایش اسلایدهای پاورپوینت (مهران نصر؛ رسانههای امروز)
راهکارهایی برای مثبت اندیشیدن (بیست و یکم)
نصیحت های استیو سینوفسکی درباره اختلاف های کاری | نارنجی
چهار نکته برای تعادل در دوستی و کار (شایان شلیله)
مفیدترین غذاها برای سلامتی انسان
مدیریت و کارآفرینی:
کژاندیشی مثبتگرا، حلقهی مفقوده تبدیل ایده به پدیده (استاد پرویز درگی)
راز طراحی گجتهای محبوب از نظر پدر آیپاد (نارنجی)
روشهایی جدید برای بهبود مهارتهای مدیریتی
خطاهای مهلک در تأسیس دفتر مدیریت پروژه (محسن احمدی؛ گاهنوشتهها)
هفت گام تا تغییر پایدار (ابراهیم حیدری که عجب بالاخره نوشت!)
قدم زدن با ایدهها؛ تکنیک پرسهزنی فکری (استاد پرویز درگی)
چگونگی آموزش کارمندان تازه وارد
چرا داستان مایکروسافت-دل، متفاوت از روایت گوگل-موتورولا است؟ | نارنجی
ویژگیهای مدیران پذیرفته شده در دنیای امروز
کارآفرینی تنها نیروی اراده است
فناوری اطلاعات و ارتباطات:
روزنامهنگاری آنلاین و درآمدسازی، بررسی دو الگوی متفاوت سایت «بازفید» و سایت «دیلی بیست» (دکتر علی رضا مجیدی؛ یک پزشک)
افشای رازهای مایکروسافت: چگونه بالمر قدرتطلب رقبا را حذف میکند
گوگل در حال ساخت یک شبکه بیسیم محرمانه، آیا منتظر ورود گوگل به دنیای اپراتورها باشیم؟ (نارنجی)
هکر ۵۰ میلیون دلاری و ماجرای هاستهای ضدگلوله (آیکلاب)
آتاری برای حفظ برند افسانهای خود دست به دامان قانون حمایت در برابر ورشکستگی میشود – زومیت
سرویس جدید اجاره کتاب های کیندل آمازون (علمولوژی)
بازگشت کیم با ۵۰ گیگ فضای رایگان برای همه مردم زمین (آیکلاب)
MediaNews.ir | پنج اشتباه فاحش دنیای فناوری در سال گذشته
MediaNews.ir | پیشبینی ۳،۷ تریلیون دلار هزینه در حوزه آیتی طی سال ۲۰۱۳
پسوردها بازنشسته میشوند/ کلیدهای یو اس بی جایگزین رمز عبور
یکپنجم حسابهای اینترنتی هک میشوند
سیستم عامل جدید برای کامپیوترهای قابل حمل عرضه میشود
اینترنت و مسیر رشد مطبوعات جهان: نسخههای الکترونیکی گرانتر میشوند
فناوری همراه:
خداحافظ سیمبین، سیمبین نوکیا رسما به خاطرات پیوست! (میلاد احرامپوش؛ روزنوشت میلاد)
موزیلا از اولین گوشیهای فایرفاکس مخصوص برنامهنویسان رونمایی کرد (وبلاگینا)
یک میلیارد گوشی هوشمند امسال وارد بازار جهانی میشود
نیمی از پستهای الکترونیکی در دستگاههای موبایلی باز میشوند
فیس بوک پرطرفدارترین برنامه موبایل در سال ۲۰۱۲ شد
رسانههای اجتماعی:
نهمین نشست پژوهشگران رسانههای اجتماعی برگزار میشود (جواد افتاده؛ رسانههای اجتماعی)
رقابت اسکار ۲۰۱۳ در توییتر آغاز شد! (عباس ملکحسینی؛ رسانههای اجتماعی)
توییتر از Vine پرده برداشت (وبلاگینا)
صنعت فاوا در ایران:
۱۱ اسفند باید وزیر جدید ارتباطات کار خود را آغاز کند
سهم ایرانیان از پهنای باند اینترنت چقدر است؟! و به زودی محدودیت حجم پهنای باند اینترنت حذف میشود (باور کنیم!؟)
انتقال اختیارات شورایعالی انقلاب فرهنگی به مرکز ملی فضای مجازی و تکلیف پژوهشگاه فضای مجازی روشن شد/ تصمیم هیأت حل اختلاف قوا
ابلاغ آیین نامه مقررات رومینگ ملی به اپراتورهای موبایل
MediaNews.ir | میزبانی وب ایرانی از سکه افتاد
شرکتهای نرمافزاری از دید سازمان امور مالیاتی دانشبنیان محسوب نمیشوند
معاون صدور مجوز رگولاتوری: مجوز PAPها تمدید میشود و پروانه شرکتهای ارائهدهنده اینترنت پرسرعت در آستانه پایان اعتبار
اقتصاد:
اقتصاد ایران در چه سالی آزادتر بود؟ (علی دادپی؛ اقتصاد خرد، بازار و خانوار)
شاخص آزادی اقتصادی (حسین عباسی؛ IRPD ONLINE)
پراکنده دربارهی چک در ایران (کافه اقتصاد)
اقتصاد آنلاین – بازخوانی مجدد استراتژی توسعه صنعتی (در سخنرانی دکتر مسعود نیلی)
آزادی جابهجایی نیروی کار (بهاره حسینی؛ The Notes که چه عجب نوشت!)
نوسانات نرخ ارز و عملکرد صادراتی شرکتها (حامد قدوسی؛ یک لیوان چای داغ)
بهبود اقتصادی با کسری بودجه (پویا جبل عاملی)
خبرآنلاین – آمارها چه میگویند؟ / نگاهی به شاخص های اقتصاد کلان و خبرآنلاین – نگاهی به تغییرات پایه پولی/افزایش شبهه پول با هدف مهار تورم
رشد اقتصادی جهان امسال به ۳٫۵ درصد خواهد رسید – ( Tala.ir ) سایت طلا
خبرآنلاین – بزرگترین بدهکار به سیستم بانکی کشور کیست؟ دولت!
خبرآنلاین – جهان ۱۹۷ میلیون بیکار دارد
خبرآنلاین – جهان تا ۶۰ سال دیگر نفت و گاز دارد، ایران تا ۱۰۷ سال!
۲۰۵ میلیون کارت بانکی در کشور فعال است و اقتصاد آنلاین – ۵۰۰ میلیون تراکنش بانکی در ماه
رهایی است حضورت که در حضور تو، دل
رها ز وسوسهی هر چه بود میآید
یکی شدن به دلم هست با تو ای دریا
تو سینه بگشای اینک که رود میآید …
****
دلم به آمدنت مشت زد به سینه که آه!
همان که خواهدم از تو ربود، میآید …
حسین منزوی
“بزرگترین مشکل زیدان در این مسیر این خواهد بود که او یک نابغه فوتبالی بوده. بازیکنان بزرگی مثل زیدان نیازی به فکر کردن ندارند و همه چیز به صورت طبیعی برای آنها اتفاق میافتد. بقیهی افراد باید مدت زیادی برای انجام هر کاری فکر کنند. چالش پیش روی او این است: ببینیم او چه چیزهایی میداند؛ یک بحث نحوهی کارکردن اوست و بحث دیگر انتقال اطلاعات به دیگران است.” (خورخه بالدانو؛ مدیر ورزشی و سرمربی سابق رئال مادرید در مورد رؤیای مربیگری زیزوی دوستداشتنی فوتبال جهان؛ اینجا)
در هر شغلی، کاملترین تعریف از ویژگیهایی که برای موفقیت ما لازماند، همینی است که بالدانو گفته است:
موفقیت از میزان تطابق این ویژگیهای ما با ویژگیهای ایدهآل شغلی که در آن هستیم، حاصل میشود. اما چگونه؟ یکی از منابع غنی که سازمانها برای طراحی و استخراج الزامات مشاغل (در حوزههای سه گانهی فوق) از آن الهام میگیرند، سایت معروف Onet است. من البته گشت و گذار در این سایت و کشف کاربردهای آن و رابطهاش با مدل بالا را به خودتان میسپارم. 🙂
این آگهی، مربوط به یکی از پروژههای خودم است! من برای پروژهی تدوین استراتژی کسب و کار و استراتژی ICT یک بانک خصوصی بزرگ (که البته خودش بخشی از یک پروژهی بزرگتر است)، نیاز به یک نفر همکار دارم. همکاری در این پروژه تماموقت نیست و بهصورت پروژهای و ساعتی است. نیاز دارم همکارم ویژگیهای زیر را داشته باشد:
بدیهی است که سابقهی کار در انتخاب همکار مورد نظر، بیشترین نقش را خواهد داشت. تأکید زیادی دارم که فرد مورد نظر باید از نظر توانایی تایپ و نرمافزارهای آفیس (مخصوصا Word) حداقل در حد نیمهحرفهای باشد. بهدلیل شرایط پروژه، بههیچ عنوان امکان صرف وقت توسط همکارم برای یاد گرفتن این موارد را ندارم و نمیتوانم هم زمانی برای ویرایش ظاهری فایلها بگذارم! بههمین دلیل ممکن است از شما بخواهم نمونهی گزارشهایی که نوشتهاید را به من ارائه کنید.
اگر با وجود این همه شرایط سخت (!) که قائل شدهام، دوست دارید در این پروژه با هم همکاری کنیم، لطفا رزومههایتان را برای من تا آخر وقت روز شنبه مورخ هفتم بهمن ماه ۹۱ به نشانی پست الکترونیکی gozareha@outlook.com ارسال فرمایید. لطفا در موضوع ایمیل حتما اشارهای به واژهی “استراتژی” داشته باشید تا متوجه شوم برای این آگهی رزومه ارسال کردهاید. پیشاپیش سپاسگزارم از محبت همهی دوستان.
پ.ن.۱٫ لطفا قبل از ارسال رزومهتان، نگاهی به پستهای با موضوع رزومهنویسی گزارهها بیاندازید! خواندن کتاب راهنمای سادهی کاریابی را هم در همین راستا توصیه میکنم.
پ.ن.۲٫ رزومههای بسیار عالی را برای آگهی قبلی دریافت کردهام که کیفیت اغلبشان بسیار بالاتر از حد نیاز پروژهی مورد نظر ما بود. در هر حال از لطف دوستان سپاسگزاری میکنم و خوشحالم چنین مخاطبان فرهیخته و حرفهای دارم. 🙂
مدتها است که قصد دارم در مورد فضای نوشتن و ترجمه در حوزهی مدیریت در ایران بنویسم؛ اما هر دفعه به دلایلی منصرف شدم. حرفهای زیادی برای گفتن در این زمینه هست؛ اما یکی از نکاتی که در ذهنم بوده و هست، بهنظرم اینقدر مهم هست که اینجا در موردش بنویسم: انگیزهی نوشتن / ترجمه در حوزهی مدیریت. اینکه چرا در حوزهی مدیریت مینویسیم و ترجمه میکنیم؟
برای خود من، همه چیز از یک تعهد شخصی شروع شد. اوایلی که نوشتن در گزارهها را شروع کردم؛ بهدنبال داشتن مخاطب و یاد دادن نبودم: تنها کاربرد وبلاگنویسی برای من، متعهد شدن به خواندن و یاد گرفتن و کشف نکات جدید در زندگی و حوزهی تخصصام مدیریت و تحلیل کسب و کار بود. بهتدریج با گسترش دامنهی مخاطبین، “یاد دادن” هم به دغدغههایم برای نوشتن و ترجمه کردن افزوده شد و از اینجا بود که متوجه شدم برای نوشتن هر پست، چقدر باید مواظب باشم تا نکته یا ایدهی مهمی را برای نوشتن / ترجمه انتخاب کنم. خوانندهی عزیز نوشتهی من، نباید پس از خواندن آن، از وقتی که صرف کرده، چیزی بهدست نیاورد و بهاین ترتیب از این کار پشیمان شود (اینکه چقدر در این راه موفق بودهام البته بحثی دیگر است. همینجا از شما خوانندگان عزیز دعوت میکنم تا پای همین پست یا از طریق ایمیل نظراتتان را با من در میان بگذارید.)
بهصورت همزمان، مدتها است در حال پایش مستمر وبلاگها، سایتها و نشریات مدیریتی در ایران هستم که نتیجهاش را در پست ثابت هفتگی لینکهای هفته میخوانید. در همین خواندنها و دنبال کردنها، متوجه انگیزهی پنهانی شدهام که در بسیاری از نویسندگان و مترجمان حوزهی مدیریت ـ از جمله خود من! ـ وجود دارد؛ اما برای خودمان نامکشوف است: ما احساس میکنیم که وظیفهی اخلاقی و حرفهای “یاد دادن” را چرخ فلک بر دوش ما گذاشته است و در نتیجهی همین احساسِ وظیفه است که فکر میکنیم که اگر من ننویسم یا ترجمه نکنم، دنیای اطرافم و مردمان خوباش، چیزی را از دست دادهاند! بنابراین من باید تحت هر شرایطی و با هر سطح توان، بنویسم تا به دیگران یاد بدهم درستِ چیزهای غلط چیست و چطور میتوانند بهتر زندگی و کار و مدیریت کنند.
زمانی فکر میکردم که چنین انگیزهای تنها برای توجیه وجود تعداد بالای وبلاگهای قارچگونهای که مثل کشکول حضرت شیخ بهایی، هر چه مطلب مفید در دنیای وب و غیروب وجود دارد در آنها یافت میشود، مهم است؛ اما متأسفم که بگویم متوجه شدم که این انگیزه ی پنهانی، دامن بسیاری از نویسندگان و مترجمان ظاهرا حرفهای حوزهی مدیریت را در دنیای آنلاین و آفلاین گرفته است و نتیجهاش هم شده همین تجربیات بدی که متأسفانه همهی ما علاقهمندان یاد گرفتن و آشنا شدن با مفاهیم و ایدههای جدید و روشهای اثربخشتر زندگی و کار کردن هستیم، با آنها دست و پنجه نرم میکنیم:
۱- بسیاری از مطالب را که میخوانم، باید به دوربین خیالی روبرویام خیره شوم و از خودم بپرسم چرا وقتم را هدر دادهام!؟
۲- مطالب دیگری هم هستند که هر چه میخوانم، متوجه نمیشوم. حالا یا نویسندهی محترم، خودش هم نفهمیده چه چیزی نوشته یا از آن بدتر، نوشته آنقدر از لحاظ انشایی و فاجعهآمیزتر، املایی ضعیف است که من از درکش عاجزم!
۳- ترجمهها که از همه بدترند. بسیار دیدهام که مترجم محترمی، سادهترین واژههای مصطلح در ادبیات فارسیزبان مدیریت را بهغلط ترجمه کرده است؛ از جمله چند وقت پیش جایی مطلبی میخواندم که مترجم محترم، برای CEO معادلی استفاده کرده بود که نقشی جدید در سازمانها بود که در تاریخ مدیریت و علم سازمان دیده نشده است! حالا یا مترجم محترم لطف کرده است و منبع را ذکر کرده و میشود به منبع اصلی مراجعه کرد و با خواندن آن، مفهوم نوشته را درک کرد یا اینکه منبعی وجود ندارد و باید عطای نوشته را به لقایاش بخشید!
۴- از همه بدتر، عدم صداقت و امانتداری در نوشتههای ماست. اگر کسانی داریم که حتا منبع عکسهای نوشتهشان را هم ذکر میکنند؛ کسان دیگری را هم داریم که … (اوضاع وقتی از حد یک بلای طبیعی هم فراتر میرود که یک وبلاگنویس معروف و یک استاد مشهور مدیریت در ایران، مطلبی را از وبلاگهای HBR ترجمه میکنند و بهعنوان نوشتهی خودشان در اختیار خوانندگان فارسیزبان قرار میدهند.)
و این ماجراها علاوه بر دغدغهی “وظیفهی اخلاقی”، ریشه در چیزهای دیگری هم دارد که تلاش برای پرسنال برندینگ و عرضهی دانش و تخصص خود، روی مثبت سکهاش است و ضعف اخلاق حرفهای و از آن بدتر بیسوادی، روی دیگر سکهاش (و این آخری را چقدر زیاد دیدهام که فردی از آشنایی با مفهوم / تئوری / ابزار جدیدی آنقدر به هیجان آمده که یا سالهاست غلط بودناش اثبات شده یا اینکه اساسا جزو مباحث ابتدایی مدیریت محسوب میشود!)
یکی از علتهای کم نوشتنام در چند وقت اخیر ـ بهجز مشکلات عجیب و غریبی که برای خود گزارهها پیش آمد و کمابیش در جریانید ـ همین دغدغهها بوده است: اینکه چقدر نوشتههایم با چنین معیارهایی همخوانی داشته و دارند. اینکه چند درصد از نوشتههای من، ایدهی کاربردی جدیدی را دارند که برای دیگران هم میتواند مفید باشد و چقدر از آنها، صرفا تلاشی است برای پاسخ دادن به آن ندای “تعهد اخلاقی درونی” یا “پرسنال برندینگ” و چیزهایی شبیه اینها.
این روزها که بهشدت در گیر و دار ارزیابی عملکرد شخصیام در این زمینه هستم، بد ندیدم که دغدغههایم را اینجا بنویسم و دعوتی بکنم از همهی کسانی که دست به قلماند تا کمی به انگیزههای واقعیشان از نوشتن و از آن مهمتر، کیفیت نوشتههایشان فکر کنند. هر چند من همیشه همه را به دست بردن به قلم برای یاد دادن در حوزهی تخصصشان تشویق میکنم؛ اما امیدوارم روزی همهی ما به این نتیجه برسیم که یک نوشتهی باکیفیت، برای بهتر کردن دنیای اطرافمان اثرگذاری بیشتری دارد تا صدها نوشتهی معمولی. بهامید آن روز!
پ.ن. ناگفته پیداست که تمامی این حرفها، در مورد تمامی حوزههایی که میتوان در آنها نوشت و ترجمه کرد ـ از جمله ادبیات و علوم انسانی و حتا علوم مهندسی ـ معنادار است.