هدف: بهدنبال خانهای نیازمند تعمیر میگردم که پی محکمی داشته باشد. دوست دارم دیوارها را تخریب کنم، پلهایی بسازم و آتش روشن کنم. من تجربهای کمنظیر، شور درونی بیپایان و البته کمی از آن چیزی که “رؤیابینی” خوانده میشود دارم و از آغاز دوباره نیز نمیهراسم.
مهارتهای من: “رؤیابینی”، سخنرانیهای مهیج، انگیزش تیمها و کمک به ساخت محصولات واقعا جذاب.
رزومهی جابز؛ بخشی از آگهی معرفی آیتول بر روی سایت me.com؛ ۵ ژانویهی ۲۰۰۰
*******
خیلیها فکر میکنند علت موفقیت افسانهای استیو جابز، استعداد خارقالعاده و شخصیت کمنظیر جابز بود. اما من فکر میکنم کلید موفقیت جابز در زندگی شغلیش خودشناسی بود. جابز هدفهای حرفهایاش را بهدرستی شناسایی کرد، همانطور که میبینید آنها را در قالب اهداف حرفهای خود تعریف کرد و دست آخر بهترین جایگاه استفاده از مهارتهای شخصیاش را در فعالیت بهعنوان یک “آیندهساز”، یک “استراتژیست” و یک “طراح محصول” بینظیر یافت.
با هم دربارهی خودشناسی بیشتر صحبت خواهیم کرد. فعلا به این فکر کنید که روایت شما از رزومهتان چیست؟ روایت من از رزومهام را در پست دیگری خواهید خواند. 🙂
برای دیدن مطالبی که این پست برگزیدهی آنهاست، میتوانید فید لینکدونی گزارهها را در فیدخوانتان (دیگ ریدر به توصیهی من!) دنبال کنید (بهیاد زندهیاد گودر!)
لینک مطالبی که توصیه میکنم حتما بخوانید، با رنگ قرمز نمایش داده میشوند. ضمنا لینکهایی را که از نظر من تنها خواندن عنوانشان کفایت میکند، با پسزمینهی زرد رنگ نمایش میدهم.
برای مطالعهی منتخبی از بهترین و مهمترین اخبار و مقالات انگلیسی که مطالعه میکنم، از اینجا مجلهی گزارهها در فلیپورد را مطالعه کنید و اگر دوست داشتید مشترک آن شوید!
وبلاگها و سایتهای خودتان یا مورد علاقهتان را به من معرفی کنید تا فهرست خواندنیهای من (و البته خود شما!) کاملتر شود.
من مسئولیتی در مورد دزدی محتوا در سایتهای مورد مطالعهام ندارم. اگر چنین اشتباهی صورت بپذیرد، مسئولیت با نویسندهی سایت مورد نظر است. اما لطفا اعتراضتان را برایم بنویسید تا مطلب مورد نظر را از این فهرست منتخب حذفش کنم.
اول: همیشه به دوستی با رضا بهرامینژاد عزیز و همکاری با تیم کلاس پرنده افتخار کردهام. اینبار توفیق بودن در خدمت دوستان را نداشتم. هفتهی گذشته پروژهِ پاییزی کلاس پرنده در شهر انزلی بهانجام رسید. گزارش امیر مهرانی عزیز را از این پروژه اینجا بخوانید.
دوم: این هفته برای نمایشگاه جیتکس به شهر دوبی سفر کردم و دسترسیام به اینترنت محدود بوده است. بههمین دلیل پست لینکهای هفته با تأخیر بسیار منتشر میشود. امید است که دیگر تکرار نشود! 🙂 اما وعده میدهم که منتظر چند پست مرتبط با این سفر باشید!
و البته یادآوری چند نکته مثل همیشه:
برای دیدن مطالبی که این پست برگزیدهی آنهاست، میتوانید فید لینکدونی گزارهها را در فیدخوانتان (دیگ ریدر به توصیهی من!) دنبال کنید (بهیاد زندهیاد گودر!)
لینک مطالبی که توصیه میکنم حتما بخوانید، با رنگ قرمز نمایش داده میشوند. ضمنا لینکهایی را که از نظر من تنها خواندن عنوانشان کفایت میکند، با پسزمینهی زرد رنگ نمایش میدهم.
برای مطالعهی منتخبی از بهترین و مهمترین اخبار و مقالات انگلیسی که مطالعه میکنم، از اینجا مجلهی گزارهها در فلیپورد را مطالعه کنید و اگر دوست داشتید مشترک آن شوید!
وبلاگها و سایتهای خودتان یا مورد علاقهتان را به من معرفی کنید تا فهرست خواندنیهای من (و البته خود شما!) کاملتر شود.
من مسئولیتی در مورد دزدی محتوا در سایتهای مورد مطالعهام ندارم. اگر چنین اشتباهی صورت بپذیرد، مسئولیت با نویسندهی سایت مورد نظر است. اما لطفا اعتراضتان را برایم بنویسید تا مطلب مورد نظر را از این فهرست منتخب حذفش کنم.
زندگی و کار حرفهای:
من کیستم (وفا کمالیان؛ رفتار سازمانی و کاربردهای آن در مدیریت) (عاااالی! بهترین مطلب هفته!)
پیشنهاد ویژهی من: این هفته مقالهی دنبالهدار “۱۵ شرکتی که نوآوری را راهبری کرده و میکنند” بهقلم آقای احمد شریفپور در وبلاگ یک پزشک بسیار خواندنی و آموزنده بود. از دستش ندهید: قسمت اول، قسمت دوم، قسمت سوم و قسمت چهارم
روزهای سرد پاییزی، دیگر کمکم در حال رسیدن هستند. پاییز یادآوری فصل شروع دوبارهی درس و کلاس است. سالها اول مهر، با شور و اشتیاق دیدار دوستان و البته کمی هم یاد گرفتن سر کلاس مدرسه و دانشگاه حاضر میشدیم. و البته اینکه چند سالی است از فضای تحصیل فاصله گرفتهایم باعث نمیشود که یادگیری و آموزش را فراموش کنیم. در هر حرفهای که هستیم برای بهروز ماندن و کسب مزیتهای رقابتی بیشتر در بازار کار. بر این اساس در این پست قصد دارم سه پیشنهاد جذاب برای یادگیری بیشتر در حوزههای مرتبط با گزارهها را به خوانندگان عزیز اینجا تقدیم کنم:
اول ـ وقتی میخواهیم رشتهی تخصصی را برای تحصیل یا بهعنوان شغلمان انتخاب کنیم، مهمترین ریسک و دغدغهمان این است که آیا برای من میارزد، تمام عمرم را صرف این تخصص بکنم؟ برای موفقیت در این رشته باید چه کارهایی انجام بدهم؟ چطور میتوانم هزار راه رفتهی دیگران را تکرار نکنم و در مسیر حرکتم، سریعتر به موفقیت برسم؟ اینها و سؤالاتی شبیهشان، همه سؤالاتی است که شاید پاسخ به آنها بتواند زندگی ما را برای همیشه متحول سازد. همیشه فکر میکردهام چه خوب است افرادی مثل من که چند سالی تجربهی کاری دارند، تجربیات خودشان را برای دوستان جوانتر و حتا همسن و سال و بزرگترشان مستند کنند. این نکته در ذهنم بود تا این اواخر با کتاب “کلید موفقیت در رشته کامپیوتر را فشار دهید” نوشتهی آقای حامد تکمیل آشنا شدم. در این کتاب آقای تکمیل به بررسی مسائل مرتبط با زندگی حرفهای و شغلی مهندسان رایانه و بهصورت کلی کسانی که دوست دارند در این حوزه فعالیت کنند پرداختهاند. کتاب نثر خوبی دارد و از آن مهمتر اینکه گستردگی مطالب آن قابل توجه است و به حوزههایی توجه کرده که در نگاه اول خیلی شاید ارتباط آنها با زندگی شغلی یک متخصص رایانه روشن نباشد. برای شبهای طولانی پاییز همراه خوبی خواهید داشت!
دوم ـ برندینگ یکی از اصول پایهای موفقیت کسب و کارها و البته افراد حرفهای است. برند، تصویری ذهنی و تجربهای است که مشتری شما در مواجهه با محصولات و خدمات شما بهدست میآورد. برند، تنها منحصر به لوگوی شما نیست و عناصر بسیار زیادی دارد. برندسازی هم خود شاخهای علمی است که زیرمجموعهی مباحث بازاریابی قرار میگیرد. یکی از مهمترین مباحث مربوط به برندسازی هم انتخاب نام برند شما است که در موفقیت شما بسیار اثرگذار خواهد بود. اخیرا متوجه شدم که آقای حمید توکلی نویسندهی وبلاگ “نامینیک” قصد دارند کارگاهی ر روز ۱۰ آبان را با عنوان “۳۰ نکته در انتخاب نام برند” برگزار کنند که پیشنهاد میکنم در صورت علاقه، در آن شرکت کنید.
سوم ـ بورس یکی از جذابترین و پولسازترین بازارهای اقتصادی کشور است که همیشه دوست داشتهام از ساز و کار و شیوهی فعالیت در آن سردربیاورم که البته نشده است! سرمایهگذاری در بورس، راه و روش خاص خودش را دارد که خوشبختانه قابل یادگیری است. 🙂 من برای آشنایی با این راه و روشها، روز ۱۷ آبان در سمینار آموزشی “بورس؛ برندهها و بازندهها” که توسط دوستان همکارم در پورتال خبری دماسنج با همکاری کارگزاری بورس ایران و مرکز مدیریت مالی آریانا برگزار خواهد شد، شرکت خواهم کرد. امیدوارم آنجا ببینمتان!
پ.ن. گزارهها از اطلاعرسانی فعالیتهای تخصصی شما و حمایت از آنها استقبال میکند. برای اطلاع از شرایط با من تماس بگیرید.
برای دیدن مطالبی که این پست برگزیدهی آنهاست، میتوانید فید لینکدونی گزارهها را در فیدخوانتان (دیگ ریدر به توصیهی من!) دنبال کنید (بهیاد زندهیاد گودر!)
لینک مطالبی که توصیه میکنم حتما بخوانید، با رنگ قرمز نمایش داده میشوند. ضمنا لینکهایی را که از نظر من تنها خواندن عنوانشان کفایت میکند، با پسزمینهی زرد رنگ نمایش میدهم.
برای مطالعهی منتخبی از بهترین و مهمترین اخبار و مقالات انگلیسی که مطالعه میکنم، از اینجا مجلهی گزارهها در فلیپورد را مطالعه کنید و اگر دوست داشتید مشترک آن شوید!
وبلاگها و سایتهای خودتان یا مورد علاقهتان را به من معرفی کنید تا فهرست خواندنیهای من (و البته خود شما!) کاملتر شود.
من مسئولیتی در مورد دزدی محتوا در سایتهای مورد مطالعهام ندارم. اگر چنین اشتباهی صورت بپذیرد، مسئولیت با نویسندهی سایت مورد نظر است. اما لطفا اعتراضتان را برایم بنویسید تا مطلب مورد نظر را از این فهرست منتخب حذفش کنم.
براساس یکی از تعاریف متعدد خلاقیت، افراد خلاق هر چیز را از زاویهای متفاوت با دیگران میبینند و در آن ویژگیهایی را کشف میکنند که هیچ کس نمیبیند.
اما حتی افراد خلاق (از جمله خود شما!) نیز ممکن است هر لحظه جایی در موانع مسیر گیر کنند. بعضی وقتها نمیشود چیز متفاوتی را پیدا کرد. گاهی اوقات اینقدر زمان دست و پنجه نرم کردن با یک مسئله طولانی میشود که دیدن آن از یک زاویهی دید متفاوت غیرممکن بهنظر میآید.
در چنین شرایطی چه باید کرد؟ چرا تغییر دیدگاه را امتحان نمیکنید؟
این موقعیت را در نظر بگیرید: دوستی دارم که در کار طراحی لباس است. یکی از لباسهایی که طراحی کرده بود، رنگ اصلی نقاشی روی لباس سیاه بود. او بهجای اینکه بهسادگی روی پارچهی سفید رنگ سیاه بهکار ببرد، از پارچهی سیاه استفاده کرد و بخشهای دارای رنگهای دیگر طرح لباس را روی رنگ سیاه پارچه ترسیم کرد.
او روش نگریستن به مسئله را تغییر داد. و بدین ترتیب حالا لباسی را طراحی کرده که از اغلب رقبای خود زیباتر و جذابتر بهنظر میرسد.
حالا نظرتان در مورد این مثال چیست: یک معلم هنر به دانشآموزاناش یک عکس یا شیء معکوس شده را میدهد و از آنها میخواهد تا آنچه میبینند را بکشند: نتیجه یک تصویر نیست؛ بلکه مجموعهای از اشکال هندسی است که ترسیم آنها از تمرینهای نخستین برای یاد گرفتن نقاشی است.
با تغییر دیدگاهتان، چیزهایی را که میبینید تغییر خواهید داد. و زمانی که چیزهایی را که میبینید تغییر دهید، احتمال اینکه چیزی کاملا متفاوت خلق کنید، افزایش خواهد یافت.
دارم صدای شما را میشنوم که در دلتان میگویید: مثالهایی که زدی مربوط به هنر است و به من در مسائل کسب و کارم کمک نمیکنند.
بسیار خوب در اینجا داستانی را برایتان از کتاب “اسباببازیهای متفکران” نوشتهی مایکل میچالکو تعریف میکنم. در سال ۱۹۵۰ متخصصان مدعی بودند که صنعت حمل و نقل از طریق کشتیرانی ر حال مرگ است. هزینهها سر بهفلک میزدند و زمانهای تحویل مدام به تأخیر میافتادند.
مدیران شرکتهای کشتیرانی بر روشهای کاهش هزینه در زمان دریانوردی تمرکز کردند. آنها کشتیهایی را ساختند که سریعتر بودند و به ملوانان کمتری برای پیشروی نیاز داشتند.
این راهحل، کار نکرد. هزینهها بهشدت در حال فرا رفتن از حد کنترل بودند و هنوز رسیدن محمولهها به مقصد زمان بسیاری میبرد.
سرانجام روزی یک مشاور دیدگاه را تغییر داد. بهجای پرسیدن سؤال “به چه روشی ممکن است بتوانیم حرکت کشتیها را در دریا اقتصادی کنیم؟”، او پرسید: “چطور میتوانیم هزینهها را کاهش دهیم؟”
همین است!
کشتیها زمانی که در حال دریانوردی برای انجام وظیفهی واقعی خود ـ حمل و نقل کالاها ـ نیستند، ماشینهای بسیار هزینهبری هستند. و چه زمانی آنها در حال کار نیستند؟ زمانی که کشتی کنار بندرگاه پهلوگیری میکند تا محمولهها را بارگیری یا تخلیه کند.
بنابراین صنعت باید راهحلی برای افزایش سرعت بارگیری و تخلیه مییافت: امروزه وقتی کشتی به بندر میرسد، یک جرثقیل، کالاها را از آن تخلیه میکند و همزمان جرثقیل دیگری در حال بارگیری کشتی است.
این نوآوری ساده باعث بقای یک صنعت بسیار بزرگ شد. و این اتفاق فقط به این دلیل رخ داد که مدیران این صنعت، روشی که به مسئله نگاه میکردند را تغییر دادند.
تمرین: دیدگاهتان را تغییر دهید.
چگونه میتوانید دیدگاهتان را برای حل مسائل کسب و کار / بازاریابیتان تغییر دهید؟
کاری که مدیران صنعت کشتیرانی انجام دادند را امتحان کنید و سؤال را عوض کنید.
بهجای نگریستن به بخش محدودی از مسئله (به چه روشی ممکن است بتوانیم حرکت کشتیها را در دریا اقتصادی کنیم)، دامنهی پرسش را تا میتوانید گسترش دهید (به چه روشی میتوانیم در حالت کلی هزینهها را کاهش دهیم؟)
به یک مثال دیگر توجه کنید:
ممکن است سؤال شما این باشد که “چگونه مشتریان بیشتری بهدست بیاورم؟” حالا فکر کنید چه اتفاقی خواهد افتاد اگر به این شکل دامنهی موضوع مورد پرسش را گستردهتر کنید:
چگونه مشتریان بیشتری بهدست بیاورم؟
چگونه کسب و کارم را رشد بدهم؟
چگونه میتوانم پول بیشتری از کسب و کارم بهدست بیاورم؟
چگونه میتوانم در یک دورهی زمانی درآمد بیشتری داشته باشم؟
چگونه میتوانم در زندگیام شادتر باشم؟ (من هم میدانم که با پول نمیشود شادی خرید. اما پولدار بودن در هر حال دلچسب است.)
احتمالا یکی از پرسشهای بالا، جایگاه بهتری را برای یافتن یک راهحل فراهم میآورد. چون احتمالا یکی از این پرسشها، همان مسئلهی “واقعی” است که دوست دارید آن را حل کنید؛ اما تا زمانی که چند قدم عقبتر نروید تا تصویر بزرگتر ماجرا را ببینید، پرسش درست را نمیتوانید بپرسید.
و تا وقتی آن پرسش درست را نپرسید، الهامات درونیتان هم نمیتوانند پاسخی را بیابند که واقعا مسئلهی شما را حل خواهد کرد.
روز پنجشنبه اولین همایش تجربهی کاربری تهران بههمت شرکت نوینافزار در تهران برگزار شد و من هم با کمال افتخار، ضمن حضور در این همایش سخنرانی هم داشتم. موضوع سخنرانی من در همایش، “تجربهی کاربری در دنیای واقعی” بود. یک خسته نباشید جدی به همهی دستاندرکاران همایش بهویژه میلاد و خانم کروبی عزیز.
توضیحاتی مختصر دربارهی مقالهی من: وقتی از تجربه کاربری (User Experience) صحبت میکنیم، بیشتر کاربردهای آن در دنیای مجازی و محیط اینترنت و در تعامل میان کاربر و محصولات آنلاین به ذهن ما میرسد. این در حالی است که هر محصول و خدمتی در هر محیط و هر بستری که در اختیار مشتریان قرار میگیرد، باید بتواند تجربهی لذتبخشی را از مصرف یا استفادهی خود برای کاربران رقم بزند. فرقی هم ندارد که محصول مورد نظر، یک ساختمان باشد یا یک وسیلهی ورزشی، یک فیلم، یک غذای دوستداشتنی یا چیز دیگر. “تجربهی کاربری” میتواند حتی در یک کافه، هنگام خرید یک لباس و یا حتی در روابط ما با اعضای خانواده یا دوستانمان هم معنادار باشد.
در این ارائه تلاش کردم تا دربارهی عناصر مشترک تجربهی کاربری در زندگی روزمره و دنیای واقعی توضیحاتی بدهم. برای این منظور ابتدا مفهو تجربهی کاربری بهصورت مختصر تعریف شد و سپس با بهکار گرفتن مثالهایی از تجربیات ما در زندگی روزمره، تلاش کردم تا به طراحان محصول نشان بدهم که چگونه تمرکز روی ایجاد یک تجربهی کاربری لذتبخش، میتواند باعث خلاقیت و نوآوری در طراحی محصول و ارائهی آن به مشتریان و کاربران مورد نظر شود. در قسمت پایانی ارائه هم روش “تفکر طراحی (Design Thinking)” بهعنوان یک ابزار مهم برای طراحی یک تجربهی کاربری دوستداشتنی معرفی شد.
میتوانید فایل پرزنت من را اینجا در صفحهی اسلایدشر من مشاهده کنید.
پ.ن. اگر در زمینهی کاربردهای تجربهی کاربری در دنیای واقعی ـ بهویژه در طراحی استراتژی و مدل کسب و کارـ سؤالی داشتید یا کمکی خواستید، با من تماس بگیرید.
“اگر به هنرمندان نگاه کنید ـ البته اگر واقعا هنرمندان بزرگی باشند ـ اغلب زمانی میرسد که آنها میتوانند کاری برای باقی عمرشان انجام دهند و در جهان بیرونی موفق باشند؛ با این حال در درونشان احساس موفقیت نکنند. این لحظهای است که یک هنرمند واقعا تصمیم میگیرد چه کسی است. اگر به پذیرش ریسک شکست ادامه دهد؛ او هنوز هم هنرمند است …”
*****
بهاحترام دومین سالگرد درگذشت بزرگترین “رؤیاپرداز” همروزگار ما.
برای دیدن مطالبی که این پست برگزیدهی آنهاست، میتوانید فید لینکدونی گزارهها را در فیدخوانتان (دیگ ریدر به توصیهی من!) دنبال کنید (بهیاد زندهیاد گودر!)
لینک مطالبی که توصیه میکنم حتما بخوانید، با رنگ قرمز نمایش داده میشوند. ضمنا لینکهایی را که از نظر من تنها خواندن عنوانشان کفایت میکند، با پسزمینهی زرد رنگ نمایش میدهم.
برای مطالعهی منتخبی از بهترین و مهمترین اخبار و مقالات انگلیسی که مطالعه میکنم، از اینجا مجلهی گزارهها در فلیپورد را مطالعه کنید و اگر دوست داشتید مشترک آن شوید!
وبلاگها و سایتهای خودتان یا مورد علاقهتان را به من معرفی کنید تا فهرست خواندنیهای من (و البته خود شما!) کاملتر شود.
من مسئولیتی در مورد دزدی محتوا در سایتهای مورد مطالعهام ندارم. اگر چنین اشتباهی صورت بپذیرد، مسئولیت با نویسندهی سایت مورد نظر است. اما لطفا اعتراضتان را برایم بنویسید تا مطلب مورد نظر را از این فهرست منتخب حذفش کنم.
این آگهی مربوط است به یکی از شرکتهایی که من مشاور آنها هستم؛ یک شرکت عالی با مدیری بسیار دوست داشتنی!
یک شرکت پیمانکاری رتبهی یک ـ با سابقهی بیش از ۱۰ سال سابقه در صنعت پیمانکاری تأسیسات ـ برای مسئول دفتر مدیرعامل نیازمند یک نفر همکار خانم است. افراد متقاضی باید دارای شرایط زیر باشند:
حداقل ۵ سال سابقهی کار.
تجربهی فعالیت در شرکت (یا یک بخش از سازمان) دارای حداقل ۵۰ نفر پرسنل.
آشنایی مناسب با رایانه و نرمافزارهای مرتبط بهویژه مجموعهی مایکروسافت.
داشتن تحصیلات دانشگاهی مزیت محسوب میشود.
محل کار حوالی ایستگاه متروی صدر (تقاطع بزرگراه صدر و خیابان دکتر شریعتی) و میزان حقوق هم توافقی است.
لطفا در صورت علاقه و داشتن شرایط فوق، رزومههایتان را به نشانی ایمیل gozareha@gmail.com ارسال فرمایید. فراموش نکنید که در قسمت موضوع (Subject) ایمیل کد akaz را بنویسید.