تحلیل اوضاع صنعت IT در سال ۲۰۱۰ از دید مؤسسه‌ی گارتنر

مؤسسه‌ی گارتنر برجسته‌ترین مؤسسه‌ی تحقیقاتی بین‌المللی در حوزه‌ی مدیریت فناوری اطلاعات در سازمان‌ها است. این مؤسسه مرجع بسیاری از استانداردها در حوزه‌ی IT است و چارچوب‌ها، متدولوژی‌ها و ابزارهای مختلف و بسیار جالبی را در این حوزه ارایه می‌دهد (هر چند ما به دلیل تحریم و هم‌چنین قیمت بالای محصولات این مؤسسه از آن‌ها محروم هستیم!) چند روز قبل به صورت اتفاقی به ویدئویی در سایت این مؤسسه برخورد کردم که نتایج پیمایش انجام شده توسط آن در مورد جهت‌گیری‌های صنعت IT در سال ۲۰۱۰ از دیدگاه مدیران ارشد اطلاعاتی سازمان‌ها (CIO) را بیان می‌کرد. این هم خلاصه‌ای از این مطالب بیان شده در این ویدئو:

۱٫ نقش CIOها ر‌ه‌بری سازمان در برون آمدن از رکود با کمک IT است؛ چرا که شیوه‌ی عملکرد آن‌ها بر عملکرد و ارزش بازار شرکت تأثیرگذار است. CIOها برای این منظور بر روی بهره‌وری، همکاری (Collaboration) و نوآوری متمرکز شده‌اند.

۲٫ سال ۲۰۰۹ سال جالبی بود: در عین این‌که بودجه‌های IT و سرعت خرج کردن پول برای IT کاهش یافت، تقاضا برای سرویس‌های IT افزایش یافت و در مقابل، منابع عرضه‌ی این سرویس‌ها هم محدود بود.

۳٫ ۲۰۱۰ سالی است که باید در آن به صورت اقتصادی از رکود خارج شد، به جای توجه صرف به اثربخشی روی بهره‌وری (اثربخشی+کارایی) تمرکز نمود و از فناوری‌های سنگین به سوی فناوری‌های سبک (راه‌کارهای IT که سریع و کم‌هزینه در سازمان پیاده‌سازی می‌شوند) حرکت کرد.

۴٫ در ۱۶۰۰ سازمان شرکت‌کننده‌ در این تحقیق، بودجه‌ی IT به صورت متوسط ۸ درصد کاهش یافته است؛ به شکلی که بودجه‌ی در دسترس در سال ۲۰۱۰ برابر بودجه‌ی سال ۲۰۰۵ است!

۵٫ ۲۶ درصد CIOها معتقدند که نقش IT در سال‌های پیش رو از یک واحد خدمات‌رسان به کسب و کار اصلی سازمان به یک مزیت رقابتی برای سازمان تغییر خواهد کرد.

۶٫ به نظر CIOها برای بیرون آمدن مدیریت IT سازمان از رکود باید سه کار را انجام داد: تمرکز IT بر روی وظایف و فعالیت‌های مهم، ایجاد دوباره ی ارتباط میان IT با عملکرد (و در واقع بهره‌وری) کسب و کار سازمان و بهره‌گیری از فناوری‌های جدید (مثل وب ۲٫۰ و محاسبات ابری) برای ایجاد راه‌حل‌های نوآورانه به جای تمرکز بر روی سیستم‌های هسته‌ای (Core Systems.)

۷٫ سه فناوری مهم در سال ۲۰۱۰ به ترتیب عبارتند از: مجازی‌سازی، محاسبات ابری و ابزارهای اجتماعی مانند وب ۲٫۰. سرعت سرمایه‌گذاری در مجازی‌سازی به حدی است که گارتنر پیش‌بینی می‌کند در سال ۲۰۱۰ از هر ۵ سرویس سازمانی، یک سرویس مجازی شود.

۸٫ و دو توصیه‌ی گارتنر به CIOها: اول: به جای تمرکز بر کاهش هزینه‌ها در سازمان به کمک IT بر افزایش بهره‌وری با استفاده از IT تمرکز کنید. تمرکز بر بهره‌وری باعث افزایش فرصت ایجاد ارزش‌ برای شما می‌شود، در حالی که در کاهش هزینه‌‌ها رشدی ایجاد نمی‌کند. دوم: در توجه به فناوری‌های سبک بر روی حل مسائل عملیاتی سازمان تمرکز کنید.

هر چند تقریبا همه‌ی مطالب بیان شده در این ویدئو را نوشتم، اما اگر خواستید آن را با حجم ۲۰ مگابایت از این‌جا دانلود کنید.

دوست داشتم!
۰

رویکرد بنیاد کیفیت و بهره‌وری آمریکا به پروژه‌های بهینه‌کاوی

بهینه‌کاوی (Benchmarking) از آن مفاهیمی است که در سال‌های اخیر در ایران و پروژه‌های مشاوره مدیریت و آی‌تی بسیار مد شده است. بهینه‌کاوی عموما برای این انجام می‌شود که ببینم کسانی که کسب و کاری مثل ما دارند و چه کارهایی را به چه شکل و با چه ابزارهایی (به‌ویژه ابزارهای فناوری اطلاعات) انجام می‌دهند. وقتی کار به صورت مقایسه‌ی چند سازمان مشابه انجام شود، می‌توانیم از اعتبار “بهینه بودن” راه‌کارهای شناسایی شده اطمینان بیش‌تری حاصل کنیم. الگوبرداری می‌تواند ما را مطمئن کند که داریم درست عمل می‌کنیم یا اگر نه، به کجا باید “چنین شتابان” برسیم!
راه‌نماهای بسیاری برای انجام پروژه‌های بهینه‌کاوی هم تدوین شده است که شاید بعدا بعضی‌های‌اش را این‌جا گذاشتم. عجالتا این پست در مورد ویدئوی ضبط شده‌ی وبیناری (نوعی ویدئو کنفرانس تحت وب) است که رویکرد بنیاد کیفیت و بهره‌وری آمریکا (APQC) را به پروژه‌های بهینه‌کاوی نشان می‌دهد.
یکی از حوزه‌‌های تحقیقاتی اصلی این بنیاد، بهبود رویکردها، روش‌ها و ابزارهای انجام بهینه‌کاوی است که البته به ماهیت وجودی آن بر می‌گردد: فلسفه‌ی اصلی رویکردهای مختلف کیفیت، بهبود مستمر در حوزه‌های مختلف کاری سازمان است. APQC به‌عنوان مرکز کیفیت و بهره‌وری آمریکا به دنبال جمع‌آوری و مستندسازی و اشاعه‌ی همه‌ی آن چیزی است که در شرکت‌های برتر دنیا برای بهبود مستمر انجام می‌شود؛ و خوب این چیزی نیست جز استفاده از بهینه‌کاوی! به همین دلیل است که این بنیاد بخشی از فعالیت‌های‌اش را به پژوهش در زمینه‌ی بهبود خود بهینه‌کاوی اختصاص داده است.
در روزهای آخر سال ۲۰۰۹ میلادی،  APQC نتایج تحقیقات خود را در این زمینه در قالب وبیناری ارایه کرد؛ وبیناری که به نوعی بهینه‌کاوی پروژه‌های بهینه‌کاوی است! این وبینار را از این‌جا دانلود کنید.

دوست داشتم!
۸

توان‌مندی‌های پنهان (؟) صنعت نرم‌افزار ایران

در کامنت‌های پستی که چند وقت پیش به صورت مهمان از من در وبلاگ دوست خوبم امیر مهرانی منتشر شد، گفتگوهای بسیار جالبی در مورد وضعیت صنعت آی‌تی در ایران در گرفت. من آن‌جا به چند نکته در مورد صنعت نرم‌افزار ایران اشاره کردم که بعد از دیدن این خبر عجیب به نظرم رسید شاید بد نباشد در قالب یک پست مستقل درباره آن‌ها بنویسم. خبر کوتاه و جالب است: قرار است استفاده از نرم‌افزارهای تولید خارج در دستگاه‌های دولتی ممنوع شود!

شاید بدیهی‌ترین و خنده‌دارترین اشکال این تصمیم طبق معمول “کارشناسی!” این باشد که در صورت اجرای آن، احتمالا از این به بعد باید استفاده از هر گونه نرم‌افزار تولید بلاد کفر از ویندوز و آفیس مایکروسافت گرفته تا نرم‌افزارهای تخصصی مثل اتوکد ممنوع شود! (خوب یک دفعه قانون کپی‌رایت را هم قبول کنید دیگه! شما که نمی‌خواهید از نرم‌افزارهای “آن‌ها” استفاده کنید!)

اما بیایید فرض را بر این بگذاریم که منظور استاد، نرم‌افزارهای سازمانی و شرکتی بوده است. خوب بازار نرم‌افزار ما در این حوزه چگونه است و چه ظرفیت‌ها و توان‌مندی‌هایی داریم؟ ابتدا به  چند نمونه زیر توجه کنید:

الف ـ ۴-۵ سالی است که طرح‌های جامع فناوری اطلاعات و معماری سازمانی در ایران مد شده. اما به‌عنوان کسی که ۴ سال است دارم در این حوزه فعالیت می‌کنم به جرأت می‌گویم هیچ وقت خروجی‌های این پروژه‌ها به درد کارفرما نخورده است! چرا؟ به دو دلیل: ۱- مشاورین ما از وضعیت واقعی و توان موجود در بازار فناوری اطلاعات خبر نداشته‌اند و راه‌حل‌های‌شان فاصله زیاد با تکنولوژی موجود در دسترس داشته است.۲- فعالان بخش نرم‌افزار ایران به تولید نرم‌افزار براساس نیازهای مشتری اهمیتی نمی‌دهند!

ب ـ ۴ سال است که قرار است نرم‌افزار جامع سازمان مالیاتی از شرکت بول فرانسه خریداری شود. اتحادیه تولیدکنندگان نرم‌افزار با دستور مستقیم رئیس‌جمهور جلوی این کار را گرفتند. اما اگر از شرایط عجیب و غریب مناقصه‌ای که توسط سازمان مالیاتی برگزار شد بگذریم، حقیقتا اگر این حضرات می‌توانستند این کار را انجام دهند، تا الان ازشان خبری می‌شد. لازم نبود که نرم‌افزاری در حد بول تولید کنند؛ اگر می‌توانستند لااقل باید یک پروتوتایپ از نرم‌افزار جامع مالیاتی کشور درست می‌کردند! (فکر می‌کنم هفته پیش بود که خبر نهایی شدن قرارداد سازمان مالیاتی با شرکت بول منتشر شد.)

ج ـ همین اواخر شرکت ما در طرح پیاده‌سازی سیستم‌های BPMS در سازمانی ناظر بود. پیمان‌کار محترم که یک شرکت معروف نرم‌افزاری است بدون شناخت از فرایندهای موجود سازمان، می‌خواست سیستم‌اش را بدون هیچ تغییری در سازمان پیاده کند و انتظار هم داشتند سازمان قبول کند که کارشان درست است! حالا این‌که BPMS اصلا ابزاری است که به جای سیستم‌های غیرمنعطفی مثل ERP آمده و قرار است سازمان با استفاده از آن بتواند هر فرایند دانش ـ محور را به صورت الکترونیکی مدل‌سازی و اجرا کند هم لابد مهم نیست!

د ـ شرکتی را دیدم که مدعی ارایه سیستم مدیریت دانش به سازمان بود؛ اما اصلا نمی‌دانست که سیستم‌های نرم‌افزاری مدیریت دانش هدف‌شان و کاربردشان چیست و سیستم مدیریت دانش‌شان هر چیزی بود الا مدیریت دانش! (در واقع یک سیستم ساده گردش مستندات را داشتند به کارفرماهای بدبخت‌شان قالب می‌کردند!)

از این مثال‌ها تا بخواهید در بازار نرم‌افزار ایران پیدا می شود. در عمل ما ده‌ها شرکت نرم‌افزاری داریم که تمام تمرکزشان بر تولید نرم‌افزارهای اداری، دفتری و حسابداری است. ده‌ها شرکت دیگر داریم که دارند مثلا پورتال و نرم‌افزارهای سازمانی تولید می‌کنند و می‌فروشند. اما از همین بین هم اگر بررسی دقیقی کنید، می‌بینید چیزی بین ۶۰ تا ۷۰ درصدشان نرم‌افزارهای اوپن سورسی هستند که صرفا فارسی‌سازی شده‌اند (و متأسفانه اغلب‌شان هم این‌قدر صداقت ندارند که به این موضوع اعتراف کنند و مدعی تولید یک نرم‌افزار از ابتدا هستند.)

فاجعه این‌جا است که شرکت‌های ایرانی تمرکزشان را بر روی تولید پکیج‌های نرم‌افزاری گذاشته‌اند و می‌خواهند هر قفلی را با یک کلید ـ نرم‌افزارشان ـ باز کنند. سفارشی‌سازی با متناسب با نیازهای سازمان و این‌ها را باور نکنید! تا جایی که من دیده‌ام بسیاری از این شرکت‌ها علی‌رغم داشتن عناوین پرطمطراق تحلیل‌گر سیستم و … از تهیه یک مستند ساده براساس اصول مهندسی نرم‌افزار عاجزند (کافی است به سازمان‌های متعددی دولتی و حتی غیردولتی که با هزینه‌های کلان، نرم‌افزاری را به صورت سفارشی یا پکیج خریداری کرده‌اند مراجعه کنید تا این موضوع را در عمل مشاهده کنید. در بسیاری از موارد شرکت فروشنده که ممکن است شرکتی معروف یا ناشناخته باشد حتی یک راهنمای کاربری ساده هم برای سیستم‌اش در اختیار کارفرمای بنده خدا نگذاشته است؛ چه برسد به مستندات تحلیل و طراحی سیستم که به‌ویژه در مورد نرم‌افزارهای سفارشی باید حتما به کارفرما تحویل داده شوند.) این‌جا هم درست همان آفت تضمین کیفیت و ایزو خودنمایی می‌کند: وجود تحلیل‌گر و استفاده از متدولوژی‌ها برای این است که اگر کسی مدعی شد، یک کتاب‌چه قطور مستندات تحلیل و طراحی را به او نشان بدهیم! یعنی صرف وجود مستندات کفایت می‌کند و کاربرد عملی آن‌ها مهم نیست!

حالا بگذریم از این‌که هیچ شرکتی در ایران به تولید نرم‌افزاری غیر از نرم‌افزارهای حسابداری و دفتری و انواع و اقسام پکیج‌های به درد نخور اصلا فکر نمی‌کند!

برگردیم به سراغ خبر. متن خبر به شکلی است که به نظر می‌رسد ممنوعیت شامل هر گونه نرم‌افزاری که کدنویسی‌اش در خارج از کشور انجام شده می‌شود. بنابراین نرم‌افزارهای اوپن‌سورس فارسی شده هم از این به بعد ممنوع هستند! اگر از این‌که من نمی‌دانم MIS تولید شده در خارج از کشور یعنی چه و این‌که اساسا وزارت صنایع و معادن چرا در حوزه نرم‌افزار دخالت می‌کند هم بگذریم؛ چند نکته به نظر من باید در این ماجرا مورد توجه قرار گیرد:

۱٫ بدنه‌ کارشناسی صنعت نرم‌افزار آدم‌های ضعیفی نیستند و ما کدنویس‌های بسیار خوبی داریم. اما اشکال کار در این است که اولا: فرایند مهندسی نرم‌افزار در کشور ما خیلی جدی گرفته نمی‌شود و ثانیا: همه فعالان این صنعت، در حال کپی پیست کردن ایده‌های نخ‌نما و تکراری دیگران هستند (آخر ما چند نرم‌افزار حسابداری و اتوماسیون می‌خواهیم؟ چرا کسی روی نوشتن یک واژه‌پرداز فارسی خوب مثل زرنگار سرمایه‌گذاری نمی‌کند؟‍)

۲٫ اصولا ارتباط خوبی میان مشاوران مدیریت آی‌تی و شرکت‌های کدنویس ما وجود ندارد. در واقع این‌جا باز می‌خواهم بر نکته‌ای که در مورد کیس اینفوسیس برای من جالب بود تأکید کنم: اینفوسیس نیاز کارفرما را از شناخت و تحلیل مسئله تا ارایه Solution نرم‌افزاری پوشش می‌دهد. ما چنین شرکتی در ایران نداریم. این مشکل را در مثال طرح‌های جامع فناوری اطلاعات که بالا زدم می‌بینیم: RFPهای ما مشاوران آی‌تی، برای یک شرکت کدنویس اجرایی نیست و از سوی دیگر، خود شرکت‌های کدنویس هم تمایلی به نوشتن نرم‌افزار براساس سفارش مشتری ندارند. حالا ممکن است گفته شود که شرکت‌های بزرگ غربی ـ مثل SAP و اوراکل ـ هم همین‌جوری هستند؛ اما انصافا آیا راه‌حل‌های ارایه شده توسط شرکت‌های نرم‌افزاری ایرانی بلوغ محصولات این شرکت‌های معظم را دارند؟ فرق است بین راه‌حلی که در هزاران شرکت سراسر دنیا طراحی و آزمایش شده و بهبود یافته و برای ده‌ها شکل مختلف کسب و کار، فرایندها و گردش اطلاعاتی استاندارد را شناسایی و در راه حل خود منظور کرده است با راه‌حل‌هایی که اغلب براساس مطالعه چند کتاب مثلا حسابداری یا منابع انسانی یا حداکثر مطالعه چند شرکت محدود یا بهره‌گیری از نظرات چند مشاور تهیه شده‌اند. اصلا حتی اگر انعطاف‌پذیری اولی را هم در نظر نگیریم، شرکت‌های داخلی اصرار دارند که راه‌حل‌های خود را به زور به خورد کارفرمای بدبخت بدهند و انتظار دارند کارفرما خودش را با محصول آن‌ها وفق بدهد و نه برعکس!  (این مشکل سر دراز دارد: چند وقت پیش اعلام شد که قرار است برای BPMS توسط دولت! استاندارد تهیه شود. حالا براساس کدام تجربه و دانش می‌خواهند این کار را انجام بدهند، خودشان می‌دانند!)

۳٫ و چند علامت سؤال بزرگ در این زمینه: چرا تفکر “اختراع دوباره چرخ” این‌قدر در ذهن مسئولین دولتی ما وجود دارد؟ چرا باید بودجه و زمان محدودمان را صرف ساختن دوباره نرم‌افزارهایی کنیم که بقیه ساخته‌اند؟ (راستی سیستم عامل ملی به کجا رسید؟) بحث مزیت نسبی کشور چطور؟ ما در تولید چه نرم‌افزارهایی توان‌مند هستیم و سراغ کدام حوزه‌ها نباید برویم؟ آیا کسانی که این تصمیم را گرفته‌اند، قابلیت پنهان و عجیب و غریبی در صنعت نرم‌افزار ایران کشف کرده‌اند که ما خبر نداریم؟ و چندین سؤال‌ بی‌جواب دیگر!

از آن‌جایی که زور ما به دولت نمی‌رسد و بنده هم اساس کدنویس نیستم، فکر می‌کنم فعلا به‌تر است به  همان ایده اینفوسیس بچسبم و برای کاهش شکاف بین کار مشاوران آی‌تی و  مهندسان آی‌تی تلاش کنم. اگر توهم نزده باشم، این یکی از دستم بر می‌آید!

دوست داشتم!
۰

آینده IT در سازمان‌ها

فکر می‌کنید ۵ سال آینده، وضع واحد IT در سازمان‌ها چگونه خواهد بود؟ در این پست براساس گزارش شرکت CEB، پیش‌بینی تغییرات وضعیت فناوری اطلاعات در سازمان‌ها را در سال‌های آتی را با هم مرور می‌کنیم:

۱- تمرکز بر اطلاعات به جای فرایندهای کسب و کار: شعار همیشگی IT، “اول کسب و کار” بوده است؛ اما به نظر می‌رسد در ۵ سال آینده تمرکز واحد IT بیش‌تر بر بهبود تجربه مشتری از کار با سازمان، تحلیل‌ اطلاعات و ساده سازی شیوه کاری کارکنان با دسترسی به‌تر به دانش‌های مورد نیاز متمرکز خواهد بود.

۲- ادغام IT در عملیات سازمان به جای نقش سرویس‌دهنده آن: در آینده IT دیگر در سازمان نقش یک سرویس‌دهنده را بازی نمی‌کند و به تأمین پلت‌فرم‌ها، سیستم‌ها و کاربردهایی می‌پردازد که با عملیات سازمان یکپارچه شده‌اند (و در واقع جزیی از آن هستند.) واحد IT به‌عنوان یک سرویس‌دهنده مرکزی دیگر وجود خارجی نخواهد داشت و هر واحد سازمانی مسئول IT خود را خواهد داشت.

۳- برون‌سپاری حداکثر خدمات IT به جای برون‌سپاری کارهایی که واحد IT قادر به انجام آن‌ها نیست: ترسناک ولی متأسفانه واقعیت دارد!

۴- IT در نقش شریک کسب و کار به جای فشار درون سازمانی متمرکز در به‌کارگیری IT: همه ارزش IT را می فهمند و در نتیجه، هر بخشی از سازمان مدیریت IT خود را به‌عهده خواهد داشت!

۵- واحدهای IT توزیع شده در سازمان به جای یک واحد IT همه کاره: وظایف واحد قدرت‌مند IT سازمان میان واحدهای کوچکی که درون واحدهای اصلی سازمانی هستند، تقسیم خواهد شد.

البته بنا بر پیش‌بینی CEB، احتمالا یک واحد IT برای تأمین سرویس‌های مشترک (مثل نقش واحد منابع انسانی در سازمان) هم‌چنان وجود خواهد داشت.

خوب پس نقش مدیر اجرایی فناوری در سازمان چه خواهد شد؟ براساس این گزارش یا وظایف او برای تأمین سرویس‌های مشترک IT گسترش خواهد یافت و یا به تأمین و تدارکات  نیازمندی‌های IT و یکپارچه‌سازی کاربردهای IT در سازمان محدود خواهد شد.

من شک دارم مورد یک به این شدت در عمل رخ بدهد، یعنی تمرکز از فرایندها به اطلاعات معطوف شود (چون قبلا یک بار این اتفاق افتاده و همه مشکلات ناشی از آن را می‌دانند.) اما در مورد سایر پیش‌بینی‌ها تردیدی ندارم که به واقعیت خواهند پیوست. مخصوصا شماره ۳ که فرصتی استراتژیک برای فعالان بخش IT فراهم خواهد کرد. بعدا در این مورد بیش‌تر صحبت خواهیم کرد.

پی‌نوشت: این پست ترجمه آزادی است از این مطلب (البته طبعا جز پاراگراف آخر!)

دوست داشتم!
۰

ده جنگ تماشایی گوگل و اپل

یک سال پیش رابطه گوگل و اپل بسیار گل و بلبل بود: اریک اشمیت مدیرعامل گوگل عضو هیأت مدیره اپل بود، هر کدام داشتند در حوزه تخصصی خودشان کار می‌کردند و در کنار هم  علیه دشمن مشترک‌شان ـ مایکروسافت ـ می‌جنگیدند. اما این خوشی دیری نپایید: وقتی استیو جابز ورود نرم‌افزار جستجوی صوتی گوگل را به فروشگاه اپل رد کرد، دعوا شروع شد! دو شرکت شروع به رقابت در بسیاری از حوزه‌ها با یکدیگر کردند. نتیجه این رقابت این شد که اشمیت دیگر عضو هیأت مدیره اپل نیست و جابز هم گفته شعار تبلیغاتی گوگل “چون شیطان نباش” بی‌معنا است. هر چند این اواخر جابز و اشمیت با هم قهوه‌ای صرف کردند تا در مورد موضوعات محل اختلاف صحبت کنند، اما این‌که آیا این مذاکره به حل این اختلافات کمکی کرد یا خیر معلوم نیست. چیزی که می‌دانیم این است که جنگ گوگل و اپل تازه آغاز شده است. این مقاله نگاهی دارد به حوزه‌هایی که گوگل و اپل در آن‌ها با هم خواهند جنگید:

۱٫ اندرویید در برابر آی‌فون: هر چند آی‌فون در دنیای گوشی‌های هوشمند رتبه اول را دارد، اندرویید گوگل فشارهایی را بر اپل وارد کرده است. این سیستم‌عامل خوب طراحی شده  و شامل ویژگی‌هایی چون کنترل‌های لمسی است و بر روی گوشی‌های فروخته شده توسط شرکت‌های سازنده مختلفی در دسترس است. سهم بازاراندرویید به شدت در حال رشد است. با نگاهی به آینده می‌توان گفت آتش نبرد میان آی‌فون و اندرویید ممکن است شدت یابد. بسته به کیفیت آینده گوشی‌های مبتنی بر اندرویید و آی‌فون، کاربران ممکن است در هنگام خرید در انتخاب بین این دو سیستم عامل دچار مشکل شوند.

۲٫ سیستم عامل کروم در برابر سیستم عامل مک X: گوگل آماده عرضه سیستم عامل کروم برای رقابت با ویندوز ومک X می‌شود. در واقع گوگل در نظر دارد سیستم عامل خود را برای نت‌بوک‌ها (Netbook) پیشنهاد دهد. این طرح ممکن است علیه مایکروسافت به نظر برسد، اما این واقعیت را هم در نظر داشته باشید که اپل در کنار فروش مک X هم‌اکنون آی‌پد را هم عرضه می‌کند (و هدف‌‌اش ارتقای آی‌پد به‌عنوان یک جایگزین برای دستگاه‌های فوق‌العاده راحت برای حمل و نقل مثل نت‌بوک‌ها است.) فعلا اپل گفته است که نگران سیستم عامل کروم نیست و ادعا کرده است که کروم آن‌قدر که بعضی‌ها می‌گویند خطر بزرگی نیست! اما این دیدگاه ممکن است دست کم گرفتن کروم باشد. اگر کروم موفق شود، اپل باید مواظب خودش باشد!

۳٫ تبلت گوگل در برابر آی‌پد: شایعات در مورد این‌که گوگل در نظر دارد تبلت خود را برای رقابت با آی‌پد اپل به بازار عرضه کند در حال اوج گرفتن هستند. هر چند تاکنون گوگل کار کردن روی چنین دستگاهی را تأیید نکرده است؛ اما با این حال وجود چنین پروژه‌ای در گوگل تقریبا قطعی است. گوگل متوجه شده که بازار تبلت‌ها چقدر ارزشمند است : چه از نظر چشم‌انداز فروش و چه از نظر چشم‌انداز تبلیغات. هم‌چنین گوگل می‌داند که نرم‌افزار لازم را برای تبلت دارد (چه اندرویید باشد و چه سیستم‌ عامل کروم) و در نتیجه می‌تواند جای آی‌پد را در بازار پر کند. اگر تبلت گوگل عرضه شود تماشای نبرد میان آن و آی‌پد بسیار لذت‌بخش خواهد بود. آیا تبلت گوگل چشم‌ها را خیره خواهد کرد؟ یا غلبه بر آی‌پد هدفی دور از دسترس گوگل است؟ باید منتظر بمانیم.

۴٫ تبلیغات گوگل در برابر iAds اپل: گوگل هر کاری را بلد نباشد، کسب درآمد بسیار از تبلیغات را خوب بلد است! روشن است که اپل هم این را می‌داند. با این حال اخیرا اپل اعلام کرد پلت‌فرم iAds را به‌عنوان یک پلت‌فرم جدید تبلیغات روی آی‌فون عرضه خواهد کرد. طبق گفته جابز این پلت‌فرم به تبلیغات‌دهندگان فرصت استفاده بیش‌تر از تبلیغات روی گوشی‌های تلفن همراه و در نتیجه افزایش درآمد احتمالی ناشی از آن را می‌دهد. iAds شلیک مستقیم اپل به سینه گوگل است! اگر اپل با iAds موفق شود، بخش عمده‌ای از سهم بازار گوگل را به دست خواهد آورد و در نتیجه جنگ بسیار جذابی شروع خواهد شد.

۵٫ اریک اشمیت در برابر استیو جابز: یکی از به‌ترین افسانه‌های امروزی صنعت آی‌تی در مورد روابط جابز و اشمیت است. وقتی اشمیت عضو هیأت مدیره اپل بود، دومدیرعامل بسیار با هم صمیمی بودند. با آغاز تقابل منافع گوگل و اپل با هم، آن رابطه صمیمی به سرعت به سردی گرایید. اخیرا دو مدیرعامل با هم قهوه‌ای را صرف کردند تا در مورد اختلافات با یکدیگر مذاکره کنند، اما به نظر می‌رسد این گفتگو به نتیجه خاصی نیانجامیده است. با افزایش حوزه‌های رقابت میان دو شرکت، جابز احتمالا اشمیت را بیش‌تر به‌عنوان دشمن می‌بیند تا یک دوست!

۶- نکسوس وان در برابر آی‌فون: اگر یک دستگاه در بازار وجود داشته باشد که بتواند اپل را بترساند، قطعا گوشی نکسوس وان گوگل است. ممکن است گوشی هوشمند غول جستجو به اندازه آی‌فون فروش نداشته باشد، اما ویژگی‌هایی دارد که می‌تواند آن را به گزینه ایده‌آلی در برابر آی‌فون تبدیل کند. به‌علاوه این گوشی می‌تواند در شبکه شرکت تی موبایل استفاده شود، عرضه آن در شبکه اسپرینت برنامه‌ریزی شده و برخلاف آی‌فون قفل نرم‌افزاری ندارد؛ ویژگی‌هایی که باعث می‌شوند این گوشی یک انتخاب مناسب‌تر برای کسانی باشد که نمی‌خواهند از شبکه AT&T استفاده کنند. اپل خودش هم خبر دارد که به‌ترین گزینه فعلی را در مورد یک دستگاه لمسی موجود در بازار در دست دارد. اما در صورتی اپل اشتباه کند یا گوگل نسخه به‌روز شده‌ای از نکسوس وان را عرضه کند که استانداردهای بازار را جابه‌جا کند، این وضعیت می‌تواند به سرعت تغییر کند. در آینده نزدیک منتظر بالا گرفتن جنگ میان نکسوس وان و آی‌فون باشید!

۷٫ متن باز در برابر متن بسته: گوگل آینده خود را با نرم‌افزارهای متن باز گره زده است. در طرف مقابل، اپل اصلا قبول ندارد که نرم‌افزارهای متن باز ارزش بیش‌تری را تولید می‌کنند. جابز ترجیح می‌دهد که همه جنبه‌های نرم‌افزار خود را در کنترل خود داشته باشد تا مطمئن شود آن نرم‌افزار در سطح کیفی مورد علاقه او عمل می‌کند. این تفاوت بزرگ فلسفی میان گوگل و اپل می‌تواند ماهیت این دو شرکت را نشان دهد. و تصمیم‌گیری در مورد این‌که آیا تعهد جنبش متن باز ـ به دلیل به‌کارگیری خرد جمعی ـ بهتر است یا سیستم عامل متن بسته  اپل ـ چون اپل می‌داند که چه می‌کند ـ، برعهده مشتریان فردی و سازمانی است. این هم نبرد جذاب دیگری است که باید شاهدش باشیم.

۸٫ HTCدر برابر اپل: شاید تعجب کنید که چرا HTC در جنگ میان گوگل و اپل در نظر گرفته شده است! پاسخ ساده است: اپل هم‌اکنون در یک جنگ حقوقی بزرگ با HTC است که اگر در آن موفق شود، می‌تواند به این شرکت در تغییر قابل توجه روش عملکرد اندرویید گوگل کمک کند. اگر چه اپل HTC را براساس روش کار گوشی‌های مبتنی بر اندرویید و گوشی‌های مبتنی بر ویندوز موبایل مورد تعقیب قانونی قرار داده است، تمرکز این دعوای حقوقی بر دستگاه‌های مبتنی بر اندرویید است. این دعوی شامل شیوه‌ حرکت در یک صفحه وب در مرورگر اندرویید، روشی که کاربران می‌توانند براساس آن به منوی اصلی دسترسی پیدا کنند و موارد دیگری از این دست می‌شود. اگر اپل بتواند این اقامه دعوا را از HTC ببرد،  می‌تواند به سراغ سایر فروشندگان اندرویید برود. و بدین وسیله ممکن است بتواند نوک پیکان حمله خود را متوجه گوگل کند.

۹- Google Voice در برابر اپل: یکی از مهم‌ترین دلایل اختلاف کنونی گوگل و اپل، سرویس صدای گوگل است. نرم‌افزار غول جستجو جایگزین مناسبی برای آی‌فون به نظر می‌رسد. کاربران می‌توانند تماس‌های صوتی را به جای گوشی‌های آی‌فون بر مبنای سکوی (پلت‌فرم) گوگل برقرار یا دریافت کنند. اما پس از مدتی انتظار برای دریافت نظر اپل در مورد این نرم‌افزار، سرانجام به گوگل گفته شد که این نرم‌افزار توسط اپل رد شده است. گوگل و AT&T برای تلافی کردن کار اپل با شلوغ کردن صحنه نمایش، دخالت کمیته ارتباطات فدرال را خواستار شدند. وضعیت فعلی به شیوه‌ای است که حل آن حالا حالاها طول خواهد کشید.

۱۰- گوگل آینده در برابر اپل آینده: هم‌اکنون گوگل و اپل در بالاترین سطح رقابت خود قرار دارند. هر دو شرکت از درآمد بسیار زیادی بهره‌مند هستند. محصولات آن‌ها توسط میلیون‌ها نفر در سراسر جهان مورد استفاده قرار می‌گیرد. و آینده هر دو، بسیار روشن به نظر می‌رسد. اما نقشه هر دو شرکت برای آینده مشخص نیست. گوگل ممکن است بخواهد وارد کسب و کار سخت‌افزار شود و در برابر آن، اپل ممکن است شانس‌اش را در بازار آن‌لاین امتحان کند. هر اتفاقی بیفتد یک چیز قطعی است: اپل و گوگل تقریبا در همه بازارهایی که هستند، با هم رقابت می‌کنند. و در گذر زمان، انتظار کشیدن برای دیدن پیروزی یکی از این دو شرکت بسیار جذاب است!

پی‌نوشت ـ این مطلب شاید پاسخی باشد به این پست جناب دکتر مزیدی که در آن اپل را برنده قطعی نبرد میان این دو شرکت اعلام فرمودند! ضمنا قبلا هم در این مورد در این پست با عنوان (گوگل در برابر اپل) نوشته‌ام.

منبع

  • The Future Google vs. the Future Apple
    Apple and Google are at the top of their games right now. Both companies are enjoying huge profits. Their products are being used by millions around the globe. And the future looks bright. But what both companies have planned for the future is unknown. Google might opt to get into hardware, while Apple might try its luck online. In either case, one thing is certain: Apple and Google will be competing against each other in almost every market they’re in. And as time goes on, it should be rather interesting to see if the future Apple or the future Google will win out.
  • دوست داشتم!
    ۰

    دوره آموزشی راهبری و مدیریت فاوا

    شرکت حاسب سیستم به زودی اولین دوره‌ آموزشی جامع راهبری و مدیریت فاوا را مبتنی بر استانداردهای COBIT ، ITIL و ISO 20000 برگزار می نماید. جزییات دوره این‌جا.

    دوست داشتم!
    ۰

    گوگل ریدر چگونه فیدهای صفحه اول را انتخاب می‌کند؟

    گوگل ریدر را که می‌شناسید؟ سرویس فوق‌العاده گوگل برای خواندن خوراک‌ سایت‌ها و وبلاگ‌ها که این روزها با ویژگی‌های اجتماعی‌اش ـ به خصوص قابلیت‌های به دوست‌یابی، اشتراک‌گذاری نوشته‌ها و کامنت‌گذاری ـ حسابی علاوه بر کارکردهای معمول‌اش حسابی دارد جای شبکه‌های اجتماعی فیلتر شده در ایران ـ به‌ویژه فیس‌بوک ـ را می‌گیرد. در مورد این سرویس نکات جالبی به نظرم می‌آید که بعدا در مورد آن‌ها بیش‌تر خواهم نوشت.

    اما موضوع این پست همان سؤالی است که عنوان آن است. این سؤال مدت‌ها است برای من به‌عنوان یکی از عشاق و معتادان این سرویس فوق‌العاده گوگل مطرح است که بر چه اساسی فیدهایی که در صفحه اول نمایش داده می‌شوند توسط گوگل ریدر برگزیده می‌شوند؛ چون دقیقا با یک تولرانس کم همان وبلاگ‌ها و سایت‌هایی را که من می‌خواهم حتما از به‌روز بودن‌شان با خبر باشم همیشه درصفحه اول‌ام دیده می‌شوند. برای پیدا کردن پاسخ این سؤال اول وب فارسی و انگلیسی را گشتم و جواب‌ام را نیافتم. بنابراین آستین‌های‌ام را بالا زدم و در یک دوره زمانی چند ماهه رفتار گودرم را زیر نظر گرفتم تا ببینم چه اتفاقی دارد می‌افتد. خوب حالا نتایج مطالعات (!) خودم را در این‌جا منتشر می‌کنم.

    به نظر می‌رسد گودر براساس سه معیار فیدهای صفحه اول را انتخاب می‌کند:

    ۱- فرکانس مطالعه یک فید توسط شما: طبیعی است که وقتی شما به وبلاگ یا سایتی علاقه دارید بیش‌تر به آن فید مراجعه می‌کنید. بنابراین هر چقدر تعداد مراجعات شما به یک فید در یک بازه زمانی (احتمالا ماهانه؛ حدس‌ام این است که شاید دقیق نباشد) بیش‌تر باشد، احتمال راه یافتن آن فید به صفحه اول بیش‌تر است.

    ۲- زمان اضافه شدن یک فید به گودر شما: وقتی یک فید جدید را به گودرتان وارد می‌کنید؛ فرض بر این گذاشته می‌شود که شما آن فید را دوست دارید. بنابراین تا حدود یک هفته (این یکی را مطمئن‌ام!) به‌روز شدن آن فید در صفحه اول نمایش داده می‌شود و اگر شما در آن یک هفته به آن فید التفات بفرمایید، گودر آن فید را در دسته فیدهای شماره یک (فیدهای مورد علاقه شما) طبقه‌بندی می‌کند.

    ۳- فرکانس به‌روز شدن فید: هر چقدر فید با فاصله زمانی کم‌تری (یا به عبارت به‌تر سرعت بیش‌تری) آپدیت شود، گودر فرض را بر اهمیت بیش‌تر آن فید می‌گذارد و آن را در صفحه اول نمایش می‌دهد. البته این در صفحه اول ماندن در صورت تداوم می‌یابد که آن فید پرآپدیت (!) برای شما هم به همان اندازه‌ای که گودر فکر می‌کند، مهم باشد!

    خوب دانستن این الگوریتم به چه دردی می‌خورد؟ متأسفانه گوگل این امکان را به کاربران نداده که خودشان فیدهایی را که می‌خواهند در صفحه اصلی نمایش داده شوند، انتخاب کنند. بنابراین یک راه خوب برای از دست ندادن به‌روز شدن وبلاگ‌ها و سایت‌های مورد علاقه‌مان ـ مخصوصا وقتی گودر شلوغی داریم که صدها فید را در بر می‌گیرد ـ تغییر فرکانس مراجعه‌مان به فید آن‌ها است.

    پی‌نوشت ـ بعد از نوشتن این پست از طریق کامنت یک دوست ناشناس فهمیدم که اتفاقا گوگل این امکان را فراهم کرده که فیدهای صفحه اول را انتخاب کنیم. اگر وارد صفحه تنظیمات گودر شوید و در همان تب اول ـ یعنی Preferences ـ در قسمت Start Page می‌توانید تعیین کنید که کدام پوشه (یعنی همان پوشه‌هایی که فیدهای‌تان را در آن دسته‌بندی کرده‌اید) به‌عنوان صفحه اول نمایش داده شود. اگر Home را انتخاب کنید، این پست هم‌چنان معنادار است؛ ولی می‌توانید فیدهای مورد نظرتان را در یک پوشه خاص جمع کنید و آن را به‌عنوان صفحه اول برگزینید! من که خودم Home را تغییر نمی‌دهم!

    دوست داشتم!
    ۱

    درس هایی از شرکت Infosys

    مطلب‌ام به‌عنوان نویسنده مهمان وبلاگ امیر مهرانی عزیز درباره شرکت اینفوسیس هند.

    پی‌نوشت: مدتی است که نوشتن در زمینه مشاوره فناوری اطلاعات با رویکرد مدیریتی به دغدغه‌ام تبدیل شده است. از آن‌جایی که وبلاگ‌ها و سایت‌های زیادی در این زمینه در دنیای وب فارسی زبان در حال فعالیت نیستند، سعی می‌کنم از این پس بیش‌تر در این حوزه‌ها بنویسم.
    دوست داشتم!
    ۰

    راکی در تصمیم‌گیری!

    الان داشتم این پست را می‌خواندم که در مورد پیمایشی (همان Survey) است که توسط مؤسسه معظم فارستر بر روی پروژه‌های بهبود فرایند انجام شده است. نویسنده می گوید که در تحقیقات‌شان به این نتیجه رسیده‌اند که این پروژه‌ها به سه شکل انجام می‌شوند: ۱- تیم بهبود فرایند از تیم IT جدا (و در پاره‌ای موارد مستقل) است؛ ۲- مسئولیت اصلی با تیم IT است؛ ۳- مسئولیت اصلی با تیم بهبود فرایند است. بعد سؤال کرده کدام بهتر است؟

    تجربه ما در پروژه‌های معماری سازمانی نشان‌دهنده آن است که به دو شکل می‌توان فرایندها را بهبود داد: ۱- با استفاده از مفاهیم و ابزارهای معمول بهبود فرایند (مثلا حذف فعالیت‌های تکراری یا غیرضروری، ادغام فعالیت‌های مشابه و …)؛ ۲- با استفاده از قابلیت‌های فناوری اطلاعات یا به به‌ عبارتی IT Capabilities (مثلا خودکار کردن برخی فعالیت‌ها مثل تولید گزارش‌ها، در دسترس قرار دادن کلیه اطلاعات لازم برای تصمیم‌گیری و …) اما نکته اساسی این‌جا است که این دو گونه فعالیت از هم منفک نیستند و هر دو تیم فرایندی و IT باید در کنار یکدیگر کار بهبود فرایندها را انجام بدهند؛ یعنی فرایند در عین حال از هر دو زاویه دید بهبود فرایند و قابلیت‌های IT بهبود داده شود.

    بگذریم. نکته اصلی که در نوشته مذکور وجود داشت جایی بود که نویسنده به مفهوم بامزه راکی (RACI) در تصمیم‌گیری اشاره می‌کند و منظورش این است که وقتی مشخص شد کدام یک از سه حالت فوق کارامدتر است؛ باید مشخص شود ذی‌نفعان تصمیمات گرفته شده در پروژه بهبود فرایند چه کسانی هستند؟ او ذی‌نفعان تصمیمات را در ۴ دسته تقسیم‌بندی می‌کند:

    ۱- R (نماد Responsible): چه کسی مسئول تصمیم‌گیری است؟ (در این مثال تیم بهبود فرایند)

    ۲- A (نماد Accountable): چه کسی باید در مورد تصمیم‌های گرفته شده پاسخ‌گو باشد؟ (در این مثال مدیر واحد سازمانی مرتبط با فرایند)

    ۳- C (نماد  Contributing): چه کسانی باید در فرایند تصمیم‌گیری مشارکت کنند؟ (در این مثال کارکنانی که در انجام فرایند کنونی درگیرند و باید فرایند بهبود یافته را هم انجام دهند)

    ۴- I (نماد Informed): چه کسانی باید از تصمیم‌های گرفته شده مطلع شوند؟ (در این مثال واحدهای سازمانی که ورودی فرایند بهبود یافته را تأمین می‌کنند یا از خروجی آن استفاده می‌کنند)

    خوب راکی تصمیم‌گیری شما چیست!؟

    دوست داشتم!
    ۰

    ایده‌ساز!

    خیلی از ما شاید در ذهن‌مان دنبال یک فرصت خوب بگردیم برای کارآفرینی و راه‌انداختن کسب و کار خودمان. اغلب، انگیزه لازم برای این کار در ذهن ما وجود دارد؛ اما نمی‌دانیم باید چه کار کنیم و از کجا شروع کنیم. اگر به زندگی آدم‌های موفق دنیای کسب و کار هم نگاه کنید می‌بینید که تفاوت این آدم‌ها با دیگران تنها در تشخیص درست و به موقع نیاز انسان‌ها به یک محصول یا خدمت خاص بوده است. در واقع تفاوت این آدم‌ها با دیگران چیزی نبوده جز داشتن “ایده‌”‌های جالب، جذاب و کاربردی برای پاسخ‌گویی به “نیاز” دیگران که البته اجرای درست و به موقع آن ایده، باعث موفقیت‌شان شده است (اصلا در صفحات اول هر کتاب بازاریابی می‌خوانیم که بازاریابی معنایی جز تشخیص درست نیاز دیگران و پاسخ‌گویی به آن‌ها ندارد!) خوب حالا وقتی ایده نداریم چه بکنیم؟

    امروز یکی از دوستان میلی فرستاده بود که پاسخ این سؤال را در خود داشت. در این سایت، در هر دقیقه به طور متوسط۱۰-۱۲ ایده جدید برای شروع یک کسب و کار (و البته عمدتا ایده‌های مربوط به کسب و کارهای اینترنتی) معرفی می‌شوند؛ ایده‌هایی که هر یک در جای خود جذاب و قابل تأمل هستند. نکته جالب سبک نمایش این سایت است؛ هر ایده چند ثانیه‌ای روی صفحه نمایش است و بعد ناپدید می‌شود! تا لحظه نگارش این مطلب تعداد ایده‌های معرفی شده در این سایت به عدد عجیب “۷۵۴۳۷۱” رسیده است!

    خوب نتیجه می‌گیریم که برای کارآفرینی ایده‌‌ها بسیارند، منتها کسانی موفق‌اند که بتوانند آن معنای اصیل بازاریابی را به واقعیت تبدیل کنند!  من هم بروم دنبال کارآفرینی خودم! 🙂

    دوست داشتم!
    ۰
    خروج از نسخه موبایل