نوشتهی: اندرو مکآفی
در این مقاله قصد دارم به این پرسش پاسخ بدهم که چرا هر ساله حدود یک سوم از هزینههای داراییهای ثابت به IT تخصیص مییابد؟ کسب و کارها با آن نرمافزارها و سختافزارها چه میکنند؟
من شرکتهایی را در همهی صنایع میبینم که از رایانه برای ایجاد سه تغییر گسترده و عمیق بهرهبرداری میکنند: آنها علمیتر، موزونتر و خودسازماندهتر میشوند؛ هر چند هنوز هیچ یک از این سه تغییر کامل نشده و من تردید دارم که حتی روزی کامل شوند. این موضوع به خاطر آن است که نوآوری به صورت مداوم با هماهنگی (Orchestration)، خود سازماندهی و علم فرصتهایی را برای پیشرفت فراهم میکند و شرکتها از مزیتهای این فرصتهای جدید بهرهبرداری میکنند.
من “علم” را در اینجا به عنوان مخففی برای “استفاده از روش علمی برای اطلاعرسانی در مورد پرسشها و تصمیمگیری و پیشبینی” به کار بردهام. و روش علمی شامل مجموعهای از روشهای جمعآوری اطلاعات، تجربه کردن، تدوین فرضیه و آزمودن آن و از بین بردن انحرافات است که به ما در درک جهان طبیعت در قرون اخیر کمک کردهاند.
رایانهها نیز ابزارهای جذابی برای علم هستند. آنها میتوانند مجموعهی عظیمی از دادهها را گردآوری کنند، به سرعت تحلیلهای ماهرانهای را انجام دهند، شبیهسازیهای پیچیدهای را انجام دهند و بهعنوان بسترهای آزمایشی برای تجربه کردن عمل کنند. دانشمندان و مهندسان سازمانی از این ابزارها برای مدت زمان زیادی استفاده کردهاند و اکنون، بازاریابان، تحلیلگران، طراحان و همهی انواع دیگر کارکنان دانشی نیز در حال پیوستن به آنها هستند. من اخیرا به صورت تصادفی متوجه رویکردهای عملی مبتنی بر IT شدم که برای یافتن بهترین ترکیب از ویژگیهای محصول، پیشبینی میزان فروش فیلمها و طراحی وبسایتهایی که کاربران را خشنود سازند، به کار میروند. من مطمئن هستم که این رویکردها تنها نوک کوه یخ را نشان میدهند و رایانههای امروزی میتوانند به صورت مجازی برای علمیتر کردن انجام وظایف سازمانی یا اخذ تصمیمات در سازمان به کار روند.
هماهنگی به معنای طراحی شکل انجام کار و سپس اطمینان یافتن از اینکه کار دقیقا مطابق آنچه طراحی شده انجام میشود، است. معمولا دومی بسیار سختتر از اولی است. یک داستان قدیمی چینی از جایی میگوید که در آن: “کوهها بلند هستند و امپراطور بسیار دور”؛ موقعیتی که در آن به کارکنان از راه دور آزادی زیادی برای انجام کار به شیوهی خود داده میشود ـ حتی اگر مرکز فرماندهی شیوهی انجام کار را به شیوهی دیگری بخواهد. مشکلات تطبیق دادن عملکرد انسانها با جزئیات ضروری فرایند کاری دوباره طراحی شده نشان میدهند که چرا نرخ شکست در موج اول پروژههای مهندسی مجدد فرایندهای کسب و کار اینقدر بالا و در حدود ۷۰ درصد بوده است.
وقتی فرایندهای بازمهندسی شده در درون نرمافزارهای ERP و دیگر سیستمهای سازمانی تعبیه شدند، اطمینان پیدا کردن از وجود این تطابق بسیار آسانتر شده است. جریانهای کاری که توسط این نرمافزارها فراهم میشوند و دادههایی که جمعآوری میکنند، کوهها را کوتاهتر میکنند و امپراطور را به جایی نزدیکتر منتقل میکنند. برنامههای کاربردی برای مدیریت ارتباط با مشتری (CRM)، خودکارسازی وظایف فروش، مدیریت زنجیرهی تأمین، تدارکات و … سطح بالایی از هماهنگی را در هر یک از بخشهای مختلف شرکت فراهم میکنند و باعث نفوذ آن به سطوح اغلب میکروسکوپی کسب و کار میشوند.
خود سازماندهی ـ جدیدترین تغییر مبتنی بر IT ـ جنبهی مقابل هماهنگی است. این نوع تغییر سازمانی از فناوری برای اجازه دادن به انسانها برای تعامل با دیگران آنگونه که خود میپسندند ـ با جریانهای کاری و قوانین و سلسلهمراتب کم و یا حتی بدون آنها ـ بهره میگیرد تا سپس نتایج مثبت آن را درو کند. این، همان اصل بنیادین برونسپاری به جامعه، نوآوری باز، نمودار اجتماعی (روشی که فیسبوک برای تشریح شبکهی اجتماعی خود از آن استفاده میکند)، خرد جمعی و دیگر نمودهای قدرتمند وب ۲ و سازمان ۲ (Enterprise 2) است.
سازمانها از علمیتر، هماهنگتر و / یا خودسازماندهتر شدن چه نفعی نمیبرند؟ (بهویژه در زمانهای که فرصتها برای ایجاد هر یک از این سه نوع تغییر در حال افزایش است.) این سه نوع تغییر در طول زمان با فرایندها، وظایف، نقشها، کارکردها، تصمیمات و دیگر اجزای سازمانی بیشتر درگیر میشوند.
وقتی این اجزا با بهرهگیری از فناوری تغییر داده میشوند، مدلهای کسب و کار و ساختارهای سازمانی تحت تأثیر قرار میگیرند، استراتژیهای سطح سازمانی تغییر مییابند و نبردهای رقابتی شدت میگیرند. این موج از صنعتی به صنعت دیگر در کل اقتصاد حرکت میکند.
منبع