حرفه‌ای‌ها (۷)

شما عمری را پای ترجمه یکی از پشتوانه‌های اصلی ادبیات کلاسیک گذاشتید، غیر از آن هم حتی وقتی سراغ نویسنده‌های متاخرتر می‌روید باز هم آن‌هایی هستند که به نوعی در کلاسیک‌های امروزی جای می‌گیرند، چقدر شوق خواندن این‌گونه ادبی را میان مخاطبان کتاب در ایران می‌بینید؟

من ناشر نیستم و به بازارش کاری ندارم، مساله اینجاست که من عاشق آن سرچشمه هستم، یعنی ادبیات ناب. من با پروست زندگی کردم، گاهی برای ترجمه یک پاراگراف یک ماه وقت گذاشتم. پروست برای من ۱۱ سال طول کشید. آن وسط کارهای دیگری هم کردم، اما می‌خواستم یک کاری بزرگ‌تر از همه آنچه تا آن روز کار کرده بودم را شروع کنم و بالاخره حاصل‌ش را با رضایت دیدم.

(عکس و متن از از گفتگوی منتشر نشده‌ای با زنده‌یاد مهدی سحابی؛ چاپ شده در روزنامه‌ی اعتماد؛ شماره‌ی ۲۳۱۶؛ شنبه ۸ بهمن ۱۳۹۰؛ این‌جا)

پ.ن. به‌دلیل این‌که متأسفانه نرسیدم لینک‌های هفته را کامل مطالعه کنم؛ پست‌ لینک‌های هفته فردا شب منتشر خواهد شد.

دوست داشتم!
۲

درس‌هایی از فوتبال برای کسب و کار (۶۳)

“مربیان در حال حاضر به ۱۱ نفری می‌اندیشند که در تیم برترند، اما هیچ‌گاه نتوانسته‌اند از تمامی ۲۵ بازیکن به نحو احسن و به‌موقع بازی بگیرند. اما فرگی این چنین نمی‌اندیشد، او ۱۱ بازیکن را در زمین قرار می‌دهد؛ اما از سایرین غافل نمی‌شود و به نوعی با آن‌ها رفتار می‌کند که آن‌ها در خدمت تیم می‌مانند و تمام تلاش خود را به‌کار می گیرند تا در صورت لزوم برای تیم مؤثر واقع شوند و این خود یکی از نکته هایی است که از ایجاد تنش و حاشیه در اردوی تیم به شدت کم می‌کند.” (پارک جی سونگ در ستایش سر الکس فرگوسن؛ این‌جا)

عموما مدیران ـ مخصوصا وقتی حیطه‌ی نظارت‌شان (Span of Control) از عدد طلایی ۹ نفر بیش‌تر می‌شود، دیگر نه وقتی برای ره‌بری و هدایت و مربی‌گری همه‌ی نفرات دارند و نه اصلا حال و حوصله‌‌ی این کار را. پارک به نکته‌ی شگفت‌انگیزی در مورد پیرمرد تمام‌نشدنی و دوست‌داشتنی فوتبال جزیره اشاره می‌کند. سر الکس هیچ وقت تمرکزش را به بازیکنان اصلی محدود نمی‌کند. او همیشه برای تک‌تک اعضای تیم‌اش ـ چه ستاره‌ باشند و چه جوان جویایی نامی مثل تام کلورلی کشف جدید این فصل‌ش ـ وقت می‌گذارد، آموزش‌شان می‌دهد، هدایت‌شان می‌کند و به‌وقت‌اش از آن‌ها استفاده می‌کند. به همین دلیل است که من در تمامی سال‌هایی که فوتبال را از نزدیک دنبال می‌کنم به یاد ندارم که هیچ بازیکن نیمکت‌نشینی در منچستر یونایتد لب به‌اعتراض باز کرده باشد!

روش فرگوسن به‌عنوان یک ره‌بر، الهام‌بخش است: تک‌تک اعضای تیم می‌دانند که برای ره‌بر تیم دارای اهمیت هستند. این همان جادوی مربی‌گری فرگی است.

دوست داشتم!
۴

چگونه در یک اتاق با همکاران‌مان کار کنیم؟

اصولا این روزها داشتن دفتر شخصی حتا برای بسیاری از شغل‌های مدیریتی در رده‌های میانی هم قابل دسترس نیست. ما در سطوح مختلف سازمانی مجبوریم در یک اتاق یا پارتیشن با همکاران‌مان روز طولانی و پرمشغله‌ی کاری را پشت سر بگذاریم. تا به‌حال به این فکر کرده‌اید که می‌شود این هم‌نشینی را تبدیل به یک تجربه‌ی خوب کرد؟ مهم‌ترین مسئله در هم‌اتاق بودن، حواس‌پرتی‌هایی است که از رفتار همکاران نشأت می‌گیرند. برای حل این مشکل این اصول را فراموش نکنید:

۱- مذاکره کنید: خیلی صادقانه و مؤدبانه درباره‌ی مزاحمت‌های احتمالی‌ دیگران برای‌تان صحبت کنید. مثلا اگر همکارتان تلفن‌های شخصی زیادی دارد؛ از او بخواهید که این تماس‌ها را خارج از اتاق و با تلفن همراه‌ش برقرار کند.

۲- با رفتارتان به همدیگر درس بدهید: همان مثال بالا را در رفتار خودتان بروز دهید؛ یعنی تلفن‌های شخصی‌تان را محدود کنید و اگر هم تماسی بود خارج از دفتر کار و با تلفن همراه‌تان صحبت کنید.

۳- زمان‌بندی‌تان را با هم هماهنگ کنید: مثلا ساعت‌های متفاوتی برای صرف ناهار بروید!

۴- زاویه‌ی میزتان را تغییر دهید: خیلی وقت‌ها ندیدن روی گُل هم‌دیگر، تأثیرات بسیار زیادی روی افزایش تمرکز دارد! 😉

۵- به اتاق جلسات بروید: وقتی نیاز به تمرکز روی یک موضوع در یک زمان کوتاه دارید (مثلا اتمام یک گزارش ظرف دو ساعت) به اتاق کنفرانس بروید و تنها بنشینید.

۶- گوش‌بند بگذارید!

۷- با هدفون به موسیقی گوش بدهید.

۸- یوگا تمرین کنید: یوگا باعث افزایش تمرکز شما همراه با پذیرش محیط پیرامونی به‌همان شکلی که هست، می‌شود.

۹- با ماجراهای همکاران‌تان سرگرم شوید: خیلی وقت‌ها در داستان‌هایی که افراد سر کار تعریف می‌کنند، ماجراهای بانمکی پیدا می‌شود که می‌توانید حسابی با آن‌ها سرگرم شوید. البته یادتان نرود که نباید تمرکزتان را روی کار خودتان از دست بدهید.

منبع

دوست داشتم!
۴

لینک‌های هفته (۸۳)

چند هفته‌ای است که به‌یاری توئیتر دوست‌داشتنی، مطالعه‌ی سایت‌های معتبر دنیا را در حوزه‌های مورد علاقه‌ام ـ یعنی همین زیرمجموعه‌های لینک‌های هفته ـ جدی گرفته‌ام و متأسفانه در این میان متوجه شده‌ام که چقدر مطالب خواندنی دارد از دست‌مان در می‌رود! فقط به‌عنوان نمونه دقت کنید به لینک‌های انگلیسی معرفی شده در دو بخش “فناوری اطلاعات و ارتباطات”  و “شبکه‌های اجتماعی” که در رسانه‌های داخلی بازتاب نداشتند. از جمله برای من عجیب است که دو خبر مهم بازسازمان‌دهی یاهو و اتهام ایجاد انحصار در بازار کتاب‌های الکترونیک وزارت دادگستری آمریکا به اپل را در هیچ سایت داخلی ندیدم! برای همین از این به‌بعد انتشار لینک‌های زبان اصلی را هم جدی خواهم گرفت.

پیش از شروع:

  1. برای دیدن مطالبی که این پست برگزیده‌ی آن‌هاست، می‌توانید فید لینک‌دونی گزاره‌ها را در فیدخوان یا گودرتان دنبال کنید.
  2. لینک‌های توصیه شده توسط من با رنگ قرمز نمایش داده می‌شوند.
  3. برای مرور سریع‌تر مطالب، لینک‌هایی را که از نظر من تنها خواندن عنوان‌شان کفایت می‌کند، با پس‌زمینه‌ی زرد رنگ نمایش می‌دهم.

جامعه‌شناسی، سلامت و روان‌شناسی و کار حرفه‌ای:

زندگی ما مبارزه برای آزادی است! (عنوان فرعی: زیستن سیاست مدارانه) (علی سرزعیم؛ دوستدار سقراط) (عاااالی! به‌ترین مطلب هفته برای من!)

ذهن صفر و یکی (محمد؛ یک دایناسور)

تجربه – یک سال زندگی عالی یا … (وبلاگ تجربه؛ محسن صحراگرد) (کشف جدید این هفته!)

کلاس‌های درس خندیدن در مهم‌ترین دانشگاه‌های دنیا (بریم؟)

محققان: خساست و بخشندگی ذاتی است

آیا ذهن ما از تکرار زیاد یک کلمه خسته می‌شود؟ | نسیمانه

How To Brand Yourself Like A Celebrity (Even If You Think You’re Not That Special)

مدیریت و کارآفرینی:

خرید و فروش در کسب و کارهای کوچک و بزرگ (محمد رضا محمدعلی؛ جعبه ابزار) (این هفته بعد از اعلام خرید اینستاگرام توسط فیس‌بوک بازار اظهارنظرهای کیلویی در وب فارسی در این زمینه بسیار داغ بود. در مقابل، محمد رضا یک تحلیل واقعن علمی و عالی ارائه کرده که باید حتمن بخونید!)

دفتر مدیریت پروژه آری یا نه؟ (مهدی عرب عامری؛ PMPlus)

گفت وگو با مدیرعامل گوگل : صحبت با استیو افتخار بزرگی بود

گفت‌و‌گو با جهان جابری، مدیر ارشد سابق شرکت سیسکو (مجله‌ی شبکه)

Pulse of the Profession (PMI Annual Report- Important!)

IS A SYSTEMS ANALYST A BUSINESS ANALYST? 

What is Content Marketing?

How GM Is Saving Cash Using Legos As A Data Viz Tool

How to Handle Your Project Management Mistakes

Five Easy Steps to Apply for the PMP

۳ Strategies to Adopt From Apple

How to Stop Your Business From Sinking Like the Titanic

The Optimistic Team for Project Management Success

فناوری اطلاعات و ارتباطات:

چگونه فناوری راه خود را به خانه‌های ما باز می‌کند (دکتر علی رضا مجیدی؛ یک پزشک)

آموزش الکترونیکی در ایران (اسما کروبی که امیدوارم بیش‌تر بنویسه!)

درآمد اپل از فروش آیفون بیشتر از کل درآمد کمپانی مایکروسافت! (آی‌میلاد)

۲۱ درصد مردم پیامک‌زدن را به تمامی روش‌های ارتباطی ترجیح می‌دهند! (فارنت)

احتمال خرید سهام RIM از طرف مایکروسافت (وبلاگینا)

پیش‌بینی گارتنر از رشد کند سرمایه‌گذاری جهانی در صنعت IT 

توافق مایکروسافت برای خرید اسکایپ: ۸.۵ میلیارد دلار

نقشه جامع دولت الکترونیکی رونمایی می‌شود

Anatomy of a Link- Infographic

Google Drive to Launch in April

Justice Dept. Sues Apple and Publishers Over E-Book Pricing; 3 Publishers Settle

Yahoo’s New Catch-All Units For Consumer, Regions And Technology Highlight Challenges In All Three

شبکه‌های اجتماعی:

Wikipedia Goes To College 

Social Discovery: The Next “Thing”?

Facebook Allows File Sharing With Rollout Of .Edu-Exclusive “Groups For Schools”

 Care: A Button For When Facebook’s Like Doesn’t Cut It

اقتصاد:

روزنامه‌نگاری بدون دانش اقتصادی (گفتگوی خواندنی با دوست عزیزم محمد صادق الحسینی درباره‌ی روزنامه‌نگاری اقتصادی در ایران)

برداشتی سریع از یک نمودار: سرمایه‌گذاری در بازارهای مالی ایران (کافه‌ی اقتصاد)

بهمنی استعفا کرد؛ دولت نپذیرفت

ارزش ۸۵۰ میلیون دلاری ذخایر طلای تازه کشف شده در ایران

No longer the dismal science? (درباره‌ی اقتصاد شادی!)

دوست داشتم!
۲

درس‌‌هایی از فوتبال برای کسب و کار (۶۲)

“ما نمی‌خواهیم هیچ چیز را به هیچ کس ثابت کنیم. ما فقط به این باور داریم که می‌توانیم به‌تر از این باشیم و کارهای بیش‌تری انجام بدهیم.” (سسک فابرگاس؛ در مورد موفقیت‌ش در کسب ۳ جام در ۴ ماه با بارسا؛ این‌جا)

سسک به‌زیبایی هر چه تمام‌تر این نکته را به همه‌ی ما یادآوری کرده: برای به‌ترین بودن هیچ سقفی وجود ندارد! کسی جلوی به‌ترین را نگرفته. به‌ترین می‌تواند حتا از خودش هم سبقت بگیرد.

دوست داشتم!
۰

کاریزما یک مهارت اجتماعی است؛ نه یک موهبت آسمانی

فست‌کمپانی مصاحبه‌ی جالبی انجام داده با خانم اولیویا فاکس کابانه مربی زندگی. خانم کابانه در این گفتگو درباره‌ی کتاب جدیدش “افسانه‌ی کاریزما: چگونه هر کس می‌تواند هنر و دانش جذابیت شخصی را یاد بگیرد” صحبت کرده‌اند. حرف‌های خانم کابانه این‌قدر جالب بود که دلم نیامد شما را شریک لذت‌م نکنم. خلاصه‌ای از نکات مهم این مصاحبه:

ـ یونانی‌ها معتقد بودند که کاریزما یک موهبت آسمانی است که به هر کس ندهند‌ش؛ اما امروزه دانش‌مندان متوجه شد‌ه‌اند که این افسانه‌ای بیش نیست.

ـ کاریزما یک مهارت اجتماعی اکتسابی است؛ مسئله این‌جاست که معمولا یاد گرفتن آن در سنین پایین اتفاق می‌افتد و در نتیجه وقتی فرد به بزرگ‌سالی رسید، برای او یک موهبت الهی و یک ویژگی طبیعی فرض می‌شود (کتاب زندگی‌نامه‌ی استیو جابز را بخوانید این را دقیقن متوجه می‌شوید!)

ـ هیچ نوع کاریزمای خاص و یگانه‌ای وجود ندارد. برای هر موقعیتی یک کاریزمای درست برای همان موقعیت وجود دارد.

ـ فرهنگ غربی برون‌گرایی را تقدیس می‌کند و در نتیجه، بیش از ۵۰ درصد از مردم که درون‌گرا هستند احساس ضعف و نامطبوع بودن می‌کنند. اما در حقیقت درون‌گرایی برای برخی از موقعیت‌های کاریزمایی یک دارایی کامل است!

ـ کاریزما سه عنصر دارد: القای قدرت، تمرکز بر مخاطب و انتقال احساسات.

ـ چهار نوع کاریزما وجود دارد:

۱- برای “کاریزمای تمرکز” که در آن قصد دارید یک فرد  مجبور کنید همه‌ی اطلاعات‌ش را با شما به‌اشتراک بگذارد، لازم است بتوانید حواس خودتان را روی آن فرد متمرکز کنید و به‌دقت گوش دهید. این نوع کاریزما نیازمند درون‌گرایی است.

۲- یک نوع دیگر کاریزما، “کاریزمای قدرت” است که اثرگذارترین نوع کاریزما محسوب می‌شود: این‌که بتوانید آدم‌ها را مجبور کنید به شما گوش کنند و از شما اطاعت کنند. این نوع کاریزما دارای اشکالاتی است؛ از جمله کشنده‌ی انتقاد و توفان فکری است و در نتیجه برای محیط‌های خلاقانه توصیه نمی‌شود.

۳- نوع استیو جابزی کاریزما: “کاریزمای رؤیابینی” که در آن شما باعث می‌شوید افراد احساس کنند از شما الهام‌ می‌گیرند و در نتیجه از شما تبعیت کنند. این نوع کاریزما به‌ترین نوع کاریزما برای تقویت توفان فکری است. البته حواس‌مان باشد، این مربوط به شخصیت استیو جابز در محیط عمومی است. کتاب زندگی‌نامه‌ش را که بخوانید (مثلا فصل مربوط به طراحی مک را) می‌بینید که استیو جابز واقعی دارای کاریزمای قدرت بود! 🙂

۴- نوع “دالایی لاما”یی کاریزما: “کاریزمای مهربانی” که در آن شما افراد را به آشکار کردن قلب‌ و روح‌شان تشویق می‌کنید.

ـ کاریزما در محیط کسب و کار به چند دلیل مهم است: اعتمادساز است، رضایت شغلی و تعهد شخصی در زیردستان یک ره‌بر ایجاد می‌کند و بهره‌وری را هم بالاتر می‌برد.

ـ اما کاریزما تنها خاص ره‌بران نیست: کاریزما است که مشخص می‌کند کدام ایده‌ها برنده شوند و پروژه‌ها چطور اجرا شوند. مثلا برای فردی که به‌دنبال کار می‌گردد، داشتن کاریزما جهت موفقیت ضروری است!

ـ تحقیقات علمی ثابت کرده‌اند که آدم‌ها می‌توانند برحسب موقعیت سطح کاریزمای‌شان را بالا و پایین ببرند. جلوه‌ی اصلی این موضوع در زبان بدن آن‌ها پدیدار می‌شود. مثلا دانش‌مندان دانشگاه MIT موفق شده‌اند سیستمی طراحی کنند که با استفاده از آن می‌توان فقط با بررسی تغییرات نوسانات صدا در هنگام حرف زدن و حرکات صورت افراد، موفقیت فرد را در فروش در ۸۷ درصد مواقع درست حدس زد! بنابراین “زبان بدن” را جدی بگیرید لطفا.

ـ در مورد زبان بدن دانستن دو نکته ضروری است:

۱- با زبان بدن نمی‌شود دروغ گفت. هر چقدر هم فکر کنیم که بر حرکات صورت‌مان کنترل داریم، کوچک‌ترین حرکت غیرارادی حتا به‌کوتاهی ۱۷-۳۲ میلی‌ثانیه توسط دیگران به‌صورت ناآگاهانه قابل تشخیص است.

۲- شما زبان بدن‌تان را کنترل نمی‌کنید؛ بلکه ذهن ناخودآگاه‌تان را کنترل می‌کنید. بنابراین لازم است روی تقویت ارتباط ذهن ناخودآگاه‌تان با حرکات بدن‌تان مستقلا کار کنید.

ـ کاریزمای دروغین نداریم؛ اما کاریزما می‌تواند برای اهداف نادرست به‌کار رود. بنابراین باید از آن “مسئولانه” استفاده کرد.

دوست داشتم!
۲۵

لینک‌های هفته (۸۲)

به اولین پست لینک‌های هفته در سال جدید خوش آمدید! پوزش بابت تأخیر. 🙂

پیش از شروع:

  1. برای دیدن مطالبی که این پست برگزیده‌ی آن‌هاست، می‌توانید فید لینک‌دونی گزاره‌ها  را در فیدخوان یا گودرتان دنبال کنید.
  2. لینک‌های توصیه شده توسط من با رنگ قرمز نمایش داده می‌شوند.
  3. برای مرور سریع‌تر مطالب، لینک‌هایی را که از نظر من تنها خواندن عنوان‌شان کفایت می‌کند، با پس‌زمینه‌ی زرد رنگ نمایش می‌دهم.

مدیریت و کارآفرینی:

التزام، یک اصل اساسی برای موفقیت (یک علی)

انتشار کتاب راهنمای تدوین گزارش‌های پیش‌رفت (کتاب جدید نادر خرمی‌راد عزیز) 🙂

درسی از مدیرعامل Pinterest: برای شروع کسب و کار اینترنتی، راه خودتان را بروید (نارنجی) (خواندنی؛ اما ترجمه‌ش از افتضاح هم بدتره!)

درباره تحلیل کسب و کار  

نتیکت‌: آداب معاشرت فضای مجازی (به‌ترین لینک تعطیلات! بخونید حتمن.)

چرا library.nu تمام شد؟ (رضا قربانی؛ مدیر رسانه)

سه مشکل بزرگ اینترنت از نگاه اریک اشمیت (مهران نصر؛ رسانه‌های امروز)

اینفوگرافیک: در هر دقیقه در اینترنت چه می‌گذرد!؟ 

درصد کاربران هر روز اینترنت در ایران به تفیک رده‌های سنی (جادی؛ کی‌بورد آزاد)

تلاش استیو جابز به استخدام لینوس تروالدز و نابود کردن لینوکس (آزادراه) (چه جسارتا!)

یوتیوب برای آموزش (iClub؛ مصطفی لامعی)

دریافت یک میلیون نسخه اندروید برنامه ایسنتاگرام در ۲۴ ساعت! (فارنت)

بررسی Google Play سرویس جدید گوگل (تورتک)

طرفداران کتاب الکترونیک بیشتر مطالعه می‌کنند (نارنجی)

دکمه Start در ویندوز برای همیشه حذف شد (دنیای فناوری اطلاعات)

اینفوگرافیک: هر آن‌چه لازم است در مورد ویکی‌پدیا بدانید

سال ۲۰۱۲ به نام “زنان و دختران در ICT” نام‌گذاری شد

پیش‌ینی‌های بیزنس مانیتور از بازار تلفن همراه ایران: تعداد مشترکان ۸درصد افزایش می‌یابد/عبور ضریب نفوذ تلفن همراه ایران از ۱۰۰ درصد

رسانه‌های اجتماعی:

تفاوت بین رسانه‌های اجتماعی و شبکه‌های اجتماعی (جواد افتاده؛ رسانه‌های اجتماعی)

Facebook May Challenge Google+ with Enhancements to Search – SocialTimes

۶۲% Of Adults Worldwide Now Use Social Media (But Email Is Still More Popular)

How Social Sites Make Money – Infographic

اقتصاد:

آیا نرخ بی‌کاری معیار خروج از بحران است؟ (حامد قدوسی؛ یک لیوان چای داغ) (این مطلب عالی حامد را بخونید. جالبه که اقتصاددان‌ها این روزها دنبال شاخص‌های جای‌گزین برای GDP می‌گردند؛ از جمله‌ی شاخص‌های پیشنهادی: شاخص درآمد سالانه و شاخص شادی ناخالص داخلی!!!)

چشم‌انداز اقتصاد جهان و جایگاه ایران (تحلیل عالی دکتر مصطفی بشکار)

افزایش قیمت ها در سال ۱۳۹۱ شامل چه چیزهایی خواهد بود؟ (تحلیل خواندنی دکتر علی دادپی)

اقتصاد ایران در سال ۱۳۹۰  (مجلۀ اقتصادی IRPD ONLINE JOURNAL) (بسیار خواندنی!)

انگلیس بزرگترین اقتصاد اینترنتی را دارد

Freakonomics » Who Owns Culture?

Does Empowering Women Improve the Economy? – Forbes

By 2050, 70% Of The World’s Population Will Be Urban. Is That A Good Thing

دوست داشتم!
۲

درس‌هایی از فوتبال برای کسب و کار (۶۱)

«اگر هنوز این کار را انجام نداده، به این خاطر است که ما در بخش کلیدی رقابت‌های این فصل هستیم. او همه چیز را تحت کنترل دارد و در انتظار زمان مناسبی است. مردم او را تحت فشار می گذارند؛ ولی پپ تنها زمانی کاری را انجام می‌دهد که به آن اعتقاد داشته باشد. برای او مهم نیست که مردم چه فکر می‌کنند و تحت چه فشاری قرار دارد.» (دنی آلوس در مورد ماجراهای مربوط تمدید قرارداد پپ گواردیولا در طول این فصل؛ این‌جا)

در توصیف پپ عزیز ما: تصمیمی بگیرید و کاری را انجام دهید که به آن اعتقاد دارید! فشارها و انتظارات دیگران اصلا مهم نیست! 🙂

دوست داشتم!
۱

۸ نکته برای تمیز کردن کارراه‌ی شغلی‌تان

نویسنده: هلن کاستر / مترجم: علی نعمتی شهاب

بعد از چند روز تعطیلی صبح که به سر کار می‌رسید، می‌بینید میزتان خاک گرفته است. از دست همکاران خدماتی شاکی می‌شوید و یک دستمال برمی‌دارید و می‌افتید به جان میزتان. اما در همین لحظه که دارید میزتان را تمیز می‌کنید تنها یک لحظه به این فکر کنید که آیا کارراه‌ی شغلی‌تان هم همین‌قدر خاک گرفته نیست؟

حقیقت این است که بسیاری از ما آن‌قدر درگیر کارهای روزمره‌مان هستیم که فراموش می‌کنیم آیا این مسیری که داریم می‌رویم درست یا نه؟ آیا صبح که بیدار می‌شوید از سر کار رفتن خوش‌حال‌ هستید؟ آیا از کاری که انجام می‌دهید هیجان‌زده می‌شوید؟ آیا به‌اندازه‌ی کافی برای آینده پس‌انداز می‌کنید؟ آیا دارید به رؤیاهای شغلی‌تان می‌رسید؟ وین شفیلد یک مربی کارراهه می‌گوید: “مؤثرترین کاری که می‌توانید برای گرفتن شغل بعدی‌تان بکنید، حس کردن مقصدی است که باید به آن‌جا برسید. اغلب مردم این سؤال را نادیده می‌گیرند؛ چرا که فرض می‌کنند در بازار کار رؤیایی‌شان به‌سر می‌برند.” خوب اگر این‌طور نیست، باید چه کار کنیم؟ آقای شفیلد چند پیشنهاد برای‌مان دارد:

۱- بفهمید که کجا باید بروید؟ چه شغل‌هایی می‌توانید داشته باشید؟ چه مسیرهای شغلی متفاوتی؟ چه چیزی واقعا شما را جذب می‌کند؟ در اوقات فراغت در مورد چه موضوعاتی مطالعه می‌کنید؟ عادت‌های‌تان کدام‌اند؟ شغل شما باید با این موارد منطبق باشد. برای این‌که چیز بیش‌تری از شغل فعلی‌تان به‌دست بیاورید، مسئولیت‌های بیش‌تری بپذیرید که شما را به چالش می‌کشند. حتی کسب مهارت‌های جدید هم ممکن است به شما در کشف چیزهای جدیدی که برای‌تان هیجان‌انگیزند و به شما ایده‌های جدیدی می‌دهند، کمک کنند.

۲- رزومه‌تان را بتکانید! کارفرماها رزومه‌ی شما را کلا در حدود ۱۰ ثانیه نگاه می‌کنند؛ برای همین کسانی که زیر ۱۰ سال سابقه‌ی کار دارند باید آن را در یک صفحه خلاصه کنند. اگر سابقه‌ی کار بیش‌تری دارید، دو صفحه را در نظر داشته باشید. واژه‌های عمومی مثل “بازی‌گر قدرتمند تیمی” و “دارای مهارت‌های سازمانی” را از رزومه‌تان پاک کنید و به جای‌شان از فعل‌های کنشی و نتیجه‌گرا استفاده کنید. کارفرما شما را برای حل مسائل‌اش استخدام می‌کند. به‌ترین نشانه‌ برای شایسته بودن برای یک شغل، نمایش نمونه‌ی مشابهی از حل مسائل برای دیگران است.

هر جا ممکن است از آمار و ارقام برای مستندسازی عملکردتان استفاده کنید. به‌جای گفتن این‌که “مدیریت یک تیم سه نفره” بگویید: “مدیریت یک تیم سه نفره دارای تعامل با مشتریان و دستیابی به نرخ حفظ مشتری ۱۰۰ درصد در طول دو سال.”  از واژه‌های کلیدی مرتبط با با مهارت‌ها و زمینه‌تان استفاده کنید؛ چرا که بسیاری از شرکت‌های بزرگ از رایانه‌ها جهت جستجوی رزومه‌‌ها برای یافتن عبارت‌هایی مثل: “تحلیل‌گر” یا “مدل‌سازی مالی” استفاده می‌کنند. رزومه‌تان را به دوستی بدهید تا اشتباهات تایپی و نگارشی احتمالی‌اش را بیابد. همیشه هم صادق باشید.

۳- نمایه‌ی لینکدین‌تان را به‌روزرسانی کنید. به وب‌سایت‌هایی که کارهای شما را نشان می‌دهند لینک بدهید. خلاصه‌ای از کارراهه‌تان بنویسید. تا می‌توانید از واژه‌های کلیدی استفاده کنید. از همکاران‌تان بخواهید شما را توصیه کنند. تعداد افراد مرتبط‌تان را تا می‌توانید افزایش دهید (مثلا با ارتباط برقرار کردن با همکاران سابق.) با هر دعوت‌نامه‌ی دوستی، یک پیام شخصی هم بفرستید. بخش “تجربیات” پروفایل‌تان را کامل کنید.

۴- شهرت آن‌لاین‌‌تان و محل کارتان را پاک‌سازی کنید. یا پست‌های فیس‌بوک‌تان را خصوصی کنید یا چیزهایی آن‌جا بنویسید و به‌اشتراک بگذارید که از شما چهره‌ی مثبت یک حرفه‌ای می‌سازند. میزتان را هر روز مرتب کنید. کارت‌های ویزیت دریافتی‌تان را طوری آرشیو کنید که قابل جستجو باشند. مستنداتی که اتفاقی به دست‌تان می‌رسند را آرشیو کنید.

۵- ظاهر خودتان را با کسب آخرین مهارت‌های حرفه‌ای برق بیاندازید. مجانی برای نهادهای عمومی کار کنید. از همکارتان بخواهید درسی در اکسل یا پاورپوینت به شما بدهد. در یک کلاس آموزشی ثبت‌نام کنید. اگر هم تخصصی دارید، وبلاگی برای به‌اشتراک‌گذاری آن راه بیاندازید! 😉

۶- در داخل و خارج سازمان‌تان شبکه‌سازی کنید. به‌ترین زمان شبکه‌سازی زمانی است که دنبال کار نمی‌گردید! وقتی شاغلید، به‌ترین زمان برای تقویت شبکه‌های‌تان است؛ چون دیگران نگران این نیستند که از آن‌ها شغلی بخواهید! هفته‌ای یک بار با همکاران‌تان قهوه‌ای بخورید. همکاران قدیمی‌تان را هم از هر گاهی ببینید.

۷- فهرست وظایف‌تان را پاک‌سازی کنید. تصمیم بگیرید چه کارهایی را باید در آن نگه دارید و چه کارهایی را نه. در هر لحظه معنادارترین کار را انتحاب کنید و فقط روی همان تمرکز کنید.

۸- برای خودتان یک کاتالوگ شخصی درست کنید که در چند کلمه نقطه‌ای را که الان آن‌جا هستید، توصیف کند. هر موفقیت یا مهارت جدید را در آن ثبت کنید. هر کار مهمی که کردید را در آن همراه با چرایی اهمیت آن بنویسید. هر وقت امکان‌پذیر بود، نشان دهید که چگونه به سازمان‌تان کمک کرده‌اید. این کار زمینه را برای ارتقای داخلی‌تان فراهم می‌آورد. و اگر زمانی رسید که کاتالوگ‌تان خودتان را هیجان‌زده نکرده، وقت‌ش رسیده چیز جدیدی را امتحان کنید.

منبع

پ.ن. با عرض پوزش، اولین پست مربوط به توسعه‌ی کسب و کارهای کوچک هفته‌ی آینده منتشر خواهد شد.

دوست داشتم!
۵

هفت پیشنهاد برای تعطیلات نوروزی

این روزهای آخر سال، تقریبا تمام نشریات چاپی و رسانه‌های آن‌لاین کشور ویژه‌نامه‌های نوروزی خودشان را منتشر کردند که خیلی‌‌هاشان را هم من برای تعطیلات نوروز گرفتم تا مطالعه کنم. تعداد زیادی مطالب آن‌لاین و کتاب هم در برنامه‌ام گذاشتم که بخوانم. با توجه به این‌که امسال هم مثل سال‌های قبل مسافرت نخواهم رفتم، شاید این‌جوری از تعطیلات استفاده‌ی مفید بکنم! با خودم گفتم شاید کسان دیگری هم باشند که بخواهند از تعطیلات‌شان استفاده بکنند و چیزهای جدیدی یاد بگیرند. برای این دوستان عزیز، چهار پیشنهاد آن‌لاین دارم و سه کتاب را هم معرفی می‌کنم.

اول چهار پیشنهاد آن‌لاین: سایت هاروارد بیزینس ریویو بخش‌های ویژه‌ای برای بعضی موضوعات تدارک دیده که شامل مجموعه‌ای از مقالات و نوشته‌های خواندنی نویسندگان HBR هستند. در این میان سه مجموعه از این بخش‌های ویژه به‌نظرم از همه جالب‌تر هستند:

HBR Insight Center: Communication: اسپانسر این بخش شرکت معظم مایکروسافت است. این بخش را شدیدا توصیه می‌کنم که پر است از مقالاتی جذاب در مورد روابط بین فردی و رفتار حرفه‌ای در دنیای امروز.

HBR Insight Center: Marketing That Works: قبلا هم گفته‌ام که بازاریابی برای من جذابیت دو گانه‌ای دارد: از یک طرف برای هر کسب و کاری لازم است و از طرف دیگر، علم مطالعه‌ی رفتارهای آدم‌ها در زمینه‌ی انتخاب و خرید است. در این بخش که اسپانسر آن شرکت معظم SAS است، می‌توانید مقالات جذاب و کاربردی در زمینه‌ی بازاریابی بخوانید.

Special Section: The Legacy of Steve Jobs: میراث استیو جابز! بدون شرح.

HBR Insight Center: American Competitiveness: بگذارید یک بخش جذاب برای خودم را هم معرفی کنم. مدت‌ها است در آمریکا این بحث میان علما و متفکران سیاست و مدیریت و اقتصاد مطرح شده که آمریکا جایگاه رقابتی‌اش را در میان ملل دارد از دست می‌دهد (مزیت رقابتی ملل یکی از شاه‌کارهای آقای مایکل پورتر را که یادتان هست!) در این بخش که اسپانسرش شرکت معظم دل است، متفکران مختلف نظر خود را درباره‌ی این سؤال که آیا آمریکا واقعا جایگاه رقابتی‌اش را از دست داده یا نه و البته چگونگی بازپس‌گیری جایگاه رقابتی قبلی می‌نویسند. اگر به اقتصاد کلان، سیاست‌گذاری و استراتژی رقابتی علاقه‌مندید نباید این مجموعه مقالات را از دست بدهید!

من سعی می‌کنم مقالاتی منتخب از هر یک از این چهار بخش را به‌تدریج به فارسی برگردانم و ایده‌های بعضی دیگر را هم برای‌تان بنویسم.

اما کتاب‌های پیشنهادی:

اول: کتاب الکترونیک زندگی‌نامه‌ی استیو جابز نوشته‌ی والتر ایساکسون. این کتاب با ترجمه‌ی خوب آقای دادگستر است توسط سایت نارنجی منتشر شده است. خودم این کتاب را گذاشته بودم برای تعطیلات عید!

دوم: کتاب استیو جابز؛ شیوه‌های رهبری برای نسل جدید. این کتاب نوشته‌ی معاون سابق استیو جابز در اپل است و با زبانی ساده اصول مدیریت و ره‌بری استیو جابز را بررسی می‌کند. خوبی ماجرا این است که الیوت خودش تقریبا در متن تمامی ماجراهای اپل و زندگی جابز حاضر بوده و در نتیجه به برخی نکات پشت‌پرده‌ی جالب در مورد جابز و اپل اشاره می‌کند که در جای خودشان بسیار جالب‌اند. نکته‌ی مهم این کتاب تلاش الیوت برای دسته‌بندی ایده‌های اصلی جابز در مدیریت کسب و کار و طراحی محصول است و به‌نظر من بسیار هم موفق بوده است.

سوم: رقص عقاب‌ها: این کتاب را خیلی اتفاقی دیدم و خریداری کردم. بعد از خواندن‌ش احساس بسیار بسیار خوبی پیدا کردم و برای همین توصیه می‌کنم شما هم بخوانیدش. در این کتاب آقای امیر حسین مظاهری طی چند گام ساده اصول هدف‌گذاری و اجرای اهداف را به ما یاد می‌دهد. ویژگی بسیار کلیدی این کتاب فرم داستانی آن است که درس‌های‌ش را در قالب یک قصه‌ی پرماجرا و جذاب از زبان تعدادی از بزرگ‌ترین کارآفرینان ایرانی ـ از جمله آقای بهروز فروتن و بابک بختیاری مؤسس آیس‌پک ـ ارائه می‌کند. این کارآفرینان بزرگ از سختی‌ها و شیرینی‌های زندگی و از کارهای درست و اشتباهات‌شان برای ما می‌گویند. بخوانید و لذت ببرید و یاد بگیرید!

تعطیلات پرباری داشته باشید!

دوست داشتم!
۴
خروج از نسخه موبایل