درس‌هایی از کودکان برای زندگی بزرگ‌ترها

بچه‌های کوچولو همیشه دوست‌داشتنی‌اند. مهربانی، سادگی و نگاه «کودکانه‌»شان همیشه جذاب و انرژی‌بخش است. همه‌ی ما بارها برای کودکی‌مان دل‌تنگ شده‌ایم. بارها هم شنیده‌ایم که چه خوب است مثل کودکان به‌دنیای پیچیده‌ی زندگی بزرگ‌سالی نگاه کنیم. اما خوب این هم از آن کارهای سهل ممتنع است. چطور می‌شود این‌طور به زندگی نگاه کرد؟ مگر می‌شود مانند کودکان بی‌خیالانه و بدون اندیشه‌ی فردا زندگی کرد؟ دنیای پیچیده‌ی ما خوب نیست؛ ولی دنیای آن‌ها هم بیش از حد ساده‌ است!

چند وقت پیش صبح که داشتم به محل کارم می‌رفتم اتفاقی رادیوی تاکسی روی موجی بود که برنامه‌ی خردسالان رادیو را پخش می‌کرد. خانم مجری از بچه‌ها ـ که بزرگ‌ترین‌شان ۴ ساله بود ـ پرسید “وسیله‌ی نقلیه چیه؟” کوچولوهای دوست‌داشتنی برنامه هم شروع کردند به دادن پاسخ‌های بانمک و بعضا پرت! خانم مجری داشت تلاش می‌کرد این بچه‌ها را جمع و جور کند و ما همه در تاکسی داشتیم می‌خندیدیم! همان زمان ناگهان سؤال‌های پاراگراف قبل به ذهن‌م رسید و ناگهان متوجه شدم این کوچولوهای نازنین چه درس‌هایی می‌توانند به ما بدهند:

۱- لذت بردن از کشف کردن: بچه‌ها همه به‌دنبال پاسخ صحیح سؤال خانم مجری بودند و از سر و صداهای‌شان هم می‌شد فهمید داخل استودیو چه خبر است! این‌جا بود که متوجه شدم بچه‌ها همیشه در حال کشف کردن هستند و هیچ‌گاه از این کشف کردن‌شان خسته نمی‌شوند. خیلی از ما حتا لذت کشف بدیهیات را فراموش کرده‌ایم؛ چه برسد به کشف‌های بزرگ!

۲- هیچ محدودیتی در فکر کردن و انجام کارهای‌شان ندارند: در آن برنامه یک کوچولوی سه ساله مثال وسیله‌ی‌ نقلیه برای‌ش چمدان بود! من همان زمان از این همه خلاقیت این پسربچه شگفت‌زده شدم که چطور رابطه‌ی میان حمل و نقل و ابزارش را درست متوجه شد! یعنی بین یک مفهوم و یک ابزار در دنیای واقعی درست ارتباط برقرار کرد؛ چیزی که یکی از ابزارهای خلاقیت محسوب می‌شود (حالا بگذریم از این‌که خانم مجری متوجه نبود یک بچه‌ی سه ساله نمی‌داند وسیله‌ی حمل و نقل ابزار نیست؛ بلکه ماشین است!)

۳- لذت اشتباه کردن: همان پسربچه‌ی بند قبل وقتی اشتباه‌ش را یادآوری کردند، کلی خندید و اصلا ناراحت نشد! در حالی که خیلی وقت‌ها ما بزرگ‌ترها بابت اشتباهات‌مان در زندگی افسرده می‌شویم.

۴- تفکر ساده و بدون پیش‌فرض: خیلی وقت‌ها دلیل اشتباه فکر کردن ما و نتایج اشتباهی که می‌گیریم، به‌دلیل پیش‌فرض‌های غلطی است که در نگاه به دنیا و موضوعاتی که باید در مورد آن تصمیم‌ بگیریم، داریم. دقت کنید که همان کوچولوی دو بند قبل، به‌دلیل نداشتن پیش‌فرض و پیش‌زمینه در مورد پاسخ صحیح سؤال خانم مجری، چه جواب هوش‌مندانه‌ای با ارتباط برقرار کردن میان دو مفهوم داد.

۵- پافشاری برای رسیدن به هدف: همه حتمن دیده‌ایم که بچه‌ها وقتی چیزی را می‌خواهند چقدر برای رسیدن به آن پافشاری می‌کنند و اصلا کاری به محدودیت‌ها و نظرات پدر و مادرشان ندارند! 🙂 پس در برابر مشکلات کم نیاورید لطفن!

دوست داشتم!
۵

نویسنده: علی نعمتی شهاب

ـ این‌جا دفترچه‌ی یادداشت‌ آن‌لاین یک جوان (!؟) سابقِ حالا ۴۰ ساله است که بعد از خواندن یک رشته‌ی مهندسی، پاسخ سؤال‌های بی پایان‌ش در زمینه‌ی بنیادهای زندگی را در علمی به‌نام «مدیریت» کشف کرد! جوانی که مدیریت را علم می‌داند و می‌خواهد علاقه‌ی شدیدش به این علم را با دیگران هم تقسیم کند!

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

خروج از نسخه موبایل