لینک‌های هفته (۴۴۵): ۹ سال گذشت! :)

باز هم یک هفته به تأخیر خوردیم. امیدوارم از این پس دوباره به روال برگردیم. از نظر تقویمی، پست لینک‌های هفته در این شماره به ۹مین سال انتشارش رسید. 🙂 امیدوارم که این تلاش، برای مخاطبان گزاره‌ها مفید بوده باشد.

پیش از شروع:

  1. می‌توانید فید وب‌سایت گزاره‌ها و هم‌چنین فید لینک‌دونی گزاره‌ها (که مطالب این پست از میان آن‌ها انتخاب می‌شوند) را در فیدخوان‌تان (اینوریدر به‌یاد مرحوم گودر!) دنبال کنید.
  2. لینک‌ مطالبی که توصیه می‌کنم حتما بخوانید، با رنگ قرمز نمایش داده می‌شوند.
  3. لینک‌‌های منتخب لزوما مربوط به هفته‌ای که گذشت، نیستند. ممکن است بعضی هفته‌ها تعداد مطالب جذاب بیش‌تر از ظرفیت انتشار در پست لینک‌های هفته باشند. این لینک‌ها به‌تدریج در پست‌های بعدی منتشر می‌شوند.
  4. تلاش می‌کنم تا حد امکان لینک برخی مطالب به‌زبان انگلیسی را هم در دسته‌بندی‌های مطالب ارائه کنم.
  5. می‌توانید گزیده‌ی به‌ترین مطالب فارسی و انگلیسی مطالعه‌ شده‌ی من را در تمام روزهای هفته در صفحه‌ی پاکت من دنبال کنید!

زندگی، سلامت و اندیشه:

امید احساسی منفعل نیست (ایبنا)

نگاهی عمیق به آینده اخلاقیات و فلسفه اخلاق در جهان (زومیت)

فرسودگی در حال؛ آیا فرهنگ و هنر می‌توانند ما را از تفکر کوتاه‌مدت نجات دهند؟ (زومیت)

چرا استرس و اضطراب کوتاه‌مدت برای انسان مفید است؟ (زومیت)

علت خنده و شوخ‌طبعی از نگاه علمی چیست؟ (زومیت)

Presentation skills: 10 questions to prepare a great presentation (Bookbon)

مدیریت و کار حرفه‌ای:

روبه‌رو شدن با واقعیت زندگی حرفه‌ای

معرفی کتاب «شهامت رهبری» اثر برنی براون (زومیت)

مدیریت تغییر: چگونه در سازمان خود تغییراتی بنیادین و ماندگار ایجاد کنیم؟ (ایران مدیر)

چگونه مشکلات را در زمان کمتر اما با دقت بالاتر حل کنیم (شبکه)

۱۰ راهکار ساده که شما را به یک فرد خوش صحبت تبدیل می‌کنند (دیجیاتو)

Automate These 6 Business Processes to Accelerate Your Growth (Under30CEO)

تجاری‌سازی و تحلیل و توسعه‌ی کسب‌وکار:

مدیریت استراتژیک پیشرفته و دو روندی که مدیران در سال ۲۰۱۹ باید از آن مطلع باشند (ایران مدیر) (طولانی و بسیار خواندنی و جذاب. مخصوصا نیمه‌ی اول مقاله.)

شایستگی‌‌های اصلی سازمان مهم‌ترین نیاز مدیران برای موفقیت در عصر جدید (ایران مدیر)

۵ سوال برای بررسی قیمت‌گذاری محصولات هوشمند (بن‌تک)

بازاریابی دیجیتال، ابزاری کم‌تر دیده شده در فضای کسب‌و‌کار B2B (ایران‌ مدیر)

برند به مثابه‌ی قلب باشگاه (بازار ورزش)

Here’s How to Tell Within 5 Minutes If Someone Will Never Get Rich (INC)

اقتصاد، توسعه، مدیریت مالی و سرمایه‌گذاری:

وقتی صفرها را می شماریم (دکتر علی دادپی؛ سر خیابان فرصت)

تفاوت پول و سرمایه (فرادید)

اینفوگرافیک | یک شبانه‌روز در اقتصاد ایران چه می‌گذرد؟ (خبر آنلاین)

ارزش بازار (Market Cap) چیست و چه ارتباطی با قیمت دارد؟ (ارز دیجیتال)

در آینده چه بر سر دلار می‎آید؟ (شنبه)

فناوری، ارتباطات و رسانه:

معرفی و توضیح Lightning Network (ارز دیجیتال)

مایکروسافت می‌تواند اسلک را مانند فیسبوک اسنپ‌چت شکست دهد (زومیت)

اینترنت اشیاء، عاملی برای موفقیت بلاک چین در بسیاری از زمینه‌ها (زومیت)

دانشمندان درصدد بهره‌گیری از موش‌ها برای مقابله با دیپ‌فیک هستند (زومیت)

آیا هوش مصنوعی می‌‌تواند مالک معنوی یک اختراع باشد؟ (زومیت)

دوست داشتم!
۶

لینک‌های هفته (۴۴۴)

پیش از شروع:

  1. می‌توانید فید وب‌سایت گزاره‌ها و هم‌چنین فید لینک‌دونی گزاره‌ها (که مطالب این پست از میان آن‌ها انتخاب می‌شوند) را در فیدخوان‌تان (اینوریدر به‌یاد مرحوم گودر!) دنبال کنید.
  2. لینک‌ مطالبی که توصیه می‌کنم حتما بخوانید، با رنگ قرمز نمایش داده می‌شوند.
  3. لینک‌‌های منتخب لزوما مربوط به هفته‌ای که گذشت، نیستند. ممکن است بعضی هفته‌ها تعداد مطالب جذاب بیش‌تر از ظرفیت انتشار در پست لینک‌های هفته باشند. این لینک‌ها به‌تدریج در پست‌های بعدی منتشر می‌شوند.
  4. تلاش می‌کنم تا حد امکان لینک برخی مطالب به‌زبان انگلیسی را هم در دسته‌بندی‌های مطالب ارائه کنم.
  5. می‌توانید گزیده‌ی به‌ترین مطالب فارسی و انگلیسی مطالعه‌ شده‌ی من را در تمام روزهای هفته در صفحه‌ی پاکت من دنبال کنید!

زندگی، سلامت و کار حرفه‌ای:

عادات افراد موفق چیستند؟ معرفی ۷ عادتی که در همه جای کره زمین جواب می‌دهد! (ایران‌مدیر) و چگونه دوستان‌مان عادات خوب و بدمان را شکل می‌دهند!؟ (فرادید) (این دو مطلب را حتما در کنار هم بخوانید.)

نظریه رشد شغلی دونالد سوپر (شبکه)

برای تغییرکردن باید شخصیت‌تان را تغییر دهید، نه رفتار روزمره‌تان را (ترجمان)

چگونه «عصبانیت» خودمان را مدیریت کنیم؟ (+راهکارهای واقعاً ساده و عملی) (سواد زندگی)

اقتصادِ امید/ چرا نمی‌توانیم ناامید شویم؟ (خبر آنلاین)

مدیریت، زندگی سازمانی و بازآفرینی:

تصور غلط مدیران در مورد انتقاد از کارکنان (دنیای اقتصاد)

کاربرد نظریه قوی سیاه در مدیریت پروژه و مدیریت ریسک (احمد شریفی)

بزرگ‌ترین تصورات غلط درباره‌ی رهبری (زومیت)

ویژگی‌های ساختاری محیط تعیین کننده عملکرد آن است (مصاحبه‌شونده معمار است. هر جا گفته «محیط»، جای‌ش بگذارید «سازمان.»)

مدیریت ضعیف و نشانه های آن (فرصت امروز)

تجاری‌سازی و تحلیل و توسعه‌ی کسب‌وکار:

بازاریابی B2B چیست؟ تعریف، استراتژی و روندها (اکوموتیو)

اقتصاد، توسعه، مدیریت مالی و سرمایه‌گذاری:

علل شکست پروژه‌های توسعه در ایران (دکتر مقصود فراستخواه؛ فرادید) (بسیار خواندنی.)

هنوز باید نوشت؟ (دکتر علی دادپی؛ سر خیابان فرصت)

محمدرضا جمالی: رگولاتورها باعث شده‌اند فناوری بلاکچین تبدیل به معضل شود / خصولتی‌ها و نهادهای خاص در عرصه رمزارزها مانور می‌دهند (راه پرداخت) (اگر دوست دارید بدانید در صنعت بانکی و به‌صورت ویژه پرداخت ایران و همین‌طور حوزه‌ی رمزارزها چه می‌گذرد، این مصاحبه را بسیار توصیه می‌کنم.)

لایحه حذف چهار صفر از پول ملی به تصویب هیات‌ دولت رسید / اینفوگرافیکی از معایب و مزایای کاهش صفر از پول ملی (راه پرداخت)

اخبار خوش صندوق بین‌المللی پول: اقتصاد ایران از رکود خارج می‌شود (خبر آنلاین)

فناوری، ارتباطات و رسانه:

با ارزهای دیجیتال چه کنیم؟ / مایکل رابرتز / ترجمه‌ی احمد سیف (نقد اقتصاد سیاسی)

بررسی مدل‌های رایانش ابری

پوشیدنی ذهن‌خوان فیس‌بوک یک گام دیگر به واقعیت نزدیک شد (دیجیاتو)

استفاده از یادگیری ماشین برای ترجمه‌ زبان‌های فراموش شده (زومیت)

محاسبات ابری قدرت رقابتی شرکت‌های کوچک را افزایش می‌دهد (زومیت)

دوست داشتم!
۴

۳ فکر کشنده که همین امروز باید ترک‌شان کنید

عادت‌ها شامل افکار و کارهایی هستند که بدون انرژی و تمرکز خیلی بالا در ذهن و زندگی ما جریان دارند. نکته‌ی کلیدی است که عادت فقط شامل فعالیت‌های زندگی ما نمی‌شود؛ بلکه بخش مهمی از عادت‌های ما در واقع چیزی فراتر از افکار و احساسات و درونی‌مان نیستند!

یکی از رازهای عمل‌کرد برتر افراد موفق ایجاد عادت‌های درست از یک سو و حذف عادت‌های نادرست از سوی دیگر است. در این‌جا چند فکر اشتباه را با هم بررسی می‌کنیم:

  1. «می‌دانم که نمی‌توانم و به خودم باور و اعتماد ندارم»: «گفتگو با خود» یک نیروی درونی بسیار قدرتمند است که روی فعالیت‌ها و تصمیمات ما در زندگی تأثیر مستقیم دارد. می‌توانید در این گفتگوی درونی با خودتان مهربان‌تر باشید و در کنار سعی و تلاش، اشتباهات و ضعف‌های‌تان را بپذیرید یا این‌که گوشه‌ای بنشینید و همیشه خودتان را سرزنش کنید که چرا موفق نمی‌شوم؟ (و چه بسا پس از مدتی صدای‌ درونی‌تان را ساکت کنید!) نقدِ خود اگر چه ضروری است؛ اما نباید منجر به زیر سؤال بردن خودمان شود. پس خودتان را دست‌کم نگیرید و اجازه بدهید نتیجه‌ی تلاش‌تان آینده‌تان را بسازد، نه افکار منفی‌ درونی‌تان!
  2. «من خودم را دوست ندارم، کاش می‌توانستم مثل آن دیگری باشم»: هر فردی دارای ویژگی‌های اختصاصی خودش است، چیزی که از آن با عنوان «شخصیت» یاد می‌کنیم. وقتی درک کنیم این ویژگی‌های اختصاصی وقتی بدانیم چگونه و کجا از آن‌ها بهره بگیریم، چقدر ارزشمند هستند، آن‌وقت دیگر آرزوی این را نخواهیم داشت که مانند دیگران باشیم. زندگی اجتماعی بخش مهمی از زندگی ما انسان‌ها است؛ اما در واقع هم فقط یکی از اجزای زندگی ما است و نه همه‌ی زندگی ما!
  3. «دنیا جای تیره و تاری است و من هیچ جنبه‌ی مثبتی در آن نمی‌بینم»: بله. اما خبر خوب‌ این است که امروز، تنها دوران سخت زندگی ما نیست. اگر بارهای قبل توانسته‌ایم بر چالش‌ها پیروز بشویم و یا حداقل، دوام بیاوریم، چرا امروز نتوانیم؟ از آن گذشته گر نیک بنگریم، در همین دنیا هم چیزهایی وجود دارند که حال ما را خوب می‌کنند: عشق، خانواده و دوستی‌ها تنها یک نمونه‌ از آن چیزهایی هستند که اهمیت‌شان را دست‌کم‌ می‌گیریم. این در حالی است که ما به‌جای گرفتن انرژی مثبت از روابط انسانی‌مان، آن‌ها را با غرولند کردن، تلخ می‌کنیم.

منبع (ترجمه و اقتباس)

دوست داشتم!
۲

گزاره‌ها (۲۵۸)

حقیقتی که می‌توانم با اطمینان آن را بگویم این است: وقتی باور داشته باشی که همه چیز امکان‌پذیر است و بخواهی که با تمام وجود برای رسیدن به هدف‌های‌ت تلاش کنی، می‌توانی به رؤیای نشدنی‌ بعدی [بشریت] دست پیدا کنی. هیچ رؤیایی آن‌قدرها هم دور از دست‌رس نیست!

باز آلدرین (دومین انسانی که پا روی ماه گذاشت. به‌مناسب ۵۰مین سال‌گرد موفقیت مأموریت آپولو ۱۱٫)

دوست داشتم!
۴

درس‌هایی از فوتبال برای کسب‌و‌کار (۲۸۶): ۳ عنصر هنرِ آمادگی برای برنده شدن

«از نظر فنی، تاکتیکی، ذهنی، میل به برد و تمامی جنبه‌ها ضعیف بودیم و حتی شایسته کسب ۱ امتیاز هم نبودیم.» (توماس توخل، سرمربی سابق دورتموند؛ این‌جا)

توماس توخل که حالا دومین فصل حضورش را در پاریسن‌ژرمن را پشت سر می‌گذارد. زمانی که این جمله‌ی بالا را گفته بود، او هنوز مربی بود که روی نیمکت داغ دورتموندِ پس از یورگن کلوپ نشسته بود. او شاید دیوانگی‌ و برون‌گرایی‌ کلوپ را نداشته باشد؛ اما فکر می‌کنم هم‌چنان یکی از جذاب‌ترین مربیانِ بدشانس دنیا است (شاید از نظر شانس بشود او را با استاد رانیری مقایسه کرد!) خوش‌حال‌م که در پی‌اس‌جی این‌قدر عقلانیت وجود داشت که او را پس از نتایج نه‌چندان درخشان فصل اول‌ش باز هم به‌عنوان مربی نگه دارند.

اما برگردیم به آن تک‌جمله‌ی بالایی. استاد توخل در این جمله‌ی شاه‌کار، به این می‌پردازد که برای برنده شدن، باید از چه جنبه‌هایی خودمان را آماده‌ کنیم. براساس حرف‌های توخل، ۳ عنصر «هنرِ آمادگی برای برنده شدن» را در این‌جا مختصر و مفید مرور می‌کنیم:

  1. آمادگی فنی: بدیهی است که برای برنده شدن لازم است در کاری که قرار است انجام دهیم، بهترین باشیم. فرقی نمی‌کند فوتبالیست باشیم، کارشناس فروش، مشاور مدیریت، مدیر پروژه یا هر چیز دیگری. برای برنده شدن باید دانش فنی و مهارت کافی را در حوزه‌ی کاری‌مان داشته باشیم. و البته فراموش نکنیم که این‌ها مهارت‌های سخت هستند و باید به فکر یادگیری و نهادینه‌سازی مهارت‌های نرم هم باشیم.
  2. آمادگی تاکتیکی: تاکتیک چیست؟ به‌سادگی یعنی کاربرد مهارت‌ها در جای درست و زمان درست. 🙂 پس چرا تاکتیک‌های تیم‌های مختلف با هم متفاوت‌اند؟ تفاوت در این است که چه مهارتی را کِی و کجا و چطور به‌کار ببری.
  3. آمادگی ذهنی: بازیِ زندگی و بازی‌های شغلی، همگی دشوارند. برای پیروز شدن در این مسیر، اگر از درون انگیزه نگیرید و اگر در برابر ناملایمات بیرونی (به‌ویژه شکست‌ها، زمین خوردن‌ها و نقد غیرمنصفانه و تمسخر دیگران و …) و یا چالش‌های درونی (حس تحقیر از نشدن‌ها، ترس از عقب‌افتادن‌ها، دردِ‌ زمین خوردن و …) نتوانید دوام بیاورید، یا کاملا فرو می‌پاشید یا در به‌ترین حالت، مسیرِ رفتن در جهت دست یافتن به رؤیاهای‌تان را رها می‌کنید و به حداقل‌های کم‌دردسر زندگی اکتفا خواهید کرد. این شاید مهم‌ترین آمادگی است که برای پیروز شدن باید به آن دست یافت. در این مورد اجازه بدهید پیشنهادی هم بدهم: خواندن زندگی‌نامه‌ی بزرگان کارآفرینی و ورزش و دیدن مسیرِ زجرآوری که آن‌ها برای رسیدن به موفقیت طی کرده‌اند، برای من یک راه مهم در یادگیری چگونگی ایجاد آمادگی ذهنی است. و البته تکنیک‌های روان‌شناختی هم در این زمینه می‌توانند بسیار مؤثر باشند.

هنرِ‌ آمادگی برای پیروز شدن. 🙂 چه درس جذابی از استاد توخل یاد گرفتم. حالا می‌دانم که برای موفقیت، باید روی چه چیزهایی تمرکز کنم. اعتراف می‌کنم که تا به‌امروز روی آمادگی فنی و ذهنی تا حدودی کار کرده‌ام ولی روی آمادگی تاکتیکی کم‌تر زمان و انرژیِ تمرین گذاشته‌ام. شاید واقعا عامل اصلی شکست‌های بزرگ‌م در زندگی همین بوده است. این‌که چطور می‌شود تاکتیک را در زندگی واقعی ـ و نه فوتبال ـ تمرین کرد، موضوع تحقیق بعدی من خواهد بود که درباره‌ی نتایج‌ش برای‌تان خواهم نوشت.

دوست داشتم!
۳

لینک‌های هفته (۴۴۳)

پیش از شروع:

  1. می‌توانید فید وب‌سایت گزاره‌ها و هم‌چنین فید لینک‌دونی گزاره‌ها (که مطالب این پست از میان آن‌ها انتخاب می‌شوند) را در فیدخوان‌تان (اینوریدر به‌یاد مرحوم گودر!) دنبال کنید.
  2. لینک‌ مطالبی که توصیه می‌کنم حتما بخوانید، با رنگ قرمز نمایش داده می‌شوند.
  3. لینک‌‌های منتخب لزوما مربوط به هفته‌ای که گذشت، نیستند. ممکن است بعضی هفته‌ها تعداد مطالب جذاب بیش‌تر از ظرفیت انتشار در پست لینک‌های هفته باشند. این لینک‌ها به‌تدریج در پست‌های بعدی منتشر می‌شوند.
  4. تلاش می‌کنم تا حد امکان لینک برخی مطالب به‌زبان انگلیسی را هم در دسته‌بندی‌های مطالب ارائه کنم.
  5. می‌توانید گزیده‌ی به‌ترین مطالب فارسی و انگلیسی مطالعه‌ شده‌ی من را در تمام روزهای هفته در صفحه‌ی پاکت من دنبال کنید!

زندگی، سلامت و کار حرفه‌ای:

رشد و موفقیت به سبک بیل گیتس، جک ما و ایلان ماسک

چطور ایده‌های درهم و برهم خود را سر و سامان دهیم؟

چه می‌شود اگر من یک اشتباه مرتکب شده باشم؟ 

راهکار ۱۲ دقیقه‌ای پژوهشگران برای داشتن حال بهتر (زومیت)

چگونه مانند جف بزوس تصمیم گیری کنیم

مدیریت، زندگی سازمانی و بازآفرینی:

بیست سوالی که باید قبل از پیاده‌سازی مدیریت ریسک در پروژه پرسیده شود (احمد شریفی)

تجربه دیوانه‌کننده مدیریت یک کارمند بی‌نظم

چگونه می‌توان یک رئیس خوب بود؟

ویژگی هایی که باعث موفقیت یک رهبر می‌شوند (زومیت)

چطور با یک همکار زورگو برخورد کنیم؟

تجاری‌سازی و تحلیل و توسعه‌ی کسب‌وکار:

آموزش: انتخاب استراتژی‌های بازاریابی در مراحل مختلف چرخه‌ی حیات محصول (زومیت)

۶ درسـی که در اولین سال کسب‌وکـارم آموختم (شبکه)

چگونه تیم را به سمت استراتژی هدایت کنیم؟ (بن‌تک)

چرا استارت ‏آپ‎ها شکست می‌خورند

هرآنچه باید در مورد آگاهی از برند بدانید (زومیت)

Eight Things To Remember When Starting A Business On A Shoestring Budget

اقتصاد، توسعه، مدیریت مالی و سرمایه‌گذاری:

عامل اصلی شکست در بیزینس (دکتر محمدحسین ادیب)

راه و رسم سرمایه‌گذاری موفق چیست (دکتر محمدحسین ادیب)

محاسبه ریسک کسب‌وکارها (گزارش تحلیل ریسک‌های اقتصاد ایران)

سقوط آمریکا به سکوی سوم؟ (پیش‌بینی اقتصادهای برتر جهان در ۲۰۳۰)

ابزارهای کنترل سفته‌بازی

فناوری، ارتباطات و رسانه:

سیلیکون‌ولی: دره‌ی مردان درون‌گرا (ترجمان)

رقابت استودیوهای فیلم‌سازی با امپراتوری دیزنی غیرممکن شده است (دیجی‌کالا مگ)

۱۰ فناوری بزرگ و خبرساز سال ۲۰۱۹ از نگاه بیل گیتس (شبکه)

صنعت استریم سلیقه موسیقایی بدنه جامعه را تغییر می‌دهد (زومیت)

زمزمه‌های ۶G یا دوران پسااسمارتفون از کجا می‌آید؟

۵ Ways Technology Is Assisting Small Businesses
دوست داشتم!
۲

تنفس خورشید!

در همین سیاهی شگفت هم
گرمی حضور آفتاب را
می‌شود نفس کشید
می‌شود هنوز … می‌شود!
گرچه شب
پیش چشم ما
ثانیه به ثانیه به‌روز می‌شود …
محمد مهدی سیار
دوست داشتم!
۴

گزاره‌ها (۲۵۷)

تفاوت افراد موفق و ناموفق در شور و اشتیاق آن‌ها برای شکوفا کردن توانمندی‌های بالقوه‌شان نهفته است..
جان مکسول

دوست داشتم!
۱۰

یادداشت هفته (۴): دردِ نداشتن یا دردِ باختن؟ مسئله این است.

خیلی وقت‌ها ما چیزی را می‌خواهیم، چون نداریم‌اش؛ نه این‌که واقعا دوست‌اش داریم! به قول خانم پروفسور عظما خان: «احساس “خواستن” و “دوست داشتن” برخلاف تصور عمومی از هم کاملا مستقل‌اند ولی در عین حال با هم رابطه دارند. در واقع هر چه بیش‌تر چیزی را بخواهیم، در عمل کم‌تر آن را دوست داریم. این از جنس اشتیاق و انزجار است.» (این نوشته‌ی قبلی گزاره‌ها.)

از زمان نوشتن مطلبی که در بند قبل به آن اشاره شد حدود ۹ سال می‌گذرد (و قافله‌ی عمر عجب می‌گذرد!) در این سال‌ها هم‌چنان با چیزی که در آن مطلب درباره‌ی آن بحث شده بود، در حال دست و پنجه نرم کردن بوده‌ام و در حیرت از سه گزاره‌ی زیر:

  1. چرا نمی‌شود که نمی‌شود که نمی‌شود!
  2. چرا زمانی که می‌خواهی نمی‌شود!
  3. چرا آنی که می‌خواهی نمی‌شود!

به‌گمانم این سه گزاره‌ی تلخ قدمتی به‌اندازه‌ی تمامِ تاریخ بشر داشته باشند و احتمالا مهم‌ترین انگیزه‌ی پشت تمام رویدادهای بشری، اعم از خوب و بد، اعم از تلاش‌ در جهت خوش‌بختی نوع بشر یا کوشش در جهت نفع شخصی. شاید روایتِ اصلی زندگی تمامی انسان‌ها را همین «دردِ خواستن» (به قول فروغ) رنگ زده باشد و بزند …

فارغ از توجیهات شاعرانه‌ای چون «رفتن، رسیدن است» (از قیصر امین‌پور عزیز) و «از مقصدمان سؤال کردم، گفتی: مقصد، خودِ راه می‌تواند باشد» (از عمران صلاحی عزیز)، در نهایت آن چیزی که برای انسان می‌ماند، شیرینی یا تلخی ناشی از رسیدن یا نرسیدن است. تعارف که نداریم، آرزوها و خواسته‌ها سازنده‌ی آن نور امیدی هستند که انسان برای «زنده‌گانی» ـ و نه زنده‌مانی ـ به آن نیاز دارد. ولی چه کنیم که روزگار این روزها با ما سرِ ناسازگاری دارد. 🙂

این اواخر که داشتم به شکست در رسیدن به یکی از خواسته‌های بزرگ زندگی‌ام فکر می‌کردم، ناگهان به نکته‌ی عجیبی برخوردم که یک جنبه‌ی دیگر ماجرای دو گانه‌ی رسیدن / نرسیدن را برای‌م مشکوف کرد: چیزی که داشت مرا در موردِ نرسیدن به آن «آرزو» آزار می‌داد، نه دردِ نرسیدن یا نداشتن، بلکه «دردِ باختن» بود! در واقع من حال‌م بد بود نه برای این‌که به آن چیزی که می‌خواستم نرسیده بودم، بلکه به این دلیل که در تلاش برای رسیدن، باخته بودم! کشف عجیبی بود.

نمی‌دانم چنین موضوعی تا چه اندازه قابل تعمیم است؛ اما حداقل در مورد خودم وقتی عمیق‌تر به داستان زندگی‌ام نگاه کردم متوجه شدم که تقریبا در تمامی شکست‌های بزرگ زندگی‌ام نقش «نداشتن» در حال بد من از «باختن» بسیار کم‌تر بوده است. و همین، شاید کلیدی باشد بر باز کردن دری جدید بر زندگی، آن هم زمانی که حس می‌کنی از این‌جا جلوتر هم خبر خوبی نخواهد بود و وقتی که در این تردید هستی که آیا این زندگی به ادامه دادن‌ش می‌ارزد؟

با این کشفِ جدیدم به این فکر افتادم که برای غلبه بر حالِ بد ناشی از نرسیدن به آرزوها به‌جای تمرکز روی این‌که اگر روزی آن آرزو را داشته باشم چقدر خوب خواهد بود و این‌که «درست می‌شه! چرا نباید درست نشه؟» روی این تمرکز کنم که چطور می‌توانم روی ایجاد موفقیتی دیگر که حالِ خوبی برای‌م بسازد تمرکز کنم. در واقع «دردِ باختن» را با رسیدن به موفقیتی دیگر ـ که ممکن است ربطی به آن خواسته‌ی اصلی نداشته باشد ـ کاهش دهم. طبیعی است که «دردِ خواستن و نداشتن» هیچ‌وقت درمان نخواهد شد ـ مگر این‌که تصمیمی دیگر در مورد زندگی بگیری و بخواهی آرزوهای‌ت را تغییر دهی ـ اما همین که بدانی می‌توانی حسِ خوبِ موفقیت دیگری را جایگزین حسِ بدِ امروزت کنی، می‌تواند مرهمی باشد بر دردهایی که این «چرخِ کج‌مدار» بارها روی قلب ما نهاده و می‌نهد.

و در نهایت، روایت زندگی شاید چیزی نباشد جز این قطعه شعر از اباصلت رضوانی:

به دنبال‌ت به بال ابرها بستم دلِ خود را / تمام ابرها باران شد اما جستجو مانده است

تو را از بادها از سنگ از عشق می‌پرسم / تو را می‌پرسم و با من، هنوز این آرزو مانده است …

با این حال نباید فراموش کرد آن چیزی را که مجدالدین بغدادی زمانی سروده بود:

بیرون ز تو نیست، هر چه در عالم هست / در خود بطلب، هر آن‌چه خواهی که تویی!

از صمیم قلب از خدای مهربان می‌خواهم که «از رحمت خود، نم‌نم باران بفرست!» کاش حال همه‌ی ما را به «به‌ترین حال» بگرداند و در مسیرِ زندگی، زیباترین فرجام را برای آرزوهای بزرگ زندگی‌مان در نظر داشته باشد.

دوست داشتم!
۴

درس‌هایی از فوتبال برای کسب‌و‌کار (۲۸۵): خودشناسی، قدم اول عاقل شدن است … *

«پدر و مادرم به من گفتند که از تجربه تمام آن‌چه در حال تجربه‌اش هستم لذت ببرم و دلیلی برای تغییر کردن‌م نیست. آن‌ها از من خواستند تا در همین مسیر به حرکت در زندگی ادامه بدهم. خودم هم فکر می‌کنم که همان مسی ۱۰ سال پیش هستم. همه چیز را مثل قبل می‌بینم. من رشد کردم و درس‌های زیادی آموخته‌ام و خیلی چیزها را آنالیز کرده‌ام، ولی به نظر خودم همان مسی همیشگی هستم.» (لیونل مسی؛ این‌جا)

مسی برخلاف خیلی از ستاره‌های فوتبال ـ به‌ویژه استادنا زلاتان ابراهیموویچ! ـ خیلی زیاد اهل مصاحبه نیست و کم‌تر به‌یاد می‌آوریم از او مصاحبه‌ای خوانده باشیم. او در این مصاحبه‌ی قدیمی که در این پست درباره‌ی آن گفتگو می‌کنیم، نکته‌ای گفته که شاید در نگاه اول چندان عمیق به نظر نیاید؛ اما در واقع دریایی از معنا در آن نهفته است.

مسی در این‌جا به‌نوعی این گزین‌گویه‌ی مریلین مونرو را تکرار کرده است که: «خودت باش! جهان، اصل را ستایش می‌کند.» او می‌گوید که اگر «گوهر وجودی» خودت را بشناسی، در مسیر زندگی اگر چه تغییر می‌کنی و بزرگ‌تر می‌شوی؛ اما هم‌چنان خودت را و آن‌چه که هستی را همان‌گونه که بودی حس می‌کنی. این‌که ما هر از گاهی به خودمان می‌آییم و حس می‌کنیم که خودمان را نمی‌شناسیم، نشانه‌ی تغییر نیست؛ نشانه‌ی آن است که خودمان را نمی‌شناسیم (حسی که فروغ در این بیت شعر به‌زیبایی تمام آن را تصویر کرده است: این دگر من نیستم، من نیستم / حیف از عمری که با من زیستم …)

در واقع گوهر وجودی ما ـ همان چیزی که واژه‌ی مشترک بین عرفان و روان‌شناسی و ادبیات است ـ دست‌خوش تغییر نمی‌شود. او همان‌جایی که هست یعنی در دریای عمیق وجود ما قرار دارد و این ما هستیم که باید با یاد گرفتن غواصی در درون خودمان، او را بیابیم. و وقتی که او را یافتیم، تازه مسیر زندگی به‌نوعی از ابتدا شروع می‌شود (تولدی دیگر؟)

قصد شعار دادن و بردن این نوشته به‌سوی آن‌چه ادبیات عامه‌پسند روان‌شناسی از آن سخن می‌گوید را ندارم. صرفا می‌خواهم درباره‌ی تجربه‌ی شخصی خودم بنویسم. این اواخر، به پیشنهاد یک دوست قدیمیِ روان‌شناس، سراغ شناخت شخصیت‌م براساس کهن‌الگوهای یونگی رفتم. نتیجه برای‌م حیرت‌انگیز بود: کشف این‌که در هزارتویی که شخصیت نامیده می‌شود، چه دارد می‌گذرد و تناقض‌هایی که سال‌هاست با آن در حال دست و پنجه نرم می‌کنم چیستند و از کجا آمده‌اند. من فکر می‌کردم خودم را می‌شناسم؛ اما تازه فهمیده‌ام که چیزی که در مورد خودم می‌دانستم چیزی فراتر از «یک نکته از هزاران» نبوده است. 🙂 جالب این‌که ویژگی کلیدی کهن‌الگوی اصلی شخصیت من، خودشناسی است! حالا تازه از ابتدا باید قدم در راهی بگذارم که «پایان‌ش نمی‌بینم …»

واقعیت این است که اگر چه خودشناسی جاده‌ای سنگلاخ و ترس‌ناک است؛ اما انگیزه‌هایی پنهان در آن هستند که این فرایند را دل‌پذیر می‌سازند: این‌که هنوز امیدی هست برای کشف‌ و شهود در مورد این‌که هستی و آمدن‌ت بهر چه بود. این‌که شاید علت شکست‌ها و دست‌اندازهای زندگی همین شناخت ناکافی در مورد خودت باشد. این‌که شاید کشف رازهای دنیای اطراف، در واقع از طریق کشف دنیای درون اتفاق بیافتد. این‌ها و خیلی چیزهای دیگر، دستاوردهایی است که در مسیر خودشناسی ممکن است به آدم رخ بنمایند. هر چند که هم‌چنان نمی‌شود مطمئن بود که چه چیزی در این مسیر پیش روی تو است؟ با این حال به‌گمانم به‌ ریسک‌ش می‌ارزد!

مسیر خودشناسی به‌طریق عارفان هم البته مسیر دیگری است که البته فکر نمی‌کنم برای آدم عادی مثل من، چندان دست‌یافتنی باشد. اما احتمالا می‌شود از آن ایده‌هایی را گرفت و برداشت‌هایی را داشت؛ چنان که از کلام سحرانگیز مولانا می‌خوانیم:

ره آسمان درون است، پرِ عشق را بجنبان
پرِ عشق چون قوی شد، غم نردبان نماند

تو مبین جهان ز بیرون، که جهان، درونِ دیده است
چون دو دیده را ببستی ز جهان، جهان نماند …

و در آخر یک نکته و آن هم این‌که شاید بتوان جمله‌ی مریلین مونرو را این‌گونه هم تعبیر کرد: «خودت را بشناس! جهان، اصل را می‌خواهد.» برای خودم و شما در این مسیر دشوار، آرزوی موفقیت دارم. 🙂

پ.ن.۱٫ خوش‌حال خواهم شد از ایده‌ها و اطلاعات‌تان در مورد خودشناسی بنده را هم بی‌نصیب نگذارید و آن‌ها را برای‌م بنویسید. پیشاپیش سپاس‌گزارم.

پ.ن.۲٫ عنوان مطلب برگرفته است از بیتی از فاضل نظری: «خودشناسی قدم اول عاشق شدن است / وای بر یوسف اگر ناز زلیخا بکشد.» 🙂

دوست داشتم!
۱
خروج از نسخه موبایل