که ناله‌های غریبانه، بی‌تو بی‌اثرند …

لبان‌مان همه خشکند و چشم‌ها چه ترند!
درون سینه‌ی من شعرها چه شعله‌ورند!

نیامد آن‌که سبویی عطش بنوشدمان
هزار سال گذشته است و چشم‌ها به درند

چه رفته بر سر آن دست‌های آب‌آور؟
که خیمه‌های عطش‌سوز، تشنه‌ی خبرند …

شبی بیا به تسلای این عزا خانه
که ناله‌های غریبانه بی‌تو بی‌اثرند

تو در میان غزل‌های ما نمی‌گنجی
مفصلی تو و این بیت‌ها چه مختصرند!

سعید بیابانکی

عاشورای حسینی (ع) بر عاشقان آن رساترین فریاد تاریخ، تسلیت و تعزیت باد. التماس دعا.

دوست داشتم!
۴

نویسنده: علی نعمتی شهاب

ـ این‌جا دفترچه‌ی یادداشت‌ آن‌لاین یک جوان (!؟) سابقِ حالا ۴۰ ساله است که بعد از خواندن یک رشته‌ی مهندسی، پاسخ سؤال‌های بی پایان‌ش در زمینه‌ی بنیادهای زندگی را در علمی به‌نام «مدیریت» کشف کرد! جوانی که مدیریت را علم می‌داند و می‌خواهد علاقه‌ی شدیدش به این علم را با دیگران هم تقسیم کند!

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

خروج از نسخه موبایل