“پپ و مورینیو هر دو رهبران ذاتی هستند. افراد کاریزماتیکی هستند که میدانند مردم را چگونه قانع کنند. هر کدام شخصیت خاص خودشان را دارند؛ اما در موارد بسیاری شبیه به هم هستند. بهطور مثال: هر دو احساساتی هستند. آن ها نهتنها توانایی انتقال دانش فوتبالیشان بلکه قابلیت انتقال ظرفیت روانیشان را هم دارند. وادار کردن تیم به […]
مقالهی هفته (۹۴): گروههای غیررسمی در سازمان و مدیریت آنها
یکی از مشکلاتی که همهی مدیران کمابیش با آن مواجهاند، این است که کارکنان سازمان روابطی فراتر از مرزهای رسمی واحدهای سازمانی برقرار میکنند و گروههایی “غیررسمی” را تشکیل میدهند. روابطی که البته همیشه هم نتیجهی منفی بههمراه ندارند و حتی میتوانند مفید باشند. اما از آنجایی که اثرات منفی این روابط بر عملکرد سازمان […]
درسهایی از فوتبال برای کسبوکار (۲۱۵): در جستجوی حسِ خوبِ ماندن
“در فصل ۱۱-۲۰۱۰ ـ که اولین سال ریاست آندره آنیلی بود ـ بهدلیل مصدومیت در نیمفصل اول بازی نکردم و در نیمفصل دوم هم تمرکز نداشتم. ذهنم جای دیگری بود. احساس میکردم که شاید زمان برای تغییر، برای ترک یوونتوس، فرا رسیده است: من همیشه یک احساس مسئولیت بزرگ میکردم؛ اما این حس را از […]
درسهایی از فوتبال برای کسبوکار (۲۰۷): اصول مدیریت از زاویهی دید همکاران
“تونی کروس هافبک آلمانی رئال مادرید معتقد است یک مربی سطح بالا باید سه ویژگی داشته باشد: اول از همه مربیان سطح بالا باید فلسفه کاری و سبک بازی واضح و روشنی داشته باشند. دوم اینکه، آنها باید قادر باشند تا با بازیکنان خود صحبت و حرفهایشان را بشنوند و در کنارش برای بالا بردن […]
مقالهی هفته (۸۷): ۱۰ قانون طلایی مدیریت اثربخش
مدیریت همانطور که پیش از این اشاره شد، مجموعهای از اصول موضوعه است که براساس تحلیل و جمعآوری بهترین تجارب از زندگی در جامعه و ادارهی سازمانها و نهادهای اقتصادی ـ اجتماعی بهدست آمدهاند. فلسفهی وجودی مدیریت در سازمانها صرفِ قرار گرفتن فردی در جایگاهِ برتر نسبت به دیگران نیست؛ بلکه قرار است این جناب […]
درسهایی از فوتبال برای کسب و کار (۲۰۳): سرمایهی انسانی، مزیت رقابتی و چند داستان دیگر
“زیدان مثل دیگر ستارهها انسان مرموزی است. به نظر من او یک اسطوره است که میتواند احساسات مردم را برانگیزد. با این حال، هیچ ستارهای بدون مشکل نیست. گاهی او انسان خوبی نیست و این طبیعت انسان است. به نظر من در سال ۲۰۱۶، هر مربی برای موفقیت به دو چیز نیاز دارد: وجههی مناسب […]
مقدمهای کوتاه بر مفهوم “مدیریت” در دنیای امروز
در یادداشت هفتهی گذشته دربارهی اینکه مدیریت چه چیزهایی نیست نوشتم. در آنجا گفتم عموما ما وقتی به مدیریت فکر میکنیم، تصویر یک آدم دستوردهنده و غرزن به ذهنمان میرسد. این تصویر تا حدودی به تعاریف کلاسیک علم مدیریت نزدیک است. مدیریت در تعریف کلاسیکش عبارت است از: “انجام کارها بهکمک دیگران.” بنابراین وظیفهی اصلی […]
مدیریت چه چیزهایی نیست!
وقتی حرف از “مدیران” پیش کشیده میشود، اصولا یک آدم اتوکشیده تمیز (و متأسفانه در بعضی موارد کثیف!) در ذهن همه میآید که مدام در حال دستور دادن است. آدمی که اصولا برای این پای به این دنیای خاکی گذاشته که از دیگران “کار بکشد” و خودش گوشهای لم بدهد و مشغول نوشیدن چایش و […]
درسهایی از فوتبال برای کسب و کار (۱۹۵): سه اصل کلیدی در طراحی فلسفهی مدیریتی اثربخش
“مویس سعی داشت که یک سبک خاص را پیاده کند؛ ولی هیچوقت مشخص نشد که این سبک و روش دقیقا چی است. در نهایت یک جو منفی ایجاد شد. زمان فرگی جو همیشه مثبت بود. بهآرامی بازیکنها را از دست داد. من از بازی زیر نظر وی لذت نبردم. تاکتیکهای مویس اغلب به سردرگمی و […]
چند نکته از میان تجربیات یک مدیر جوان
چهار سال پیش در پست دغدغههای یک مدیر جوان (۱) از سؤالاتی نوشتم که بهعنوان یک مدیر تازهکار و جوان با آنها روبرو بودم. حالا با گذشت چهار سال از آن روزها بد ندیدم تلاش کنم تا به تجربیاتی که در این مدت کسب کردهام نظمی بدهم. بنابراین از این پس هر از گاهی دربارهی کشفیات عملیم […]
