قبلا در مورد اهمیت مدل کسبوکار اشتراک برای کسبوکارهای محتوامحور نوشتهام. در نقد مدل کسبوکار اشتراک اسپوتیفای هم پیش از این مقالهای را با هم مرور کرده بودیم. در چند ماه اخیر اتفاقات جالبی در دنیای فناوری و محتوا افتاد. به باور بسیاری خرید شرکت بیتس در اپل، هدفی جز بهدست آوردن سرویس استریم موسیقی این شرکت نداشت و بهدست آوردن هدفونهای خارقالعادهی این شرکت، هدفی جانبی بوده است (مثلا این مقالهی تایم را بببینید.) درآمدهای اسپوتیفای در سال ۲۰۱۴ هم اگر چه همچنان با ضرر خالص همراه بود؛ اما رشد قابل توجهی داشت (اینجا و اینجا.) جالبتر از همه سرویس آمازون پرایم بود که به نتفلیکس کتاب معروف شد: با خریدن اشتراک این سرویس، هر چقدر میخواهید از آمازون کیندل کتاب بخوانید! بهنظر میرسد مدل کسبوکار استراک، در بازار خردهفروشی محتوا هر روز جذابتر از قبل میشود.
در مقالهی این هفته جان واریلو به بررسی این موضوع میپردازد که چرا همین حالا وقت استفاده از مدل کسبوکار “اشتراک” است؟ دلایل آقای واریلو خواندنی و جذاباند:
۱- گسترش هر روز بیشتر استفاده از این مدل کسبوکار در دنیای اینترنت و حتی غیر اینترنت! مثال: شبکهی تلویزیونی کابلی ACM مدل کسبوکار خود را به دریافت مبلغ اشتراک ثابت تغییر داده است. با ۳۵ تا ۴۵ دلار در ماه هر چقدر بخواهید میتوانید فیلم ببینید.
۲- افزایش قابلیت پیشبینیپذیری درآمدها: وقتی بدانید چند درصد از درآمدتان در ماههای آینده ثابت است، برنامهریزی بهتری برای اداره و توسعهی کسبوکارتان خواهید داشت. مطالعات نشان میدهند که کسب حداقل ۵۰ درصد درآمد از درآمدهای قابل پیشبینی و تکرارشدنی (که اشتراک یکی از راههای مهم آن است)، باعث افزایش ارزش شرکت بهاندازهی ۱۸% خواهد شد!
۳- دادهکاوی: وقتی شما برای مصرف هر محتوایی لازم باشد پول جداگانهای پرداخت کنید، خیلی از علائق محتواییتان را کنترل میکنید. اما وقتی دریایی از محتوا در برابر شماست، هر چقدر که بتوانید بیشتر مصرف میکنید و اینجاست که کسبوکارهای اشتراکمحور میتوانند با ساختن یک پروفایل واقعی از علائق و ترجیحات شما و گروههای مختلف کاربران، میتوانند بستر بسیار مناسبی را برای تحقیقات بازار قابل اطمینان و تبلیغات هدفمند فراهم آورند! کسبوکار مبتنی بر اشتراک میتواند بفهمد که یک کاربر چه زمانی چه نوع محتوایی را ترجیح میدهد. میتواند کشف کند یک مشتری به چه نوع ژانرهایی از محتوا علاقهمندی بیشتری دارد. اطلاعات ارزشمند استخراج شده از دادهکاوی روی “رفتار مشتری” برای کسبوکارهای تولید و توزیع محتوا آنقدر کلیدی است که حاضر باشند برای بهدست آوردن آنها پول قابل توجهی بپردازند (و دقیقا گوگل هم برای همین این همه سرویس جذاب را رایگان در اختیار ما قرار میدهد!)
دلایل سه گانهی فوق آنقدر منطقی هستند که بتوان بهصورت جدی به کسبوکارهای دیجیتال و بهصورت خاص به کسبوکارهای محتوامحور دیجیتال و غیردیجیتال پیشنهاد کرد به مدل کسبوکار اشتراک بهعنوان یک گزینهی جدی برای نوآوری و توسعهی کسبوکارشان فکر کنند.
تا اینجا دو مدل کسب و کار تولید محتوا یعنی تبلیغات و کپیرایتنیگ را بررسی کردیم. گفتیم که در فضای کسب درآمد از تولید محتوای دیجیتال، معمولا اولین و آخرین گزینهی بسیاری از افراد جذب تبلیغات برای وبسایت است. این در حالی است که در عمل روشهای گوناگونی برای کسب درآمد از تولید محتوای تخصصی وجود دارد و در واقع در این سلسله یادداشتها بهدنبال آشنایی با همین مدلها هستیم.
مدل کسب و کاری که این هفته بررسی میکنیم، مدل اشتراک است. بسیاری از ما این مدل را در حوزههای مختلف تجربه کردهایم. سابقهی این مدل بسیار قدیمی است و به نسل کلاسیکهای اینترنت تعلق دارد. احتمالن منظورم را از مدل اشتراک متوجه شدهاید نه؟ بیایید با یک مثال بحثمان را ادامه دهیم.
دوازده سال پیش که من تازه وارد دانشگاه شده بودم، اینترنت هم تازه در ایران در حال جا افتادن بود. آن زمان یک تفریح جدی بسیاری از ما ـ و شاید یک ابزار بهاشتراکگذاری چیزی شبیه فیسبوک امروزی ـ ایمیل بود. آن زمان هنوز جیمیل ابداع نشده بود و دنیا بهنوعی وابسته به غول آن روزهای اینترنت یعنی یاهو بود و شاید از خود ایمیل یاهو مهمتر، گروههای یاهو بودند. گروههایی که شما میتوانستید در آنها عضو شوید، ایمیلهای دیگران را دریافت کنید، به تبادل انواع فایل بپردازید و در اتاق گفتگوی گروه با دیگران گفتگو کنید. ما مشترک یاهو بودیم و یاهو پلتفرمی برای بهاشتراکگذاری مطالب بود. امروزه انواع و اقسام شبکههای اجتماعی ـ از فیسبوک و توییتر گرفته تا اینستاگرام و فوراسکوئر ـ بهعنوان پلتفرمهای اشتراک محتوا ما را به دیگران وصل میکنند. اما آیا منظور از مدل کسب و کار اشتراک همین است؟
هم بلی و هم نه. بلی از این جهت که اشتراک محتوا در شبکههای اجتماعی میتواند به کسب درآمد منجر شود؛ اما نه مستقیم. دربارهی مدلهای کسب و کار شبکههای اجتماعی در پست جداگانهای توضیح خواهم داد. فقط این نکته را داشته باشید که مدلهای کسب و کار شبکههای اجتماعی، مدلهایی ترکیبی هستند و نمیشود برای آنها مدل واحدی در نظر گرفت.
اما منظور من از اشتراک در اینجا، مشترک شدن افراد برای دریافت محتوای محتوایی است که بهصورت عادی در اینترنت یا فضای آفلاین در دسترس افراد نیست و بدین ترتیب افراد برای دستیابی به آن حاضرند پول بدهند. پیشنهاد ارزش این مدل کسب و کار دقیقن همین محتوای باکیفیت است. در این حالت افراد با پرداخت مبلغی میتوانند به مجموعهای از مقالات، نوشتهها، فایلهای محتوایی (کتاب الکترونیک، پاورپوینت، صوتی، ویدئو و …) دست یابند. این مبلغ معمولا موردی نیست و برای یک دورهی زمانی مشخص یا برای دسترسی به مجموعهای از اطلاعات معین پرداخت میشود (پرداخت مبلغ برای خرید یک محتوای مشخص، مدل فروش مستقیم محتوا است که بعدا بررسی خواهیم کرد.)
بیایید یک مثال را بررسی کنیم تا بیشتر در فضای ماجرا قرار بگیریم. شاید یکی از اولین پیشگامان این مدل کسب و کار در اینترنت استفن کینگ بزرگ باشد (توضیح: استیون کینگ نویسندهی آمریکایی خالق بیش از ۲۰۰ اثر ادبی در گونههای وحشت و خیالپردازی است که از بسیاری از آثارش هم اقتباسهای سینمایی شده است.) کینگ سال ۲۰۰۰ میلادی اعلام کرد برای امتحان یک رمان بهصورت اینترنتی منتشر میکند. کینگ هر فصل رمانش را یک دلار قیمتگذاری کرد و با فروش شش فصل از رمان (که دست آخر بهدلایلی ناتمام ماند)، بیش از ۵۰۰ هزار دلار پول بهدست آورد! (جزئیات ماجرا را اینجا بخوانید.)
این مثال نشان میدهد که مدل کسب و کار تولید محتوا با فروش اشتراک چقدر قدیمی است. امروزه انواع مختلفی از این مدل در جهان وجود دارد؛ هر چند اغلب این نمونهها بیشتر بهصورت پلتفرم عرضهی محتوا بهصورت اشتراکی عمل میکنند و فردی نیستند. نتفلیکس و اسپوتیفای نمونههای چندرسانهای و کاملا کسب و کاری این نوع پلتفرمها هستند که زیرساخت فروش اشتراکی به مشتری دارند؛ اما برای من تولیدکنندهی محتوای فردی مناسب نیستند. دسترسی به این پلتفرمها برای تولید و فروش محتوا بهسادگی برای همهی افراد در دسترس نیست.
در مقابل پلتفرمهایی همچون: یوتیوب، وردپرس، تامبلر، فلیکر و … دنیای تولید و عرضهی محتوا را دموکراتیزه کردهاند و این امکان را برای همهی افراد برای مشارکت در فضای تولید محتوا فراهم آوردهاند (اینکه شما میتوانید در این پلتفرمها برای دسترسی به محتوا کاربر را مجبور به ثبتنام کنید یا برای مطلب پسورد بگذارید، خودش یک راهکار فروش محتوا است!) در داخل کشور هم حداقل پلتفرمهای وبلاگنویسی مثل بلاگفا و پرشینبلاگ و سایتهایی مثل آپارات این امکان را فراهم آوردهاند. شاید خیلی از ما فکر کنیم این مدل، خیلی در کشور ما جواب ندهد؛ اما کیسهای موفق بسیاری در این زمینه وجود دارد که با کمی جستجو خودتان آنها را مییابید.
مدل کسب و کار “اشتراک” در فضای حرفهای و تخصصی بسیار جذاب است. در حوزهی تخصص من یعنی کسب و کار و مهارتهای شغلی، بسیاری از سایتهای مرجع از همین مدل بهعنوان مدل کسب و کار اصلیشان استفاده میکنند. اینک، اینترپرنر و سایت هاروارد بیزینس ریویو نمونههای بسیار مشهور و موفقی در این زمینه هستند. این سایتها البته بیشتر از جنس رسانهاند؛ اما تجربهی سایتهای مشهور فناوری مثل مشبل و تککرانچ و یک نمونهی بسیار موفق داخلی یعنی اقتصادآنلاین نشان میدهند که میشود رسانه را هم فردی بنا کرد. در عین حال نمونههای فردی غیررسانهای و تخصصی فراوانی هم از الگوی اشتراک وجود دارند. داستان مشهور نوشتن کتاب خلق مدل کسب و کار ـ که اوستروالدر در خود کتاب به آن اشاره میکند ـ و پس از آن، سایت بسیار جذاب استراتجایزر خود اوستروالدر نمونههایی در این زمینه هستند. نمونههای موفق داخلی هم در این زمینه داریم که پیدا کردنشان را بهعنوان تمرین برعهدهی شما میگذارم.
دو نکتهی مهم دیگر در زمینهی مدل کسب و کار “اشتراک” باقی میماند:
اول ـ استراتژیهای جذب مشتری: در این زمینه دو نوع مدل اصلی داریم: مدل فریمیوم که در آن شما بخشی از مطالب را رایگان به افراد ارائه میکنید و بابت مطالب پیشرفتهتر یا تکمیلی پول دریافت میکنید. در حالت دوم که خیلی به مشتری داشتن محتوایتان مطمئن باشید، دسترسی به همهی مطالب پولی خواهد بود. 🙂
دوم ـ مدیومهای عرضهی محتوا: عموما سه مدیوم اصلی وجود دارد: وب / اپلیکیشن موبایل / بستر شبکههای تلفن همراه و ثابت (SMS / MMS و …) دربارهی مدیومها در پست جداگانهای با هم گفتگو خواهیم کرد.
مدل کسب و کار “اشتراک” خیلی هنوز در ایران در حوزهی محتوای تخصصی عملا بهکار گرفته نشده است؛ اما آینده ی درخشانی دارد! اگر فکر میکنید تخصصی دارید که در قالب محتوا قابل فروش است، این مدل کسب و کار انتخاب مناسبی برای شما است.