لحن مبهم صدای آن دل نجیب …

ای شما!
ای تمام نام‌های هر کجا!
زیر سایبان دست‌های خویش
جای کوچکی به این غریب بی‌پناه می‌دهید؟
این دل نجیب را
این لجوج دیرباور عجیب را
در میان خویش
راه می‌دهید؟

***

ده سال از آن صبح لعنتی پاییزی که با خبر پرواز همیشگی قیصر امین‌پور آغاز شد، گذشت. به‌همین سرعت. اما زخم‌های عمیق، همیشه تر و تازه‌اند … روح بزرگ‌ش غریق دریای رحمت الهی.

دوست داشتم!
۱

شور و شر اشک …

بر تیر نگاه تو دلم سینه سپر کرد
تیر آمد و از این سپر و سینه گذر کرد

چشم تو به زیبایی خود شیفته‌تر شد
هم‌چون گل نرگس که در آیینه نظر کرد …

گفتیم دمی با غم تو راز نهانی
عالم همه را شور و شر اشک خبر کرد

سوز جگرم سوخته دامان دلم را
آهی که کشیدیم در آیینه اثر کرد

 یک لحظه شدم از دل خود غافل و ناگاه
 چون رود به دریا زد و چون موج، خطر کرد

بی‌صبر و شکیبم که همه صبر و شکیبم
همراه عزیزان سفر کرده، سفر کرد …

امروز دوم اردیبهشت، قیصر امین‌پور ۵۸ ساله شد. روح بزرگ‌ش شاد.

دوست داشتم!
۲

تا تو برگردی …

قطار می‌رود
تو می‌روی
تمام ایستگاه می‌رود
و من چقدر ساده‌ام
که سال‌های سال
در انتظار تو
کنار این قطار ایستاده‌ام
و هم‌چنان
به نرده‌های ایستگاه رفته
تکیه داده‌ام …

امروز ۸ آبان، ۹ سال از آسمانی شدن قیصر امین‌پور گذشت. روح‌ بزرگ‌ش شاد.

دوست داشتم!
۲

دلِ سردِ در راه‌مانده‌ …

اول آبی بود این دل، آخر اما زرد شد
آفتابی بود، ابری شد، سیاه و سرد شد

آفتابی بود، ابری شد، ولی باران نداشت
رعد و برقی زد ولی رگبار برگ زرد شد

صاف بود و ساده و شفاف، عین آینه
آه، این آیینه کی غرق غبار و گرد شد؟

هر چه با مقصود خود نزدیک‌تر می‌شد، نشد
هر چه از هر چیز و هر ناچیز دوری کرد، شد …

قیصر امین‌پور

امروز دوم اردیبهشت، ۵۷مین سال‌گرد تولد “قیصر” دل‌ها بود. روح بزرگ‌ش در تقارن سال‌گرد تولدش با روز میلاد مولای‌ش امیر مؤمنان، غریق دریای رحمت الهی.

دوست داشتم!
۴

رفتن در نرسیدن …

هرگز

دلم نخواست بگویم

هرگز

مرگ از طنین هرگز

می‌زاید

اما همیشه

از ریشه‌ی همیشه می‌آید

رفتن

همیشه رفتن

حتی همیشه در نرسیدن

رفتن!

پ.ن. به‌احترام دوم اردیبهشت و ۵۵ سالگی قیصر امین‌پور.

دوست داشتم!
۱۳

تو ای گره‌گشا …

شب و روز از تو می‌گوییم و می‌گویند، کاری کن
که «می‌بینم» بگیرد جای «می‌گویند»های ما

نمی‌دانم کجایی یا که‌ای، آن‌قدر می‌دانم
که می‌آیی که بگشایی گره از بندهای ما …

به‌احترام هشتم آبان، ششمین سال‌گرد درگذشت قیصر امین‌پور. یادش و نام‌اش تا همیشه زنده باد!

دوست داشتم!
۴

یادگار بی‌‌قراری …

از نو شکفت نرگس چشم انتظاری‌ام 
گل کرد خار خار شب بی‌قراری‌ام 

تا شد هزار پاره دل از یک نگاه تو 
دیدم هزار چشم در آیینه کاری‌ام 

گر من به شوق دیدنت از خویش می‌روم 
از خویش می‌روم که تو با خود بیاری‌ام 

بود و نبود من همه از دست رفته است 
باری مگر تو دست بر آری به یاری‌ام 

کاری به کار غیر ندارم که عاقبت 
مرهم نهاد نام تو بر زخم کاری‌ام 

تا ساحل نگاه تو چون موج بی‌قرار 
با رود رو به سوی تو دارم که جاری‌ام 

با ناخنم به سنگ نوشتم: بیا، بیا 
زان پیش‌تر که پاک شود یادگاری‌ام …

*****

فردا هشتم آبان دردمندانه پنجمین سال‌گرد درگذشت شاعر “آیینه‌‌های ناگهان” است. روح بزرگ‌ش شاد و یادش گرامی …

دوست داشتم!
۸

شکسته بال

این‌جا همه هر لحظه می‌پرسند:
«حال‌ات چطور است؟»
اما کسی یک بار
از من نپرسید
«بال‌ات …»

******
به‌احترام چهارمین سال‌گرد پرواز قیصر امین‌پور.
دوست داشتم!
۰

می‌خواستم، ولی …

برای دوم اردیبهشت و ۵۲ سالگی قیصر امین‌پور و از زبان خودش:

می‌خواستم که ولوله بر پا کنم ولی … 
با شور شعر محشر کبرا کنم ولی …

با نی به هفت بند غزل ناله سر دهم
با مثنوی رهی به نوا وا کنم ولی …

تا باز روح قدسی حافظ مدد کند
دم می‌زدم که کار مسیحا کنم ولی …

فریاد را بکوبم پا بر سر سکوت
یا دست کم به زمزمه نجوا کنم ولی …

دل بر کنم از این دل مرداب‌وار تنگ
با رود رو به جانب دریا کنم ولی …

این بی‌کرانه آبی آیینه‌ی تو را
با چشم تشنه سیر تماشا کنم ولی …

«باید» به جای «شاید» و «آیا» بیاورم
فکری به حال «گر چه» و «اما» کنم ولی …

دوست داشتم!
۰

فرصت‌ِ گریستن برای جای خالی آقای شاعر

فرصت برای حرف زیاد است
اما
اما اگر گریسته باشی …

پ.ن. فردا هشتم آبان ناباورانه و سوگ‌مندانه، سومین سال‌گرد درگذشت شاعر آینه‌ها و عاشقانه‌ها و مهربانی‌ها، شاعر سبزی و پاکی و گذشت، قیصر امین‌پور است. به قول خودش:

این روزها
خیلی برای گریه دلم تنگ است!

روح‌اش شاد و یادش گرامی …

دوست داشتم!
۰
خروج از نسخه موبایل