ای دل همه رفتند و تو ماندی در راه
کارت همه ناله بود و بارت همه آه
کوتاه کنم قصه که این راه دراز
از چاه به چاله بود و از چاله به چاه …
قیصر امینپور
ای دل همه رفتند و تو ماندی در راه
کارت همه ناله بود و بارت همه آه
کوتاه کنم قصه که این راه دراز
از چاه به چاله بود و از چاله به چاه …
قیصر امینپور
ای روزهای خوب که در راهید!
ای جادههای گمشده در مه!
ای روزهای سختِ ادامه!
از پشت لحظهها به درآیید!
ای روز آفتابی
ای مثل چشمهای خدا آبی!
ای روز آمدن!
ای مثل روز، آمدنت روشن!
این روزها که میگذرد، هر روز
در انتظار آمدنت هستم!
اما
با من بگو که آیا، من نیز
در روزگار آمدنت هستم؟
پ.ن. دارم مجموعهی کامل کارهای قیصر امینپور را میخوانم. به همین خاطر است که شاید در یک بازهی زمانی پستهای زیادی از شعرهای قیصر را که عاشقاش بودم و هستم (و حسرت از دست دادناش هر وقت به یادم میآید با بغضی در گلو و نم اشکی بر دل همراه است) بنویسم.
دل در خیال رفتن و من فکر ماندن / او پختهی راه است و من خام رسیدن
بر خامیام نام تمامی میگذارم / بر رخوت درماندگی نام رسیدن
هر چه دویدم جاده از من پیشتر بود/ پیچیده در راه است ابهام رسیدن …
قیصر امینپور
امروز دوم اردیبهشت ماه، سالروز تولد شاعر دلتنگیها و عاشقانهها قیصر امینپور است؛ شاعری که در میان شاعران معاصر بیشترین دلبستگی را در من ایجاد کرده است. کسی که هر چند عمر کوتاه او حسرت همیشگی را بر دل دوستداراناش گذاشت؛ اما آثارش آن چنان زیبا و دلانگیزند که گذشت زمان هیچگاه آنها را و یاد خود قیصر را کهنه نخواهد کرد.
به مناسبت این روز قطعهای از شعرهایاش را با صدای زیبای خودش از آلبوم فاصله دکتر محمد اصفهانی تقدیمتان میکنم. روحاش شاد و یادش گرامی باد.