از موجهای بیقراری
از نعرههای سخت توفان
از خاطرات باد و باران
از لحظههای سرکش دیروزِ او، با او مگویید
زیرا که امروز
دریا خودش از آن همه بیتابی بیهوده خسته است …
سهیل محمودی
از موجهای بیقراری
از نعرههای سخت توفان
از خاطرات باد و باران
از لحظههای سرکش دیروزِ او، با او مگویید
زیرا که امروز
دریا خودش از آن همه بیتابی بیهوده خسته است …
سهیل محمودی
چنان بیکرانهای
که هر ستایشی
محدودت میکند …
عمران صلاحی
خاموشی گُل خواهد داد
فراموشی هم؛
نمیبینی!؟
هیوا مسیح
اینجا، ولی هنوز از انبوهِ وهمِ خویش
چشم مرا به حیرت میکاوی
و در کویرِ دورِ نگاهم
طرحی بهجز گریز نمییابی …
زندهیاد منوچهر آتشی
از هر جا آغاز کنی،
زودتر است و
به هر جا فرود آیی
دیر …
حسین منزوی
سینها میآیند
شینها میروند
اما ریگِ تهِ جو ماندن
مهمتر از دیدنِ دنیا است.
سید علی صالحی
و آمدیم که عاشق شویم و در گذریم / که راز زندگی و مرگ آدمی، این بود …
پ.ن. یک مهر، سالگرد تولد حسین منزوی ـ این آموزگار ماندگار عشق از زبان غزل ـ است. بارها گفتهام که بدون عاشقانههای حسین منزوی، دنیای من، طعم تلختری داشت. روح بزرگش شاد و یادش گرامی.
وقتی تو نیستی
من فکر میکنم تو
آن قدر مهربانی
که توپهای کوچک بازی
گلهای کاغذین گلدانها
تصویرهای صامت دیوار
و اجتماع شیشهای فنجانها،
ازدوری تو رنج میبرند
و من چگونه بیتو نگیرد دلم؟
اینجا که ساعت و
آیینه و
هوا به تو معتادند …
حسین منزوی