حکمت‌ها (۲۵)

امام صادق (ع): نشانه ی جهالت و نادانی سه چیز است: تکبر، جدال و کشمکش شدید و نشناختن خداوند. (دانش‌نامه‌ی امام صادق (ع))

شهادت رئیس مذهب شیعه، امام جعفر صادق (ع) بر پیروان‌ش تسلیت باد. التماس دعا.

 

دوست داشتم!
۰

یک فنجان بهره‌وری در میان روزمره‌گی‌ها

دنیای امروز دنیای کم‌بود زمان است. ما همیشه از کارها و اهداف‌مان عقبیم و برای رسیدن به آن‌ها در حال تلاش. و نتیجه این‌که هر روز بر میزان این عقب‌ماندگی افزوده می‌شود و ما از آن زندگی ایده‌آلی که در سر می‌پروریم دورتر می‌شویم. اما چاره چیست؟ در برابر دیوِ دهشتناک فهرستِ عظیم کارهای نکرده معمولا دو راه پیش روی ما است. راه اول چسبیدن به روزمره‌گی و به‌فراموشی سپردن کارهای بزرگ و سختی است که باید انجام شوند تا به رؤیاهای بزرگ زندگی‌مان نزدیک شویم. راه دوم هم آن چیزی است که در ادبیاتِ مهارت‌های زندگی و مدیریتی “بهره‌وری” نامیده می‌شود. بیایید خودمان را گول نزنیم: انتخابِ اغلب ما همان اولی است و غرق شدن در روزمره‌گی‌ها را راهی برای رهایی از استرس ناشی از حجم بالای کارهای مهم و باقی‌مانده‌ی زندگی می‌یابیم. بنابراین “دم را دریاب” معنای زندگی می‌شود و “کار فردا را به پس‌فردا بیانداز” استراتژی آن.

اما در مدت اخیر در برنامه‌ریزی کارهای روزانه‌ام و ارزیابی موفقیت‌م در رسیدن به آن‌ها متوجه موضوعی شدم که به‌نظرم یکی از عوامل اصلی در انتخاب روزمره‌گی به‌جای بهره‌وری است. من در این مدت متوجه شدم این‌که انتخاب‌مان “روزمره‌گی است، لزوما به‌دلیل تنبلی و داشتن تفکر کوتاه‌مدت نیست. همه‌ی ما روزهایی بد و بی‌حوصله را پشت سر می‌گذاریم که جزئی غیرقابل انفکاک از مسیرِ زندگی هر انسانی هستند. در این روزها انتظار بهره‌ور کار کردن، انتظاری بیش از حد طاقت‌مان است. اما نکته‌ای که در این یادداشت به آن می‌خواهم اشاره کنم این نیست. من متوجه شدم که در هر روز کارهای مهمی وجود دارند که باید حتما در همان روز انجام شوند. این کارها لزوما به‌دلیل زمان‌بندی‌ انجام‌شان مخصوص آن روز نیستند؛ بلکه ممکن است به‌دلیل حال و هوای آن روز ما، اتفاقات زندگی و یا هر دلیل دیگری تبدیل به اولویت کاری آن روز شوند. اما کارهای دیگری هم هستند که ممکن است هر جوری به آن‌ها نگاه کنیم بسیار در اولویت به‌نظر بیایند؛ اما در واقع جزو کارهای آن روز خاص زندگی ما نیستند. این‌که کدام کار از جنسِ کارهای هر روز است البته هیچ متر و معیار مشخصی ندارد و بیش‌تر حسی و وابسته به ندای درونی است. اما این‌که انتظار داشته باشیم هر روز ظرفیت کاری‌مان ـ از نظر ذهنی و حتی جسمی ـ در بالاترین سطح قرار داشته باشد، انتظار به‌جایی نیست. شاید این نکته بدیهی به‌نظر بیاید؛ اما واقعیت این است که ادبیات “بهره‌وری” و “برنامه‌ریزی” ما را از این موضوع غافل کرده‌اند. آن‌ها ما را وادار کرده‌اند تا به ابزارهایی چون “فهرست‌های کاری” (To Do List) چونان چوب جادویی بنگریم که قرار است با سحر و جادوی خود کارهای ما را به‌انجام برسانند؛ اما همین ابزارها پس از مدتی تبدیل به یک عامل جدی استرس‌زایی برای ما می‌شوند. استرسی که شاید در کوتاه‌مدت مفید باشد؛ اما در بلندمدت حتی می‌تواند اثرات منفی جدی روی ذهن و جسم ما داشته باشد.

من این اواخر روش دیگری را انتخاب کرده‌ام که شاید شخصی باشد و قابل تعمیم به زندگی دیگران نباشد؛ اما بد ندیدم آن را با شما در میان بگذارم. روش من بیش از چیزی که فکر کنید ساده است. در هر روز من با سه نوع کار مواجهم:

  1. کارهای مهم: کارهایی که حتما باید در روز انجام شوند تا یک هدفِ کاری محقق شود. به‌عنوان مثال: همین امروز من باید یک پروپوزال همکاری را آماده و ارسال می‌کردم.
  2. کارهای برنامه‌ای: کارهایی که هم‌چون یک سنت و آیین شخصی باید هر روز انجام شوند تا اهداف بلندمدت زندگی نیز کم‌کم محقق شوند. به‌عنوان مثال: من هر روز حداقل یک ساعت اخبار و مقالات مربوط به حوزه‌های کاری و علاقه‌مندی‌های شخصی‌ام را مطالعه می‌کنم که خلاصه‌ی آن‌ها در پست‌های لینک‌های هفته‌ی گزاره‌ها می‌بینید.
  3. کارهای پروژه‌ای: این‌ها کارهایی هستند که لزوما به هدفی وصل نیستند؛ اما چاره‌ای از انجام آن‌ها نداریم. به‌عنوان مثال: امروز چند تلفن کاری برای هماهنگی جلسات این هفته و هفته‌ی بعد داشتم.

من بهره‌وری را برای خودم این‌گونه تعریف کرده‌ام: هر روز باید به‌صورت متوسط ۳ کار مهم را به‌انجام برسانم، حداقل دو ساعت را به کارهای برنامه‌ای اختصاص دهم و بیش از یک ساعت خودم را درگیر کارهای پروژه‌ای نکنم (مگر این‌که به‌صورت موردی مجبور باشم قانون‌م را بشکنم.) این تعریف را من با تجربه کردن و براساس ظرفیت‌های ذهنی و جسمی‌م برای خودم تعریف کرده‌ام. اما مهم‌تر از تعریف این استاندارد شخصی این است که در کارهای ممکن است روزی نتوانم به هدف بالا برسم یا حتی کاری برای انجام دادن نداشته باشم! اما در بلندمدت متوسط دستاوردهای عمل‌کردی‌ام باید با این استاندارد شخصی هم‌خوانی داشته باشد. با چنین تفکری علاوه بر این‌که موفق شده‌ام متوسط خروجی کاری‌ام را به‌تر کنم و حتی زمانِ کاری هر روزم را کم‌تر کنم، بلکه موفق هم شده‌ام که بر استرسِ ناشی از عقب‌افتادگی از زندگی و عذابِ وجدانِ ناشی از گرفتار شدن در روزمره‌گی غلبه کنم. و اجازه بدید اعتراف کنم مورد دوم روی کیفیت زندگی‌ام تأثیر قابل توجهی داشته است. 🙂

خلاصه کنم: بهره‌وری آن‌گونه که در کتاب‌ها و مقالاتِ مربوط به مهارت‌های آن نوشته‌اند، مفهوم عجیب و غریبی نیست. به‌تر است به‌جای این‌که از ترسِ نداشتن توانایی و مهارتِ کافی در مدیریت کارها و زمان‌مان، به‌دنبال تعریفِ شخصی‌مان از بهره‌وری بگردیم. طبیعتا حتی همین جستجو هم یک مسیرِ طولانی است که نیاز به آزمون و خطا دارد و البته “تعریف بهره‌وری شخصی” هم یک ایده‌ی همیشه ثابت نیست و در بلندمدت می‌تواند تغییر کند. خبر خوب این است که همین تلاش برای به‌تر کار و زندگی کردن در حقیقت روح همان چیزی است که بهره‌وری به‌دنبال تحقق آن در زندگی انسان‌ها است.

دوست داشتم!
۶

درس‌هایی از فوتبال برای کسب‌و‌کار (۲۶۳):۵ کلید اصلی ساختن یک کارراهه‌ی شغلی موفق

“تری می‌تواند مربی خوبی شود. او شخصیت مناسبی برای این کار دارد و پس از بازی زیر نظر چند مربی از تجربه خوبی هم برخوردار است. ضمن این‌که جام‌های زیادی هم برده است. مهم است که مربی‌گری را با این مشخصات آغاز کنید. تری از کار کردن با مربیانی فوق‌العاده توانسته تجربه زیادی پیدا کند و می‌تواند آن را با دانشی که در طی این سال‌ها کسب کرده ترکیب کند. البته مهم است که در شروع کار ایده‌های مشخص خود را داشته باشید. بازیکن پس از بازنشستگی باید بداند بهترین کار برای آینده‌اش چه چیزی است؛ اما تری از نظر من مشخصات لازم برای تبدیل شدن به یک مربی خوب را دارد.” (آنتونیو کونته؛ این‌جا)

داستان جان تری و چلسی هم بعد از دو دهه به‌پایان خود رسید. حالا دیگر کاپیتانِ مقتدر و دوست‌نداشتنی چلسی (البته برای ما عاشقان یونایتد) هم مانند دیگر کاپیتان‌های بزرگِ این سال‌های فوتبال به‌پایان راه رسیده و احتمالا پس از یکی دو سال پول پارو کردن در آستون‌ویلا به‌سراغ مربی‌گری خواهد رفت و به‌نظر، سابقه‌ی درخشان‌ او در زمینه‌ی کاپیتانی و ره‌بری تیم‌ش نشان از آن دارد که بعد از سال‌ها انگلستان مربی بزرگی را هم به‌خود ببیند (فکر می‌کنم که تری و استیون جرارد که حالا مربی تیم‌ پایه‌ای لیورپول است می‌توانند راهی میان مربیان خارجی پرشمار لیگ برتر برای مربیان انگلیسی بگشایند.)

اما حرف‌های بسیار بسیار جذاب آنتونیو کونته ـ مربی پرشور و جذاب ایتالیایی چلسی ـ در مورد این‌که تری چه دارد که او را تبدیل به یک مربی موفق خواهد کرد، بسیار الهام‌بخش هستند. کونته به این اشاره می‌کند که شما برای شروع و پیش‌روی موفق در مسیر شغلی‌تان به چه چیزهایی نیاز دارید. کونته به‌خوبی ۵ کلید موفقیت در ساختن یک کارراهه‌ی شغلی موفق را مشخص کرده است:

  • تناسب شخصیت با شغل: آزمون MBTI این روزها معروف‌تر از آن است که لازم باشد اشاره کرد که “هر کسی را بهر کاری ساختند.” پس ابتدا لازم است کشف کنید برای چه کاری مناسب هستید تا در آن زمینه مسیر شغلی موفقی را برای خود خلق کنید.
  • کسب دانش: هر شغلی دانش‌ تخصصی ویژه‌ی خود را دارد (مهارت‌های سخت)؛ اما در کنار آن نباید از مهارت‌های عمومی شغلی یا همان چیزی که من به آن مهارت‌های کار حرفه‌ای می‌گویم (مهارت‌های نرم) غافل شوید. یک مسیر شغلی موفق به هر دو مهارت نیاز دارد.
  • تجربه کردن: احتمالا لازم نیست یادآوری کنیم که برای دست‌یابی به استادی در هر زمینه‌ای دانش تئوری کفایت نمی‌کند و باید آستین‌ها را بالا زد و وارد گود شد. قانون معروف ۱۰ هزار ساعت را به‌یاد بیاورید!
  • شاگردی کردن: هر چقدر هم که دانش بالا و تجربه‌ی فراوانی داشته باشید، هم‌چنان برای موفقیت در مسیر شغلی‌تان نیازمند شاگردی کردن خواهید بود. چرا؟ چون اساتید بزرگ و مدیران برجسته‌ی حوزه‌ی کاری شما با تجربه کردن یاد گرفته‌اند که چگونه باید علم و عمل را با هم ممزوج کرد. اما مهم‌تر از آن، این بزرگان یاد گرفته‌اند که راه‌های شکست کدام‌اند و در نتیجه با شاگردی کردن آن‌ها از هزار راه به‌ بن‌بست‌رسیده‌ی آن‌ها عبور خواهید کرد!
  • ایده‌پردازی نوآورانه: آن دانش و تجربه‌ای که اندوخته‌اید لزوما شما را تبدیل به فردی خاص نمی‌کنند. برای دست‌یابی به بالاترین مدارج شغلی در هر حوزه‌ای شما باید خود یک ره‌بر فکری و یک ایده‌پرداز نوآور باشید. بنابراین ایده‌های خود را دستِ‌ کم نگیرید و آن‌ها را به آزمون علم و تجربه و بازخوردهای دیگر افراد بگذارید. پس از مدتی ایده‌های غربال شده‌ای خواهید داشت که شما را تبدیل به یک متخصص حرفه‌ای شناخته شده در حوزه‌ی کاری خودتان خواهند کرد.

لازم است به این نکته توجه کنیم که فرقی نمی‌کند مسیر شغلی ما کار برای سازمان‌ها یا آزادکاری (فریلنسینگ) باشد. در هر دو حوزه به این ۵ کلید موفقیت نیاز خواهیم داشت.

دوست داشتم!
۱

لینک‌های هفته (۳۴۷)

پیش از شروع:

  1. می‌توانید فید وب‌سایت گزاره‌ها و هم‌چنین فید لینک‌دونی گزاره‌ها (که مطالب این پست از میان آن‌ها انتخاب می‌شوند) را در فیدخوان‌تان (اینوریدر به‌یاد مرحوم گودر!) دنبال کنید.
  2. لینک‌ مطالبی که توصیه می‌کنم حتما بخوانید، با رنگ قرمز نمایش داده می‌شوند.
  3. می‌توانید گزیده‌ی به‌ترین مطالب فارسی و انگلیسی مطالعه‌ شده‌ی من را در تمام روزهای هفته در صفحه‌ی پاکت من دنبال کنید!

زندگی، سلامت و کار حرفه‌ای:

عادات در مقابل اهداف (آکادمی تفکر)

چرا مغز شما لذت‌ آنی را به اهداف بلندمدت ترجیح می‌دهد (زومیت)

چگونه می‌توان هنگام مواجهه با سختی‌های زندگی رضایت‌مند بود؟

کاهش قدرت تخیل و تفکر با اشباع تصویری

چگونه بانفوذ و تاثیرگذار باشیم؟

مدیریت کسب‌وکار:

مدیران تغییرات سازمانی را به وضوح انتقال دهند (مقاله‌ی بسیار عالی و خواندنی)

سه نکته برای مدیریت رشد کسب و کارهای کوچک (وبلاگ شرکت فرنیان)

عوامل حذف کسب‌و‌کارها (کسب‌وکارهای کوچک ایرانی در بازار)

پنج ترفند برای تبدیل مدیران تازه‌کار به رهبران تاثیرگذار

اصالت در تهیه و استفاده از تجارب مدیریتی در کنفرانس‌ها و همایش‌ها (دکتر بابک علوی)

نوآوری، تجاری‌سازی و تحلیل و توسعه‌ی کسب‌وکار:

چه زمانی باید یک محصول را از بازار خارج کنیم (زومیت)

از« اسپانسر شیپ» تا «جمع‌آوری اعانه» (امیر علی‌زاده)

۷ سوال برای جلب بازخوردهای صادقانه (در مورد کسب‌وکار و محصول / سرویس آن)

داستان برند: کوکاکولا، فرمول جادویی موفقیت (زومیت)

ده راهکاری که به تقویت کمپین بازاریابی شما کمک می‌کنند (شبکه)

اقتصاد، تأمین مالی و سرمایه‌گذاری:

توقف در فاز خاموش و سود بانکی «معلول» است (تحلیل‌هایی بر چگونگی حل بحران بانک‌های کشور)

هشت مسأله بزرگ (مسائل اصلی دنیا براساس آن‌چه در اجلاس جی۲۰ گذشت)

۴ درس جذب سرمایه برای کارآفرینان (زومیت)

بازارهای جذاب برای خرده‌فروشان (بازارهای جهانی البته)

اسکن تجارت ایران در صنعت

فن‌آوری، رسانه‌های اجتماعی و بازاریابی دیجیتال:

دانشمندان یک GIF را درون یک باکتری ذخیره کردند (دیجیاتو)

هوش مصنوعی می‌تواند ویدیوهای تقلبی از سخنرانی افراد مشهور بسازد (دیجیاتو)

اولین آزمایش واقعی هایپرلوپ وان، با موفقیت‌ انجام شد (زومیت)

وکیل مصنوعی دنیای وکالت را عوض می‌کند

رهبری افکار، چشم‌اندازی نو در عرصه بازاریابی محتوا

دوست داشتم!
۱

راهِ بی‌پایان …

گرچه این راه به آخر نرسیدن دارد
به هوای تو دلم قصد پریدن دارد

یک کبوتر به لب بام خیال است انگار
خبری از طرف یار، شنیدن دارد

از دل طاق اگر چلچله‌ای چکه کند
بی‌‌هوا سمت دل‌ت قصد وزیدن دارد

هر زمانی که امیدی به رسیدن دارم
زهر شیرین فراق تو چشیدن دارد

چشم‌هایی که ندیدند گل روی‌ت را
تا سحرگاه فقط فرصت دیدن دارد

محمد مهدی سلیمان

دوست داشتم!
۰

لینک‌های هفته (۳۴۶)

پیش از شروع:

  1. می‌توانید فید وب‌سایت گزاره‌ها و هم‌چنین فید لینک‌دونی گزاره‌ها (که مطالب این پست از میان آن‌ها انتخاب می‌شوند) را در فیدخوان‌تان (اینوریدر به‌یاد مرحوم گودر!) دنبال کنید.
  2. لینک‌ مطالبی که توصیه می‌کنم حتما بخوانید، با رنگ قرمز نمایش داده می‌شوند.
  3. می‌توانید گزیده‌ی به‌ترین مطالب فارسی و انگلیسی مطالعه‌ شده‌ی من را در تمام روزهای هفته در صفحه‌ی پاکت من دنبال کنید!

زندگی، سلامت و کار حرفه‌ای:

چیزی را که عاشقش هستی پیدا کن و خودت را با آن بکش! سودمندی‌ها و زیان‌های کمال‌گرایی از نظر روان‌پزشکی (دکتر علی‌رضا مجیدی؛ یک پزشک)

نکاتی برای این‌که پشیمان نشوید

عواطفی که نمی‌دانستید دارید!

برای کسانی که می‌پندارند «خلاق نیستند» (آکادمی تفکر)

موفقیت و خوشبختی با مثبت اندیشی

مدیریت کسب‌وکار:

کل‌گرایی از الزامات مدیریت آینده

۱۰ اصل راهبردی برای مدیران تازه کار

۴ اشتباه منتورها در هدایت افراد و تیم‌ها (امیر مهرانی؛ مربی)

ضرورت مذاکره برای هر چیزی

چگونه یکی از بزرگ‌ترین شرکت‌های بازی‌سازی بدون رئیس و مدیرعامل اداره می‌شود؟ (دیجیاتو)

نوآوری، تجاری‌سازی و تحلیل و توسعه‌ی کسب‌وکار:

کارآفرینان مجرم: ۱۰ درس کسب‌و‌کار که باید از آن‌ها بیاموزیم (بازده)

نخبه‌های سیلیکون ولی، بیش از حد ارزش‌گذاری شده‌اند (زومیت)

بازاریابی بلادرنگ برنده یا بازنده؟

به دست آوردن سهم بازار از طریق حمله به رقبا

اصول مشتری‌مداری

اقتصاد، تأمین مالی و سرمایه‌گذاری:

تفکر اقتصادی و مدیریت اقتصادی (دکتر علی دادپی؛ سر خیابان فرصت)

نهادسازان در برابر ساختارگرایان (دکتر علی دادپی؛ سر خیابان فرصت)

این فعالین اقتصادی از بازار حذف می‌شوند (دکتر محمدحسین ادیب)

نیلی: به کینه‌ورزی در سیاست پایان بدهید

نقشه راه بازار مسکن ۱۴۰۰

فن‌آوری، رسانه‌های اجتماعی و بازاریابی دیجیتال:

بازتعریف روابط‌عمومی برای عقب نماندن از مخاطب (جلال سمیعی)

اینترنت اشیا یا اینترنت اشباح … (شبکه)

آیا هوش مصنوعی هم به شخصیت و حقوق قانونی خواهد رسید؟ (دیجیاتو)

سونی پس از ۳۰ سال باز هم صفحات گرامافون تولید می‌کند (دیجیاتو)

بانک مرکزی چین در حال آزمایش ارز دیجیتالی ملی خود است (کوین‌ایران)

دوست داشتم!
۱

فکرِ دل‌گرفته …

خود را شبی در آینه دیدم، دل‌م گرفت
از فکر این‌که قد نکشیدم، دل‌م گرفت

از فکر این‌که بال و پری داشتم، ولی
بالاتر از خودم نپریدم، دل‌م گرفت

از این‌که با تمام پس‌انداز عمر خود
حتی ستاره‌ای نخریدم، دل‌م گرفت …

***

نقاشی‌ام تمام شد و زنگ خانه خورد
من هیچ خانه‌ای نکشیدم، دل‌م گرفت

شاعر کنار جو گذر عمر دید و من
خود را شبی در آینه دیدم، دل‌م گرفت!

سید مهدی نقبایی

دوست داشتم!
۱

حرفه‌ای‌ها (۲۵): لیلی گلستان

ـ سیستم هنری امروز دنیا چطور است؟ در خارج از ایران جوان‌ها چطور جذب دنیای هنر می‌شوند و با هنر امرار معاش می‌کنند؟
گلستان: خیلی سخت است. این‌جا همه چیز آسان شده. شما یک قصه می‌نویسید و ناشری کتاب اول‌تان را چاپ می‌کند اما در خارج از کشور باید چند ادیتور کتاب شما را بخوانند و نظر بدهند و بعد می‌گویند مثلا پنج سال بعد چاپ می‌کنیم! این‌جا چون همه چیز آسان است؛ گالری و کتاب زیاد است. در هنر استمرار مهم است. استمرار در هر چیز برای من مهم است. در هر حرفه‌ای که هستید، باید آرام آرام جلو بروید. کسانی که هول می‌شوند، با سر به زمین می‌خورند. کار حرفه‌ای در هنر باید خیلی آرام پیش برود.

ـ پس در ایران فضا برای پیشرفت جوانان بهتر از خارج از کشور است؟
گلستان: بله؛ خیلی. البته این خوبی ضرر دارد، چون همه چیز خیلی آسان به دست می‌آید. شما یک کتاب چاپ می‌کنید و می‌گویید من نویسنده‌ام اما نیستید! کتاب مزخرف بوده، فروش نکرده. یا هرکسی که نمایشگاه برپا می‌کند، نقاش نیست. استمرار و غربال تاریخ است که مشخص می‌کند چه کسی هنرمند است. ظرفیت‌داشتن و سر‌به‌تو‌بودن و تواضع و کارکردن و کارکردن است که ما را آرام آرام جلو می‌برد. من در ۲۳سالگی ترجمه را شروع کرده‌‌ام و الان ۷۲ سال دارم؛ حدود ۵۰ سال است که کار می‌کنم اما هنوز بعد از این همه سال سهمم از کتاب ۱۵ درصد است و نمی‌توانم از طریق ترجمه زندگی کنم. بنابراین باید آرام باشم و هول نشوم، به ناشر بیچاره با این اوضاع نشر فشار نیاورم و آرام جلو بروم. به نظر من تواضع، عقل درست، ظرفیت‌داشتن و به استمرار فکرکردن خیلی مهم است. باید کوشا باشی و کارَت را بکنی و به حاشیه‌ها توجه نکنی. باید مسیر خودت را بروی و از غربال تاریخ رد شوی تا با نام نیک ماندگار شوی.

(از گفت‌وگوی روزنامه‌ی شرق با خانم لیلی گلستان؛ این‌جا)

دوست داشتم!
۱

درس‌هایی از فوتبال برای کسب‌و‌کار (۲۶۲): ستون فقرات کار تیمی

“با بوفون، بارزالی و بونوچی ما مثلث BBC را داریم. آن‌ها گروهی از دوستان شگفت‌انگیز هستند که رابطه‌ای جادویی با هم داریم. دوستی عمیقی بین ما وجود دارد که باعث می‌شود همه چیز را با هم در میان بگذاریم. ما نقاط قوت و ضعف خودمان را داریم؛ اما زمانی که به کسی اهمیت می‌دهید روی شکست‌ها تمرکز نمی‌کنید و تنها کیفیت آن‌ها را می‌بینید. در نهایت هر ۴ تای ما برای کارمان زندگی می‌کنیم و با روح و قلب‌مان بازی می‌کنیم. اگر اشتیاق و رابطه‌ی انسانی نباشد نمی‌توانید در بلندمدت نتیجه بگیرید. قلب اصلی‌ترین چیز است و پس از آن تلاش، کیفیت، شخصیت و میل به پیروزی اهمیت دارد. بدون قلب، درک یکدیگر و هم‌بستگی نمی‌توانستیم نتایج این چند سال را کسب کنیم.” (جورجو کیه‌لینی؛ این‌جا)

راست‌ش را بخواهید تعریفی به این جذابی از این‌که کار تیمی یعنی چه، تا به‌امروز نخوانده بودم. یوونتوس سال‌های اخیر یکی از تیم‌های جذاب اروپا بوده است. تیمی که بتواند در سه سال دو بار به فینال لیگ قهرمانان برسد، آن هم با وجود رقبای بسیار ثروت‌مند انگلیسی و اسپانیایی و حتی فرانسوی، یعنی به‌معنی واقعی تیم است. البته برای اثبات این موضوع مثال‌های دیگری را هم می‌شود زد، از جمله این‌که بعد از شروع فاجعه‌بار در فصل ۱۶-۲۰۱۵ در انتها باز هم یووه بود که برای پنجمین فصل پیاپی قهرمان اسکودتو شد.

در میان عوامل موفقیت یوونتوس شاید نقش لوزی (!) BBC یووه از همه پررنگ‌تر باشد. دفاع آهنینی که حتی ستاره‌های بارسا هم بعد از معجزه‌ی نیوکمپ مقابل پی‌اس‌جی هم نتوانستند از سد آن بگذرند (و هنوز حیرت‌زده‌ام چرا در برابر رئال مادرید در فینال این دیوار غیرقابل نفوذ، شکست!)

کیه‌لینی به‌عنوان یکی از اضلاع این لوزی حرف‌هایی خواندنی درباره‌ی این زده که یک تیم چگونه ساخته می‌شود و قوام می‌یابد و ماندگار می‌شود. آن جملاتی که پررنگ کرده‌ام را بخوانید!

دوست داشتم!
۲
خروج از نسخه موبایل