“بازی مقابل لاتزیو، برای ما خیلی مهم است و باید متمرکز بمانیم. در دیدار مقابل یوونتوس هم باید سبک خودمان را حفظ کنیم تا بتوانیم به نتیجهی دلخواه برسیم. ما در شرایط خوبی قرار داریم اما مطمئن هستم میتوانیم بهتر از این کار کنیم. بازیکنان خوبی دارم اما هنوز با اوج فاصله داریم و این باید به ما اعتماد به نفس زیادی بدهد. ما هنوز کار خاصی نکردهایم. هنوز با جایگاه مدنظرمان در جدول یا سبک فوتبالی مدنظرمان فاصله داریم.” (استفانو پیولی؛ اینجا)
البته پیولی نتوانست به هدفی که آرزویش را داشت برسد و قبل از پایان فصل از اینتر اخراج شد. اما نکتهای که در سخنان او پررنگ کردهام برایم جالب بود: اینکه هنوز با اوج در فاصله هستیم و میتوانیم بهتر شویم، خود میتواند یک عامل اعتماد بهنفسبخش باشد! در واقع باور داشتن این نکتهی ساده که در مواجهه با مشکلات، لازم نیست دست روی دست بگذاریم و با تلاش کردن میتوانیم کمکم بهسوی قلهی اوج گام برداریم، خودش به ما اعتماد بهنفس میدهد که برای بهتر شدن همین حالا دست بهکار شویم. 🙂
زمانی که ماسیمیلیانو آلگری بعد از ۴ سال حضور در میلان و کسب تنها یک اسکودتو جایگزین آنتونیو کونتهی موفق در یوونتوس شد، شاید کمتر کسی فکر میکرد که او بتواند در یووهی تازه اوج گرفته موفق شود. اما کارنامهی سه فصل حضور استاد آلگری در یووه، نشان از آن دارد که همهی پیشبینیها در مورد او و توانمندیهایش اشتباه بودند. او در این سالها از ۱۲ جام ممکن ۷ جام را برد و ۴ جام را هم در فینال از دست داد. اما چگونه آلگری این یوونتوس جذاب را ساخت؟ ابتدا بیایید چند گزینهگویه را از میان اظهارات وی در طول همین فصل اخیر با هم مرور کنیم:
“من از بازیکنانم خواستهام تمام تمرکز خود را روی نتایج یووه و بهبود کیفیت بازی تیم قرار دهند و مهمتر از همه سعی کنیم در مراحل پایانی مسابقات شرایط را بهتر مدیریت کنیم.”
“به بازیکنانم گفتهام که تنها به بازی پیشِ رو فکر کنند و هیچ عجلهای نداشته باشند. باید قدم به قدم پیش رفت. نباید به این فکر کرد که یک ماه دیگر چه اتفاقاتی ممکن است بیفتد.“
“تیم ما باید فوقالعاده باشد و همینطور حریف را اذیت کند زیرا دلیلی ندارد که شما برنده نشوید.“
“همیشه تغییر نکاتی تازه بههمراه دارد و بعد از آن اطمینان به شرایط جدید حاصل میشود. ما تحت هر شرایطی به فکر بهبود کیفیت خود هستیم؛ زیرا من بازی کردن با ۸ دفاع صرفا برای کمتر گل خوردن را دوست ندارم و معتقدم بین خطوط باید تعادل حاکم باشد.”
“من تا به حال ندیدهام تیمی بدون فدا کردن خودش برای قهرمانی، جنگیدن تمام عیار برای توپ و تلاش فراوان موفق به فتح عنوانی شود. شاید یک یا دو بازی را بدون این شرایط بتوان برد اما برای تداوم نیاز به افکار خاصی است.“
“فینال آن دیداری نیست که شما بازی میکنید، بلکه آن دیداری است که شما محکوم به پیروزی هستید.“
“من یک رؤیاپرداز هستم و همینطور یک واقعبین و نتیجهگرا. ما پروسه رشد را پشت سر میگذاریم. من از عملکرد بازیکنان راضی هستم و در چند سال اخیر گام مهمی رو به جلو برداشتیم. یوونتوس حالا در اروپا از احترام برخودار است. این مهمترین دستاورد من در سه سال حضور در اینجاست.“
اگر بخواهم خلاصهی نکات مورد نظر استاد آلگری را خلاصه جمعبندی کنم؛ باید بگویم که راز جادویی آلگری تمرکز روی “نگرش درست” است. شما با نگرش درست میتوانید هر قلهای را فتح کنید. بهنظر میرسد برای داشتن یک نگرش درست، چه در کسبوکار و چه در زندگی، باید بهدنبال مجموعه کلیدواژههایی گشت که میتوانند چون تکههای پازل در کنار هم تصویر کاملی را از الگوی ذهنی، رفتاری و کاری مورد انتظار برای موفقیت ارائه دهند. اگر بخواهیم از نگاه آلگری به این کلیدواژهها نگاه کنیم میتوانیم به این کلیدواژهها برسیم:
۱- چشمانداز: شما باید هدف نهایی و جایی که میخواهید به آن برسید را بهخوبی بشناسید. چشمانداز یک رؤیای شدنی است!
۲- پیشرفت گام به گام: برای رسیدن به آن هدف، باید آهسته اما مستمر و پیوسته پیش رفت.
۳- انعطافپذیری: اینکه چیزهایی درست کار نمیکنند، نشانهی این است که نیاز است تغییراتی انجام شود. این تغییر هم در کل مسیر میتواند اتفاق بیفتد (آلگری چندین بار سیستم بازی یووه را در طول این سه فصل تغییر داده) و هم میتواند بهصورت مقطعی انجام شود (مثل تغییراتی که هر مربی از جمله آلگری در طول هر بازی در تیم انجام میدهد.)
۴- تغییر برای رسیدن به تعادل: هدف از تغییر، رسیدن به تعادل است. هر سیستمی در حالت عادی در تعادل است؛ اما محیط پیرامونی آن و حتی محیط درونی آن سیستم همواره دستخوش تغییر هستند. بنابراین با بر هم خوردن تعادل (مثل بد بازی کردن یک تیم فوتبال یا نتیجه نگرفتن آن) لازم است تغییری ایجاد شود تا دوباره به حالت تعادل جدیدی برسیم.
۵- دلسرد نشدن: مسیرِ رسیدن به رؤیاها طولانی و پر از موانع است. برنده کسی است که جا نزند، بجنگد و از حرکت بهسوی رؤیاهایش دست برندارد؛ چرا که هیچ دلیلی وجود ندارد که شما برنده نشوید.
۶- وقف کامل خود روی رؤیاها: باید که جمله جان شوی تا لایق جانان شوی!
۷- احترامجویی: هر هدفی که داری نباید فراموش کنی که در نهایت “این نام نیک است که میماند.” 🙂
نتایج آلگری در این سالها ثابت کرده که بیشتر مربی لیگ است تا فینالها. اما نگرش درست آلگری به پیشرفت حتما این نقیصه را هم برطرف خواهد کرد.
آن تیم زیبای ایتالیای سال ۲۰۰۰ که در فینال یورو قربانی قانون تراژیک گل طلایی شد با تیمی که سال ۲۰۰۶ جامجهانی را بالای سر برد، یک چهرهی ویژهی مشترک داشتند که همچون یک کارگردان، “زیبایی ایتالیایی” را از آغاز تا پایان رهبری میکرد. گلادیاتور رمی که بیست و چند سال یکی از مظاهر اصلی زیبایی فوتبال و تعصب بود. یکی از آخرینهای نسلی که ماندگاری را به بردن انواع و اقسام جامها ترجیح دادند … فرانچسکو توتی این هفته گام آخر فوتبالش را با رم برمیدارد و بعد، او هم به خیل ستارگانی میپیوندد که سالها فراتر از زمین خیس فوتبال، درون قلب و جانِ ما برای رسیدن به آمال و آرزوهایشان جنگیدند …
بیایید با هم چندین نقلقول از زبان گلادیاتور کهنهکاری بخوانیم که دیگر او را با آن پیراهن مسیرنگ نخواهیم دید:
“فوتبال برای من جایگاهی بیشتر از یک ورزش دارد. فوتبال همهچیز من است. بالاتر از آن اما عشق من به رم است، به طوری که هیچ چیزی بالاتر از آن برایم وجود ندارد. هنوز از بازی کردن لذت میبرم و برای همین ادامه میدهم. تا زمانی هم که این علاقه و لذت ادامه داشته باشد، به بازی کردن ادامه خواهم داد. وقتی بازنشست شوم، دلتنگ حضور در کنار تیم خواهم بود. بازی کردن در کنار آنها، شوخی کردن باهم و هر چیز کوچک دیگری مثل این. به زندگی پس از فوتبالم فکر نمیکنم، اما میدانم که مسیری کاملا متفاوت خواهد بود.” +
“رم برایم چه معنایی دارد؟ همه چیز، همه چیز! این شهر! نه صرفا بهخاطر اینکه من اهل رم هستم. رم از دید من، زیباترین شهر جهان است؛ دریا، کوه، بناهای قدیمی، خورشید زیبا و شور و شوق مردم شهر بیهمتا است. رم برای من هممعنی فوتبال است، همیشه طرفدار باشگاه بودم و رنگهای لباس رم در خواب من و اتاق من در کودکی نقش بسته بود. این پیراهن برای ۲۵ سال بر تن من بوده است، اولین و تنها پیراهن در عمرم؛ بازوبند کاپیتانی را نیز به بازویم بستم. چه چیز دیگری میتوانستم بخواهم؟” +
“۲۵ سال پر از پیروزی، شکست، گل، لذت و ناراحتی. من در این سالها احساسات متفاوتی را تجربه کردهام و واقعا سخت است که بخواهم آنها را براساس شدتشان ردهبندی کنم. با این حال چیزی که با قاطعیت میتوانم بگویم این است که هنوز هم برای پوشیدن پیراهن رم انگیزه دارم و میخواهم با تمام توانم برای این تیم کار کنم و احساسات و تجاربی جدید داشته باشم. برای من شرایط طوری است که انگار اصلاً این همه سال از حضورم در رم نگذشته است. در بیستوپنجمین فصل حضورم در رم همان انگیزه و تمایلی را برای بازی کردن دارم که در سال اول داشتم …” +
“خوشحال میشوم که با خداحافظی من، پیراهن شماره ۱۰ رم هم بازنشسته شود؛ ولی از سوی دیگر این به معنای پایان رؤیای جوانانی است که دوست دارند پیراهن شماره ۱۰یی که توسط توتی پوشیده میشد را بپوشند. بر تن کردن این پیراهن، قدرت شخصیتی بالایی میخواهد. پیراهن شماره ۱۰، پیراهن پرابهتی است و همیشه با کسی که این پیراهن را برتن میکند، برخورد متفاوتی نسبت به سایر بازیکنان میشود.” +
“قطعا اگر من به تیم دیگری میرفتم، میتوانستم جامهای قهرمانی بیشتری کسب کنم؛ ولی هیچوقت نسبت به تصمیمم برای ماندن در رم حسرت نمیخورم؛ حتی برای یک ثانیه. من به حرف قلبم گوش دادم.” +
عشق، پشتکار و تدوام و شجاعت گوش دادن به ندای قلب. خلاصهی آن چیزی که توتی را در قلب همهی هواداران فوتبال ماندگار کرد. توتی ـ همانند همتیمی سابقش باتی گل ـ راه ماندگاری در قلبها را بهجای ماندگاری با جامها انتخاب کرد. حسابی دلتنگت خواهیم شد. خداحافظ کاپیتان!