لینک‌های هفته (۴۲)

هفته‌ای عجیب و شلوغ و پرلینک در حوزه‌ی فناوری …

پیش از شروع سه نکته:

  1. لینک‌هایی که به نظرم باید حتما و تحت هر شرایطی خوانده بشوند را با رنگ قرمز از سایر لینک‌ها متمایز می‌کنم. اگر فکر می‌کنید تعداد لینک‌ها زیاد است، با مطالعه‌ی لینک‌های قرمز شده هر آن‌چه را حتما باید بخوانید، خوانده‌اید!
  2. برای دیدن لینک‌های کلیه‌ی قسمت‌های قبل، می‌توانید به این‌جا مراجعه بفرمایید.
  3. این مجموعه پست‌ها در حکم یک دفترچه‌ی یادداشت مطالب مهم برای من هستند. اگر لینک اخبار را هم می‌گذارم، برای این است که به نظرم برخی اخبار حداقل تیترشان باید توسط کسانی که در حوزه مشاور‌ه‌ی مدیریت و آی‌تی فعال هستند، دیده شوند. بنابراین اگر تعداد لینک‌ها زیاد هستند، اولا ببخشید و ثانیا این‌که حداقل به تیترها نگاهی بیاندازید؛ ضرر نمی‌کنید!

جامعه‌شناسی، روان‌شناسی و کار حرفه‌ای:

پست مهمان : دیوارهای شیشه‌ای زندان یک توریست (رضا بهرامی عزیز)

بیست رنج مشقت بار در زندگی (عالی تا این حد که این بخش این هفته اومده اول!!!) (مهرداد نایب؛ ویزویز)

آقایان کجا رفته‌اند!؟ (علی واحد، وبلاگ رادمان)

خودخواهی موتور همکاری و همبستگی (جالب!)

مدیریت:

کسب و کار مداوم، تجربه‌ای از یک سمینار (امیر مهرانی که جاش خالی بود این هفته؛ The Coach)

اصرار برنامه‌ریزى پروژه در یک مرحله و خزش محدوده و محتوای پروژه (مهدی عرب عامری؛ PMPlus)

دکتر احمد روستا، پدر بازاریابی ایران، در دیدار از TMBA به مناسبت روز پدر (استاد پرویز درگی)

جلسه (درباره‌ی برگزاری و مدیریت اثربخش جلسات) (baseline.ir)

بازیهای مدیریتی که هرگز بازی نکردیم! (حرف حساب؛ در نقد عدم توجه به بازی‌های مدیریتی و شبیه‌‌سازی در ایران)

فناوری اطلاعات و ارتباطات:

دور و برتان را به گوگل بشناسانید: راهنمای تصویری ویجت Rate Places و اضافه کردن اماکن به نقشه گوگل (این به‌ترین مطلبی بود که این هفته خوندم!) و مصاحبه‌ای خواندنی با بیل گیتس (این هم دومین مطلب برتر هفته از نظر من!) (دکتر علی رضا مجیدی؛ یک پزشک)

این هفته IBM صد ساله شد و مجله‌ی نارنجی مطالب بسیار جالبی در مورد تاریخ‌چه‌ی این شرکت منتشر کرد. توصیه می‌کنم حتما همه را بخوانید: توماس واتسون: ۴۰ سال مدیریت بر آی بی ام، ۹ فن‌آوری مهم و پر کاربرد که IBM پایه‌گذار آن‌ها است، تاریخچه IBM در یک نگاه و در این صد سال، بر IBM چه گذشت؟ (نارنجی)

آشنایی با تاریخچه شبکه‌های اجتماعی اینترنتی (جواد افتاده؛ رسانه‌های اجتماعی)

مرگ تلویزیون: آیا تلویزیون رسانه اول است؟ (رضا قربانی؛ مدیر رسانه)

گوگل چارت (معرفی یک سرویس جدید گوگل؛ عالی!) (وبلاگ مهران‌نوتز)

Forvo، سایتی جامع برای گوش دادن به تلفظ صحیح لغات! (حتا فارسی) (روزنوشت میلاد)

۱۰ کتابی که باید درباره رسانه های اجتماعی خواند (iClub)

چگونه قابلیت‌های جدید جستجوی گوگل را فعال و از آن‌ها استفاده کنیم؟ (نارنجی)

بالاترین دستمزد به کارمندان گوگل می‌رسد

اندروید همچنان رو به رشد

پهن‌باند ۱ گیگابیتی (در آمریکا دم در خونه‌ها!) و هک کردن برای تفریح و سرگرمی (گزارشی جالب درباره‌ی یک گروه هکر خطرناک!) و چگونه اکانت آنلاینم را پاک کنم؟ (بسیار مفید) (دنیای زیبای وب)

گوگل کروم بوک وارد بازار شد و چگونه با کلیک بر روی نتایج جستجوی عکس به لینک مستقیم برویم؟ (مجله‌ی اینترنتی گویا آی‌تی)

از EOM در سابجکت ایمیل استفاده کنید (روشی جالب برای سریع ای‌میل زدن!) (محمود حق‌وردی؛ حرفه روابط عمومی)

هشت قابلیت جدید iOS 5 که در کنفرانس اپل معرفی نشدند (وبلاگ مانی)

کاهش شش میلیونی اعضای فیس‌بوک در آمریکا (خبر جالب)

تقی پور: مجلس قانع شد که ادغام وزارت ارتباطات به مصلحت کشور نیست (البته ظاهرا هنوز تا یکشنبه باید صبر کنیم!)

اقتصاد:

آیا توان‌مندسازی زنان لزومن منجر به توسعه اقتصادی می‌شود؟ و پست تکمیلی‌اش شاید توان‌مندسازی اصطلاح خوبی نبوده! (حامد قدوسی؛ یک لیوان چای داغ)

آمارهای من‌درآوردی در ایران و تغییرات عمده در بازار گاز طبیعی و چرا تورم در چین و هند بالاتر از امریکاست؟ (حجت قندی؛ اقتصادانه)

توقیف قضایی برای مفاسد اجتماعی (مجلۀ اقتصادی IRPD ONLINE JOURNAL)

وزیر کار: تحقق نیافتن ۲٫۵میلیون شغل هم موفقیت است! (بنده تشکر می‌کنم!)

دوست داشتم!
۰

در حسرت و آرزو …

در شهر زشت ما،

این‌جا که فکر کوته و دیواره ی بلند،

افکنده سایه بر سر و بر سرنوشت ما،

من سال‌های سال،

در حسرت شنیدن یک نغمه‌ی نشاط،

در آرزوی دیدن یک شاخسار سبز،

یک چشمه، یک درخت،

یک باغ پرشکوفه، یک آسمان صاف،

در دود و خاک و آجر و آهن دویده‌‌‌ام …

فریدون مشیری

دوست داشتم!
۵

درس‌هایی از فوتبال برای کسب و کار (۲۴)

“در این مدت نکات بسیاری آموختم. از نظر روانی البته به نکات جدیدی رسیدم. اما هم چنین زمان آن را داشتم که روی ضعف‌های‌ام هم کار کنم. این‌ها چیزهایی است که هنگامی که زیاد بازی می‌کنید زمان فکر کردن به آن‌ها را ندارید … اما از طرف دیگر، روی سکوها و پشت تلویزیون دید به‌تری از بازی دارید و می‌توانید از جای‌گیری دیگر مدافعان بسیار بیاموزید. این کاری است که من انجام دادم.” (توماس فرمائلن مدافع آرسنال درباره‌ی مصدومیت طولانی‌مدت این فصل‌اش؛ این‌جا)

هر از چند گاهی بد نیست که در ذهن‌مان خودمان را از کارمان اخراج کنیم! یعنی از کارمان فاصله بگیریم؛ ببینیم کجا اشتباه کرده‌ایم و چه کارهایی را درست یا غلط انجام داده‌ایم. حواس‌مان باشد که کسی دل‌اش به حال ما نمی‌سوزد و خودمان باید برای به‌روز بودن و توسعه‌ی شخصی‌مان دست به کار شویم.

در کنار این کار چه به‌تر که از خوب و بد و درست و نادرست کار دیگران هم درس بگیریم.

پ.ن. میلاد “تنهاترین مرد خدا” و روز پدر، بر همه‌ مبارک!

دوست داشتم!
۰

چند پیشنهاد برای افزایش توانایی حل مسئله

در این وبلاگ بارها و بارها به این نکته اشاره کرده‌‌ام که مشاوره چیزی جز حل مسئله نیست و مشاور خوب، کسی است که به‌تر مسائل را حل می‌کند. حل مسئله هم یک توانایی و مهارت است که باید به مرور زمان و با مطالعه و تمرین کسب و تقویت شود. در این پست چند پیشنهاد برای به‌بود دادن مهارت حل مسئله ارایه می‌شوند:

۱- مشکلات را کشف کنید: اگر مسئله‌ای را پیش روی‌تان نمی‌بینید یا اگر فکر می‌کنید هیچ مشکلی ندارید (!)، یک جای کار اشکال دارد! بگردید تا یک مسئله‌ی واقعی را دور و برتان پیدا کنید. به این ترتیب تجربه‌ی کشف مشکلات را پیدا می‌کنید و مهارت‌تان نیز در حل مشکلات بیبش‌تر می‌شود.

۲- برای حل مسئله روش داشته باشید: خیلی وقت‌ها ما مسائل را نمی‌توانیم حل کنیم؛ چون نمی‌دانیم که چطور باید آن‌ها را حل کنیم. بنابراین اگر روش‌های حل مسئله را بلد باشیم، حل مسئله هم برای‌مان ساده می‌شود. برای نمونه الگوی ۵ مرحله‌ای زیر را ببینید:

  • زمان: به‌اندازه‌ی کافی وقت صرف کنید تا ماهیت واقعی مسئله را بشناسید.
  • طرح مسئله: مسئله را مطرح نمایید و ببینید که دیگران با مسائلی از این نوع چگونه برخورد کرده‌اند.
  • کمک بگیرید: از دیگران بخواهید تا مسئله را از زاویه‌ی دید خودشان بررسی کنند.
  • خلاقیت: ایده‌هایی برای حل مسئله ایجاد کنید.
  • اقدام: به‌ترین راه‌حل را انتخاب و اجرا کنید.

سعی کنید الگوی حل مسئله‌ی خودتان را بسازید و با تمرین زیاد، آن را ملکه‌ی ذهن‌تان بکنید.

۳- دیگران را وارد تیم خودتان بکنید: اگر تخصص یا توانایی حل یک مسئله‌ی خاص یا بخشی از آن را ندارید، از دیگرانی که نقاط ضعف شما را پوشش می‌دهند و شما هم از آن‌ها یاد می‌گیرید، کمک بگیرید! کمک گرفتن از دیگران هم خودش نوعی مهارت حل مسئله محسوب می‌شود! 😉

دوست داشتم!
۰

۷ عادت افراد حرفه‌ای

قبلا پستی داشتم با این‌ عنوان که: حرفه‌ای بودن یعنی چه؟ در ادامه‌ی آن پست، در این پست ۷ عادت افراد حرفه‌ای را مرور می‌کنیم:

  1. کسب و به‌روزرسانی دانش تخصصی به صورت مداوم: انتظار می‌رود حرفه‌ای‌ها دانش و تخصص بالایی داشته باشند. آیا آن‌هایی که به‌روز هستند با آن‌هایی که به‌روز نیستند، برابرند!؟
  2. شرکت در دوره‌های آموزشی رسمی و غیررسمی: به‌روز رساندن خود تنها با کتاب و مقاله و کیس خواندن که حاصل نمی‌شود. خیلی وقت‌ها لازم است برای قرار گرفتن در جریان آخرین پیش‌رفت‌های مربوط به حوزه‌ی کاری‌تان در دوره‌های آموزشی مختلف رسمی و غیررسمی شرکت کنید. البته طبعا نباید منتظر سازمان‌تان باشید؛ خودتان دست به‌کار شوید!
  3. مسئولیت‌پذیری: حرفه‌ای‌ها قابل اعتماد هستند و سطوح بالایی از مسئولیت‌پذیری را در سازمان از خود نشان می‌دهند. حرفه‌ای‌ها آن‌قدر کیفیت کاری‌شان بالا است که عمل‌کرد ضعیف آن‌ها روی موفقیت کل سازمان ـ و نه فقط خود آن‌ها ـ تأثیرگذار است.
  4. داشتن حس مالکیت نسبت به کار: حرفه‌ای‌ها نسبت به کارشان احساس مالکیت و غرور می‌کنند. آن‌ها نه فقط برای رسیدن به استانداردهای سازمانی، بلکه برای دست‌یابی به استانداردهایی که غرورشان تعیین کرده کار می‌کنند. حرفه‌ای‌ها طوری کار می‌کنند که انگار دارند برای خودشان کار می‌کنند.
  5. شبکه‌سازی در خارج سازمان: حرفه‌ای‌ها می‌دانند که کار آن‌ها به درون سازمان منحصر نی‌شود. آن‌ها اهمیت روابط حرفه‌ای در خارج سازمان را درک می‌کنند.
  6. رعایت استانداردهای اخلاقی و درستی: حرفه‌ای‌ها در چارچوب استانداردهای اخلاقی حرکت می‌کنند. آن‌ها شمّ قوی برای تشخیص درستی از نادرستی دارند. درستی حرفه‌ای‌ها به آن‌ها اجازه می‌دهد مجموعه‌ای از ارزش‌ها را برای چگونه انجام دادن کارشان تعیین کنند. درستی آن‌ها باعث می‌شود مدیران و دیگران به حرفه‌ای‌ها اعتماد کنند. آن‌ها می‌گویند که چه کاری را انجام خواهند داد و همان را انجام خواهند داد.
  7. رعایت استانداردهای عمل‌کردی: حرفه‌ای‌ها از خودشان و دیگران انتظارات سطح بالایی دارند. آن‌ها مصمم‌اند تا حد امکان کارهای درست را به شکل درست انجام دهند. انجام دادن درست کار برای یک حرفه‌ای مهم‌تر از مجموع ساعاتی است که روی تایم شیت کاری او ثبت می‌شود. یک آدم واقعا حرفه‌ای از عمل‌کرد ضعیف ناراضی می‌شود. پول ممکن است مهم باشد؛ اما مهم‌ترین انگیزه‌ی پشت کارهای فوق‌العاده‌ی حرفه‌ای‌ها نیست!

منبع

پ.ن. خوش‌حال‌ام که حداقل روی کاغذ، این عادت‌ها را دارم! 🙂

دوست داشتم!
۰

لینک‌های هفته (۴۱)

پیش از شروع سه نکته:

  1. لینک‌هایی که به نظرم باید حتما و تحت هر شرایطی خوانده بشوند را با رنگ قرمز از سایر لینک‌ها متمایز می‌کنم. اگر فکر می‌کنید تعداد لینک‌ها زیاد است، با مطالعه‌ی لینک‌های قرمز شده هر آن‌چه را حتما باید بخوانید، خوانده‌اید!
  2. برای دیدن لینک‌های کلیه‌ی قسمت‌های قبل، می‌توانید به این‌جا مراجعه بفرمایید.
  3. این مجموعه پست‌ها در حکم یک دفترچه‌ی یادداشت مطالب مهم برای من هستند. اگر لینک اخبار را هم می‌گذارم، برای این است که به نظرم برخی اخبار حداقل تیترشان باید توسط کسانی که در حوزه مشاور‌ه‌ی مدیریت و آی‌تی فعال هستند، دیده شوند. بنابراین اگر تعداد لینک‌ها زیاد هستند، اولا ببخشید و ثانیا این‌که حداقل به تیترها نگاهی بیاندازید؛ ضرر نمی‌کنید!

مدیریت:

نقش داستان در زندگی ما و لیونل مسی به پرسپولیس پیوست! (امیر مهرانی)

عدم ممیزى باعث نابودى فرآیندهای مدیریت پروژه و مدیریت ذی‌نفعان پروژه – قسمت چهار (مهدی عرب عامری)

از جات تکون نخور! (وبلاگ همینا)

طراحی سیستم پاداش (یک مطلب عالی از نیام یراقی در یادداشت‌های مدیریت ریسک)

کفشی که می‌پوشیم … (وبلاگ The Notes)

فناوری اطلاعات و ارتباطات:

بازی با آمار به سبک استیو جابز! و با اپل بر فراز ابرها و اپل کمر به قتل SMS بست! (درباره‌ی سرویس جدید اپل iCloud) (دکتر علی رضا مجیدی؛ یک پزشک)

برنامه‌نویسی به سبک ایرانی! (این مطلب علی واحد در وبلاگ رادمان به‌ترین مطلب این هفته است!)

روز جهانی IPv6 ٬ آزمونی برای یک آینده و ۲۹ راه برای خلاق ماندن [ویدئو] (مهرداد نایب؛ ویزویز)

آیا گودر یک شبکه اجتماعی ایست؟ (بحث جالبی در این مورد در وبلاگ رسانه‌های اجتماعی جواد افتاده)

گوگل: ما از جستجوهای شما اطلاعات مفید استخراج می‌کنیم (درباره‌ی سرویس جدید گوگل: سرویس “همبستگی گوگل” (Google correlate)) (نارنجی)

گزارش یک تحقیق درباره‌ی رسانه‌های اجتماعی (وبلاگ مهران)

چهار تفنگدار IT ؛یکی برای همه ،همه برای یکی (گزارشی جالب از سخنرانی جالب اریک اشمیت در مورد وضعیت فعلی صنعت آی‌تی)

ژاپنی‌ها هولوگرام‌های قابل لمس ساختند (جل‌الخالق!!!) و استیو جابز: مانند این است که فضاپیما فرود آمده باشد (طرح ساختمان آینده‌ی اپل) و بهترین کارآفرینان جوان در بخش فناوری از نگاه بیزینس ویک (دنیای زیبای وب)

کنفرانس اپل؛ IOS5 و دیگر هیچ…! (گزارش کنفرانس سالانه‌ی اپل)

آمارهایی جالب از اپل و محصولات‌اش

گارتنر: رشد ۱۲ درصدی نرم‌افزارهای امنیتی در سال گذشته

ادغام وزارت ارتباطات غیرقانونی است (شورای نگهبان اعلام کرد)

استفاده یک سوم رایانه های متصل به اینترنت از ویندوز ۷

پورت‌های ADSL نصب شده شرکت‌های ندا از مرز ۱ میلیون و ۴۰۰ هزار گذشت

۲۰۱۵ سال تعهدات جامعه‌ی اطلاعاتی ترافیک اینترنت ۴ برابر می‌شود (گزارش سیسکو)

اقتصاد:

سیاست و اقتصاد در خاورمیانه (حجت قندی)

قیمت برق ۵ برابر گران‌تر از پارسال می‌شود؛ افزایش ۱۰ درصدی قیمت مواد غذایی تا دو هفته آینده؛ بانک جهانی: رشد اقتصادی صفر برای ایران در سال ۲۰۱۱ و تناقض آشکار در رقم تورم بانک مرکزی و مرکز آمار! (خبرهای خوش اقتصادی!)

جامعه‌شناسی، روان‌شناسی و کار حرفه‌ای:

بحث و گفتگو:‌ انتظار شما از دانشگاه چیست؟ (امیر مهرانی)

۲۰ تاکتیک برای اقناع طرف مقابل (محمد سالاری)

تأثیرات رنگ قرمز بر روی انسان

پ.ن. از معرفی سایت‌های مفیدی که من نمی‌شناسم‌شان، استقبال می‌شود!

دوست داشتم!
۰

همیشه‌های نبودن …

همیشه راه دل از تن جداست در سفر جان
دل‌ات مراست ـ تو خود گفته‌ای ـ اگر بدن‌ات نیست

چه غم! نداشته باشم تو را که در نظر من
سعادتی به جهان مثل دوست‌داشتن‌ات نیست

من و تو هر دو جدا از همیم و هر دو بر آنیم
که یار غیر توام نه؛ که یار غیر من‌ات نیست

همیشه‌های مشام‌ام شمیم زلف تو دارد
تو با منی و نیازی به بوی پیرهن‌ات نیست …

حسین منزوی

دوست داشتم!
۰

درس‌هایی از فوتبال برای کسب و کار (۲۳)

“خوشحالم که در این باشگاهم. افتخار می‌کنم که در کنار بازیکنان سطح جهانی مانند کریستیانو رونالدو و کریم بنزما بازی می‌کنم. البته مجبور بوده‌ام که سخت تلاش کنم. برای من بازی در این تیم لذت‌بخش است و به نظرم این را در میدان می‌توانید ببینید. اما مهم‌ترین نکته این است که مربی اعتمادش به من را بازگو می‌کند. این کار را بسیار آسان‌تر می‌سازد.” (مسعوت اوزیل در مورد مورینیو؛ این‌جا)

پارسال یک تجربه‌ی تلخ با مدیری داشتم که بدون این‌که به من بگوید، از من ناراضی بود (و خوب اشتباه هم می‌کرد؛ اما قبول نکرد و دست آخر، هر دو به این نتیجه رسیدیم که با هم کار نکنیم بهتر است.) از آن طرف با مدیرانی هم کار کرده‌ام که راضی بوده‌اند و به هر دلیلی رضایت‌شان را بیان نکرده‌اند.

درس این شماره این است: هر نظری ـ مثبت یا منفی ـ در مورد زیردستان‌تان دارید به آن‌ها بگویید. به‌ویژه وقتی این نظر، مثبت و به معنی اعتماد به آن‌ها است.

دوست داشتم!
۰
خروج از نسخه موبایل