اپل از سرزمین رویاها بیرون میآید؟ (مقالهی جالبی است. نویسنده میگوید که تمرکز اپل تا به امروز روی گجتهای مصرفی بوده و از بازار کاربردهای سازمانی غافل بوده و این برای آیندهی اپل خطرناک است. موافقم با نویسنده.)
کشکولیات (حامد قدوسی عزیز بالاخره انگار اسبابکشیاش تموم شد و دوباره فعال شده 🙂 در این پست حامد کلاهی که معمولا با بدون توجه به مجموع هزینههای توزیع شده در طول زمان در مقایسه با یک هزینهی اولیهی کمی بیشتر بر سرمان میرود، را نشان داده!)
با تلاشی که در این چند وقت با همکارانمان در شرکت داشتیم، وبسایت جدید شرکت مهندسی مشاور حاسب سیستم راهاندازی شد. از این پس میتوانید برای اطلاع از خدمات و تجربیات شرکت حاسب سیستم (بهعنوان یکی از قدیمیترین و معتبرترین شرکتهای مشاورهی مدیریت و مشاورهی فاوا در ایران) به سایت ما مراجعه فرمایید.
بخشی از وبسایت جدید ما، وبلاگ سازمانی حاسب سیستم است که قرار است در آن از ایدهها، دیدگاهها و تجربیات شرکت حاسب سیستم در زمینهی مسائل فنی حوزههای مشاورهی مدیریت و فاوا (بهویژه معماری سازمانی و مدیریت فناوری اطلاعات بهعنوان یکی از حوزههای اصلی فعالیت حاسب سیستم) بنویسیم.
من بهدلایلی ترجیح دادهام در گزارهها کمتر در مورد مسائل تکنیکی و تخصصی مدیریت و آیتی بنویسم. اینجا بیشتر در زمینهی مسائل عمومی مدیریت و مدیریت آیتی و همچنین حرفهای کار کردن نوشتهام. در وبلاگ سازمانی حاسب سیستم فضا برای نوشتن در مورد حوزههای مورد علاقهام مثل استراتژی، تحلیل سیستم و کسب و کار، مدیریت فرایندهای کسب و کار، معماری سازمانی و … بیشتر فراهم است. اگر به این حوزهها علاقهمندید میتوانید نوشتههای من و همکارانام را از اینجا روی سایت شرکت دنبال کنید. فید وبلاگ حاسب سیستم هم این است:
خوب متأسفانه بالاخره آلن و لری و دار و دسته (!) گودر را تعطیل کردند. جدا از اینکه ارتباط با دوستان بسیار خوبی را از دست دادم و از خیل نوشتههای جذاب گودری محروم شدم، این افتضاح گوگل یک بدی دیگر هم برایم داشت. من برای ثبت لینکهایی که در طول هفته میخواندم از گودر و قابلیت همخوان کردنش استفاده میکردم. اینجوری هم میتوانستم از فیدها بخوانم و لینکهای مهم را ثبت کنم و هم لینکهای خارج از گودر و در خود وب را. از طرفی لینکدونی وبلاگم هم همیشه بهروز بود. حالا با این گودر بیفایدهای که روی دست ما مونده و قابلیت بسیار ضعیف پلاس برای همخوان کردن (بهویژه اینکه از خارج پلاس هم مستقیم نمیشود چیزی به آنجا فرستاد)، کارم بسیار سخت شده … فعلا یک کارهایی بهعنوان جایگزین کردم اما هنوز موفق نشدم به یک راهحل جامع برسم. اگر پیشنهادی دارید لطفا برایم بنویسید.
اما جدا از این مسئله، چرا اینقدر هفته به هفته مطالب خواندنی و مفید وب فارسی دارند کمتر میشوند؟ در حالت عادی خیلی از لینکهای منتخب این هفته نمیتوانستند در پست هفتگی باشند، اگر کیفیت لینکها از اینی که هست بالاتر بود … چه خبره!؟ کسی نظری داره؟
بگذریم. فعلا برویم سراغ لینکهای این هفته که با مشقت (!) بسیار جمعآوری شدهاند:
پیش از شروع:
برای دیدن مطالبی که این پست برگزیدهی آنهاست، میتوانید گودر گزارهها را دنبال کنید.
لینکهای توصیه شده توسط من با رنگ قرمز نمایش داده میشوند.
سایت شخصی و وبلاگ (پیشنهاد امیر مهرانی در The Coach برای همهی شمایی که دوست دارید روی وب برای خودتان برندسازی کنید!) بعد از خوندن نوشتهی امیر برید اینجا: دانلود رایگان کتاب ۳۷۰ صفحه ای وبلاگ نویسی شیرین با وردپرس و کتاب عالی مایا در کسب و کار اینترنتی را دانلود کنید و تشریف ببرید سر ساختن وبلاگ شخصیتون با کمک وردپرس!
از امروز دیگر گودری که میشناختیم را نداریم و گودر برگشت به وضعیتی که چهار سال پیش داشت: بدون قابلیت دنبال کردن و دنبال شدن و بدون امکان بهاشتراکگذاری. دربارهی خوب یا بد بودن این تغییر باید بعدا قضاوت کرد؛ هر چند در همین ابتدا تجربهی ترکیب پلاس و گودر خیلی جالب بهنظر نمیرسد و خیلی هم امیدی به بهبودش نیست! مشخصا Real Time بودن پلاس، سخت بودن همخوان کردن پستها از گودر در پلاس، عدم امکان نمایش کامل متن پستها، سرعت پایین بارگذاری و البته تفاوت دیدگاهها و سلایق کاربران پلتفرم گودر با پلتفرم پلاس واقعا در این روز اول آزاردهنده بودند. انتظار داشتم گوگل لایکها مطالب قبلی را به پلاس وان تبدیل کند که این کار را نکرد. ولی در عین حال ایجاد امکان پلاس وان زدن زیر هر پست در گودر قابلیت خوبی است که اضافه شده است. اما مسئلهی اساسی بهنظر من این جزئیات نیستند. بهوضوح گوگل دارد تغییر میکند و این تغییرات، بیش از آنکه جذاب بهنظر برسند باعث نگرانی در مورد آیندهی این غول هنوز دوستداشتنی میشوند. واقعا چه اتفاقی دارد میافتد؟
دیدگاه عمومی این است: گوگل در راستای یکپارچهسازی محصولات مختلفاش و البته با توجه به عدم موفقیت نهچندان زیاد پلاس در رقابت با فیسبوک، تصمیم گرفته که کاربران را مجبور به مهاجرت به پلاس کند. این دیدگاه کاملا درست است؛ اما چند نکته در حواشی آن وجود دارد.
برای بررسی بهتر موضوع برگردیم به زمانی که هنوز اینترنت به گستردگی امروز درنیامده بود و غولی به نام مایکروسافت در حال یکهتازی در صنعت آیتی برای خودش بود. بزرگ بودن و البته انحصاری که مایکروسافت در بازارش داشت، این شرکت را از توجه به تغییراتی که داشت در دنیای واقعی میافتد ـ ظهور و گسترش روزافزون اینترنت ـ باز داشت. عجیب است که حتا اوجگیری مقطعی شرکتهای دات کام در سیلیکون ولی هم باعث نشد مایکروسافت به نقش حیاتی اینترنت در دنیای جدید پی ببرد. نتیجه؟ مایکروسافت از قافلهی شرکتهای اینترنتی نوظهوری مثل گوگل، باز ماند و وقتی یادش افتاد باید روی سرویسهای اینترنتی خودش ـ مثل سرویس جستجویاش که تبدیل به بینگ شد ـ سرمایهگذاری کند که دیگر دیر شده بود. گوگل با الگوریتمهای هوشمندانهاش و با بازاریابی و ایدههای خلاقانه و بینظیرش حاکم بلامنازع این حوزه شده بود. مسئله این است که دیگر قوانین بازی را در این میدان گوگل بهعنوان رهبر بازار تعیین میکند و مایکروسافت و بینگ تنها یک دنبالکننده محسوب میشوند. مایکروسافت دقیقا همین اشتباه را در بازار موبایل هم انجام داد و اینقدر دیر پلتفرم موبایل ویندوز فون را جدی گرفت که عملا اپل و گوگل بازار را بین خودشان تقسیم کرده بودند. مایکروسافت نتوانست تغییر در پارادایم حاکم بر بازارهای فناوری را بهموقع تشخیص دهد. و اینگونه بود که چشمانداز چندان جالبی در بازار جستجوی اینترنت و صنعت موبایل (علیرغم اتحاد استراتژیک با غولهایی مثل یاهو و نوکیا) برایاش متصور نیست. بنابراین سرمایهگذاریهای هنگفت مایکروسافت در این زمینه هم عملا بیشتر پول دور ریختن میآید. با این حال مایکروسافت با تکیه بر قابلیتهای نرمافزاریاش و البته تیزهوشی و تفکر استراتژیک نابغهای بهنام ری اوزی توانست بهموقع اهمیت رایانش ابری را درک کند و روی این حوزه با طراحی نسخهی ویژهای از ویندوز بهنام ویندوز آزور سرمایهگذاری کند (در مورد ماجرای ری اوزی در مایکروسافت قبلا اینجا توضیح دادهام.)
نمیخواهم باور کنم؛ اما انگار گوگل هم دقیقا دارد راه مایکروسافت را میرود. انحصار عملی گوگل در بازار جستجوهای اینترنتی باعث شد گوگل متوجه اهمیت روزافزون شبکههای اجتماعی نشود. با وجود اینکه این شرکت یک پلتفرم خاص بهعنوان شبکهی اجتماعی (یعنی اورکات) را داشت؛ در عمل این سرویس برای گوگل چندان مهم نبود. اما کمکم شبکههای اجتماعی مانند مایاسپیس و بعدتر پدیدهای بهنام فیسبوک پا به دنیای اینترنت گذاشتند و بقیهی ماجرا را هم که خودتان میدانید. گوگل دیر متوجه شد که چه اتفاقی افتاده است و وقتی که دیگر شبکهی اجتماعی در جهان فناوری معادل فیسبوک انگاشته میشد، تازه تلاش را برای ایجاد یک شبکهی اجتماعی آغاز کرد. و خوب تا بهحال هم که موفق نبوده است. در چهار ماه اول بعد از ایجاد گوگل پلاس بهعنوان آخرین و پیشرفتهترین محصول اجتماعی گوگل، این شبکه تنها موفق شده چهل میلیون نفر را به خود جذب کند؛ اما اگر اشتباه نکنم فیسبوک فقط در یک ماه از این چهار ماه ۱۰۰ میلیون عضو جدید داشته است!
گوگل در طول سالیان حیاتاش سه استراتژی عمده برای موفقیت داشته است: خلاقیت و نوآوری، احترام به خواست کاربران و البته ساختن برند گوگل بهعنوان یکی از نمادهای احترام به دنیای آزاد و مبارزه با انحصارگری در دنیای فناوری. استراتژی جدید گوگل در دنیای شبکههای اجتماعی قرار است این سه استراتژی را ترکیب کند؛ اما در عمل اتفاق دیگری در حال رخ دادن است.
شخصا فکر میکنم گوگل هر چند بهدرستی متوجه شده که آیندهی اینترنت در جهان در قالب شبکههای اجتماعی تعریف میشود (که البته همین هم صد درصدی نیست و شاید بهزودی پارادایم جدیدی ظهور کند)؛ اما استراتژی اشتباهی ـ استراتژی نفوذ در بازار ـ را در برخورد با این پدیده در پیش گرفته است. اول میخواهم به اشکالات این استراتژی اشاره کنم:
۱- هدر دادن ایدههای خلاقانه: گوگل در این چند سال برای ساختن یک شبکهی اجتماعی جذاب، ایدههای بسیار خلاقانهای داشته است؛ اما عملا بهدلیل اصرارش بر تبدیل کردن آن محصولات به شبکهی اجتماعی در قوارههای فیسبوک، این ایدههای جذاب را سوزانده است. گوگل ویو ایدهی بینظیری داشت که متأسفانه نهایتا تعطیل شد!
۲- ایجاد نارضایتی در مشتری: گوگل عملا با معرفی محصولات جدید و جذابی که خیلی زود تعطیل میشوند، باعث میشود کاربرانی که با آن محصول آشنا و به آن جذب میشوند را از خود برنجاند. از طرف دیگر اجبار کاربران در مهاجرت از یک محصول به محصول دیگر (مثل همین ماجرای گودر و پلاس) هم در کاربران علاقهمند و متعصب این محصولات دافعهای نسبت به گوگل ایجاد میکند. جالب بود که در برابر تصمیم گوگل برای تعطیلی گودر، کاربران سراسر دنیا اعتراض کردند (هر چند اعتراض ایرانیها بهدلایل خاص بسیار شدیدتر بود.) و جالبتر اینکه بسیاری از کاربران گودر (چه ایرانی و چه غیرایرانی) پلاس را بهعنوان جایگزین گودر نمیپذیرند و بهدنبال سرویس جایگزین میگردند. این چه معنایی جز از دست دادن مشتری دارد؟ جزو اصول اولیهی بازاریابی این است که هزینهی از دست دادن یک مشتری سی برابر سود یک مشتری جدید است. عجیب است که گوگل به این نکتهی ساده اصلا توجهی ندارد.
۳- خدشهدار کردن برند: شعار تبلیغاتی گوگل “شیطان نباش” است. در تمامی سالهای فعالیت این شرکت، با وجود اتهام همیشگی سوء استفادهی پنهانی از اطلاعات کاربران، هیچ کس نتوانسته ثابت کند که گوگل واقعا این کار را میکند. گوگل در دنیای فناوری، سمبل نوآوری و احترام به خواست کاربران بوده است. محصولات گوگل مورد توجه گیکها و کاربران حرفهای قرار گرفتهاند. گوگل حتا در مقاطعی سمبل مبارزه با انحصارگرایی غولهایی مثل مایکروسافت و اپل شده است. اما … انگار اشکال ذاتی انحصار گوگل در بازار جستجو، دارد این شرکت را تحت تأثیر منفی خود قرار میدهد. گوگل میداند که باید با فیسبوک مبارزه کند؛ اما بهجای اینکه با ایجاد قابلیتهای جذاب و غیرقابل تقلید این کار را بکند، دارد سعی میکند کاربراناش را به زور به شبکهی اجتماعیاش منتقل کند. شخصا امیدوار بودم اعتراض کاربران باعث شود تا گوگل با مشتریمداری همیشگیاش در تصمیماش برای حذف ویژگیهای اجتماعی گودر تجدیدنظر کند؛ اما در عمل اینطور نشد. چنین کارهایی باعث میشوند تا کمکم احترام کمتری برای گوگل قائل باشم. برند گوگل دیگر کمتر نماد خواست کاربران محسوب میشود. گوگل هم دارد تبدیل میشود به شرکتی شبیه مایکروسافت و اپل که تصور میکنند همیشه تجربهی کاربر، یعنی چیزی که آنها فکر میکنند درست است.
اما گوگل میتوانست چه بکند؟ دو نوع استراتژی بهنظرم میرسد:
۱- فکر میکنم استراتژی درست برای گوگل ارائهی محصولات مکمل یا جایگزین در بازار شبکههای اجتماعی بود. گوگل میتوانست با همکاری شبکههای اجتماعی موفق و پرطرفدار مثل فیسبوک و توئیتر و با تکیه بر قابلیتهای جستجوی بینظیرش یک پلتفرم جستجوی قدرتمند خاص شبکههای اجتماعی ایجاد کند. یا میتوانست سرویس یکپارچهسازی پروفایلهای کاربران در شبکههای اجتماعی مختلف را ارائه دهد. و چیزهایی شبیه اینها.
۲- فرض کنیم که نظر گوگل در ورود مستقیم به رقابت با فیسبوک درست باشد. گوگل میتوانست با سبدی از محصولاتاش (پلاس+باز+ گودر+ جیمیل و …) به نبرد با فیسبوک برود. شاید حتا درستتر این بود که گوگل به سمت یکپارچهسازی این محصولات نرود و مجموع کاربران سرویسهای مختلفاش را با مشتریان فیسبوک بسنجد.
گوگل هنوز هم با جذابترین سرویس مجانی ایمیل دنیا و البته سرویس جستجوی بدون جایگزیناش دوستداشتنی است. با این تغییر استراتژی در گوگل، امیدوارم که این شرکت همچنان غول دوستداشتنی ما کاربراناش باقی بماند.
فعلا که گودر سر جاشه! ولی هفتهی کملینکی بود. ظاهرا همهمون از شدت ذوقزدگی یا شاید هم از ترس از دست رفتن شبکهی اجتماعی محبوبمان تولید محتوا را کم کردیم! :دی
پیش از شروع:
برای دیدن مطالبی که این پست برگزیدهی آنهاست، میتوانید گودر گزارهها را دنبال کنید.
لینکهای توصیه شده توسط من با رنگ قرمز نمایش داده میشوند.
گوگل این هفته دو خبر عجیب و برای ما ایرانیها بسیار مهم اعلام کرد: پایان همیشگی برای سرویس گوگل BUZZ و تغییرات جدید گوگل ریدر و اتصال با گوگل پلاس. حذف ویژگیهای اجتماعی گودر هم از آن خبرهای بدی بود که طبق معمول این روزها برایمان عادی شدهاند … در مورد گودر و ماجراهیایاش فردا مطلب جداگانهای مینویسم. در هر حال علت تأخیر این پست افسردگی ناشی از تعطیلی گودر بود!
پیش از شروع:
برای دیدن مطالبی که این پست برگزیدهی آنهاست، میتوانید گودر گزارهها را دنبال کنید.
لینکهای توصیه شده توسط من با رنگ قرمز نمایش داده میشوند.
توضیح: در راستای پست یکشنبه شب گزارهها در مورد کیسنویسی به زبان فارسی، اولین نوشته در این زمینه که توسط دوست خوبم آقای ابراهیم حیدری نوشته شده، امشب منتشر میشود. ابراهیم حیدری دانشآموختهی مهندسی صنایع در مقطع کارشناسی ارشد است و این مطلب را در زمینهی تخصصی کار خود یعنی استراتژی نگاشته است. از ایشان متشکرم و منتظر نوشتههای دوستان دیگر هستم. این شما و این هم نوشتهی ابراهیم:
برای بسیاری از مدیران و صاحبان کسب و کار ایرانی وابستگی به فروش یک محصول دغدغهای مستمر است. این گونه کسب و کارها که معمولاً با ارائه یک محصول موفق به بازار در دوره آغازین شاهد رشد سریع بودهاند با گذشت زمان شاهد کاهش رشد فروش و به ثبات رسیدن یا حتی کاهش فروش میشوند. چنین کاهشهایی میتواند به دلایل مختلفی همچون ظهور رقبای تازه وارد، اشباع بازار، ورود محصولات جایگزین یا کاهش تقاضا در اثر رکود اقتصادی باشد. تنوع معمولاً جزو اولین ایدههایی است که برای پاسخ به این وضعیت ارائه میشود. گرچه معمولاً آنچه انگیزه ایجاد تنوع در کسب و کار میشود علاقه به رشد است با این حال دیده میشود که شرکتهایی هم در دوره رکود یا بحران به سراغ تنوع میروند. در این نوشته به برخی از شیوههای ایجاد تنوع در کسب و کار اشاراتی میشود و با ارائه یک نمونه ایرانی این استراتژی تشریح میشود.
استراتژی تنوع در دهههای ۶۰ و۷۰ میلادی در شرکتهای چندملیتی رشد خارق العاده ای داشت. این شرکتها که اکثراً به صورت گروههای صنعتی فعالیت میکردند به ماندن در طیف یک صنعت اکتفا نکرده و وارد صنایع کاملاً متفاوتی شدند. هنوز هم بقایای غولهایی که از شیر مرغ تا جان آدمیزاد در سبد محصولاتشان پیدا میشد باقی است. به قولی در آن زمان شرکتهای نفتی به تولید ماشین حساب رو آوردند و شرکتهای تولید سیگار وارد صنعت بیمه شدند. برای اکثر شرکتهایی که دست به این قمار زدند نتیجه باخت بود. بعد از رکود اوایل دهه ۸۰ نظرها از این استراتژی برگشت و ایده استراتژی رقابتی که بر تمرکز بر شایستگی اصلی تأکید داشت جایگزین آن شد. با این حال از میان آن غولها شرکتهایی هم از آزمون زمان موفق بیرون آمدند و توانستند ضمن حفظ تنوع عملکرد درخشانی را از خود نشان دهند. دانش بدست آمده از آن تجربیات، اصولی را که میباید در هنگام اتخاذ تنوع مدنظر قرار گیرد مشخص کرد.
نخستین نکته ماهیت تنوع در شرکتها است. در برخی موارد به نظر میرسد که ارتباط بسیار اندکی میان اجزای این گروههای صنعتی وجود دارد. برای مثال به نظر نمیرسد بخش مراقبتهای بهداشتی در جنرال الکتریک ارتباط زیادی با بخش خدمات مالی آن داشته باشد. در سوی دیگر در موارد دیگر ارتباط کاملاً واقعی بین اجزای مختلف یک گروه وجود دارد مثلاً در شرکت یونیلیور کسب و کار بستنی با کسب و کار شامپو ارتباط دارد زیرا هر دو به مشتریان یکسانی در سوپرمارکتها عرضه میشود. سه سطح اصلی از تنوع وجود دارد:
۱- تنوع ناشی از ارتباط نزدیک محصولات: در این مورد شرکتهای مختلف درون گروه ممکن است محصولات یا خدمات متفاوتی داشته باشند اما شکلی از مشابهت نزدیک نظیر مشتریان یکسان، تأمین کنندگان یکسان، یا هزینه سربار یکسان داشته باشند. برای مثال یونیلیور شرکتهای مجزایی برای بستنی، روغن خوراکی، سس مایونز و سوپ آماده دارد. هر کدام از این کسب و کارها رقبا، بازارها و برندهای خودش را دارد. اما هر شرکتی مشتریان یکسان، جایگاههای توزیع یکسان (سوپرمارکتها)، برخی تأمین کنندگان مشترک و برخی رقبای مشترک دارد. در نتیجه این شرکتها میتوانند از منافع همکاری با هم در زمینههای مشترک استفاده کنند.
۲- تنوع بر مبنای شایستگی اصلی: در این مورد شرکتهای متفاوت در گروه محصولات و خدمات کاملاً متنوع دارند. اما با این حال این شرکتها میتوانند صاحب یک شایستگی اصلی مشترک باشند که از آن در بخشهای مختلف استفاده کنند. مثلاً شرکت Canon که شایستگی اصلی آن در اپتیک است از این مزیت در کاربردهای مختلفی از دوربین تا دستگاههای کپی استفاده میکند.
۳- تنوع در محصولات نامرتبط: در برخی موارد شرکتهای مختلف در یک گروه اشتراکات اندکی از نظر محصول، خدمات و تکنولوژی دارند. با این حال آنها از منابع خاصی مثل منابع مالی یا مهارتهای مدیریتی که شرکت مادر در اختیار آنان قرار میدهد سود میبرند.
اگر با این فرض پیش برویم که مسئله یا مشکل به درستی طرح و بررسی و استراتژی تنوع به درستی برای رشد یا خروج از رکود مطرح شده باشد میزان توجه به اصول فوق میتواند تعیین کننده موفقیت یا شکست در پیاده سازی استراتژی تنوع باشد. اشاره به فرض مذکور به این دلیل است که استراتژی تنوع شهرتی عام دارد و توصیه به ایجاد تنوع جزو توصیههای رایجی است که گاهی اوقات بدون توجه به شرایط کسب و کارها و الزامات اتخاذ این استراتژی ارائه میشود. این در حالی است که خطر آن وجود دارد تنوع نه فقط باعث رهایی از مشکلات نشود بلکه مشکلات بسیار حادی را هم به وجود بیاورد.
برای ملموس شدن این بحث در کسب و کارهای کوچک و متوسط (در مجموع کمتر از ۵۰۰ نیرو) مثالی از ایران میزنم: گروه صنعتی لجور که در زمینه تولید ماشین آلات جابهجاکننده عام (مثل بالابر و جرثقیل) فعالیت میکند. این مجموعه که در اراک واقع است در حال حاضر با چهار شرکت زیر گروه خود به نامهای لجور، لجورهیدرولیک، توسن سازان و یورو لجور لیفت فعالیت میکند. این شرکت با تولید بالابر کار خود را آغاز کرده است. یکی از قطعات اصلی مصرفی در چنین شرکتی انواع جکهای هیدرولیکی است. به دلیل پایین بودن تیراژ تولید چنین شرکتی امکان تأمین از تأمین کنندگان بزرگ و باکیفیت را ندارد یا تأمین آن بسیار گران تمام میشود. به دلیل مشابه تولید در داخل شرکت هم صرفه اقتصادی ندارد مگر اینکه شرکت بتواند بخش بلااستفاده ظرفیت تولید جک را ( که میتواند میزان چشمگیری هم باشد) با سفارشات خارجی بکار بگیرد. به این ترتیب ایجاد شرکت تولیدکننده جک (لجور هیدرولیک ) توجیه استراتژیک یافته است. چنین تنوعی موجب رشد، کاهش هزینهها و افزایش درآمدها، کاهش وابستگی به تأمین کنندگان بیرونی و افزایش کیفیت خواهد بود. این میتواند نمونه یک متنوعسازی موفق باشد. با این حال ورود چنین شرکتی به بازار ماشین آلات کشاورزی (توسن سازان) از نظر اصول فوق صحیح به نظر نمیرسد.*
* این شرکت خصوصی است و اطلاعات بسیار محدودی از عملکرد آن در دسترس است.